1. معنای نزول: اصل نزول به معناى فرود آمدن است، چنان که در مفردات و مصباح و اقرب گفته شده است. عبارت راغب چنین است: «النّزول فى الاصل: هو انحطاط من علوّ» در باره باران آمده: “أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ” واقعة: 69. آیا شما آن را از ابر فرود آوردهاید یا ما فرود آورندگانیم؟
2. مرحله و مرتبه نزول قرآن: همان طور که براى هر چیزى چهار نحوه وجود است: وجود لفظى، وجود کتبى، وجود ذهنى و وجود خارجى، وحی نیز همین چهار گونه وجود را دارا است:
الف. وجود کتبى قرآن همان است که ظاهر و هویدا است.
ب. وجود لفظى آن قرائتِ قرائت کنندگان از معصومان و ملائکه گرفته تا عموم مردم است
وجود ذهنى و علمى قرآن نیز چند قسم است: وجودى در لوح نفس، وجودى که از عالم امر بامر حق تعالى تنزّل نموده در قلب رسول (ص)؛ یا آن معانى غیبی که هنگام قرائت به قلب قارى القا می گردد؛
د. وجود عینى اجمالى که اصل قرآن و حقیقت آن است که از مصدر جلال احدى صادر گشته است،
3. فلسفه تدریجی بودن نزول: حکمت نزول تدریجی و تفریق قرآن، مقارن شدن علم و عمل به قرآن و تمامیت یافتن استعداد مردم در تلقی آن است. به عبارت دیگر؛ نزول آیات قرآنی به تدریج و بند بند و سوره سوره و آیه آیه، به خاطر تمامیت یافتن استعداد مردم در تلقی معارف اصلی و اعتقادی و احکام فرعی و عملی آن است و به مقتضای مصالحی است که برای بشر در نظر بوده و آن این است که علم قرآن با عمل به آن مقارن باشد و طبع بشر از گرفتن معارف و احکام آن زده نشود، معارفش را یکی پس از دیگری درک نماید تا به سرنوشت تورات دچار نشود که به خاطر این که یک باره نازل شد، یهود از تلقی آن سر باز زد و تا خدا کوه را بر سرشان معلق نکرد حاضر به قبول آن نشدند.