خانه » همه » مذهبی » معاد جسمانی

معاد جسمانی


معاد جسمانی

۱۳۹۳/۰۹/۱۱


۱۹۱ بازدید

پاسخ : قبل از پاسخ دادن به این سئوال باید نکاتی چند را مدّ نظر داشت؛

نکتۀ اوّل : اینکه تمام حقیقت شیء به صورت و کمال اخیر شیء بستگی دارد نه به مادۀ آن . بنابراین تمام حقیقت انسان به نفس ناطقه و عاقله اوست و بدن که ماده وی به شمار آید طفیل و نازله ان حقیقت است .

ماده در اصطلاح فلسفی حیثیت قوه شیء را گویند نسبت به کمال آتی .

پاسخ : قبل از پاسخ دادن به این سئوال باید نکاتی چند را مدّ نظر داشت؛

نکتۀ اوّل : اینکه تمام حقیقت شیء به صورت و کمال اخیر شیء بستگی دارد نه به مادۀ آن . بنابراین تمام حقیقت انسان به نفس ناطقه و عاقله اوست و بدن که ماده وی به شمار آید طفیل و نازله ان حقیقت است .

ماده در اصطلاح فلسفی حیثیت قوه شیء را گویند نسبت به کمال آتی .

بدین ترتیب ، بدن انسان که همان جوهر جسم نامی حساس متحرک بالاراده است ، این قابلیت را دارد که شمس نفس ناطقه در ان تابیدن گیرد و با این کمال اخیر به مرتبه انسانی نائل شود . اگر نه قبل از لحوق نفس ناطقه ، شیء مورد نظر حیوان منطقی بود نه انسان. بنابراین تمام حقیقت انسان همان نفس ناطقه است نه بدن اووبا تبدل بدن رخنه ای در حقیقت انسانی او وارد نمیشود ،چنانچه در علم زیست شناسی ثابت شده که بدن انسان هرهفت سال یکبارتمام سلولهای ان تبدل می یابد وبدن وی غیر از بدن سابقش میباشد ویا اینکه درحکمت متعالیه این مسئله برهانیست که بنابر حرکت جوهری، صور اجسام دم به دم تغیر تدریجی می یابد لذا بدن سابق در آن گذشته غیر از بدن لاحق درآن بعدی است البته این حرکت به نحو یک امر واحد متصل است.

نکته دوم:حضور نفس به معیت بدن درهر نشئه ای متناسب با ان نشئه می باشد به طور مثال نفس در نشئه مادی با بدن مادی حضور می یابد ودر نشئه برزخی با بدن برزخی ودر نشئه قیامت با بدن عقلی؛چنانچه در خواب که نوعی نشئه برزخی است ،بالعیان می یابیم که انسان با بدن مثالی دراین نشئه حضور می یابد نه با بدن مادی ودر روایات وارد شده که “خواب برادر مر گ است”.دراین نکته تامل فرمایید .

نکته سوم:باید توجه داشت که هیچگاه نفس انسان به طور کلی ،مجرد از بدن نمی گردد.زیرا حقیقت نفس انست که در مقام ذات مجرد است ودرمقام فعل متعلق به بدن واگر به فرض محال از بدن جداگردد،دیگر نفس نخواهد بود بلکه در ردیف ملائکه وعقول قرار میگیردچون ملائکه ذاتا ًوفعلاً مجرد میباشند.

نکته چهارم:همه این ابدان در طول یکدیگرند وتفاوت انها در کمال ونقص میباشد بنا بر این بدن مثالی همان بدنی مادیست بااین تفاوت که از نقائص ان مبری میباشد ؛به طور مثال :بدن مثالی جرم ووزن نداردومیتواند به طرفة العینی در مکانهای بعید حضور یابد نه اینکه بدن مثالی وعقلی غیر از بدن مادی باشد .

واین معنادر احادیث متواتر به چشم میخورد:

قال صادق(ع):یا یونس!المومن اذ قبضه الله تعالی سیّر روحه فی قالب کقالبه فی الدنیا فیا کلون ویشربون فاذا قدم علیهم القادم عرفوه بتلک الصورة التی کانت فی الدنیا(تهذیب-ح -1526)

قال ابو بصیر سالت ابا عبدلله (ع)عن ارواح المومنین فقال الصادق (ع):فی الجنة علی صور ابدانهم لو رایته لقلت فلان.(تهذیب ح 1527).

نکته پنجم:بنا بر حرکت جوهری تمام جهان ماده با اجزائش یک حقیقت واحد سیال است که به سوی فعلیت تامه سیر مینماید وسرانجام در عاتلم تجرد رحل اقامت می اندازد “یوم تبدل الارض غیر الارض”(ابراهیم ایه 48).

بنابراین بدن مثالی وعقلی همان بدن مادی است که به کمال خود نائل شده است .

بعد از طرح این نکات به این نتیجه خواهیم رسید که انسان معاد جسمانی دارد نه جسدانی و نه فقط روحانی .

در پایان باید به این مهم توجه داشت که بحث معاد یکی از مشکل ترین مباحث اعتقادی است که اگر فیلسوفی بخواهد به همه سجایای آن اشراف بیابد ، باید تمام عمر خود را مصروف در ان بگرداند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد