خانه » همه » مذهبی » مرگ نمرود با پشه

مرگ نمرود با پشه


مرگ نمرود با پشه

۱۳۹۲/۰۹/۲۴


۹۹۶۵ بازدید

میگویند پشه به دماغ نمرود رفت و مغزش خورد و مرد؟درست است کا چنین امده؟

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز.دراین رابطه باید عرض کرد:نمرودواژه ای عبری به معنی سخت و نیرومند است.(1) و حضرت ابراهیم علیه السلام در زمانى چشم به جهان گشود که نمرود بن کنعان آن پادشاه جبار و ستمگر بر بابل حکومت مى کرد و خود را خداى بزرگ بابل معرفى مى نمود.(2) بنابر روایات و تفاسیر و آنچه در تواریخ آمده، نسب او نمرود بن کنعان بن سنجاریب بن کوش بن حام بن نوح است.(3)
درقرآن نامی از نمرود نیامده فقط در یک آیه از او یاد شده است: درهسوره بقر آیه 256 که در آن محاجه و مخاصمه – محاجة و احتجاج به معنى استدلال متخاصمین و حجت آوردن بر اثبات حقانیت خود و ابطال دیگر است (4) – نمرود با ابراهیم می باشد. و نمرود اولین کسى است که به جبر ستم ادعاى ربوبیت کرد و با ابراهیم در این خصوص استدلال نمود.
از امام صادق علیه السلام روایت شده: این ماجرا (محاجه) بعد از انداختن ابراهیم در آتش واقع شده و محاجه و مخاصمه نمرود با ابراهیم از روى طغیان و سرکشى بوده و به اعتبار این که خداوند به او ملک و حکومت اعطاء کرده خود را رب مردم پنداشته و ملک در این جا به معناى نعمتهای دنیوی است که خداوند آن را در دنیا بر مومن وکافر عرضه مى دارد، اما ملک به معناى تملیک امر و نهى و تدبیر امور مردم و وجوب ااطاعت مردم، اعطاى آن از جانب خداوند فقط بر کسانى جایز است که اهل صلاح وسداد و رشد و هدایت باشند که مسلما چنین کسانى جز پیامبر و اهل بیت طاهرین او نخواهند بود که ایشان به همه احتیاجات مردم از ابتدا تا انتها آگاهى و علم دارند.(5)
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ فی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی وَ یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی وَ أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَاللَّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»: آیا ندیدى کسى را که با ابراهیم درباره پروردگارش ستیز کرد به جهت آن که خدا به او پادشاهى داده بود. هنگامى که ابراهیم گفت: پروردگار من کسى است که زنده مى کند و مى میراند. او گفت: من نیز زنده مى کنم و مى میرانم! ابراهیم گفت: همانا خدا آفتاب را از مشرق مى آورد پس تو آن را از مغرب بیاور! پس او که کافر بود مبهوت شد و خدا گروه ظالمان را هدایت نمى کند.
در این مناظره وقتى ابراهیم خداى خود را چنین معرفى کرد که او مى تواند زنده کند و بمیراند، نمرود با یک مغالطه آشکار به او گفت: من نیز چنین قدرتى دارم و دستور داد دو نفر را که در زندان بودند و محکوم به اعدام بودند آوردند یکى را بخشید و دیگرى را کشت و به ابراهیم گفت: دیدى که کسى را که محکوم به مرگ بود بخشیدم و در واقع او را زنده کردم و آن دیگرى را کشتم پس من نیز قدرت زنده کردن و میراندن را دارم.
ابراهیم در برابر این مغالطه روشن که مورد تأیید و تحسین درباریان قرار گرفت چیزى نگفت، چون هر چه مى گفت او را هو مى کردند ولى براى کوبیدن نمرود و محکوم کردن او مطلب دیگرى را مطرح کرد و آن این بود که گفت: پروردگار من خورشید را از مشرق مى آورد، اگر راست مى گویى تو آن را از مغرب بیرون آور! در اینجا بود که نمرود سرگشته و حیران شد و حرفى براى گفتن پیدا نکرد. (6)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که ابراهیم به نمرود گفت: اگر راست مى گویى، آن کسى را که کشته اى زنده کن و پس از آن، به او گفت: خدا خورشید را از مشرق مى آورد و تو آن را از مغرب بیاور.
«فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ»: نمرود که کافر شده بود متحیر و سرگردان گشت و دیگر بیانى و دلیلى نداشت که بگوید.
سؤال: ممکن بود نمرود متقابلا همین درخواست را از ابراهیم بنماید که تو بگو، خدایت خورشید را از مغرب بیاورد، پس چرا چنین درخواستى نکرد؟ پاسخ: دو جواب براى این سؤال گفته اند:
نمرود وقتى آن همه آیات و نشانه هاى  الهی در حرکات ابراهیم دید، ترسید که اگر درخواستى کند فورى ابراهیم آن را نیز عملى کند و نمرود بیش از پیش رسوا شود.
خداوند آن چنان نمرود را در برابر عظمت ابراهیم خوار و سبک و کوچک کرد که دیگر نتوانست سخنى بگوید و سؤالى نماید.
در تفسیر ابن عباس چنین آمده است: خداوند بر نمرود پشه اى را مسلط کرد روى لب نمرود نشست و گزید نمرود خواست با دست پشه را دور کند پشه به بینى نمرود رفت و از آنجا به مغزش رسید و چهل شب او را عذاب و آزار می داد تا هلاک شد.
محمدبن خالد با سند خود ازامام صادق علیه السلام نقل مى کند که فرمود: چهار کس پادشاهى روى زمین را بدست آوردند که دو نفرشان مؤمن و دو نفرشان کافر بودند: اما دو نفر مؤمن حضرت سلیمان بن داود وذوالقرنین بودند و اما دو نفر کافر نمرود و بخت نصر بودند و نام ذوالقرنین عبداللَّه بن ضحاک بن سعد بود.
از حضرت امام علی علیه السلام پرسیده شد: اولین کسى که دینار و درهم را سکه زد که بود؟ فرمود: نمرود بن کنعان بعد از نوح.
امام صادق علیه السلام فرمود: هولناکترین و دشوارترین کیفرها درروزقیامت، کیفر هفت نفر است: فرزند آدم( قابیل) است که برادرش (هابیل ) را کشت؛ نمرود که با حضرت ابراهیم علیه السلام در رابطه با خدا (و خداپرستى) به جدال و (کینه توزى) پرداخت؛ دو تن از بنی اسرائیل که قوم خود رایهودی ونصرانی کردند؛فرعون که (ادعاى خدایى کرد) و گفت: «منم خداى بزرگ شما»؛ و (بالاخره) دو تن از این امت ، که وضع یکى از آن ها بدتر از دیگرى است و (جایگاهشان) در تابوت شیشه یى که در زیر فلق (شکافى است در برزخ ) دریاهایى از آتش قرار دارد.
——————————————————
1-تفسیرنمونه ، ج 10، ص: 398.
2-بحارالانوار ، ج 11، ص: 57.
3- اطیب   البیان فی تفسیرالقرانج 2، ص: 219.
4-قصص القرآن ص 161.
5-کوثر، ج 3، ص: 475.
6 — مجمع البیان ، ج 3، ص: 122.
 
 

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد