۱۳۹۳/۱۰/۰۵
–
۱۹۸ بازدید
براى پاسخ به این پرسش باید به سه واقعیت معرفت پیدا کرد.
۱. پیامبران و امامان«ع» داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى تحصیل هر چه بیش تر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوایند.
۲. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى به عهده گرفتن مسؤولیت هدایت جامعه علم دارد. درحقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان موجب گزینش آنان مى شود.
آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد:
براى پاسخ به این پرسش باید به سه واقعیت معرفت پیدا کرد.
1. پیامبران و امامان«ع» داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى تحصیل هر چه بیش تر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوایند.
2. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى به عهده گرفتن مسؤولیت هدایت جامعه علم دارد. درحقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان موجب گزینش آنان مى شود.
آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد:
«وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بایتنا یوقنون؛ و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما[مردم را] هدایت مى کردند.»1
«اللّه اعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند بهتر مى داند رسالتش را کجا قرار دهد.»2
3. سپردن هر مسؤولیتى با دادن امکانات لازم همراه است. امامت جامعه از این قاعده مستثنا نیست. از این رو، خداوند آنان را از علم لازم براى به عهده گرفتن مسؤولیت امامت بهره مند مى گرداند. این ویژگى هنگام به عهده گرفتن مسؤولیت براى امامان«ع» محسوس مى شود؛ چنان که درباره امام هادى«ع» مى خوانیم: «یکى از یاران ایشان به نام «هارون به فضیل» در کنارشان بود که ناگاه امام فرمودند:«انالله و انا الیه راجعون» ابى جعفر[امام جواد«ع»] در گذشت. به حضرت عرض شد: از کجا دانستید؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد که برایم سابقه نداشت.3
در اوایل دعاى ندبه به مجموع این سه واقعیت نورانى اشاره شده است: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلى و الثناء الجلى و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک؛[آنان را برگزیدى ]…بعد از آن که بر آن ها شرط کردى نسبت به دنیا و زینت زیورها زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى که آنان به آن شرط وفا دارند. پس آن ها را پذیرفتى و به خود نزدیک ساختى و یاد بلند و ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود آنان گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود میهمان کردى… .»
البته این امتیاز«علم و عصمت موهبتى» پایه و شرط اولیه امامت است و معصومان با اراده خویش و تلاش و عبادت به مقامات عالى ترى از علم و عصمت دست مى یابند؛ چنان که در قرآن مجید از زبان پیامبر«ص» مى خوانیم:«و قل رب زدنى علماً؛ و بگو پروردگارا بردانشم بیفزاى.»4
و همین عبادت ها و صبر و جهادهاى بیش تر که با اختیار و اراده انجام مى شود، موجب برترى برخى از پیامبران بردیگر پیامبران مى گردد:
«تلک الرسل فضلنا بعضهم على بعض؛ برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم… .»5
ناگفته نماند، دسترسى به مقام «عصمت» و راه یابى به مقامات «علمى و معنوى» به پیامبران و امامان اختصاص ندارد و براى همگان میسر است؛ چنان که حضرت زینب«س» تا مرز عصمت پیش رفت؛ حضرت عباس«ع» به مقامات عالى معنوى دست یافت و بسیارى از علما و اولیا را «تالى تلو معصو»«نزدیکان به مرز عصمت» مى خوانند.
1. پیامبران و امامان«ع» داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى تحصیل هر چه بیش تر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوایند.
2. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى به عهده گرفتن مسؤولیت هدایت جامعه علم دارد. درحقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان موجب گزینش آنان مى شود.
آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد:
«وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بایتنا یوقنون؛ و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما[مردم را] هدایت مى کردند.»1
«اللّه اعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند بهتر مى داند رسالتش را کجا قرار دهد.»2
3. سپردن هر مسؤولیتى با دادن امکانات لازم همراه است. امامت جامعه از این قاعده مستثنا نیست. از این رو، خداوند آنان را از علم لازم براى به عهده گرفتن مسؤولیت امامت بهره مند مى گرداند. این ویژگى هنگام به عهده گرفتن مسؤولیت براى امامان«ع» محسوس مى شود؛ چنان که درباره امام هادى«ع» مى خوانیم: «یکى از یاران ایشان به نام «هارون به فضیل» در کنارشان بود که ناگاه امام فرمودند:«انالله و انا الیه راجعون» ابى جعفر[امام جواد«ع»] در گذشت. به حضرت عرض شد: از کجا دانستید؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد که برایم سابقه نداشت.3
در اوایل دعاى ندبه به مجموع این سه واقعیت نورانى اشاره شده است: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلى و الثناء الجلى و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک؛[آنان را برگزیدى ]…بعد از آن که بر آن ها شرط کردى نسبت به دنیا و زینت زیورها زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى که آنان به آن شرط وفا دارند. پس آن ها را پذیرفتى و به خود نزدیک ساختى و یاد بلند و ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود آنان گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود میهمان کردى… .»
البته این امتیاز«علم و عصمت موهبتى» پایه و شرط اولیه امامت است و معصومان با اراده خویش و تلاش و عبادت به مقامات عالى ترى از علم و عصمت دست مى یابند؛ چنان که در قرآن مجید از زبان پیامبر«ص» مى خوانیم:«و قل رب زدنى علماً؛ و بگو پروردگارا بردانشم بیفزاى.»4
و همین عبادت ها و صبر و جهادهاى بیش تر که با اختیار و اراده انجام مى شود، موجب برترى برخى از پیامبران بردیگر پیامبران مى گردد:
«تلک الرسل فضلنا بعضهم على بعض؛ برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم… .»5
ناگفته نماند، دسترسى به مقام «عصمت» و راه یابى به مقامات «علمى و معنوى» به پیامبران و امامان اختصاص ندارد و براى همگان میسر است؛ چنان که حضرت زینب«س» تا مرز عصمت پیش رفت؛ حضرت عباس«ع» به مقامات عالى معنوى دست یافت و بسیارى از علما و اولیا را «تالى تلو معصو»«نزدیکان به مرز عصمت» مى خوانند.
پى نوشت:
1. سجده(32):24.
2. انعام(6):124.
3. اصول کافى، ج 2، ص 218.
4. طه(20):114.
5. بقره(2):253.