طلسمات

خانه » همه » مذهبی » مروان بن حکم

مروان بن حکم


مروان بن حکم

۱۳۹۵/۰۳/۱۵


۲۷۱۸ بازدید

مروان بن حکم از دیدگاه اهل سنت و شیعه چگونه شخصیتی است؟

نظر اهل سنت در مورد صحابه مشهور است ؛ اهل سنت همه صحابه را عادل و اهل بهشت می‌دانند !صحابه همگی عادل ، جزو اولیای الهی و برترین مخلوقات بعد از انبیا هستند !قرطبی می‌نویسد :فالصحابة کلهم عدول أولیاء الله تعالى وأصفیاؤه وخیرته من خلقه بعد أنبیائه ورسله . هذا مذهب أهل السنة والذی علیه الجماعة من أئمة هذه الأمة .حاکم از علمای اهل سنت در «مستدرک»(1) از طریق عبدالرحمن بن عوف این روایت را نقل کرده: که در مدینه براى هیچ کس کودکى متولّد نمى شد مگر اینکه پیش پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى آوردند [و حضرت براى او دعا مى فرمود] پس مروان بن حَکَم را نزد حضرت آوردند; حضرت فرمود : «هو الوزغ ابن الوزغ ، الملعون ابن الملعون» [ او وزغ فرزند وزغ و ملعون فرزند ملعون است] .و شاید معاویه به همین حدیث اشاره کرده آنگاه که به مروان مى گوید : «یابن الوزغ لست هناک»(2) [ اى فرزند وزغ تو در آن حدّ و اندازه نیستى و این حرفها به تو نیامده] .و ابن نجیب از طریق جبیر بن مطعم نقل کرده است : ما همراه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بودیم که حکم بن ابى العاص عبور کرد، پس پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود : «ویلٌ لاُمّتی ممّا فی صلب هذا»(3) [واى بر امّت من از آنچه در صلب این است] .
نظرشیعه:
با سابقه ای که پدر مروان و خودش در زمان رسول خدا(ص) داشت و مواضعی منفی و مغرضانه ای که نسبت به ائمه (علیهما السلام) و شیعیان در طول حیات و خلافتش داشت، علما و صاحب نظران شیعه نظر مثبتی درباره مروان بن حکم ندارند.
معرفی منبع مطالعاتی:
سیرت جاودانه، جعفر مرتضی عاملی
سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی
دائره امعارف صحابه پیامبر اعظم.
پی نوشت:
1-الجامع لأحکام القرآن (تفسیر القرطبی) ج 16 ص 299 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی الوفاة: 671 ، دار النشر : دار الشعب – القاهرة
2 ـ المستدرک على الصحیحین 4 : 479 [4/526 ، ح 8477 . و ما بین دو قلاّب در همین کتاب است] . و این روایت را دمیرى در حیاة الحیوان 2 : 399 [2/422] ، وابن حجر در الصواعق : 108 [ص 181] ، و حلبى در السیرة 1 : 337 [1/317] نقل کرده اند .
3 ـ در روایتى که ابن أبی الحدید در شرح نهج البلاغة 2 : 56 [6/155 ، خطبه 72] نقل کرده است .
4 ـ اُسد الغابة 2: 34 [2/37، شماره 1217] ; الإصابة 1 : 346 [شماره 1781] ; السیرة الحلبیّة 1 : 237 [1/317] ; کنز العمّال 6 : 40 [11/167 ، ح 31066].

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد