۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۶۳۰ بازدید
من امتحان کرده ام که هرگاه امر به معروف می کنم افراد از دور من پراکنده می شوند و این کار باعث ایجاد اختلاف و مشکلات خانوادگی و کدورت میان افراد می شود؛ به نظر شما آیا در چنین شرایطی هم امر به معروف بکنم؟ لطفاً راهنمایی ام کنید.
شهید مطهری با توجه به همین نکته می گوید:
«یکی از درجات و مراتب امر به معروف و نهی از منکر و در واقع یکی از اقسام تنبیه که در مواردی باید اجرا شود این است که شما نسبت به عامل منکر سردی نشان دهید، بی اعتنایی کنید و آن صمیمیتی را که سابقاً به او نشان می دادید بعد از این نشان ندهید. این خود نوعی تنبیه است البته انسان باید در باب امر به معروف و نهی از منکر منطق به کار ببرد. عمل او منطبق با منطق باشد. این در موردی است که اگر شما با آن شخصی که با او صمیمیت دارید قطع رابطه کنید و نسبت به او سردی نشان دهید این عمل شما نسبت به او تنبیه باشد و تنبیه تلقی شود. و این عمل شما در جلوگیری از کار بد او تأثیر داشته باشد. و الا مواردی هم هست که کسی، فرزند شما، دوست شما، جوانی، مبتلا به عادت زشتی شده است و رابطه او با شما روی عادتی است که از گذشته داشته است، چه بسا از اینکه شما با او قطع رابطه کنید استقبال می کند تا او هم با شما قطع رابطه کند و آزادتر دنبال منکرات زشت برود. در اینجا قطع رابطه شما با او نه تنها اثر تنبیهی ندارد بلکه اثر تشویقی دارد یعنی او را بیشتر در کار خود آزاد می گذارید و عملاً به آن کار تشویق می کنید، در چنین مواردی این کار درست نیست. پس اینکه علما می گویند یکی از درجات امر به معروف و نهی از منکر اِعراض و روگردانی است در موردی است که کار شما اثر بگذارد و اثر آن هم تنبیه طرف باشد».[ مجموعه آثار استاد شهید مطهری (کتاب حماسه حسینی)، ج17، ص246.]
لذا اگر به معروف و نهی از منکر موجب کدورت میشود باید عوامل آن را شناسایی و برطرف نمود که در اینجا به چند مورد اشاره میکنیم:
در نظر نداشتن شرایط و استعدادهای طرف مقابل
زمینه های مناسب
برای دوری از اختلاف و تنش، امام صادق(علیه السلام) و فرموده است:
«عَارِفاً بِتَفَاوُتِ أَخْلَاقِهِمْ لِیُنَزِّلَ کُلًّا مَنْزِلَتَه »؛ «و اخلاق و اندازه درک و فهم اشخاص را در نظر گرفته، و هر کسی را مطابق مقام و درک او مورد توجه قرار بدهد».
نرمی و ملاطفت در گفتار
خدای متعال در یک آموزش زیبای عملی به حضرت موسی و برادرش هارون دستور داد تا به نزد فرعون رفته و با او سخن بگویند و در ضمن سخن گفتن با او جانب نرمش و ملایمت را مراعات کنند. جالب آن که مقصود از این ابراز ملایمت در گفتار با فرعون را نیز آگاه ساختن و وادار ساختن او به کرنش در برابر خداوند دانسته است که این خود معنای کامل هدایت و نتیجه نهایی امر به معروف و نهی از منکر است. قرآن کریم این فرمان دقیق خداوند را چنین بازگو می کند:
(((اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی. فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی)))[ طه (20)، آیات 43- 44.]؛
«به سوی فرعون بروید؛ که طغیان کرده است!. اما به نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد!»
بنابراین عدم رعایت ملاطفت نیز باعث پراکندگی دیگران از اطراف انسان می گردد، همانگونه که خداوند متعال نیز خطاب به پیامبر خود فرموده است:
«لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»[ آل عمران (3)، آیه 159.]؛
«اگر خشن و سنگدل بودی، (مردم) از اطراف تو، پراکنده می شدند».
افراط در سرزنش
یکی دیگر از عوامل اختلاف افراط در سرزنش است که باید کنترل شود.
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید:
«الْإِفْرَاطُ فِی الْمَلَامَةِ یَشُبُ نِیرَانَ اللَّجَاجَة »[ علی بن محمد لیثى واسطى، عیون الحکم و المواعظ(للیثی)، قم ، دار الحدیث ، 1376 ش ، اول، ص22.]؛ «زیاده روی در نکوهش، موجب شعله ور شدن آتش لجاجت می شود».
در روایت دیگری نیز فرموده اند:
«إِیَّاکَ انْ تُکَرِّرَ الْعَتْبَ فَانَّ ذلِکَ یُغْری بِالذَّنْبِ وَ یُهَوِّنُ الْعَتْبَ»[ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص223، ح 4510.]؛ «از تکرار ملامت بپرهیز که حرص بر گناه می آورد و سرزنش را بی ارزش می کند».
سخت گیری
از دیگر اصولی که عدم رعایت آن در اجرای امر به معروف و نهی از منکر موجب پراکندگی افراد از اطراف انسان می گردد سختگیری بی جهت است به عنوان نمونه نباید به نحوه خوراک و پوشاک و حتی چگونه هزینه نمودن مردم برای مخارج زندگی امر و نهی بی مورد نمود.[ ر.ک: حسین جوادی نیا، امر به معروف و نهی از منکر در آثار شهید آیت الله مطهری، تهران، انتشارات صدرا، 1387ش، دوم، ص95.] امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُحِبُّ أَنْ یُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ کَمَا یُحِبُ أَنْ یُؤْخَذَ بِعَزَائِمِه »[ على بن ابراهیم قمى ، تفسیر قمى ، قم، دار الکتاب ، 1367 ش ، چهارم، ج 1، ص16.]؛ «خدای متعال چنان دوست دارد که به رخصتها (جوازها- استثناها)ی احکام او عمل شود، چنان که دوست دارد به واجبات قطعی دینی عمل شود»
برخورد متکبرانه
اگر خداوند به آمر و ناهی، توفیق داده است تا واجب ها را انجام دهد و از گناهان پرهیز کند، باید این موفقیت را سرمایه سعادت و کمال خود قرار دهد و خودبینی و خودپسندی را به خود راه ندهد و گمان نکند که او فردی صالح و شایسته و برگزیده خداوند است و دیگران اهل گناه و دوزخ، زیرا انسان موجودی است که، هر آن دچار تحول و انقلاب درونی می گردد، ممکن است، فردی صالح به انسانی ناشایست و یا انسانی ناشایست به فردی پرهیزکار، تبدیل شود. عدم توجه به چنین اصلی مهمی موجب برخورد متکبرانه آمر و ناهی با دیگران شده و به تدریج زمینه پراکندگی افراد را فراهم می آورد.[ محمد اسحاق مسعودی، آموزش ملی امر به معروف و نهی از منکر(مقدماتی)، تهران، پیام آزادی، 1389ش، ششم، ص55.]
امام خمینی(رحمت الله علیه) در این باره سخنی زیبا دارند:
سزاوار است، که آمر به معروف و ناهی از منکر … خویشتن را منزّه از گناه و عیب نبیند و خود را برتر از کسی که گناه مرتکب شده است، نپندارد، زیرا مرتکب گناه هرچند که گناه کبیره ای را انجام داده باشد، ممکن است دارای صفات و ویژگی هایی باشد، که مورد رضایت خداوندی است و خداوند به آن جهت او را دوست داشته باشد، هر چند که به خاطر گناهانش مورد بغض و خشم خداوند است.[ تحریرالوسیله، ج1، ص462، مسئله 13.]
بنابراین از مجموع مطالب گفته شده معلوم می شود که امر به معروف و نهی از منکر مایه همبستگی، تنش زدایی و همسانی افراد با همدیگر است و اگر در این میان مشکلی به وجود می آید به دلیل عدم اجرای صحیح آن توسط آمران به معروف و ناهی ا??ز منکر می باشد که در صورت رعایت صحیح تمامی شرایط و آداب امر و نهی این مشکل نیز برطرف خواهد شد.