با تبدیل شدن تهران به شهر توسط شاه تهماسب اول، مردم مختلف و به ویژه نظامی ها به آن مهاجرت نمودند، لهجه های این مهاجران با گویش ری ادغام شد. پس از پایتخت شدن این شهر توسط آغامحمدخان قاجار مهاجرت به تهران و اقامت در آن سرعت پیدا کرد و بسیاری از اقلیت های قومی و مذهبی به این شهر آمدند.
لهجه ی بومی تهرانی که غالب آن لهجه ی ری بود، تحت تاثیر اقوام مختلف ساکن تغییراتی کرد که از جمله مهم ترین آن ها، تاثیر لهجه ی شیرازی در نتیجه ی تبعید طایفه ی زند به تهران توسط آغامحمدخان است. با ساکن شدن طوایف تفرشی و آشتیانی در تهران به سبب اشتغالشان در مناصب دیوانی دربار فتح علی شاه، روند تاثیرپذیری لهجه ی تهرانی از این دو گویش زبان فارسی شکل گرفت و در نتیجه ی آن، دو نوع گویش و سبک گفتاری و نوشتاری شایع شد که نخست، زبان دیوانی، که مخصوص مکاتبه و ثبت اسناد بود و دیگر زبان قشونی بود که اختصاص به ارتش و نیروهای نظامی داشت. حاصل اختلاط این دو گویش با گویش جاری در میان ساکنان تهران آن زمان، لهجه ای بود که بسیار با لهجه ی اهالی بومی تهران متفاوت و لحن آن تحت تاثیر لحن های تفرشی، شیرازی و ترکی قرار گرفته بود.
در نتیجه لهجه ی تهرانی را می باید تلفیقی از لهجه بومی تهرانی شامل ری، لواسان و شمیرانات، با لهجه های شیرازی، تفرشی، آشتیانی و زبان ترکی دانست که پیش از انقلاب مشروطه شکل گرفته و متداول بود.
با وقوع انقلاب مشروطه و شکل گیری طبقه ی تحصیل کرده و نیز تشکیل بوروکراسی اداری و رواج زبان رسمی، لهجه ی تهرانی در معرض تاثیرات زبان معیار تغییراتی نمود که تقریبن شکل امروزی آن، نتیجه ی همین امر است. امروزه لهجه ی تهرانی شکل غالب زبان گفتاری ایران را تشکیل داده است. به گونه ای که حتا در دورافتاده ترین نقاط کشور می توان با آن به ارتباط گیری با افراد بومی آن نقطه اقدام نمود که در این میان، علاوه بر ظرفیت های این لهجه، رشد مدنیت در ۲۰۰ سال اخیر و تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در مرکز، نقش به سزایی در فراگیرشدن آن در سراسر کشور بر عهده داشته است.
اکنون به برخی از اشارات دستور زبانی و آوا شناسی و گروه های واکه ای در این لهجه می پردازیم:
– تبدیل مصوت «آ» به «او» قبل از صامت های «م» و «ن» مثال: «نان» به «نون» ، «تهران» به «تهرون» و «بادام « به «بادوم»
– تغییرات مصوت «اِ» به «آ» درصورتی که قبل از «آ» قرار گرفته باشد و بین آن ها صامت «ه» باشد
مثال: «بَهار» به «باهار» و «بَهانه» به «باهانه»
– تغییرات مصوت «اَ» به «اِ» درصورتی که قبل از تکواژهایی چون «می » باشد
مثال: «نَمی دانم» به «نِمی دانم»
– تغییرات مصوت «اَ» به «اِ» در ابتدای کلمه قرار گرفته باشد
مثال: «رَسیدن « به «رِسیدن» و «زَمین» به «زِمین» – تغییرات مصوت «اِ» به «ای»
مثال: «بِگیر» به «بیگیر» ، «شِش» به «شیش» ، «مِکانیک» به «میکانیک» و «نِگاه» به «نیگاه»
– تغییرات مصوت «اُ» به «او»
مثال: «هُلو» به «هولو»
– حذف حرف های صامت «ر» و «ز» در پایان کلمه درصورتی که پس از مصوت قرار گرفته باشد
مثال: «چه طور» به «چه طو» ، «هنوز» به «هنو» و «امروز» به «امرو»
– تغییرات حرف صامت «ر» به «ه» در پایان کلمه مثال: «اگر» به «اگه» و «مگر» به «مگه»
– حذف حروف در پایان کلمه
مثال: «دست» به «دس» ، «چند» به «چن» و «خشک» به «خُش»
– تغییر حرف در پایان کلمه
مثال: «وقت» به » وَخ» ، «چه چیز» به «چی چی» ، «دسته» به «دَسّه» ، «دزدی» به «دُزّی» ، «می رود»
به «می ره» و «می گوید» به «می گه «
– تغییرات کلمه و جایگزینی آن با کلمات دیگر
مثال: «داخل اتومبیل» به «تو اتومبیل» ، «نزدیک در» به «دمِ در» و «به چه علتِ» به «واسه چی»
– حذف فعل و تغییر در کلمه
مثال: «تشنه هستم» به «تشنمه» و «گرسنه هستم» به «گُشنمه»
– به کاربردن پسوند صفت ساز «او» برای مبالغه در بیان صفت به موصوف
مثال: «ریشو» ، «اخمو» و «سبیلو»
– اضافه نمودن پسوند «ه» برای تحقیر یا خودمانی نمودن کلمه
مثال: «پسره» ، «مَرده» و «زنبیله»
– به کارگیری پسوندهای القایی که منجر به تغییر ساختار کلمه می شود، بدون آن که در معنای آن تغییری حاصل شود.
مثال: «کوچک» به «کوچولو» ، «چاق» به «چاقالو» و «گِرد» به «گِردالو»
– به کارگیری پسوند قیدساز و گاه صفت ساز «ـَ کی « در پایان کلمه
مثال: «راستکی» ، «یواشکی»
– تغییرات در ضمیر
مثال: «او» به «اون» ، «او خورد» به «خوردش» و «گفتید» به «گفتین»
– به کارگیری ضمایر متصل غیرفاعلی به حروفِ اضافه
مثال: «از او» به «ازش» ، «با تو» به «باهات» و «به آن ها» به «بهشون»
– حذف حرف اضافه ی «به» در کنار فعل هایی که جهت و حرکت را نشان می دهند
مثال: «به قم رفتم» به «رفتم قم» و «به تهران آمد» به «اومد تهرون «
– حذف حرف اضافه ی «در» در معنای مکانی
مثال: «در خانه بودم» به «خونه بودم» و «شما در اداره بودید» به «شما اداره بودین»
– حذف حرف اضافه ی «از»
مثال: «از کمر به بالا» به «کمر به بالا»
– استفاده از کلمه «هِی» به عنوان قید تکرار
مثال: «هِی نگو» ، «هِی نرو» و «هِی نخند»
– به کارگیری حرف صدادار «دِ» برای تاکید و یا دستور
مثال: «زود برو» یا «حتما برو» به «دِ برو»
– تغییر در ساختمان جمله با هدف تغییر نقطه ی تکیه در جمله
مثال: «من دیروز رفتم» به «دیروز من رفتم»
منابع:
زبان شناسی اجتماعی. درآمدی بر زبان و جامعه | پیتر ترادگیل | ترجمه ی محمد طباطبایی | نشر اگه | چاپ اول | ۱۳۷۶
درآمدی بر جامعه شناسی زبان | یحیی مدرسی | موسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی | ۱۳۶۸
فارسی گفتاری و نوشتاری | ایران کلباسی | نشریه فرهنگ | بهار و تابستان ۱۳۸۰ | شماره ۳۷ و ۳۸ | صفحه ی ۴۹ تا ۶۸
لهجه شناسی زبان فارسی | ژیلبر لازار | ترجمه ی منوچهر مرتضوی | نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز | تابستان ۱۳۴۰ | شمارهی ۵۷ | صفحه ی ۱۲۹ تا ۱۴۵
تهرانی اصیل | مصاحبه ی الهام نظری با ناصر فکوهی | خردنامه همشهری | آبان ۱۳۸۸ | شماره ی ۳۵| صفحه ی ۸۱ تا ۸۳
زبان معیار چیست و چه ویژگی هایی دارد؟ | والی رضایی | نامه فرهنگستان | تابستان ۱۳۸۳ | شماره ی ۲۳ | صفحه ی ۲۰ تا ۳۵
زبان گفتار فارسی | عزیز ژیان | نشریه گوهر | بهمن و اسفند ۱۳۵۳ | شماره ی ۲۳ و ۲۴| صفحه ی ۱۰۳۵ تا ۱۰۳۹
لهجه تهران | لازار سامویلویچ. پی. سیکوف | ترجمه ی محسن شجاعی | نشر آثار | چاپ اول | ۱۳۸۰
فرهنگ بروبچه های ترون | مرتضی احمدی | انتشارات هیلا | چاپ اول | ۱۳۸۶