۱۳۹۲/۱۰/۰۳
–
۳۹۵۳ بازدید
مرحله علم الیقین،عین الیقین،حق الیقین چه مرحله ای هستند؟ومعنای هر کدام یعنی چه؟اگه میشه هرکدام را جدا جدا توضیح دهید؟؟
تعریف اسلام، ایمان، عمل صالح ، علم الیقین، عین الیقین،حق الیقین
1- اسلام : یعنی اقرار زبانی به شهادتین و گواهی لسانی به توحید و نبوت رسول اکرم (ص) ( در این مرحله گرایش قلبی مطرح نیست ) لذا کافری که از ترس کشته شدن شهادتین را بر زبان بیاورد جانش در امان است. ولو باور قلبی بر خداوند و رسالت پیامبر نداشته باشد
2- ایمان: مرحله ای بالاتر از اسلام است . هنگامی که گرایش و باور قلبی به دین وارد قلب شود و این باور و تصدیق موجب التزام عملی به آموزه های دینی شد ایمان نامیده می شود. حجرات /14: «قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولو اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم » عربهای بادیه نشین گفتند ما ایمان آوردیم. بگو شما هنوز ایمان نیاوردید، بلکه بگویید ما اسلام آورده ام، و هنوز ایمان در قلوب شما داخل نشده است. این آیه به خوبی بیان می کند ایمان مرحله ای بالاتر از اسلام است.
3- تسلیم: وقتی ایمان به مرحله ای بالاتر ارتقاء یابد، تسلیم نامیده می شود؛ یعنی انسان با تمام وجود در دل و عمل تسلیم خدواند شود و در درون هیچ تردیدی نسبت به خداوند و نبوت رسول اکرم(ص) ندارد تسلیم یک سر سپردگی کامل و بدون اعتراض در مقابل خداوند چه در درون و قلب و چه در بیرون و عمل می باشد، بقره/ 208 :« یا ایها الذین آمنوا ادخلو فی السلم کافه» ای کسانی که ایمان دارید همگی تسلیم شوید .اسلام در آیه همان تسلیم است که مرحله ای بالاتر از ایمان می باشد .
نساء/ 136: «یا ایها الذین آمنوا آمنوا »ایمان دوم مرحله تسلیم است زیرا به مومنان می فرماید ایمان بیاورید
4- یقین: اگر تسلیم به دید قلبی وشهود برسد یقین نامیده می شود یقین مرحله عالی ایمان وشهود عین حقیقت می باشد.
یقین دارای سه مرحله دارد: خواجه نصیر الدین طوسی برای توضیح یقین و مراحل آن از مثال آتش استفاده می کند .
علم الیقین : تصور کنید آتشی در پشت دیوار روشن است و ما دود آن را می بینیم و از مشاهده دود به وجود آتش یقین می کنیم به این می گویند علم الیقین یعنی از مشاهده اثر، به یقین علمی می رسیم.
عین الیقین :اگر به آتش نزدیک شویم و آن را ببینیم یقین عینی به دست می آید که آن را عین الیقین می گویند
حق الیقن : حال اگر آن قدر به آتش نزدیک شویم که گرمای آتش را لمس و حس کنیم دست بر آتش گرفته و حتی کمی هم دستمان بسوزد آن گاه حقیقت آتش را درک کرده ایم این شهود و این مرحله از یقین را حق الیقین می گویند، که از مرحله ی تسلیم بالاتر است.
توضیح درباره یقین:
«یقین» نقطه مقابل «شک» است. همان گونه که علم نقطه مقابل جهل است و به معنای وضوح و ثبوت چیزی آمده است، و طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده می شود به مرحله عالی ایمان «یقین» گفته می شود یقین وصف ایمان است، منتهی نه ایمان سطحی بلکه ایمان به مرحله ای از قوت و قدرت می رسد که به صورت یقین در می آید. عامل اصلی ای که ایمان را تا سرحد یقین بلکه حق الیقین می رساند، دو عامل 1-علم و آگاهی و 2- عمل و عبودیت خداوند است. این روش عمومی تحصیل یقین برای تمامی اهل ایمان است .
حضرت امام باقر -علیه السلام- فرمود: ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است و تقوا یک درجه از ایمان بالاتر و یقین یک درجه برتر از تقوا است.سپس افزود: در میان مردم چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده است. راوی می پرسد: یقین چیست؟ می فرماید: «التوکل علی الله و التسلیم لله و الرضا بقضاء الله و التفویض الی الله؛ حقیقت یقین توکل بر خدا و تسلیم در برابر ذات پاک او و رضا به قضای الهی و واگذاری تمام کارهای خویش به خداوند است››.(بحار، ج70 ص138 ح4)
در حدیث دیگری از امام صادق -علیه السلام- می خوانیم: از نشانه های درستی یقین مردم مسلمان این است که مردم را با خشم الهی از خود خوشنود نکند و آنها را بر چیزی که خداوند به او نداده است ملامت ننماید (آنها را مسؤول محرومیت خود نشمارد) … خداوند به خاطر عدل و دادش آرامش و راحت را در یقین و رضا قرار داده است و اندوه و حزن را در شک و ناخشنودی.(تفسیر نمونه، ج27 ص384)
بنابراین ایمان دارای مراحلی است :
مرحله اول : اسلام است که فقط یک پذیرش لفظی و لسانی است.
مرحله دوم: که کمترین حد ایمان است ، که عبارت است از شناخت قلبی آموزه های دینی و باور به آنها و تلاش برای التزام عملی به کلیات دین.
مرحله سوم: تسلیم ، که عبارت است از گرایش تام و عمل همه جانبه به دین با تمام وجود و بدون هیچ گونه شک وشبهه و تردید می باشد
مرحله چهارم: مرحله یقین به صورت حق الیقین یعنی شهود و متحقق و آراسته شدن به تمامی آموزه های دینی با تمام وجود می باشد.
– یقین به خداوند اقسامى دارد و براى رسیدن به هر یک، راهى ویژه را باید پیمود:
الف) یقین عقلى و نظرى (علم الیقین): این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به آن کمال عقل نظرى است. براى رسیدن به این مرتبه باید جهاد و خیزش علمى، کلامى و فلسفى نمود و با تحقیقات و کاوش هاى پردامنه، ادله گوناگون مربوط به وجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسى و حجاب شبهات را یکى پس از دیگرى خرق نمود تا بتوان از پرتو خورشید تابان معرفت بهره گرفت.
در این زمینه مطالعه کتاب هاى زیر سودمند است:
«بهترین راه شناخت خدا» ، محمدى رى شهرى ؛ «آفریدگار جهان» ، مکارم شیرازى ؛ «اثبات وجود خدا» ، چهل تن از دانشمندان «خدا در قرآن»، شهید بهشتى ؛ «اصول فلسفه و روش رئالیسم ، ج 5» ، علامه طباطبایى – شهید مطهرى ؛ «کلیات فلسفه» ، ترجمه دکتر مجتبوى ؛ «علل گرایش به مادیگرى» ، شهید مطهرى
ب ) یقین قلبى و شهودى: در این مرحله به جاى سیر با پاى چوبین استدلال، با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل و خبائث؛ از جمله خودبینى و دنیا پرستى که ام الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت و بندگى خالصانه، مى توان خدا را با تمام وجود یافت. به قول حافظ:
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس ورنه هر کو ورقى خواند معانى دانست
از این رهگذر به آن جا مى توان رسید که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «انى لم اعبد ربا لم اره؛ خدایى را که نبینم بندگى اش نمى کنم».
این کشف شهودى و احساس باطنى نیز مراتبى دارد که :
اول آن «عین الیقین» و آخر آن «حق الیقین» است و هر یک از آن دو را نیز درجاتى است بى شمار. آن که به چنین جایگاه رفیعى رسید، دیگر جهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمى دهد؛ بلکه به کشف لمى با رؤیت جمال و کمال حق، مخلوقات را که چیزى جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت. چنان که ابا عبدالله(ع) در دعاى شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت: «… کیف یستدل علیک بما هو فى وجوده مفتقر الیک، ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتى تکون الاثار هى التى توصل الیک، عمیت عین لاتراک علیها رقیبا ؛ چگونه بر تو به چیزى استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟! آیا غیر تو ظهورى افزون بر تو دارد تا آشکار کننده تو باشد؟ راستى کى پنهان گشته اى تا نیازمند دلیل براى راهنمایى به سویت باشى؟ و کى دور گشتى تا آثار و نشانه ها، رساننده به سویت باشند؟ آه، چه نابیناست چشمى که تو را مراقب خود نبیند!»
راه دست یابی به یقین:
از دیدگاه قرآن یقین داراى مراتبى است: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین.
قرآن کریم علم الیقین را پلى براى عین الیقین قرار داده است. «کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم» اگر یقین از مرحله معرفت مفهومى و ذهنى به معرفت عینى و خارجى باریابد، انسان آنچه را که به آن معرفت مفهومى و ذهنى دارد، بالعیان مشاهده خواهد کرد. در آیات سوره تکاثر خداوندمى فرماید اگر آدمى به علم الیقین برسد مى تواند جهنم را ببیند؛ یعنى اگر به مرحله علم الیقین برسیم ره توشه اى داریم که ما را با عین الیقین آشنا مى سازد. بالاتر از آن «حق الیقین» است، حق الیقین آن است که انسان نه تنها شاهد حق باشد ، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانى از غیر و باقى بالله شود. از خود چیزى نداشته باشد و در معرفت الهى غرق شود. ازدیدگاه قرآن «حق الیقین» یعنى یقین حقى که بالاتر از آن در بخش معرفت نمى توان فرض کرد.
قرآن مجید راه رسیدن به یقین را عبادت مى داند: واعبد ربّک حتى یأتیک الیقین؛ پروردگارت را عبادت کن تا به یقین برسی.(4) بدون عبادت ممکن نیست کسى به یقین نائل آید. منظور از عبادت، حرکات و سکنات ظاهرى نیست بلکه حقیقت عبادت و بندگى خدا است که در آن صورت غیر خدا در انسان جاى ندارد. از این رو از رسول خدا(ص) نقل است که : اگر نبود شیاطینى که اطراف دل هاى بنى آدم را احاطه کرده اند، آن ها حقایق ملکوت آسمان ها و زمین را مشاهده مى نمودند(5) یعنى گناه و رذایل اخلاقى مانع رسیدن به مقامات معنوی، از جمله یقین مى شود.
براى مطالعه و خودسازى در این زمینه نگاشته هاى زیر سودمند است:
«چهل حدیث» ، امام خمینى(ره) ؛ «آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت» ، امام خمینى (ره) ؛ «نامه حضرت امام» به مرحوم سید احمد خمینى و به فاطمه (عروسش) ؛ «اسرار عبادات» ، آیت الله جوادى آملى ؛ «کلیات اخلاق اسلامى» (ترجمه جامع السعادات) ، ترجمه دکتر مجتبوى؛ «نامه ها و برنامه ها» ، حسن زاده آملى؛ «ترجمه المراقبات»، میرزا جواد ملکى تبریزى.
پی نوشت ها:
1. تکاثر أیه 5
2. الحاقه أیه 51
3. مثنوى، دفتر دوم، ابیات 1821 و 1822)
4. حجر (15) آیه 99.
5. معراج السعاده، ص 78.