۱۳۹۵/۰۲/۱۷
–
۱۷۹۳ بازدید
مشاور همراه – قسمت اول
پرسش ها و پاسخ های دانشجویی
دفتر پنجاه و ششم
مشاوره همراه
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
معاونت آموزشی و پژوهشی
اداره مشاوره و پاسخ
مراکز پخش:
مدیریت پخش دفتر نشر معارف:
قم، خیابان شهدا، کوچه 32، پلاک 3، تلفن و نمابر: 37740004
پاتوق کتاب قم (شعبه 1):
خیابان شهدا، روبه روى دفتر مقام معظم رهبرى، تلفن 37735451
پاتوق کتاب قم (شعبه 2):
بلوار جمهورى اسلامى، نهاد رهبرى در دانشگاه ها، تلفن 32904440
پاتوق کتاب تهران:
خیابان انقلاب، چهار راه کالج، پ 715، تلفن 88911212
قم، مؤسسه فرهنگى و اطلاع رسانى طلوع طاها، تلفن 37748345
نشانى اینترنت:
www.ketabroom.ir – www.porseman.org –
www.porsemani.ir
پست الکترونیک:
info@ketabroom.ir – info@porseman.org
شناسنامه:
سرشناسه: وظیفه مند، رضا،
۱۳۵۹ –
عنوان و نام پدیدآور: مشاوره همراه/ تنظیم و نظارت نهاد
نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها (معاونت
آموزشی و پژوهشی-
اداره مشاوره و پاسخ) ؛ تدوین و تالیف:
رضا وظیفه مند، محمدرضا احمدی.
مشخصات نشر: قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در
دانشگاهه . دفتر نشر معارف، ۱۳۹۴ .
مشخصات ظاهری: ۲۸۸
ص.؛
فروست: پرسش ها و پاسخ های
دانشجویی؛ دفتر پنجاه و ششم
شابک: 9-733-531-964-978
وضعیت فهرست نویسی: فیپا
یادداشت: کتابنامه .
موضوع: مشاوره در آموزش عالی — ایران
موضوع: دانشجویان — خدمات بهداشت روانی
موضوع: اسلام — عقاید — پرسش ها
و پاسخ ها
رده بندی کنگره: lb۲۳۴۳ /و ۶ م ۵
۱۳۹۴
رده بندی دیویی: ۳۷۸ / ۱۹۴۲۲
شماره کتابشناسی ملی: ۳۹۴۳۰۶۴
تدوین و تألیف: رضا وظیفه مند
– محمدرضا احمدی
ناشر: دفتر نشر معارف
تایپ و صفحه آرایی: طالب بخشایش
نوبت چاپ: اول، پاییز 1394
شابک: 9-733-531-964-978
«همه حقوق برای ناشر محفوظ است»
فهرست
موضوعات (برای
دسترسی سریع به متن روی موضوع مورد نظر کلیک کنید.)
مقدمه
فصل اول – تـحصیـل
روش
مطالعه – تقویت حافظه –
اضطراب امتحان –
اضطراب کنفرانس –
افت تحصیلی – تمرکز حواس
– برنامه ریزی تحصیلی
فصل دوم – ازدواج
فواید
ازدواج – سن ازدواج و ازدواج به موقع – انصراف یا نداشتن خواستگار –
بسته شدن بخت و
دعاهای زمینه ساز ازدواج –
ازدواج و تحصیل –
روش های
همسریابی –
معیارهای همسر شایسته –
مخالفت والدین با بزرگتر بودن دختر در ازدواج –
خواستگاری مستقیم پسر از دختر –
خواستگاری دختر از پسر –
سؤالات جلسه خواستگاری –
نحوه اجرای جلسه خواستگاری – ازدواج موقّت
فصل سوم – نامزدی و عقد
دوران
نامزدی و عقد – دوران عقد موفق
مطالب مرتبط
مقـدمـه
«پرسش گرى»
از آغاز آفرینش انسان، رخ نمایى کرده؛ بر بال سبز خود،
فرشتگان را فرانشانده، بر برگ زرد خود، شیطان را فرونشانده و در این میان، مقام
آدمیت را نشان داده است. آفتاب کوفه چه زیبا فرموده است:
«مَن اَحسَنَ السؤال عَلِمَ» و «من عَلِمَ اَحسَنَ السؤال».
هم سؤال از علم خیزد هم جواب همچنان که
خار و گُل از خاک و آب
آری! هر
که سؤال هایش آسمانی است، دانش و بینش پاسخش خواهد بود.
پویایی و پایایی «جامعه» و «فرهنگ»، در گرو پرسش های حقیقت طلبانه
و پاسخ های خِردورزانه است.
از
افتخارات ایران اسلامى، آن است که از سویى، سرشار از جوانانى پاک دل، کمال خواه و
پرسش گر مى باشد و از دیگر سوى، از مکتبى غنى برخوردار است که معارف بلند آن، گوارا
نوش دل هاى عطشناک پرسش گر و دانش جوست.
اداره
مشاوره و پاسخ معاونت آموزشی و پژوهشی نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه
ها، محفل انسى فراهم آورده است، تا «ابر رحمت» پرسش ها را به «زمین اجابت» پذیرا
باشد و نهال سبز دانش را بارور سازد. ما اگر بتوانیم سنگ صبور جوانان اندیشمند و
بالنده ایران پرگهرمان باشیم، به خود خواهیم بالید.
شایان
ذکر است در راستاى ترویج فرهنگ دینى، اداره مشاوره و پاسخ نهاد، تاکنون بیش از
چهارصد هزار پرسش دانشجویى را در موضوعات مختلف اندیشه دینى، مشاوره، احکام و…
پاسخ داده است. این اداره داراى گروه هاى علمى و تخصصى، به شرح زیر است:
– قرآن و حدیث؛
– تربیتى و روان شناسى؛
– احکام؛
– اندیشه سیاسى؛
– فلسفه، کلام و دین پژوهى؛
– فرهنگى و اجتماعى؛
– حقوق و فلسفه احکام؛
– تاریخ و سیره؛
– اخلاق و عرفان؛
– ادیان و مذاهب.
آن چه
پیش رو دارید، مهمترین سؤالات پیرامون مشاوره دانشجویی است که توسط حجج اسلام
رضا وظیفه مند و محمدرضا احمدى
پاسخ دهى شده و به رشته تحریر درآمده است.
بر آنیم
تا با توفیق خداوند، به تدریج ادامه این مجموعه را تقدیم شما خوبان کنیم. پیشنهادها
و انتقادهاى سازنده شما، راهنماى ما در ارائه شایسته و پربارِ مجموعه هایى از این
دست خواهد بود.
در
پایان، از تلاش هاى مخلصانه حجج اسلام: علی زینتی، محمدرضا جهانگیرزاده، عباسعلی
هراتیان که در ارزیابی و بازپژوهی این اثر همکاری داشته اند
و مجموعه همکاران اداره مشاوره و پاسخ، به خصوص حجت الاسلام والمسلمین صالح قنادى
که در بازخوانى و آماده سازى این اثر تلاش کرده اند، تشکر و قدردانى مى شود و دوام
توفیقات این عزیزان را در جهت خدمت بیشتر به مکتب اهل بیت (علیهم
السلام) و ارتقاء فرهنگ دینی جامعه – به ویژه دانشگاهیان –
از خداوند متعال مسألت داریم.
الله ولى التوفیق
معاونت آموزشى و پژوهشى نهاد
فصل اول – تـحصیـل
روش
مطالعه
دانشجوی سال آخر کارشناسی هستم برای کنکور ارشد مشکل دارم چگونه
درس بخوانم تا بهتر یاد بگیرم؟
«برای
موفقیت در فرا گرفتن دروس سه عامل ضروی است:
1. هوش و
استعداد تحصیلی، 2. علاقه به تحصیل، 3، شیوه های ماهرانه
تحصیل». [1]
با توجّه
به محتوای سؤال تان و این که تا این
مقطع تحصیلی پیش رفته اید به نظر می رسد
استعداد و علاقه تحصیلی تا حدّ مطلوبی در شما وجود دارد؛ بنابراین در ادامه به
مطالب و شیوه هایی اشاره می گردد که
می توانید با کمک آن ها بازده
مطالعه و یادگیری خود را افزایش دهید.
خوب است
قبل از آغاز مطالعه وضو گرفته و رو به قبله دعای مطالعه را بخوانید:
اَللهُمَّ أخرِجنی مِن ظُلُماتِ الوَهم
خداونـدا
مـرا از تاریکی وهم خارج کـن
وَ أَکـرِمنـی بِنــــورِ الفَهـم
مـرا از
روشنـی دانش و فهم کرامت ده
اَللهُمَّ افتَح عَلَینا أبوابَ رحمتِک
خداوندا
درهای رحمت را به روی ما بگشـا
وَ انشُر عَلَینـا خزائــنَ علومِـک
و گنجینه های
دانشت را بر ما بگستران
الف. زمان مطالعه
بهترین
زمان برای مطالعه بستگی به عادت خود فرد دارد؛ اما باید با واقعیت زندگی تطبیق
داشته و به اندازه کافی انعطاف پذیر و قابل اجرا باشد.
پیشنهادهای زیر نیز در این زمینه راهگشاست:
برای
مطالعه به طور روزانه یا هفتگی برنامه مرتبی داشته باشید.
برای
تنظیم برنامه مطالعاتی، اوقات از پیش تعیین شده (تغییرناپذیر) نظیر ساعات حضور در
کلاس درس و کار و اوقات انعطاف پذیر خود مانند زمان خرید،
وقت آزاد، دیدار با دوستان و… را دقیقاً مشخّص کنید تا تعداد ساعات هر درس و
ساعاتی که برای مطالعه آن لازم است به درستی محاسبه گردد.
برنامه
مطالعاتی خود را بر حسب ساعت تنظیم کرده و ساعت خاص هر درس را به طور کامل مشخص
کنید.
مدّت
زمان لازم برای خواندن یک کتاب را به دقّت محاسبه کنید. زمان درس خواندن باید به آن
اندازه باشد که همه مطالب لازم را یاد بگیرید تا بتوانید به اهداف خود برسید.
یکی از
راه های تعیین مدت زمان لازم برای خواندن یک درس آن است که
هنگام مطالعه ساعت آغاز خواندن را یادداشت کنید و پس از پایان خواندن نیز دوباره
ساعت را یادداشت کنید؛ سپس با محاسبه شماره صفحاتی که خوانده اید،
میانگین زمان سپری شده را برای هر صفحه به دست می آورید.
این گونه قادر خواهید بود هنگام تصمیم گیری
درباره زمان لازم برای خواندن، از این دانسته ها یاری
بگیرید. [2]
هر دفعه
بیش از یک و نیم ساعت مطالعه نکنید و بعد از مطالعه هر درس کمی استراحت کرده و یا
موضوع درس را عوض کنید؛ البتّه استراحت بهتر از تغییر موضوع درس است. [3]
ابتدا
دروس دشوار را مطالعه نموده و دشوارترین آن را هر روز مطالعه کنید.
مطالب
درسی ای که با هم شباهت ندارند را در کنار یکدیگر مطالعه
کنید.
اگر
مطالب یادگرفته شده قبل از خواب مرور گردند، دیرتر فراموش می شوند.
بلافاصله
پس از صرف غذای سنگین از مطالعه جدّی اجتناب کنید؛ زیرا به دلیل
فعالیت بیشتر دستگاه گوارش، حجم خون بیشتری به این قسمت روانه می شود
که این موضوع باعث می گردد حجم خون کمتری به مغز انسان
رسیده و آمادگی کمتری برای کارهای فکری داشته باشد.
ب. مکان مطالعه
انتخاب
محیط مناسب، تمرکز و قدرت یادگیری را افزایش می دهد؛
بنابراین بهتر است به پیشنهادهای زیر توجّه نمایید:
محیط
مناسبی برای مطالعه انتخاب کنید؛ اتاقی را انتخاب نمایید که هر روز و در صورت امکان
در ساعت های معینی از روز در اختیار شماست؛ زیرا استفاده از
یک مکان ثابت و محیط آشنا، موجب تمرکز حواس می گردد.
هوای
تازه در مکان مطالعه جریان داشته باشد؛ کمبود اکسیژن باعث کاهش توان جسمی و فکری
است که نقش بسزایی در کاهش تمرکز حواس ایفاء می کند.
از نور
کافی و یکنواخت استفاده کنید؛ اتاق مطالعه باید به اندازه کافی روشن باشد تا تضاد
نوری بین دو قسمت از اتاق موجب خستگی چشم شما نگردد. همچنین توجّه نمایید نور به
شکل مستقیم بر روی کتاب نتابد، بلکه اگر از راست به چپ می نویسید
نور از سمت چپ بتابد تا سایه دست شما بر روی نوشته نیفتد.
درجه
حرارت اتاق مطالعه ملایم باشد؛ یعنی در حدود 20 درجه سانتی گراد
(برابر با 68درجه فارنهایت)، رطوبت اتاق مطالعه نیز باید در حدود 50درجه باشد.
مکان
مطالعه، محیط آرام و بی مزاحمتی باشد؛ اگر برخی گمان می کنند
که با صدای رادیو و… بهتر می فهمند و از خواب آلودگی شان
جلوگیری می شود باید گفت که این فقط یک تلقین است.
در موقع
مطالعه وضعیت استاندارد داشته باشید؛ بهترین وضعیت برای مطالعه نشستن پشت میز
مطالعه و بدترین وضعیت حالت درازکش است؛ زیرا سریع حالت خستگی و خواب آلودگی به
سراغ انسان می آید.
ج. روش های مطالعه
سعی
نمایید از روش های صحیح مطالعه بهره گیرید؛ زیرا تسلّط بر
این روش ها شما را در بهبود نحوه مطالعه یاری خواهند کرد.
برخی از این روش ها عبارتند از:
عبارت خوانی: [4]
از این روش برای به دست آوردن برداشتی کلی نسبت به مطلبی که اولین بار با آن مواجه
شدیم، استفاده می گردد. در این روش
به چشم عادت می دهند به جای توقف بر روی یکایک کلمات بر روی
گروه کلمات تمرکز کند.
در این صورت میدان دید وسیع تر گشته و چشم حرکت سریع تری
خواهد داشت؛ در نتیجه با نگاه کردن به سطور متوجه مجموعه های
بزرگ تری از کلمات و عبارات که حاوی معانی بیشتری هستند، می گردد.
«سرعت تقریبی عبارت خوانی، بین 300 تا 1000 کلمه در دقیقه
است». [5]
دقیق خوانی: [6]
«هدف از دقیق خوانی درک کامل مطالب خوانده شده و نگهداری آن ها
به طرزی منظم و منطقی در حافظه است، به طریقی که یادآوری آن ها
برای استفاده های بعدی میسّر باشد. سرعت تقریبی دقیق خوانی
100 تا 1000کلمه در دقیقه است. فنون اساسی روش دقیق خوانی
عبارتند از: سازمان دادن، حاشیه نویسی، علامت گذاری
و خلاصه کردن» [7]
که در ادامه به
شرح هر یک پرداخته می شود.
سازمان
دادن: این شیوه مستلزم تعیین سطوح مختلف مطالب یعنی تعیین ایده اصلی،[8]
نکات اصلی،[9] جزئیات[10]
مطلب و تشخیص رابطه بین سطوح مختلف و اجزای هر سطح از نظر معناست.
علامت گذاری
و حاشیه نویسی: در این شیوه با علامت گذاری
و نوشتن رمزها و نشانه ها روی مطالب کتاب، می توان
ساختمان مطالب را مشخّص کرد. به عنوان مثال دور ایده اصلی
خط کشیدن، نکات اصلی را داخل کروشه قرار دادن، زیر جزئیات [11]
خط کشیدن یکی از روش های
متعدد علامت گذاری است.
خلاصه
کردن: خلاصه، بیان مجددی از نکات اصلی مطالب به زبان مطالعه کننده است که نه تنها
شامل نکات اصلی است، بلکه روابط میان نکات اصلی و دلایل مؤلف را نیز بیان می نماید
و به طور منطقی نکات اصلی را به ایده اصلی ربط دهد.
د. تقویت حافظه
در سؤال
بعدی به طور مستقل بدان پرداخته خواهد شد.
تقویت
حافظه
بیشتر
وقت ها که درس می خوانم و مطالعه می کنم
مطالب در ذهن من نمی ماند و خیلی زود فراموش می شود.
این مسأله گاهی اوقات من را از مطالعه دلسرد می کند، نمی دانم
چرا؟ آیا راهکاری برای افزایش حافظه هست؟
قبل از
هر چیز شایسته است توجّه داشته باشید که فراموشی، [12]
به ناتوانی در یادآوری اطلاعات از حافظه دراز مدّت [13]
اشاره می کند؛ [14]
در حالی که ممکن است بسیاری از اطلاعاتی که شما فکر می کنید،
فراموش کرده اید هرگز وارد حافظه دراز مدّت خود نکرده
باشید، یعنی به درستی نیاموخته باشید و پیش از ورود به
حافظه دراز مدّت از حافظه کوتاه مدّت [15]
شما حذف شده
باشند.
در حقیقت
اگر از انتقال اطلاعات به حافظه بلند مدّت خود مطمئن باشید، جای نگرانی نسبت به حذف
و زوال آموخته های تان وجود ندارد؛
زیرا به نظر می رسد فراموشی اندوخته های
حافظه دراز مدّت، غالباً ناشی از دسترس ناپذیری اطلاعات
است، نه زوال خود اطلاعات. [16]
توضیح
این که، در مسیر انتقال اطلاعات از حافظه حسّی [17]
به حافظه دراز مدّت چند مرحله حذف اطلاعات صورت می پذیرد
که شایسته است نسبت به عدم آن اطمینان حاصل نمایید، به عنوان مثال عدم توجّه یا
دقّت از جمله دلایل حذف اطلاعات از حافظه حسّی (نخستین مرحله یادگیری و به یادسپاری
اطلاعات) است.
تنها بعد
از توجّه و دقّت نسبت به اطلاعاتی که خواهان حفظ آن هستید، این اطلاعات به مدّت
حداکثر 30 ثانیه به حافظه کوتاه مدّت منتقل می گردند و پس
از آن فراموش یا حذف می شوند؛ امّا اگر تکرار یا مرور
گردند، برای هر مدّت زمانی که لازم باشد در آن باقی می مانند.
با توجّه
به مطالب فوق و تعریف حافظه که عنوانی است در مورد توانایی انسان برای یادگیری، نگه داری،
یادآوری و استفاده از اطلاعات و دانش، نباید از شنیدن حافظه، تنها یادگیری به ذهن
شما تداعی گردد؛ زیرا یادگیری مرحله اوّل حافظه (اکتساب و ثبت اطلاعات) است.
راهکارهای زیر جهت بهسازی حافظه و کاهش پدیده فراموشی پیشنهاد می گردد:
درس ها
را به صورت روزانه مطالعه و از انباشته شدن آن ها خودداری کنید؛ زیرا اگر 60 ساعت
از فراگیری مطلبی بگذرد، آن مطلب فراموش می شود. [18]
تمرین
پراکنده و مطالعه با فاصله داشته باشید. به جای آن که سعی
نمایید در یک نوبت و یک باره مطالب را حفظ کنید، وقت خود را
تقسیم نموده و چندین بار مطالب را مرور نمایید؛ زیرا نه
تنها از خستگی و از بین رفتن انگیزه در شما جلوگیری می کند،
بلکه باعث می گردد آنچه در نوبت قبل فراموش کرده بودید به
سرعت آموخته شود.
از روش
تداعی معنا استفاده نمایید: «تداعی» به معنای دعوت کردن است؛ یعنی هر مطلبی در
حافظه ، مطالب دیگر را به خاطر آورد
که انواع مختلفی دارد نظیر تداعی به جهت «شباهت»، «همراهی»، «تقابل» و «تضاد». به
عنوان مثال شباهت، «باران»و «آب» ، تضاد «رنگ سفید»و«رنگ سیاه» یکدیگر را تداعی می کنند.
به هر میزان مطالب جدید درسی خود را با مطالب گذشته ارتباط دهید، بهتر در حافظه
باقی می مانند. به عنوان مثال می توانید
سؤالاتی درباره علل و پیامدهای مطلبی که می خوانید، طرح
نموده و از این طریق بر تعداد راه های بازیابی اطلاعات
آموخته شده بیافزایید. به خاطر سپردن نمودارها، اشکال و… نیز از جمله راهکارهای
مؤثّر در این زمینه هستند.
از «پیش
سازمان دهنده» بهره گیرید. پیش سازمان دهنده مجموعه ای از
مفاهیم (البتّه غیر از جزئیات تفصیلی) مربوط به مطلبی است که قصد یادگیری آن را
دارید. در این روش ابتدا سعی نمایید کلّی ترین، جامع ترین
و انتزاعی ترین مفاهیم و اندیشه ها
را در مورد مطلب مورد نظر به طور خلاصه مطالعه نموده و به تدریج
به دنبال یادگیری مطالب فرعی تر و جزیی تر
باشید.
از علائم
اختصاری و یادیارها استفاده کنید. علائم اختصاری یعنی حروف اوّل کلمات را برداشتن و
با آن ها یک یا چند کلمه ساختن. به عنوان مثال برای حفظ
کردن نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، از «ناجا» و برای به یاد داشتن حروف علّه
در عربی می توان از «وای» استفاده کرد. [19]
از روش
«پس ختام» [20] بهره
گیرید: این روش متشکل از حروف اول شش مرحله است که عبارتند از:
1. پیش خوانی
2. سؤال
کردن
3.
خواندن
4. تفکر
5. از
حفظ کردن
6. مرور
کردن.
فرض کنید
می خواهید مطلبی از یک کتاب را به حافظه سپرده و با موفقیت
بازیابی کنید، برای این کار ابتدا با پیش خوانی
مطلب مورد نظر یک برداشت کلّی از موضوعات مهم آن به دست آورید. این کار
باعث می شود که مطالب مهم فصل در ذهن شما سازمان دهی
گردد. در مرحله دوم، درباره هر بخش سؤال هایی طرح کرده و در
مرحله سوم، هر بخش از مطلب مورد نظر را به قصد پاسخ دادن به سئوال های
طرح شده، بخوانید. در مرحله چهارم، درباره مطلب مورد نظر فکر کنید، سپس در مرحله
پنجم و ششم سعی کنید واقعیت های اصلی مطالبی را که خوانده اید،
به یاد آورده و به سؤال هایی که خود طرح کرده اید
از حفظ، پاسخ دهید، این کار را چند بار تکرار نمایید.
از مواد
غذایی حاوی گلوکز (خرما، عسل و شیرینی جات طبیعی)، مواد دارای کلسیم، فسفر و
ویتامین های d، c، b
و a؛ مانند لبنیات، روغن ماهی، تخم مرغ،
پرتقال، گوجه فرنگی، جوانه گندم، سبزی های تازه، هویج، جگر،
عسل، کندر و کرفس تغذیه نمایید.
هم زمان
از چند حسّ خود بهره بگیرید: «تحقیقات نشان می دهد که حافظه
ما 10 درصد چیزی را می خوانیم، 20 درصد چیزی را که می شنویم،
30 درصد چیزی را که می بینیم، 50 درصد از چیزی را که می بینیم
و می شنویم، 80 درصد از چیزی را که می گوییم،
90 درصد از چیزی که هم زمان می گوییم
و انجام می دهیم را ثبت می کند.
بنابراین سعی کنید برای ثبت یک مطلب در حافظه از چند حسّ خود بهره بگیرید، مثلاً
اگر از نوار یا فیلم آموزشی هم استفاده کنید نکات بیشتری در حافظه خود ثبت خواهید
کرد». [21]
به امور
معنوی و عبادی متوسّل شوید: پیامبر خدا (صلی
الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
« ثلاثةٌ
یُذهِبنَ النِّسیانَ و یُحْدِثْنَ الذِّکْرَ: قِراءةُ القُرآنِ، و السِّواکُ، و
الصِّیامُ ؛ [22]
سه چیز فراموشی را از بین می برد و حافظه می آورد:
تلاوت قرآن، مسواک زدن و روزه»
گرچه به
صورت کلّی قرائت تمام سوره های قرآن در تقویت حافظه مفید است، ولی نسبت به سوره
های حمد، قدر، یس، واقعه و آیة الکرسی در این زمینه تأکید
ویژه شده است.
از عوامل
فراموشی آور پرهیز نمایید. پیامبر خدا (صلی
الله علیه و آله و سلم) در وصیتی به حضرت علی (علیه
السلام) فرمودند:
« تِسْعَةُ
أَشْیَاءَ یُورِثْنَ النِّسْیَانَ أَکْلُ التُّفَّاحِ الْحَامِضِ وَ
أَکْلُ الْکُزْبُرَةِ وَ الْجُبُنِّ وَ سُؤْرِ الْفَأْرَةِ وَ قِرَاءَةُ کِتَابَةِ
الْقُبُورِ وَ الْمَشْیُ بَیْنَ امْرَأَتَیْنِ وَ طَرْحُ الْقَمْلَةِ وَ
الْحِجَامَةُ فِی النُّقْرَةِ وَ الْبَوْلُ فِی الْمَاءِ الرَّاکِد »؛ [23]
«نه چیز باعث فراموشی می شود: خوردن سیب ترش، گشنیز و پنیر، خواندن نوشته های
قبرها، راه رفتن از میان دو زن، انداختن کنه یا شپش، حجامت کردن در پشت گردن، ادرار
در آب راکد».
اضطراب
امتحان
من
خیلی درس می خوانم، حتّی بعضی مواقع صفحه های دفترم نیز هنگام امتحان یادم می آید؛
ولی جواب ها را فراموش می کنم. هنگام امتحان چنان نگران می شوم و در دلهره فرو می
روم که هیچ کاری نمی توانم بکنم! به من بگویید چه
کنم تا در امتحاناتم موفق باشم و اضطراب از من دور شود؟
«مطالعات
گسترده نشان داده اند که دانشجویان سراسر دنیا علائم اضطراب
امتحان [24]
را تجربه کرده اند». [25]
تنها شما نیستید که با چنین مسأله ای
مواجهید؛ زیرا «حالت اضطراب امتحان را نمی توان همیشه حاصل
عدم آمادگی برای امتحان دانست، چرا که دانشجویان قوی و بسیار با انگیزه هم از اثرات
ناتوان کننده آن رنج می برند». [26]
جمله هایی
که در ادامه ذکر می گردند وضعیت دانشجویان را در چنین
مواقعی بیان می کنند؛ لذا جا دارد خود را از جهت ابتلای به
اضطراب امتحان ارزیابی نمایید. به این نحو که اگر بیش از
پنج مورد از آن ها در شما وجود داشت، می توانید
نتیجه بگیرید که اضطراب شما نسبت به دانشجویان دیگر ریشه دارتر
است. این جملات عبارتند از:
من نگران
رد شدن در آزمون هستم.
شب پیش
از آزمون، خوب نمی خوابم.
گاهی
تلاش می کنم راهی برای فرار از آزمون بیابم.
پیش یا
حین آزمون بسیار عرق می کنم؛ یا دچار دل پیچه
یا تپش قلب یا تنگی نفس می شوم.
هنگام
آزمون، حفظ تمرکز برایم سخت است.
هنگام
آزمون، اغلب نمی توانم چیزهایی را که یاد گرفته ام،
به یاد آورم.
هنگام
پاسخگویی به پرسش های آزمون، اشتباه های
بزرگی می کنم.
اگر پاسخ
یکی از پرسش های آزمون را ندانم، پریشان می شوم.
از این که
زمان رو به پایان برود و من هنوز پاسخ پرسش هایی را نداده
باشم، سخت عصبی می شوم.
هنگام
آزمون نگران این مسأله می شوم که مبادا دیگران پیش از من
برگه خود را تحویل دهند؛ یا بهتر از من پاسخ دهند. [27]
دیدگاه های
متفاوتی درباره سبب شناسی و همبسته های
اضطراب امتحان وجود دارد. طبق شواهد پژوهشی احتمالاً می توان
عوامل و همبسته های اضطراب امتحان را در چهار طبقه دسته
بندی کرد:
فردی
(اضطراب عمومی، عزّت نفس، خودپنداره، تیپ شخصیتی a،
خودکارآمدی، درماندگی آموخته شده، جایگاه مهار، اسناد، هوش، انگیزش، انگیزه موفقیت،
آمادگی، انتظارات دانش آموز/ دانشجو)
خانوادگی
(تعامل والد – کودک، وضعیت اجتماعی – اقتصادی، شیوه های
فرزندپروری، انتظارات والدین)
آموزشگاهی (محیط مدرسه/ دانشگاه، عملکرد تحصیلی، نوع درس، مراقبین امتحان، مهارت های
مطالعه، انتظارات معلّم)
فرهنگی
(جو امتحان، انگیزش، آمادگی عاطفی
و احساسی، رابطه امتحان شونده و امتحان گیرنده و…) [28]
روش های کاهش اضطراب امتحان
روش ها
و تکنیک های موفقیت آمیز متعددی از
جمله درمان های دارویی، درمان شناختی، درمان منطقی- هیجانی
و… برای کاهش و از بین بردن اضطراب امتحان وجود دارد که پرداختن به آن ها
مجالی گسترده تر می طلبد. در ادامه
به ذکر چند پیشنهاد کاربردی در این زمینه اکتفا می گردد که
بی تردید با اجرای پیوسته آن به موفّقیّت دست خواهید یافت.
استفاده
از روش های یاد گیری مانند: به کارگیری روش های
کارساز در مطالعه، گوش دادن در کلاس درس، یادداشت برداری
خوب در کلاس، روخوانی و مرور کلی فصل های کتاب، برجسته سازی
و علامت گذاری مطالب مهم در کتاب درسی، یاداشت برداری
از کتاب، به یادسپاری و یادآوی اطلاعات زمینه دلهره آزمون را از خود دور سازید.
شرکت در
جلسات رفع اشکال : زیرا هدف اساتید از برگزاری این جلسات کمک به شماست؛ بنابراین
دریابید:
کدام یک
از مطالب کتاب درسی، یاداشت های کلاسی و جزوه ها
مهم تر است؟
پیشنهادهای ویژه استاد در مورد نکته هایی که باید برای
امتحان بخوانید چیست؟
آیا می توانید
در هنگام امتحان از کتاب [29] ،
جزه و یا ماشین حساب استفاده کنید؟
کدام
یک از انواع پرسش های: «درست-
نادرست»، «چند گزینه ای»، «جورکردنی»، «پر کردنی»، «تشریحی»
یا گونه های دیگر در آزمون مورد پرسش قرار می گیرند؟
مدت زمان
آزمون به چه اندازه است؟
محل
برگزاری آزمون کجاست و شرایط محیطی آن چگونه است؟
آیا این
امتحان با امتحانات دیگری که استاد مورد نظر برگزار نموده، شباهتی دارد؟
خواب
مناسب: قبل از آزمون به اندازه کافی بخوابید؛ زیرا در شرایط خستگی نمی توان
امتحان را به خوبی به پایان رساند.
دوری از
شتاب زدگی: با شتاب زدگی در جلسه امتحان حاضر نگردید.
یاد خدا:
با یاد خدا و با وضو در جلسه امتحان حاضر شوید.
اعتماد
به نفس: به دانشجویانی که با دلهره و نگرانی از این و آن درس می پرسند
یا با این حالت مشغول مرور جزوه ها هستند، توجّه نکنید؛
زیرا انرژی منفی آن ها مایه سلب تمرکز و ایجاد نگرانی
هستند.
آشناسازی: با راهکارهای آزمون دادن تشریحی، تستی و… آشنا
گردید تا اضطراب و دلهره را در شما کاهش دهد.
حفظ
آرامش: اگر در جلسه امتحان و در حین امتحان هیجان زده شدید
به خود یادآوری نمایید که این هیجان، طبیعی است و می تواند
به شما کمک کند از عهده امتحان برآیید. درست نظیر هیجانی که ورزشکاران را در میادین
ورزشی یاری می دهد تا بر رقیب خود پیروز گردند.
تمرین
آرمیدگی: وقتی روی صندلی آزمون نشستید، دقایقی پیش از شروع امتحان – بی آنکه توجّه
کسی را جلب کنید – چند نفس عمیق کشیده و همه عضلات بدن را یکباره منقبض سازید، چند
ثانیه صبر کنید و آن گاه همه را رها کنید. به آرامشی که از نوک پنجه های پا به طرف
بالا می آید توجّه کنید. در این هنگام، آرامش را به تمام نقاط بدنتان ببرید و آرام
و آرام تر شوید. دوباره چند نفس عمیق بکشید و یا چشم هایتان را بسته و منظره
زیبایی را که قبلاً دیده اید (رودخانه آرام، کوهستان پر برف، چمن زار زیبا و…) در
ذهن خود مجسم کنید. خود را در آن محل زیبا ببینید و آرامشی را که می توانید در آن
مکان داشته باشید، احساس کنید. پس از چند ثانیه، چشم های تان
را باز کنید و با این احساس آرامش به استقبال امتحان بروید.
نگاهی
گذرا: ابتدا نگاهی گذرا به همه پرسش های امتحانی داشته
باشید تا با نوع پرسش هایی که باید پاسخ دهید، آشنا شده و
بتوانید شناختی اجمالی نسبت به ساده یا دشوار بودن شان
داشته باشید.
راهنمای
آزمون را بخوانید: ممکن است شیوه پاسخ دادن به پرسش ها با
آن چه که انتظارش را داشتید، متفاوت باشد. به عنوان نمونه
ممکن است نیازی نباشد به همه سؤالات پاسخ دهید، بلکه سؤال و یا سؤالاتی اختیاری در
برگه امتحان وجود داشته باشد که گرچه بهتر از بقیه سؤالات بدان پاسخ داده باشید؛
امّا برای پاسخ به آن ها نمره ای
دریافت نکنید. همچنین دریابید که جواب پرسش ها را باید کجا
بنویسید.
زمان بندی:
برای پاسخگویی به سؤالات برنامه ریزی زمانی داشته باشید.
اولویت بندی:
ابتدا به سؤالات ساده تر پاسخ دهید؛ زیرا در این صورت دست کم
هنگام اتمام وقت امتحان به همه پرسش هایی که جواب درست شان
را می دانستید، پاسخ داده اید و وقت تان
برای پاسخگویی به سؤالاتی که اطمینان دارید پاسخ آنها را نمی دانید،
تلف نشده است. در ضمن ممکن است زمانی که مشغول پاسخگویی به پرسش های
ساده تر هستید جواب پرسش هایی که در
نگاه نخست نمی دانستید را به یاد آورید.
فراغت
ذهنی: در صورتی که بعد از این آزمون ، بلافاصله امتحان دیگری دارید از فکر کردن و
تعقیب نمودن نتیجه آزمون قبلی، پرهیز کنید؛ زیرا باعث کاهش روحیه و انگیزه و افزایش
نگرانی شما برای امتحان بعدی می شود. [30]
اضطراب
کنفرانس
جرأت کنفرانس دادن را ندارم؛ احساس می کنم آن گونه که باید بر سخن
گفتن مسلط نیستم و نمی توانم آنچه را که می دانم بر زبان آورم. در ضمن اگر کسی
هنگام سخن گفتن انتقاد کرد، چگونه باید برخورد کنم؟ لطفاً راهنمایی ام کنید.
اضطراب
از شرکت در برنامه های جمعی نظیر سخن گفتن در میهمانی
فامیلی، ارائه کنفرانس در کلاس درس و… علل زیادی از جمله داشتن افکار منفی،
نداشتن اعتماد به نفس و فقدان مهارت کافی در ارائه صحبت و سخنرانی در جمع دارد که
در ادامه به نکاتی در این زمینه ها اشاره خواهد شد.
زیربنای
احساسات انسان، افکار او است؛ به گونه ای
که اگر افکارتان نسبت به خود منفی باشد لاجرم احساسات شما نیز منفی و تخریب گر
بوده و توانایی تان را در اجرای کارهای مهم تحت الشعاع
قرار خواهد داد. امیرالمؤمنین علی (علیه
السلام) می فرمایند:
« خوضُ
النّاسِ فِی الشَّی ءِ مُقدمةُ الکائن ؛ [31]
فرو رفتن و تفکّر در مورد چیزی، سرآغاز وجود و پیدایش آن چیز است».
اگر آن گونه
که در ادامه به چند مورد از آن اشاره خواهد شد یاد بگیرید با اصلاح افکار منفی و
باورهای غیرمنطقی خود، احساسات نادرست تان را مدیریت
نمایید، موفّق تر عمل خواهید نمود.
چند
نمونه از این افکار منفی و غیرمنطقی که منجر به ترس از سخن گفتن در حضور جمع می
شود، عبارتند از: «اگر من صحبت کنم، می ترسم ، نتوانم نظراتم را به روشنی بیان
کنم»؛ «اگر نتوانم درست صحبت کنم، همه مرا مورد تمسخر قرار می دهند»؛ و… .
اگر
بتوانید این افکار منفی و غیرمنطقی را به افکار مثبت و منطقی تبدیل کنید، به یقین
مشکل تان حل خواهد شد؛ یعنی، به جای این ها
این گونه فکر کنید: «اگر من صحبت کنم ممکن است ابتدا عصبی و
مضطرب شوم، اما این طبیعی است، وقتی شروع کردم، آرامش بیشتری پیدا می کنم. من
سخنران نیستم، اما می توانم نقطه نظرهایم را ارائه دهم».
اینکه
چرا باید این طور فکر کنید، به این دلیل است که اگر شما در مقابل اضطراب خود مقاومت
کنید، وضع بدتر می شود، پس آن را بپذیرید؛ ولی از بزرگ نمایی
آن خودداری نمایید.
در مورد
این فکر که ممکن است شما را مسخره کنند به خود بگویید: «لازم نیست همه مردم دنیا
مرا قبول داشته باشند؛ زیرا من هرگز انسان کاملی نیستم؛ پس طبیعی است که مورد تمسخر
یا نقد عده ای باشم».
یکی
دیگر از علل نداشتن جرأت برای ارائه کنفرانس یا سخنرانی، نداشتن اعتماد به نفس کافی
است که ملازم با افکار منفی مورد اشاره است. اگر بتوانید قبل از شروع کار، اراده و
اعتماد به نفس خود را تقویت نموده [32]
و به خود تلقین کنید که قادر بر انجام این کار هستید، مسأله شما تا حد زیادی حل می
شود. در حقیقت اعتماد به نفس محصول پیشرفت تدریجی در کار است؛
بنابراین تمرین کنید در محیط های محدود و در جمع دوستان مطالبی ارائه نمایید.
نکته
دیگری که شایسته است مدّ نظر داشته باشید آن است که خوب صحبت کردن، سخنرانی و
استفاده از زبان و کلام ظرفیتی است که اگر مهارت های لازم
را در این زمینه داشته باشید، قطعاً روند کار با موفقیت بیشتری انجام شده و به
نتایج مطلوب تری دست خواهید یافت.
چه بسا
افرادی که از اعتماد به نفس بالایی نیز برخوردارند؛ امّا الزاماً افرادی سخنور و با
مهارت در اجرای کنفرانس نیستند؛ بنابراین سعی نمایید در این زمینه آموزش ببینید و
یا این که مطالعاتی داشته باشید تا به مرور زمان و تمرین
بسیار به آنچه در نظر دارید، دست یابید.
جهت
ارائه کنفرانسی مؤثّر از مقدمه شروع کرده و بعد وارد توضیح و تفسیر مفصل تر
شده و زمانی را هم برای نتیجه بحث بگذارید و در نهایت کنفراس را پایان بدهید. برای
موفقیت بیشتر، سعی نمایید:
1. آماده
باشید: در مورد موضوعی که می خواهید کنفرانس دهید، مطالعه
فراگیری داشته باشید و با پیش بینی و آماده سازی
جواب سؤالاتی که ممکن است از شما پرسیده شود با تسلط مناسبی وارد جلسه کنفرانس
گردید.
2. تمرین
کنید: ارائه کنفرانس را آن قدر تمرین کنید تا احساس راحتی کرده و مطمئن گردید که می توانید
اطلاعات تان را در هر زمان محدودی که خواهید داشت، ارائه
دهید.
3. مخاطب های
خود را بشناسید: کنفرانس خود را براساس میزان آگاهی مخاطبان خود از موضوع، چیزهایی
که باید بدانند و علاقه مندی های
آنها سازمان دهی کنید.
4. مثبت
باشید: این را روشن کنید که شما از موضوع آگاهی خوبی دارید و به آن علاقه مند
هستید. خود را در میان جمعی که قرار است در آن صحبت کنید دست کم نگیرید. همه آنها
را هم سطح و همتراز خود فرض کنید و
به دلیل اطلاعاتی که در موردش تحقیق کرده اید؛ اندکی
توانمند تر تجسم کنید.
5. داشتن
کمی اضطراب را عادی بدانید: أکثر افراد هنگام انجام هر امر مهمّی، ممکن است مضطرب
شوند، هنرپیشه ها قبل از نمایش ، سیاستمداران قبل از ایراد
سخنرانی و ورزشکاران قبل از مسابقه تا حدودی ناآرامند. در این میان، آنهایی موفّق
هستند که یاد گرفته باشند حالت ناآرامی خود را به عنوان نکته ای
مثبت برای موفقیت به کار گیرند. [33]
6. مقدمه ای
جالب و دلنشین برای گفتار خود انتخاب نمایید؛ زیرا در این صورت
دنبال کردن بقیه صحبت از جانب شنوندگان از احتمال بیشتری برخوردار است. همچنین
مقدمه باید مختصر و در عین حال هدف از بیان آن را مشخص کند تا شنونده بداند قرار
است به چه موضوعی پرداخته شود. همچنین نباید تنها اطلاعات خاصی را به شنونده منتقل
کند، بلکه باید او را جذب نموده و انگیزه لازم را برای پیگیری کلام در او به وجود
آورد.
7. از
کلمات قابل درک و با معنی استفاده کنید.
8. با
اشاره به ارزش و اهمیت موضوع، علت انتخاب خود را در پرداختن به آن بیان کنید. در
صورت لزوم جزییاتی که مرتبط با مسأله است را نیز تشریح
دهید.
9. مطالب تان
را نخوانید: ضمن حفظ ارتباط چشمی تان با شنوندگان، سعی کنید
با آنان صحبت کنید و هر جا که دیگر چاره ای نداشتید از
نوشته هایتان استفاده کنید.
10. مثال
بزنید: برای قانع کردن شنوندگان، با ارائه نمونه های ملموس
کنفرانس خود را واقعی کنید.
11. از
تصاویر و ابزار کمک کننده بصری نظیر برگه های چاپ شده،
جدول، اسلاید و… استفاده کنید.
12. از
صدای تان به طرز مؤثری استفاده کنید: «صدا باید واضح و رسا
باشد. برخی از سخنرانان به قدری آهسته صحبت می کنند که
سخنان آن ها به خوبی شنیده نمی شود
و شنوندگان دچار خواب آلودگی و خمیازه کشیدن می شوند.
از سوی دیگر، کسانی هم که همواره با صدای بلند و گوش خراش
سخن می گویند، موجبات ناراحتی و خستگی شنوندگان را فراهم می آورند
(صدای بلند از میزان دقّت شنوندگان می کاهد) برخی دیگر خیلی
تند حرف می زنند به طوری که شنوندگان نمی توانند
گفته های آن را دنبال کنند، عدّه ای
با مکث های طولانی حرف می زنند و مکث هایی
که درنگ آوایی نام گرفته (آ، اِ، اوم) به کار می برند؛ عده ای
دیگر جویده سخن می گویند و گفته های شان
مفهوم نیست و یا ممکن است لهجه محلّی داشته باشند و یا به علّت کمرویی نتوانند درست
صحبت کنند و گفتارشان با اضطراب و لرزش صدا همراه باشد». [34]
بنابراین به تناسب مطالبی که ارائه می دهید
لحن صدای خود را تغییر داده و حواستان باشد که خیلی سریع صحبت نکنید. از مکث های
طولانی و تُپُق زدن نیز بپرهیزید؛ زیرا این قبیل مسائل نه تنها حاکی از عدم تسلط و
آگاهی ناکافی شما نسبت به موضوع است، بلکه با از بین بردن هماهنگی و ارتباط میان
موارد مختلف موجب حواس پرتی شنوندگان و خارج شدن رشته گفتار
از دست شما نیز می شود.
13.
هیجان داشته باشید: بعضی از سخنرانان فقط دهان شان تکان می خورد
و سایر قسمت های صورت آن ها حرکتی
ندارد و به علّت نداشتن جان و هیجان در کلام، سخنان شان بی تأثیر
می باشد؛ در حالی که یک سخنران باید متناسب با موضوع
سخنرانی و حال و هوای بحث چهره اش تغییر کند. [35]
14.
دیگران را نیز در بحث وارد نموده و از نظرات آنها مطلع شوید؛ زیرا اگر تا انتهای
بحث پیش بروید، امکان دارد نقاط کور و مبهمی برای شنوندگان
ایجاد شده باشد که فرصت ابراز عقیده یا سؤال در آن موارد را نداشته باشند.
15.
دیگران را در بحث شرکت دهید: هرگز فکر نکنید سکوت حضار دقیقاً به معنای تأیید و
همراهی با گفته های شماست، بلکه سعی کنید با طرح برخی
سؤالات در ارتباط با موضوع، آنها را به شرکت در بحث تشویق کنید.
16. از
حساسیت زدایی منظم [36]
استفاده کنید: انجام موفق این روش نیازمند آموزش و همراهی مشاوری مجرّب است. در این
روش برای انجام عمل حساسیت زدایی، مشاور و مراجع طی چند جلسه به بررسی مشکل و درک
چگونگی اضطراب مراجع پرداخته و موقعیت های خاص و اضطراب زا مشخص می گردد. پس از
مشخص شدن نوع اضطراب مراجع و موقعیّت هایی که در او اضطراب ایجاد می کنند، درمانگر
تکنیک حساسیت زدایی منظم و اصول زیربنایی آن را معرفی می کند. سپس مراجع با کمک
درمان گر
فهرستی از محرک های اضطراب زا را با رعایت سلسله مراتب تهیه می نماید. در این فهرست
موقعیت هایی که بیشتر از همه اضطراب زا هستند در بالای فهرست و آن هایی که کمتر از
همه اضطراب ایجاد می کنند، در پایین فهرست قرار داده می شوند. آن گاه بعد از آموزش
تن آرمیدگی عضلانی به مراجع، مشاور به او کمک می کند تا در یک حالت آرامش کامل قرار
گیرد. در مرحله آخر، درمانگر برای مراجعی که کاملاً در حالت استراحت قرار
گرفته است، محرک های اضطراب زا را یکی یکی ارائه می دهد. در ارایه محرک های اضطراب
زا درمانگر از پایین ترین سطح جدول شروع می کند و به تدریج به سمت موقعیت هایی پیش
می رود که بیش از همه اضطراب ایجاد می کنند.
در مورد
مواجهه با انتقاد دیگران نیز گفتنی است که اختیار با شماست که در چنین مواقعی همچون
افرادی عمل نمایید که خود را از هر جهت کامل و سرآمد می دانند
و با وجود نقص های مختلف خود را از نظرات مردم بی نیاز
می دانند که در نتیجه نه به عیب خود آگاهی پیدا خواهید کرد
و نه برای رفع آن اقدامی صورت خواهید داد و یا این که همچون
افرادی عمل نمایید که در پی احساس ایراد و نقص در خود با تواضع و فروتنی در مقابل
تذکر دیگران موضع گیری نموده و در جهت اصلاح و رفع ایراد در
خود دست به کار شوید.
البتّه
در این میان عالی ترین روحیه مربوط به کسانی است که با
انگیزه مصون سازی خود از خطاء و اشتباه از دیگران می خواهند
عیب و ایرادهای شان را به آنان یادآور شوند و از این طریق
به یاری آنان بشتابند. امام صادق (علیه
السلام) در این زمینه می فرمایند:
« أَحَبُّ
إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی ؛ [37]
محبوب ترین
برادران من، نزد من کسی است که عیب های مرا برایم به ارمغان
بیاورد».
به هر
حال گرچه می توانید در برابر انتقاد دیگران خود خوری کرده و
با ناراحتی سکوت نمایید و یا این که ناراحت شده و از خود
واکنش تدافعی نشان دهید؛ اما سزاوارتر آن است که در مقابل انتقاد دیگران تغییر چشم
انداز داده و از میان نقاط منفی و سیاه گفتار وی نقاط مثبت و روشنی را برگزینید.
این روش بر خلاف دو شیوه قبل که به عمق اختلاف و ناراحتی افزوده و مشکلی را هم حل
نمی کند، شما را قادر خواهد ساخت از تنگنای کم ظرفیتی به در آمده و با پذیرش منتقد،
توضیح بیشتری درباره سخنانش بطلبید. از این طریق می توانید
او را خلع سلاح کرده و انتقاد وی را از حالت تهاجمی، به حالت سازنده تبدیل کنید. به
عنوان مثال ممکن است برای تهیه یک گزارش یا مقاله، زحمت زیادی کشیده باشید؛
ولی استاد یا همکلاسی تان، به شما بگوید: «چی نوشته ای؛ حواست کجا بود؟! » شما می
توانید بگویید: «مثل اینکه نکته مهمی را فراموش کرده ام. البته وقت زیادی صرف تهیه
این گزارش کرده ام. ممکن است نظر خود را بیشتر توضیح دهید؟» این طرز برخورد، از شدت
انتقاد کاسته و به احتمال زیاد باعث می گردد فرد مقابل با
شما بهتر گفت و گو کند و
راهنمایی مفیدتری به شما ارائه دهد.
افت
تحصیلی
من دچار افت تحصیلی شده ام. گاهی برای درس
خواندن زیاد وقت می گذارم و گاهی هم هیچی نمی فهمم
و واقعاً بی رغبت و بی انگیزه می شوم
تا جایی که دلم به درس نمی رود، چه کار کنم؟
آن چه
از کاربرد «افت تحصیلی» فهمیده می شود آن
است که ظرفیت یادگیری در هنگام تحصیل، بعد از یک دوره موفقیّت تحصیلی یا پیشرفت، به
تدریج کاهش یافته و یا این که به طور کلّی نمرات شما نسبت
به ماه قبل و یا ترم و سال های قبل سیر نزولی محسوسی از خود
نشان داده است. حقیقت آن است که افت تحصیلی به این معنا می تواند
ناشی از یک و یا مجموعه ای از عوامل مربوط به خود شما به
عنوان دانشجو، عوامل مربوط به خانواده، عوامل مربوط به دانشگاه و عوامل مربوط به
جامعه باشد. [38]
با توجّه
به اطلاعات موجود در متن سؤال به نظر می رسد عمده ترین
علّت عدم پیشرفت تحصیلی شما« عوامل فردی» است؛ بنابراین:
بدانید
تنها شما نیستید که با چنین مسأله ای مواجهید؛ زیرا افت
تحصیلی یکی از مهمترین معضلات نظام های آموزشی در بسیاری از
کشورهای جهان محسوب می شود که در میان دانشجویان به چشم می خورد.
هدف خود
را از تحصیل مشخّص نمایید؛ زیرا داشتن هدف به شما پویایی، انگیزه و نشاط داده و در
شما انرژی می آفریند. توضیح آن که
برای برخی از افراد ورود به دانشگاه، هدفی واسطه ای است که
در وی شوق و انگیزه ای ایجاد می کند
تا با تمام توان به تلاش خود ادامه دهد. در حقیقت ورود به دانشگاه برای چنین فردی
یعنی آغاز یک حرکت جدید و مشخص، نه جای ماندن و مقصد نهایی؛ اما کسی که در ذهن خود
دانشگاه را به عنوان هدف ترسیم نموده، وقتی وارد دانشگاه می شود،
در همان هفته ها یا ترم های اول
تمام آمال و آرزوهایش رنگ باخته و احساس می کند دانشگاه
سرابی بیش نیست و به دنبال احساس کسلی، دچار بی حوصلگی،
سردرگمی و… خواهد شد.
از خود
برداشت منفی نداشته باشید: «ذهن ما حقایق را آن طور که ما
می بینیم، می پذیرد؛ امّا تلقین
منفی درست بر عکس تلقین مثبت فعالیت ما را محکوم به شکست می کند»؛ [39]
بنابراین با دیدی مثبت و خوش بینانه
به خود بنگرید تا انتظار موفقیّت داشته باشید.
شاید
تلاش شما تا به امروز بی ثمر بوده و نتوانسته
باشید با کوشش خود به موفقیّت مورد نظر دست یابید؛ ولی نباید چنین نتیجه بگیرید که
از موفقیّت ناتوانید؛ زیرا چنین برداشتی منجر به عدم تلاش خواهد شد. این که
به خود تلقین کنید من یاد نمی گیرم و… عزت نفس شما را
پایین می آورد. و در این صورت دیگر
نمی توان از شما انتظار یادگیری و موفقیت داشت.
باید سعی
کنید مسیر:
«شکست – فقدان توانایی (غیرقابل کنترل) – احساس عدم شایستگی (نپذیرفتن مسؤولیت) –
دست کشیدن از کوشش- کاهش عملکرد» را به مسیر «شکست – فقدان کوشش (قابل کنترل) –
احساس گناه یا شرمساری (پذیرفتن مسؤولیت) -کوشش بیشتر – افزایش عملکرد» تبدیل
نمایید.
موفقیت
شما در کنکور ورودی دانشگاه در نتیجه سعی و تلاش شما اتفاق افتاده است، بنابراین
شما کسی هستید که «می توانید» در سایر مراحل تحصیل نیز
موفّق عمل نمایید، کافی است که بخواهید و از راهش وارد شوید.
اعتماد
به نفس خود را تقویت نمایید، بدین گونه که لیستی از
توانمندی های خود در زمینه های
مختلف تحصیلی و… تهیه نموده و روزی دو یا سه بار با صدای بلند آن را بخوانید یا
این که فهرستی از موفقیت های کوچک و
بزرگ گذشته خود تهیه نموده و هر از گاهی آن را مرور کنید؛ زیرا یاد آوری و مرور آن ها
به شما مسرّت باطنی می بخشد.
لیستی از
فواید مادی و معنوی کسب موفقیّت تحصیلی نظیر انتخاب شغل مناسب و… و لیستی از
پیامدهای منفی عدم موفقیت تحصیلی نظیر اتلاف وقت، سرمایه
و… تهیه نموده و هر روز ضمن مرور، بر آن ها تفکّر نمایید؛
زیرا این مسأله در ایجاد انگیزه برای تحصیل موفّق کارساز است.
شناخت
خود را در مورد رشته تحصیلی تان افزایش دهید تا با ایجاد
علاقه بیشتر، انگیزه شما برای ادامه تحصیل قوی تر گردد.
از تعامل
با افراد بدبین یا منفی گرا اجتناب کنید: از شنیدن سخن هر شخصی که شما را از ادامه
تحصیل بازمی دارد و یا مأیوس می سازد نظیر کسانی که دائم می گویند:
«خُب، این همه لیسانس بیکار، اصلاً واسه چی آدم باید درس بخونه؟!» جداً اجتناب
کنید، بلکه سعی نمایید بیشتر در جمع دوستانی قرار گیرید که انگیزه شما را برای
ادامه تحصیل برمی انگیزند. تجربه نشان داده است انسان های
موفق- حتی در شرایط نامساعد- موقعیت شایسته خویش را پیدا می کنند.
به طور
ویژه از طریق کلاس های جبرانی و… بر برخی از دروس که در
آن ها ضعیف تر هستید، متمرکز گردید؛
زیرا بسیار اتفاق می افتد که ضعف درسی در برخی از دروس منجر
به بی علاقگی به تحصیل و حتی گاهی ترک تحصیل می شود.
برنامه ریزی؛
یکی از تکنیک هایی که بعد از هدف گذاری
به شما در کسب موفقیت یاری می رساند برنامه ریزی
است؛ زیرا وقتی برنامه ریزی کنید در مسیر مشخّصی قرار گرفته
و مستقیم به سوی هدف پیش خواهید رفت؛ بنابراین برای روزهای مختلف هفته و ماه و
ساعات متفاوت آن برنامه مطالعاتی داشته باشید.
موضوعات
مورد علاقه را در اولویت مطالعات خود قرار داده و مطالب درسی را به ترتیب
از ساده به دشوار مطالعه نمایید. همچنین تمام مطالب دشوار را در یک جلسه مطالعه
نکنید.
مطالعه
دروس مختلف را با طرح پرسش های جالب توجه آغاز نمایید تا با
تحریک حس کنجکاوی خود برای ادامه یادگیری و مطالعه برانگیخته شوید.
محیط
مطالعه و یادگیری را برای خود جذاب سازید تا مانع بروز کسالت روحی در شما شود.
به
منظور افزایش حس کفایت و توانمندی در خود، سعی نمایید
مطالب درسی یاد گرفته شده را به دوستان خود یا دانشجویان ترم های
پایین تر نیز آموزش دهید.
برای
تجدید قوا و انگیزه از وقت تفریح و استراحت غافل نشوید؛ زیرا تفریح، مسافرت و گردش
در طبیعت زیبا و مناظر سرسبز و به نوعی تغییر آب و هوا باعث نشاط و تجدید قوای
روانی و ذهنی انسان است که وی را برای فعالیّت های فیزیکی و
ذهنی آماده و بانشاط می سازد. در دیوان منتسب به
امیرالمؤمنین علی (علیه
السلام) آمده است:
تَغَرَّبْ عَنِ الْأَوْطَانِ فِی طَلَبِ الْعُلَی وَ
سَافِرْ فَفِی الْأَسْفَارِ خَمْسُ فَوَائِدَ
تَفَـرُّجُ هَــمٍّ وَ اکْـتِسَـابُ مَعِیشَــة
وَ عِلْمٌ وَ آدَابٌ وَ صُحْبَةُ مَاجِد [40]
از وطن
دور شو و مسافرت نما که در سفر پنج فایده است: «تفریح و انبساط روحی، به دست آوردن
درآمد و روزی، ارتقای دانش و آداب و همراهی با بزرگان».
سعی
نمایید هر از چند گاهی از میزان پیشرفت خود آگاه گردید تا بدانید برای رسیدن به هدف
چه گام های دیگری باید بردارید.
سعی کنید
پس از هر آزمونی بازخوردی از نکات مثبت و دلیل موفقیت خود و یا نکات منفی و علّت
شکست خود از استاد مربوط دریافت دارید. «پژوهش های اولیه
درباره بازخورد، نشان داده اند که توضیحات کتبی معلّمان
درباره تکالیف و اوراق امتحانی منجر به بهبود عملکرد در آینده می شود». [41]
از
فعالیت های مخرب انگیزه اجتناب کنید: برجسته شدن حواشی نسبت به درس، عضویت در گروه
های غیرعلمی، تفریحات ناسالم و لذت جویی افراطی می تواند از
انگیزه شما برای درس بکاهد؛ امّا فعال بودن در کلاس،
ارتباط با اساتید، حضور مستمر و مؤثر در فعالیت های جانبی مربوط به دروس،
عضویت در گروه های علمی و توسعه روابط علمی، مطالعه منابع جانبی مفید و جذاب،
افزایش مهارت های یادگیری و مطالعه و ایجاد توازن در زندگی می تواند
موجب ارتقای انگیزه درسی شما باشد.
تمرکز حواس
من دانشجوی ترم اول هستم. متأسفانه نمی توانم
سر کلاس تمرکز کنم و به درس گوش دهم و بیش تر به فکر فرو می روم
و درباره مشکلات خوابگاه، زندگی و… فکر می کنم. برای
ایجاد تمرکز به خصوص در هنگام کلاس و مطالعه چه باید بکنم؟
هرگز
حدیث حاضر غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
پیش از
هر چیز توجّه داشته باشید «عدم تمرکز حواس»، موضوعی است که بسیاری از جوانان هم سن
و سال شما از آن رنج می برند و دلایل مختلف و متعددی می تواند
داشته باشد؛ بنابراین دلیلی ندارد خود را بیش از اندازه نگران سازید، بلکه بهتر است
به دنبال راه حل مناسبی برای رسیدن به حد نرمالی از تمرکز حواس باشید؛
زیرا چنین امری صددرصد قابل حصول نیست.
شما با
توکل بر خدا، و به کار بردن روش های
ایجاد تمرکز، به خوبی از عهده حل این مسأله بر می آیید.
«تمرکز
حواس، استعداد ثابت نگاه داشتن توجه و دقت روی موضوع یا کاری است که به میل و اراده
انتخاب شده است و مانع شدن از توجه به موضوعات دیگر می باشد». [42]
در یک
جمع بندی کلّی، مواردی که بیشتر افراد بدان دلیل با عدم تمرکز فکر و حواس پرتی روبه
رو می شوند، عبارتند از:
مجبور
کردن و یا مجبور دیدن خود نسبت به انجام کاری: از مهمترین عوامل عدم تمرکز حواس، آن
است که فرد به کاری که انجام می دهد، علاقه نداشته باشد. در
حقیقت می توان گفت افرادی که خود را مجبور به کاری می کنند
و یا سایرین او را به کاری اجبار می کنند، در حالی که تمایل
درونی چندانی نسبت به آن کار وجود ندارد قوای ذهنی و روانی شان، به طور خودکار از
آن موضوع دور شده و دچار حواس پرتی می گردند.
آشفتگی های
درونی: به طور معمول نگرانی، ترس و احساسات هیجان آمیز،
مانع تمرکز ذهن می شوند. به عنوان مثال بیشتر افراد در
مواجهه با موضوعی، اگر معتقد باشند زمان کافی برای حل آن ندارند و یا توانایی حل
مسأله را در خود نبینند، دچار نگرانی و اضطراب شده و به جای اینکه روی آن موضوع
متمرکز گردند، بر ترس و احتمال شکست خود تمرکز نموده و به دنبال چیرگی یأس و
ناامیدی دچار حواس پرتی می گردند.
بروز
حوادث و اتفاقات: گاهی مشکلات خانوادگی، نزدیک شدن زمان پرداخت شهریه یا اجاره خانه
و… فضای روانی دانشجو را دچار اختلال نموده و تمرکز حواس وی را از بین می برد.
عدم
رعایت بهداشت مطالعه: گاه نیز عدم رعایت بهداشت مطالعه، باعث خستگی جسمی و روانی
دانشجو شده، احساس بی علاقگی و به دنبال آن عدم تمرکز حواس را به ارمغان می آورد.
به همین دلیل است که باید محیط مطالعه به گونه ای
انتخاب گردد که در آن صداهای ناهنجار رفت و آمد وسایل نقلیه وجود نداشته باشد، نور
کافی وجود داشته باشد و… [43]
مشغله
فراوان: تعدّد و گوناگونی فعالیت های فرد نیز به ویژه اگر خارج از توان وی باشد،
عامل عدم تمرکز حواس است.
فقدان
تمرین در جهت تقویت تمرکز.
راه کارهای مقابله با حواس پرتی
شایسته
است با توجّه به مطالب فوق به عنوان اوّلین گام در مقابله با حواس پرتی و ایجاد
تمرکز حواس منشاء حواس پرتی را در خود شناسایی نمایید؛ زیرا با شناخت دقیق آن
درصد زیادی از مشکل حل می شود. در ادامه نیز:
اطمینان
داشته باشید که خواستن، توانستن است، امّا باید این واقعیت
را پذیرفت که نمی توان ذهن خود را در یک زمان طولانی به طور کامل در اختیار یک
موضوع قرار داد. و بقیه افکار را در آن زمان از ذهن خود
کاملاً حذف کرد؛ زیرا «زمانی که یک انسان می تواند چنین
تمرکزی داشته باشد، حداکثر سه الی چهار ثانیه است» [44]
برای
تمام فعالیت های درسی و غیردرسی خود از قبل برنامه ریزی کنید. اوقات شبانه روز را
در یک جدول زمان بندی شده – از هنگام بیداری تا موقع خواب – یادداشت و برای هر
کاری، زمان خاص و مناسب معیّن کنید. بکوشید طبق همان برنامه تنظیم شده، به فعالیت
های مشخص (کلاس، مطالعه، کار، استراحت، عبادت، ورزش و…) بپردازید.
زمان
معیّنی را در طول روز، برای اندیشیدن درباره موضوعات مختلف یا تخیّلات و افکار
مزاحم، اختصاص دهید. این کار علاوه بر آن که نظم و انضباط
در تمام فعالیت ها – حتی در اندیشه و افکارتان – را به ارمغان خواهد آورد،
باعث می گردد اگر افکار مزاحمی در غیر زمان معین، به
سراغتان آمد و باعث حواس پرتی شما شد، به خود وعده دهید که زمان اندیشیدن در این
باره، فلان زمان خاص و معیّن است. در یک جمله «برای هر کار و فعالیتی، وقتی مشخص
کنید و در آن زمان به هیچ امری، غیر از آن نپردازید».
عوامل
حواس پرتی خود را ثبت کنید. هنگام مطالعه و یا در کلاس درس یک دفترچه
یادداشت به همراه داشته باشید که اگر چیزی به ذهن تان وارد
شد و در تمرکز حواس شما اختلال ایجاد کرد آن را یادداشت کنید. به عنوان مثال اگر
یادتان آمد که باید به کسی تلفن بزنید یا چیزی بخرید، در حالی که
وقت آن گذشته است، بهتر است آن را یادداشت کرده و در فرصتی مناسب
رسیدگی نمایید تا خیال تان راحت باشد. این عمل شما را از
تشتت فکر و تردید و نگرانی نجات داده و مانع حواس پرتی شما
می شود.
اصول و
قوانین لازم برای مطالعه را شناخته و به دقت رعایت کنید. به عنوان مثال هنگام
مطالعه یا سر کلاس، یادداشت برداری کنید تا از این طریق در
فضای روانی درس و مطالعه قرار داشته باشید؛ نه این که به
دنبال افکار و ذهنیّات خود باشید.
سعی
نمایید محیط مطالعه شما از نظر فیزیکی و روانی شرایط مناسبی داشته باشد و عوامل
حواس پرتی نظیر سر و صداها، سرما، گرما و نور کم یا خیلی شدید و… شما را نیازارد. [45]
مکان یا
مکان های خاصی نظیر کتابخانه های
دانشگاهی، کلاس های خلوت، محیط های
ساکت در محوطه دانشگاه، منزل و… را برای مطالعه در نظر بگیرید و سعی کنید وقتی در
آن مکان هستید فقط مطالعه کنید تا از این طریق عادت مطالعه در آن مکان را در خود
ایجاد کنید.
افکار
غیرمنطقی، یأس آفرین و کسل کننده ای
همچون «تمرکز من کم است»، «این مسأله حل ناشدنی است» و… را از ذهن خود دور سازید؛
زیرا تصوّرات نگران کننده مانع از فایق شدن شما بر سستی می شوند،
در مقابل تقویت و رشد احساس توانمندی، ارزش و مناعت زمینه ساز
موفقیت در شما خواهند بود. [46]
پیامبر
اکرم (صلی
الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
« أوحی
اللّه ُ عَزَّ وجلَّ إلی داوودَ (علیه
السلام) : یا داوودُ، کما لا
تَضیقُ الشَّمسُ علی مَن جَلَسَ فیها کذلکَ لا تَضیقُ رَحمَتی علی مَن دَخَلَ فیها
، وکما لا تَضُرُّ الطِّیرَةُ مَن لا یَتَطیَّرُ مِنها کذلکَ لایَنجو مِن الفِتنَةِ
المُتَطَیِّرونَ ؛ [47]
خداوند عزّوجلّ به داوود (علیه
السلام) وحی فرمود: ای داوود! همچنان که آفتاب بر کسی که در
آن بنشیند تنگ نمی آید، رحمت من نیز بر کسی که به آن درآید
تنگ نیست و همچنان که فال بد به کسی که فال بد نزند زیان نمی رساند،
کسانی هم که فال بد می زنند از فتنه نجات نیابند» [48]
فعالیت
های غیردرسی متعدّد خود را که جزو عوامل عدم تمرکز است به حداقل برسانید.
اگر
موضوع یا موضوعات خاصی همچون مشکلات اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی و… به صورت ویژه
باعث حواس پرتی شما می شود، مطمئن باشید با صِرف فکر کردن و مشغولیت ذهنی درباره
چنین مشکلاتی، هیچ دردی دوا نخواهد شد. شایسته آن است که از طریق همفکری با دوستان
و آشنایان و یا مراجعه حضوری به مراکز تخصّصی مشاوره به دنبال راه حلی مناسب باشید.
با پیش
مطالعه وارد کلاس شوید و پرسش هایی که درباره درس به ذهنتان
می رسد، بلافاصله از استاد بپرسید. به خود اجازه ندهید سؤال
مطرح شده، ذهنتان را به خود مشغول دارد و به تدریج از فضای روانی کلاس خارج شوید.
با این روش ساده، می توانید فرایند تدریجی و محتوای درسی
کلاس را پی گیری کنید و خود را در فضای درسی یا مطالعه قرار
دهید.
تمرین
تمرکز کنید: بهترین لحظات برای ایجاد تمرکز و تقویت آن، زمانی است که فعالیت های
قوای جسمی به حداقل برسند؛ زیرا در این صورت، فکر و
اندیشه، مجال زیادی برای حداکثر فعالیت می یابد. یکی از
شیوه های مؤثر در این زمینه استفاده از فن «رهاسازی عضلانی»
است. در این روش، فرد در محلی آرام و در صورت امکان، بر روی صندلی راحتی می نشیند
و سعی می کند به تدریج عضلات بدن را از حالت انقباض به
انبساط برساند؛ به این ترتیب که ابتدا از عضلات دست و انگشتان شروع کرده، آن ها
را ابتدا منقبض نموده، سپس شل و آزاد می کند و آن چنان در
انبساط بخشیدن به آنها تلاش می کند که گویی آنها جزء بدن او
نیستند و سنگینی ندارند. همین عمل را برای دست دیگر و پاها و قسمت های
میانی بدن نیز انجام می دهد تا جایی که تمام عضلات بدن، به
رهاسازی کامل برسد. در این صورت، با فراهم شدن زمینه آرمیدگی کامل به وسیله
آرمیدگی جسمانی، «تمرکز فکر» نیز حاصل می شود. [49]
«تمرین
تصویر ذهنی» به معنای نگه داشتن تصاویر ذهنی دل خواه
در ذهن نیز توانایی تمرکز را به نحو چشم گیری افزایش می دهد.
امتیاز این روش، آن است که بدون هیچ گونه زمینه یا مقدماتی
و در هر شرایط و موقعیتی می توان از آن بهره گرفت. کافی است فرد هر روز چند نوبت و
به مدت چند دقیقه، به تصاویر دل خواه خود، تمرکز نماید تا
اثرات آن را مشاهده و تجربه کند. برای اجرای این روش چشمان خود را ببندید و شیء را
در ذهن خود کاملاً احیا و بازسازی کنید. ابتدا آن را کلی تر
ببینید و سپس وارد جزئیات شوید؛ تمام اجزای آن را ببینید و به تدریج
و با تمرینات مکرر، تصویر را واضح تر نمایید. وضوح را به
درجه ای برسانید که تصویر ذهن، همچون منظره ای
طبیعی زنده، به نظر برسد. [50]
برنامه
ریزی
تحصیلی
من معمولاً موقع امتحان وقت کم می آورم.
لطفاً راهنماییم کنید که چگونه می توانم در طول ترم برنامه ریزی
صحیحی برای درس خواندن داشته باشم تا موقع امتحان وقت کم نیاورم؟
یادتان
باشد که شما برای استفاده مناسب از زمان، نیازمند کسب عادات جدیدی هستید؛ بنابراین
شایسته است پس از فراگیری اصول برنامه ریزی آن را به تعویق
نیندازید؛
در گام
اول؛ جدول اولویت بندی فعالیت های
هفتگی را ترتیب داده و در سه ستون مجزّا، نوع کارهایی را که در طول هفته انجام می دهید
مشخص و اولویت بندی نموده و زمانی را که باید به هر کار اختصاص دهید، مشخص کنید.
در حقیقت
باید جدول شما سه ستون داشته باشد که در آن جزیی ترین
کارها، اولویت انجام آن و برآورد زمانی مختص به آن درج شده باشد. به عنوان مثال
حضور در کلاس، رفت و آمد، مطالعه دروس، غذا خوردن، شرکت در میهمانی، حضور در
باشگاه، تماشای تلویزیون، خوابیدن، استراحت و… از جمله فعالیت هایی
است که باید در نظر داشته باشید.
در گام
دوم؛ پس از تنظیم فهرست کارهای خود در جدول قبلی، کارهای هفتگی خود را در جدولی با
عنوان «برنامه ریزی هفتگی» به صورت منظم یادداشت نمایید.
بدین منظور
جدولی که دارای هفت ردیف افقی است، تهیه کرده و در این ردیف ها
ایام هفته را یادداشت کنید.
در ستون های
عمودی نیز از زمان بیدار شدن تا زمان خواب تقسیم بندی کرده
و هر ستونی را به کارها و فعالیت های روزانه مورد نظر خود
اختصاص دهید. به عنوان مثال 5:30 تا 6:30 برای نماز و
قرائت قرآن و 6:30 تا 7 برای خوردن صبحانه و… . همین طور
تا هنگام خواب که مثلاً حدود 11 شب است برای هر یک یا دو ساعت از برنامه خود
فعالیتی متناسب با توان و نوع کارتان اسم گذاری کنید.
در گام
سوم؛ میزان پیشرفت کار و مطالعه خود را ارزیابی نمایید.
در حقیقت
در پایان هر روز و هر هفته و پس از اجرای برنامه، میزان پیشرفت کار خود را بسنجید
تا بتوانید موانع عملی شدن برنامه ریزی خود را برطرف کنید.
بدین
منظور جدولی با عنوان «جدول ارزیابی از پیشرفت کار» ترتیب دهید که در ستون هایی
مجزّا پس از درج نوع فعالیت، زمان مفید و زمان تلف شده برای آن کار را یادداشت
نمایید.
به
عنوان مثال ممکن است انجام یک کار، نیم ساعت وقت لازم داشته باشد؛ ولی شما آن را در
40 دقیقه انجام می دهید. در این صورت باید نیم ساعت
وقت مفید و 10 دقیقه وقت تلف شده برای انجام آن کار در نظر بگیرید تا در برنامه ریزی
هفته آینده آن را اصلاح نمایید.
فصل دوم – ازدواج
فواید
ازدواج
ازدواج و تشکیل خانواده چه فایده ای دارد؟
آیا بهتر نیست خودمان را گرفتار مخارج، دردسرها و مشکلات نکنیم؟ آیا واقعاً به
زحمتش می ارزد؟
گرچه
عوامل بسیاری در کنار آرزوها، ایده آل ها
و تصویری که دختران و پسران از آینده و زندگی مشترک دارند در تصمیم برای ازدواج شان
مؤثّر است که برخی از آنها مانند تغییر در الگوی مسکن و سطح انتظارات خانواده ها،
واقعی و برخی دیگر ساخته و پرداخته ذهنیات خود جوانان هستند؛ امّا نباید از نظر دور
داشت که فرار از قانون طبیعت، ممکن نیست و غریزه و فطرت را نمی توان
سرکوب کرد.
ازدواج
در کنار مشکلات و مسؤولیت هایی که به همراه خود دارد اگر با
اندیشه و طبق معیارهای صحیح انجام گیرد فواید و منافع مهمی در بر دارد که فرد را
وارد دنیایی بسیار زیبا و دلنشین می نماید. پاره ای از این
فواید عبارتند از:
کمالات معنوی
ازدواج،
پیوندی مقدس است که عاملی مؤثر در حفظ پاک دامنی و طهارت دل هاست.
رسول گرامی اسلام (صلی
الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می فرماید:
« الْمُتَزَوِّجُ
النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْعَزَبِ ؛ [51]
کسی که ازدواج کرده است، خواب و استراحتش نزد خداوند، از روزه داری
و شب زنده داری افراد مجرد (بدون همسر) با فضیلت تر
است».
عفّت و دوری از گناه
در اثر
ازدواج، غریزه جنسی که یکی از قوی ترین غرایز انسانی است،
در مسیر طبیعی خود قرار می گیرد و فرد از گناهانی که به
خاطر میل جنسی انجام می دهد تا حد زیادی مصون می ماند.
پیامبر اکرم (صلی
الله علیه و آله و سلم) درباره حفظ عفّت به واسطه ازدواج می فرماید:
« یَا
مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمُ الْبَاهَ فَلْیَتَزَوَّجْ فَإِنَّهُ
أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أَحْصَنُ لِلْفَرْج ؛ [52]
ای گروه جوانان! هر یک از شما که می تواند
ازدواج کند، اقدام نماید؛ زیرا ازدواج موجب می گردد تا چشم
و دامن انسان از گناه باز داشته شود و عفت انسان حفظ گردد».
جلب رحمت الهی
خداوند
متعال نسبت به برخی کارها و رفتارهای انسان همچون ازدواج عنایت ویژه ای
دارد و رحمت خود را بر افراد دارای همسر نازل می کند.
پیامبر گرامی اسلام (صلی
الله علیه و آله و سلم) درباره نزول رحمت الهی به همسرداران
فرمود:
« یُفْتَحُ
أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِی أَرْبَعِ مَوَاضِعَ عِنْدَ نُزُولِ
الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِی وَجْهِ الْوَالِدِ وَ عِنْدَ فَتْحِ
بَابِ الْکَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّکَاحِ ؛ [53]
درهای رحمت الهی در چهار زمان به طور ویژه گشوده می شود؛
در موقع بارش باران، در موقع نگاه کردن فرزند به چهره والدین و موقع باز شدن درب
خانه کعبه و موقع نکاح و وصلت زناشویی».
احساس انس و آرامش
یکی از
نیازهای طبیعی انسان، انس، مودّت و الفت است، به گونه ای که
تنها زندگی کردن برایش بسیار دردناک است؛ بنابراین به کسی نیاز دارد که غم خوار و
راز نگه دارش باشد تا با او انس گرفته، درد دل کند و رازهایش را در میان بگذارد تا
از دلجویی ها و غم خواری هایش بهره مند گشته و بدین وسیله آسودگی و آرامش خاطر پیدا
کند.
در این
میان بهترین فردی که می تواند این نیاز طبیعی را تأمین کند، همسر انسان است؛ زیرا
همه محبت ها و دوستی ها، موقت و محدود می باشند جز دوستی و محبت زن و شوهر که چون
یک واحد را تشکیل داده و هدفی مشترک دارند و بیش از هر فرد دیگری به یکدیگر
نیازمندند، دائم و غیر محدود است. خداوند متعال در این زمینه می فرماید:
« وَ
مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُواْ
إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذَالِکَ لاََیَاتٍ
لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون » ؛ [54]
«و از
نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش
یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که
تفکّر می کنند».
تولید نسل
یکی از
ثمرات بزرگ ازدواج، بقای نسل بشریت است که مطابق هدف آفرینش است؛ زیرا تولید و
پرورش انسان های خداپرست و نیکوکار، مطلوب خدای جهان آفرین است. همسران جوان از
طریق فرزنددار شدن موجب پیوند بین نسل ها می گردند
و با پرورش فرزندان صالح و مؤمن، در اصلاح جامعه انسانی شریک می شوند
و روح بندگی خالق متعال را که هدف اساسی خلقت انسان است، در عرصه گیتی گسترش می دهند.
پیامبر اکرم (صلی
الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
« تَنَاکَحُوا
تَنَاسَلُوا أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ؛ [55]
ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید. قطعاً من به زیادی شما در روز قیامت بر امت های
دیگر مباهات می کنم».
سلامت و امنیت اجتماعی
ازدواج و
تشکیل خانواده، برای سلامت و امنیت جامعه مفید است و زمینه ارتکاب جرم و بزه کاری
را کم می کند.
اگر
بنیاد خانواده ها مستحکم باشد و جوان ها به موقع ازدواج کنند و به کانون گرم
خانواده دلبسته باشند به طور محسوس از فساد، ولگردی، بی بندوباری، طغیان، قتل
و سرقت، جنایت و ناامنی، تجاوز، انحراف، اعتیاد و خودکشی کاسته خواهد شد؛ زیرا چنان
که آمار نشان می دهد اکثر این امور از افرادی سرمی زند که از وجود کانون گرم
خانوادگی محرومند.
در یک
تحقیق میدانی که بر 500 تن از جوانان انگلستان انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که
جوانان پس از ازدواج و تشکیل خانواده، کمتر به انجام اعمال مجرمانه روی می آورند
و خلاف کاری و جرم در آنان کاهش می یابد
و در مقابل، افرادی که مجردند به اعمال خلاف و بزه کاری
اجتماعی بیشتری روی می آورند و زمینه کارهای ناهنجار در
آنان بیشتر است. [56]
رشد و شکوفایی استعدادها
ازدواج
زمینه بروز خلاقیت ها و موفقیت ها
را در همسران افزایش داده و موجب می شود تا فضایل اخلاقی و
انسانی در آنان به فعلیت برسد. وقتی از مرد خانواده انتظار می رود
تا هنگام ضرورت برای حمایت از خانواده خویش، ایستادگی کند؛ این انتظار روحیه دفاع و
جوانمردی را در او تقویت خواهد کرد.
همچنین
به وجود آمدن شرایط مادری برای زنان، موجب می شود تا با
تحمل مشکلات فرزندپروری و شوهر داری، به کمال روحی بیشتری
رسیده و روح خود را در اثر شکیبایی و ایثار بالنده کنند تا از طریق مسؤولیتی که در
خانه و خانواده دارند، به تلاش بیشتر روی آورده و استعدادهای خود را برای اداره
مناسب خانواده به کار گیرند و به موفقیت بیشتری نایل آیند.
پیامبر
گرامی اسلام (صلی
الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
« زَوِّجُوا
أَیَامَاکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُحْسِنُ لَهُمْ فِی أَخْلَاقِهِمْ وَ یُوَسِّعُ
لَهُمْ فِی أَرْزَاقِهِمْ وَ یَزِیدُهُمْ فِی مُرُوَّاتِهِمْ ؛ [57]
به جوانان خود، همسر دهید، به درستی که خداوند در سایه همسر اخلاق شان
را نیکو می کند، رزق شان را زیاد می کند
و جوانمردی آنان را زیاد می کند».
رشد اقتصادی
همسران
جوان به دلیل احساس مسؤولیت بیشتر و به دلیل اینکه خود را مدیر خانواده می دانند
بعد از ازدواج تلاش بیشتری در راستای رشد اقتصادی خویش و تأمین مایحتاج زندگی و
تهیه مسکن و غیره می نمایند. انسان ها
به طور ذاتی به گونه ای هستند که تا فشار اجتماعی و نیازهای
زندگی وجود نداشته باشد، کمتر به تلاش و کوشش مبادرت می کنند
و لذا پسر و دختر تا زمانی که خانه پدرشان هستند و از جیب پدر، هزینه می کنند،
کمتر به فکر مسایل اقتصادی، پس انداز و توسعه زندگی هستند.
وقتی
ازدواج می کنند و مسؤولیت خانواده و فرزندان را به دوش می گیرند،
زمینه تلاش و فعالیت در آنان بیشتر شده و به صورت طبیعی امکانات زندگی نیز در سایه
تلاش و کوشش، توسعه پیدا می کند. علاوه بر این ،
افراد دارای همسر، مورد عنایت افراد جامعه بوده و به طور معمول در مراکز اقتصادی و
کاری، به این ها اعتماد بیشتری دارند و کار را به این ها
واگذار می کنند.
همچنین
از عوامل بسیار مهم در رشد اقتصادی افراد دارای همسر و خانواده، عنایت ویژه خداوند
به اینها می باشد تا جایی که خداوند
متعال رزق و روزی این افراد را تضمین نموده است، آن جا
که می فرماید:
« وَ
أَنکِحُواْ الْأَیَامَی مِنکمُ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکمُ
وَ إِمَائکُمْ إِن یَکُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ
اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم
» ؛ [58]
«مردان و
زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر
فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد خداوند گشایش
دهنده و آگاه است» .
سن
ازدواج و ازدواج به موقع
به نظر شما سن مناسب برای ازدواج چند سالگی است؟
صرف نظر
از این که سن ازدواج چه سنی است و به چه شرایطی بستگی دارد،
باید اذعان داشت یکی از عوامل مهم در تداوم ازدواج، سن ازدواج زوجین است.
دانشمند
معروف، ویل دورانت، [59]
درباره ترغیب به ازدواج و فواید آن می گوید: «اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال های
طبیعی انجام گیرد، فحشا، امراض روانی، تنهایی بی ثمر، عزلت
ناپسند و انحرافات جنسی که زندگی را لکه دار کرده است، تا
نصف تقلیل خواهد یافت… . عشق جنسی جوانان، زودتر از توانایی اقتصادی شان
فرا می رسد، ما نباید از این پیشامد روگردان باشیم و
بگذاریم آن عشق افسرده شود و بمیرد. ازدواجی که بر پایه عشق تازه و نمرده دختر و
پسر انجام می شود، در طی سال های
دراز، زندگی آنها را معطر و خوش بو می کند
وگرنه عمیق و طبیعی و آرمانی نخواهد بود». [60]
پیامبر
گرامی اسلام (صلی
الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
« مَا
مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَیْطَانُهُ یَا
وَیْلَهُ یَا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَیْ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ
الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی ؛ [61] هیچ
جوانی نیست که در ابتدای جوانی ازدواج کند مگر آنکه شیطانش فریاد برآورد که وای
وای دو سوم دینش را از من حفظ کرد؛ بنابراین بنده باید برای حفظ یک سوم باقیمانده
تقوای خدا را در پیش گیرد».
گرچه
تشویق های گوناگون این چنینی از
زبان ائمه (علیهم
السلام) نسبت به ازدواج در سن جوانی و کراهت از تجرّد و
رهبانیت چنین می رساند که اسلام در الگوی مطلوب خود، پایین
بودن سن ازدواج را اصل می داند؛ امّا حقیقت آن است که سنّ
مشخصی برای ازدواج مقرّر نگردیده است.
از سوی
دیگر شواهد بسیاری نشان می دهد علاوه بر سن، متغیرهای دیگری
نیز در تعیین زمان مناسب ازدواج مورد توجه است که به تبع آنها، معیار سنّی نیز
نوسان می یابد.
در حقیقت
به راحتی نمی توان گفت مناسب ترین
سن برای ازدواج هر فرد چه زمانی است؛ زیرا علاوه بر بلوغ شرعی (جسمی- جنسی)، بلوغ
عقلانی، بلوغ اجتماعی و شخصیتی، امکانات اولیه مادی، حمایت اقتصادی و عاطفی والدین
و… نیز از جمله مسائلی هستند که زمینه را برای ازدواج افراد آماده می کنند؛
بنابراین به نظر نمی رسد با توجّه به شرایط و موقعیت متفاوت
افراد منطقی باشد که سن معینی برای ازدواج اعلام گردد، بلکه به طور کلّی می توان
گفت هر زمان که شرایط به طور نسبی (نه مطلق) برای فردی در زمینه های
فوق الذکر مهیا باشد، مناسب است برای ازدواج اقدام نماید.
در این
میان برخی از منابع و دست اندرکاران مباحث ازدواج، سنینی را
به عنوان میانگین سن ازدواج طرح می کنند که بی تأثیر
از نظرات این افراد درباره سن بلوغ نیست؛ به گونه ای که با
اعلام آن که بلوغ جنسی در پسران به طور متوسط
بین 15 تا 18 سالگی و در دختران بین 13 تا 18 سالگی رخ می دهد،
مناسب ترین فصل ازدواج را برای پسران در سن 18 الی 23 سالگی
و برای دختران 16 الی 20 سالگی می دانند. البتّه این افراد
میانگین سن ازدواج را اعلام می دارند؛ وگرنه ممکن است پسر و
یا دختری زودتر از این نیاز به همسر داشته باشند که بهتر است زودتر اقدام گردد تا
این امر موجب شادابی و طراوت بیشتری در زندگی زناشویی آینده شان
گردد.
انصراف
یا نداشتن خواستگار
چرا بعضی دختران شانس دارند و خواستگاران متعدد دم خانه شان
صف می کشند؛ ولی بعضی ها
با این که سن و سالی از آن ها گذشته
یا تا حالا خواستگار نداشتند و یا خواستگاران شان منصرف
شدند و خیلی از این دختران افسرده شدند، آیا درست است که
سحر شدند و بخت شان بسته شده است؟ شما چه راهی پیشنهاد می دهید؟
گرچه نمی
گوییم سحر و جادو هیچ گونه واقعیّتی ندارد؛ ولی از طرف دیگر
نمی توان مطمئن بود هر نوع مشکلی ریشه در همین مسأله داشته باشد؛ زیرا مسائل فراوان
فردی، خانوادگی و اجتماعی می تواند
به عنوان عامل نداشتن خواستگار و یا به هم خوردن خواستگاری مطرح باشد که واقع بینی
و جامع نگری حکم می کند از تأثیر و
یا عدم تأثیر آنها مطمئن گردیم و از همان ابتدا نگوییم پای سحر و جادو در میان است
و یا بخت فلانی را بسته اند.
نیامدن
خواستگار عللی دارد که هر کسی باید با توجه به شناختی که از خود و شرایطش دارد
زمینه رفع آنها را جهت موفّقیّت در زمینه سازی ازدواج مهیّا
نماید. برخی از این دلایل عبارتند از:
قصور و
یا تقصیر اعضای خانواده: هر یک از رعایت نکردن احکام و آداب دینی،
تکبر، خودپسندی و تجملاتی بودن، سخت گیری
به ویژه در مسائل مالی و عدم رعایت آداب اجتماعی از سوی خانواده دختر می تواند
دلیل عدم حضور خواستگار باشد که شایسته است افراد چنین خانواده هایی
جهت تغییر سرنوشت دختر هم که شده خود را اصلاح نمایند.
مشکل
جسمی: نقص عضو و یا نقص جدّی در زیبایی دختر که شایسته است چنین دخترانی برای جبران
نواقص ذکر شده، استعدادهای خود را شناسایی و پرورش داده و به اصطلاح توانایی قابل
توجّهی را در خود ایجاد نمایند که نواقص مورد نظر را بپوشاند.
محل
زندگی نامناسب: نظیر محلّه بدنام و یا جرم خیز که شایسته
است در چنین مواردی جهت تغییر در سرنوشت دختر هم که شده دست به هجرت زده و محل
زندگی را تغییر داد.
ضعف در
روابط اجتماعی نظیر انزواجویی دختر: در چنین مواردی پیشنهاد می گردد
چنین دخترانی با حفظ عفّت و رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی در مجامع و محافل زنانه نظیر
روضه های خانگی، مراسم هیأت های
مذهبی و… حضور یابند تا زمینه آشنایی مادرانی که دنبال عروس می گردند
و یا واسطه های ازدواج با آن ها
مهیّا گردد.
فقدان
همتا در محل زندگی: گاهی نیز دختر در محلی زندگی می کند که
همتایی برای ازدواج با وی نیست. به عنوان مثال دختر دارای تحصیلات عالی در حد دکترا
است و یا وضع مالی پدرش بسیار بالاست که در چنین مواردی یکی از راهکارها هجرت و نقل
مکان کل خانواده به محله و یا شهر بزرگ تر و یا میهمان شدن
خود دختر (در صورت نبود مانع و با رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی) در منزل یکی از محارم
در شهری بزرگ تر، اظهار ساده زیستی،
دوری از فخرفروشی و… است.
واقعیّت های
اجتماعی: نداشتن خواستگار به عنوان پدیده ای اجتماعی
واقعیّت کنونی جامعه و تقریباً همگانی است؛ لذا
شایسته است با دیدی واقع بینانه به مسأله نگریسته شود؛
زیرا وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه ، بعضی توقّعات و انتظارات خانواده ها ، دامن
زدن به فرهنگ تشریفات، مشکل بیکاری پسران و عدم توانایی آنها برای تأمین نیازمندی های
زندگی مستقل از جمله عواملی است که باعث شده سن ازدواج دختران و پسران بالا رود.
این هنر
انسان است که گرچه نمی تواند تمام شرایط و امکانات موجود
زندگی خود را بر وفق مرادش فراهم نماید؛ ولی این توانایی را دارد که خود را با
شرایط موجود به گونه ای مناسب و فعّال وفق داده و هماهنگ
سازد که نه تنها از حالت نگرانی و ناراحتی موجود به درآید، بلکه با ابتکار،
خلاقّیّت و بهره مند شدن از دیگر توانمندی های
خود و با استفاده از امکانات و شرایط موجود، زندگی شاد و با نشاطی را برای خود رقم
زند؛ بنابراین بایسته است چنین دخترانی:
بپذیرند
تنها فردی نیستند که با این مسأله مواجه هستند؛ لذا آن را به عنوان یک مسأله ببینند
نه یک معضل و مشکل حل نشدنی.
بدانند
زود ازدواج کردن نشانه موفقیّت در امر ازدواج و تأمین خوشبختی و سعادت نیست،
بلکه با کمی دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران مشاهده درخواهند یافت
فرآیند خواستگاری و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانی مدّت و نیازمند زمان و دقت
کافی است. چه بسا همین تأخیرها به مصلحت شان بوده، شناخت و
آگاهی شان را از موضوعات و معیارهای ازدواج بیشتر و عمیق تر کرده و در نهایت
موفقیّت را چندین برابر کند. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
« وَ
عَسی أَن تَکْرَهُواْ شَیًْا وَ هُوَ خَیرٌْ لَّکُمْ وَ عَسی أَن تُحِبُّوا شَیًْا
وَ هُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُون » ؛ [62]
«چه بسا
چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته
باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید».
بپذیرند
که ازدواج همه زندگی نیست، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگی است؛ بنابراین
تا زمانی که شرایط ازدواج برای شان فراهم نشده، از فرصت
استفاده کرده و در سایر ابعاد مثل تهذیب، تحصیل در مقاطع
بالاتر و… بکوشند.
از منفی بافی،
تنهایی و بیکاری اجتناب کرده و سعی کنند با دختران هم سن و سال خود در فعّالیّت های
گروهی همچون فعّالیّت های ورزشی، هنری،
مذهبی و… شرکت نمایند.
دلیل رد
خواستگارهای خود در موارد قبلی و یا دلایل اعلام شده انصرافی آن ها
را روی کاغذی یادداشت کرده و بررسی نمایند که اگر کمبود و یا کاستی ای
در خودشان وجود دارد درصدد رفع آن ها برآیند. چه بسا در
انتظارات مطرح شده از سوی خود و یا خانواده شان به خواستگار
سوءتفاهمی ایجاد شده باشد و یا آن ها توان خود را پایین تر
از کمترین توقعات خانواده دختر در زمینه اقتصادی و… ارزیابی کرده باشند؛ البتّه
ازدواج امری طرفینی است که تناسب و توافق دو جوان که توسّط خود او،
والدین و سایر اطرافیان تأثیرگذار بر تصمیم وی مورد ارزیابی قرار می گیرد
شرط ایجاد پیوند است؛ لذا عدم تناسب دو نفر با یکدیگر، همیشه ریشه در کاستی های یک
طرف ندارد، بلکه گاهی علی رغم وجود شایستگی ها، صلاحیت ها
و جاذبه های مختلف صرفاً به دلیل عدم توافق و عدم تناسب، پیوندی شکل نمی گیرد و این
به دلیل نداشتن جاذبه کافی هم نیست، بلکه صرفاً به دلیل عدم تناسب است. از
همت خانواده ها، اطرافیان و افراد دلسوز و با تجربه جهت
آشنایی و معرفی موارد مناسب ازدواج بهره گیرند.
بسته شدن بخت و دعاهای
زمینه ساز
ازدواج
مدتی خواستگاری نداشتم. بعضی ها می گویند،
بخت تو را بسته اند بهتر است نزد دعانویس بروی، آیا این کار
درست است؟
غالب آن
چه امروزه در میان مردم در باره سحر و جادو شایع شده، بی اساس
بوده و بیشتر به افکار روانی، تخیّلات، سوءظن ها، توهّمات و مشکلات واقعی موجود در
رفتار و اعمال آنها مربوط است.
علّامه
طباطبایی (رحمت
الله علیه) ذیل آیه 102 سوره بقره در این باره
می فرمایند: «… در این میان افعال خارق العاده دیگری است
که مستند به هیچ سبب از اسباب طبیعی و عادی نیست، مانند خبر دادن از غیب و مخصوصاً
آنچه مربوط به آینده است و نیز مانند ایجاد محبت و دشمنی و گشودن گره ها و گره زدن
گشوده ها و بخواب کردن و یا بیمار کردن و یا خواب بندی و احضار و حرکت دادن اشیاء
با اراده و از این قبیل کارهایی که مرتاض ها انجام می دهند
و به هیچ وجه قابل انکار هم نیست یا خودمان بعضی از آنها را دیده ایم و یا برایمان
آن قدر نقل کرده اند که دیگر قابل انکار نیست. … این گونه
کارها با همه اختلافی که در نوع آنها است، مستند به قوت اراده و شدت ایمان به تأثیر
اراده است، چون اراده تابع علم و ایمان قبلی است. هر چه ایمان آدمی به تأثیر اراده
بیشتر شد! اراده هم مؤثرتر می شود، گاهی این ایمان و علم
بدون هیچ قید و شرطی پیدا می شود و گاهی در صورت وجود
شرایطی مخصوص دست می دهد مثل ایمان به این که
اگر فلان خط مخصوص را با مدادی مخصوص و در مکانی مخصوص بنویسیم باعث فلان نوع محبت
و دشمنی می شود و یا اگر آینه ای را در برابر طفلی مخصوص
قرار دهیم روح فلانی احضار می گردد و یا اگر فلان افسون مخصوص را بخوانیم آن روح
حاضر می شود و از این قبیل قید و شرط ها
که در حقیقت شرط پیدا شدن اراده فاعل است؛ پس وقتی علم به حد تمام و کمال رسید و
قطعی گردید، به حواس ظاهر انسان حس درک و مشاهده آن امر قطعی را می دهد
تو گویی چشم آن را می بیند و گوش آن را می شنود». [63]
با توجّه
به مقدمه فوق اگر سن دختری از حد متعارف ازدواج گذشته و عواملی که در جواب سؤال
قبلی بدان اشاره شده نیز وجود نداشته باشد باز هیچ منطقی برای مراجعه به افراد به
اصطلاح دعانویس که ادعا می کنند قدرت باطل کردن سحر دارند،
وجود ندارد؛ زیرا غالباً
دعانویسان افرادی هستند که از جهالت مردم سوء استفاده کرده و با نوشتن خطوط کج و
معوج مردم را فریب داده و در این میان کسبی برای خود به راه انداخته اند.
برای دعا
به درگاه خداوند جهت رسیدن به خواسته ای نیاز به واسطه و
دعانویس نیست؛ بلکه هر کسی خودش می تواند برای رفع مشکلاتش به درگاه خداوندی عرض
حاجت نموده و از اعمال نیک برای تقرب به درگاه خداوند بهره ببرد؛ بنابراین در صورت
احتمال بسته شدن بخت می توانید برای بطلان آن از راه هایی بدین شرح استفاده نمایید.
–
استعاذه به خداوند و خواندن سوره های فلق و ناس.
– خواندن
و نوشتن آیات 75 تا 82 سوره یونس.
– دعا
وتضرع به درگاه خداوند.
–
درخواست دعا از اولیای واقعی خداوند.
– صدقه
دادن.
–
استفاده از ذکر یونسیه ( لا اِلهَ اِلّا اَنت سُبحانَکَ
اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ ).
–
استفاده از دعایی در حاشیه مفاتیح الجنان به نام دعا به جهت
بازکردن بسته شده.
آیت الله
بهجت نیز جهت بخت گشایی دختران فرمودند آیه
« رَبَّنَا
هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّةَ أَعْینُ وَ
اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامً » [64] ؛
«پروردگارا، از همسران و فرزندان مان مایه روشنی چشم ما
قرار ده و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان» را زیاد بخوانند. همچنین فرمودند:
نماز جعفر طیار بخوانند و پس از آن دعایی که در کتاب زادالعماد علامه مجلسی (رحمت
الله علیه) آمده که در این هنگام خوانده شود را بخوانند و
پس از آن به سجده رفته و تلاش شود که (هرچند کم) حتماً گریه کنند. همین که چشم را
اشک گرفت حاجت خود را از خداوند طلب نمایند. این کار را تا زمانی که حاجتشان روا
شود انجام دهند. [65]
ازدواج
و تحصیل
به دختری علاقه مند شدم و دوست دارم در سن
جوانی و قبل از آن که لذّت این کار
از بین رود ازدواج کنم؛ امّا والدینم مخالفند و می گویند با
ازدواج، علم و دانش ذبح می شود و بهتر است تا زمان فارغ التحصیلی،
یافتن شغل مناسب و… صبر کنم. آیا غیر از این است که تأخیر در ازدواج آسیب زا
است؟ مگر قرار است با چند سال بیشتر درس خواندن چه اتفاقی بیفتد که والدین اصرار می کنند
به ازدواج فکر نکنیم. نظر شما در مورد ازدواج دانشجویی چیست؟
نیازهای
عاطفی و غرایز در ایام جوانی، آدمی را به سوی دوست داشتن، عشق ورزیدن و در نهایت
ازدواج سوق می دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می توان راهی برای
گریز از آن پیدا کرد؛ اما از یاد نبرید که ازدواج از جمله اموری است که نباید
واقعیت شرایط و امکانات را در آن نادیده گرفت.
هرچند
ازدواج به عنوان یک عمل ارادی، تابع خواست، تمایلات و دیدگاه های
فردی است؛ امّا زندگی اجتماعی انسان و روابط پیچیده او با پیرامونش، ازدواج را تحت
روابطی دو سویه با متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و… قرار می دهد؛ [66]
لذاست که به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد توجه محققین علوم مختلف از جمله جامعه شناسان،
جمعیت شناسان، روان شناسان و… قرار گرفته است.
حقیقت آن
است که یکی از عوامل افزایش سن ازدواج، تحصیل است. امروزه تلقّی و برداشت برخی
خانواده ها آن است که ازدواج فرصت ادامه تحصیل را از
فرزندان شان سلب می نماید و به دلیل
مسؤولیت همسری و یا والدینی نمی توانند درس بخوانند؛
بنابراین غالباً حاضر نیستند درباره ازدواج فرزندان شان در
حال تحصیل اقدام کنند، در حالی که
اگر به گونه ای برنامه ریزی شود که دانشجویان قادر باشند در
خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر که مهم ترین
و حسّاس ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا می کند.
از سویی
اگر به تعویق افتادن سن ازدواج به افزایش سرمایه های انسانی
دانشجو منجر گردد و وی با دیدی بازتر و اندیشمندتر همسر خود را انتخاب نماید، می توان
گفت که این تأخیر نقش مثبتی در زندگی وی داشته است؛ ولی در بسیاری از مواقع افزایش
بیش از حد سن ازدواج باعث سرخوردگی های عاطفی و روانی در
فرد می شود که حتّی افزایش توانمندی های
فردی هم نمی تواند این سرخوردگی ها را درمان کند.
در
حقیقت بهتر آن است که ازدواج در سن مطلوب انجام شود، نه آنقدر زود که صرفاً مبتنی
بر غرایز جنسی باشد و نه آنقدر دیر که منجر به بروز برخی آسیب های
اجتماعی و حتّی اختلالات روانی گردد که برخی از آن ها
عبارتند از:
افسردگی:
در اغلب موارد افسردگی به دنبال یأس و یا در پی از دست دادن چیزی بروز می کند [67] و
ناکامی و شکست در ازدواج به موقع، دختر و پسر جوان را از این جهت در معرض آسیب پذیری
بیشتری قرار می دهد.
کمال طلبی
و وسواس زیاد در انتخاب همسر: برخی از جوانان که نتوانستند به موقع ازدواج نمایند
با خود می گویند: «حال که سن و سال ما بالا رفته باید کسی
را انتخاب کنیم که دیگران نگویند بعد از این همه صبر کردن چرا چنین فردی را انتخاب
کردی»؛ بنابراین جهت جلوگیری از خرده گیری دیگران به ضوابطی
در انتخاب همسر روی می آورند که کمتر کسی واجد احراز آن
خصوصیات می باشد.
مشکل
آفرینی فرزندان بزرگ در خانواده: رفتارهایی نظیر دیر آمدن به خانه، کم توجّهی
به ضوابط خانواده و… که در پی احساس آزادی و استقلال ناشی از ازدیاد سن در
جوانانی که هنوز ازدواج نکرده اند، به وجود می آید،
موجب بروز مشکلاتی در روابط آن ها با والدین و یا حتّی
فرزندان کوچک تر خانواده می گردد تا
جایی که برخی از والدین رفتار این افراد را زمینه ساز
بدآموزی فرزندان کوچک تر خانواده می دانند.
از دست
رفتن طراوات و زیبایی جوان: معمولاً با افزایش سن از طراوت و زیبایی افراد کاسته می شود.
سفیدی و یا ریزش مو در پسران و چین و چروک در پیشانی و صورت دختران از جمله
تغییراتی است که تا حدودی از زیبایی جوان می کاهد.
تن دادن
به شرایط خودتحمیلی و بی دقّتی در انتخاب همسر: گاه برخی از
افراد با ازدیاد سن، نگران از دست دادن فرصت ها شده، بدون
بررسی، دل به دریا زده و در انتخابی شتاب زده با کسی ازدواج
می نمایند که شرایط مناسب وی را ندارد.
تصمیم به
عدم ازدواج: در برخی موارد نیز با ازدیاد سن، جوان با این استدلال «ما که تا به حال
ازدواج نکرده ایم، بقیه عمر را هم همین طور
می گذرانیم»، تصمیم می گیرد در حالت
تجرد باقی بماند.
احتمال
افزایش انحرافات: یکی از ویژگی های مهم دوره جوانی تنش های
روانی شدید است که گاهی از آن به عنوان «جنون» یاد می شود.
حال اگر افسردگی، احساس عدم کفایت، حسادت به دیگران و… نیز بر اثر عدم موفقیت در
ازدواج بهنگام در فرد به وجود آمده باشد، ممکن است زمینه ساز
بسیاری از انحرافات در وی گردد.
احساس
سربار بودن در خانواده: وقتی که سن دختر و پسری در خانه والدین بالا می رود،
به ویژه اگر تنگناهای مالی نیز در خانواده وجود داشته باشد احساس می کند
که اسباب دردسر والدین شده و سربار زندگی آن هاست؛ بنابراین
از داشتن چنین احساسی رنج خواهد برد.
ثبات
ویژگی های شخصیتی و کم شدن انعطاف پذیری در برابر شریک
زندگی: شرط اساسی موفقیت در زندگی مشترک توافق و تفاهم زوجین است که به دلیل انعطاف پذیری
زوج های جوان در سنین پایین تر بهتر
حاصل می شود؛ در حالی که معمولاً با
افرایش سن، ویژگی های شخصیتی از ثبات بیشتری برخوردار گشته
و ایجاد تغییر در افراد دشوارتر می گردد.
به هر
حال ازدواج، یکی از مسائلی است که اگر با برنامه و دقت با آن روبه رو
نگردید، مشکلات جدی در روند تحصیل و کسب دانش ایجاد خواهد شد؛ ولی اگر با بصیرت و
برنامه اقدام نمایید نه تنها مشکلی ایجاد نمی شود، بلکه می توانید
از آن در جهت پیشرفت و ترقی خود نیز بهره گیرید؛ بنابراین توجه به نکات و توصیه های
زیر پیشنهاد می گردد.
الف. اگر
بیم آلوده شدن به گناه در اثر طغیان و فشار غریزه جنسی ندارید و سن شما از سن
متعارف ازدواج نگذشته است، بهتر است قدری ازدواج تان را به
تأخیر اندازید تا به گفته والدین تان با تلاش هر چه بیشتر،
شرایط و امکانات لازم را برای ازدواج به دست آورید.
ب. اگر
تصمیم خود را برای ازدواج گرفته اید؛ به نظر می رسد
بهترین گزینه در شرایط فعلی اقدام به خواستگاری و فراهم نمودن مقدمات ازدواج از راه
توافق برای نامزدی طولانی مدّت است. این امر باعث می شود که
شما انگیزه بیشتری برای اتمام تحصیل و دست یابی به شغل
مناسب پیدا کنید؛ زیرا با عقد بستن احساس مسؤولیت شما چند برابر می شود
و همین باعث می شود که با جدیّت بیشتری دنبال تحصیل و کسب
و کار بروید.
قبل از
هر اقدامی آگاهی های لازم در زمینه آیین و وظایف همسرداری،
تدبیر امور خانواده و… را از طریق مطالعه و مشاوره کسب نمایید.
در
انتخاب همسر دقت کافی داشته باشید؛ زیرا همسر می تواند
بهترین کمک تحصیلی و یا بدترین عامل افت تحصیلی برای قشر دانشجو باشد.
همسری
انتخاب کنید که نه تنها از جهت انگیزه و علاقه به پیشرفت علمی کفو شما باشد، بلکه
در ایجاد و تقویت انگیزه نیز در شما تأثیرگذار باشد.
سعی
نمایید همسری انتخاب نمایید که خانواده وی دوستدار علم و دانش باشند تا با درک
شرایط شما فرزند خود را در تحمل مرارت های تحصیل یاری کنند.
قبل از
ازدواج با همسرتان از او قول همکاری و تحمل مشقات زندگی دانشجویی را بگیرید.
برنامه
جامعی برای زندگی، کار و تحصیل خود داشته باشید. کم کم در
جستجوی کار بر آیید تا بتوانید در کنار تحصیل، کاری نیز دست و پا کرده و بر مشکلات
اقتصادی فائق آیید. از طریق وام، قناعت، پس انداز و فعالیت بیشتر برای خود ذخیره
اقتصادی داشته باشید.
مراقب
باشید تحصیل، شما را از وظایف همسری غافل نسازد.
در هر
ازدواجی، مشکلاتی وجود دارد؛ اما آنهایی که ازدواج هایی
بادوام دارند خوب دریافتند که بقا و تداوم شیرینی یک زندگی مشترک، در گرو توانایی ها
و مهارت های خاصی است که باید به عنوان تضمین کننده ای
قابل اطمینان برای خوشبختی، خود را به آن مهارت ها
مجهز کنند؛ بنابراین از آموزش مهارت هایی
نظیر حل مسأله، مدیریّت تعارض و… غفلت نورزید. [68]
در فرصت های
مختلف از همسر خود به دلیل همراهی اش تشکر و سپاسگزاری
کنید.
روش های
همسریابی
من 29 سالم است و خانواده ام برای ازدواج
من آن جدیت کامل را ندارند و کوتاهی می کنند. شاید به خاطر
این باشه که مادرم فکر می کنه تنها راه اینه که شماره دختر
پیدا کنه و با آن تماس بگیره. از آنجا که از فامیل نمی خواد
شماره تماس بگیره؛ بنابراین شماره های کمی بهش می رسه.
منم خسته شدم از خانواده و کم اهمیتیشون در انتخاب موردی برای من. می خواستم
بدانم من چه طور می تونم دختر
مناسبم را پیدا کنم. اصلاً راه های رسیدن به فرد
مورد نظر با توجه به اوضاع من که گفتم چیه؟
برای
یافتن همسر مناسب راه های متفاوتی وجود دارد که برخی از آن ها
عبارتند از:
وساطت
افراد خانواده و آشنایان به ویژه والدین: در فرهنگ ملی و دینی کشور ما متدوال ترین
روش برای شناسایی فردی به عنوان همسر وساطت افراد خانواده، فامیل و بستگان نزدیک
است؛ زیرا اغلب، افراد خانواده به دلیل شناختی که از فرد، روحیات و خواسته های وی
دارند بهتر می توانند موردی را برای انتخاب معرّفی نمایند
که مطابق با خواسته های فرد باشد. این روش، ساده ترین روش
عملی برای کسب اطلاعات اولیه و ارتباطات بعدی مورد نیاز برای یک انتخاب آگاهانه
برای ازدواج است و از نظر حاصل کار نیز ثمربخش ترین شیوه به شمار می رود؛
زیرا در صداقت و دلسوزی واسطه ها شکّی نیست و علاوه بر آن
می توان از عدم تأثیر احساسات و عواطف غریزی ناشی از ارتباط
های مستقیم دختر و پسر نیز مطمئن گردید. البتّه نباید خانواده ها
از این نکته غفلت ورزند که حق انتخاب با فرزند است، حقی که با نظارت آن ها
معنی پیدا می کند؛ زیرا با توجه به رشد فرهنگی و اجتماعی
نسل حاضر، نمی توان انتظار داشت اصول مورد نظر آنان در
ازدواج خودشان در مورد فرزندان آنها نیز معیارهای صحیحی ارائه دهد. در این میان
فرزندان نیز باید بدانند که تجربیات بزرگترها می تواند
راهنما و راهگشای مناسبی برای آنان باشد.
وساطت
مراکز و مؤسسات مشاوره ازدواج: گرچه با استفاده از این روش تا حدودی می توان فرد
مطلوب و مطابق با خواسته ها و توقعات خود را برای ازدواج یافت؛ امّا با توجّه به
فرهنگ ملّی و بومی کشور ما چنین مراکز مشاوره ای محدود
هستند و افراد کمتری برای شناسایی فرد مورد نظر خود برای ازدواج به این مراکز
مراجعه می کنند.
گرچه این
روش مزایایی دارد و برای کسانی که امکان همسریابی از راه اول به هر دلیلی برایشان
امکان پذیر نیست، می تواند اطلاعات مناسبی فراهم سازد و یا حتّی می تواند
دایره انتخاب برخی افراد را که بنا به دلایلی خاص نظیر عدم وجود «کفو» در محل
زندگی، معلولیت و… قادر به یافتن همسر مناسبی در محیط پیرامونی خود نیستند،
افزایش دهد؛ امّا متأسفانه دارای معایبی نیز می باشند. برخی
از این مؤسسات به چنین موضوعی تنها به عنوان منبع درآمد و یک کسب و کار می نگرند
که خود بخود کیفیت و دقت مورد نیاز در امر معرفی و ازدواج جوانان را مورد تهدید
قرار می دهد؛ زیرا چنین دیدگاهی باعث می گردد
که فعالیت آنها از واسطه گری بر مبنای اطلاعات احیاناً
غیرواقعی یا ناقص طرفین فراتر نرود؛ در حالی که واقعیت
اقتضاء دارد تنها به معرفی دختر و پسر به یکدیگر بر اساس خواسته ها
و موقعیت شان اکتفا نگردد؛ زیرا کم نیستند کسانی که
تنها به منظور دوست یابی به چنین مراکزی مراجعه می کنند
و به تدریج بر اثر علایق ناشی از احساسات ناپایدار به تداوم رابطه و در نهایت
ازدواج تمایل می یابند.
ارتباط
مستقیم و ازدواج های خودگزین: راه دیگری که متأسفانه در حال
حاضر و به خصوص در محیط های اجتماعی مختلط مثل دانشگاه از آن استفاده می شود
روش ارتباط مستقیم و بدون واسطه است. در این روش جوانان آماده ازدواج به طور شخصی و
مستقیم اقدام به خواستگاری یا جلب خواستگار می کنند که این روش، تناسبی با فرهنگ
دینی و اخلاقی خانواده ها و عرف جامعه نیز ندارد و علاوه بر
آن که سبب بروز روابط غیرمتعارف و فسادآور می شود به دلیل
ایجاد فضای فکری و روانی صرفاً احساسی و عاطفی قدرت تصمیم گیری صحیح را از
آنان می ستاند. شایسته توجّه می باشد
که ازدواج، تنها پیوند دو نفر نیست، بلکه پیوند دو خانواده، دو سیستم و دو فرهنگ با
ویژگی های خاص و آداب و رسوم خاص خود است که ضرورت همفکری و
همراهی با خانواده ها را چند برابر می سازد.
ارتباط
از طریق «اتاق های گپ» [69]
و چت: یکی از راه هایی که امروزه برای ارتباط، شناسایی و انتخاب دختر و پسر جهت
ازدواج به کار
گرفته می شود، چت است. در این زمینه گفتنی است که گرچه اصل چت در صورتی که منتهی به
مفسده ای نشود، اشکال ندارد؛ ولی با توجه به حساسیت مسأله همسرگزینی و شرایط کفویت
فراوانی که احراز آنها در صحنه واقعیت (نه دنیای پر فریب مجازی) لازم است، گزینش
همسر مناسب، از این طریق مشکل به نظر می رسد، مگر اینکه در مراحل بعدی در مورد فرد
مورد نظر و اطلاعاتی که عرضه نموده تحقیقات رسمی صورت گیرد تا فرد از این بابت
مطمئن شود که همسر مورد نظر خود را یافته است. ناگفته نماند که تا به امروز تجربه
ثابت کرده که این روش بسیار آسیب زا، ناپایدار و غیرمطمئن
است و گاهی رهایی از دام آن با تهدید و رسوایی همراه است.
معیارهای همسر شایسته
می خواستم بدانم ملاک های
مهم و مناسب جهت انتخاب همسر ایده آل چیست تا زندگی موفّقی
داشته باشم؟
همسر
گزینی و تشکیل خانواده، مهم ترین رویداد زندگی در دوره
جوانی است که تا پایان عمر بر جریان حیات دنیوی و سعادت اخروی فرد تأثیر مستقیم می گذارد.
امام صادق (علیه
السلام) در این زمینه می فرماید:
« إنّما
المرأةُ قِلادَةٌ فانظُرْ ما تَتَقَلَّدُ، ولَیسَ لامرأةٍ خَطَرٌ، لا
لِصالِحَتِهِنَّ ولا لِطالِحَتِهِنَّ: وأمّا صالِحَتُهُنَّ فَلَیسَ خَطَرُها
الذَّهَبَ والفِضَّةَ هِی خَیرٌ مِنَ الذَّهَبِ والفِضَّةِ، وأمّا طالِحَتُهُنَّ
فَلَیسَ خَطَرُها التُّرابَ، التُّرابُ خَیرٌ مِنها ؛ همانا زن طوق
(گردنبند) است؛ پس بنگر که چه طوقی به گردن می افکنی. برای
زن ارزش و بهایی نمی توان تعیین کرد، نه برای خوب آنها و نه
برای بدشان. زن خوب، ارزشش طلا ونقره نیست، بلکه از طلا و نقره هم بهتر و ارزشمندتر
است و زن بد، ارزشش خاک نیست، بلکه خاک از او ارزشمندتر است» [70]
در این
میان استحکام زندگی زناشویی به عوامل متعدّدی وابسته است که تنها با در نظر گرفتن
همه آن ها در فرایند انتخاب همسر است که می توان
امید داشت خانواده تشکیل شده از صفا و صمیمیتی دائمی برخوردار گردد.
گرچه کم
نیستند افراد عجول، عاشق پیشه و کسانی که از توانایی
پایینی برخوردارند و با نگاه حداقلی به همسر آینده با پذیرش کمترین ملاک ها
و خصوصیات در طرف مقابل تن به ازدواجی نافرجام می سپارند؛
امّا باید گفت تنها نگاه حداکثری به مسأله انتخاب و ازدواج است که باعث می گردد
استحکام خانواده از ضمانت بالاتری برخوردار گردد؛ زیرا پرواضح است که به هر میزان
پیوند روانی، جسمی، فکری و فرهنگی گسترده تری بین دختر و
پسر وجود داشته باشد، طعم خوشبختی بیشتری به سراغ زوجین خواهد آمد.
با این که
معیارهای هر فردی برای گزینش همسر مناسب، متفاوت از دیگران است؛ امّا برخی معیارها
نقش برجسته تری دارند که شرح و تفصیل آن ها
عبارت است از:
الف.
ملاک ها و معیارهای لازم و مطلقی که رکن و اساس
یک زندگی سعادتمندانه هستند و نباید تحت هیچ شرایطی از آن ها
چشم پوشی کرد.
ب.
آنهایی که شرط کمال هستند و بنابر سلیقه و موقعیت افراد برای بهتر و کامل تر
شدن زندگی اند.
الف. ملاک های اساسی و کلیدی
ایمان و
دین داری: ایمان و باورهای صحیح مهم ترین
ویژگی همسر مناسب است؛ زیرا انسانی که دین ندارد هیچ ندارد و در حقیقت مرده متحرکی
است که هیچ تضمینی وجود ندارد پای بند به رعایت حقوق همسر و
زندگی مشترک باشد، درحالی که همسر دین مدار
هرگز به بی عفّتی، بی حجابی، خیانت،
ناسپاسی و… روی نمی آورد. رسول خدا (صلی
الله علیه و آله و سلم) نیز در مشورت با شخصی درباره انتخاب
همسر فرمود: « انْکِحْ وَ عَلَیْکَ بِذَاتِ الدِّینِ »؛ [71]
ازدواج کن ولی بر تو باد که با زن دین دار ازدواج کنی».
همچنین
فرمودند:
« مَنْ
تَزَوَّجَ امْرَأَةً لَا یَتَزَوَّجُهَا إِلَّا لِجَمَالِهَا لَمْ یَرَ فِیهَا مَا
یُحِبُّ وَ مَنْ تَزَوَّجَهَا لِمَالِهَا لَایَتَزَوَّجُهَا إِلَّا وَکَلَهُ
اللَّهُ إِلَیْهِ فَعَلَیْکُمْ بِذَاتِ الدِّینِ ؛ [72]
هرگاه کسی با بانویی به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به همان ثروت واگذارد
(از بهره های دیگر محروم سازد) و کسی که با زنی برای جمالش ازدواج کند، امور
ناپسندی از او ببیند، و هر کس به خاطر دینش با او ازدواج کند، خدا او را محروم
نکند».
در حقیقت
ایمان و باورهای دینی به عنوان نگرش اصلی و محوری، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر
تمام ابعاد شخصیت زوجین نظیر هدف زندگی، ابعاد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و دیدگاه
آن ها در مورد تفریحات، علایق و… تأثیرگذار است؛ بنابراین
اگر فردی در این زمینه از حد مناسبی برخوردار نباشد، فاقد شرایط محسوب می شود،
هرچند شرایط دیگر را در حد مناسب داشته باشد.
اخلاق
نیک: منظور از اخلاق نیک، رفتارها و تعاملات مناسب در زندگی، سازگاری و مدارا با
افراد است که شامل خوش زبانی، عفّت، لج باز
نبودن، حق پذیری، راست گویی، حسن
ظن، وفاداری، عدم خساست و… می باشد.
حسن خلق بدین معنا شرط لازم و ملاکی مطلق برای همسری است؛
بنابراین اگر فردی از لحاظ حسن خلق در حد مناسبی نباشد، فاقد شرایط لازم برای همسری
محسوب می گردد؛ زیرا زندگی مشترک زناشویی، دارای فراز و
نشیب هایی است که برخورد صحیح با آن نیاز به روحیه ای قوی و
اخلاقی پسندیده جهت تفاهم و همکاری دارد.
از آنجا
که اصلاح صفات ناپسند (در صورت ریشه دار بودن) نیاز به تلاش طاقت فرسا و زمانی
طولانی دارد، شایسته است از همان ابتدا به صفات اخلاقی همسر توجّه کرد تا در سایه
انتخاب همسری خوش اخلاق، زندگی سعادتمندانه ای پی ریزی
گردد وگرنه چنانچه هر یک از طرفین از اخلاقی نیکو و رفتاری شایسته برخوردار نباشد،
طرف دیگر هر چند خوش اخلاق هم باشد، زندگی به کامش تلخ خواهد شد.
یکی از
شیعیان به نام حسین بن بشار واسطی می گوید: « کَتَبْتُ
إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّ لِی قَرَابَةً قَدْ خَطَبَ إِلَیَّ
ابْنَتِی وَ فِی خُلُقِهِ سُوءٌ فَقَالَ لَا تُزَوِّجْهُ إِنْ کَانَ سَیِّئَ
الْخُلُق ؛ [73] به
امام أبی الحسن الرضا (علیه
السلام) طی نامه ای نوشتم که یکی از بستگان من دختر مرا
خواستگاری کرده و کمی تندخو است. حضرت در جواب فرمود: اگر اخلاقش بد است دخترت را
به ازدواج او در نیاور».
سلامت
جسمانی و روانی: این شرط نیز جزء شرایط لازم یک همسر مناسب است؛ بنابراین چنانچه
فرد مقابل به بیماری جسمی لاعلاج یا بیماری شدید روانی دچار باشد، ممکن است انتخاب
او به عنوان همسر، تأمین کارکردها و اهداف مورد نظر ازدواج را با مشکل مواجه می سازد؛
به همین دلیل فقها در مواردی نقصان جسمانی و روانی را موجب فسخ ازدواج می دانند.
البتّه
جا دارد به این نکته اشاره گردد که گرچه نعمت تندرستی بزرگ ترین
نعمت و امتیاز است؛ امّا چه بسا خانواده های خوشبختی که در
آن یکی از همسران تندرست نیستند. موضوع مهم این است که قبل از ازدواج دو نفر به
نواقص یکدیگر آگاه گردند تا در صورت توافق اقدام به ازدواج نمایند.
شرافت و
اصالت خانوادگی: رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید:
« تَزَوَّجُوا
فی الحِجْزِ الصالِحِ، فإنّ العِرْقَ دَسّاسٌ ؛ [74] با
زن صالح از خانواده خوب ازدواج کنید؛ زیرا که اخلاق پدر و مادر به فرزندان می رسد».
کلمه
«اصالت» از «اصل» به معنای ریشه گرفته شده و در نظر گرفتن اصالت خانوادگی در ازدواج
بدین معناست که دختر و پسر از خانواده هایی باشند که پدران
و مادران شان می کوشند از نظر
اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود الگو بوده و فرزندان خود را به گونه ای
تربیت کرده باشند که پایبندی آنان به آبرو و حیثیت خانوادگی، هرگز آنان را در
برخورد با دشواری ها و سختی های
زندگی از جاده درستی و راستی خارج نگرداند.
تأثیر
خانواده زن و شوهر بر فرزندان به عنوان رکن مهم تربیت و پرورش آن ها
تا حدّی است که ازدواج با فردی که خود ویژگی های مناسبی
دارد؛ ولی اعضای خانواده او از صفات اخلاقی، باورهای دینی و رفتارهای مناسب
برخوردار نیستند، آشکارا نهی شده است. امام صادق (علیه
السلام) به نقل از پدرانش (علیهم
السلام) : پیامبر خدا (صلی
الله علیه و آله و سلم) به مردم فرمود:
« إیّاکُم
وخَضْراءَ الدِّمَنِ، قیلَ: یا رسولَ اللّه، وما خَضراءُ الدِّمَنِ؟ قالَ: المَرأةُ
الحَسناءُ فی مَنبِتِ السُّوءِ ؛ از خضراء الدمن (گیاه روییده در خرابه)
بپرهیزید. گفته شد: ای رسول خدا! خضراء الدمن چیست؟ فرمود: زن زیبارویی که در
خانواده ای فاسد رشد کرده است» [75]
عقل و
فهم: عقل، به معنی زجر و منع است و از آنجا که عقل، آدمی را از کارهای نابخردانه
باز می دارد واژه «نهی» بر عقل اطلاق شده است. [76]
« إِنَّ
فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهی
» ؛ [77]
«به راستی در آنچه گفته شد، نشانه ها برای خردمندان است».
پختگی،
صبوری، مصلحت اندیشی، مدارای با دیگران و سنجیده گویی از جمله ویژگی هایی
است که می تواند در این زمینه مدّنظر باشد. در واقع عقل
همان نورافکنی است که جاده زندگی را روشن می کند و باید زن
و شوهر برای اداره زندگی و تربیت فرزندان به چنین نیرویی مجهز باشند. امیرالمؤمنین
علی (علیه
السلام) فرمود:
« ایّاکُم
و تزویجَ الحَمقاء، فانَّ صُحْبَتَها بَلاءٌ و ولَدَها ضیاع ؛ [78]
از ازدواج با زنان کم عقل دوری کنید، چرا که همنشینی با آنها بلا است و فرزندان
آنها دچار تباهی است».
برخی از
رفتارهای عاقلانه (خردورزانه) که شایسته است در انتخاب همسر بدان توجّه گردد،
عبارتند از:
بهره
بردن از تجربه ها: امام علی (علیه
السلام) فرمود:
« العاقلُ
مَن وعَظَتْهُ التَّجارِبُ ؛ [79]
عاقل کسی است که تجربه ها
او را موعظه کند».
هماهنگی
رفتار و گفتار:
« العاقِلُ
مَن صَدَّقَ أقوالَهُ أفعالُهُ ؛ [80]
عاقل کسی است که رفتارش گفتارش را تصدیق کند».
کنترل بر
گفتار:
« العاقِلُ
مَن عَقَلَ لِسانَهُ ؛ [81]
عاقل کسی است که زبانش را به بند کشد».
ب. ملاک های درجه دوم
منظور
از این ملاک ها، مواردی است که رعایت آن لازم نیست و بدون
آن ها نیز می توان زندگی قابلی
داشت؛ اما به هر مقدار این ملاک ها رعایت شود موجب سازگاری
بیشتر همسران می شود. برخی از آن ها
عبارتند از:
تناسب اجتماعی و فرهنگی
نوع
فرهنگ، طبقه اجتماعی، قومیت و ملیت زوجین از جمله مواردی است که شایسته است در
انتخاب همسر بدان توجّه گردد؛ زیرا توافق و در پی آن تفاهم همسران در این زمینه ها
نقش مهمی در استحکام زندگی مشترک ایفا می کند.
در حقیقت هر قدر زن و شوهر از نظر اجتماعی به یکدیگر نزدیک تر باشند، سازگاری آنها
پس از ازدواج آسان تر خواهد بود.
افرادی
که مسأله تربیت و تناسب خانوادگی برای آنها در رأس امور انتخاب همسر قرار دارد،
نباید هرگز با خانواده هایی که احتمالاً پای بند
به ارزش های معنوی و هنجارهای اجتماعی نیستند، ازدواج کنند.
خانواده های مرفّه و طبقات اجتماعی بالا نیز باید سعی کنند
با خانواده های هم سطح خود ازدواج نمایند، وگرنه وضع
اجتماعی متفاوت همسران نظیر: خلق و خوی والدین، شغل آنان، محل تولّد و رشد خانواده،
تعداد برادر و خواهر و وضعیت هر یک، شرایط زندگی پدر و مادر از نظر جدایی یا زندگی
با هم می تواند زمینه ساز برخی
اختلافات بین همسران گردد. [82]
هماهنگی
در زمینه فرهنگی نیز در ایجاد روابط سالم و سازنده بین همسران نقش مهمی دارد؛ زیرا
هر خانواده فرهنگ ویژه ای دارد که به اموری مانند نگرش
خصوصی خانواده در رفتارها، سنّت ها و شیوه ارتباط با دیگران
مربوط می شود. اگر زن و شوهر هنگام ازدواج، همان گونه که
کفو بودن در اعتقادات دینی را لحاظ نموده اند، کفو بودن در فرهنگ و سطح فکر را نیز
مراعات کرده باشند، یعنی با خانواده ای ازدواج کنند که در آن طرز فکرها و طرز تلقّی
ها از امور، حوادث، آداب و رسوم، لباس پوشیدن و آرایش ظاهر، خلقیات و ارزش های مورد
پسندشان شبیه به همدیگر باشد، به دلیل اندیشه و زبان مشترک، اختلاف کمتری
خواهند داشت.
به عنوان
مثال این افراد در مسائلی نظیر تحصیل، کار و فعالیت اجتماعی زنان در عرصه های مختلف
بر اساس مبانی و ارزش های اسلامی و معیارهای قرآنی، به دور از تعصّبات فردی و
جنسیتی به صراحت مواضع فکری مشترک و مشابهی اعلام داشته با صداقت و صلابت، از
جایگاه و منزلت زنان به عنوان آرامش گران کانون خانواده سخن
می گویند و بر این باورند که به هنگام ضرورت و بر حسب استطاعت، زنان آماده خدمت به
جامعه در عرصه های تعلیم و تربیت، بهداشت و درمانگری خواهند بود. اینان هرگز تحصیل
و تحقیق را در انحصار مردان نمی بینند و در ارتباطات اجتماعی، انتخاب شیوه زندگی و
فرزندپروری نیز آراء مشابهی دارند. [83]
کفویت در زیبایی
زیبایی و
جذابیت ظاهری به عنوان یکی از ملاک های مهم در پیوند ازدواج
و استمرار استحکام آن مطرح است؛ زیرا زیبایی دوستی، امری فطری است و زیبایی همسر در
حفظ و تقویت عفت و ایمان شریک زندگی اش تأثیر دارد. اگر
همسر فردی در نظر وی از حد نصاب کافی برای زیبایی برخوردار باشد، چشم، فکر و عمل وی
متوجه دیگران نخواهد شد و حسرت زیبارویان بیگانه را نخواهد خورد، در نتیجه خدای
ناکرده به سوی خیانت کشیده نخواهد شد، مگر آن که از فطرت
پاک خارج شده و از عفّت لازم برخوردار نباشد.
در
تعالیم اسلامی به زیبایی چهره، زیبایی اندام و زیبایی موها توصیه شده است:
«
… مَا أَفَادَ رَجُلٌ بَعْدَ الْإِیمَانِ خَیْراً
مِنِ امْرَأَةٍ ذَاتِ دِینٍ وَ جَمَالٍ تَسُرُّهُ إِذَا نَظَرَ إِلَیْهَا وَ
تُطِیعُهُ إِذَا أَمَرَهَا … » [84]
« قُلْتُ
لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ یُرِیدُ أَنْ یَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ
یَتَأَمَّلُهَا وَ یَنْظُرُ إِلَی خَلْفِهَا وَ إِلَی وَجْهِهَا قَالَ نَعَمْ لَا
بَأْسَ بِأَنْ یَنْظُرَ الرَّجُلُ إِلَی الْمَرْأَةِ إِذَا أَرَادَ أَنْ
یَتَزَوَّجَهَا یَنْظُرَ إِلَی خَلْفِهَا وَ إِلَی وَجْهِهَا » [85]
« إِذَا
أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا
کَمَا یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَیْنِ » [86]
امّا
ناگفته نماند که زیبایی یک معیار و اندازه معین و قانون استاندارد ندارد، بلکه تا
حدودی به سلیقه افراد بستگی دارد تا جایی که حتی ممکن است فردی در نظر کسی زیبا
باشد و در نظر دیگری زشت. از سوی دیگر زیبایی فقط به زیبایی ظاهری محدود نمی گردد،
بلکه برخی از خصلت ها نظیر صداقت، ایثار، محبّت و… نیز
جزء زیبایی های مورد نظر در مقوله انتخاب همسر و ازدواج
هستند که در میزان صمیمیت آن ها تأثیرگذارند.
تحصیلات
میزان
تحصیلات هر فردی در زندگی او نقش مثبت و سازنده ای می تواند
داشته باشد؛ زیرا اقل قضیه آن است که فرد را به دلیل فراگیری علمی در
زمینه های گوناگون و کسب آگاهی های
بیشتر، از انجام و یا بروز رفتارهای نامناسب باز می دارد و
علاوه بر این، تعیین کننده
جایگاه وی در جامعه است. [87]
سطح تحصیلات می تواند
در زندگی همسران نیز تأثیرگذار باشد و نقش مهمّی در پایداری و خوشبختی خانوادگی
ایفا نماید؛ زیرا مقدار تحصیل معمولاً به مقام اجتماعی شخص مربوط است و تفاوت زیاد
تحصیلات بین همسران ممکن است، سبب ایجاد احساس حقارت و
آزردگی شود.
مشکل
دیگری که نشأت گرفته از اختلاف سطح تحصیلات بین زن و شوهر
است، عدم درک صحیح طرفین از یکدیگر می باشد. دیدگاه فرد
تحصیل کرده ممکن است نسبت به شرایط اطراف خود خیلی واقع بینانه تر
باشد تا همسر خود؛ زیرا او مسلماً آگاهی بیشتری نسبت به مسائل اطراف خود دارد، ولی
همسرش اگر هم پا و هم سطح او نباشد،
طرز تفکری کاملاً متفاوت نسبت به مسائل گوناگون خواهند داشت و بر همان اساس، واکنش
آنها نسبت به این مسائل هم متفاوت خواهد بود. [88]
حقیقت آن
است که هم سطح بودن تحصیلات به تنهایی ملاک رضایت زوجین و موفقیت ازدواج آنها نیست؛
ولی نباید از نظر دور داشت که عوارض و پیامدهایی که ممکن است از این اختلاف سطح
تحصیلی ناشی شود، می تواند بر میزان تفاهم و حتّی روابط
عاطفی میان زوجین تأثیرگذار باشد. اگر همراه با این تفاوت، تفاوت های
دیگری نظیر تفاوت در میزان درآمد و اشتغال نیز وجود داشته باشد- در جوامعی همچون
کشور ما میزان تحصیلات تا حد زیادی تعیین کننده نوع اشتغال
افراد و به دنبال آن میزان درآمد می باشد- آن گاه
تأثیر تفاوت مدارک تحصیلی بیشتر مشهود خواهد بود؛ زیرا در چنین مواردی امکان دارد
اختلافاتی که به تفاوت مدرک تحصیلی مربوط نیست هم به این عامل نسبت داده شود.
در هر
حال، تحصیلات زوجین و همسانی یا کم بودن اختلاف سطح تحصیلی
آنها، می تواند به ایجاد توافق
میان زن و شوهر کمک کند. [89]
تناسب سن
تناسب
سنی تا حدودی تشابه انتظارات و نیازهای همسران را در پی دارد، به همین
دلیل شایسته است دختر و پسری که می خواهند با هم ازدواج
کنند از لحاظ سنی تناسب داشته باشند و فاصله سنی زیادی بین آن ها
نباشد؛ زیرا اختلاف سنی زیاد موجب تفاوت در دوره رشدی آن ها
و در نتیجه تفاوت در علاقه ها، سرگرمی ها
و طرز نگرش و بینش آن ها نسبت به مسائل زندگی می گردد.
«فاصله سنی مطلوب بین دختر و پسر تقریباً بین 3 تا 7 سال است؛ یعنی پسر بزرگ تر
باشد» [90]
تفاوت
سنی تنها ملاک رضایت زوجین و موفقیت ازدواج آن ها نیست؛ ولی
نباید از نظر دور داشت که عوارض و پیامدهایی که ممکن است از این اختلاف سنی ناشی
شوند، می تواند بر میزان تفاهم و روابط عاطفی میان زوجین
تأثیر بگذارد. اگر همراه با این تفاوت سنی، تفاوت های دیگری
(تفاوت های تحصیلی، فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و یا تفاوت در
سن عقلی) نیز وجود داشته باشد، آن گاه تأثیر تفاوت سنی
بیشتر مشهود خواهد بود و در چنین مواردی امکان دارد اختلافاتی که به تفاوت سنی
مربوط نیست هم به این عامل نسبت داده شود.
مخالفت
والدین با بزرگتر بودن دختر در ازدواج
پسری هستم که قصد ازدواج با دختری دارم که 2 سال از من بزرگ تر
است؛ امّا مادرم مخالف است و می گوید
چون دو سال از تو بزرگ تر است مطلقاً کوتاه نمی آیم.
حتی دست و پاهایش را هم بوسیدم؛ ولی کارگر نشد. مگر حضرت خدیجه
(سلام الله علیها) بزرگ تر
از حضرت محمد (صلی
الله علیه و آله و سلم) نبود، چه
کار کنم تا موافقت مادرم را بگیرم، آیا اصلاً لازم است
موافقت وی را بگیرم؟
دیدگاه
دینی در موضوع تفاوت سنّی دختر و پسر برای ازدواج این است که حتّی ازدواج با تفاوت
سنی زیاد بین دختر و پسر، امر نامشروعی نیست. همان طور که
خود نیز به نوعی اشاره نمودید بر اساس قول مشهور سن حضرت خدیجه (سلام
الله علیها) 15سال از حضرت محمّد (صلی
الله علیه و آله و سلم) بزرگ تر
بوده؛ امّا این ازدواج، ازدواجی
استثنایی بوده و نباید از این نکته غفلت ورزید که کسانی می توانند
در این سبک ازدواج ها موفّق باشند که از رفتار پیامبر (صلی
الله علیه و آله و سلم) و همسر گرامی اش
در مسیر زندگی به خوبی الگو بگیرند؛ زیرا این نکته مسلّم است که زندگی زناشویی تنها
در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که طرفین به اصولی در این
زمینه پایبند باشند.
در مورد
این حد از تفاوت سنّی بین شما و دختر مورد نظرتان گفتنی است که اگر بین خود و طرف
مقابل هم سانی و کفویّت می بینید،
چنین ازدواجی با چند شرط از جهت اختلاف سنّی بی مشکل خواهد
بود.
ظاهر
اندام و چهره دختر، این بزرگتر بودن را نشان ندهد.
دختر و
پسر دارای تمام معیارها و تناسب های یک انتخاب مناسب باشند.
دختر از
تواضع لازم در برابر همسر برخوردار باشد تا در آینده اقتدار شوهر به عنوان مسئول
خانواده را زیر سؤال نبرد.
پسر توان
تحمل کنایه های احتمالی دیگران را داشته باشد.
توافق و
رضایت خانواده ها هم فراهم شده باشد.
در مورد
مخالفت مادرتان نیز گفتنی است که گرچه از نظر شرعی رضایت مادر شرط صحت عقد و نکاح
نیست؛ ولی به این نکته توجه داشته باشید که ازدواج، تنها پیوند دختر و پسر نیست،
بلکه پیوند دو خانواده است. پس از ازدواج خواه ناخواه با خانواده خود و خانواده
همسرتان ارتباط خواهید داشت؛ لذا عدم رضایت یکی از دو خانواده ها و به ویژه مادر در
سلامت روابط خانوادگی و استمرار زندگی مشترک تأثیرگذار بوده و ممکن است آرامش زندگی
را بر هم بزند.
به همین
دلیل جلب رضایت والدین ضرورتی بی تردید است؛
زیرا حضور این عامل موجب دلگرمی جوانان به ازدواج و برخورداری از اطمینان به خود،
جرأت به عمل و آرامش و سکون گشته، راه بهره مندی از پشتوانه
تجارب والدین، دلسوزی و نیک اندیشی آنها را هموار نموده،
خرمنی از خوبی ها، دانش و تجربه و
مصلحت اندیشی دلسوزانه و حتی پشتوانه اقتصادی را فرا روی دو
جوان نیازمند تمام این نیکی ها می گذارد؛
در حالی که ازدواج بی بهره از
سرمایه رضایت والدین در واقع نوعی ازدواج بی بهره از موفقیت
کامل خواهد بود.
به این
حقیقت توجّه داشته باشید که گرچه رهنمودهای والدین گاه برای ما بدون دلیل می نماید؛
ولی هیچ گاه عاری از حکمت و مصلحت اندیشی
نبوده و در واقع انعکاس تجارب و خیراندیشی آنها است.
مفهوم
این سخن آن نیست که به محض مخالفت والدین با ازدواج باید از آن دست شست، بلکه
سزاوار است فارغ از هر نوع محبّت و عشقی ارزیابی نمود مخالفت آنها مقتضی اندیشه و
محصول عاقبت اندیشی پیران تجربه است یا محصول برخی نگرانی ها
که پشتوانه منطقی ندارد.
راهکار راضی کردن والدین خود:
ابتدا
لازم است خودتان به این سؤال پاسخ گویید که تا چه حد به نظر و خواسته والدین تان
در تصمیم گیری برای ازدواج سهم می دهید.
کم نیستند فرزندانی در شرایط شما که ممکن است والدین با طرح عدم کمک مالی در صورت
ازدواج و یا قطع رابطه سعی می کنند فرزند خود را در منگنه
قرار دهند تا از چنین ازدواجی چشم بپوشد؛ امّا فرزند با اعتقادی راسخ به انتخاب خود
همه این ها را به جان می خرد و به
تصمیم خود جامه عمل می پوشد.
سعی
نمایید در عمل و گفتار به گونه ای رفتار نمایید که والدین
دریابند شما نگرانی آن ها در قبال خود را درک کرده اید
تا به موقع با شناخت دلیل اصلی مخالفت شان سعی نمایید تضمین های
لازم را ارائه نمایید. دلیل و یا دلایل مخالفت واقعی آن ها
را از طرق مختلف نظیر جمع بندی حرف ها
و اعلام نظرشان در زمان های مختلف گفتگوی با شما، بین خود،
در پرسش و پاسخ اطرافیان و… دریابید تا به درستی بدانید کدام راهکار می تواند
نگرانی آن ها را مرتفع سازد. به عنوان مثال اگر در لابلای
دلایل مخالفت خود به این نکته اشاره می نمایند که اگر حتّی
هم سن بودید، مخالفتی نمی کردند،
مناسب است این گونه پاسخ گویید که از نظر مشاوران ازدواج
این حد از تفاوت سنّی به دلایل پیش گفته مانع ازدواج نیست.
افراد
موافق و مخالف با نظر خود در خانواده و فامیل را شناسایی نمایید تا بتوانید از
موافقین به عنوان واسطه جهت قانع کردن والدین تان بهره
گیرید.
فضای
ذهنی والدین خود را از طریق پررنگ نمودن محورهای کفویّت و صلاحیت های
کافی که دو نفر برای ازدواج با یکدیگر دارید، طوری مشغول سازید که اختلاف سنی اندک تان
اصلاً به چشم نیاید. در این زمینه از وجود افراد واسطه کمک بگیرید تا محسّنات
اخلاقی، رفتاری و… فرد مورد نظر و خانواده اش را برای
والدین شما خوش جلوه داده و با توجیه موارد نگرانی والدین تان
عملاً کمک کار شما باشند؛ زیرا برخی والدین ممکن است اعلام
نظر فرزند خود را متأثّر از عشق و عاشقی دانسته و چنین عنوان نمایند که چون
فرزندمان عاشق شده، کورکورانه انتخاب می کند.
ازدواج های
موفق مشابه را به عنوان نمونه برای ارزیابی در اختیار افراد خانواده قرار دهید تا
نگرانی شان کم شود.
اغلب،
نگرانی والدین بابت بیشتر بودن سن دختر به جهت مشکلات احتمالی است که گمان می کنند
در آینده برایشان پدید می آید؛ بنابراین با در اختیار قرار
دادن نتایج مشورت خود با کسانی که در شرایط مشابه شما ازدواج کردند رمز موفقیت آن ها
و محورهایی که باید در چنین ازدواجی مدّ نظرتان باشد را یادآور شوید تا آن ها
مطمئن شوند شما با بصیرت و آگاهی قدم در چنین مسیری می گذارید
و از قبل می دانید چه در انتظار شما و حتّی دختر خانم
موردنظر و خانواده های تان خواهد
بود.
اگر
دلایلی همچون عدم درک مطلوب یکدیگر، عدم تناسب در توانایی های
جسمی، انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر، عدم ارضای غرایز،
احساس پشیمانی و بروز مشکلات غیر منتظره را برای مخالفت خود بیان می نمایند
این گونه پاسخ دهید که این موارد از عواملی هستند که در بین زوج هایی
با فاصله سنی زیاد دیده می شود که به دلیل دوره رشدی متفاوت
در علاقه ها، سرگرمی ها، طرز نگرش،
بینش و انرژی های روانی آنها تفاوت وجود داشته و احتمال
درگیری بین آنان را افزایش می دهد.
خواستگاری مستقیم پسر از دختر
یکی از همکلاسی هایم دختر خوب و متدینی است
که او را برای ازدواج، مناسب یافتم، منتهی می خواهم قبل از
این که خانواده خود را در جریان بگذارم از علاقه طرف مقابل
به خود نیز مطمئن باشم که بی گدار به آب نزنم، به نظر شما
چگونه این موضوع را پیش بکشم و به او بگویم که خواهانش هستم؟
خواستگاری اوّلین گام عملی برای ورود به مسیر تشکیل زندگی مشترک است؛ بنابراین
بسیار مهم است که چگونه در این مسیر گام برمی دارید که
رفتار شما سنجیده و به دور از هر گونه شتابزدگی، یک جانبه گرایی،
ظاهر بینی و سطحی نگری به نظر برسد.
اگر
واقعاً قصد ازدواج دارید قبل از هر چیز لازم است، در مورد وجود ملاک های
همسر مناسب در فرد مقابل مطمئن گردید؛ زیرا به نظر می رسد
همه شناخت شما درباره فرد مورد نظر منحصر به حضور مشترک شما در محیط محدود دانشگاه
بوده و از سایر موضوعات مهم و دخیل در تصمیم گیری برای یک
عمر زندگی مشترک غفلت نموده باشید، در حالی که
ازدواج عاقلانه به عنوان زیربنای زندگی عاشقانه تنها در صورتی امکان پذیر
خواهد بود که همه جوانب مختلف مؤثّر در تشکیل زندگی موفّق را از قبل رعایت نمایید.
در ادامه
گفتنی است که خواستگاری مستقیم پسر از دختر مورد علاقه خود چه به صورت حضوری و چه
مکاتبه ای یا تلفنی به هیچ وجه پسندیده نیست؛ زیرا دختران
آگاه، منطقی، متدیّن و پای بند به
اصول اخلاقی و ارزشی همین که ببینند پسری برخلاف عرف متداول به طور مستقیم و بدون
واسطه از آنها خواستگاری کرده، نسبت به او نگرش منفی پیدا کرده و او را در شأن و
رتبه خود نمی بینند. به گونه ای که
اگر هم بر فرض می خواستند با وی ازدواج کنند با این اقدام
مستقیم، وی را برای همسری خود غیر مناسب تلقی نموده و با
شکل گیری این نگرش منفی تمام تصمیمات خود را بر آن اساس بنا
خواهند کرد. و احتمال این که با این کار به جای نزدیک شدن
به هدف، از آن دور گردید، زیاد است.
نکته
دیگری که شایسته است بدان توجّه داشته باشید آن است که حتی اگر خواستگاری مستقیم تان
دختر مورد نظر را ناراحت نکند، حداقل آن است که تصمیم گیری
چنین دخترانی بدون مشورت و اطلاع خانواده شان بعید به نظر
می رسد؛ زیرا دختران خانواده های
مذهبی، خود را موظف می دانند که هر چه زودتر خانواده
خود را از این ماجرا مطلع نموده و نظر آنها را در این زمینه جویا شده و سپس جواب
مثبت یا منفی به شما بدهند. در حقیقت خواه ناخواه خانواده شان
مطلع می شوند و از آن جا که رسم در
خانواده های مذهبی آن است که خواستگاری باید به طور رسمی و
از طریق خانواده پسر انجام گیرد، چه بسا خانواده وی نیز با
اطلاع از پیشنهاد مستقیم تان به شما نگرش منفی پیدا نموده و
شما را شایسته همسری با فرزند شان نیابند، بلکه ممکن است
شما را فردی جسور، غیر متدین و غیرپای بند
به اصول اخلاقی و آداب و رسوم اجتماعی تلقی نمایند که در این صورت نیز چه بسا
به جای نزدیک شدن به هدف، فرسنگ ها از آن دور خواهید شد .
بنابراین
پس از انجام تحقیقات لازم چنانچه اجمالاً به این نتیجه رسیدید که فرد مورد نظر ملاک های
همسر مناسب را دارا می باشد و می توانید
در کنار هم خوشبخت شوید، موضوع را با والدین خود مطرح کنید تا آنان برای فراهم کردن
مقدمات ازدواج شما پیشقدم گردند. مطمئن باشید والدین تان
مهم ترین افراد برای کمک به شما در این زمینه هستند که چه
بسا راه حل مناسب را برای نزدیک شدن به هدف و از دست ندادن دختر مورد نظر در
اختیارتان قرار خواهند داد.
خواستگاری دختر از پسر
اگر یک دختر، پسری را در دانشگاه برای ازدواج نه چیز دیگر دوست
داشته باشد، چگونه دختر می تواند بفهمد که پسر مورد علاقه اش
او را دوست دارد؟ اگر خودم یک طوری به او بفهمانم که بهش علاقه دارم و دوست دارم
باهاش ازدواج کنم، مشکلی دارد؟ اصلاً چرا ما دخترها نمی توانیم
به پسر مورد علاقه خودمون پیشنهاد ازدواج بدیم و از کسی که دوستش داریم خواستگاری
کنیم؟
قصد شما
برای ازدواج با فردی که احساس خوبی نسبت به او پیدا کرده اید،
امری طبیعی است، امّا شایسته است برای جهت بخشی مثبت به این
حس خود، ارزیابی روشنی از شرایط خود، طرف مقابل و عرف جامعه در مورد ازدواج داشته
باشید تا برخورد واقع بینانه ای با
موضوع بسیار مقدس و ارزشمند «ازدواج» داشته باشید.
به عنوان
مثال دقّت داشته باشد که شما فرد مورد نظر را تنها در محیط تحصیل دیده اید
و همه شناختی که از او دارید مربوط به گفتار و رفتاری است که او در محیط تحصیلی از
خود بروز داده و حال آن که زندگی مشترک چیزی فراتر از آن
است تا جایی که حتّی شناخت از والدین، محیط تربیتی و… را نیز ضروری می نماید.
برای
ابراز محبّت و علاقه مستقیم به طرف مقابل (چه حضوری باشد یا غیرحضوری، چه منشأ سوء
تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد) دلیل موجّه و قابل قبولی نمی شناسیم؛
زیرا اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، این احتمال وجود دارد که دو جوان را به تدریج در
گردونه ای از سوء رفتار وارد نماید که چه بسا هیچ کدام از
ابتدا خواستار آن نبودند.
به هر
حال اگر پس از بررسی، تحقیق و مشورت های لازم ایشان را فردی
مناسب برای ازدواج تشخیص دادید، بهترین راه آن است که جهت پیشگیری از آسیب های
احتمالی از طریق واسطه ای مورد اعتماد نظر وی را درباره خویش جویا شوید تا مطلب را
به طور محرمانه پیگیری نماید. ضروری است شخص واسطه انسانی با تجربه، متعهد و رازدار
باشد و به گونه ای عمل کند که در مرحله اوّل او را از اظهار
تمایل و علاقه شما به وی آگاه نسازد.
مطمئن
باشید که اگر از تناسب کافی برخوردار باشید و او نیز با قصد ازدواج به شما تمایل
داشته باشد به اتفاق خانواده و به صورت رسمی از شما خواستگاری خواهد نمود؛
وگرنه ورود به مسیر روابط دوستانه به بهانه شناخت بیشتر،
نشانه به خطا رفتن رابطه است.
این روش
با عرف جامعه و خانواده های ایرانی نیز سازگار است؛ زیرا هم
شأن و منزلت دختر ، محفوظ می ماند و هم حق پسر و خانواده وی
که حق انتخاب را برای خود محفوظ می دانند.
نشانه
خوبی این روش، وعده خداوند به ثواب فراوان برای فرد واسطه نیز است؛
امام صادق (علیه
السلام) می فرمایند:
« مَن
زَوَّجَ أعزَبا کانَ مِمَّن یَنظُرُ اللّه ُعزّ وجلّ إلَیهِ یَومَ القِیامَة ؛ [91]
هر کس جوانی مجردی را زن دهد، از جمله کسانی است که خداوند عزّوجلّ در روز قیامت به
او نظر لطف و رحمت می افکند».
سؤالات
جلسه خواستگاری
در خانواده ما رسم نیست که عروس و داماد چند جلسه با هم صحبت کنند
و یک جلسه هم وقت کمی است، آیا این طرز فکر درست است؟ چه کنم؟ و چه بپرسم تا
اطلاعات مورد نظرم از طرف مقابل را به دست آورم؟
در این
نکته شکّی نیست که شناخت نسبی دختر و پسر قبل از ازدواج آن هم
در چهارچوب مشخّصی با نظارت خانواده ها ضروری است؛ زیرا هر
اندازه میزان آشنایی طرفین بیشتر باشد امکان موفقیت چنین پیوندی افزایش خواهد یافت.
با توجّه
به مطلب فوق بعید به نظر می رسد که بتوان صرفاً با طرح چند
سؤال، آن هم در یک جلسه، همسر مورد نظر خود را جهت یک عمر
زندگی مشترک شناخت؛ زیرا اغلب جلسات خواستگاری جنبه تشریفاتی دارند و ممکن است
طرفین به خاطر برخوردهای اولیه نتوانند آن گونه که شایسته
است همدیگر را ارزیابی کنند.
در این
میان بهتر است از راهکارهای دیگری نظیر تحقیقات محلّی، فامیلی و… نیز جهت کسب
اطلاعات اطمینان آور در مورد فرد خواستگار و خانواده اش
بهره گرفت و یا این که تعداد جلسات خواستگاری را متعدّد
نمود تا از این رهگذر همان گونه که خانواده پسر به خانه
دختر می روند، خانواده دختر نیز به خانه پسر بروند تا در
اثر این رفت و آمد دو سویه شناخت بیشتر و بهتری نسبت به هم
پیدا کنند؛ زیرا همه اطلاعات لازم جهت ازدواج تنها از طریق صحبت دختر و پسر به دست
نمی آید، بلکه شایسته است در این رفت و آمدهای طرفینی
امکانی فراهم گردد که طرفین از مکان های خصوصی همدیگر (اتاق
شخصی، قفسه کتاب و…) دیدن کرده، با تمام اعضای خانواده طرف مقابل آشنا شده و
گفتگو کنند و حتّی الأمکان با اقوام همسر آینده خود ارتباط برقرار کنند.
با توجّه
به مطالب فوق باید دید علّت مخالفت والدین تان با گفت و
گوهای متعدد برای خواستگاری چیست تا راهکاری متناسب با آن را در پیش گرفت.
دلیل
مخالفت برخی خانواده ها شاید این باشد که چون دین مقدس
اسلام این گونه ارتباطات را نمی پسندد؛
لذا باید به حداقل اکتفا کرد. حال آن که باید به گونه ای
منطقی به آنها تفهیم نمود که اسلام با گفت و گوی دختر و پسر نامحرم و نگاه کردن
آنها به یکدیگر و خلوت آنان با رعایت ضوابط شرعی اگر با قصد ازدواج باشد مخالفت
ندارد. [92]
در این
زمینه می توان از بزرگان فامیل و یا واسطه و معرّف دو
خانواده به یکدیگر که قبلاً توجیه شده اند
خواست تا در لحظه مناسب، پیشنهادی مبنی بر افزایش جلسات گفتگو را از زبان خود مطرح
نمایند و یا اینکه از آقا پسر و خانواده اش بخواهند تا این
موضوع را به عنوان یک خواسته از سوی خانواده داماد مطرح نمایند که احتمال رد آن از
سوی خانواده شما کم گردد.
به هر
حال موضوعات قابل طرح در گفت و گوهای قبل از مراسم عقد مختلف است؛ زیرا افراد عقیده
ها، آرمان ها، هدف ها و خواسته های گوناگونی دارند که به همین دلیل هر فردی می تواند
با توجه به سلیقه شخصی خود به مسائل مورد نظر اولویت دهی
نماید. شما نیز می توانید با توجه به محورهایی که در زندگی
برای شما اهمیت ویژه ای دارد و برای آن جایگاه و نقش عمده ای
در نظر گرفته اید (مانند سبک زندگی، توقعات شما از همسر
آینده تان و…) چنین اولویتی را در سؤالات خود اعمال
نمایید.
البته در
جلسه اوّل گفتگو بعضی از مسائل و موضوعات عمومی مشترک ضرورت بیشتری برای اولویت در
طرح دارند که شایسته است از سوی طرفین مطرح و در ادامه چند سؤال اختصاصی نیز از سوی
شما به عنوان دختر خانم پرسیده شود.
محورهای مشترک :
معرفی:
شامل معرفی خود فرد، تعداد اعضای خانواده، شغل والدین و…
اعتقادات: میزان پایبندی و اعتقادات فرد به مسائل دینی نظیر واجبات (نماز، روزه،
حج، خمس، زکات و… )، مستحبات (زیارت، محافل مذهبی و…) و مسأله تقلید.
خط مشی
کلی زندگی آینده : مراد تبیین مبنای زندگی آینده است؛ و باید از میزان پای بندی
طرف مقابل به ارزش های دینی و اخلاقی سؤال نماید.
اهداف
کلی زندگی : هدف هایی که هر کدام از پسر و دختر قصد دارند
در زندگی آینده دنبال کنند که شامل هدف ها و آرمان های علمی و تحصیلی، اجتماعی،
شغلی و… می باشد. به عنوان مثال تا چه اندازه به ادامه
تحصیل علاقه مند است و مشکلات تحصیل را تحمل می کند؟ جایگاه اجتماعی را دارای چه
اهمیتی می داند؟ از نظر اقتصادی و مالی به چه سطحی می اندیشد و حداقل و حداکثر آن
در نظرش چه قدر است؟
تصویر
کلی از رابطه ایده آل و نقش های زن و شوهری.
چگونگی
رابطه با خانواده و بستگان: برای مثال به چه اندازه به رفت و آمد با اقوام و خویشان
و نیز دوستان اهمیت می دهد و بر آن اصرار می ورزد؟ به آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی
رفتار با بستگان چه قدر پای بند
است؟
استقلال
فکری: میزان اهمیت فرد به نظر دیگران به ویژه والدین و دوستان در امور زندگی مشترک
تا چه حد است.
خواست ها
و انتظارهای دو طرف از یکدیگر در زمینه پایبندی به ارزش های
فرهنگی نظیر استفاده از ماهواره و…
ارتباطات
اجتماعی: برای پی بردن به میزان سخت گیری فرد در زمینه
ارتباط با نامحرم در محیط کار یا بین نزدیکان با حفظ ضوابط شرعی و عرفی مؤثر در
ارتباط.
ویژگی
های شخصیتی: صفات، خصوصیات، سبک های رفتاری و ارتباطی و…
علایق و
تفریحات.
حساسیت
های ویژه.
شایسته
است شما به عنوان دختر خانم در زمینه برخی محورهای اختصاصی نیز سؤالاتی
را مطرح نمایید که عبارتند از: سؤال از شهر محل سکونت، نوع سکونت (مستقل از والدین
یا در کنار آنان)، اشتغال مرد (به صورت شفاف نه به صورت کلی مثل اینکه فرد بگوید
بازاری هستم، بلکه باید به صورت شفاف بگوید در بازار به چه کاری مشغول است)، پرسش
از میزان اجازه مرد به همسرش برای شرکت وی در فعالیت های
اجتماعی زنان، نظر شوهر درباره اشتغال و تحصیل زن، سؤال از سطح زندگی مشترک که به
عنوان مثال تا چه حد به مسافرت، میهمانی دادن و… توجه خواهند داشت.
نهایت آن که
شایسته است مسائلی در چنین گفت و گوهایی طرح شود که به زندگی آینده و مشترک دو نفر
ارتباط می یابد؛ برای مثال حتماً
باید بیماری های حاد یا خاص جسمی، اختلافات
روحی – روانی، ازدواج پیشین و یا هر گونه اعتیاد و حتی مصرف سیگار نیز گفته شود؛
اما باید توجه داشت که تا توافق کلی که معمولاً در
پایان جلسه اوّل گفت و گو با طرح مسایلی که در ابتدای پاسخ بدان اشاره شد، حاصل می گردد
باید از طرح مطالبی که جنبه خصوصی و سرّی دارد (نظیر بیماری حاد یا خاص، اختلال
روحی – روانی، طلاق والدین و…) اجتناب کرد. به همین منظور است که کارشناسان امر
ازدواج ترجیح می دهند جلسات گفت و گو بیش از یک جلسه باشد.
نحوه
اجرای جلسه خواستگاری
برای ازدواج می خواهم با طرف مقابلم در
جلسات خواستگاری صحبت کنم چگونه باشم، چه سؤالاتی بپرسم و به چه صورتی صحبت کنم که
بدانم حرف هایش حقیقت دارد و به من کلیشه ای
جواب نمی دهد؛ چون از حقیقت گفتن خودم ترسی ندارم، ولی با
وضع فعلی اعتماد کردن به طرف مقابل و پاسخ هایش سخت است؟
حساسیت
شما را در زمینه مورد نظر به خوبی درک نموده و آن را مسیری در دست یابی
به «ازدواج عاقلانه و یک عمر زندگی عاشقانه» می دانیم؛ زیرا
اگر در این گفتگوی کوتاه اما با ارزش، مسائل ضروری و با اهمیت مطرح گردد، می توان
از آن بهره های خوبی برد.
البتّه
نباید انتظار داشت که تمام زوایای شخصیتی فرد مقابل در چنین جلساتی شناخته گردد،
زیرا انسان موجود پیچیده ای است که شایسته است برای شناخت
بهتر وی منابع اطلاعاتی خود را افزایش داد تا به شناخت نسبتاً کاملی رسید. در حقیقت
شایسته است علاوه بر اینکه به بررسی سؤال و جواب های مراسم
گفتگو می پردازید از طریق تحقیق دقیق از محل زندگی،
کار یا تحصیل فرد مقابل، مشورت با افراد آگاه و دلسوز نظیر والدین و… اطلاعات خود
را مورد ارزیابی قرار داده و از طریق سایر منابع اطلاعاتی صحت و سقم صحبت های
جلسات گفتگوی خواستگاری را به دست آورید تا در انتخاب شریک
آرمانی خود دچار اشتباه نشوید.
برای این که
طرف مقابل به سؤالات تان جواب کلیشه ای
یا خدای ناکرده دروغ ندهد و گفتگوی مؤثّری داشته باشید، سعی کنید:
1. گفت و
گو پس از انجام خواستگاری رسمی و تحقیق و آگاهی از بعضی شرایط اولیه، انجام گیرد،
نه در ابتدای آشنایی.
2.
خونسرد بوده، با آمادگی قبلی و در فضایی آرام گفتگو کنید و از تحت فشار نبودن طرف
مقابل اطمینان کسب نمایید.
3. برای
موفقیت بیش تر، صادقانه به پرسش ها و مسائل مطرح شده پاسخ دهید تا از صفات اخلاقی و
خصوصیات یکدیگر بیشتر آگاهی یابید.
4. اگر
در موردی شک دارید که طرف مقابل صداقت داشته یا خیر، سؤالات خود را به گونه های
مختلف بپرسید و جوابها را کنار یکدیگر قرار دهید تا هرگونه اشتباه و یا مخفی کاری
آشکار گردد.
5. از
میان سؤالاتی که در ادامه بدان اشاره خواهد شد، تنها سؤالاتی را بپرسید که برای شما
اهمیت دارد نه مطالبی که به آن اعتقاد ندارید یا زیاد مطرح می شود؛
زیرا نه تنها به شما کمکی نمی کند، بلکه باعث سردرگمی تان
می شود. همچنین سؤالاتی که دغدغه فکری شما نیست یا شما را
غیر از آن چیزی که هستید نشان می دهد، نپرسید.
6.
ابتکار عمل داشته و سعی کنید نسبت به هر چیزی که برای تان
مبهم هست در همان جلسه سؤالاتی طرح کنید.
7. اگر
طرف مقابل تان از جواب سؤال شما طفره رفت، نشانه هشدار برای
شماست؛ زیرا ممکن است مسائلی را از شما پنهان کند که یک عمر زندگی شما را تحت تأثیر
قرار دهد؛ بنابراین سؤال تان را به همان شکل در جلسات دیگر
یا به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید.
8. به
جای سؤالات کلّی، مفاهیم را به طرف مصداق ها و مثال های
عینی برده و سعی کنید وی را در موقعیت های عینی و واقعی
قرار دهید که هر روز در زندگی خانوادگی پیش می آید و فرد
واکنش احساسی، فکری یا رفتاری نشان می دهد. به عنوان مثال
گرچه سؤالات کلی نظیر عقیده شما در مورد حجاب چیست؟
چه توقعی از همسر آینده خود دارید؟ و… برای شروع خوب هستند؛ امّا فایده
اندکی دارند؛ زیرا سؤالات این چنینی، جوابی کلّی دارند که
اغلب مبهم و غیرشفّاف هستند و طرفین همان طور که دوست دارند
بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و شناخت از یکدیگر را
با تحریف روبرو می سازد.
9. خوب
بشنوید و زیبا بگویید: هنگام صحبت کردن فرد مورد نظر، سراپا گوش باشید و دقت لازم
را به عمل آورید تا مطالب را بهتر به خاطر بسپارید. گاهی متناسب با صحبت های
وی با بیان «بله»، «عجب» و… عکس العمل نشان دهید. خود نیز
هنگام صحبت سعی کنید سنجیده حرف زده، از این شاخه به آن شاخه نپرید و هر حرفی را
نزنید؛ زیرا حتّی لازم نیست هر راستی را نیز بگویید. اشتباهی که بعضی از دختران و
پسران در جلسه گفتگوی خواستگاری مرتکب می شوند این است که
همه گذشته خود که بعضاً همراه با رفتارها، صفات یا ارتباطات نادرستی بوده که اکنون
از آن پشیمانند را به بهانه صداقت یا جلب اعتماد طرف مقابل، مطرح می کنند،
حال آنکه این عمل در بسیاری موارد اثر عکس دارد و نتیجه منفی آن در همان زمان (با
از بین بردن تمایل فرد به این ازدواج) یا در زندگی مشترک (به شکل سوءظن، مشاجره های
فراوان و طلاق)، دامن گیر طرفین خواهد شد.
10. بهتر
است اوّلین جلسه زیاد طولانی نشود؛ زیرا ممکن است با غلبه احساسات و هیجانات نقاط
تاریکی در ارتباط اولیه ایجاد شود و از نتیجه بخشی
آن بکاهد. هیچ اشکالی ندارد که اگر فکر می کنید هنوز وقت
لازم دارید تا طرف مقابل را بشناسید با هماهنگی و موافقت خانواده ها تعداد جلسات را
اضافه نمایید و یا با اطلاع و نظارت خانواده ها ادامه مباحث
را تلفنی پی بگیرید. [93]
سؤالات قابل طرح در جلسات گفتگوی خواستگاری :
نکته:
سؤالات زیر بنا بر اقتضای محیط، افراد و شرایط تغییراتی می کند
که جا دارد با توجّه به شرایط خود از آن ها بهره گیرید و از
هر بخش تنها بیش از چند سؤال پرسیده نشود.
الف. سؤالات مذهبی
سخت ترین
لحظه زندگی تان چه وقت بوده و شما چه کار (جزع و فزع،
ناشکری، صبر، توکل به خدا،توسّل به ائمه اطهار (علیهم
السلام) ، ناراحتی و پریشانی) کرده اید؟
بیشتر چه
مواقعی دعا می کنید و با کدام ادعیه مفاتیح انس دارید؟
در کدام
یک از جلسات و هیأت های مذهبی شهر شرکت می کنید؟
تا چه حد؟
چه
اتفاقی بیفتد نماز را به تأخیر می اندازید یا نمی خوانید؟
مرجع
تقلید دارید؟ چگونه از احکام شرعی مطلع می شوید؟
به نظر
شما دادن خمس و زکات چه قدر اهمیت دارد؟ آیا تا به حال خمس
داده اید؟ خانواده تان چه قدر
مقید به دادن خمس هستند؟
در چه
مسائلی باید امر به معروف و نهی از منکر کرد؟ اگر کسی شما را امر به معروف و
نهی از منکر کرد چه عکس العملی نشان می دهید؟
نظرتان
در مورد موسیقی و برنامه های رادیو و تلویزیون چیست؟ بیشتر
تمایل دارید از کدام برنامه ها استفاده کنید؟
نظرتان
در مورد مراسم عروسی چیست؟ در مجالس عروسی که شرکت می کنید
چگونه شادی می کنید؟
پوشش را
در چه چیزهایی می دانید و چه پوششی به نظر شما حجاب و مناسب
است؟
ارتباط
با جنس مخالف در میان فامیل، محل کار و تحصیل تا چه حدودی باید باشد؟ صحبت هایتان
با این افراد حول و حوش چه موضوعاتی است؟
التزام
به نماز و روزه، برنامه های
مذهبی- معنوی مانند زیارت ائمه (علیهم
السلام) ، شرکت در هیئات و مراسمات مذهبی،
تقید به احکام دین در موضوعات مرجع تقلید، روابط،
پوشش، مهمانی ها،
استفاده از رسانه هایی نظیر تلویزیون، ماهواره، اینترنت و… نیز از جمله مواردی
است که باید نسبت به طرح آن توجّه داشت.
ب. خصوصیات اخلاقی (فردی)
حساس
بودن، کینه ورزی: چه اتفاقی اگر پیش بیاید شما رفت و آمدتان
را با کسی کم یا قطع می کنید؟ با کسی قطع رابطه دارید؟ به
چه دلیلی؟ از چه رفتارهایی نمی توانید بگذرید؟
صداقت:
چه چیزهایی را با خانواده در میان نمی گذارید یا از آنها پنهان می کنید؛ از همسر
آینده تان چه طور؟
غیبت:
کجاها به خودتان حق می دهید که پشت سر دیگران حرف بزنید؟ حتّی می توانید
در قالب موقعیّت های مثالی سؤال نمایید.
عزت،
خوار شدن: با قرض گرفتن یا کمک گرفتن از دیگران موافقید؟ در چه مواردی و از چه
کسانی؟ آیا مشکلات اقتصادی (تنزل حقوق، بیکاری و قرض) خود را با همسرتان در میان می گذارید؟
عصبانیت:
در چه موقعیت هایی عصبانی می شوید؟ از چه کسانی؟ چه می کنید؟ در چه مواردی با
دیگران درگیر می شوید؟ اگر خانواده در حریم خصوصی شما دخالت کنند چه می کنید؟
صبر: از
چه چیزهایی حرص تان در می آید؟ در این شرایط چه می کنید؟
فروتنی:
به خودتان در بین انسان های اطراف خود از لحاظ خوب بودن چه
رتبه ای می دهید؟ چرا؟ در برابر
خودخواهی دیگران چه عکسی العملی نشان می دهید؟
تکبر:
انتقادپذیر هستید؟
حرص،
حسادت: سطح زندگی مطلوب شما از نظر اقتصادی چیست؟
بخل،
ولخرجی: وقتی با دوستان به گردش می روید، آیا شما قبل از
همه دست به جیب می شوید؟
غرور: در
تصمیم گیری ها چه قدر
از نظریات دیگران استفاده می کنید؟ چه قدر
برای کارهایتان احتمال اشتباه کردن می گذارید؟
قناعت:
انتظارات مالی شما از من و خانواده من در شروع زندگی مشترک چیست؟
مهارت در
روابط: چه ویژگی هایی دارید که در روابط شما با دوستان تان
اخلال ایجاد می کند؟
جواب
سؤالاتی کلّی نظیر «خودتان را به چه ویژگی های اخلاقی می شناسید؟» و «دوستان،
خانواده و… شما را به چه ویژگی های اخلاقی می شناسند؟» نیز می تواند
اطلاعات زیادی در اختیارتان قرار دهد.
ج. خصوصیات اخلاقی (اجتماعی)
احترام
گذاشتن: آیا احترام را مانع صیمیمت می دانید؟
خوش
خلقی: آیا دیگران شما را حساس، زودرنج یا عصبی می دانند یا آرام و صبور؟
صله رحم:
با اقوام خود تا چه حد رفت و آمد دارید؟ فکر می کنید بعد از
ازداوج باید بیشتر شود یا کمتر؟
احسان به
پدر و مادر: احترام به پدر و مادر را در چه چیزهایی می بینید؟
اگر در مسأله ای با پدر و مادرتان اختلاف داشتید چه می کنید؟
اهل
مدارا بودن: با افرادی که با شما هم فکر نیستند و مجبورید با آن ها
باشید چگونه رفتار می کنید؟
مردم
داری: چه قدر به خانواده یا دوستانتان بها می دهید؟ برای
آنها چه می کنید؟
لجبازی:
کجاها لج تون در می آید؟ چه می
کنید؟ اگر در کار شما دخالت کنند چه کار می کنید؟
د. صفات شخصیتی
نظم و
ترتیب: می شود برنامه روزانه خود را برای من توضیح
بدهید؟
گوشه گیری:
وقتی برای اولین بار به یک جمعی وارد می شوید چه می کنید؟
در جمع فامیل و دوستان چه می کنید؟
خجالتی
بودن: در جمع چه قدر احساس راحتی می کنید؟
اراده و
قدرت تصمیم گیری: چه قدر کارهای
نیمه تمام دارید؟
زودرنجی:
آیا احساس می کنید چیزهای زیادی هستند که شما را ناراحت می کنند؟
دهن بینی:
چه قدر حرف مردم برایتان مهم است؟
خودنمایی: چه قدر دوست دارید دیگران از شما تعریف کنند؟
به
اندازه حرف زدن، ورّاجی: به نظر دیگران در صحبت کردن خود
چه قدر حاشیه می روید؟ آیا دوست
دارید در تمام مسائل نظر دهید؟ دقت نمایید که در خلال گفتگو با وی می توانید
به اطلاعات خوبی در این زمینه دست یابید.
نشاط:
اوقات فراغت خود را به چه چیزهایی اختصاص می دهید؟
خویشتن داری:
در مقابل اشتباه دیگران چگونه برخورد می کنید؟
انتقادگری و انتقادپذیری: رک بودن در انتقاد را چه قدر قبول
دارید؟ چگونه عیب های دیگران را به آن ها
می گویید؟ فرد انتقادکننده باید چه خصوصیاتی داشته باشد که
شما انتقادش را بپذیرید؟
خوش بینی
و امیدواری: آینده رو چه طور می بینی؟ چه اهدافی داری؟ فکر
می کنی می توانی به آن ها برسی؟
قاطعیت:
وقتی تصمیم آخر را می گیرید، چه عواملی می تواند
در منصرف شدن شما دخیل باشند؟
درک
متقابل: مبنای شما برای تقسیم نقش ها چیست؟ اگر یکی از زوجین شاغل باشند یا هر دو
شاغل باشند؟
استقلال:
انتظارات شما از پدر و مادر من و والدین خودت در دوران عقد چیست؟
رفیق بازی،
وابستگی به والدین: در مسافرت ها مایلید به غیر از همسرتان
چه کسی با شما باشند و چه کسانی نباشند؟
قُد
بودن، سخت گیری: چه قدر روی حرف
خودتان تأکید دارید؟ نظر دیگران در این زمینه چیست؟
ازدواج
موقّت
امروزه برخی پسران و مردان جامعه برای ارضاء نیازهای جنسی از راه های
مختلف اقدام می کنند.چرا در جامعه ازدواج موقت فرهنگ سازی
نمی شود تا مشکل شرعی هم نداشته باشد؟
نگرانی
شما جهت حفظ عفّت و پاکی بوسیله دوری از گناه ستودنی است. پاسخ به سؤال شما مستلزم
بیان نکاتی پیرامون جوانب مختلف این مسأله است تا با بینش کاملی به جواب سؤال خود
برسید.
به هر
حال غرایز طبیعی انسان به گونه ای هستند که اگر به صورت
صحیحی بدان ها پاسخ گفته نشود، برای ارضای آنها متوجه راه
های انحرافی خواهد شد؛ زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعی را نمی توان
از بین برد و اگر هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامی عاقلانه نیست و به نوعی
مبارزه با قانون آفرینش است؛ بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولی
ارضاء نموده و از آنها در مسیر زندگی سالم بهره برداری کنیم.
اکنون
این پرسش پیش می آید که در بسیاری از شرایط و محیط ها، افرادی قادر به ازدواج دائم
نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت های طولانی و یا مأموریت ها با مشکل عدم ارضای
غریزه جنسی رو به رو می شوند. این موضوع به خصوص در عصر حاضر به شکل حادتری رخ
نموده است؛ چرا که سن ازداوج بر اثر طولانی شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعی،
بالا رفته و کمتر جوانی می تواند در سن پایین ـ یعنی در داغ ترین دوران غریزه جنسی
ـ اقدام به ازدواج کند.
با این
وضع، چه باید کرد؟
آیا باید
مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبان ها و راهبه ها) تشویق کرد؟
یا اینکه
آنان را در برابر بی بند و باری جنسی، آزاد گذاشت و شاهد صحنه های زننده بود؟
و یا
آنکه راه سومی را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن
بی بند و باری جنسی را؟
اینجاست
که باید پذیرفت ازدواج موقّت از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است که اگر در غیاب
نکاح دائم تجویز شود، دیگر افراد مجبور نخواهند شد برای ارضای نیازهای عاطفی و جنسی
خویش به روابط بی بند و بار و نامشروع روی آورند. از امام صادق (علیه
السلام) نقل شده که می فرمایند:
« کَانَ
عَلِیٌّ (علیه
السلام) یَقُولُ لَوْ لَا مَا
سَبَقَنِی بِهِ بَنِی الْخَطَّابِ مَا زَنَی إِلَّا شَقِیٌّ ؛ [94]
امیرالمؤمنین علی (علیه
السلام) دائماً می فرمودند: اگر پسر
خطاب به خاطر سبقت گرفتن بر من ازدواج موقت را حرام نمی کرد
هیچ کسی زنا نمی کرد مگر کسی که انسانی شقی و بدبخت باشد».
البتّه
ناگفته نماند که در فرمایشات معصومین (علیهم
السلام) در مورد ازدواج موقت دو دسته روایات وجود دارد:
گروهی از
روایات ازدواج موقّت را مستحب دانسته است. [95]
دسته ای
دیگر از روایات از اقدام بی مورد نهی فرموده است. به عنوان مثال امام موسی کاظم (علیه
السلام) در روایتی به علی بن یقطین می فرماید:
« مَا
أَنْتَ وَ ذَاکَ قَدْ أَغْنَی اللَّهُ عَنْهَا ؛ [96]
تو را با نکاح متعه چه کار و حال آن که
خداوند تو را از آن بی نیاز کرده است».
در جمع بندی
این روایات می توان گفت:
سفارش به
ازدواج موقت به جهت حفظ قانون و سنت الهی و انجام حلال الهی برای افراد خاصی باشد
که تحت فشار زیاد نیروی جنسی هستند.
این نوع
اقدام در مواردی مکروه است و سزاوار است از آن دوری شود؛
جایی که
تهمت زنا و… زده شود.
جایی که
باعث اذیت همسران دائم و تضییع حقوق آنان گردد.
جایی که
انسان را از مسؤلیت و انجام واجبات باز دارد.
جایی که
باعث خفت و سبکی انسان گردد.
جایی که
فقط برای هوس رانی باشد.
جایی که
زن، زناکار و بدکاره باشد.
دختر،
باکره باشد. [97]
شهید
مطهری (رحمت
الله علیه) نیز در این باره می فرماید:
«اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده اند، به
خاطر حکمت ثانوی آن یعنی «احیاء سنت متروکه» بوده است؛ زیرا تنها ترغیب و تشویق
نیازمندان برای احیاء این سنت متروکه کافی نبوده است. این مطلب را به طور وضوح از
اخبار و روایات شیعه می توان استفاده کرد. به هر حال آنچه
مسلم است این است که هرگز منظور و مقصود قانون گذار اول از
وضع و تشریع این قانون و منظور ائمه اطهار از ترغیب و تشویق به آن این نبوده است که
وسیله هوس رانی و هواپرستی و حرم سراسازی
برای حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگی برای عده ای زنان
اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم کنند». [98]
متأسّفانه در شرایط فعلی این نوع ازدواج از هیچ انضباط، نظم و تعهدی برخوردار نیست.
عدم وضع
و تبیین قوانین کارآمد و در نتیجه عدم اطلاع کافی از مسؤلیت ها
و احکام ازدواج موقت باعث گردیده که افراد در این نوع ازدواج تعهّدی احساس نکنند،
به طوری که برخی فکر می کنند با صرف خواندن یک صیغه کار
تمام است، شاید هم به همین دلیل است که فرهنگ اجتماعی امروز جامعه ما هنوز پذیرای
ازدواج موقّت نیست.
از آنجا
که مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزینه و نیازهای دیگر، همانند ازدواج دائم نیست و
طبیعتاً برای اکثر جوانان قابل دسترس خواهد بود، اگر بدون اتخاذ تدابیر و قانونمندی
های لازم صورت پذیرد، بی شک عوارض نامطلوب بهداشتی و روحی برای جامعه در بر خواهد
داشت که برخی از آن ها عبارتند از:
الف. پیامدها و عوارض نامطلوب فرهنگی – اجتماعی
متأسفانه
وضعیت فرهنگی کنونی جامعه به گونه ای است که غالب مردم
به کسانی که مرتکب فحشا می گردند با دید اغماض می نگرند؛
ولی کسی را که ازدواج موقت کرده فردی بی بند و بار تلقّی می کنند.
در واقع این مسأله عاملی خواهد بود بــرای ایجاد سوءظن نسبت بــه کسانی کـه
ایــن شیوه را انتخاب کرده اند.
بروز
برخی نابسامانی های اجتماعی (بلاتکلیفی فرزندانی که از این
طریق به دنیا می آیند) و مشکلات بسیار شناخته و یا ناشناخته
دیگر.
عدم
پذیرش این نوع ازدواج از سوی خانواده ها به خصوص
اولیاء و خانواده دختران.
سوء
استفاده برخی فرصت طلبان؛ ممکن است مردانی که زندگانی خود را بر پایه هوی و هوس زود
گذر بنا نهادند بخواهند، پای شان را از گلیم خود خارج و
زندگی دائمی شان را دچار درگیری و نزاع سازند.
مواردی
نیز دیده شده زنانی که به اصطلاح صیغه می شوند دارای شوهر
بوده و یا اینکه ممکن است در میان دو ازدواج موقت، از نگه داشتن عدّه خودداری کرده
باشند که همه اینها وضع قوانین و مقررات خاص را می طلبد.
ب.
پیامدها و عوارض بهداشتی
عدم
استفاده از آموزش های جنسی رسمی؛ البته در سال های
اخیر، در پاسخ به نیاز جامعه کلاس های آموزشی مختلفی از طرف
وزارت بهداشت برگزار شده است؛ اما
علی رغم تلاش های انجام
شده احتمال بروز مسائلی نظیر مشکلات جنسی، اختلالات رابطه
جنسی و… وجود دارد.
چرخه
پنهان انتقال بیماری ها؛ گاهی یک مرد با تعدادی زن (حتی به
طور هم زمان) رابطه
جنسی دارد؛ لذا احتمال انتقال برخی بیماری ها حتی به همسر و
اعضای خانواده خود افزایش می یابد.
احتمال
بارداری های ناخواسته، سقط جنین و عوارض آن.
رابطه
جنسی مقعدی و عوارض آن: رابطه جنسی مقعدی یکی از روش های
جنسی متداول در روابطی است که ترس از بارداری وجود دارد و یا طرفین دسترسی یا اطلاع
کافی از روش های پیش گیری از
بارداری ندارندکه ضررهای بسیاری به ویژه برای زنان به بار می آورد.
با توجه
به موارد فوق شاید خود نیز به این نتیجه رسیده باشید که این مسأله ارزش ریسک ندارد؛
زیرا آسیب های مختلف فرهنگی و پزشکی و در کنار آن پیامدهای
روان شناختی [99]
آن نظیر دلبستگی، مقایسه همسر آینده با فرد مورد نظر،ترس و اضطراب از اطلاع همسر
آینده، تنوع طلبی جنسی و… قابل انکار نیست. از سوی دیگر با توجّه به این که در
این رابطه مراکز رسمی خاصی وجود ندارد ، پیدا کردن فرد مورد اطمینان کاری دشوار
است.
در یک
جمع بندی باید گفت شایسته آن است که سعی کنید ازدواج دائم
داشته باشید. تجربه ثابت کرده که اگر جوانان و خانواده ها
توقعات خود را پایین آورده و حتّی مدتی به صورت عقد رسمی و شرعی با یکدیگر ارتباط
داشته باشند تا پس از آن به طور رسمی زندگی مشترک را آغاز کنند،
بهتر از آن است که به سراغ ازدواج موقت بروند.
خداوند
در قرآن کریم می فرماید:
« وَ
أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ
إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ
واسِعٌ عَلیمٌ » ؛ [100]
«کسانی
که تنگ دست می باشند دلهره فقر و عدم امکانات مادی نداشته باشند که از ناحیه فضل و
رحمت خاص خداوندی در امر نکاح و ازدواج کمک خواهد شد».
اگر هم
شرایط ازدواج دائم به هیچ وجه فراهم نیست عفت جنسی و حفظ پاکدامنی از طریق کنترل
میل جنسی و رعایت تقوا تا زمان فراهم شدن شرایط نسبی ازدواج دائم را سرلوحه عمل خود
قرار دهید.
فصل سوم – نامزدی و عقد
دوران
نامزدی و عقد
دوران نامزدی باید کوتاه باشد یا طولانی؟ در هر صورت دلایل خود را
بیان کنید؟
در متن
سؤال به صورت دقیق اشاره نشده که مراد از دوره نامزدی چه دوره ای
است؛ زیرا تعریف دوره نامزدی در کشورمان متفاوت است.
در حقوق
مدنی کشورمان «نامزدی» زمانی است که مرد از زنی خواستگاری می کند
تا بعد با او ازدواج کند و زن موافقت کند، [101]
در حالی که
برخی خانواده ها، فاصله عقد دائم تا برگزاری جشن عروسی را
دوره «نامزدی» می دانند؛ بنابراین در ادامه به حالتی که
صرفاً پیشنهاد ازدواج (خواستگاری) ارائه شده با عنوان «نامزدی» و به فاصله عقد تا
جشن ازدواج با عنوان «دوران عقد» اشاره می گردد.
بر اساس
حقوق مدنی ایران، نامزدی مدّت ندارد و تا زمانی که یکی از دو نفر آن را به هم نزده
است، باقی خواهد ماند. [102]
با توجّه به این که
شناخت طرفین از یکدیگر، اصل مهم دوران نامزدی است، شایسته است بر اساس واقعیّت گرایی،
این مدّت به صورت معقول به اندازه ای باشد که نه شتابزده
عمل گردد و نه بی دلیل مدّت آن طولانی گردد؛ زیرا ممکن است
عواملی نظیر برخی توقعات نابجای طرفین از یکدیگر، زیاده روی
در رفت و آمدها و برانگیخته شدن غیرت والدین دختر و گفت و گوهای تکراری و بی اهمیت
طرفین، باعث شود تردید و تزلزلی در انتخاب صورت گیرد.
طبیعی
است که هر چه ابهامات متأثّر از جلسات گفت و گو
یا تحقیقات محلی طرفین نسبت به یکدیگر بیش تر باشد،
دوره نامزدی بیشتر طول خواهد کشید؛ امّا بعضی از افراد نیز وجود دارند که
نسبت به تعهد هراس دارند و ممکن است با نامزدی طولانی مدّت از زیر بار تعهد زندگی
مشترک شانه خالی کنند؛ بنابراین دوره نامزدی باید نه کوتاه
مدت باشد و نه آنقدر طولانی که مشکلات را به همراه داشته باشد.
در ضمن
در این دوران ضروری است مرزهای منطقی و شرعی رابطه حفظ شود تا به ویژه دختر خانم ها
از آسیب های احتمالی در امان بماند.
در مورد
دوران عقدخواندگی (فاصله میان عقد تا برگزاری جشن ازدواج) که با خواندن صیغه عقد
بین پسر و دختر وجهه شرعی و قانونی نیز پیدا می کند، گفتنی
است که به دلایل زیر وجود چنین دوره ای ضروری است:
– آماده سازی
طرفین به ویژه دختر و خانواده اش جهت کاهش تدریجی وابستگی های
شدید عاطفی؛ زیرا جدایی ناگهانی فرد از خانواده به ویژه برای دختر ناگوار بوده و چه
بسا موجب تلخکامی و آسیب دیدگی عاطفی وی و خانواده اش
نیز گردد.
– آماده سازی
طرفین جهت پذیرش مسؤولیت زندگی مستقل و کسب مهارت های زندگی
مشترک.
– ایجاد
اُنس؛ برای دختر و پسر عفیف و با حیایی که تا چندی قبل بیگانه بودند، سخت است که
بدون مقدمه در کنار هم زندگی مستقلی را آغاز کنند؛ بنابراین شایسته است مدّتی
بگذرد تا با هم انس گرفته و مهیای زندگی با هم گردند .
– آمادگی
والدین دختر جهت تهیه جهیزیه و آمادگی پسر برای فراهم آوردن مقدمات ازدواج، تهیه
منزل مسکونی و… .
– شناخت
بیشتر از سلیقه ها، علایق و عادات
همدیگر و خانواده ها برای ورود به زندگی مشترک با تفاهم
بیشتر.
–
فرصت تجدید نظر در صورت عدم تفاهم جدّی؛ دوره عقد، دوره شناخت بهتر و عمیق تر
زوجین برای ارزیابی بهتر سطوح کفویت است؛ زیرا شناخت در دوره نامزدی برای
انتخاب و شناخت در دوران عقد به دلیل عدم وجود محدودیت های
دوره نامزدی برای تفاهم بیشتر زوجین جهت سازگاری افزون تر
در زندگی مشترک است که مهمترین فایده آن فراهم آوردن فرصت تجدید نظر و جدایی
در صورت عدم تفاهم جدی طرفین با یکدیگر قبل از مراسم عروسی است تا در ادامه
هزینه های بیشتری به طرفین تحمیل نگردد.
– در
مورد مدت دوران «عقد» نیز گفتنی است که حدّ معینی ندارد و برای همگان، یکسان نیست،
بلکه بستگی به شرایط و موقعیت دختر و پسر و شرایط خانوادگی و اجتماعی آنها دارد؛
امّا می توان گفت که اگر مانع خاصّی [103]
در میان نباشد و دختر، پسر و خانواده هایشان
آماده عروسی باشند، مدّت (6 الی 9) [104]
ماه مناسب است. طولانی شدن این دوران نیز پیامدهایی دارد که برخی از آن ها
عبارتند از:
مقایسه
همسر با دیگران و دلزدگی ناشی از هوس ها و تنوّع طلبی ها.
توقعات
نابجای ناشی از چشم و هم چشمی ها و رسوم نادرست طرفین و
خانواده ها از یکدیگر.
دخالت های
ناشیانه و گاه مغرضانه اطرافیان.
غیرت
نابجای خانواده دختر و ایجاد محدودیت و محرومیت ها در روابط
عاطفی و فیزیکی پسر و دختر.
محدودیّت های
ناشی از حضور فرزندان مجرد در خانواده.
کاهش
اشتیاق اولیه، آرامش خاطر و دلسردی پسر و دختر بر اثر محرومیت های
عاطفی و زناشویی تحمیلی.
برجسته
شدن احتمالی نقاط ضعف طرف مقابل یا خانواده و فامیل وی و ایجاد تردیدهای نابجا در
طرفین.
دوران
عقد موفق
چه مشکلات و آسیب هایی در دوران عقد وجود
دارد. برای این که این دوران به خوشی و موفقیّت سپری شود هر
یک از ما چه وظیفه ای بر عهده داریم؟
حقیقت آن
است که دوران نامزدی و عقد از جهاتی مهم تر، لذت بخش تر و سازنده تر از دوران پس از
عروسی است؛ زیرا دختر و پسری که این دوره را ماهرانه،
با ظرافت و با عمل به وظایف ویژه آن سپری کنند، قادر خواهند بود با خاطرات زیبا و
دل انگیز این ایام سرمایه گذاری عاطفی پُرسودی برای زندگی زناشویی خود کرده و
پایه های زندگی مستحکمی بنا نهند.
در این
میان ممکن است هر یک از زوجین در ارتباط با هم و یا خانواده یکدیگر به مشکلاتی
برخورد نمایند که در ادامه با اشاره به برخی از آن ها به
راهکارهایی در قالب توافقات لازم قبل از شروع عقد و وظایف دختر و پسر در دوران عقد
خواهیم پرداخت.
الف. توافقات لازم قبل از شروع عقد بین خانواده ها
آداب رفت
و آمد: مسائلی از قبیل ماندن شب هنگام داماد در منزل دختر و بالعکس و حد و حدود
معاشرت ها در این ایام از جمله مواردی است که اگر از قبل در
مورد آن به صورت شفاف توافقی صورت نگیرد، بسترساز برخی از دل خوری ها
و اختلاف ها خواهد بود.
آداب
تفریح و بیرون رفتن ها: ضروری است که خانواده ها
هنگام توافق بر شیوه رفت وآمدها به موضوع میزان و کیفیت تفریح ها و مسافرت ها نیز
بپردازند؛ زیرا بسیار اتفاق افتاده که این جمله آقا داماد
«من هرجا که دوست دارم می خواهم با خانمم بروم و به کسی ارتباطی ندارد» با مقاومت
والدین دختر مواجه و باعث ایجاد رنجش، انتقام جویی ها
و بهانه گیری های بعدی شده است.
خرید
عروسی و مسائل مربوط به جشن ازدواج: ضروری است قبل از عقد در مورد تمامی مراسم
و خریدها به صورت ریز و اجرایی توافقی روشن صورت گرفته و یادداشت گردد تا طرفین خود
را نسبت به اجرایی نمودن توافقات متعهد ببینند؛ زیرا به
عنوان مثال هر یک از اختلاف سلیقه طرفین در مورد تاریخ برگزاری مراسم
و یا کمیّت و کیفیّت خرید لوازم می تواند اختلاف آفرین
گردد.
تعیین
معتمدی صاحب نفوذ به عنوان میانجی: امروزه ممکن است به دلیل رسم و رسوم
مختلف خانواده ها و یا تفاوت سلیقه جوانان با بزرگ ترها
در نحوه برگزاری جشن و… مسائلی به وجود آید که وجود داوری مورد قبول و احترام
طرفین برای نزدیک کردن آراء به یکدیگر و احیاناً وصل کردن خانواده ها و
افراد با همدیگر ضروری است.
ب. وظایف دختر و پسر در دوران عقد
برای
تشکیل خانواده موفّق علاوه بر لزوم وجود معیارهای صحیح و
منطقی در انتخاب همسر و تشکیل خانواده که در حفظ و استمرار موفقیّت آن سهم بسزایی
دارد، نمی توان انتظار داشت صرفاً با انتخاب درست همسر،
خوشبختی تا آخر عمر در قلب زوجین احساس گردد، بلکه یک رابطه مهم و حساس مانند رابطه
زناشویی نیاز به مراقبت و توجّه زیادی از سوی همسران دارد. برخی از این مراقبت ها
و وظایف طرفین در دوران عقد عبارتند از:
افزایش
شناخت طرفین از یکدیگر برای تفاهم بیشتر: در این دوران به دلیل محرمیت طرفین با هم
می توان اطلاعات بیشتری از خصوصیات رفتاری، عاطفی، اخلاقی،
اجتماعی و فرهنگی طرف مقابل به عنوان تکمیل کننده شناخت مرحله گزینشی برای تفاهم و
سازگاری در زندگی مشترک در اختیار گرفت. مسافرت ها و مهمانی های
دوران نامزدی، یکی از بهترین راه ها برای سنجش رفتار شریک
زندگی و پی بردن به خط قرمزها و
اموری است که وی از انجام آن، واکنش ناراحت کننده ای از خود نشان می دهد. این که
در این موقعیّت ها تا چه اندازه به همسر و نیازهایش توجه می کند،
با چه کسانی گرم می گیرد و با چه کسانی بیش از اندازه صمیمی
می شود، چه قدر آداب معاشرت را به
جا می آورد و… همه و همه بیان کننده سبکی است که در
ارتباطات خود از آن پیروی می کند.
افزایش و
تحکیم محبت متقابل: اساس و شالوده زندگی خانوادگی بر محبت استوار است. در این میان
دوران عقد، بهترین فرصت برای افزایش و تحکیم آن است که نگرش های نادرستی نظیر: «اگر
به همسرم محبت کنم، سوء استفاده کرده، توقعاتش بالا می رود،
لوس می شود یا اقتدارم از بین می رود»،
«کم محلی کن تا ارج و قربت حفظ شود» تهدیدش می کند.
عشق و
محبت همسران دو طرفه است و نیاز یک شوهر به علاقه و محبت همسر، درست به اندازه نیاز
زن به عشق و علاقه شوهر است؛ زیرا همان طور
که اگر زن در مورد محبت و علاقه همسرش نسبت به خود تردید کند احساس درماندگی و
ناتوانی عاطفی و پژمردگی به او دست می دهد، عدم ابراز علاقه
به شوهر نیز از انگیزه وی جهت تلاش و تأمین آسایش خانواده می کاهد.
از این رو در آموزه های دینی به
اظهار محبت و مهربانی همسران بسیار سفارش گردیده است، به گونه ای
که پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلی
الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
« فَأَشْفِقُوا
عَلَیْهِنَّ وَ طَیِّبُوا قُلُوبَهُنَّ حَتَّی یَقِفْنَ مَعَکُمْ وَ لَا تَکْرَهُوا
النِّسَاءَ وَلَاتَسْخَطُوا بِهِنَّ ؛ [105]
با زنان مهربانی کنید و دل هایشان
را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید».
امام
صادق (علیه
السلام) نیز می فرمایند:
« وَ
إظهارُ العِشْقِ لَهُ بِاالخِلابَةِ والهَیْئةِ الحَسَنَةِ لَها فی عَیْنِهِ ؛ [106]
زن باید با اظهار علاقه و با دلربایی و آرایش در برابر شوهر به گونه ای
عمل کند که رضایت و خوشنودی شوهر جلب شود».
آموزش
مهارت های زندگی و همسرداری: زندگی مشترک شما و همسرتان
تنها زمانی می تواند به عنوان افقی روشن و جلوه گاهی
زیبا برای تولدی دوباره مطرح باشد که وجوه ضروری این اشتراک، یعنی توانایی ها
و مهارت های خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد هر دوی
شما رؤیت شود؛ زیرا این مهارت ها و توانایی های
انسان است که در وقت لزوم، به یاری او می آید تا مشکلات،
اختلافات و نقاط ضعف و کاستی های زندگی مشترکش را برطرف
کند. حال چنانچه زندگی مشترکی که براساس پیوندی مقدس از سوی زن و مرد، صورت
پذیرفته، با عدم توانایی ها و مهارت های
هر دو نفر و یا حتی یکی از آنها روبه رو شود، به طور مسلم،
ادامه این زندگی با تلخکامی، ناراحتی، تنش و رنجش همراه خواهد شد. برخی از این
مهارت ها عبارتند از: مهارت حل تعارض، حل مسأله،
تصمیم گیری، مدیریت هیجانات و خشم،
همدلی و روش صحیح رابطه با همسر، تفاوت های روان شناختی زن
و مرد و…
داشتن
قرار ملاقات های صمیمانه: ممکن است دغدغه های برگزاری جشن
عروسی، اتمام تحصیل و یا خدمت سربازی فرصت با هم بودن را
از طرفین بگیرد؛ امّا بهتر است سعی شود که طرفین وقت
بیشتری با هم بگذرانند. به عنوان مثال ملاقات ها، امید، شور
و علاقه را در آن ها تقویت می کند؛
زیرا قادر خواهند بود در خلال صحبت های محبت آمیز،
دادن کادو و… عشق و محبت خود را به همدیگر نشان داده، درباره زندگی آینده
به گفت وگو نشسته و به همدیگر دل گرمی و امید بدهند.
رد و بدل
کردن هدیه: تهیه هدیه برای همسران به ویژه در دوران عقد احساس خوشایندی را در وی به
وجود خواهد آورد که نشانه علاقه و صمیمیت شما به او محسوب شده و باعث ایجاد شادابی
در روابط شما نیز می شود؛ زیرا هدیه دادن، فارغ از این که
چه باشد (ارزان، گران، کوچک، بزرگ، مادّی، معنوی و…) موجب می شود
تا موجی از شادمانی و احساس صمیمیت و رضایت در وجودتان نسبت به یکدیگر به حرکت
درآید و به دنبال آن علاقه ها افزایش یافته و محبت شما نسبت
به یکدیگر پایدارتر گردد. آنچه در هدیه دادن مهم می نماید
اظهار محبت و دوستی توسط آن است نه ارزش مادی آن؛ بنابراین سعی نمایید هدیه ای
انتخاب نمایید که با سن و ذوق و سلیقه همسرتان تناسب داشته باشد، عاملی در جهت رشد
وی به سوی خوبی ها و کمال باشد، [107]
در عین زیبایی، دارای ماندگاری و کارآیی باشد، [108]
نوع و رنگ کاغذ کادو، شکل بسته بندی
و مهم تر از آن متنی که ضمیمه هدیه می کنید
را نیز به گونه ای انتخاب نمایید که بتوانید عشق خود به
همسرتان را در آن بدمید.
رد و بدل
کردن یادداشت های محبت آمیز: نوشتن نامه های پُرمحبت و باصفایی که پس از ملاقات های
حضوری و هنگام جدا شدن و یا در طول دوره عقد رد و بدل می شود
به دلیل خاطره انگیز و لذت بخش بودن تأثیر نکویی در افزایش محبت و استحکام رابطه
دارد.
داشتن
روابط عاشقانه و رابطه جنسی معقول: وقتی بین دو جوان عقد ازدواج خوانده شده حق
هرگونه تمتّع مشروع از همدیگر را دارند، لیکن در برخی از نقاط کشورمان به دلایلی
نظیر: امکان بارداری ناخواسته، زیبایی برگزاری مراسم عروسی و… رسم چنین است که
روابط مخصوص زناشویی را تا شب زفاف به تأخیر می اندازند. با
توجّه به منع برقراری روابط کامل جنسی در این دوران یکی از مواردی که می تواند
شادی و نشاط دو جوان را در این ایام حفظ کند، ترکیب لحظه های
ناب در کنار هم بودن با ابراز عشق و محبّت کلامی و رفتاری به یکدیگر است.
آموختن
مهارت حل اختلاف: به هر حال در هر ازدواجی، مشکلاتی وجود دارد؛ اما آنهایی که
ازدواج هایی بادوام دارند، می دانند
که چه طور خیلی سریع یک مشاجره را حل و فصل کرده و زخم ها
را در حداقل مقدار آن نگه دارند؛ زیرا گذاشتن دعواهای قدیمی روی دعواهای جدید
پیچیدگی زیادی ایجاد می کند، طوری که دیگر هیچ راهی برای حل
مشکل اصلی باقی نمی ماند. خوشبختانه یاد گرفتن مهارت حل
اختلاف مقدور است، فقط کافی است برای کشف علّت مشاجرات خود
وقت بگذارید و چنین فکر نکنید که در مشاجره، یکی از شما برنده است و دیگری بازنده؛
زیرا این طرز فکر خطرناک است.
در واقع مشاجرات مکرّر همسران نشان می دهد که باید تغییراتی
در رابطه شان صورت گیرد و اگر هر دو این موضوع را درک کنند،
قادر خواهند بود در تمام زمینه ها به صمیمیت بیشتری دست
یابند. برخی از راهکارها در این زمینه عبارتند از: به رسمیت شناختن اختلاف نه
انکار، بیان جرأتمندانه احساسات، خواسته ها و افکار خود،
رعایت مقرّرات مربوط به گوینده و شنونده در گفتگو با همسر،
عدم اطلاع و دخالت اطرافیان (علنی نکردن بین خانواده ها) ،
تعیین واقع بینانه و پذیرش سهم خود در مشکلات،
اولویت بخشی به همسر و زندگی مشترک خود، مشارکت جویی
با همسر در مسیر حل اختلاف، یاری جستن از افراد با تجربه و
خیرخواه، گذشت و بخشش.
مطالب مرتبط :
دفتر
پنجاه و ششم پرسش ها و پاسخ های دانشجویی « مشاور همراه» – قسمت دوم
پی نوشت ها:
[1] .
عبدالرضا بهین، پلّه پلّه تا موفقیّت: روش های علمی
و کاربردی موفقیّت تحصیلی، ص11.
[2] .
جیمز اف. شفرد، مهارت های مطالعه در دانشگاه و
مدرسه، ص 156.
[3] .
شریعت دلجور رنگیانی، شیوه های یادگیری و مطالعه، ص
91.
[4] . phrase reading.
[5] .
زهرا شعبانی، روش های مطالعه و یادگیری، ص 37.
[6] . close reading.
[7] .
همان، ص 42.
[8] .
منعکس کننده اندیشه و مقصود اصلی نویسنده است. شناسایی این ایده از طریق
یادگیری نکات اصلی، بهتر میسر می شود. بیان صحیح
ایده اصلی یک کتاب یا یک بخش از یک کتاب مستلزم یک یا دو جمله است.
[9] .
اندیشه های مهم یا گروه هایی
از معنی اند که روی هم ایده اصلی را تشکیل می دهند.
[10] .
اطلاعات واقعی، تصاویر و مثال هایی که حاوی و توضیح
دهنده نکات اصلی اند.
[11] .
فقط زیر کلمات کلیدی و مهم خط بکشید؛ زیرا علامت گذاری
تمام مطالب به آن ها اهمیّت یکسانی می دهد
که نه تنها باعث یادگیری بیش تر نمی شود،
بلکه مانعی بر سر راه تمرکز خواهد بود.
[12] . forgetting.
[13] . long – term memory.
[14] .
علی اکبر سیف، روان شناسی تربیتی، ص 132.
[15] . short – term memory.
[16] .
مسعود آذربایجانی و محمدرضا سالاری فر، روان شناسی
عمومی، ص 169.
[17] . sensory memory.
[18] .
هاشم ذوالقدر، مهارت های تحصیلی و تنظیم وقت «شیوه های
مطالعه موفق، مجله رشد، شماره 6، پاییز 1383، ص57 تا 59.
[19] .
حمزه گنجی، روان شناسی عمومی، ص 120.
[20] .
این روش در متون انگلیسی به p q 4r معروف است.
[21] .
عبدالرضا بهین، پلّه پلّه تا موفقیّت: روش های علمی
و کاربردی موفقیّت تحصیلی، ص29.
[22] .
محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 3، ص 133،ح
٤١٩٣.
[23] .
محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی (صدوق )، خصال ، ج 2، ص 423، ح 22.
[24] . test anaxiety .
[25] .
دیوید مک ایلری، روش های موفقیّت در امتحان، ص61 به
نقل از (همبری ، 1988؛ سایپ ، 1991).
[26] .
همان، به نقل از (زایدنر، 1988).
[27] .
جیمز اف. شفرد؛ مهارت های مطالعه در دانشگاه و
مدرسه، ص 120.
[28] .
کبری کاظمیان مقدم و مهناز مهرابی زاده هنرمند،
اضطراب امتحان و شیوه های مقابله با آن،صص 53- 80.
[29] .
در آزمون هایی که به open book
مشهور است.
[30] .
عبدالرضا بهین، پلّه پلّه تا موفقیّت: روش های علمی
و کاربردی موفقیّت تحصیلی، ص 155.
[31] .
عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، ص 478، ح 11042.
[32] .
در سؤالات بعد به این بحث پرداخته خواهد شد.
[33] .
عبدالرضا بهین، پلّه پلّه تا موفقیّت: روش های علمی
و کاربردی موفقیّت تحصیلی، ص 155.
[34] .
همان، ص 118.
[35] . همان، ص 119.
[36] . systematic
desensitization.
[37] .
حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، ج1، ص 366، ح 6.
[38] .
برای مطالعه بیشتر ر.ک: روش های پیش گیری
از افت تحصیلی: ویژه مدیران، مشاوران و معلمان مدارس، محمد مصطفوی، مژگان
خدادادی، تهران: نشر ورای دانش، 1389.
[39] .
شریعت دلجور رنگیانی، شیوه های یادگیری و مطالعه، ص
57.
[40] .
محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 115، ح 9199.
[41] .
علی اکبر سیف، روان شناسی تربیتی، ص 250.
[42] . عبدالکریم قریب، 57 درس برای تقویت
حافظه، ص 113.
[43] .
برای مطالعه بیشتر ر.ک: سید مرتضی نظری، عوامل موفقیت در تحصیل، تهران: نشر
مدرسه، 1390.
[44] .
سید مجتبی حورایی، مطالعه موفق با تمرکز، ص2.
[45] .
طیبه فردوسی، بررسی عوامل مؤثر در بی توجهی دانش آموزان به مطالب
درسی، ص 25.
[46] .
ملوین پاورز، رابرت اس استارت، راهنمای تمرکز بهتر، ترجمه حسن نیر، ص47.
[47] .
محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 11، ص 378، ح
19744.
[48] .
همان، ح 19744.
[49] .
محمدرضا احمدی، تمرکز فکر و هفت راهکار عملی برای تقویت آن، مجله پرسمان،
شماره 47، مرداد 1385، ص 28.
[50] .
همان.
[51] .
محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج100، ص221، ح25.
[52] .
حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص153، ح 16350.
[53] .
همان، ج 14، ص 152، ح 16343.
[54] .
روم، آیه 21.
[55] .
حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص153، ح 16346.
[56] .
علی احمد پناهی، همسرداری، ص20.
[57] .
محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج100، ص222، ح38.
[58] .
نور، آیه 32.
[59] . will durant.
[60] .
علی احمد پناهی، ازدواج در اسلام، با نگاهی به آثار
تربیتی و روان شناختی آن، مجله معرفت، شماره 104، ص
38.
[61] .
محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج100، ص221، ح 34.
[62] .
بقره، آیه 216.
[63] .
سید محمد باقر موسوى، ترجمه تفسیر المیزان، ج 1،
ص365.
[64] .
فرقان، آیه74.
[65] .
مهدی عباسی، ذکرهای نجات بخش،
ص76.
[66] .
شهلا کاظمی پور، تحوّل سن ازدواج زنان در ایران و عوامل جمعیّتی مؤثر بر
آن، پژوهش زنان، دوره 2، شماره3، پاییز 1383: صص 103-124.
[67] .
ابوالقاسم اکبری، مشکلات نوجوانی و جوانی، ص207.
[68] .
برای مطالعه بیشتر ر.ک: مدیریت تعارض همسران، محمد
کاظم عاطف وحید، فهیمه لواسانی،
احمدرضا محمدپور، مشهد: نشر آهنگ قلم، 1388.
[69] . chat room.
[70] .
محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص90، ح 8045.
[71] .
محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج5، ص332 ،
ح 1 .
[72] .
محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 100، ص 235، ح 19.
[73] .
محمدبن علی بن حسین بن بابویه (صدوق)، من لا یحضره الفقیه ، ج 3،
ص 409، ح 4428.
[74] .
محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص91،
ح8046.
[75] .
همان، ج 5، ص93 ، ح 8058.
[76] .
مجمع البحرین، ج 3، ص 1841.
[77] .
طه، آیه 128.
[78] .
محمدبن حسن حرّ
عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص84، ح25094.
[79] .
محمد محمدی ری شهری،
میزان الحکمه، ج2، ص 185،ح 2463.
[80] .
همان، ج 7، ص 506، ح13533.
[81] .
همان، ح 13535.
[82] .
امیر ملک محمودی، راهنمای ازدواج/ آنچه یک پسر و دختر درباره انتخاب همسر
باید بدانند، ص 138-137.
[83] .
غلامعلی افروز، همسران برتر، ص 67-66 با تلخیص.
[84] .
حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص169، ح 16404.
[85] .
محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج5، ص365، ح3.
[86] .
محمدباقر بحارالأنوار، ج100، ص 237، ح 36.
[87] .
حسین عسکری، نقش بهداشت روان در ازدواج، ص 263.
[88] .
سعید شاملو، بهداشت روانی، ص 64.
[89] .
باقر ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی
خانواده، ص 61.
[90] .
حسین دهنوی، گلبرگ زندگی، ص 37.
[91] .
محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه،ج5، ص86، ح8025.
[92] .
برای آگاهی از ضوابطی که بدان ها اشاره گردید
مراجعه کنید به کتاب احکام روابط زن و مرد نوشته سیدمسعود معصومی.
[93] .
لازم است بدانید ارتباط تلفنی، روش خوبی برای چنین گفتگوهایی نیست، بلکه
قطعاً جلسات حضوری لازم است؛ اما در بعضی موارد نظیر مواقعی که خانواده ها
در شهر یا کشور های متفاوت زندگی می کنند
و امکان رفت و آمد کم تری وجود دارد، می تواند
مناسب باشد.
[94] .
محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 448، ح 2.
[95] .
محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 100، ص 305، ح 13.
[96] .
همان، ج100، ص 311، ح 52.
[97] .
حسین نجفی یزدی، روایاتی درباره متعه یا ازدواج موقت از شیخ مفید، ص 54.
[98] .
مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص68 و 69.
[99] .
برای مطالعه بیشتر ر. ک: تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، طلعت
رافعی، انتشارات دانژه.
[100] .
نور، آیه 22.
[101] .
سید حسن امامی، حقوق مدنی، ج4، ص 328.
[102] .
همان، ص 328 و 329.
[103] .
ادامه تحصیل، گذراندن سربازی و… .
[104] .
علی اکبر مظاهری، جوانان و و دوران نامزدی، ص37.
[105] .
محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 253، ح 16627.
[106] .
محمّد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 75، ص237، ح 107.
[107] .
به عنوان مثال کتاب خوب یا بلیط شرکت در یک جشنواره خوب و…هدیه داده شود.
[108] .
این موضوع بستگی به موارد متعدّدی نظیر کار، شغل و حتّی علاقه مندی
وی دارد به عنوان مثال می توان برای کسی که
کارهای تایپی خود را در منزل انجام می دهد و ناچار
است برای چاپ به بازار مراجعه نماید، دستگاه چاپگر تهیّه نمود و برای
کسی که به هنرهای نمایشی یا سینما علاقه مند است
بلیط تئاتر و سینما تهیّه کرد.