خانه » همه » مذهبی » مروری بر حوادث روزهای پایانی خردادماه ۱۳۸۸؛ آغاز و پایان کودتای مخملی

مروری بر حوادث روزهای پایانی خردادماه ۱۳۸۸؛ آغاز و پایان کودتای مخملی


مروری بر حوادث روزهای پایانی خردادماه ۱۳۸۸؛ آغاز و پایان کودتای مخملی

۱۳۹۵/۰۳/۲۶


۱۵۳ بازدید

در ۲۲ خردادماه سال ۱۳۸۸ در حالی‌که ملت، آماده برگزاری «جشن پیروزی» به خاطر تحقق بزرگ‌ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی می‌شد, ستاد جنگ روانی جریانی که نتوانسته بود پیروز میدان انتخابات شود, پروژه دیگری را کلید زد و آن زیر سؤال بردن انتخابات بود. در این مرحله بود که سناریوی ترویج اتهام «تقلب در انتخابات» و «اردوکشی خیابانی» با یکدیگر پیوند خورد و کار به اجرای سناریوی «نافرمانی مدنی» کشیده شد.

در ۲۲ خردادماه سال ۱۳۸۸ در حالی‌که ملت، آماده برگزاری «جشن پیروزی» به خاطر تحقق بزرگ‌ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی می‌شد, ستاد جنگ روانی جریانی که نتوانسته بود پیروز میدان انتخابات شود, پروژه دیگری را کلید زد و آن زیر سؤال بردن انتخابات بود. در این مرحله بود که سناریوی ترویج اتهام «تقلب در انتخابات» و «اردوکشی خیابانی» با یکدیگر پیوند خورد و کار به اجرای سناریوی «نافرمانی مدنی» کشیده شد.

اولین بیانیه میرحسین موسوی در اعتراض به نتایج اعلام شده در ظهر روز شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ صادر شد. در این بیانیه – که آغازگر آشوب‌ها و اغتشاشات چند روزه در کشور بود – ضمن متهم کردن مسئولان انتخابات به «شعبده بازانی» که امانتدار نیستند و برای «حاکمیت دروغ و استبداد» تلاش می‌کنند، اعلام کرد که «تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهد شد» و «موج سبز عقلانیت»(!؟) را ادامه خواهد داد. در بخشی از این بیانیه که مالامال از اهانت و اتهام علیه نظام اسلامی بود، آمده است:

«نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد، بهت‌آور است. مردمی که در صف‌های طولانی اخذ رأی شاهد ترکیب آرا بودند و خود می‌دانند که به چه کسی رأی داده اند، با حیرت تمام، به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه می‌کنند. آنان اینک بیش از همیشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است.

اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات، هشدار می‌دهم که تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهم شد. نتیجه آنچه که از عملکرد متصدیان بی‌امانت دیده ایم و می‌بینیم، جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت دروغ و استبداد نیست.

اینجانب طبق وظیفه شرعی و ملی خویش به افشای رازهای پشت سر این روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود کننده آن را بر سرنوشت کشور توضیح خواهم داد و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود، همه نیروهای مؤثر در نظام را به توجیه‌گرانی دروغگو در مقابل مردم تبدیل کند و دنیا و آخرت آنان را در معرض لطمه‌های جبران‌ناپذیر قرار دهد.»

همان روز، موسوی در بیانیه دوم خود بر خلاف بیانیه اول، در ظاهر هوادارانش را به آرامش دعوت کرد و چنین نوشت: «در عین حال قاطعانه از شما می‌خواهم هیچ فرد یا گروهی خود را در معرض صدمه قرار نداده آرامش و متانت خویش را از دست ندهد و همگان در هر حال، حساب خود را از هرگونه رفتار خشونت‌آمیز جدا نمایند.»

بلافاصله مجمع روحانیون مبارز که آبروی سیاسی خود را با پیروزی میرحسین گره زده بود، به میدان آمد و با صدور بیانیه‌ای، سخن موسوی را مبنی بر ابطال انتخابات تکرار کرد:

«در این انتخابات صرف نظر از نتیجه‌ای که معلوم شد، آنچه موجب تأسف و نگرانی بیشتر است، اعمال نوعی مهندسی آرای گسترده در این دوره است… مجمع روحانیون مبارز در جلسه‌ای فوق العاده به این نتیجه رسید که برای دفاع از جمهوری اسلامی، نظام و بازگرداندن اعتماد عمومی و نگاهبانی از موج آشتی ملی با صندوق‌های رأی، ابطال این انتخابات و تجدید آن در فضایی عادلانه‌تر و منطقی‌تر راهکار مناسب است یا دست‌کم تعیین هیئتی بی‌طرف و کاردان و شجاع برای حقیقت‌یابی و اعلام نظر نهایی به ملت و رهبری تصمیمی درست در جهت آرمان‌های والای انقلاب و اندیشه‌های حضرت امام و تقویت اعتماد ملی است. ما و هواداران پرشور و با شعور جناب میرحسین موسوی ضمن حفظ هوشیاری و پرهیز از هر عملی که به تشنج بیانجامد و به سرکوب‌گران بهانه دهد، مهندس موسوی عزیز را تنها نخواهیم گذاشت.»(۲۳/۳/۸۸)

سازمان مجاهدین نیز با ورود به عرصه بیانیه نویسی, همسو با موسوی و مجمع بیانیه‌ای شدیدالحن و مملو از تهمت و ناسزا به دولت قانونی جمهوری اسلامی, با بهره‌گیری از تاکتیک «فرار به جلو»، مدعی وقوع «انقلاب مخملین» از سوی مسئولان نظام گردید و در بخشی از بیانیه خود چنین نوشت:

«ما البته بروز تقلبات و اعمال نفوذها را پیش بینی می‌کردیم و برای مقابله با آن تمهیداتی نیز اندیشیده بودیم، در عین حال مطمئن بودیم حضور گسترده و فراگیر شما در پای صندوق‌های رأی، اقتدارگرایان را به تمکین در برابر خواست و اراده شما ناگزیر خواهد ساخت و هرگز گمان نمی کردیم آنان برای حفظ قدرت خود این گونه صریح و بی پرده بدیهی‌ترین موازین را زیر پا بگذارند. آنچه در این انتخابات رخ داد علاوه بر تقلبات و تخلفات گسترده و بی سابقه در صندوق‌های رأی، سوء استفاده حداکثری از تمامی امکانات و فرصت‌های در اختیار برای مهندسی آراء، رأی سازی بود…

اکنون پس از انتخابات می‌توان به نحو روشن تری دریافت که مقصود برخی اقتدارگرایان در روزهای پیش از برگزاری انتخابات از احتمال وقوع انقلاب مخملی در واقع آماده سازی زمینه‌های ذهنی لازم برای انجام کودتایی مخملی بوده است. با توجه به واقعیات تلخ فوق ما این انتخابات را فاقد مشروعیت قانونی و شرعی و در واقع کودتایی علیه وجه مردم‌سالار و جمهوریت نظام به عنوان میراث بزرگ انقلاب و امام دانسته و مصرانه خواهان تعقیب و پیگرد قانونی برگزار کنندگان انتخابات و برگزاری مجدد انتخابات هستیم.»(۲۴/۳/۸۸)

در فضای ایجاد شده، آقای کروبی که کمترین آرا را کسب کرده بود, نیز مدعی شد و با صدور بیانیه‌ای، نتیجه انتخاب ملت را زیر سؤال برد و نوشت:

«من بار دیگر اعلام می‌کنم انتخاباتی که با حضور پرشور ملت ایران برگزار شد نباید وسیله سوء استفاده قرار گیرد و نتایج اعلام شده بر این انتخابات نامشروع و دولت برآمده از آن فاقد وجاهت ملی و صلاحیت اجتماعی است و از این رو آقای محمود احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور ایران نمی‌دانم.»(۲۴/۳/۸۸)

بیانیه شماره سه میرحسین نیز در همین ایام(۲۴/۳/۸۸) صادر شد که توجه به چند نکته در متن بیانیه حائز اهمیت است:

۱- بیانیه این‌گونه آغاز شد: «از سراسر کشور اخبار بسیاری در مورد وقوع اعتراض نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات اخیر به اینجانب می‌رسد. این بدان معناست که تخلفات عمده‌ای در سر صندوقهای رأی در کشور صورت گرفته است»؛ اما جالب است بدانیم در نامه‌ای که درست در همین روز موسوی برای شورای نگهبان در اعتراض به اعلام نتایج انتخابات نوشت, اشاره دقیقی به این تخلفات نشد و ضمن کلی‌گویی مهم‌ترین دلایل طرح ادعای ابطال انتخابات را فضای ایجاد شده پیش از انتخابات معرفی کرد.

۲- فراز بعدی قابل توجه در بیانیه، تأکید بر قانون‌گرایی بود: «اینجانب در طول انتخابات به کرات از خطرات قانون‌گریزی سخن گفتم…» این در حالی است که تمام رفتار موسوی به طور مشخص بعد از برگزاری انتخابات, حرکت در مسیر «قانون‌گریزی» بود.

۳- تأکید بر متعهد ماندن به قانون اساسی و اعتقاد به «ولایت فقیه»، نقطه برجسته این بیانیه بود: «ما به عنوان کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایبندیم، اصل ولایت فقیه را یکی از ارکان این نظام می‌دانیم و حرکت سیاسی را در چارچوب‌های قانونی دنبال می‌کنیم.»

بررسی حوادث اتفاق افتاده و رفتار و گفتار موسوی بعد از صدور این بیانیه، خود بهترین شاهد بر صدق و کذب این ادعای موسوی است؛ فردی که رقیب را به «دروغ‌گویی» متهم و خود را نماد «ادب» و «صداقت» معرفی کرد.

۴- درخواست موسوی در این بیانیه اجازه برگزاری یک راهپیمایی غیرقانونی بود: «ما از مسئولان درخواست کرده ایم که مجوز برگزاری یک راهپیمایی بزرگ در تمامی شهرهای کشور به ما داده شود تا در طی آن مردم فرصتی برای نمایش مخالفت خود با شیوه برگزاری انتخابات و نتایج آن پیدا کنند. موافقت مسئولان با این امر می‌تواند بهترین راه حل برای مهار هیجانات فعلی باشد.»

موسوی که خود عامل شدت یافتن این «هیجانات» بود، از سویی ادعای قانونگرایی داشت و از سویی دیگر، راه‌های غیرقانونی را برای شکایاتش پیگیری می‌کرد و خواهان برگزاری تظاهراتی بود که مبتنی بر قانون احزاب، برگزاری آن غیرقانونی می‌باشد.

۵- تأکید بر به‌کارگیری «رنگ سبز» توسط هوادارن نیز در این بیانیه قابل توجه است: «از رنگ سبز که نماد معنویت و آزادی و عقلانیت دینی و مداراست و شعار الله‌اکبر که حاکی از ریشه‌های انقلابی ماست، دست بر نداریم. این رنگ و شعاری است که همچنان وحدت‌بخش صفوف ملت ما و بهترین وسیله ارتباط دل‌ها و خواسته‌های ما با هم خواهد بود.»

این در حالی است که استفاده ابزاری از رنگ سبز به عنوان نماد معنویت, شگرد نخ‌نمایی بود؛ چرا که اقدامات غیراخلاقی برخی هواداران موسوی – که از اسلام و معنویت بویی نبرده بودند – نشان داد که این نماد تنها می‌تواند سناریوی انقلاب‌های رنگین را تداعی کند.

اجتماع ۲۵ خرداد و حمله به پایگاه بسیج

بیانیه‌های همسو و هم‌جهت فوق، آتش بیار حوادث شومی شد که در روزهای بعد از رأی‌گیری مشاهده شد. برگزاری راهپیمایی بدون مجوز و غیرقانونی روزهای شنبه, یکشنبه و اوج آن در بعدازظهر روز دوشنبه (۲۵/۳/۸۸) در خیابان آزادی که در آن موسوی نیز حضور داشت و به ایراد سخنرانی پرداخت, نمونه‌ای از اقدامات غیرقانونی این جریان برای تحت فشار قرار دادن نهادهای قانونی انتخابات بود. حمله به پایگاه بسیج که یک مقر نظامی به حساب می‌آید و تلاش برای خلع سلاح آن پایگاه، از سوی برخی چهره‌های مشکوک، تنها بخشی از حواشی این راهپیمایی بود که متأسفانه به کشته شدن هفت نفر و مجروح شدن تعداد بیشتری انجامید. همه این‌ها، تأویل بخش‌هایی از آن نامه کذایی بود که در روز چهارشنبه (۲۰/۳/۸۸) به دست یکی از حامیان کلیدی موسوی، خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشته شده بود. در آن نامه از وجود «فتنه‌های خطرناک» و ضرورت «خاموش کردن آتشی که هم‌اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است» سخن رانده شده بود که بعد از انتخابات در راه است. در این نامه به معظم‌له توصیه شده بود: «هرگونه که صلاح می‌دانید، اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید( !)»

میرحسین موسوی بعد از تجمع غیرقانونی روز دوشنبه به ستایش این اقدام پرداخت و با صدور بیانیه‌ای (بیانیه شماره چهار) (۲۷/۳/۸۸) مدعی شد که «تجمع عظیم و بی سابقه]!؟[ روز ۲۵ خرداد اصحاب دروغ را به خشم آورده است»(!)

این بیانیه که در چهار بند تنظیم شده بود، حاوی مطالبی بود که توجه به آن ضروری است.

موسوی در بند یک تلاش کرد تا اقدامات خشونت‌آمیز هوادارانش را به جریان رقیب منسوب کند و با دروغی آشکار مدعی شد: «این اصحاب تقلب و دروغ هستند که برای تکمیل طرح خود به بانک‌ها و ادارات و اموال مردم حمله می‌کنند و آن‌ها را تخریب می‌نمایند»! وی در ادامه، پنج نفر از منافقین تهاجم‌کننده به پایگاه نظامی نیروی مقاومت را که به دست بسیجیان مدافع پایگاه، به هلاکت رسیدند، «شهید» خطاب کرد!؟

در بند دو تلاش کرد هرگونه حمایت بیگانگان از حرکت خود را نفی کند و در این باب اعلام داشت: «موج سبز اعتراض‌های ما تنها منعکس کننده یک خواست مستقل و بحق داخلی است که به مداخله دیگران خوش آمد نمی‌گوید.»؛ اما برای حمایت همه‌جانبه رسانه‌های بیگانه از این موج سبز، دلیلی اقامه نکرد.

در بند سه این بیانیه همه تلاش موسوی برای خودجوش و مردمی دانستن این تحرکات و نفی «اتاق جنگ روانی» بود که توسط یاران وی و نیز اعضای جبهه مشارکت, سازمان مجاهدین, مجمع روحانیون و دیگر گروه‌ها و شخصیت‌های همسو با این جریان در داخل و خارج شکل گرفته بود؛ افرادی که بعد از دستگیری به نقش و وظایف خود در این «ستاد پشتیبانی اردوکشی‌های خیابانی» اعتراف کردند.

«ابراز همدردی عمیق با خانواده‌های شهیدان]؟![ و مصدومان» بند نهایی این بیانیه را تشکیل می‌داد.

شیخ ساده لوح و مطرود حضرت امام(ره) نیز در این بین، ابراز وجود کرد و با صدور پیامی به صف حامیان نخست‌وزیر امام! پیوست. در بخشی از این نوشته ضمن دفاع از برخی «مسئولین بلند مرتبه نظام(!؟)»آمده بود:

«با اعلام نتایجی که هیچ عقل سلیمی آن را نمی پذیرد و بر اساس شواهد موثق تغییرات عمده‌ای در آرای مردم داده شده است و به دنبال آن در پی اعتراض برخی از اقشار مردم به این نحو عملکرد، در جلوی چشم همین مردم … و در جلوی چشم جهانیان و در حضور دوربین‌های خبرنگاران داخلی و خارجی به جان فرزندان این مردم و این مملکت افتاده و با شدت و خشونت کامل با زنان و مردان بی دفاع و دانشجویان عزیز برخورد کرده و آن‌ها را سرکوب و مضروب و دستگیر نمودند و اینک به دنبال تسویه حسابهای سیاسی، با فعالان و اندیشمندان و روشنفکران برآمده و عده کثیری را که بعضا از مسئولین بلند مرتبه نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند بی‌جهت دستگیر و بازداشت می‎کنند.»[۱]

دیدار نمایندگان نامزدها با رهبر معظم انقلاب اسلامی

در ادامه این روند، حادثه مهم دیگر، انتشار خبر دیدار آقای موسوی با رهبر معظم انقلاب اسلامی و دیدار نمایندگان چهار نامزد انتخاباتی با معظم‌له بود که مردم را نسبت به بازگشت آرامش و پایان یافتن اغتشاشات امیدوار ساخت. رهبر معظم انقلاب در آن دیدار خطاب به نمایندگان نامزدها گفتند:

«من خودم شخصاً در این انتخابات هم مثل همه انتخابات‌های گذشته – شماها همه تان مسئولین هستید، بوده اید، ممشای بنده را می‌دانید – به مسئولین کشور اعتماد کردم؛ به وزارت کشور، به شورای نگهبان؛ در حالی که می‌دانید در موارد متعدد، مسئولین از سلائق مختلف بودند؛ اما من به مقام مسئولی که می‌شناسم و قاعده کار او را می‌دانم، اعتماد می‌کنم. در این نوبت هم همین جور است؛ من اعتماد می‌کنم، اما این اعتماد من موجب نمی‌شود که اگر چنانچه شبهه ای در ذهن کسانی هست، این شبهه دنبال نشود و تعقیب نشود و بررسی نشود و حقیقت قضیه آشکار نشود؛ نه، شبهات را برطرف کنید، منتها آن چیزی که از همه مهم‌تر است، این است: همه سعی کنید وحدت ملی و وحدت کشور را حفظ کنید؛ هرکسی به نحوی، هر کسی وظیفه ای دارد.»[۲]

اما متأسفانه این دیدارها و توصیه‌ها بر مواضع غیرقانونی موسوی تأثیر نداشت و وی بار دیگر با صدور بیانیه‌ای تحریک‌آمیز در تاریخ ۲۷/۳/۸۸ چنین نوشت:

«بسمه تعالی – ملت شریف ایران

همان‌گونه که می‌دانید طی روزهای گذشته و در نتیجه برخوردهای غیرقانونی و خشونت بار با منتقدان و معترضان نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری شماری از هموطنانمان مصدوم و تعدادی نیز به شهادت]![ رسیده اند. اینجانب ضمن عرض تسلیت به خانواده‌های شهدا]![ و همدردی با مصدومان و مجروحان از همگان درخواست می‌کنم بعد از ظهر روز پنج شنبه بیست و هشتم خردادماه به هرصورت ممکن، اعم از اجتماع در مساجد و تکایا و یا برگزاری راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز با استفاده از نمادهای سوگواری همدردی خود را با بازماندگان اعلام کنند و بدیهی است که خود نیز در این مراسم شرکت خواهم کرد.»

تجمع غیرقانونی پنج شنبه در میدان امام خمینی تهران که با حضور موسوی همراه شد, محصول بیانیه فوق بود.

این تجمعات غیرقانونی به صورت‌های مختلف تا روز پنج شنبه (۲۸/۳/۸۸) ادامه یافت و این در حالی بود که موسوی و همراهانش, هوادارانشان را به حضور در این تجمعات دعوت می‌کردند. برای نمونه «زهرا رهنورد» همسر میرحسین موسوی صبح روز چهارشنبه با حضور در دانشگاه تهران از دانشجویان این دانشگاه خواست تا در تجمعات خیابانی حاضر شوند.[۳]

اما این رفتار تناقض‌آمیز موسوی، نکته‌ای نبود که از چشم ملت و کارشناسان امر دور بماند. برای نمونه «احمد توکلی»، نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه «از لحظه‌ای که معلوم شد نتیجه انتخابات مورد اعتراض‌ آقای مهندس موسوی است و او به همراه دوستان و طرفدارانش قصد تحرک مدنی بدون رعایت قانون را دارند، آشکار شد که وی با خودش در تناقض قرار گرفته است»، تصریح کرد:

«به دو دلیل موسوی می‌بایست به قانون برای احقاق حق تمکین می‌کرد؛ اول آن که فردی که قصد داشت سکان‌دار قوه مجریه باشد و حالا نیز خود را در واقع برنده انتخابات می‌داند، وظیفه‌ای جز اجرای قانون ندارد و دلیل دوم آن است که بزرگ‌ترین ایراد آقای موسوی به آقای احمدی‌نژاد در مناظره‌ها و تبلیغاتش، قانون‌گریزی رئیس‌جمهور این دوره بوده است و حالا خودش در برابر آزمایش در سر دو راهی اقدام قانونی برای رسیدن به حقی که مدعی پایمال شدنش است یا اتخاذ روش‌های فراقانونی و غیرقانونی برای حق‌طلبی‌ ادعایی قرار گرفته است.» [۴]

در حالی که بخش اغتشاشگر، برگزاری تجمعات غیرقانونی را دنبال می‌کرد، بخشی دیگر از طراحان این صحنه, به‌دنبال زیر سؤال بردن نهادهای قانونی و قانون اساسی بود و پیشنهادهای غیرقانونی دیگر را مطرح می‌کرد که تشکیل «کمیته حقیقت‌یاب» و تحت الشعاع قرار دادن شورای نگهبان، در همین راستا بود. زیر سؤال بردن جایگاه قانونی شورای نگهبان – که مبتنی بر قانون اساسی عالی‌ترین مرجع نظارت بر انتخابات است- توسط کسانی صورت می‌گرفت که مدعیان قانون‌گرایی بودند و لیکن در این مرحله در برابر قانون اساسی ایستادند و جامعه را به سوی هرج و مرج کشاندند.

شدت گرفتن تجمعات خیابانی که به تنازعات و اغتشاشات و وارد کردن خسارات به اموال عمومی و ناامن کردن محیط زندگی مردم انجامید، خروجی اتاق جنگ روانی جریان دوم خرداد در هفته پایانی خردادماه ۱۳۸۸ بود.

خطبه‌های نمازجمعه و «فصل‌الخطاب» مناقشات و ادعاها

سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه تهران می‌توانست فصل‌الخطاب همه این حرف‌ها و رفتارها باشد.

معظم‌له در بخشی از سخنانشان با اعلام صریح، راهکار خود را برای حل این اختلاف پیش آمده مطرح ساختند و با هشدار به گروه‌ها و جریان‌های سیاسی فتنه‌انگیز اعلام کردند:

«بنده زیر بار بدعت‌های غیرقانونی نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوب‌های قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برنده اند، بعضی برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. بنابراین همه چیز دنبال بشود، انجام بگیرد، کارهای درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبهه ای هست، از راه های قانونی پیگیری بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالی در قانون نیست. همان‌طور که حق دادند که نامزدها نظارت کنند، حق دادند که شکایت کنند، حق دادند که بررسی بشود. بنده از شورای محترم نگهبان خواستم که اگر در مواردی خواستند صندوق‌ها را بازشماری بکنند، با حضور نمایندگان خود نامزدها این کار را بکنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت کنند، امضا کنند. بنابراین، هیچ مشکلی در این جهت وجود ندارد.»[۵]

رهنمودها و هشدارهای معظم‌له به جریان‌های سیاسی که با حمایت میلیون‌ها نمازگزار همراه بود, نوید همراهی همه نیروهای انقلاب را می‌داد؛ اما رفتارهای صورت گرفته توسط موسوی و برخی جریانهای همسو با وی، نشان از حرکت وی در مسیر خطرناک انتحار سیاسی و رویارویی با نظام اسلامی داشت.

پیام تبریک حضرت آیت‌الله العظمی نوری همدانی به رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بعد از سخنان روشنگرانه معظم‌له در خطبه‌های نمازجمعه, واکنش قابل تقدیری بود که ملت انقلابی از مراجع و علمای عالی‌قدر شیعه انتظار داشت و سبب شد تا نام مرجع عالی‌قدر شیعه برای همیشه تاریخ به بزرگی و تیزبینی ثبت شود. در این پیام مهم آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم – محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای دامت برکاته, سلام علیکم؛

بیانات روشنگرانه جناب‌عالی که توأم با تذکر یاد خدا و سکینه الهی و معنویت بود، مبشر وحدت و صفا در جامعه اسلامی بود. این بیانات بار دیگر نقش ارزنده ولایت فقیه را بر همگان نشان داد و ثابت کرد که تأکید امام راحل عظیم‌الشأن که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا کشور آسیب نبیند، یک واقعیت تردیدناپذیر است. این بیانات، محورهای فراوانی داشت که هر یک شایسته تحلیل فراوان است ولی عمده‌ترین محورهای آن عبارت بود از تشکر از حضور افتخار آمیز مردم عزیز ایران در انتخابات ۲۲ خرداد و تأکید بر هشیاری مردم بویژه نخبگان در برابر بیگانگان و تأکید بر سلامت انتخابات و لزوم پیگیری اعتراضات از مجرای قانونی و اینکه آشوبهای خیابانی توسط استکبار مدیریت می‌شود.

امید که انشاء الله همگان با اطاعت از این رهنمودهای حکیمانه در این مقطع حساس، پاسدار انقلاب بزرگ اسلامی که خونبهای شهیدان عزیز است، باشند.

به‌ویژه ختام خطبه شما که توجه و توسل به حضرت بقیه‌الله‌الاعظم ارواحنا فداه را در بر داشت ختامُهُ مسک شد. ما اطمینان داریم این توجهات و توسلات آنچنان‌که تاکنون کشور را از خطرها حفظ کرده است، از این پس نیز حفظ خواهد کرد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته – حسین نوری همدانی – ۳۰/۳/۸۸»[۶]

انتحار سیاسی

بیانیه‌ شماره پنج میرحسین که صبح روز ۳۰ خرداد ماه در فردای بیانات رهبری معظم صادر گردید, نشان داد که موسوی در مسیری خطرناک گام برمی‌دارد که آینده روشنی برای آن متصور نیست و مشاوران وی در اتاق جنگ روانی که اغلب آن را اعضای افراطی سازمان مجاهدین، حزب مشارکت و مجمع روحانیون تشکیل می‌دادند, به وی به عنوان «گزینه‌ای یکبار مصرف» می‌نگرند که تاریخ آن در این انتخابات به سرآمده است.

موسوی در این بیانیه ضمن تن ندادن به مسیر مشخص شده توسط قانون اساسی, با زیر سؤال بردن شورای نگهبان، در برابر رهنمودهای مهم رهبری انقلاب ایستاد و نوشت:

«اکنون مقامات کشور با صحه گذاشتن بر آنچه در انتخابات گذشت مسئولیت آن را پذیرفته‌اند و برای نتایج هرگونه تحقیق و رسیدگی بعدی حد تعیین کرده‌اند، به صورتی که این رسیدگی‌ها موجب ابطال انتخابات نشود و نتایج آن را تغییر ندهد، حتی اگر در بیش از ۱۷۰ حوزه انتخاباتی تعداد آرای به صندوق ریخته شده بیشتر از تعداد واجدین شرایط باشد. از ما خواسته می‌شود که در این شرایط شکایت خود را از طریق شورای نگهبان پیگیری کنیم، حال آن که این شورا در عملکرد خود چه قبل، چه حین و چه بعد از انتخابات عدم بی‌طرفی خود را به اثبات رسانده است و نخستین اصل در هر داوری رعایت بی‌طرفی است.

اینجانب همچنان قویاً اعتقاد دارم درخواست ابطال انتخابات و تجدید آن حقی مسلم است که باید به صورتی بی‌طرفانه از طریق یک هیئت مورد اعتماد ملی مورد بررسی قرار گیرد، نه آنکه پیشاپیش امکان ثمربخش بودن آن منتفی اعلام شود، یا با طرح احتمال خونریزی، مردم از هرگونه راهپیمایی و تظاهرات بازداشته ‌شوند.»

موسوی که همچنان بر اسب تندخویی و ناسزاگویی سوار بود، در ادامه نوشت:

«آنچه این برادر شما در یافتن این راه‌حل‌های جدید، خصوصا به جوانان عزیز توصیه می‌کند این است که نگذارید دروغگویان و متقلبان پرچم دفاع از نظام اسلامی را از شما بربایند و نااهلان و نامحرمان، میراث گرانقدر انقلاب اسلامی را که اندوخته از خون پدران راستگویتان است از شما مصادره کنند.»

وی باوجود توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی، برکشاندن هوادرانش به طور غیرقانونی در صحنه به منظور فشار بر نهادهای قانونی اصرار می‌ورزید.

موسوی نشان داد که بر خلاف پیش‌بینی‌های جریان‌ افراطی دوم خرداد که خاتمی را عنصری مناسب‌تر برای تحقق اهداف این جریان می‌دانستند, وی از ظرفیت‌های بیشتری برای ساختارشکنی و انتحارسیاسی برخوردار است.

[۱] – پیام پیرامون نتایج انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن ، سایت منتظری، ۲۶/۳/۸۸. [۲] – بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نمایندگان نامزدها، ۲۶/۳/۸۸ [۳] – سایت الف، ۲۷/۳/۸۸، کد خبر: ۴۷۷۰۵. [۴] – سایت الف، ۲/۴/۸۸، کد خبر: ۴۸۱۱۳. [۵] – خطبه‌های نماز جمعه مقام معظم رهبری، ۲۹/۳/۸۸ . [۶] – سایت حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی،۳۱/۳/۸۸..

منبع: سایت بصیرت/مهدی دنگچی

۲۶ خرداد ۱۳۹۵

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد