طلسمات

خانه » همه » مذهبی » مسأله‌آموزِ صد مدّرس

مسأله‌آموزِ صد مدّرس


مسأله‌آموزِ صد مدّرس

۱۳۹۲/۰۳/۰۴


۱۳۰ بازدید

همه می دانیم که امام سجاد علیه السلام راجع به زینب کبری سلام الله علیها که به گفته ابن عباس عقیله بنی هاشم بود.(۱) فرموده‌اند:« أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة و فهمة غیر مفهمة.» (۲)

همه می دانیم که امام سجاد علیه السلام راجع به زینب کبری سلام الله علیها که به گفته ابن عباس عقیله بنی هاشم بود.(1) فرموده‌اند:« أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة و فهمة غیر مفهمة.» (2)
این که حضرت زینب سلام الله علیها بانویی باشند که بدون تعلیم، عالم باشند یعنی چه ؟! این مسأله ای نیست که به سادگی بتوان از کنار آن عبور کرد این یعنی که علوم و دانش های وی از سنخ دانشها و دانسته های بشری نیست، از نوع تعلیم و حفظ و یادگیری نیست تا دچار خطا و یا فراموشی بشود بلکه از نوع الهام و سخن گفتن ملائکه است که فقط برای قدیسین و صدیقین رخ می‌داده. از قبیل آنچه که برای جناب مریم علیهاالسلام رخ داده(3) و بالاتر از آن مثل آن چه که برای فاطمه زهرا علیهاالسلام رخ می‌داده است!(4)
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد

آری زینب سلام الله علیها، دخترِ آن مادری است که در طی هفتاد و پنج روز فرشته امین وحی، جناب جبرئیل به محضر او شرفیاب می شود و علوم الهی و باطنی را بر او القاء و الهام می کند. آیا نباید از آن مادر به این دختر ارثی رسیده باشد و حال آن که مهمترین ارث اولیاء خدا علوم و فضائل آنان می باشد ؟!
برای این که گوشه ای از این حقیقت روشن شود و به قسمتی از مقام علم لدنی حضرت زینب سلام الله علیها پی ببریم بد نیست که نیم نگاهی به فرمایشات آن حضرت در برخی از مواضع بپردازیم.

شاهدی از غیب
بعد از حادثه سهمگین عاشورا که هیچ مردی تاب تحمل آن را ندارد و در مقابل آن تمام عقل و مشاعر و ادراکات خود را از دست می دهد – خصوصا در مجلس ابن زیاد ملعون که فجایع دیگری را مرتکب می شد – در قبال کلام شیطنت آمیز او ، زینب کبری سلام الله علیها کمال فهم و کیاست و عقل را به خرج داد ، این جاست که انسان متوجه می شود که لقب «‌عقیله» و «عالمة غیرمعلمة و فهمة غیر مفهمة » نه تنها برای او بزرگ نیست بلکه در آن ضیق تعبیر نیز وجود دارد.
آری زینب سلام الله علیها، دخترِ آن مادری است که در طی هفتاد و پنج روز فرشته امین وحی، جناب جبرئیل به محضر او شرفیاب می شود و علوم الهی و باطنی را بر او القاء و الهام می کند. آیا نباید از آن مادر به این دختر ارثی رسیده باشد و حال آن که مهمترین ارث اولیاء خدا علوم و فضائل آنان می باشد ؟!
در آن هنگام که هر زن بلکه هر مردی در مقابل یک جبار ستمگر لکنت زبان می گیرد، زینب کبری سلام الله علیها چنان با حلم و شعور رفتار می کند که گویی کلام او چون شلاقی بر سر ابن زیاد فرو می آید، به جرأت می توان گفت این برخورد جناب زینب سلام الله علیها با ابن زیاد که باعث تحقیر وی شد و – چنانچه در ذیل خواهد آمد – از شکنجه و شلاق نیز برای ابن زیاد سهمگین تر بود چرا که او بود که از کوره در رفت و دستور کشتن زینب سلام الله علیها را داد یعنی با این که در چنین شرائطی که یک زن در معرض آسیب است و از آن زن به طور طبیعی انتظار می رود که کنترل خود را از دست دهد اما ابن زیاد که به ظاهر در موضع قدرت است در مقابل فهم و شعور زینب سلام الله علیها کنترل خود را از دست می دهد و حرکتی می‌کند که اهل مجلسش او را نصیحت می کنند و صدق کلام زینب سلام الله علیها در همان مجلس روشن می شود که فرمود: «إنما یفتضح الفاسق » همانا فاسق است که مفتضح می شود، و در واقع این شاهدی بود که از غیب رسید !!

جمله ای کلیدی
حمید بن مسلم می گوید:
«هنگامی که خاندان حسین علیه السلام را بر عبیدالله بن زیاد لعنهماالله وارد نمودند برای ورود مردم اجازه عمومی داد و رأس حسین علیه السلام را مقابل خود قرار داد ، زینب دختر علی سلام الله علیهما که بدترین لباسهایش را بر تن داشت بصورتی که شناخته نشود وارد مجلس شد ، او سۆال کرد که این زن کیست و این سۆال را مکرر می پرسید اما زینب سلام الله علیها [ از روی تحقیر ] پاسخ او را نمی داد در این هنگام به عبیدالله گفته شد که او زینب دختر علی سلام الله علیهما است پس رو کرد به او و گفت:
«ستایش مخصوص خدایی است که شما را بی آبرو کرد و شما را کُشت و کذب شما را آشکار ساخت ».
در این هنگام زینب سلام الله علیها فرمود:
«ستایش مخصوص آن خدایی است که ما را با پیامبر خود محمد صلی الله علیه وآله تکریم نمود و ما را تطهیر کرد. همانا فاسق است که بی آبرو می شود و فاجر است که دروغش آشکار می شود و او غیر ما می باشد ».
ابن زیاد گفت:
« رفتار خدا را با خاندانت چگونه می بینی ؟! »
زینب سلام الله علیها فرمود:
« ما رأیت إلا جمیلا؛ من جز زیبایی ندیدم این افراد کسانی بودند که مرگ برایشان نوشته شده بود و به مضجع و محل شهادتشان مبعوث شدند …. » (5) .
خدا می داند که در این مکالمه ی چند جمله ای، چه نکات عظیمی وجود دارد که قلم از بیان آن عاجز است و ما فقط به مقداری از آن به قدر توانمان می باشد به طور مختصر اشاره می کنیم تا معلوم شود که جناب زینب سلام الله علیها چقدر با قرآن آشنا بوده و چقدر بر خود تسلط داشته است !!
ظاهرا قصد ابن زیاد از بر زبان آوردن این جملات این بوده که زینب سلام الله علیها را در موضع انفعال قرار دهد و او را عصبانی کرده و رفتاری را که از زنان در چنین وضعی انتظار می رود را به تماشا بشیند اما قضیه بر عکس شده و او منفعل گشته و قصد دست بلند کردن بر زینب سلام الله علیها را می نماید و آبروی خود را در آن مجلس پر از جمعیت می برد. چنانچه این مطلب را حمید بن مسلم در ادامه نقل نموده و ما از آوردن آن به علت اختصار صرف نظر نمودیم !
در آنجا که حضرت می فرمایند: خداوند ما را با پیامبر تکریم نموده می تواند اشاره باشد به آیه : « لقد منّ الله علی المۆمنین … » (6) .
و آنجا که فرمود : خداوند ما را تطهیر کرد ، اشاره است به آیه تطهیر. (7)
در آن هنگام که هر زن بلکه هر مردی در مقابل یک جبار ستمگر لکنت زبان می گیرد، زینب کبری سلام الله علیها چنان با حلم و شعور رفتار می کند که گویی کلام او چون شلاقی بر سر ابن زیاد فرو می آید، به جرأت می توان گفت این برخورد جناب زینب سلام الله علیها با ابن زیاد که باعث تحقیر وی شد
و آنجا که در جواب توهین ابن زیاد فرمود : فاسق مفتضح می شود و فاسق غیر ماست، این نحوه گفتار حضرت برگرفته از اخلاق و تعالیم انبیاء الهی است که مطابق قرآن هر وقت قوم آنها به آنها توهین می کردند و نسبت ناروا می دادند آن پیامبران بزرگ به جای مقابله به مثل، می فرمودند ما مجنون نیستیم یا ما سفیه نیستیم. (8)
و عجیب ترین کلام حضرت و عمیق ترین آن – که بهت و حیرت هر کس را که با علوم اسلامی آشنا باشد و از مسأله امر بین
الامرین و جبر و تفیض خبر داشته باشد را برمی انگیزد – جایی است که فرمود:
این ها کسانی بودند که مرگ برایشان نوشته شده بود و به محل شهادت و مضجع خود برانگیخته شدند، که قلم از شرح آن عاجز است ، ولی به طور اختصار باید گفت که این کلام شریف نیز اشاره است به آیه 154 سوره آل عمران که از آیات عجیبه قرآن و داستان آن این است که وقتی منافقان ترسو و بزدل در هنگام سختی نبرد و جهاد به حقانیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله شک می کردند ، می گفتند: « لو کان لنا من الأمر شیء ما قتلنا هاهنا » اگر ما بر حق بودیم نباید کشته می شدیم که خداوند در جوابشان می فرماید: اگر شما در خانه خود نیز باشید اگر مرگ بر شما نوشته شده باشد به سمت مضجع و قتلگاه خود مبعوث خواهید شد یعنی فرار از جهاد شما را از مرگ دور نمی کند !
ظاهرا منظور حضرت زینب سلام الله علیها از اشاره به این آیه این است که جبر گرایی ابن زیاد را که گفت خدا برادرت را کشته است این گونه پاسخ دهد که خدا نکشته بلکه اجل او را نوشته و این تو بودی که آن مجاهد و مُقاتل فی سبیل الله را به شهادت رساندی همانطور که اسلاف و گذشتگان تو در جنگ های صدر اسلام اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله را به شهادت می رساندند پس آیا آنان را نیز خدا کشته بود؟!!
در این باره مطالب عمیق تری نیز هست که از آن صرف نظر می کنیم .

پی نوشت ها:
1-مقاتل الطالبیین ج7ص113 .
2- عوالم ص370 .
3- سوره آل عمران آیات 42 تا 47 .
4- کافی ج1ص240 .
5- مثیر الأحزان ص70و71 و امالی صدوق ص229 .
6- آل عمران / 164 .
7- احزاب /33 .
8- اعراف / 67 .
حمید حاج علی
مدرس حوزه علمیه

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد