۱۳۹۲/۱۲/۱۴
–
۲۳۵ بازدید
یک مسلمان شیعه چه چیزهایی درباره دین باید بداند؟
اگرمنظور اموری مانند خداشناسی و یکتاپرستی و نبوت و معاد و… باشد این امور را می توانید با استفاده از سیر مطالعاتی، که به شما در ذیل معرفی می کنیم شروع کنید، واگر منظور از آن، «معرفت دینی» باشد؛ پس اولا راجع به اینکه مفهوم دین چیست توضیح مختصری داریم وثانیا راجع به معرفت دینی توضیح خواهیم داد:الف) مفهوم دین چیست؟ دین واژه ای است عربی که در لغت به معنای اطاعت و جزا و … آمده، و اصطلاحاً به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان، و دستورات عملی متناسب با این عقاید می باشد. از اینروی، کسانی که مطلقاً معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیده های جهان را تصادفی، و یا صرفاً معلول فعل و انفعالات مادی و طبیعی می دانند بی دین نامیده می شوند. اما کسانی که معتقد به آفریننده ای برای جهان هستند هر چند عقاید و مراسم دینی ایشان، توأم با انحرافات و خرافات باشد با دین شمرده می شوند. و بر این اساس، ادیان موجود در میان انسانها به حق و باطل، تقسیم می شوند، و دین حق عبارتست از: آیینی که دارای عقاید درست و مطابق با واقع بوده، رفتارهایی را مورد توصیه و تأکید قرار دهد که از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار برخوردار باشند.اصول و فروع دین:با توجه به توضیحی که درباره مفهوم اصطلاحی دین، داده شد روشن گردید که هر دینی دست کم از دو بخش تشکیل می گردد:
1- عقیده یا عقایدی که حکم پایه و اساس و ریشه ی آن را دارد.
2-دستورات عملی که متناسب با آن پایه یا پایه های عقیدتی و برخاسته از آنها باشد.
بنابر این، کاملاً بجاست که بخش عقاید در هر دینی اصول و بخش احکام عملی فروع ان دین نامیده شود چنانکه دانشمندان اسلامی، این دو اصطلاح را درمورد عقاید و احکام اسلامی بکار برده اند.
ب) معرفت دینی:
گفتیم که با توجه به معنای دین و معرفت میتوان واژه معرفت دینی را اینگونه تعریف کرد؛ «معرفت دینی مجموعه شناختهایی است درباره ادیان الهی تحریف نشده، که در بخشهای عقاید، اخلاق و احکام، و به عبارت دیگر در بخش هستها و بایدها وجود دارد.» این مجموعه از معارف در میان مسلمانان در علوم متعددی مانند فلسفه، کلام، حدیث شناسی، فقه، اصول، قرآن شناسی یا تفسیر متبلور شده است که به نام علوم اسلامی اشتهار دارد. مثلا پاسخ به این مساله که آیا خداوند برای پیامبر جانشینانی نصب کرده یا انتخاب آنها را به خود مردم واگذار کرده است، یک معرفت دینی است، که صحت و سقم آن باید بر اساس علم کلام مورد بررسی قرار گیرد. البته باید توجه کرد که وقتی گفته میشود فهم یا معرفت دینی، مراد فهم هر شخص از دین یا متون دینی نیست، بلکه منظور از آن فهمِ عالمان دین، بصورت فهمی روشمند، متخصصانه و مضبوط است. در واقع معرفت دینی مجموعه دستاوردهایی است که علمای دین با پژوهش درمنابع دینی یعنی کتاب و سنت و عقل و با استفاده از علوم دینی(اسلامی) بدست می آورند. پس معرفت دینی امری است بشری و قائم به اذهان عالمان دینی، لذا مشتمل بر خطا و صواب و قابل نقص و کمال و اختلاف پذیر خواهد بود. بر خلاف خود دین، که تغییر و تحول در آن راه ندارد، چرا که این دین، دین خاتم است و لذا نه اصل آن به دین دیگری قابل تبدیل است و نه اینکه معارف و احکام آن با گذشت زمان دچار تغییر خواهد شد، و فقط ممکن است موضوعات احکام تغییر کند.
معرفت دینی امری متمایز از دین است. حال اگر شناخت ما از دین کامل باشد به گونهای که در فهم آن از هر خطائی مصون باشیم، آنچنان که در مورد معصومین این گونه است، در این صورت معرفت دینی ما مطابق با حقیقت دین خواهد بود و خواص آن را خواهد داشت! پس معرفت دینی حضرات معصومین (ع) دقیقا مطابق با اصل دین است و لذا ملاک ومعیار برای میزان مطابقت یا عدم مطابقت معرفت های دینی ما، معرفت دینی آنهاست، یعنی هرچه قدر فهم ما از دین نزدیک تر به فهم معصومین (ع) از دین باشد، به واقعیت دین نزدیک تر است و این در صورتی است که معصوم (ع) حاضر باشد. اما اگر معصوم (ع) غایب و خارج از دسترس ما باشد، در این صورت ملاک صدق و کذب برای معرفتهای دینی ما مانند دیگر معرفتهای بشری ما خواهد بود. موانع دست یابی به حقیقت دین عوامل متعددی وجود دارد که مانع از این می شود که ما بتوانیم معرفت دینی مطابق با حقیقت دین داشته باشیم.
از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. محدودیت و قصور ذاتی توان ادراکی بشر و همچنین خطاپذیری ادراکات بشری.
2. اختلاف نظرهایی که بین علمای دین وجود دارد.
3. وجود متشابهات در منابع دینی.
4. روایات مجعول متعددی که در منابع روائی وجود دارد.
5. معارف و علوم غیردینی عالمان دینی، که ممکن است درفهمِ دین دخالت کند.
6. عوامل سیاسی، اجتماعی، تاریخی، معیشتی، خصوصیات روانی و اخلاقی عالم و…
اما معرفی بعضی از کتبی که اولا در مسیر کسب رضای الهی ما را یاری دهد و ثانیا شناخت وآگاهیهای ما را افزایش دهد:
1- اخلاق از آثار شهید مطهری؛
2- نشان از بی نشانها از علی مقداد اصفهانی؛
3- راهیان کوی دوست ازاستاد مصباح یزدی؛
4- المراقبات از میرزا جواد ملکی تبریزی؛
5- وحی و نبوت از آثار شهید مطهری؛
6- جهان بینی توحیدی از آثار شهید مطهری؛
7- انسان و ایمان از آثار شهید مطهری؛
8- داستان راستان از آثار شهید مطهری؛
9- روانشناسی رشد از آثار دفتر همکاری حوزه و دانشگاه؛
10- فلسفه تعلیم وتربیت از آثار پژوهشکده حوزه و دانشگاه؛
11- انسان موجود ناشناخته از دکتر الکسیس کارل.
1- عقیده یا عقایدی که حکم پایه و اساس و ریشه ی آن را دارد.
2-دستورات عملی که متناسب با آن پایه یا پایه های عقیدتی و برخاسته از آنها باشد.
بنابر این، کاملاً بجاست که بخش عقاید در هر دینی اصول و بخش احکام عملی فروع ان دین نامیده شود چنانکه دانشمندان اسلامی، این دو اصطلاح را درمورد عقاید و احکام اسلامی بکار برده اند.
ب) معرفت دینی:
گفتیم که با توجه به معنای دین و معرفت میتوان واژه معرفت دینی را اینگونه تعریف کرد؛ «معرفت دینی مجموعه شناختهایی است درباره ادیان الهی تحریف نشده، که در بخشهای عقاید، اخلاق و احکام، و به عبارت دیگر در بخش هستها و بایدها وجود دارد.» این مجموعه از معارف در میان مسلمانان در علوم متعددی مانند فلسفه، کلام، حدیث شناسی، فقه، اصول، قرآن شناسی یا تفسیر متبلور شده است که به نام علوم اسلامی اشتهار دارد. مثلا پاسخ به این مساله که آیا خداوند برای پیامبر جانشینانی نصب کرده یا انتخاب آنها را به خود مردم واگذار کرده است، یک معرفت دینی است، که صحت و سقم آن باید بر اساس علم کلام مورد بررسی قرار گیرد. البته باید توجه کرد که وقتی گفته میشود فهم یا معرفت دینی، مراد فهم هر شخص از دین یا متون دینی نیست، بلکه منظور از آن فهمِ عالمان دین، بصورت فهمی روشمند، متخصصانه و مضبوط است. در واقع معرفت دینی مجموعه دستاوردهایی است که علمای دین با پژوهش درمنابع دینی یعنی کتاب و سنت و عقل و با استفاده از علوم دینی(اسلامی) بدست می آورند. پس معرفت دینی امری است بشری و قائم به اذهان عالمان دینی، لذا مشتمل بر خطا و صواب و قابل نقص و کمال و اختلاف پذیر خواهد بود. بر خلاف خود دین، که تغییر و تحول در آن راه ندارد، چرا که این دین، دین خاتم است و لذا نه اصل آن به دین دیگری قابل تبدیل است و نه اینکه معارف و احکام آن با گذشت زمان دچار تغییر خواهد شد، و فقط ممکن است موضوعات احکام تغییر کند.
معرفت دینی امری متمایز از دین است. حال اگر شناخت ما از دین کامل باشد به گونهای که در فهم آن از هر خطائی مصون باشیم، آنچنان که در مورد معصومین این گونه است، در این صورت معرفت دینی ما مطابق با حقیقت دین خواهد بود و خواص آن را خواهد داشت! پس معرفت دینی حضرات معصومین (ع) دقیقا مطابق با اصل دین است و لذا ملاک ومعیار برای میزان مطابقت یا عدم مطابقت معرفت های دینی ما، معرفت دینی آنهاست، یعنی هرچه قدر فهم ما از دین نزدیک تر به فهم معصومین (ع) از دین باشد، به واقعیت دین نزدیک تر است و این در صورتی است که معصوم (ع) حاضر باشد. اما اگر معصوم (ع) غایب و خارج از دسترس ما باشد، در این صورت ملاک صدق و کذب برای معرفتهای دینی ما مانند دیگر معرفتهای بشری ما خواهد بود. موانع دست یابی به حقیقت دین عوامل متعددی وجود دارد که مانع از این می شود که ما بتوانیم معرفت دینی مطابق با حقیقت دین داشته باشیم.
از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. محدودیت و قصور ذاتی توان ادراکی بشر و همچنین خطاپذیری ادراکات بشری.
2. اختلاف نظرهایی که بین علمای دین وجود دارد.
3. وجود متشابهات در منابع دینی.
4. روایات مجعول متعددی که در منابع روائی وجود دارد.
5. معارف و علوم غیردینی عالمان دینی، که ممکن است درفهمِ دین دخالت کند.
6. عوامل سیاسی، اجتماعی، تاریخی، معیشتی، خصوصیات روانی و اخلاقی عالم و…
اما معرفی بعضی از کتبی که اولا در مسیر کسب رضای الهی ما را یاری دهد و ثانیا شناخت وآگاهیهای ما را افزایش دهد:
1- اخلاق از آثار شهید مطهری؛
2- نشان از بی نشانها از علی مقداد اصفهانی؛
3- راهیان کوی دوست ازاستاد مصباح یزدی؛
4- المراقبات از میرزا جواد ملکی تبریزی؛
5- وحی و نبوت از آثار شهید مطهری؛
6- جهان بینی توحیدی از آثار شهید مطهری؛
7- انسان و ایمان از آثار شهید مطهری؛
8- داستان راستان از آثار شهید مطهری؛
9- روانشناسی رشد از آثار دفتر همکاری حوزه و دانشگاه؛
10- فلسفه تعلیم وتربیت از آثار پژوهشکده حوزه و دانشگاه؛
11- انسان موجود ناشناخته از دکتر الکسیس کارل.