طلسمات

معمای علی دایی

سه سال و چهار روز می‌شود که علی دایی، اسطوره ایران، از زمین‌های فوتبال دور شده است؛ حرف‌وحدیث درباره جدایی علی دایی از فوتبال بسیار است. عده‌ای قویا می‌گویند ممنوع‌الفعالیت شده و عده‌ای دیگر، این دوری را خودخواسته توصیف می‌کنند. برای هر دو ادعا هم به اندازه کافی دلیل و برهان وجود دارد. با این حال، معمای غیبت علی دایی در فوتبال ایران بیش از سه سال است که لاینحل مانده است. اما در این سه سال دایی از دل علاقه‌مندان فوتبالی و غیرفوتبالی بیرون نرفته هیچ، بلکه محبوبیتش بیشتر هم شده است.

او فعالیت‌های زیادی خارج از حوزه فوتبال در این سه سال داشته که هرکدام از آن‌ها بیانگر بخشی از خلقیات خاصش است؛ از فعالیت در فضای مجازی در وقایع اجتماعی و کنایه‌زدن به مسئولان ایرانی تا حضور در برنامه‌های فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا به‌عنوان نماینده ایران. عجیب آنکه دایی هرقدر در ایران مورد کم‌لطفی قرار گرفته ارزشش برای خارجی‌ها به‌ویژه آن‌هایی که در دو مقر فیفا و AFC هستند بیشتر شده است. با وجود این، معمای اصلی همچنان پابرجاست: چرا علی دایی خانه‌نشین شده است؟

فاش‌کردن دردسرساز

۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ بود که باشگاه سایپا که آن روز‌ها علی دایی را به عنوان سرمربی در اختیار داشت، با صدور بیانیه‌ای عجیب خبر از اخراج علی دایی داد؛ در بخشی از آن بیانیه مبهم، اشاره شده بود که علی دایی منشور اخلاقی و مفاد قرارداد فی‌مابین با باشگاه سایپا را زیر پا گذاشته و علی‌رغم تذکرات قبلی، بی‌احترامی ایشان به مجموعه گروه خودروسازی سایپا، موجب ناراحتی و تکدر خاطر مجدد قشر عظیمی از کارگران شریف و زحمتکش این مجموعه صنعتی بزرگ شده است! سایپا دلیل برکناری علی دایی را بی‌احترامی به کارگران این مجموعه توصیف کرده بود. امری که با مرور اظهارات او بعد از بازی با ذوب‌آهن، قویا با ادعای مسئولان این باشگاه در تضاد بود.

یک روز بعد یعنی ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸، علی دایی کنفرانسی خبری تشکیل داد و به شدت به مسئولان این باشگاه تاخت. دایی در آن زمان گفت: «در حکم اخراج من از واژه مقدس کارگر سوءاستفاده می‌کنند. از این واژه مقدس برای خودشان سنگر درست می‌کنند و پشتش قایم می‌شوند. شما می‌دانید که در این چند سال افتخارم بوده که همیشه کنار کارگر و قشر پایین بودم. اگر غیر از این بوده بگویید! من از آقایان می‌پرسم که شما کجا بودید؟ حداقل من علی دایی، به خاطر کار‌هایی که کردم، دل کارگران را خوشحال کردم. در تیم ملی خیلی اوقات اتفاقاتی افتاد که توانستیم دل کارگران را خوشحال کنیم. من به خاطر اینکه حرف حق زدم اخراج شدم. مگر من در این مصاحبه به کسی توهین کردم؟ اصلا اسم کارگری وسط بوده؟ من گفتم که حق من را ندهید و حق بازیکنان را بدهید. کجای حرف من اشتباه بوده؟ به حرف‌هایم افتخار می‌کنم و ۱۰۰ سال دیگر هم دوباره می‌گویم که دو نفر به من کمک کردند تا بتوانیم قهرمان لیگ برتر بشویم. من گفتم پراید ۵۰ میلیون و تیبا ۸۰ میلیون شده، اشتباه بوده؟ من درد جامعه را گفتم. آقایی که ادعا می‌کنی، کجا به تعهداتتان به مردم عمل کردید؟ هر روز یک قول می‌دهید؟ طرف رنو ثبت‌نام کرده، ولی می‌خواهید ماشین‌های دیگر در یک تاریخ نامشخص بدهید. جلوی کارخانه شما تحصن مردم بوده نه جلوی خانه و محل کار من».

این بخش از صحبت‌های علی دایی در مقایسه با اظهارات جنجالی او که در ادامه آمد، هیچ به نظر می‌رسید. دایی به مدیرعامل وقت باشگاه سایپا تاخت و هویت اصلی او را فاش کرد: «آقای مصطفی مدبر برای من وجود خارجی ندارد و آدم حقیقی‌ای به این اسم نمی‌شناسم. تا جایی که ذهن ناقصم یاری می‌کند و او را از زمانی که ریاست حراست صداوسیما را داشت، به‌عنوان سردار غفور می‌شناسم. برای من جالب بود که در یک برنامه نود خودش را مدبر معرفی کرد. بعد که صحبت کرد تن صدایش برای من آشنا بود و دیدم همین سردار غفور خودمان است و اردبیلی است. چطور او مصطفی مدبر شده است؟ کاش یک نفر از ثبت احوال اینجا بود و سؤال کنم که یک نفر می‌تواند کل اسم و فامیلش را عوض کند؟ من دیدم که اسم یا فامیل را عوض کردند، ولی فکر نکنم، البته شاید اشتباه کنم، ولی مگر می‌شود که با شناسنامه عوض‌کردن گذشته طلایی‌ات را عوض کنی؟».

اشاره علی دایی با کلیدواژه «گذشته طلایی» سرآغازی برای راه‌افتادن این شایعه بود که او به زودی در فوتبال ایران «ممنوع‌الفعالیت» می‌شود. همان صحبت‌ها کافی بود تا «۲۰:۳۰» بلافاصله برنامه‌ای سفارشی علیه دایی بسازد؛ در آن برنامه کلیپی چهار دقیقه‌ای با نریشن علی رضوانی پخش شد که در یک‌طرفه‌ترین حالت ممکن تصویری از علی دایی مخابره کرد که او را فردی عصبی و عاشق پول توصیف می‌کرد. گزارش مذکور چنان «بودار» بود که شایعه شد عده‌ای از بیرون دستور حمله به دایی را صادر کرده‌اند. یکی، دو روز بعد روزنامه کیهان هم ضمن انتقاد از رفتار مدیران سایپا در اینکه می‌توانستند علی دایی را چند هفته بعد اخراج کنند، به علی دایی تاخت و از اینکه اشاره‌ای به «گذشته طلایی» فرد مذکور کرده، او را مورد انتقاد قرار داد. کیهان نوشت: «علی دایی که همین چند روز پیش از مسئولان قضائی و امنیتی خواسته بود که برای مبارزه با فساد در فوتبال وارد عمل شوند، چرا با بعضی اظهارات نسنجیده خود که نه اخلاقی بود و نه ورزشی – و بعید هم نیست با تحریک این و آن صورت گرفته باشد – افرادی را زیر سؤال می‌برد که در روزگاری که او و امثال او در زمین فوتبال بالا و پایین می‌پریدند و امثال ما نیز زیر کولر نشسته و اندر فضائل فوتبال و سلامتی و… قلم‌فرسایی می‌کردند، آن‌ها جان بر کف وسط معرکه مقابل دشمن غدار این آب و خاک و این مردم مردانه ایستاده بودند تا برای ما و دایی آرامش و امنیت لازم برای نوشتن و بازی‌کردن را فراهم آورند».

عاقبت چنین جبهه‌گیری‌هایی علیه دایی، شایعه موجود را پررنگ کرد. دیگر نوشتن از اینکه علی دایی «ممنوع‌الفعالیت» است چندان عجیب به نظر نمی‌رسید. خود دایی هم همان روز‌ها در گفتگو با فرهیختگان عنوان کرد که ممکن است چنین موضوعی صحت داشته باشد: «چنین مسائلی بعید نیست و شاید هم این مسائل خیلی محتمل باشد، اما من مگر وابسته به فوتبال هستم که بخواهم ناراحت شوم؟ من همیشه حرف حق را می‌زنم و تا آخرش هم پای حرفم هستم».

جنجال حضور علی دایی در تیم ملی

شاید اگر عده‌ای همچنان نسبت به محرومیت علی دایی پس از صحبت‌هایش درباره مدیرعامل وقت باشگاه سایپا تردید داشتند، با اتفاقاتی که در راستای حضورش روی نیمکت تیم ملی رقم خورد، به یقین رسیدند. ماجرا از این قرار بود که فدراسیون فوتبال بعد از اخراج مارک ویلموتس، قویا عنوان کرد قرار است یک مربی ایرانی جانشین او شود. علی دایی جدی‌ترین گزینه بود و با مسئولان فدراسیون فوتبال و البته مهدی تاج، رئیس وقت فدراسیون هم مذاکره کرد. درحالی‌که بسیاری منتظر اعلام رسمی این خبر بودند، به‌ناگاه عنوان شد صلاحیت علی دایی از سوی وزارت ورزش رد شده و او نمی‌تواند روی نیمکت تیم ملی بنشیند.

دایی آن روز‌ها از این گفت تا زمانی که «آقازاده‌ها» در این فوتبال باشند، اجازه نمی‌دهند او روی نیمکت بنشیند. صحبت‌های دایی با ایسنا از این هم تندتر شد: «وقتی صلاحیت فردی مثل من را حراست رد می‌کند و نمی‌خواهند من در تیم ملی باشم، دیگر نمی‌دانم چه بگویم. البته دلایل این رد صلاحیت را خودم می‌دانم. مخالف اصلی حضور من در تیم ملی، وزارت ورزش بود. نهاد‌هایی که باید صلاحیت من را تأیید کنند، نهاد‌های اطلاعاتی رسمی کشور هستند که از فدراسیون فوتبال می‌خواهم از این نهاد‌ها صلاحیت من را بگیرند. این مسائل دخیل نیست بلکه مسائل پشت پرده وجود دارد. متأسفانه فدراسیون فوتبال آزادی عمل ندارد و نمی‌تواند خودش مربی تیم ملی را انتخاب کند. البته مسائل دیگر هم در انتخاب‌ها دخیل است که واقعا «واویلا» است. آقایانی که خوردند و بردند، صلاحیت دارند، اما صلاحیت من را تأیید نکردند. این موضوع است که آدم را ناراحت می‌کند. شاید اگر با فدراسیون فوتبال هم صحبت‌های نهایی را هم انجام می‌دادم، به توافق نمی‌رسیدیم، اما اینکه می‌گویند صلاحیتت تأیید نشد، فشار به آدم می‌آورد».

اگرچه وزارت ورزش صحبت‌های علی دایی را تکذیب کرد، ولی حرف‌های بعدی اسطوره فوتبال ایران نشان می‌داد نیرویی بیرونی مانع از حضور او روی نیمکت تیم ملی شده است. اشاره او به این مورد که باید «نهاد‌های اطلاعاتی رسمی» درباره‌اش نظر دهند، به شایعه‌ای برمی‌گشت که به مسئولان وقت فدراسیون گفته‌اند «نباید» علی دایی فعالیتی در فوتبال ایران داشته باشد.

حالا دایی تکذیب می‌کند

ماجرای نبودن علی دایی در فوتبال ایران و شایعه ممنوع‌الفعالیتی‌اش سه ساله شده است؛ او گرچه روز‌های نخست چنین شایعاتی را رد نمی‌کرد، ولی در ماه‌های اخیر، گفته چنین موضوعی صحت ندارد. شاید یکی از دلایلی که دایی به این باور رسیده پیشنهاداتی است که از سوی تیم‌های باشگاهی مختلف در این مدت به دستش رسیده است، از ذوب‌آهن گرفته تا تراکتور. با این حال، دایی آن‌ها را رد کرده و دلیلش را هم تمرکز روی بیزینسی عنوان کرده که مقرش در تهران است. دایی دیگر علاقه‌ای به کارکردن بیرون از تهران ندارد. در این بین هم پیشنهاد خوبی از تیم‌های تهرانی به او نرسیده تا مشخص کند آیا  واقعا ممنوع‌الفعالیت است یا می‌تواند هدایت تیمی را بر عهده بگیرد. دایی آذر ۱۳۹۹ در گفتگو با ورزش سه، با تردید درباره شایعه محرومیتش حرف زد و گفت: «فکر می‌کنم جریان این دوری را تمام مردم خوب بدانند. زمانی که در سایپا بودم متأسفانه صداوسیما قصد سوءاستفاده از این مسئله را داشت. خیلی تلاش کرد تا به نوعی وجهه من را در جامعه خراب کند. من همیشه سالم کار کردم. به این نتیجه رسیدم که سالم زندگی‌کردن و سالم کارکردن در مملکت ما خیلی سخت شده است. من با مدیرعامل سایپا از سال ۸۱ تا ۸۴ سر مسئله‌ای به مشکل خوردیم، کارمان به دادگاه کشیده شد که خودم از قبل این اتفاق را پیش‌بینی می‌کردم. یک مثل معروفی هست که می‌گوید: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». این کاملا درمورد من صدق می‌کند، چراکه باعث شد من از فوتبال بیرون بیایم. واقعا جا دارد از تیم‌هایی تشکر کنم که امسال و سال گذشته آمدند دنبالم و دوست داشتند که با آن‌ها کار کنم. با اینکه فوتبال از بچگی عشق من بوده، اما صلاح دیدم که در این برهه زمانی، مدتی از آن دور باشم، چراکه معتقدم خیلی وقت‌ها باید از چیز‌هایی که دوست داری دل بکنی تا به یک‌سری چیز‌های دیگر برسی. خدا را شکر این دوری باعث شد در فعالیت‌های دیگرم و از همه مهم‌تر در زندگی خانوادگی‌ام به یک بالانسی برسم. در حال حاضر هم که از فوتبال دور هستم اصلا احساس بدی ندارم».

اسفند ۱۴۰۰، اما دایی دیگر تردید‌ها را کنار گذاشت و در پاسخ به این سؤال که «دوری شما از فوتبال ایران تصمیم خودتان است یا ارتباطی به موضوع ممنوع‌الکاری دارد؟» گفت: «اصلا و ابدا من ممنوع‌الکار نیستم. صفر تا صد این تصمیم به اراده خودم صورت گرفته است. بله، شاید دلم هم برای حضور در فوتبال تنگ شده باشد. مگر می‌شود دل یک فوتبالی برای فوتبال تنگ نشود؟ اما الان صلاح و خیر زندگی‌ام را در این می‌بینم که از فوتبال ایران دور باشم».

حال، مجموع این اتفاقات و صدالبته اظهارنظرها، دست به دست هم داده تا معما و سؤال موجود درباره «شهریار» پابرجا باشد: آیا خانه‌نشینی او خودخواسته است؟

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد