خانه » همه » مذهبی » مرجعیت سیاسی در توییتر فارسی

مرجعیت سیاسی در توییتر فارسی

هم خوش‌بین‌ها و هم بدبین‌ها به این توافق رسیده‌اند که توییتر به یکی از ابزارهای مهم در دعوای سیاست ایران تبدیل شده است؛ با این تفاوت که گروه اول معتقدند تأثیرات مثبت توییتر بر زمین سیاست ایران بیشتر از تأثیرات منفی‌اش است و گروه دوم، کفه‌ی دیگر ترازو را سنگین‌تر می‌بینند. 
اگر تلقیِ ذات‌پندارانه‌ای در خصوص شبکه‌های اجتماعی آنلاین نداشته باشیم، در هر کجای این طیفِ خوش‌بینی تا بدبینی که بایستیم نباید فراموش کنیم که پیوندِ شکل گرفته بین توییتر و سیاست در ایران، سرنوشت محتوم و تغییرناپذیری نیست؛ یعنی هم می‌توانست طور دیگری باشد و هم می‌تواند طور دیگری بشود. لذا ضروری است کنشگران، سیاستمداران، اهالی رسانه، متخصصان و سایر بازیگران مؤثر در توییتر ایرانی، همواره در خصوص پیامدهای خواسته و ناخواسته‌ی رفتارهای‌شان، بازاندیشی کنند. یکی از معیارهای عینی برای چنین کاری، مطالعه‌ی نتایج پژوهش‌های غیرجانبدارانه و غیرسفارشی است.

در مجموعه پژوهش‌هایی که طی بیش از دو سال گذشته درباره‌ی توییتر ایرانی انجام داده‌ام، سعی کرده‌ام با جمع‌آوری و تحلیل کلان‌داده‌های توییتر، روندهای تغییر در توییتر ایرانی را شناسایی کنم. در ادامه‌ی این یادداشت، بخشی از یافته‌های پژوهش اخیرم را مرور می‌کنیم.
gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مرجعیت سیاسی در توییتر فارسی
تعداد صفحه‌های تأثیرگذار توییتر ایرانی (یعنی اکانت‌هایی که بیش از ۳۰ هزار دنبال‌کننده دارند، تعداد دنبال‌کنندگان‌شان بیش از ۱۰ برابر تعداد اکانت‌هایی است که خودشان دنبال می‌کنند و مخاطب اصلی یا بخشی از مخاطبان‌شان ایرانی هستند) از ۲۷۳ اکانت در پاییز ۹۷ به ۴۳۹ اکانت در زمستان ۹۹ رسیده است. 
نکته‌ی حائز اهمیت این است که در زمستان ۹۸ و بعد از اعتراضات آبان و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، سرعت افزایش صفحه‌های تأثیرگذار به‌طور محسوسی بالاتر رفته است. تا اینجا می‌توان متوجه شد که بعد از پاییز و زمستان ۹۸، تغییرات جدیدی در توییتر ایرانی رقم خورده است. اما برای آنکه به فهم دقیق‌تری از سمت‌وسوی این تغییرات دست یابیم، لازم است تا روند تغییرات را در متغیرهای مرتبط با پرسش اصلی‌مان جست‌و‌جو کنیم.

در سال ۹۷، ۷۴ درصد از صفحه‌های تأثیرگذار توییتر ایرانی، صفحه‌های شخصی بوده‌اند و سهم صفحه‌های سازمانی و پیج‌های توییتری (اکانت‌های فاقد سازمان مشخص در فضای آفلاین) به‌ترتیب ۲۳ و ۳ درصد بوده است. اما در سال ۹۹، سهم صفحه‌های تأثیرگذار شخصی به ۷۹ درصد افزایش یافته و سهم صفحه‌های تأثیرگذار سازمانی به ۱۸ درصد کاهش یافته است. همچنین در بین صفحه‌های تأثیرگذار شخصی، سهم زنان از ۲۷ درصد در سال ۹۷ به ۲۴ درصد در سال ۹۹ کاهش یافته است.

در حالی که در سال ۹۹ تعداد دنبال‌کنندگان اینفلوئنسرهای مرد به‌طور میانگین ۲۷ درصد افزایش پیدا کرده است، میانگین افزایش تعداد دنبال‌کنندگان اینفلوئنسرهای زن تنها ۱۷ درصد بوده است. این شاخص در سال ۹۸ نیز ۴۷ درصد در مقابل ۳۴ درصد به نفع اینفلوئنسرهای مرد بوده است. صفحه‌های تأثیرگذار سیاسی از ۶۹ درصد در زمستان ۹۷ به ۷۳ درصد در زمستان ۹۹ افزایش پیدا کرده است.

سهم اصولگرایان در بین صفحه‌های تأثیرگذار از ۹ درصد در سال ۹۷ به ۱۸ درصد در سال ۹۹ افزایش پیدا کرده است. از طرفی، سهم صفحه‌های تأثیرگذار طرفدار روش‌های اصلاح‌طلبانه از ۳۳ درصد در سال ۹۷ به ۲۸ درصد در سال ۹۹ کاهش یافته است. سهم سایر جریان‌ها تغییر چندان محسوسی نداشته است. افزایش چشمگیر سهم صفحه‌های تأثیرگذار اصولگرا دو دلیل عمده دارد؛ اول اینکه کاربرهای همسو با اصولگرایان، بیش از پیش به اهمیت توییتر پی برده‌اند و وارد این پلتفرم شده‌اند، و دلیل دوم این است که بخشی از اصولگرایان با به‌کارگیری اکانت‌های تقلبی سعی می‌کنند هشتگ‌های مورد نظرشان را در توییتر ترند کنند. هرچقدر تعداد این اکانت‌های تقلبی بیشتر شود، تعداد دنبال‌کنندگان صفحه‌های تأثیرگذار اصولگرا نیز افزایش بیشتری پیدا می‌کنند. البته استفاده از اکانت‌های تقلبی برای اکثریت‌نمایی فقط منحصر به اصولگرایان نیست؛ و جریان‌های دیگر نیز کم‌وبیش به این روش متوسل شده‌اند.

شکل بالا شبکه‌ی روابط بین صفحه‌های تأثیرگذار توییتر ایرانی را نمایش می‌دهد. رنگ‌هایی که به هر گره (اکانت) تخصیص داده شده است، نشان‌دهنده‌ی گرایش سیاسی‌ای است که توسط آن صفحه ترویج می‌شود. همچنین، اندازه‌ی هر اکانت متناسب با میزان اقتدارش در شبکه‌ی روابطش با سایر صفحه‌های تأثیرگذار (شاخص Authority) تعیین شده است. براساس محاسباتی که توسط نرم‌افزار گفی انجام شده است، این اکانت‌ها به‌ترتیب بیشترین مرجعیت را در توییتر ایرانی دارند: وحید آنلاین، حسین باستانی، مهدی پرپنچی، کامبیز حسینی، نیما اکبرپور، مصطفی تاج‌زاده، رعنا رحیم‌پور، امید معماریان، کسری ناجی و روزنامه شرق. تغییر چشم‌گیری که طی ماه‌های اخیر در خصوص این شاخص رخ داده است، سقوط جایگاه محمدجواد ظریف از رتبه پنجم در بهار ۹۹ به رتبه هفدهم در زمستان ۹۹ است. 

اندازه‌ی هر گره (اکانت) متناسب با میزان تأثیرگذاری‌اش بر صفحه‌های تأثیرگذارِ متنوع‌تر (شاخص مرکزیت مابینی یا Betweenness Centrality) تعیین شده است. طبق محاسبات، این صفحه‌ها به‌ترتیب بیشترین مرکزیت مابینی را دارند: کامبیز حسینی، مهدی پرپنچی، مصطفی تاج‌زاده، فرداد فرحزاد، وحید آنلاین، حسن روحانی، نیما اکبرپور، رادیو قرمز، سروش لشکری (هیچکس) و حسام‌الدین آشنا.
(شاخص In-Degree) قابل مشاهده است. در مقایسه با بهار ۹۹، رتبه‌ی شبکه ایران اینترنشنال از ششم به دهم، رتبه‌ی شبکه منوتو از هشتم به شانزدهم، و رتبه‌ی روزنامه ایران از دهم به چهاردهم تنزل پیدا کرده است. در مقابل، خبرگزاری فارس و صفحه‌ی حافظه تاریخی به جمع ده رسانه‌ی تأثیرگذار رسیده‌اند.

حالا با مرور این یافته‌ها می‌توانیم به تصویر روشن‌تری از تغییر و تحولات توییتر ایرانی دست یابیم. بعد از وقایع تلخ پاییز و زمستان ۹۸، توییتر ایرانی وارد مرحله‌ی جدیدی از تضاد و تخاصم بین جریان‌های سیاسی مختلف شده است. تشدید این تضادها با توجه به اتفاقاتی که رخ داده‌اند، پیامدِ قابل درکی است؛ اما آنچه در این میان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد این است که توییتر ایرانی در خلاف جهت توسعه‌بخشی به زمین سیاست ایران حرکت می‌کند. 
نشان به آن نشان که سهم زنان تأثیرگذار رو به کاهش است، قدرت تأثیرگذاری سازمان‌های سیاسی و مدنی رو به افول است، استفاده از روش‌های تقلب‌آمیز برای برتری‌یابی در دعوای اکثریت‌نمایی (مثل ترند کردن هشتگ‌ها) افزایش یافته است، و نهایتاً اکانت‌هایی که محتوای‌شان ربط مستقیمی به تضادهای سیاسیِ روز ندارند، قدرت تأثیرگذاری‌شان رو به کاهش است. به عبارت دیگر، توییتر ایرانی در حال تبدیل شدن به یک پلتفرم تک‌مأموریتی (بستری برای رقابت بر سر ترند کردن هشتگ‌ها) است و اگر به همین مسیر ادامه دهد، حتی کارآمدی‌های سیاسی‌اش را نیز بیش از پیش از دست خواهد داد.

ابوالفضل حاجی‌زادگان | پژوهشگر اجتماعی

منبع: مشق‌نو

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد