مروری کوتاه بر زندگانی امام صادق علیه السلام
۱۳۹۵/۰۵/۰۷
–
۱۶۳۸ بازدید
زندگی امام صادق (ع) چگونه بود؟
تاریخ نگاران اهل سنت درباره تاریخ ولادت امام صادق علیه السلام اختلاف نظر
دارند که در اینجا قول برخی از آنان را می آوریم و سرانجام نظریه شیعه را مطرح می
کنیم.
ابن خلکان در وفیات الاعیان، ولادت آن حضرت را در هشتم رمضان سال ۸۰ هجری که همان
سال «سیل حجاف» بود، بیان کرده است. دیگری می نویسد: بنا بر قولی، ولادت آن حضرت
در هشتم رمضان سال ۸۳ ه . ق بوده است.[۱] همچنین برخی از بزرگان اهل سنت همچون
یافعی در مرآة الجنان، ابن صباغ مالکی در الفصول المهمة، محمد بن طلحه شافعی در
مطالب السؤول، شبنلجی در نور الابصار، مسعودی در مروج الذهب و ذهبی در تذکرة
الحفاظ، سال ۸۰ هجری را سال تولد آن حضرت ذکر کرده اند. برخی نیز سال ۸۳ ه . ق را
سال تولد حضرت دانسته اند. البته قول مشهور نزد شیعه درباره تاریخ ولادت آن حضرت،
روز هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ ه . ق است که سال روز ولادت رسول خدا صلی الله علیه
و آله نیز هست.
مادر امام صادق علیه السلام
مادر بزرگوار امام صادق علیه السلام، بانوی جلیله فاطمه مکنّی به ام فروه است که
دختر قاسم بن محمد[۲] بن ابی بکر است که مادرش اسماء دختر عبدالرحمن بن ابی بکر
بود. در اصول کافی از امام صادق علیه السلام روایت است که حضرت درباره مادرشان
فرمود:
مادرم از کسانی بود که ایمان در دلش رسوخ کرده بود و بر ایمانش پایدار بود. او
نیکوکار بود که بی گمان، خدا نیکوکاران را دوست می دارد.
پدر امام صادق علیه السلام
پدر بزرگوارش، امام پنجم شیعیان است که نام آن حضرت، محمد و کنیه اش، ابوجعفر و
ملقب به باقر بود. او نزد اهل سنت به فضل و علم معروف است. در عظمت آن حضرت کافی
است به سخن دو نفر از بزرگان اهل سنت توجه کنیم. ابن حجر هیثمی، دانشمند شافعی مذهب
در کتاب الصواعق المحرقه درباره امام باقر علیه السلام می نویسد:
امام و پیشوای بزرگ که عظمت و فضلش مورد اتفاق همگان است، عبادت و علم و زهد را از
پدرش به ارث برده است. ابو جعفر محمد باقر علیه السلام به این جهت «باقر» نامیده
شده است که گشاینده دریچه دانش و شکافنده مشکلات علوم بود. او به اندازه ای
گنج های پنهان معارف و دانش ها را آشکار ساخته و حقایق و حکمت ها و لطایف دانش ها
را بیان کرده است که جز بر عناصر بی بصیرت یا بدسیرت، بر کسی پوشیده نیست. برای
همین است که وی را شکافنده و جامع علوم و برافرازنده پرچم دانش خوانده اند. قلبش
روشن و علم و عملش زیاد و نفسش پاکیزه و رفتار و اخلاقش پسندیده بود و عمر خود را
در طاعت خدا گذراند. در مقام عارفان، او آداب و رسومی دارد که زبان توصیف کنندگان
از بیان آن عاجز است. کلمات زیادی درباره سیر و سلوک و معارف از او به جای مانده که
این مقام گنجایش ذکر آنها را ندارد. [۳]
عالم معروف اهل سنت، احمد بن سنان نگارنده اخبار الدول در مورد حضرت می نویسد:
او را بدان جهت «باقر» نامیدند که علم را شکافت و گفته اند برای این ملقب به باقر
گردید؛ زیرا جابر بن عبداللّه انصاری از رسول خدا نقل می کند که به او فرمود: تو
زنده می مانی تا فرزندی از فرزندان حسین علیه السلام را که هم نام من است دیدار
کنی. او علم را می شکافد، آن گاه که دیدارش کردی، سلام مرا به او برسان.[۴]
نام و لقب های امام صادق علیه السلام
نامش جعفر و لقبش صادق بود. این لقب را بنا بر نظر شیعیان، پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله پیش تر برایشان تعیین فرموده بود. در علل الشرایع نقل شده است که حضرت
فرمود:
چون فرزندم، جعفر بن محمد بن علی بن الحسین ابن علی بن ابی طالب زاده شد، او را
صادق بنامند.[۵]
محمد بن طلحه شافعی از بزرگان اهل سنت می نویسد:
او (امام صادق علیه السلام) از بزرگان اهل بیت نبی است که صاحب علم و عبادت فراوان
و اوراد متواصله است. زهدش آشکار بود و قرآن زیاد می خواند. او تابع معانی قرآن
بود و از بحر بی کران قرآن بهره می جست و جواهر و علوم قرآنی را از آن استخراج می
کرد… . او القابی دارد که مشهورترین آنها صادق است. صابر، فاضل، طاهر و… نیز از
القاب اوست.[۶]
علامه سیدعباس مکی در نزهة الجلیس می نویسد:
امام جعفر صادق بن محمد الباقر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام،
یکی از ائمه اثنی عشر است که از بزرگان اهل بیت بود و ملقب به صادق بود و علت اینکه
حضرت را صادق لقب دادند، این بود که در گفتار راست گو بود.[۷]
ابن طولون نیز می نویسد: «او را صادق می نامیدند؛ به جهت صدق سخنانش».[۸]
نقش انگشتر امام صادق علیه السلام
درباره نقش خاتم حضرت، نقل های متعددی در کتاب های شیعه وارد است. شاید علت این
اختلافات آن باشد که حضرت انگشترهای متعددی داشته است. برای نمونه، ابن صباغ مالکی
می نویسد: «نقش انگشتر حضرت عبارت «ماشاءَ اللّهُ لاقُوَّةَ إلّا بِاللّهِ،
أَسْتَغْفِرُاللّهَ» بود».[۹] علامه حمزة بن یوسف سهمی نیز در تاریخ جرجان می
نویسد: «محمد بن جعفر گفت: نقش انگشتر پدرم عبارت «أَللّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی
فَاعْصِمْنِی مِنْ خَلْقِکَ» بود».[۱۰]
فرزندان امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام ده فرزند داشت که عبارتند از: اسماعیل و عبداللّه و ام
فروه که مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین علیهماالسلام بود؛ امام موسی بن
جعفر و اسحاق و محمد که مادرشان ام ولد، بانویی جلیل القدر بود و عباس، علی، اسماء
و فاطمه.
بزرگ ترین فرزند پسر حضرت، اسماعیل بود و حضرت صادق علیه السلام به ایشان علاقه و
محبت فراوانی داشت. ازاین رو، گروهی از شیعه گمان می بردند که اسماعیل جانشین امام
است، ولی اسماعیل در حال حیات پدرش از دنیا رفت. پس حضرت صادق علیه السلام دستور
داد که جنازه اسماعیل را بر سریری بدون روانداز نهادند و به سوی بقیع حمل کردند. در
میان راه، امام صادق بارها دستور داد سریر را بر زمین می نهادند و صورت اسماعیل را
باز می کردند تا مردم ببینند و وفات اسماعیل بر کسانی که گمان می کردند اسماعیل،
امام پس از حضرت صادق است، مسلّم شود.
با این همه، برخی پس از شهادت امام صادق علیه السلام، امامت حضرت موسی بن جعفر
علیه السلام را نپذیرفتند که خود دو فرقه شدند؛ عده ای قائل به زنده بودن اسماعیل
و امامت او شدند و گروهی نیز فرزندش، محمد بن اسماعیل را به عنوان امام
برگزیدند.[۱۱]
علی بن جعفر نیز از بزرگان و راویان حدیث است که مردی پرهیزگار و فاضل بود. او پس
از پدر بزرگوارش، پیوسته همراه برادرش موسی بن جعفر بود و احادیث زیادی از وی نقل
کرده است. بارگاه وی در قم پیوسته مورد توجه شیعیان بوده است.
عبداللّه ملقب به افطح پس از اسماعیل، بزرگ ترین فرزند امام صادق علیه السلام
بود. فرقه افطحیه یا فطحیه پیروان او و قائلان به امامت وی پس از امام صادق علیه
السلام بودند. عبداللّه هفتاد روز پس از وفات امام صادق علیه السلام از دنیا
رفت.[۱۲]
شبراوی در الاتحاف، دو فرزند دیگر نیز برای حضرت به نام های قاسم و ام کلثوم برمی
شمارد و می نویسد: «در مصر، بین قبر لیث بن سعد و امام شافعی مدفون هستند»
منابع
[۱] شمس الدین بن خلکان، وفیات الاعیان، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دارالصادر، بى
تا، ج ۱، ص ۳۲۷
[۲] امیرالمؤمنین على علیه السلام پس از مرگ ابوبکر با اسماء بنت عمیس همسر ابوبکر
ازدواج کرد و محمد که پسر اسماء بود، از کودکى در دامن على علیه السلام بزرگ شد.
او پسرخوانده على علیه السلام بود و در جمل جزو لشکر على علیه السلام بود و
فرماندهى پیاده نظام را بر عهده داشت. در صفین نیز حاضر بود. سپس على علیه السلام
او را به فرمان روایى مصر گماشت که به دست معاویه به شهادت رسید.
[۳] ابى العباس ابن حجر هیثمى، الصواعق المحرقة، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۷ه . ق،
چ ۱، ج ۲، ص ۵۸۵
[۴] ابى العباس احمد بن یوسف، اخبار الدول، بیروت، عالم الکتب، بى تا، ص ۱۱۱.
[۵] محمد بن بابویه، علل الشرایع، قم، مکتبه الطباطبایى، بى تا، ج ۱، ص ۲۲۳.
[۶] شیخ کمال الدین محمد بن طلحه شافعى، مطالب السؤول، لبنان، بیروت، مؤسسه ام
القرى، ۱۴۲۰ ه . ق، چ ۱، ج ۲، ص ۱۱۰.
[۷] سید عباس مکى، نزهة الجلیس، نجف، حیدریه، ۱۳۸۶ ه . ق، ج ۲، ص ۵۶.
[۸] شمس الدین محمد بن طولون، الائمة الاثنى عشر، قم، منشورات رضى، بى تا، ص ۸۵.
[۹] الفصول المهمة، ج ۲، ص ۹۱۲.
[۱۰] علامه سهمى، تاریخ جرجان، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۷ ه . ق، چ ۴، ص ۳۷۱
[۱۱] ابى الفتح شهرستانى، ملل و نحل، تصحیح: احمد فهیمى، بیروت، دارالکتب، ۱۴۱۰ ه
. ق، چ ۱، ج ۱، صص ۱۷۰ و ۱۷۱.
[۱۲] الامام عبداللّه بن محمد شبراوى شافعى، الاتحاف، چاپ مصر، بى تا، ص ۵۴، ذیل
شرح حال امام صادق علیه السلام.