مقاله: نگاهی به کتاب «سیره رسول اکرم(ص) در قرآن»
۱۳۹۳/۱۰/۱۴
–
۲۶۲ بازدید
سید جواد میرخلیلی:از جمله آثار ارزشمندی که پیرامون پیامبر اعظم ص نوشته شده، کتاب سیره رسول اکرم در قرآن ، تالیف آیت الله جوادی آملی است.
استاد جوادی آملی بر این باور است که:” همه مزایای انبیای پیشین، که بخشی از آن در قرآن کریم آمده، به اضافه مزایایی دیگر، برای خاتم انبیا(ص) هست، زیرا خداوند، رسول اکرم (ص) را به عنوان مُهَیْمِن بر سایر رسولان و کتاب او را مُهَیْمِن بر دیگر کتب آسمانی بیان می کند؛ بنابر این باید در این سیره، بیش از سیره های سایر انبیا(ع) بحث و فحص کرد”.
سید جواد میرخلیلی:از جمله آثار ارزشمندی که پیرامون پیامبر اعظم ص نوشته شده، کتاب سیره رسول اکرم در قرآن ، تالیف آیت الله جوادی آملی است.
استاد جوادی آملی بر این باور است که:” همه مزایای انبیای پیشین، که بخشی از آن در قرآن کریم آمده، به اضافه مزایایی دیگر، برای خاتم انبیا(ص) هست، زیرا خداوند، رسول اکرم (ص) را به عنوان مُهَیْمِن بر سایر رسولان و کتاب او را مُهَیْمِن بر دیگر کتب آسمانی بیان می کند؛ بنابر این باید در این سیره، بیش از سیره های سایر انبیا(ع) بحث و فحص کرد”.
به باور ایشان، بخشی از سیره های علمی، چون جزو خطوط کلّی نبوت عامه است، مشترک بین همه انبیاست و رسول خدا از آن جهت که پیغمبر است آن مزایا را خواهد داشت و بخشی دیگر، مزایای مربوط به نبوّت هر پیغمبری است که از آن به عنوان نبوت خاصه یاد می شود و رسول خدا مزایای خاصه هر پیغمبری را نیز واجد است چون خاتم همه انبیاست؛ بنابر این بحث در سه مقام خواهد بود.
مقام اول: رسول خدا مزایای مربوط به نبوت عامه را دارد چون هر پیغمبری باید دارای آن باشد.
مقام دوم: مزایای خاصی که مربوط به هر کدام از انبیاست نیز در خصوص پیغمبر اسلام جمع است از آن رو که وی خاتم انبیا و افضل آنهاست.
مقام سوم: مزایایی مخصوص به آن حضرت است که نه جزو مزایای عامّه انبیاست، تا مشترک بین همه آنان باشد و نه به مزایای خاصه آنها بر می گردد، بلکه خاص شخص رسول اکرم است.
ایشان در باب تفاضل بین انبیا مینویسد: از آن جا که خدای سبحان می فرماید: (تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض) و (ولقد فضلنا بعض النبین علی بعضٍ)؛ بعضی از انبیا را بر برخی دیگر فضیلت دادیم، تا حدودی ثابت می شود که بین انبیا نحوه ای از تفاضل وجود دارد؛ اما تعیین مصداق، که مثلاً فلان پیغمبر از فلان پیغمبر افضل است، نیاز به دلیلی دیگر دارد.
در باره انبیای اولوا العزم نیز مزیت خاصی قایل است که برای سایرین قایل نیست؛ باز بین خود انبیای اولوا العزم نیز تفاضلی وجود دارد. برتری پیغمبر اسلام، با بررسی آیاتی که برتری آن حضرت را بر پیغمبران اولوا العزم اثبات می کند معلوم می گردد. پس پیغمبر اسلام همه مزایای عامه و خاصه انبیای پیشین و اولوا العزم را به نحو کمال داراست.
وی آن گاه به چند مورد از این مزایا اشاره می کند؛ از جمله، بشارت حضرت مسیح. خدای سبحان از زبان حضرت عیسی(ع) می فرماید: به شما بشارت می دهم وجود پیامبری پس از خود را که نام او احمد(ص) است.
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی مطلب نو و تازه ای را برای امتش یا برای دیگران بیاورد، اگر پیغمبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح(ع) سخن گفته باشد اولاً نیازی به آمدن پیغمبر نبود، ثانیاً مجالی برای بشارت نبود چون پیغمبر جدید سخن تازه ای نمی آورد تا حضرت عیسی(ع) به آمدنش بشارت دهد. از اینکه در سوره «صفّ» می فرماید: عیسای مسیح به قومش فرمود: من کتاب آسمانی پیامبر گذشته را تصدیق می کنم و نسبت به آینده، آمدن پیامبری را بشارت می دهم،معلوم می شود که رسول اکرم(ص) از حضرت عیسی(علیه السلام) افضل و قرآن از انجیل بالاتر و ره آورد پیغمبر اسلام بیش از ره آورد مسیح(ع) است تا معنای بشارت تحقّق یابد. پس رسول اکرم(ص) بر اساس تبشیر حضرت مسیح(ع) همه مزایای علمی انبیای گذشته را، که عیسای مسیح داشت، و همه مزایای خاصه عیسای مسیح را داراست.
دومین مزیت، رهآورد آسمانی رسول اکرم(ص) است. وقتی خدا قرآن را مُهَیْمن برکتب انبیای پیشین قرار داده، چون کمال علمی هر پیامبری در کتاب آسمانی او و کمال علمی پیغمبر خاتم نیز در قرآن ظهور می کند، پس رهآورد رسول خدا بالاتر از کتب انبیای پیشین است. هر پیغمبری امتش را به محتوای کتابش دعوت می کند و عصاره دعوت پیامبر خاتم که خود واجد معارف قرآن است،نیز هدایت به مضامین بلند قرآن کریم است.
از مزایای رسول اکرم(ص) خاتمیّت اوست.
گذشته از این، شواهد دیگری نیز دلالت قطعی بر خاتمیت رسول الله(ص) دارد که صحیفه نبوت پیامبران به وسیله آن حضرت، به پایان رسید. مقصود از خاتمیت، هم تأخر و خاتمیّت زمانی و هم خاتمیّت رتبی در قوس صعود است.
«خاتم» یعنی مُهر، که در پایان نوشته ها قرار می گیرد؛ وقتی نویسنده هر آنچه لازم بود بیان داشت و مقاصد خود را عنوان کرد، پایان نوشتار خود را مهر کرده، ختم آن را اعلام می دارد؛ خدای سبحان که با جهانیان سخن می گوید، پس از پایان گفتار و کلماتش، سلسله نبوتشان را با فرستادن پیامبر اکرم(ص) ختم، و صحیفه رسالت آنان را با وجود مبارک خاتم المرسلین مهر کرده است پس هرگز جا برای نبوت و رسالت دیگری نیست لذامی فرماید: رسول اکرم(ص) زیور همه انبیا و خاتم آنان بوده، و سلسله نبوت، با آن حضرت مهر شده و پایان پذیرفته است.
استاد جوادی آملی بر این باور است که:” همه مزایای انبیای پیشین، که بخشی از آن در قرآن کریم آمده، به اضافه مزایایی دیگر، برای خاتم انبیا(ص) هست، زیرا خداوند، رسول اکرم (ص) را به عنوان مُهَیْمِن بر سایر رسولان و کتاب او را مُهَیْمِن بر دیگر کتب آسمانی بیان می کند؛ بنابر این باید در این سیره، بیش از سیره های سایر انبیا(ع) بحث و فحص کرد”.
به باور ایشان، بخشی از سیره های علمی، چون جزو خطوط کلّی نبوت عامه است، مشترک بین همه انبیاست و رسول خدا از آن جهت که پیغمبر است آن مزایا را خواهد داشت و بخشی دیگر، مزایای مربوط به نبوّت هر پیغمبری است که از آن به عنوان نبوت خاصه یاد می شود و رسول خدا مزایای خاصه هر پیغمبری را نیز واجد است چون خاتم همه انبیاست؛ بنابر این بحث در سه مقام خواهد بود.
مقام اول: رسول خدا مزایای مربوط به نبوت عامه را دارد چون هر پیغمبری باید دارای آن باشد.
مقام دوم: مزایای خاصی که مربوط به هر کدام از انبیاست نیز در خصوص پیغمبر اسلام جمع است از آن رو که وی خاتم انبیا و افضل آنهاست.
مقام سوم: مزایایی مخصوص به آن حضرت است که نه جزو مزایای عامّه انبیاست، تا مشترک بین همه آنان باشد و نه به مزایای خاصه آنها بر می گردد، بلکه خاص شخص رسول اکرم است.
ایشان در باب تفاضل بین انبیا مینویسد: از آن جا که خدای سبحان می فرماید: (تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض) و (ولقد فضلنا بعض النبین علی بعضٍ)؛ بعضی از انبیا را بر برخی دیگر فضیلت دادیم، تا حدودی ثابت می شود که بین انبیا نحوه ای از تفاضل وجود دارد؛ اما تعیین مصداق، که مثلاً فلان پیغمبر از فلان پیغمبر افضل است، نیاز به دلیلی دیگر دارد.
در باره انبیای اولوا العزم نیز مزیت خاصی قایل است که برای سایرین قایل نیست؛ باز بین خود انبیای اولوا العزم نیز تفاضلی وجود دارد. برتری پیغمبر اسلام، با بررسی آیاتی که برتری آن حضرت را بر پیغمبران اولوا العزم اثبات می کند معلوم می گردد. پس پیغمبر اسلام همه مزایای عامه و خاصه انبیای پیشین و اولوا العزم را به نحو کمال داراست.
وی آن گاه به چند مورد از این مزایا اشاره می کند؛ از جمله، بشارت حضرت مسیح. خدای سبحان از زبان حضرت عیسی(ع) می فرماید: به شما بشارت می دهم وجود پیامبری پس از خود را که نام او احمد(ص) است.
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی مطلب نو و تازه ای را برای امتش یا برای دیگران بیاورد، اگر پیغمبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح(ع) سخن گفته باشد اولاً نیازی به آمدن پیغمبر نبود، ثانیاً مجالی برای بشارت نبود چون پیغمبر جدید سخن تازه ای نمی آورد تا حضرت عیسی(ع) به آمدنش بشارت دهد. از اینکه در سوره «صفّ» می فرماید: عیسای مسیح به قومش فرمود: من کتاب آسمانی پیامبر گذشته را تصدیق می کنم و نسبت به آینده، آمدن پیامبری را بشارت می دهم،معلوم می شود که رسول اکرم(ص) از حضرت عیسی(علیه السلام) افضل و قرآن از انجیل بالاتر و ره آورد پیغمبر اسلام بیش از ره آورد مسیح(ع) است تا معنای بشارت تحقّق یابد. پس رسول اکرم(ص) بر اساس تبشیر حضرت مسیح(ع) همه مزایای علمی انبیای گذشته را، که عیسای مسیح داشت، و همه مزایای خاصه عیسای مسیح را داراست.
دومین مزیت، رهآورد آسمانی رسول اکرم(ص) است. وقتی خدا قرآن را مُهَیْمن برکتب انبیای پیشین قرار داده، چون کمال علمی هر پیامبری در کتاب آسمانی او و کمال علمی پیغمبر خاتم نیز در قرآن ظهور می کند، پس رهآورد رسول خدا بالاتر از کتب انبیای پیشین است. هر پیغمبری امتش را به محتوای کتابش دعوت می کند و عصاره دعوت پیامبر خاتم که خود واجد معارف قرآن است،نیز هدایت به مضامین بلند قرآن کریم است.
از مزایای رسول اکرم(ص) خاتمیّت اوست.
گذشته از این، شواهد دیگری نیز دلالت قطعی بر خاتمیت رسول الله(ص) دارد که صحیفه نبوت پیامبران به وسیله آن حضرت، به پایان رسید. مقصود از خاتمیت، هم تأخر و خاتمیّت زمانی و هم خاتمیّت رتبی در قوس صعود است.
«خاتم» یعنی مُهر، که در پایان نوشته ها قرار می گیرد؛ وقتی نویسنده هر آنچه لازم بود بیان داشت و مقاصد خود را عنوان کرد، پایان نوشتار خود را مهر کرده، ختم آن را اعلام می دارد؛ خدای سبحان که با جهانیان سخن می گوید، پس از پایان گفتار و کلماتش، سلسله نبوتشان را با فرستادن پیامبر اکرم(ص) ختم، و صحیفه رسالت آنان را با وجود مبارک خاتم المرسلین مهر کرده است پس هرگز جا برای نبوت و رسالت دیگری نیست لذامی فرماید: رسول اکرم(ص) زیور همه انبیا و خاتم آنان بوده، و سلسله نبوت، با آن حضرت مهر شده و پایان پذیرفته است.