۱۳۹۳/۰۷/۱۶
–
۳۲۴ بازدید
سه اعجاز مهم پیامبر در طول بیست وسه سال رسالتش که بطور مستقیم در قرآن ذکر شده بطور مختصر در آیات متناسب با این اعجاز بیان کنید
آیات قرآن حاکى است که پیامبر علاوه بر قرآن، معجزات دیگری نیز داشت، چون قرآن معجزه ویک سند قطعى تاریخى بشمار مى رود،:آیات مورد نظرعبارتنداز 1-شق القمر: اِقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِنْ یَرَوا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ1.
رستاخیز نزدیک شد وماه شکافت اگر معجزه اى ببینند از آن روى برمى گردانند و مى گویند همان سحر و جادوى مستمر است.
مفسّران اسلامى مانند: زمخشرى در کشاف، طبرسى در مجمع البیان و فخر رازى در مفاتیح الغیب، و ابن مسعود در تفسیر خود و … مى نویسند:مشرکان قریش خدمت پیامبر رسیدند و از او درخواست کردند که براى اثبات نبوت ورسالت خود ماه را دو نیم کند، حضرتش فرمود: اگرچنین کنم ایمان مى آورید؟ همگى گفتند: آرى! پیامبر از خدا درخواست کرد که خواسته آنان را عملی کند، آنگاه با انگشت خود اشاره کرد و ماه دو نیم شد و فرمود: شاهد باشید.
ممکن است سؤال شود که: نزدیکى قیامت با دو نیم شدن ماه به دست پیامبرصل الله علیه وآله چه تناسبى دارد که کنار هم آمده اند.پاسخ آن روشن است زیرا انشقاق قمر، و ظهور پیامبر خاتم، از شرایط و علایم قیامت است از این جهت این جمله به هم عطف شده اند و از نظر قرآن، علایم قیامت محقق گردیده است چنانکه مى فرماید:
1-هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ السّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ-2-
آنان انتظار مى کشند که رستاخیز به طور ناگهانى فرا رسد ولى بدانید که علایم آن محقّق شده است.
2-وَ إِنْ یَرَوا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ.اگر معجزه اى ببینند از آن اعراض مى کنند و مى گویند این سحر وجادوى مستمر است. مقصود از «آیه» که به معنى نشانه است غیر از قرآن است به دلیل این که مى گوید:«یَرَوا- ببینند- واگر مقصود، قرآن بود مناسب بود که به جاى دیدن، لفظ «نزول» و مانند آنرا به کار ببرد.
این «معجزه دیده شده» ، همان «شق قمر» است که در آیه ى پیش وارد شده است.
با دقّت در این فراز، روشن مى گردد که ظرف و زمان دو نیم شدن ماه، در این جهان است نه در آستانه ى آخرت، زیرا در آن زمان کسى نمى تواند بگوید این همان سحر مستمرى است که نیاکان ما نیز با آن روبرو بودند!
2-معراج پیامبر:
معراج پیامبر صلی الله علیه وآله در دل شب از مسجد الحرام تا مسجد اقصى یکى از معجزات پیامبر صل الله علیه وآله است که هم پیامبر مدعى آن بود و هم قرآن به صراحت کامل از آن خبر مى دهد و مى گوید:«سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ 3
منزه وپیراسته است خدایى که پیامبر خود را شب هنگام از مسجد الحرام تا مسجد اقصى برد تا برخى از آیات و نشانه هاى قدرت خود را نشان او بدهد، او است شنوا و بینا.
سیر پیامبر گرامى صلی الله علیه وآله در نیمه ى شب از مسجدالحرام تا مسجدالأقصى بدون وسایل امروزى سیر اعجازى بود و از توانایى بشر بیرون بود. خود قرآن این اعجاز را براى پیامبر صل الله علیه وآله ثابت مى نماید و از آن در سوره دیگر-4- سرسختانه دفاع مى کند، حتى مى رساند که مسجد الأقصى آخرین نقطه سیر او نبوده، بلکه از آنجا به سوى جهان بالا نیز عروج نمود.گفتنی است روایات واحادیث اسلامى درباره ى معراج آن قدر فراوان است که هرگز نمى توان گفت این احادیث و اخبار همگى مجعول و موضوع مى باشد.
3- مباهله
موضوع مباهله ى پیامبر صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران مطلبى است که قرآن در سوره ى آل عمران آیه ى شصت و یک، متذکر آن مى گردد و مى رساند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله حاضر شد براى اثبات حقانیت آیین خود با سران «نجران» به مباهله برخیزد و وعده قطعى داد که اگر براى مباهله حاضر شوند عذاب الهى دروغگویان نصاراى نجران را فرا خواهد گرفت.
پیامبر نه تنها آماده ى مباهله با مسیحیان نجران بود، بلکه نداى او در این قسمت وسیع وگسترده بود وخدا به او امر کرد که بگوید: « فَمَنْ حاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ 5
پس از علم ویقین ، هرگاه کسى با تو، به محاجّه برخیزد بگو بیایید فرزندان وزنان وجان خود را دعوت کنیم وبه مباهله برخیزیم ولعنت خدا را بر گروه دروغگو قرار دهیم.
نصاراى نجران آماده ى مباهله شدند ولى وضع پیامبرصلی الله علیه وآله ونحوه ى حضور او در میدان مباهله، آنان را از ورود به مباهله منصرف ساخت و فهمیدند که در این مباهله عذاب قطعى خدا، آنان را خواهد گرفت.
نه تنها آنان حاضر نشدند، بلکه با وجود چنین نداى وسیع، تا پیامبر زنده بود کسى حاضر به مباهله نشد، درست است که اعجاز پیامبرصلی الله علیه وآله به خاطر انصراف مسیحیان نجران، جامه ى عمل نپوشید امّا از این که پیامبر آماده ى چنین اعجازى گردید پاسخ دندان شکنى است براى کسانى که مى گویند پیامبر هیچ گاه مدعى اعجاز نبود وهر موقع معجزه مى طلبیدند،از آوردن آن سر باز مى زد، و مى گفت که من تنها منذر و مبشرم.
بیّنات پیامبر: «کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ6
چگونه خداوند هدایت مى کند گروهى را که پس از ایمان کفر ورزیدند وگواهى دادند که پیامبر حق است ودلایل حقانیت او بر آنان رسید؟
این آیه حاکى است که پیامبر صلی الله علیه وآله داراى بیّنات بود ومقصود از آن معجزات است .
آنچه باید توجه کرد جمله ى «وَجاءَهُمُ الْبَیِّناتُ» است «بیّنات» جمع «بیّنه» به معناى دلیل و شاهد است که مبیّن و روشنگر حقیقت مى باشد.
در بدو نظر ممکن است تصوّر شود که مقصود از «بیّنات» همان قرآن و یا بشارات نبوت پیامبر در کتابهاى آسمانى است ولى با ملاحظه آیات دیگر که در آنها این لفظ در معجزات و امور خارق العاده به کار رفته است مى توان گفت که مقصود از آن در این آیه، یا خصوص معجزات وخارق العاده ها است و یا معنایى وسیع است که شامل معجزات نیز مى شود و جهتى ندارد که مفاد آیه را در قرآن و یا بشارات نبوت آن حضرت در عهدین منحصر بدانیم.
اینک آیات:
1-وَ آتَیْنا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ7؛ به عیسى بن مریم معجزات دادیم
2-ثُمَّ اتَّخَذُوا العِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ.8
پس از معجزاتى که آنان بنى اسراییل دیدند، گوساله را معبود خود اتّخاذ کردند
3-إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ9 با معجزات به سوى آنان آمدى.
4-وَلَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ 10رسولان آنان به سوى آنها با معجزات آمدند.11-
4-معجزه دیگر اینکه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله مانند مسیح از غیب خبر مى داد :
قرآن مجید یکى از معجزه هاى حضرت مسیح را این مى داند که وى از غیب خبر مى داد و مى گفت:
وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ12
از آنچه که مى خورید و در خانه هاى خویش ذخیره مى کنید خبر مى دهم
این جمله در کنار سایر معجزات حضرت مسیح وارد شده است، پیامبر گرامى صلی الله علیه وآله به وسیله ى وحى الهى از یک عده حوادث غیبى خبر داد، تعداد خبرهاى غیبى قرآن، بیش از آن است که در این مجال بتوان به آنها اشاره نمود، از باب نمونه: 13
پیامبر گرامى صلی الله علیه وآله به وسیله ى وحى الهى از پیروزى رومیان پس از شکست14 و از مرگ ابولهب وهمسر او ام جمیل ، بر حالت کفر15 وهمچنین از مرگ ولید بن مغیره بر حالت کفر وشرک16 و از شکست قریش در جنگ بدر17 خبر داده است آیا این خبرهاى غیبى گواه بر آن نیست که پیامبر گرامى صلی الله علیه وآلهعلاوه بر قرآن معجزه ى دیگرى نیز داشته است؟ 18
_____________________________________________
1-سوره قمر/1و2
2-زخرف/66
3-اسراء/1
4-نجم/13و18
5-آل عمران/61
6- آل عمران/86
7-بقره/87
8-نساء/153
9-مائده/110
10-اعراف/101
11- آیات دیگرى که مقصود از بیّنات در آنها همان معجزات وخارق العادات است، شما مى توانید به سوره ى یونس آیه هاى 13 و74، سوره ى نحل آیه 44 ، سوره ى طه آیه 72، سوره ى مؤمن آیه 28، سوره ى حدید آیه 25، وسوره ى تغابن آیه 16 و… مراجعه بفرمایید.
رستاخیز نزدیک شد وماه شکافت اگر معجزه اى ببینند از آن روى برمى گردانند و مى گویند همان سحر و جادوى مستمر است.
مفسّران اسلامى مانند: زمخشرى در کشاف، طبرسى در مجمع البیان و فخر رازى در مفاتیح الغیب، و ابن مسعود در تفسیر خود و … مى نویسند:مشرکان قریش خدمت پیامبر رسیدند و از او درخواست کردند که براى اثبات نبوت ورسالت خود ماه را دو نیم کند، حضرتش فرمود: اگرچنین کنم ایمان مى آورید؟ همگى گفتند: آرى! پیامبر از خدا درخواست کرد که خواسته آنان را عملی کند، آنگاه با انگشت خود اشاره کرد و ماه دو نیم شد و فرمود: شاهد باشید.
ممکن است سؤال شود که: نزدیکى قیامت با دو نیم شدن ماه به دست پیامبرصل الله علیه وآله چه تناسبى دارد که کنار هم آمده اند.پاسخ آن روشن است زیرا انشقاق قمر، و ظهور پیامبر خاتم، از شرایط و علایم قیامت است از این جهت این جمله به هم عطف شده اند و از نظر قرآن، علایم قیامت محقق گردیده است چنانکه مى فرماید:
1-هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ السّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ-2-
آنان انتظار مى کشند که رستاخیز به طور ناگهانى فرا رسد ولى بدانید که علایم آن محقّق شده است.
2-وَ إِنْ یَرَوا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ.اگر معجزه اى ببینند از آن اعراض مى کنند و مى گویند این سحر وجادوى مستمر است. مقصود از «آیه» که به معنى نشانه است غیر از قرآن است به دلیل این که مى گوید:«یَرَوا- ببینند- واگر مقصود، قرآن بود مناسب بود که به جاى دیدن، لفظ «نزول» و مانند آنرا به کار ببرد.
این «معجزه دیده شده» ، همان «شق قمر» است که در آیه ى پیش وارد شده است.
با دقّت در این فراز، روشن مى گردد که ظرف و زمان دو نیم شدن ماه، در این جهان است نه در آستانه ى آخرت، زیرا در آن زمان کسى نمى تواند بگوید این همان سحر مستمرى است که نیاکان ما نیز با آن روبرو بودند!
2-معراج پیامبر:
معراج پیامبر صلی الله علیه وآله در دل شب از مسجد الحرام تا مسجد اقصى یکى از معجزات پیامبر صل الله علیه وآله است که هم پیامبر مدعى آن بود و هم قرآن به صراحت کامل از آن خبر مى دهد و مى گوید:«سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ 3
منزه وپیراسته است خدایى که پیامبر خود را شب هنگام از مسجد الحرام تا مسجد اقصى برد تا برخى از آیات و نشانه هاى قدرت خود را نشان او بدهد، او است شنوا و بینا.
سیر پیامبر گرامى صلی الله علیه وآله در نیمه ى شب از مسجدالحرام تا مسجدالأقصى بدون وسایل امروزى سیر اعجازى بود و از توانایى بشر بیرون بود. خود قرآن این اعجاز را براى پیامبر صل الله علیه وآله ثابت مى نماید و از آن در سوره دیگر-4- سرسختانه دفاع مى کند، حتى مى رساند که مسجد الأقصى آخرین نقطه سیر او نبوده، بلکه از آنجا به سوى جهان بالا نیز عروج نمود.گفتنی است روایات واحادیث اسلامى درباره ى معراج آن قدر فراوان است که هرگز نمى توان گفت این احادیث و اخبار همگى مجعول و موضوع مى باشد.
3- مباهله
موضوع مباهله ى پیامبر صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران مطلبى است که قرآن در سوره ى آل عمران آیه ى شصت و یک، متذکر آن مى گردد و مى رساند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله حاضر شد براى اثبات حقانیت آیین خود با سران «نجران» به مباهله برخیزد و وعده قطعى داد که اگر براى مباهله حاضر شوند عذاب الهى دروغگویان نصاراى نجران را فرا خواهد گرفت.
پیامبر نه تنها آماده ى مباهله با مسیحیان نجران بود، بلکه نداى او در این قسمت وسیع وگسترده بود وخدا به او امر کرد که بگوید: « فَمَنْ حاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ 5
پس از علم ویقین ، هرگاه کسى با تو، به محاجّه برخیزد بگو بیایید فرزندان وزنان وجان خود را دعوت کنیم وبه مباهله برخیزیم ولعنت خدا را بر گروه دروغگو قرار دهیم.
نصاراى نجران آماده ى مباهله شدند ولى وضع پیامبرصلی الله علیه وآله ونحوه ى حضور او در میدان مباهله، آنان را از ورود به مباهله منصرف ساخت و فهمیدند که در این مباهله عذاب قطعى خدا، آنان را خواهد گرفت.
نه تنها آنان حاضر نشدند، بلکه با وجود چنین نداى وسیع، تا پیامبر زنده بود کسى حاضر به مباهله نشد، درست است که اعجاز پیامبرصلی الله علیه وآله به خاطر انصراف مسیحیان نجران، جامه ى عمل نپوشید امّا از این که پیامبر آماده ى چنین اعجازى گردید پاسخ دندان شکنى است براى کسانى که مى گویند پیامبر هیچ گاه مدعى اعجاز نبود وهر موقع معجزه مى طلبیدند،از آوردن آن سر باز مى زد، و مى گفت که من تنها منذر و مبشرم.
بیّنات پیامبر: «کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ6
چگونه خداوند هدایت مى کند گروهى را که پس از ایمان کفر ورزیدند وگواهى دادند که پیامبر حق است ودلایل حقانیت او بر آنان رسید؟
این آیه حاکى است که پیامبر صلی الله علیه وآله داراى بیّنات بود ومقصود از آن معجزات است .
آنچه باید توجه کرد جمله ى «وَجاءَهُمُ الْبَیِّناتُ» است «بیّنات» جمع «بیّنه» به معناى دلیل و شاهد است که مبیّن و روشنگر حقیقت مى باشد.
در بدو نظر ممکن است تصوّر شود که مقصود از «بیّنات» همان قرآن و یا بشارات نبوت پیامبر در کتابهاى آسمانى است ولى با ملاحظه آیات دیگر که در آنها این لفظ در معجزات و امور خارق العاده به کار رفته است مى توان گفت که مقصود از آن در این آیه، یا خصوص معجزات وخارق العاده ها است و یا معنایى وسیع است که شامل معجزات نیز مى شود و جهتى ندارد که مفاد آیه را در قرآن و یا بشارات نبوت آن حضرت در عهدین منحصر بدانیم.
اینک آیات:
1-وَ آتَیْنا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ7؛ به عیسى بن مریم معجزات دادیم
2-ثُمَّ اتَّخَذُوا العِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ.8
پس از معجزاتى که آنان بنى اسراییل دیدند، گوساله را معبود خود اتّخاذ کردند
3-إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ9 با معجزات به سوى آنان آمدى.
4-وَلَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ 10رسولان آنان به سوى آنها با معجزات آمدند.11-
4-معجزه دیگر اینکه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله مانند مسیح از غیب خبر مى داد :
قرآن مجید یکى از معجزه هاى حضرت مسیح را این مى داند که وى از غیب خبر مى داد و مى گفت:
وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ12
از آنچه که مى خورید و در خانه هاى خویش ذخیره مى کنید خبر مى دهم
این جمله در کنار سایر معجزات حضرت مسیح وارد شده است، پیامبر گرامى صلی الله علیه وآله به وسیله ى وحى الهى از یک عده حوادث غیبى خبر داد، تعداد خبرهاى غیبى قرآن، بیش از آن است که در این مجال بتوان به آنها اشاره نمود، از باب نمونه: 13
پیامبر گرامى صلی الله علیه وآله به وسیله ى وحى الهى از پیروزى رومیان پس از شکست14 و از مرگ ابولهب وهمسر او ام جمیل ، بر حالت کفر15 وهمچنین از مرگ ولید بن مغیره بر حالت کفر وشرک16 و از شکست قریش در جنگ بدر17 خبر داده است آیا این خبرهاى غیبى گواه بر آن نیست که پیامبر گرامى صلی الله علیه وآلهعلاوه بر قرآن معجزه ى دیگرى نیز داشته است؟ 18
_____________________________________________
1-سوره قمر/1و2
2-زخرف/66
3-اسراء/1
4-نجم/13و18
5-آل عمران/61
6- آل عمران/86
7-بقره/87
8-نساء/153
9-مائده/110
10-اعراف/101
11- آیات دیگرى که مقصود از بیّنات در آنها همان معجزات وخارق العادات است، شما مى توانید به سوره ى یونس آیه هاى 13 و74، سوره ى نحل آیه 44 ، سوره ى طه آیه 72، سوره ى مؤمن آیه 28، سوره ى حدید آیه 25، وسوره ى تغابن آیه 16 و… مراجعه بفرمایید.