خانه » همه » مذهبی » مستجاب شدن دعا

مستجاب شدن دعا


مستجاب شدن دعا

۱۳۹۳/۰۸/۲۹


۱۵۵ بازدید

سلام، ممنون از اینکه جواب جامعی به سوالات می دین. می خواستم بدونم چرا وقتی خدا میگه بزرگ ترین و کوچک ترین چیز رو از من بخواین ، وقتی دعا می کنیم پاسخی نمیده؟ حتی شرایط رو هم بهتر نمی کنه؟ مگه خدا نگفته از احوال همه ی بنده ها آگاهی داره و از رگ گردن به ما نزدیک تره؟

اولا: خدا شنوا وبینا است حتی نجواهای در دلمان راهم می شنود ومی داند ! ولی این دلیل نمی شود که هرکس هر چه گفت خدا آن را بپذیرد چون شنیدن خدا، (که حتما می شنود) امری است؛واجابت کردن او، امر آخری است ! خدا می شنود ولی لازمه اش این نیست که حتما پاسخ دهد.
ثانیا: هرکسی می تواند با هر زبان وبه هرگونه ودر هر مکانی ،با خدا ارتباط برقرار کند،خدا همه را می شنود حتی به همه پاسخ می دهد! ولی آیا اگرآن شخص ، همیشه واجباتش را انجام داده باشد ومحرمات را ترک کرده باشد ( یعنی بنده حرف گوش کنی بوده باشد) با آن کسی که چنین نیست، تفاوت ندارد؟! (انصاف بدهید) وآیا اگر بازبان زیبا واز روی صدق وصفا واخلاص با خدا سخن گفت؛ با کسی که چنین نیست تفاوت ندارد؟!(انصاف بدهید) وآیا اگربنده ای است که امروز واز روی نیاز، به درگاه خدا نیامده، که همینکه ،حاجتش را گرفت دوباره برود و…؛ بلکه بنده ای است که سالها است درِخانه خدا ،عبادت وبندگی می کند ، با آن کسی که چنین نیست، تفاوت ندارد؟! (انصاف بدهید) وآیا اگر خدا بدهد وندهد؛ او دست از بندگی خدا، برنمی دارد، چون خدا را به خاطر خداییش بندگی می کند، نه به خاطردنیا ومتاعش؛ با آن کسی که چنین نیست، تفاوت ندارد؟! (انصاف بدهید)وآیا….
ثالثا: خدا سخن مارا باهر زبانی بگوییم می شنود واز «رگ گردن» هم به ما نزدیکتر است، ولی اینکه اجابت کند ویا نکندودعاهایمان را مستجاب بکند ویا نکند مربوط به عواملی است که خواهیم گفت، اما فقط کافی است که این را درک کنیم که خدا ، خدا است وما ، بایستی او را بندگی بکنیم! وبرآوردن حاجات ما برعهده او نیست درحالی که بندگی کردن او برعهده ما هست ! نه اینکه از خدا طلبکار باشیم وهرگاه داد ،خدای خوبی است واگر نداد خدای ظالمی شود!( وحال آنکه ما خدا را بندگی نکرده ایم ولی خدا بنده نوازی کرده است!)
رابعا: اینکه می گویند سخن ما بالا نمی رود ، منظور این است که گناهان ویا عوامل دیگر مانعی بین ما وخدا ایجاد می کند واین مانع جلوی اجابت دعا را می گیرد، نه اینکه خدا اجابت نکند ، نه ، خدا اجابت کرده، اما چون عالم، براساس علت ومعلول طرح ریزی شده وهرچه که در این عالم است معلول علتی است (وفقط ذات خدا بی علت است واوعلت العلل است ) گناه و… علت عدم وصول رحمت خدا به ما می شود والا دربِ رحمت خدا باز است واجابت قطعی است ولی مانعی از وصول به ما هست ! گوش نمی شنود چون مانع از شنیدن دارد ، چشم نمی بیند چون مانع از دیدن دارد قلب نمی لرزد چون مانع از لرزیدن دارد و رو به قساوت می گذارد ….
خامسا: چگونه است که بعضی در این عالم از عبادت خدا لذت می برند وغصه نشنیدن خدا را ندارند (ونمی گویند که چراباید چنین وچنان کرد، مگر خدا در آسمان است مگر خدا نزدیک نیست و…) بلکه همواره دلهایشان از محبت خدا لبریز است ولو اینکه همه مصیبتها را دیده اند ، همه سختیها را تحمل کرده اند، نه دنیای آبادی دارند ونه آرزویی برای رسیدن به آن دارند؛ روایت شده است: «روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله بعد از نماز صبح متوجه حارثة بن مالک- جوانى از انصار- گردید و دید بدن وى لاغر و رنگش زرد شده و چشمانش گود افتاده است. حضرت از او پرسید: تو را چه شده است؟ عرض کرد: من به یقین رسیده ام. رسول اللَّه تعجب کرد و پرسید: هر چیزى حقیقتى دارد؛ حقیقت یقین تو چیست؟ پاسخ داد: نفس خود را از دنیا و تعلقات دنیا بازگرفتم و به این پایه رسیدم که گویا به عرش مى نگرم و مى بینم خلایق جهت حسابرسى محشور گشته اند و من در میان آنها هستم و اهل بهشت را مى بینم که در نعمت اند و بر کرسى هاى بهشتى تکیه زده اند و اهل جهنم را مشاهده مى کنم که در عذاب اند و ناله مى کنند. آن گاه رسول خدا رو به اصحاب کرد و فرمود: این جوان عبدى است که خداوند قلب وى را به نور ایمان منور ساخته است. سپس خطاب به حارثه فرمود: بر این حالت مداومت کن و مواظب باش که آن را از دست ندهى. حارثه عرض کرد: یا رسول اللَّه! دعا کنید من در رکاب شما در راه خدا شهید شوم، پس حضرت دعا کرد و چندى نگذشت که حارثه در غزوه اى شرکت کرد و در همان غزوه به شهادت رسید! « بحارالانوار، ج 67، ص 174»
وسادسا : مطالبی را که در زیر ،درباره دعا ومستجاب نشدن حاجتهایتان آورده ایم را ، مطالعه کنید:
1- هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست، زیرا نوعی عبادت و پرستش است و درهر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود ؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست. بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد. و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایسته خود می رسد، خود دعا کردن، در حقیقت، درمان عطش قلب و تسکین سوزش جان و و نیاز روح به عروج به عالم قدس اله است. امام صادق(ع)فرمود: شما را به دعا سفارش مى کنم. زیرا با هیچ عمل دیگرى همچون دعا, به خدا نزدیک نمى شوید. (13).
رفت موسى آتشى آرد به دست /// آتشى دید او، که از آتش برست!
2- تمامی عبادات به خصوص دعا دارای چندین اثر عمومی و خصوصی است. آثار عمومی دعا، معنویت، نورانیت، صفا و قربی است که در قلب و روح انسان ایجاد می شود و آثار خصوصی آن تأثیرات معنوی و یا مادی خاص است که در اثر ارتباط موثر با خداوند حاصل می شود و در روایات و سند دعاها ذکر شده است، مانند دعا برای رفع امراض، فقر، گرفتاری و مانند آن.
3- دعا اقتضای اجابت دارد نه اینکه علت اجابت باشد. در این زمینه باید بدانید که تحقق هر آرزو و رسیدن به هر هدفی راه اختصاصی و طبیعی خود را دارد و دعا تنها یکی از عوامل موفقیت و رسیدن به خواسته ها و نیازها است. برای موفقیت و رسیدن به خواسته های مشروع خود باید برنامه ریزی و تلاش پی گیر داشت. به طور مثال دعا درباره سلامتی اقتضای اجابت دارد، یعنی در صورتی که انسان تلاش کند و نزد طبیب برود و دارو مصرف کند و دعا هم بکند این عوامل روی هم باعث صحت و سلامتی انسان خواهد شد. نابرده رنج گنج میسر نمی شود – مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
برخی افراد خیال می کنند همین که بنشینند و دعا کنند و در این زمینه با اصرار از خداوند چیزی بخواهند، می توانند خداوند را مجاب کنند و به خواسته خود برسند. این تصور درست نیست. رسیدن به هر خواسته ای راه خود را دارد و باید از مسیر طبیعی خودش بدان دست یافت. البته در کنار تلاش فردی و اجتماعی موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنایت و کمک خداوند می شود. به عبارت دیگر باید برخواست و دعا کرد نه اینکه نشست و دعا کرد. دعا کردن نشستنی نیست. دعا برای کسی مفید است که در مسیر قرار دارد و عملا تلاش می کند و نهایت سعی خود را برای رسیدن به اهداف خود در زندگی انجام می دهد. چنین کسی بسیار موفق خواهد بود و برای او رسیدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نیست.
دلایل اصلی عدم اجابت:
1- گاهی شما از پدر خود چیزی می خواهید و او به دلیل اینکه مقدور نیست و یا مصلحت نیست, برایتان فراهم نمی کند؛ ولی در عین حال پاسخ مهربانانه او را دارید و می دانید که به شما توجه دارد و این خودش خیلی مغتنم است. وقتی ما از خدای متعال هم چیزی می خواهیم باید بدانیم که سوال ما را می شنود و پاسخ مهربانانه او کمتر از پدرمان نیست و اگر احیانا دعا و درخواستی را اجابت نمی کند, حکمت و مصلحتی در کار است و هنوز علت آن تامه نشده است, یعنی زمان و امکانات دیگری که باید برای رسیدن به آن مقصد فراهم شود, فراهم نشده است. البته این در صورتی است که رابطه شما با پدرتان و همچنین خداوند رابطه خوب, محترمانه و محبت آمیزی باشد. گاهی هم عدم اجابت به خاطر نبود این گونه رابطه است.
2- دعا، اصولا یک عبادت و عمل ارتباطی قربی با خداوند است، بنابراین اگر به ثمر نمی نشیند، لزوما به خاطر مشکلاتی است که در این ارتباط وجود دارد و یا به خاطر نبود شرایط لازم مانند حکمت و مصلحت است.
تصور کنید شما در چه صورتی حاضرید و یا امکان دارد که از فردی در روابط اجتماعی خود کمک بگیرید و یا طلب قرض کنید و مانند آن. این در صورتی است که اولا یکدیگر را بشناسید و ثانیا رابطه خوب و صمیمی با هم داشته باشید. هرگز از غریبه ای که شما را نمی شناسد، شما هم او را نمی شناسید، به توان او برای برآوردن خواسته خود، واقف نیستید و یا رابطه خوب و حسنه ای و ندارید, تقاضای کمک نمی کنید.
انسان معمولا به کسی روی می اندازد که پیش او احترام و آبرو دارد، باید رابطه شما با او، آنقدر مستحکم، صمیمی و قابل اطمینان باشد که شما بدانید، اگر روی بیاندازد و از او چیزی بخواهید، نا امید نخواهید شد و پاسخ رد نمی شنوید.
این قانون در نوع رابطه تاثیر گذار، با خدای متعال هم جریان دارد. در دعا و رابطه با خدای تعالی و درخواست از او برای رفع نیازها و برآوردن خواسته ها نیز همین امور رعایت می شود. در این زمینه، انسان مستجاب الدعوه به کسی گفته می شود، که اولا با خدا ارتباط دارد، اهل دیانت و عبادت است و رابطه اش با خدای متعال قطع نیست و ثانیا رابطه او با خدای متعال سالم و اصلاح شده است، یعنی از عواملی که باعث تخریب رابطه انسان با خدا می شود، مانند گناه و نافرمانی، لقمه حرام، قساوت قلب، شرک خفی و مانند آن، پرهیز می کند وثالثا, رابطه عمیق , دوستانه و مستحکمی با خداوند دارد و در حقیقت هم عارف است و هم معروف؛ کسی که در اثر معرفت و اطاعت و عبادت, نزد خداوند و ملائکه او معروف شده و اهل آسمان او را می شناسند. این یعنی یک انسان وجیه و آبرومند، یعنی کسی که وقتی از خدای چیزی طلب می کند، دعایش بی پاسخ نمی ماند.
اگر انبیاء و اولیاء الهی مستجاب الدعوه بودند به خاطر این بوده است که رابطه خوب و عمیقی با خدای متعال داشتند، مطیع او بودند، و هرگز با او مخالفت نمی ورزیدند. البته این حالت؛ یعنی مقام استجابت دعا، اختصاص به ایشان نیز ندارد؛ یعنی برای تمامی مؤمنان در صورتی که بتوانند رابطه صمیمی و مستحکمی با خدای تعالی برقرار نمایند، ممکن است.
البته ممکن است این حرف نا امید کننده به نظر برسد، یعنی کسی بگوید: خوب ما که مستجاب الدعوه نیستیم، هنوز نتوانسته ایم چنین رابطه ای را با خدا برقرار کنیم، از چنین وجاهت و آبرومندی نزد خدای تعالی برخوردار نیستیم، هنوز خود سازی نکرده ایم و از آلودگی ها خودمان را کاملا پاک نساخته ایم و پرونده خوبی از این جهت نداریم، ما باید چه کنیم؟ آیا نباید دعا کنیم و مستقیم درب خانه خدا برویم؟ و آیا نباید به استجابت دعای خود امید وار باشیم؟
در این زمینه گفتنی است: خوشبختانه برای این افراد که اکثریت مومنان را تشکیل می دهند نیز راه باز است، به طور کلی در ارتباطی که انسان با خدای خود دارد، هیج درب بسته، راه نرفتنی و هدف نارسیدنی وجود ندارد، در آستان ربوبی، همه چیز شدنی و رسیدنی است؛ منتهی باید توجه داشت، اگر کسی خودش آبرومندی کافی ندارد و از وجاهت لازم برخوردار نیست، راه ارتباط برای او این است که به آبرومند و صاحب وجاهتی رجوع کند و او را میان خود و خدا وسیله و واسطه قرار دهد، در همین زمینه قرآن کریم مى فرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»؛ «به سوى خداوند واسطه بجویید. (14) بحث شفاعت و توسل دقیقا برای این رابطه لحاظ شده است و فلسفه آن جبران نقائصی است که انسان ها، به خصوص مومنین، برای ارتباط با ذات هستی دارند.
به دعای توسل توجه کنید، در پایان هر فراز از آن آمده یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، یعنی ای آبرومند نزد خدا که در اثر این آبرومندی اگر به او رجوع کنی و از او چیز بخواهی دست رد به سینه تو نمی زند ، ما را که از چنین آبرویی برخوردار نیستیم و نتوانسته ایم خدای تعالی را، آنچنان که باید از خود راضی نماییم، دریاب و میان ما و خدای متعال به جهت قربی که داری واسطه شو و از او به خواه که نیازها و حاجت های ما را برآورد.
شرایط و موانع اجابت دعا:
به ثمر نشستن درخت دعا و نیایش ،چند چیز است که بدون فراهم آمدن آن ها, اجابتی که مد نظر نیایشگر است، محقق نخواهد گشت که عبارتند از:
الف) رفع موانع. ب )ایجاد شرایط. ج ) رعایت آداب . د ) شرایط خواسته
الف ) موانع اجابت دعا:
1. گناه : یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود, نافرمانى از دستورهاى خداست.
حضرت على (علیه السّلام) در دعاى کمیل چنین مى فرماید: پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مى شوند. و در جاى دیگر از همان دعا چنین مى فرماید: اى آقا و مولاى من ! به عزتت قسم ! از تو مى خواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود. امام باقر(ع) در این باره فرمود: بنده حاجتى ازخدا طلب مى کند و مقرر مى شود آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله, او گناهى مرتکب مى شود و در نتیجه, خداوند مى فرماید: حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست. (15)
2. لقمه حرام: استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مى شود. (16)
3. قساوت قلب: همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مى شدند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مى باشد. امام صادق (ع) مى فرماید: خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمى کند. (17)
4. شتاب و عجله: امام صادق (ع) فرمود: همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مى شود و دعا را ترک مى کند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مى کند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند. (18).
ب) عوامل اجابت دعا:
1. معرفت به خدا: گروهى خدمت پیشواى ششم امام صادق(ع) شرفیاب شدند و پرسیدند: ما دعا و نیایش مى کنیم ولى به اجابت نمى رسد؟ آن حضرت فرمود: بدین جهت است که آن کسى را که مى خوانید, نمى شناسید. (19) رسول گرامى اسلام(ص) در مورد نقش شناخت پروردگار در اجابت دعا مى فرماید: اگر خداوند را به شایستگى معرفتش مى شناختید, با دعایتان مى توانستید کوه را از جاى بکنید… (20)
2. حضور قلب : دعا یعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى و طبیعى است که این ارتباط در صورتى مؤثر واقع مى شود که باطن انسان متوجه خدای متعال باشد و تضرع به پیشگاه او شکل بگیرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اکرم (ص) مى فرماید، بدانید که خداوند دعائى که از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمى کند. (21)
3. رعایت زمان مناسب : در همه اوقات و همه لحظات زندگى, نیایش براى ما امکان پذیر است, زیرا همیشه روزنه هایى از دیوارهاى این جهان کهنسال, بربى نهایت باز است و ما از رصدگاه این کالبد خاکى, مى توانیم آن سوى جهان را نظاره کنیم. سرودنیایش که از اعماق جان برمىآید و به خاموشى اشتیاق دارد; شاید روح انسانى درخاموشى مطلق راز دیگرى احساس مى کند; آرى لذت نیایش شبانگاهى, لذت وصف ناپذیرى دارد; شاید در آن هنگام که تاریکى مطلق فضاى پیرامون ما را در برمى گیرد, روشنایى آن دریچه اسرارآمیز, روشن تر و نمودارتر مى گردد. (22)
در آیات صحیفه آسمانى و روایات توصیه شده است که هرگاه نسیم رحمت الهى وزیدن گرفت و انسان احساس کرد دلش میل به سخن گفتن با خدا دارد, نیایش کند. علاوه برآن, زمان هایى نیز در آیات و روایات به عنوان وقت هاى مناسب براى نیایش سفارش شده است; از جمله بعد از اقامه نماز, شب و روز جمعه, نیمه شب, از سحر تا طلوع آفتاب, هنگام بارش باران, هنگام تلاوت قرآن و اذان. در این لحظات امید به استجابت بیشتر است.
4. پیوستگی یاد خدا: شکى نیست که انسان ها همواره نیازمند لطف هاى پروردگار هستند و زمانى نیست که از ذات اقدس خداوندى بى نیاز باشند. به همین جهت مى بایست انسان درتمامى حالات; خوشى و ناخوشى, سلامت وکسالت, همواره به یادخدا باشد. امام صادق(ع) فرمود: هرکسى که در همه حال به دعا مشغول باشد, دعاى او در هنگام گرفتارى به استجابت نزدیک تر است; چون فرشتگان در هنگام بلا مى گویند: این صداى آشنایى است; و دعاى او در آسمان در پرده و حجاب نخواهد بود; در حالى که اگر انسان تنها در گرفتاری ها پروردگار را بخواند, دعا و نیایش از اجابت دورتر است; چون فرشتگان مى گویند: این صداى ناآشنایى است.
5. امید واری به خداوند: دعا کننده باید با امید و اطمینان کامل دعا کند و نه با شک و تردید و سوءظن . در دعاى ابى حمزه ثمالى چنین مى خوانیم: بارلها! مى دانم که توبراى کسى که به توامیدوار است در مقام و موضع اجابت هستى . و در اعمال بیست و هفتم رجب چنین آمده است : پروردگارا! با دعا و خواندنى از تو تقاضا و طلب مى کنم که یک فرد امیدوار تو را آنگونه دعا کرد و تو هم او را به آرزویش رساندى .
6. اصرار و الحاح در دعا: یکى از عواملى که سبب استجابت دعا مى گردد اصرار در دعا مى باشد. خداى متعال بنا به دلائلى گاهى اوقات دعاى بنده خویش را سریعاً ا جابت نمى کند حال یا به علت گناهى که انجام داده و باید توبه کند و یا به علت عدم وجود شرایط لازم و نیاز به فرصت براى استجابت دعا از مجراى طبیعى و یا به جهت این که خداى متعال مى خواهد بنده اش ارتباط خود را با او بیش تر کند و به درگاه او توجه زیادتر داشته باشد بنابراین اصرار در دعا خود مى تواند عاملى در استجابت دعا محسوب شود. و خود اصرار ورزیدن در دعا موجب خوشنودى خداوند متعال است.
امام باقر (ع) مى فرماید: بدرستى که خداوند متعال کراهت دارد از اصرار مردم نسبت به یکدیگر براى اداى حاجات در حالى که آن را براى خود دوست دارد. (23)و نیز مى فرماید: به خدا قسم اصرار نمى ورزد بنده مؤمن بر خداوند متعال براى حاجتى مگر این که آن را برآورده مى سازد. (24)
رسول اکرم (ص) مى فرماید:خداى متعال درخواست کننده را دوست دارد. (25)بنابراین اصرار در دعا به پیشگاه الهى گذشته از اینکه موجب برآورده شدن حاجت مى شود. فى نفسه امرى مطلوب و مورد عنایت خداوند متعال مى باشد بدین جهت هیچگاه نباید از تأخیر در استجابت دعا دلگیر و نا امید شویم. پیامبر اسلام (ص) مى فرماید: خدا رحمت کند بنده اى را که از خداوند متعال حاجتى را درخواست کند و بر آن اصرار بورزد. چه حاجتش برآورده شود و چه برآورده نگردد. (26) به اجابت نرسیدن دعا هرگز نباید باعث ناامیدى از رحمت پروردگار شود; زیرا گاهى ممکن است دعاى شخص تا 20 سال به تإخیر بیافتد. (27).در برخى از موارد خداوند دعاى بنده را مستجاب نمى کند, چون دوست دارد صداى بنده خود را بشنود و همواره او را بردرخانه اش ببیند: (28)
اى بسا مخلص که نالد در دعا تا رود دود خلوصش برسما /// پس ملایک با خدا نالند زار کاى مجیب هر دعاى مستجار
بنده مومن تضرع مى کند او نمى داند بجز تو مستند /// تو عطا بیگانگان را مى دهى ازتو دارد آرزو هر مشتهى
حق بفرماید: نه از خوارى اوست عین تإخیرعطا، یارى اوست /// خوش همى آید مرا آواز او وآن خدایا گفتن و آن راز او
7. توسل به اولیای الهی: وسیله قرار دادن کسانی که می توانند میان ما و خداوند واسطه شوند، باب وسیعی دارد. هر کسی به هر مقداری که نزد خدای تعالی عزیز و آبرومند است ، می تواند وسیله انسان به درگاه الهی برای رسیدن به حاجت ها و نیازها باشد و در امر استجابت دعا وساطت نماید. برترین کسانی که از وجاهت و آبرومندی کامل نزد خداوند برخوردارند، معصومین (ع) هستند. پس از ایشان البته مقربان درگاه الهی از اهل معرفت و کمال و حتی مومنان و کسانی که اجمالا آبرومند هستند، وسیله خداوند محسوب می شوند.
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «خداوند عزوجل مى فرماید: اى بندگان من! گرامى ترین خلق و پرفضیلت ترین آنان نزد من، محمد و برادرش على و امامان بعد از وى هستند. اینان «وسیله»ها به سوى من مى باشند. هر کس حاجتى دارد و نفعى را طالب است و یا دچار حادثه اى سخت و زیان بار گشته و برطرف شدن آن را مى خواهد، مرا به محمد و آل طاهرینش بخواند تا به نیکوترین وجه حاجت او را برآورم» (29)
پس از اینکه آدم ابوالبشر مرتکب ترک اولى شد، در مقام توبه به پیشگاه خداوند عرضه داشت: پروردگارا به حق محمد(ص) از تو مى خواهم که مرا بیامرزى… (30) در کتاب ها و مدارک معتبر اهل سنت آمده است: هرگاه قحطى و خشکسالى پیش مى آمد، عمر از طریق توسّل به عباس عموى پیامبر، طلب باران مى کرد و مى گفت: به خدا سوگند! عباس وسیله به درگاه الهى و داراى قرب و منزلت نزد او است و خدایا! ما به وسیله عموى پیغمبرمان به تو روى مى آوریم، پس سیرابمان کن» (31).
عثمان بن حنیف مى گوید: روزى در محضر پیامبر اکرم(ص) بودم، حضرت به شخصى که مشکل خود را به ایشان عرضه مى کرد، شیوه دعا و توسّل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور و پس از آن خداوند را با این جملات بخوان: «بارخدایا! از تو درخواست مى کنم و به تو روى مى آورم به پیامبرت، پیامبر رحمت. اى محمد! من به حق تو به سوى خدایم روى آورده ام تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من شفیع قرار ده». (32).
ج )رعایت آداب: رعایت آداب دعا در ارتباط موثر با خداوند نقش به سزایی دارد، در این قسمت آداب استجابت دعا که در روایات به آنها اشاره شده، ذکر مى کنیم. از جمله:
1. گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدا
2. فرستادن صلوات 3- 1 بار حداقل
3. استغفار و اظهار فروتنی و دوری از حالت طلب کاری و … .
4.برآوردن حاجت نیازمندان: خدمت به بندگان الهی، به خصوص رسیدگی به وضعیت فقراء اهل ایمان، سبب تقویت ارتباط انسان با خداوند و استجابت دعا مى گردد. طبیعى است که هر قدر اعمال نیک انسان بهتر باشد لطف الهى به او بیشتر است.
د ) شرایط خواسته و حاجت :
1. با حکمت الهى مغایرت نداشته باشد: خداى متعال بر اساس حکمت خود این عالم را طبق قوانین خاص اداره مى کند و هیچگاه، این قوانین را نقض نمى کند بنابراین استجابت دعا باید از کانال قوانین و سنن الهى جریان یابد و اگر دعایى نقض کننده این مطلب باشد مستجاب نمى شود. زیرا خداى متعال فقط کریم نیست بلکه حکیم نیز هست و هیچ صفتى از صفات او صفت دیگرش را نقض نمى کند.
امام على (ع) مى فرماید خداوند سبحان حکمت خویش را نقض نمى کند بنابراین هر دعایى را مستجاب نمى سازد. (33).
2. مطابق مصلحت باشد: در ضمن شمارش علل گوناگونى که باعث مى شود حاجات انسان سریعاً اجابت نشود، یکى از مهمترین آن علّتها این است که گاهى اوقات انسان از خداوند چیزهایى را درخواست مى نماید و فکر مى کند اجابت آن به نفع او مى باشد حال آن که در واقع اجابت آن درخواست به ضرر اوست. درسوره بقره آمده است: «چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است». (34).
توصیه ها:
– گاهی در زندگی گذشته خود به گشت و گذار بپردازید. افراد به طور آگاهانه یا نا آگاهانه فراموش می کنند که افکار، احساسات، اعتقادات و باورها و نگرش شان آنها را مجبور به عکس العمل خاصی می کند که منجر به شکست یا موفقیت می شود. گاهی اوقات رفتار و افکار منتج از آنها در تضاد بیشتر در زندگی است. بنابراین افکارها، رفتار، عادات و عملکردهای خود را از نو ارزیابی کنید. پایداری احساسی نقش بسیار اساسی در موفقیت دارد. مطمئن باشید که به طور خودکار در تلاش برای حفظ تعادل روانی خود هستید.
– نیرو و توان ذهنی و جسمی خودتان را تنها برای رویارویی با شکست‌هایی که به واقع مهم هستند و ارزش ناراحت شدن را دارند، صرف کنید.
– شکستها به شما فرصت سنجش دلایل عدم موفقیت را می دهند و شما را با محدودیت هایتان آشنا می کند. گاهی اوقات شکست در رسیدن به اهداف زندگی فرصتی است برای تغییر دادن و ارزیابی کردن روشهای به کار گرفته شده توسط شما که ختم به این نتیجه شده است. نوعی فشار آنی بر ذهن شماست که شما را وادار به برخاستن و دنبال ایده های نو رفتن می کند. داشتن یک چشم انداز مثبت در فهم دلایل عدم موفقیت بسیار مفید خواهد بود. گاهی اوقات شکست در رسیدن به اهداف زندگی فرصتی است برای تغییر دادن و ارزیابی کردن روشهای به کار گرفته شده توسط شما که ختم به این نتیجه شده است
– رضایت و خرسندی، بردباری و هیجانات پایدار را به ارمغان می آورد. سطح رضایت خود را به وسیله ابزاری ملموس ارزیابی کنید. این موضوع شما را در دوران سختی ها راهنمایی و رهبری خواهد کرد. نگرش منفی سبب می شود نسبت به زندگی بدبین شوید. سعی کنید خوش بین باشید اگر تردیدها و یا ترسهایی برای رسیدن به هدف مورد نظرتان وجود دارد نیمی از جنگ را باخته اید. تردیدها و تحدیدهایی را که دردسر ساز هستند را شناساسیی کنید و آنها را با جملات مثبت مانند می توانم بارها این کار را انجام دهم و .. تعویض کنید. این امر مانند یک عامل تغییر دهنده، تفکرات منفی شما را به رفتارهای مثبت تبدیل می کند.
– با سود جستن از ارزیابی‌های منطقی، راهکار مثبتی برای رویارویی با شکست پیدا کنید.
– پس از آزمودن شکست، پایداری و استواری پیشه کنید و از مهارت‌های حل مساله در راستای دست یافتن به پیروزی و کامروایی بهره‌ بگیرید. شکست‌ها را صرفا پیامد و برآمد کوشش اندک و نابخردی خودتان نبینید. پایداری و استواری در برابر شکست نیازمند آن است که به جای نگرانی درباره شکست دوباره، بیشتر به پیروزی و سرفرازی بیندیشید.
– بسیاری از وقتها مردم از خجالت و نکوهش دوستان، همکاران، اقوام و … درباره شکست شان می ترسند. شما باید به جای تمرکز روی اظهار نظر دیگران روی حرکت بعدی خودتان به سوی موفقیت متمرکز شوید
– فراموش نکنید که زندگی همیشه یک خط مستقیم و قابل پیش بینی نیست. خوشحال باشید. هیچ کس به درستی نمی داند چه چیزی در انتظارش است. هیچ موفقیتی در زندگی ممکن نخواهد بود مگر آنکه خود را برای غلبه بر آن مهیا کرده باشد. اگر بلند شوید و به جلو بروید شانس موفقیت خواهید داشت. یک هدف بزرگ در ذهن داشته باشید و یادتان باشد ترسوها هرگز برنده نمی شوند.
– برخی افراد جرات لازم برای ریسک کردن در زندگی را به خاطر ترس از شکست از دست می دهند. این افراد به وضع موجود قانع و راضی هستند و به دنبال هیچ فعالیت جدیدی نمی روند. ریسک کردن یک محرک برای ایجاد تغییرات و یک تلاش برای کسب موفقیتی جدید است. ممکن است شکست غمگین کننده باشد اما بزرگترین غم به خاطر شکست بعد از یک تلاش جدی نیست بلکه به خاطر ناتوانی در تلاش و کوشش است.
– بسیاری از افراد عادت دارند که تفسیر شکست شان را به گردن همکار، رییس و یا دیگران بیندازند. به خاطر شکست و بدشانسی تان دیگران را سرزنش نکنید. معمولا نگرش منفی شما باعث می شود که نسبت به تمام جنبه های زندگی منفی بافی کنید. دلیل شکست تان را تجربه کنید. جنبه های منفی و نقاط ضعف خود را در روش یا ابزار بکار گرفته برای رسیدن به موفقیت مشخص کنید. نسبت به اهدافی که می خواهید به آنها برسید صریح باشید. گاهی علت شکست افراد غیر واقعی بودن اهداف، عدم تمرکز، وضوح و شفافیت هدف مورد نظر، کلی بودن، ابهام در هدف و یا عدم تهیه و پیش بینی ابزار مورد نظر برای رسیدن به آن هدف می باشد. پس از آزمودن شکست، پایداری و استواری پیشه کنید و از مهارت‌های حل مساله در راستای دست یافتن به پیروزی و کامروایی بهره‌ بگیرید
از نظرقرآن ،ویژگی های هدفهای دنیایی : – تمام شدنی و پایان پذیرند .- احتمال نرسیدن به هدفهای زودگذر وجود دارد . – اگر به عنوان هدف اصلی انتخاب گردند مانع رسیدن به مقاصد دیگر می شوند .
از نظرقرآن ، ویژگی های هدف های آخرتی :- نامحدود و بی پایان اند . – سعی برای هدفهای آخرتی نتیجه بخش است . – توجه به آن ها مانه نیل به مقاصد دیگر نیست . – راه درست در زندگی آن است که هدف های آخرتی را اصل قرار بدهیم و هدف های دنیایی را وسیله و نردبان برای رسیدن به هدف های آخرتی در نظر بگیریم .
داشتن بینش درست چه نقشی در زندگی انسان دارد ؟
– اگر خود و استعدادهای خود را درست بشناسیم به انتخاب درستی هم دست خواهیم زد و در غیر این صورت به بیراهه خواهیم رفت .
-رفتار هر کس تجلی انتخاب های او و انتخاب هایش، آیینۀ بینش ها و نگرش های اوست .
– قال الحسین(ع): من حاول امراً بمعصیه الله کان افوت لما یرجو واسرع لما یحذر.
امام حسین(ع) فرمود: هرکس بخواهد از راه معصیت و نافرمانی خدا به مقصود و هدفی برسد، به آن چه امید دارد، زودتر از دست می دهد، و از آن چه بیم دارد زودتر سر می رسد و به خطر می افتد و گرفتار آن می شود. ( بحارالانوار، ج57، ص120)
– حضرت صادق علیه السلام فرمود عابدی از بنی‌اسرائیل مدت سه سال پیوسته دعا می‌کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند، ولی دعایش مستجاب نمی‌شد. روزی در ضمن مناجات عرض کرد: «یا رب أ بعید انا منک فلا تسمعنی، ام قریب فلا تجیبنی» خدایا من از تو دورم که سخنم را نمی‌شنوی یا تو در نزدیکی ولی جوابم را نمی‌دهی. در خواب به او گفته شد مدت سه سال است خدای را با زبانی که به فحش و ناسزا عادت کرده و قلبی آلوده به ستم و نیت دروغین می‌خوانی، اگر می‌خواهی دعایت مستجاب شود فحش و ناسزا را رها کن. از خدا بترس قلبت را از آلودگی پاک‌نما، نیت خود را نیز نیکو بگردان. امام صادق علیه السلام فرمود به دستورات عمل کرد آنگاه دعا نموده خداوند اجابت نمود و پسر به او داد. (اصول کافی، ج 2، ص 325)
– و نیز حضرت صادق علیه السلام فرمود روزی حضرت موسی علیه السلام پیروان خود را موعظه می‌کرد. یکی از شنوندگان چنان تحت تأثیر گفتار موسی علیه السلام قرار گرفت که از جا حرکت کرده پیراهن خود را چاک زد. خداوند به حضرت موسی وحی کرد به او بگو (لا تشق قمیصک و لکن اشرح لی عن قلبک) نمی‌خواهد پیراهنت را چاک زنی قلبت را برایم بشکاف (و محبت دیگران را خارج نما).
حضرت صادق علیه السلام در پایان گفتار فرمود یک روز حضرت موسی علیه السلام به مردی از پیروان خود گذشت که در حال سجده بود، از آنجا رد شد. پس از انجام دادن کار خود برگشت، باز او را در حال سجده دید به آن مرد گفت اگر حاجت تو به دست من بود برآورده می‌کردم. به موسی علیه السلام خطاب شد (لو سجد حتی ینقطع عنقه ما قبلته حتی یتحول عما اکره الی ما احب) اگر آنقدر سجده کند که گردنش قطع شود از او نمی‌پذیرم مگر اینکه قلب خود را پاک کند. آنچه من دوست دارم او نیز دوست بدارد و از آنچه بی‌میلم نسبت به آن، او هم بی‌میل شود.
پیوستها
(12) – (غافر 60) (13)- کافی، ج2، 467 (14)- مائده، آیه 35 (15)- بحار الانوار،ج73،ص329 (16)- بحار الانوار،ج93،ص358 (17)- میزان الحکمه،ج3،ص875 (18)- اصول کافی،ج2،ص474
(19)- بحارالانوار،ج93،ص368 (20)- المیزان،ج2،ص43 (21)- میزان الحکمه،حدیث5606 (22)- نیایش امام حسین(ع)در عرفات،ص11 (23)- میزان الحکمه،ج2،ص880 (24)- میزان الحکمه،ج2،ص880
(25)- میزان الحکمه،ج2،ص880 (26)- میزان الحکمه،ج2،ص880 (27)- کافی،ج2،ص355 (28)- کافی،ج2، ص479 (29)- بحارالانوار، ج 94، ص 22، ح 20 (30)- مستدرک صحیحین، ج 2، ص615
(31)- اسدالغابة، ج 3، ص 165 (32)- مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138 (33)- میزان الحکمه،ج2،ص876 (34)- بقره, آیه 216

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد