طلسمات

خانه » همه » مذهبی » مرگ ملائک

مرگ ملائک


مرگ ملائک

۱۳۹۳/۰۸/۲۴


۷۱۸ بازدید

در قرآن کریم برای فرشتگان ویژگی های فراوانی شمرده شده است مثل:
۱. فرشتگان موجوداتی عاقل و باشعور و بندگان گرامی خداوند هستند «بل عباد مکرمون» (انبیا، آیه ۲۶).
۲. مطیع امر و فرمان خداوند هستند و او را معصیت نمی کنند «لایسبقونه بالقول وهم بامره یعملون» (انبیا، آیه ۲۷).
۳. پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خداوندهستند «والملائکه یسبحون بحمد ربهم و یستغفرون لمن فی الارض» (شوری، آیه ۵).
۴. گاه به صورت انسان در می آیند و بر انبیا و حتی غیر انبیا ظاهر می شوند.

در قرآن کریم برای فرشتگان ویژگی های فراوانی شمرده شده است مثل:
1. فرشتگان موجوداتی عاقل و باشعور و بندگان گرامی خداوند هستند «بل عباد مکرمون» (انبیا، آیه 26).
2. مطیع امر و فرمان خداوند هستند و او را معصیت نمی کنند «لایسبقونه بالقول وهم بامره یعملون» (انبیا، آیه 27).
3. پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خداوندهستند «والملائکه یسبحون بحمد ربهم و یستغفرون لمن فی الارض» (شوری، آیه 5).
4. گاه به صورت انسان در می آیند و بر انبیا و حتی غیر انبیا ظاهر می شوند. چنان که در سوره مریم می خوانیم: فرشته بزرگ الهی به صورت انسان موزون بر مریم ظاهر شد «فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا» (مریم، آیه 17 – هود، آیه 69 و 77).
5. تعداد آنها به قدری زیاد است که قابل مقایسه با تعداد انسان ها نمی باشند، چنان که در روایتی از حضرت صادق(ع) می خوانیم: هنگامی که از آن حضرت پرسیدند: آیا تعداد فرشتگان بیشتر است یا انسان ها؟ فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، فرشتگان خدا در آسمان ها بیشترند از عدد ذرات خاک های زمین و در آسمان جای پایی نیست مگر این که در آن جا فرشته ای تسبیح و تقدیس خدا می کند (بحارالانوار، ج 59، ص 176).
6. آنها نه غذا می خورند و نه آب می نوشند و نه ازدواج دارند، چنان که در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «ان الملائکه لایأکلون ولا یشربون ولا ینکحون و انما یعیشون بنسیم العرش؛ فرشتگان غذا نمی خورند و آب نمی نوشند و ازدواج نمی کنند، بلکه با نسیم عرش الهی زنده اند» (بحار، ج 59، ص 174، ح 4).
7. آنها نه خواب دارند نه سستی و غفلت. در حدیثی از امیر مؤمنان(ع) چنین آمده است: در فرشتگان نه سستی است و نه غفلت و نه عصیان… خواب بر آنها چیره نمی گردد و عقل آنها گرفتار سهو و نسیان نمی شود بدن آنها به سستی نمی گراید و در صلب پدران و مادران قرار نمی گیرند (همان، ص 175).
8. آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوتی دارند، بعضی همیشه در رکوع و برخی همیشه در سجودند: «مامنا الاله مقام معلوم. و انا لنحن الصافون. و انا لنحن المسبحون؛ هر یک از ما جایگاه معلومی دارد، ما همواره صف کشیده منتظر فرمان خدا هستیم و پیوسته تسبیح او می گوییم» (صافات، آیات 164 – 166).
9. فرشتگان وظایف مهم و بسیار متنوعی از سوی خداوند بر عهده دارند:
– گروهی حاملان عرشند (حاقه، 17).
– گروهی مدبران امرند (نازعات، 5).
– گروهی مأمور قبض ارواحند (اعراف، 37).
– گروهی مراقب اعمال بشرند (انفطار، 10 تا 13).
– گروهی حافظ انسان از خطرات و حوادثند (انعام، 61).
– گروهی مأمور عذاب و مجازات اقوام سرکشند (هود، 77).
– گروهی مؤمنان را در جنگ ها یاری و کمک می کنند (احزاب، 9).
– گروهی مبلغان وحی و آورندگان کتب آسمانی برای انبیا هستند (نحل، 2).
با توجه به مطالب فوق، دعای سوم صحیفه سجادیه در درود بر فرشتگان الهی و بیان اصناف و انواع فرشتگان و بیان ویژگی ها و مأموریت های آنها می باشد:
«والذین بصوت زجره یسمع زجل الرعود؛ درود و سلام بر آن فرشته ای که وقتی ابرها را می راند و حرکت می دهد از فریادش غرش رعدها شنیده می شود».
«و اذا سبحت به حفیفه السحاب التمعت صواعق البروق؛ و چون ابر خروشان به وسیله آن فرشته به شنا در آید و شناور گردد، شعله های برق درخشیدن می گیرد».
«و مشیعی الثلج والبرد والهابطین مع قطر المطر اذا نزل؛ و درود بر فرشتگانی که دانه های برف و تگرگ را بدرقه می کنند و فرشتگانی که همراه قطره های باران فرود می آیند».
«والقوام علی خزائن الریاح والموکلین بالجبال فلا تزول؛ و درود بر فرشتگانی که خزانه داران باد هستند و فرشتگانی که مأمور حفظ و نگهداری کوه ها هستند تا از جا در نروند و متزلزل نگردند».
«والذین عرفتهم مثاقیل المیاه وکیل ما تحویه لواعج الامطار و عوالجها؛ و درود بر فرشتگانی که وزن آبها و اندازه باران های سیل آسا و رگبارهای تراکم را به آنان آموخته ای».
«و رسلک من الملائکه الی اهل الارض بمکروه ما ینزل من البلاء و محبوب الرخاء؛ و درود بر فرشتگانی که به سوی اهل زمین گسیل می شوند و گرفتار ناخوشایند و گشایش خوشایند برای آنان می آورند.
به طور کلی این فرازها از دعای سوم صحیفه مبارکه سجادیه، در صدد تبیین نقش فرشتگان الهی در کارگردانی جهان هستی و انجام مأموریت های متنوع و متعددی است که خداوند متعال به عنوان کارگزاران هستی بر آنها محول کرده است. یعنی همه امور و حوادث و رویدادهای عالم با تدبیر و کارگردانی و وساطت فرشتگان الهی انجام می گیرد و آنها مأموران اجرای اراده خداوند و خواست او در پهنه هستی می باشند به گونه ای که پدیده هایی مانند باران و برف و تگرگ و باد و سیل و رعد و برق و حوادث گوارا و ناگوار و هزاران پدیده دیگر با نقش آفرینی و تدبیر فرشتگان الهی که از سوی خداوند متعال مأمور و موظفند انجام می پذیرد.
مطلب دیگر اینکه فرشتگان الهی همه در یک حد نمی باشند برخی به تجرد تام رسیده اند یعنی هیچگونه استعداد و ترقی و استکمالی در مورد آنها معنی ندارد و سخن قرآن کریم ((و ما منا الا له مقام معلوم ; هیچکدام از ما نیست مگر اینکه جایگاه او معلوم است )), (صافات , آیه 164). در مورد همین قسم از فرشتگان است . وجود آنها تمام است وجودی که ترقی در آن راه ندارد و آنچه از کمالات که برای آنها ممکن است از سوی خداوند یکجا به آنها عطا شده است و لذا حالت انتظار و کمال آینده درباره آنها ناروا است . اما قسم دیگر از فرشتگان صاحب وجود مکتفی اند. یعنی وجود آنها ناقص است اما نقص خود را با کوشش درونی جبران می کنند و نصاب استعداد را از درون خویش بدست می آورند بیان آنها این است ((لا علم لنا; علمی برای ما نیست )), (بقره , آیه 32). آنها علم به اسمائ الهی را در ابتدا نداشتند اما برای دست یابی به این علم از راه حوزه علمی و حلقه درسی وارد نشدند. بلکه بدون نیاز به امور خارجی درون آنان کافی است که نور علم الهی در آن تجلی کند و تعلیم آنان حاصل شود. اما در باب مرگ – در انسان نقصی وجود دارد که فرشتگان الهی از آن مبرا هستند و آن مرگ است . انسان از آن جهت که متحرک است و خط سیر او از طبیعت می گذرد لا جرم پایانی برای حرکت طبیعی اش وجود دارد که از این پایان به عنوان مرگ یاد می شود و مرگ به صورت ظاهر نقصی است انسانی که چون از گونه قضای خداوندی است گریزی از آن نیست . البته فاصله انسان تا مرگ یعنی میزان عمر آدمی چون از مقدرات است تغییر می پذیرد و با اموری همچون دعا, صدقه و صله رحم و یا گناهان گوناگون کم یا زیاد می شود. پس اصل مرگ قضایی است الهی و هرگز تغییر نمی یابد و هر انسانی بلکه هر پدیده ای باید به این مرحله وارد شود که ((کل نفس ذائقه الموت ; هر نفسی مرگ را می چشد)), (آل عمران , آیه 185). اما فرشتگاه چنان که از طبیعت به دورند از این نقص ظاهری یعنی مرگ طبیعی نیز برکنارند. بنابراین مرگ طبیعی را برای همه انسان ها می توان به عنوان یک نقص تلقی کرد چون برای خوبان پایان خدمت و عبادت است و برای انسان های بد انتهای مهلت است , (صورت و سیرت انسان در قرآن , آیت الله جوادی آملی , ج 14, ص 311). خلاصه این که چون در عرصه عالم تجرد هیچگونه استعداد قابلیتی نیست از اینرو حرکت و تغییر نیز در آن عالم نمی باشد چرا که حرکت خروج یک شی از قوه به سوی فعلیت است . پس زاد و ولد و تکثیر نسل در عالم فرشتگان نمی باشد چون طفل قوه ای است در مسیر رسیدن به مراحل بالای کمال که همان فعلیت باشد. و عالم تجرد از قوه و استعداد تهی است و نیز مرگ چون پایان حرکت طبیعی است در عالم فرشتگان معنی ندارد. بنابراین مرگ به معنای متعارف برای انسان در ملائکه معنی ندارد اما نوعی مرگ برای همه ی موجودات از جمله ملائکه است که در هنگام نفخ صور تحقق می یابد که همه ی موجودات عالم امکان می میرند و زندگی از آنها گرفته می شود, (نگاه کنید قیام قیامت استاد محمد شجاعی , صص 50 – 28, کانون اندیشه جوان , موئسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر). منابع مفید برای مطالعه 1- تفسیر المیزان (فارسی ), ج 17; سوره فاطر, آیه 1; ج 14 سروه انبیائ آیه 16; ج 20 سوره نازعات آیات 1 تا 41 2- نهج البلاغه خطبه های 157 / 109 / 1 / 91 / 183 / 171.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد