خانه » همه » مذهبی » مغالطه در مورد توسل به اولیای الهی با آیه ۵ سوره احقاف

مغالطه در مورد توسل به اولیای الهی با آیه ۵ سوره احقاف


مغالطه در مورد توسل به اولیای الهی با آیه ۵ سوره احقاف

۱۳۹۲/۰۱/۱۵


۲۲۶ بازدید

گاهی با آیه پنجم سوره احقاف، استدلال می‌شود که درخواست حاجت از غیر خدا ممنوع است زیرا آنها از خواسته ما بی‌خبرند. اینک متن آیه و ترجمه آن:
{وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ} (احقاف: ۵)
چه کسی گمراه‌تر است از آن کس که معبودی غیر خدا را می‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمی‌گوید و از خواندن آنها (کاملاً) بی‌خبر است؟! (و صدای آنها را هیچ نمی‌شنود).

یکی از انواع تفسیر به رأی این است که آیاتی را که درباره مشرکان وارد شده درباره مسلمانان تفسیر کنیم. آیه یادشده مربوط به مشرکان است که معتقد به خدایی بت‌های خود بوده‌اند و آنها را خدایان کوچک پنداشته و تصوّر می‌کردند که کارهای خدای بزرگ در دست آنهاست و قرآن به این حقیقت اشاره می‌کند:
{وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ…} (زمر: ۸)
و برای خداوند همتایانی قرار می‌دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد….
و در آیه دیگر مقام بت‌ها را در نزد مشرکان چنین توصیف می‌کند:
{وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ} (بقره: ۱۶۵)
برخی از مردم همانندهایی برای خدا برمی‌گزینند و مانند خدا به آنها عشق می‌ورزند.
بنابراین بت‌ها را امثال خدا و همانند او می‌پنداشتند و حتی در جنگ‌ها همراه خود می‌بردند تا آنها را کمک کنند و قرآن به این حقیقت اشاره می‌کند: {وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ}؛ «به جز خدا خداگونه‌هایی را برگزیدند شاید یاری شوند». (یس: ۷۴)
و نیز عزّت و ذلّت را در دست بت‌ها می‌دانستند و قرآن این اندیشه باطل را از آنان نقل می‌کند: {وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا}؛ «جز خدا، خداگونه‌هایی برگزیدند تا برای آنان آبرویی باشند». (مریم: ۸۱)
بنابراین قرآن در مورد این گروه خیره سر می‌فرماید: {وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ}، یعنی مشرکان عصر رسالت را خطاب می‌کند که از بت‌‌های چوبی و فلزی، درخواست حاجت می‌کردند، درحالی‌که آنها نمی‌شنیدند و نمی‌دیدند.
این چه ارتباطی به موحّدانی دارد که نه به الوهیت و خدایی امامان و صالحان معتقدند و نه می‌گویند که کارهای خدا به آنان سپرده شده بلکه آنها را انسان‌هایی والا می‌دانند که از قرب و منزلت بیشتری نزد خدا برخوردارند و اگر دعا کنند خدا دعای آنها را در درگاه الهی مستجاب می‌کند، و آنان سخنان ما را می‌شنوند.
با این بیان فرق دو نوع دعا روشن شد: دعای مشرکان و دعای موحدان.
اوّلاً: مشرکان بت‌ها را ندّ و مثل خدا می‌پنداشتند ولی موحدان برای خدا ندّ و مثلی قائل نبوده و انبیا و اولیا را مخلوق خدا می‌دانند.
ثانیاً: مشرکان تصوّر می‌کردند که کارهای خدا به بت‌ها واگذار شده، درحالی‌که موحّدان، به چنین تفویضی نمی‌اندیشند و خدا را مدبّر جهان می‌دانند و کراراً در قرآن، این آیه را می‌خوانند: {یُدَبِّرُ الْأَمْرَ}، «او امور جهان را تدبیر می‌کند». (یونس: ۳ و ۳۱؛ رعد: ۲؛ سجده: ۵) و بدان اعتقاد دارند. با وجود این تفاوت‌‌های ریشه‌ای چگونه می‌توان این دو گروه را به هم تشبیه کرد؟
ثالثاً: بت‌‌های آنان سنگی و چوبی بودند و شنوایی نداشتند تا پاسخ بگویند ولی انبیا و اولیا پس از رحلت از این جهان زندگی خاصّی در آن جهان دارند و لذا ما بر پیامبر (ص) سلام می‌کنیم و می‌گوییم: «السلام علیک أیّها النبی» و در زیارت به او خطاب می‌کنیم و همچنین آیات و روایات بر حیات برزخی آنان گواهی می‌دهد. ازاین‌رو هر نوع تشکیک در این مورد انکار مسلمات قرآن و احادیث است.

مراجعه شود: جدال احسن، ص ۵۵.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد