استراتژی(راهبرد):
واژه استراتژی از ریشه یونانی strateeema است که خود از واژه strategos به معنای ژنرال ارتش مشتق شده است. Strategos به معنای ارتش و ago به معنای هدایت است. بنابراین واژه مزبور به معنای هدایت ارتش است.
به لحاظ تاریخی نیز Strategos عنوان افسران عالیرتبه ارتش بیزانس بوده که یک منطقه نظامی – مترادف با یک سپاه نظامی مدرن- تحت فرمان آنها قرار داشته است. معمولا Strategos حاکم منطقهای نظامی بوده که نیروهایش را در آنجا گرد میآورد یا پایگاه نیروهایش را در آنجا قرار میداد؛ اما در عمل strateeema به مفهوم هر اقدام یا مانوری اطلاق شد که هدف آن فریب یا غافلگیری دشمن باشد و در نتیجه استراتژی نیز یک روش، طرح یا strateeema برای نیل به یک هدف تعریف شد.
انجمن مطالعات عالی نظامی وابسته به پنتاگون یا وزارت دفاع امریکا استراتژی را اینطور تعریف میکند: «استراتژی علم و فن توسعه و کاربرد قدرتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت به هنگام صلح و جنگ و بهمنظور تامین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال پیروزی و تقلیل احتمال شکست است.»(فارسی، جلالالدین؛ استراتژی ملی، گزارش سمینار، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1363، ص 33)
طبق تعریف لغت نامه وبستر«استراتژی، علم برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است.» (سیروس، کاوه محمد و صبور طینت، امیرحسین، مدل مدیریت استراتژیک مبنا، تهران:دانشگاه امیرکبیر، ۱۳۹۰، ص۴)
دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامه ریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گسترده بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید می کند (برادران شرکا، حمیدرضا، تفکر استراتژیک یا برنامه ریزی استراتژیک، تهران:مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۸۶).
تعریف استراتژی از نگاه برخی اندیشمندان خارجی
جک ولش: استراتژی یعنی این که ما تصمیم های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیریم.
مایکل پورتر: استراتژی یعنی اینکه کاری که دیگران انجام میدهند را با منابع کمتر (کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ کس غیر از ما انجام نمیدهد.
شرون اوستِر: استراتژی داشتن یعنی وقتی مجموعه تصمیمات ما دیده می شود، بتوان الگوی خاصی را در آن مشاهده کرد.
آلفرد چندلر: استراتژی یعنی تعیین هدف های دراز مدت در سازمان و آماده کردن برنامه های فعالیتی مناسب و تخصیص دادن منابع مورد نیاز برای تحقق این اهداف.
هافر و شندل: استراتژی یعنی فعالیت هایی که تأمین کننده هماهنگی بین منابع داخلی و قابلیت های سازمان با فرصت و تهدیدهای محیط بیرونی است.
مینتزبرگ: مینتزبرگ معتقد است که مفاهیمی چون استراتژی را نمیتوان در قالب یک تعریف استراتژی آورد و باید تعاریف مختلفی را برای آن پذیرفت.
وی برای تعریف استراتژی پنج ویژگی پیشنهاد می کند:
استراتژی به عنوان برنامه، استراتژی به عنوان شگرد، استراتژی به عنوان الگو،استراتژی به عنوان جایگاه، استراتژی به عنوان دیدگاه
پیسانو: استراتژی هیچ چیز به جز تعهد به یک الگوی رفتاری مشخص به منظور پیروی در یک رقابت نبوده و به یک فرض اساسی منتج میشود که عبارت است از اینکه چه چیزی موجب پیروزی میشود.
(iranstrategist.com/scientific/define-a-strategy)
استراتژی شامل تصمیم گیری در این باره است که مقصد کجاست و رسیدن به آن چگونه خواهد بود. استراتژی بیان قصد و نیت است، یعنی آنچه دوست داریم انجام دهیم و اینکه قصد داریم چگونه آن را به انجام برسانیم. استراتژی اهداف بلند مدت را تعریف می کند ولی عمدتاً تأکید آن بر چگونگی تحقق این اهداف است. استراتژی وسیله و ابزار ایجاد ارزش است (آرمسترانگ، مایکل، مدیریت استراتژیک منابع انسانی، ترجمه دکتر محمد اعرابی،تهران: انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۹۰،ص ۳۷).
در سند راهبردی توسعه صنعتی جمهوری اسلامی ایران آورده شده است که راهبرد مجموعه ای است از اهداف غایی، مقاصد اساسی، مأموریت های بنیادین، قواعد زیربنایی و نحوه تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف، که جهت گیری و حرکت سازمان ها بر اساس آنها صورت می گیرد (سند راهبرد توسعه صنعتی، ۱۳۸۴).
بنابر این می توان گفت استراتژی یا راهبرد عبارت است از تعیین اهداف، تصمیمات، سیاستها و اولویت های اساسی در مورد یک هدف در یک حوزه خاص
تاکتیک(راهکار، روش):
تاکتیک از ریشه لاتینی در معنای «هنر ترتیب دادن» و «مرتبکردن» گرفته شده است. تاکتیک جستجو و سازماندهی مجموعه وسایلی است بهمنظور دستیابی به یک نتیجه مطلوب در رابطه با مناسبات نیروهای سیاسی و اجتماعی و…
تاکتیک به روشهایی گفته می شود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در می آید تا به هدفهای مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق می یابد.
تفاوت های استراتژی و تاکتیک:
*تفاوت در هدف:
هدف استراتژی تشخیص مرز اهداف تعیین شدهای است که سازمان را پیش میبرد و منابع را مدیریت میکند.
هدف تاکتیک استفاده از منابع مشخص برای رسیدن به اهدافی است که مأموریت سازمان را تعریف میکند.
*تفاوت درنقش:
استراتژی نقش افرادی را مشخص میکند که منابع مدیریتی سازمان را پیش میبرند. آنها میدانند چگونه تاکتیکها را کنار هم بچینند و به اهدافشان برسند.
تاکتیک دامنهٔ کاری متخصصان را مشخص میکند که منابع محدود را برای رسیدن به اهداف تعیین شده استفاده میکنند.
*تفاوت درمسئولیت:
استراتژی مسئولیت سلامت کل سازمان را به عهده دارد.
تاکتیک فقط مسئولیت منابع تعیین شده را به عهده دارد.
*تفاوت محدوده:
استراتژی همه منابع دورن سازمانی را مثل شرایط بازار از جمله رقبا، مشتریان و اقتصاد مشخص میکند.
تاکتیک درواقع زیرمجموعهای از منابع استفاده شده در فرآیند و برنامه طرحریزی شده است. تاکتیکها معمولاً با منابع محدود به تیم کمک میکنند که به اهداف تعیین شده برسند.
*تفاوت در زمان
استراتژی معمولاً بلندمدت است و ممکن است تغییر کند.
تاکتیک کوتاه مدت است و در راستای شرایط بازار انعطافپذیر است.
*تفاوت در روشها
استراتژی از تجربه، تحقیق، تجزیه و تحلیل، تفکر و ارتباط بهره میگیرد.
تاکتیک از تجربه، تمرین، برنامهها، فرآیند و تیم بهره میبرد.
* تفاوت درخروجیها
خروجی استراتژی اهداف، برنامهها و نقشههای سازمان است.
تاکتیک خروجی واضحی را با کمک افراد، ابزارها و زمان تحویل میدهد.
(strategicplanning.me/differences-between-strategy-and-tactics)
تکنیک(فن، مهارت):
تکنیک یا فن به معنی راه به کارگیری مهارت های اساسی یا روش انجام ماهرانه کاری است.
مثال:
1.صعود به کوه استراتژی محسوب می گردد،راهها و روش های رسیدن به قله، تاکتیک را تشکیل می دهد. اینکه چه روشی برای صعود انتخاب شود و تکنیک
2. مذاکره به عنوان یک استراتژی است. تاکتیک های مذاکره شامل تاکتیک چانه زنی، امتیاز دادن، سازش، استفاده مناسب از زبان بدن و…
تکنیک های مذاکره عبارتند از:هنر خوب گوش دادن (شنونده فعال)، مهارت شفاف کردن بحث، شخصیت شناسی و رفتارشناسی، افزایش تسلط کلامی و بیانی، مهارت مدیریت زمان و…
3. وحدت واتحاد سیاسی مسلمانان یک استراتژی و راهبرد است که از تاکتیک های ایجاد بستر و شرایط لازم، رفع موانع وحدت، تأکید و تکیه بر نقش نخبگان سیاسی و مذهبی، چگونگی طی مسیر حرکت، اتخاذ شیوه مبارزه، و دستاورد و نتیجه حرکت. تکنیک ها عبارتند از برگزاری همایش نخبگان و مسئولان کشورهای اسلامی، برگزاری جلسات علمی و آثار اندیشمندان، استفاده از ظرفیت مجامع و جریان های سیاسی کشورهای اسلامی، استفاده از ابزار هنر و نمایش و…
4.توحید استراتژی و راهبرد کلان در حوزه معارف دینی است.
برای رسیدن به قله های ایمان توحیدی و مقام رفیع و راهبردی عبودیت و بندگی خداوند، تاکتیک دین، طی دو مرحله «سلوک عقلانی« و «سلوک عرفانی» است.
انسان فطرتا آمیزه ای از عقل و عشق است و اسلام به عنوان دین فطری، ابتدا انسان را به عقلانیت فرا می خواند و حیات معقول او را احیا و تقویت می کند و سپس در مرحله ای بالاتر او را به عشق و عرفان و طی مسیر محبت خداوند و فنای فی الله، دعوت می نماید. عقلانیت و عشق در اسلام دو راهکار تکتیکی برای تحقق توحید در فرد و جامعه است. دو مرحله سلوک توحیدی نظری و عملی برای ساختن انسان موحد و جامعه توحیدی و وصول به معرفت خدای متعال. سلوک عقلانی، مستند شدن تمام اعتقادات و اندیشه ها و اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی انسان به حجت و دلیل دینی و عقلی خدا پسند است.
تکنیک ها عبارتند از استفاده از براهین و استدلال های متنوع و شگردهای استدلالی و برهانی و جدلی در تبیین عقلانی و عرفانی توحید.
واژه استراتژی از ریشه یونانی strateeema است که خود از واژه strategos به معنای ژنرال ارتش مشتق شده است. Strategos به معنای ارتش و ago به معنای هدایت است. بنابراین واژه مزبور به معنای هدایت ارتش است.
به لحاظ تاریخی نیز Strategos عنوان افسران عالیرتبه ارتش بیزانس بوده که یک منطقه نظامی – مترادف با یک سپاه نظامی مدرن- تحت فرمان آنها قرار داشته است. معمولا Strategos حاکم منطقهای نظامی بوده که نیروهایش را در آنجا گرد میآورد یا پایگاه نیروهایش را در آنجا قرار میداد؛ اما در عمل strateeema به مفهوم هر اقدام یا مانوری اطلاق شد که هدف آن فریب یا غافلگیری دشمن باشد و در نتیجه استراتژی نیز یک روش، طرح یا strateeema برای نیل به یک هدف تعریف شد.
انجمن مطالعات عالی نظامی وابسته به پنتاگون یا وزارت دفاع امریکا استراتژی را اینطور تعریف میکند: «استراتژی علم و فن توسعه و کاربرد قدرتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت به هنگام صلح و جنگ و بهمنظور تامین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال پیروزی و تقلیل احتمال شکست است.»(فارسی، جلالالدین؛ استراتژی ملی، گزارش سمینار، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1363، ص 33)
طبق تعریف لغت نامه وبستر«استراتژی، علم برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است.» (سیروس، کاوه محمد و صبور طینت، امیرحسین، مدل مدیریت استراتژیک مبنا، تهران:دانشگاه امیرکبیر، ۱۳۹۰، ص۴)
دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامه ریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گسترده بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید می کند (برادران شرکا، حمیدرضا، تفکر استراتژیک یا برنامه ریزی استراتژیک، تهران:مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۸۶).
تعریف استراتژی از نگاه برخی اندیشمندان خارجی
جک ولش: استراتژی یعنی این که ما تصمیم های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیریم.
مایکل پورتر: استراتژی یعنی اینکه کاری که دیگران انجام میدهند را با منابع کمتر (کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ کس غیر از ما انجام نمیدهد.
شرون اوستِر: استراتژی داشتن یعنی وقتی مجموعه تصمیمات ما دیده می شود، بتوان الگوی خاصی را در آن مشاهده کرد.
آلفرد چندلر: استراتژی یعنی تعیین هدف های دراز مدت در سازمان و آماده کردن برنامه های فعالیتی مناسب و تخصیص دادن منابع مورد نیاز برای تحقق این اهداف.
هافر و شندل: استراتژی یعنی فعالیت هایی که تأمین کننده هماهنگی بین منابع داخلی و قابلیت های سازمان با فرصت و تهدیدهای محیط بیرونی است.
مینتزبرگ: مینتزبرگ معتقد است که مفاهیمی چون استراتژی را نمیتوان در قالب یک تعریف استراتژی آورد و باید تعاریف مختلفی را برای آن پذیرفت.
وی برای تعریف استراتژی پنج ویژگی پیشنهاد می کند:
استراتژی به عنوان برنامه، استراتژی به عنوان شگرد، استراتژی به عنوان الگو،استراتژی به عنوان جایگاه، استراتژی به عنوان دیدگاه
پیسانو: استراتژی هیچ چیز به جز تعهد به یک الگوی رفتاری مشخص به منظور پیروی در یک رقابت نبوده و به یک فرض اساسی منتج میشود که عبارت است از اینکه چه چیزی موجب پیروزی میشود.
(iranstrategist.com/scientific/define-a-strategy)
استراتژی شامل تصمیم گیری در این باره است که مقصد کجاست و رسیدن به آن چگونه خواهد بود. استراتژی بیان قصد و نیت است، یعنی آنچه دوست داریم انجام دهیم و اینکه قصد داریم چگونه آن را به انجام برسانیم. استراتژی اهداف بلند مدت را تعریف می کند ولی عمدتاً تأکید آن بر چگونگی تحقق این اهداف است. استراتژی وسیله و ابزار ایجاد ارزش است (آرمسترانگ، مایکل، مدیریت استراتژیک منابع انسانی، ترجمه دکتر محمد اعرابی،تهران: انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۹۰،ص ۳۷).
در سند راهبردی توسعه صنعتی جمهوری اسلامی ایران آورده شده است که راهبرد مجموعه ای است از اهداف غایی، مقاصد اساسی، مأموریت های بنیادین، قواعد زیربنایی و نحوه تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف، که جهت گیری و حرکت سازمان ها بر اساس آنها صورت می گیرد (سند راهبرد توسعه صنعتی، ۱۳۸۴).
بنابر این می توان گفت استراتژی یا راهبرد عبارت است از تعیین اهداف، تصمیمات، سیاستها و اولویت های اساسی در مورد یک هدف در یک حوزه خاص
تاکتیک(راهکار، روش):
تاکتیک از ریشه لاتینی در معنای «هنر ترتیب دادن» و «مرتبکردن» گرفته شده است. تاکتیک جستجو و سازماندهی مجموعه وسایلی است بهمنظور دستیابی به یک نتیجه مطلوب در رابطه با مناسبات نیروهای سیاسی و اجتماعی و…
تاکتیک به روشهایی گفته می شود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در می آید تا به هدفهای مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق می یابد.
تفاوت های استراتژی و تاکتیک:
*تفاوت در هدف:
هدف استراتژی تشخیص مرز اهداف تعیین شدهای است که سازمان را پیش میبرد و منابع را مدیریت میکند.
هدف تاکتیک استفاده از منابع مشخص برای رسیدن به اهدافی است که مأموریت سازمان را تعریف میکند.
*تفاوت درنقش:
استراتژی نقش افرادی را مشخص میکند که منابع مدیریتی سازمان را پیش میبرند. آنها میدانند چگونه تاکتیکها را کنار هم بچینند و به اهدافشان برسند.
تاکتیک دامنهٔ کاری متخصصان را مشخص میکند که منابع محدود را برای رسیدن به اهداف تعیین شده استفاده میکنند.
*تفاوت درمسئولیت:
استراتژی مسئولیت سلامت کل سازمان را به عهده دارد.
تاکتیک فقط مسئولیت منابع تعیین شده را به عهده دارد.
*تفاوت محدوده:
استراتژی همه منابع دورن سازمانی را مثل شرایط بازار از جمله رقبا، مشتریان و اقتصاد مشخص میکند.
تاکتیک درواقع زیرمجموعهای از منابع استفاده شده در فرآیند و برنامه طرحریزی شده است. تاکتیکها معمولاً با منابع محدود به تیم کمک میکنند که به اهداف تعیین شده برسند.
*تفاوت در زمان
استراتژی معمولاً بلندمدت است و ممکن است تغییر کند.
تاکتیک کوتاه مدت است و در راستای شرایط بازار انعطافپذیر است.
*تفاوت در روشها
استراتژی از تجربه، تحقیق، تجزیه و تحلیل، تفکر و ارتباط بهره میگیرد.
تاکتیک از تجربه، تمرین، برنامهها، فرآیند و تیم بهره میبرد.
* تفاوت درخروجیها
خروجی استراتژی اهداف، برنامهها و نقشههای سازمان است.
تاکتیک خروجی واضحی را با کمک افراد، ابزارها و زمان تحویل میدهد.
(strategicplanning.me/differences-between-strategy-and-tactics)
تکنیک(فن، مهارت):
تکنیک یا فن به معنی راه به کارگیری مهارت های اساسی یا روش انجام ماهرانه کاری است.
مثال:
1.صعود به کوه استراتژی محسوب می گردد،راهها و روش های رسیدن به قله، تاکتیک را تشکیل می دهد. اینکه چه روشی برای صعود انتخاب شود و تکنیک
2. مذاکره به عنوان یک استراتژی است. تاکتیک های مذاکره شامل تاکتیک چانه زنی، امتیاز دادن، سازش، استفاده مناسب از زبان بدن و…
تکنیک های مذاکره عبارتند از:هنر خوب گوش دادن (شنونده فعال)، مهارت شفاف کردن بحث، شخصیت شناسی و رفتارشناسی، افزایش تسلط کلامی و بیانی، مهارت مدیریت زمان و…
3. وحدت واتحاد سیاسی مسلمانان یک استراتژی و راهبرد است که از تاکتیک های ایجاد بستر و شرایط لازم، رفع موانع وحدت، تأکید و تکیه بر نقش نخبگان سیاسی و مذهبی، چگونگی طی مسیر حرکت، اتخاذ شیوه مبارزه، و دستاورد و نتیجه حرکت. تکنیک ها عبارتند از برگزاری همایش نخبگان و مسئولان کشورهای اسلامی، برگزاری جلسات علمی و آثار اندیشمندان، استفاده از ظرفیت مجامع و جریان های سیاسی کشورهای اسلامی، استفاده از ابزار هنر و نمایش و…
4.توحید استراتژی و راهبرد کلان در حوزه معارف دینی است.
برای رسیدن به قله های ایمان توحیدی و مقام رفیع و راهبردی عبودیت و بندگی خداوند، تاکتیک دین، طی دو مرحله «سلوک عقلانی« و «سلوک عرفانی» است.
انسان فطرتا آمیزه ای از عقل و عشق است و اسلام به عنوان دین فطری، ابتدا انسان را به عقلانیت فرا می خواند و حیات معقول او را احیا و تقویت می کند و سپس در مرحله ای بالاتر او را به عشق و عرفان و طی مسیر محبت خداوند و فنای فی الله، دعوت می نماید. عقلانیت و عشق در اسلام دو راهکار تکتیکی برای تحقق توحید در فرد و جامعه است. دو مرحله سلوک توحیدی نظری و عملی برای ساختن انسان موحد و جامعه توحیدی و وصول به معرفت خدای متعال. سلوک عقلانی، مستند شدن تمام اعتقادات و اندیشه ها و اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی انسان به حجت و دلیل دینی و عقلی خدا پسند است.
تکنیک ها عبارتند از استفاده از براهین و استدلال های متنوع و شگردهای استدلالی و برهانی و جدلی در تبیین عقلانی و عرفانی توحید.