۱۳۹۳/۰۲/۲۵
–
۲۱۵۷ بازدید
سلام . چرا پس از فوت عزیزان ، ناامیدی به سراغ انسان می آید؟ برای مقابله باید چه کرد؟
با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، پرسشگر گرامی، سوگ دارای مراحلی است که من در زیر به آنها اشاره میکنم چه آنکه احتمال دارد فرد عزیز از دست داده در یکی از این مراحل بماند و لذا نتواند مراحل سوگ را بسلامت طی نماید.1- انکار و ناباوری، در ابتدا پذیرش مرگ عزیز بسیار مشکل است. فرد فکر می کند که این اتفاق تلخ و دردناک برای او روی نداده است و خواب می بیند. اصلاً آن را باور نمی کند که او از پیش وی رفته است. توجه داشته باشید که هر چقدر فرد دلبستگی و وابستگی بیشتری به عزیز از دست رفته داشته باشد این حالت در وی شدیدتر است. حال اگر شخص در این مرحله مانده باشد، روانشناسان بالینی از تکنیک دی بریفینگ(ذکر با جزئیات) استفاده می کنند، اجرای این تکنیک بدین گونه است که با فردی که دچار مشکل است، کرارا وارد صحبت می شوند و از او در مورد خاطراتی که از کودکی تا زمان فوت با آن مرحوم داشته بتدریج و در جلسات متعدد سوال میکنند و از توضیحاتی که او میدهد و خاطراتی که تعریف میکند باز جزئیات ریزتری را مطرح مینمایند و آنقدر این روش را ادامه دهید که ایشان از آن حالت خارج شوند البته اگر این تکنیک توسط یک رواندرمانگر انجام شود بسیار مناسب تر خواهد بود. پس وقتی افکار و احساسات خود را در مورد مرگ و عزیز از دست رفته بیان می کند به تدریج واقعیت را می پذیرد و در بسیاری از موارد دیده شده که فرد بغض اش می ترکد و زیر گریه می زند.
2- خشم در این مرحله فرد از خود می پرسد:«چرا من؟». فرد از تلخی و بی عدالتی در تقدیر مرگ عصبانی است. از این رو رفتار تند و خشنی با دیگران دارد.حمایت اجتماعی، عاطفی، احترام و توجه دیگران باعث می شود فرد راحت تر این مرحله را پشت سر گذارد.
3- معامله فرد حاضر است هر چه را که دارد ببخشد تا عزیز از دست رفته باز گردد و زندگی به روال سابق بازگردد.
4-گناه فرد دچار عذاب وجدان و گناه می شود، احساس می کند در حق عزیز خود کوتاهی کرده است. در این مرحله فرد باید خود را ببخشد و بداند انسان جایزالخطا است
5-افسردگی فرد غمگین و گوشه گیر می شود و نوسانات خلقی در رفتارش مشاهده می شود. ولی با گذشت زمان به تدریج فرد به روال عادی بازمی گردد و فعالیت اجتماعی خود را از سر می گیرد. در این مرحله تشویق فرد اصلاً مؤثر نیست.
6- تنهایی در پی مرگ عزیز و تغییرات زندگی، فرد احساس تنهایی و ترس می کند. هرچه با دیگران ارتباط بیشتر داشته باشد، احساسات منفی او کاهش می یابد
7-پذیرش، پذیرش مرگ به معنی بازگشت فرد به شادی نیست. بلکه فرد به مرحله سازگاری و رویارویی با واقعیت می رسد. او به تدریج می پذیرد که به زندگی خود بدون حضور عزیز از دست رفته ادامه دهد. در این مرحله ارتباط با دوستان باعث می شود که فرد احساس بهتری داشته باشد
8- پایان اندوه زمان کاملاً مشخصی برای پایان اندوه وجود ندارد، این مرحله در افراد متفاوت است. به گفته کارشناسان، معمولاً این مرحله یک سال به طول می انجامد. البته این امر به رابطه فرد با عزیزان از دست رفته، حمایت اطرافیان و عوامل فردی بستگی دارد. هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر است.
9- امید و بازگشت به زندگی، فرد به مرحله ای می رسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود، کمتر ناراحت می شود. به آینده چشم می دوزد و امیدوار است. ( البته مراحل پس از مرگ عزیزان، بسته به فرهنگ های مختلف تفاوت می کند. مثلاً مراحل 2، 3 و 4 را بسیاری از ما ایرانیان به دلیل اعتقادات مذهبی تجربه نمی کنیم و یا به صورت بسیار خفیف با آن مواجه می شویم.
پرسشگر گرامی، در جهان بینی اسلامی مرگ به معنی نابودی نیست بلکه سفر کردن از یک مکان به مکان دیگری است، و مثل اینست که مثلا به شما و یا به پدر و یا مادر شما بگویند شما باید از یزد به رامسر کوچ کنید و دراین سفر فعلا نمی توانید کسی را با خود ببرید اما عزیزانتان نیز بتدریج پیش شما خواند آمد و بشرط اینکه اعمالتان در یزد مورد تایید خداوند باشد می توانید تا ابد در کنار هم به بهترین نحو زندگی زندگی کنید. جناب مولانا در تبیین نگرش اسلامی به مرگ و اینکه ترس از مرگ بیمعنی است می فرماید: که انسان در چرخه طبیعت اول از جمادات بوده و سپس تبدیل به گیاه شده و بعد تبدیل به حیوان شده و آنگاه تبدیل به انسان شده و در تمام این مراحل با مرگ خویش تبدیل به چیز بهتر و برتری از مرحله قبل شده است و آنگاه می فرماید که : بار دیگر من بمیرم از بشر===== از ملائک من درآرم بال وپر= کی بترسم من ز مردن==== کی زمردن کم شدم، یعنی اینکه در طی مراحلی که گفته شد انسان نیز می میمرد و با مرگ خود به مرحله ای بهتر و برتر از مرحله قبل خود وارد می شود، و آنگاه می فرماید که پس به چه دلیلی من از مردن بترسم زیرا هر مرحله از مرگ باعث شده که من به مرحله بالاتر و بهتری برسم.
یاد مرگ، در نگرش اسلامی نقش بسیار مهمی در اصلاح اعمال انسان دارد. چون با یاد مرگ انسان تمام هستی اینجهانی و آنجهانی خود را در نظر می گیرد و تصمیمات و طرز برخوردش با دنیا متناسب با گستره وجودیش می شود. با این نوع نگاه اگر چه انسان از بعضی لذت ها می گذرد، اما این لذت ها، لذتهایی هستند که خوشبختی انسان را تباه می کنند و باید از آنها گذشت تا به سعادت ابدی رسید و کسی که به این گونه لذتها دلخوش می کند، مانند کسی است که می خواهد با خوردن غذای سمی، از مزه آن لذت ببرد امام صادق علیه السلام می فرماید: «یاد مرگ، خواهش های نفس را می میراند ورویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند ودل را با وعده های خدا نیرو می بخشد وطبع را نازک می سازد وپرچم های هوس را درهم می شکند وآتش آزمندی را خاموش می سازد ودنیا را در نظر کوچک می کند.» امام علی علیه السلام می فرماید: «هرکس به یاد مرگ باشد، از دنیا به اندک خشنود شود.» همین اثرات نیک یاد مرگ سبب ارج و قرب در درگاه الهی می شود که در روایتی از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمده است: «هر کس زیاد به یاد مرگ باشد، خداوند دوستش دارد.» و کسی که به جای محاسبات صحیح در زندگی، سر به زیر برف می کند تا حقایق را نبیند، نباید توقع داشته باشد که ندیدن حقایق آن ها را تغییر می دهد:امام على علیه السلام می فرماید: «پیشینیان شما، در حقیقت، به سبب آرزوهاى دراز و از یاد بردن مرگ به هلاکت در افتادند، تا آن که مرگ بر آنها فرود آمد؛ مرگى که عذر پذیر نیست و مجال توبه باقى نمى گذارد و مصیبت و کیفر با خود مى آورد.» امام على علیه السلام: «شما را سفارش مى کنم که به یاد مرگ باشید و از آن کمتر غفلت ورزید؛ چگونه از چیزى غفلت مى کنید که او از شما غافل نیست؟»و البته اثر طبیعی چشم بستن بر روی واقعیت ها، قساوت قلب است که رمز شکستن این قساوت ها نیز در یاد مرگ است. بنا بر آنچه که در روایات آمده یاد مرگ بودن خوب است ولی نه هر یاد مرگی به عبارت دیگر یاد مرگ در صورتی خوب است که باعث شود انسان با تلاش دنیا را بسان مزرعه ای برای آخرت بسازد و با تلاش و پشت کار از امکانات این جهان استفاده کند تا جهان دیگرش را که ابدی در آن خواهد زیست را آباد کند. به عبارت دیگر اگر به شما بگویند که بعد از چند روز می خواهی به زیباترین نقطه عالم مسافرت کنی آیا شما غمگین می شوی و یا با نشاط و بی صبری شروع به جمع کردن وسایل لازم برای مسافرت می کنی؟! با این نگرش که برخاسته از متن آیات و روایات ماست، نباید انسان نگاه منفی به مرگ داشته باشد و یا بطور کلی به عنوان یک واقعیت حتمی زندگی از یاد آن غفلت کند، یاد مرگ از نظر اسلام وقتی سازنده است که انسان را از تلاش وعمل باز ندارد بلکه او را به تحرک و تلاش مضاعف و بیشتر از دنیا پرستان وادارد زیرا دنیا پرستان به خاطر مال دنیا که پایدار و ماندگار نیست به دنیا چسبیده اند اما مومن بخاطر اینکه می داند نوع زندگی اُخروی او که ابدی است، بستگی کامل به عملکرد او در این جهان دارد و به عبارت دیگر سرنوشت آخرتش در دنیا رقم می خورد با جدیت بی حد وحصر به صورت مثبت و سازنده به دنیا می پردازد تا آخرت خویش را آباد نماید و پر واضح است که انگیزه او بسیار قوی تر از انگیزه دنیا پرستان است. این نگرش به مومن کمک میکند که خوب زندگی کند وقدرتک تک فرصت ها را بداند.
2- خشم در این مرحله فرد از خود می پرسد:«چرا من؟». فرد از تلخی و بی عدالتی در تقدیر مرگ عصبانی است. از این رو رفتار تند و خشنی با دیگران دارد.حمایت اجتماعی، عاطفی، احترام و توجه دیگران باعث می شود فرد راحت تر این مرحله را پشت سر گذارد.
3- معامله فرد حاضر است هر چه را که دارد ببخشد تا عزیز از دست رفته باز گردد و زندگی به روال سابق بازگردد.
4-گناه فرد دچار عذاب وجدان و گناه می شود، احساس می کند در حق عزیز خود کوتاهی کرده است. در این مرحله فرد باید خود را ببخشد و بداند انسان جایزالخطا است
5-افسردگی فرد غمگین و گوشه گیر می شود و نوسانات خلقی در رفتارش مشاهده می شود. ولی با گذشت زمان به تدریج فرد به روال عادی بازمی گردد و فعالیت اجتماعی خود را از سر می گیرد. در این مرحله تشویق فرد اصلاً مؤثر نیست.
6- تنهایی در پی مرگ عزیز و تغییرات زندگی، فرد احساس تنهایی و ترس می کند. هرچه با دیگران ارتباط بیشتر داشته باشد، احساسات منفی او کاهش می یابد
7-پذیرش، پذیرش مرگ به معنی بازگشت فرد به شادی نیست. بلکه فرد به مرحله سازگاری و رویارویی با واقعیت می رسد. او به تدریج می پذیرد که به زندگی خود بدون حضور عزیز از دست رفته ادامه دهد. در این مرحله ارتباط با دوستان باعث می شود که فرد احساس بهتری داشته باشد
8- پایان اندوه زمان کاملاً مشخصی برای پایان اندوه وجود ندارد، این مرحله در افراد متفاوت است. به گفته کارشناسان، معمولاً این مرحله یک سال به طول می انجامد. البته این امر به رابطه فرد با عزیزان از دست رفته، حمایت اطرافیان و عوامل فردی بستگی دارد. هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر است.
9- امید و بازگشت به زندگی، فرد به مرحله ای می رسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود، کمتر ناراحت می شود. به آینده چشم می دوزد و امیدوار است. ( البته مراحل پس از مرگ عزیزان، بسته به فرهنگ های مختلف تفاوت می کند. مثلاً مراحل 2، 3 و 4 را بسیاری از ما ایرانیان به دلیل اعتقادات مذهبی تجربه نمی کنیم و یا به صورت بسیار خفیف با آن مواجه می شویم.
پرسشگر گرامی، در جهان بینی اسلامی مرگ به معنی نابودی نیست بلکه سفر کردن از یک مکان به مکان دیگری است، و مثل اینست که مثلا به شما و یا به پدر و یا مادر شما بگویند شما باید از یزد به رامسر کوچ کنید و دراین سفر فعلا نمی توانید کسی را با خود ببرید اما عزیزانتان نیز بتدریج پیش شما خواند آمد و بشرط اینکه اعمالتان در یزد مورد تایید خداوند باشد می توانید تا ابد در کنار هم به بهترین نحو زندگی زندگی کنید. جناب مولانا در تبیین نگرش اسلامی به مرگ و اینکه ترس از مرگ بیمعنی است می فرماید: که انسان در چرخه طبیعت اول از جمادات بوده و سپس تبدیل به گیاه شده و بعد تبدیل به حیوان شده و آنگاه تبدیل به انسان شده و در تمام این مراحل با مرگ خویش تبدیل به چیز بهتر و برتری از مرحله قبل شده است و آنگاه می فرماید که : بار دیگر من بمیرم از بشر===== از ملائک من درآرم بال وپر= کی بترسم من ز مردن==== کی زمردن کم شدم، یعنی اینکه در طی مراحلی که گفته شد انسان نیز می میمرد و با مرگ خود به مرحله ای بهتر و برتر از مرحله قبل خود وارد می شود، و آنگاه می فرماید که پس به چه دلیلی من از مردن بترسم زیرا هر مرحله از مرگ باعث شده که من به مرحله بالاتر و بهتری برسم.
یاد مرگ، در نگرش اسلامی نقش بسیار مهمی در اصلاح اعمال انسان دارد. چون با یاد مرگ انسان تمام هستی اینجهانی و آنجهانی خود را در نظر می گیرد و تصمیمات و طرز برخوردش با دنیا متناسب با گستره وجودیش می شود. با این نوع نگاه اگر چه انسان از بعضی لذت ها می گذرد، اما این لذت ها، لذتهایی هستند که خوشبختی انسان را تباه می کنند و باید از آنها گذشت تا به سعادت ابدی رسید و کسی که به این گونه لذتها دلخوش می کند، مانند کسی است که می خواهد با خوردن غذای سمی، از مزه آن لذت ببرد امام صادق علیه السلام می فرماید: «یاد مرگ، خواهش های نفس را می میراند ورویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند ودل را با وعده های خدا نیرو می بخشد وطبع را نازک می سازد وپرچم های هوس را درهم می شکند وآتش آزمندی را خاموش می سازد ودنیا را در نظر کوچک می کند.» امام علی علیه السلام می فرماید: «هرکس به یاد مرگ باشد، از دنیا به اندک خشنود شود.» همین اثرات نیک یاد مرگ سبب ارج و قرب در درگاه الهی می شود که در روایتی از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمده است: «هر کس زیاد به یاد مرگ باشد، خداوند دوستش دارد.» و کسی که به جای محاسبات صحیح در زندگی، سر به زیر برف می کند تا حقایق را نبیند، نباید توقع داشته باشد که ندیدن حقایق آن ها را تغییر می دهد:امام على علیه السلام می فرماید: «پیشینیان شما، در حقیقت، به سبب آرزوهاى دراز و از یاد بردن مرگ به هلاکت در افتادند، تا آن که مرگ بر آنها فرود آمد؛ مرگى که عذر پذیر نیست و مجال توبه باقى نمى گذارد و مصیبت و کیفر با خود مى آورد.» امام على علیه السلام: «شما را سفارش مى کنم که به یاد مرگ باشید و از آن کمتر غفلت ورزید؛ چگونه از چیزى غفلت مى کنید که او از شما غافل نیست؟»و البته اثر طبیعی چشم بستن بر روی واقعیت ها، قساوت قلب است که رمز شکستن این قساوت ها نیز در یاد مرگ است. بنا بر آنچه که در روایات آمده یاد مرگ بودن خوب است ولی نه هر یاد مرگی به عبارت دیگر یاد مرگ در صورتی خوب است که باعث شود انسان با تلاش دنیا را بسان مزرعه ای برای آخرت بسازد و با تلاش و پشت کار از امکانات این جهان استفاده کند تا جهان دیگرش را که ابدی در آن خواهد زیست را آباد کند. به عبارت دیگر اگر به شما بگویند که بعد از چند روز می خواهی به زیباترین نقطه عالم مسافرت کنی آیا شما غمگین می شوی و یا با نشاط و بی صبری شروع به جمع کردن وسایل لازم برای مسافرت می کنی؟! با این نگرش که برخاسته از متن آیات و روایات ماست، نباید انسان نگاه منفی به مرگ داشته باشد و یا بطور کلی به عنوان یک واقعیت حتمی زندگی از یاد آن غفلت کند، یاد مرگ از نظر اسلام وقتی سازنده است که انسان را از تلاش وعمل باز ندارد بلکه او را به تحرک و تلاش مضاعف و بیشتر از دنیا پرستان وادارد زیرا دنیا پرستان به خاطر مال دنیا که پایدار و ماندگار نیست به دنیا چسبیده اند اما مومن بخاطر اینکه می داند نوع زندگی اُخروی او که ابدی است، بستگی کامل به عملکرد او در این جهان دارد و به عبارت دیگر سرنوشت آخرتش در دنیا رقم می خورد با جدیت بی حد وحصر به صورت مثبت و سازنده به دنیا می پردازد تا آخرت خویش را آباد نماید و پر واضح است که انگیزه او بسیار قوی تر از انگیزه دنیا پرستان است. این نگرش به مومن کمک میکند که خوب زندگی کند وقدرتک تک فرصت ها را بداند.