۱۳۹۸/۱۲/۲۶
–
۴۴۰ بازدید
ایا این حدیث که میگن ازکتاب نهج الفصاحه هست درسته که میگه ریاست بی صلاحیت سه مرحله داره که شامل ملامه،ندامه وعذاب الیوم القیامه میشه واگه درسته معلم هاشامل این حدیث میشن واگرشاملش میشن راه توبه ان چیه؟
متن کامل حدیث در کتاب شریف «نهج الفصاحه» اثر آقای ابوالقاسم پاینده که شامل احادیث و کلمات کوتاه از وجود نورانی حضرت رسول اعظم (صل الله علیه و آله) است؛ به شرح زیر است:«إن شئتم أنبأتکم عن الإمارة و ما هی، اوّلها ملامة و ثانیها ندامة و ثالثها عذاب یوم القیامة إِلّا من عدل.» (1)«اگر بخواهید شما را از امارت (مدیریت) با خبر سازم، آغازش ملامت است و به دنبالش ندامت خواهد آمد و سرانجامش عذاب روز قیامت است مگر آنکس که عدالت ورزد.»
این روایت شامل هر گونه پست، مقام و مسولیت و همه افراد می شود اگر کسی بدون داشتن صلاحیت و شایستگی های لازم مسولیتی را قبول کند به طور طبیعی، برخی آثار و آسیب های آن در دنیا خواهد بود و برخی از عواقب و عذاب های آن در آخرت است که باید پاسخگوی مسولیت و عمل خود باشد.
توضیح این حدیث و احادیث مشابه آن بسیار زیاد بوده ولی به صورت اجمالی، مختصری درباره حدیث این است که در حقیقت نوع نگاه انسان به مسئولیت، از امور مهم در شکل گیری اخلاق مطلوب اداری است. قرآن کریم هم بر این اصل تأکید دارد که ادارۀ امور مردم امانت سنگینی است که باید به شایستگان و اهل آن سپرده شود:
«إِنَّ اللّه یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُودُّوا اْلأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا» (2) همانا خداوند به شما دستور می دهد که امانات را به صاحبانشان برگردانید.
پس در هر سمت، مدیریت، مقام و ادارهای هر کاری را باید به اهل آن سپرد. که اهلیت در حقیقت هم شامل تعهد می شود و هم شامل تخصص. یکی بدون دیگری برای تدبیر امور مردم کافی نیست.
بنابراین اگر به صورت کلی و و به عنوان به یک الگوی این چنینی اشاره کنیم این حقیقت تاریخی باید برای همه مردم و بشریت درس عبرتی باشد که از بزرگ ترین آفات یک نظام، عدم رعایت اهلیت ها در مدیریت است.
مشکلی که پس از پیامبر (صل الله علیه و آله) برای جامعۀ اسلامی پیش آمد، به سبب عدم رعایت اهلیت افراد بود؛ افرادی بر سر کار آمدند که شایستگی و کفایت لازم را برای ادارۀ امور نداشتند؛ به همین دلیل در اقامۀ حق کوتاهی کردند و سیره و سنّت پیامبر را به تعطیلی کشاندند. در نتیجه نشستن فرد بر مسندی که اهلیت آن را دارا نیست، سبب بدبختی خود او و تباهی امور حکومت، سازمان و اداره و … می شود.
در بخش دوم سوال اگر چه همیشه باب توبه برای بندگان خدا باز بوده و خداوند توّاب و غفّار بندگان را به دعوت دعوت می کند ولی توبه در همه موارد یکسان نیست و شاید توبه کامل هم برای هر کسی محقق نشود. باید به هر مقدار که می توان توبه کرد و به هر مقدار می توان حقوق خداوند و حقوق مردم (حق الناس) را جبران نمود. طبق فرموده حضرت علی (علیه السلام) مراحل توبه کامل شش مرحله است:
اول: پشیمانی بر گذشته.
دوم: عزم بر ترک گناه در باقی مانده عمر.
سوم: ادا کردن حقوق مردم. (در برخی موارد ادا کردن حقوق جمعیت یک کشور به سادگی نبوده و شاید غیر ممکن باشد. رفتار حضرت علی (علیه السلام) با برادرش عقیل در استفاده سهم بیشتر از بیت المال باید برای همه ما آموزنده باشد.)
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده.
پنجم: از بین بردن هر گوشتی که از حرام روییده به حزن و درد، تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.( کنایه از حرام خوری هایی است که از افراد یا بیت المال شده است).
ششم: چشانیدن درد و زحمت طاعت و عبادت به بدن در ازای شیرینی های چشیده شده از معصیت.(3)
شاید تمام این مراحل توبه شامل برخی افراد نشود ولی توبه حقیقی بخشی زبانی است و بخش مهم آن عملی و رفتاری است.
اگر از بیت المال چیزی را ضایع یا خراب کردیم سعی کنیم با مسول مربوط هماهنگی و به نوعی جبران شود.
اگر از طرف مردم حق الناسی به گردن ماست و امکان حلالیت وجود دارد باید حلالیت طلبید و اگر امکان حلالیت وجود ندارد باید برای خود و آنان استغفار کرد.
اگر عبادتی قضا شده، باید آنرا جبران و قضا نمود.
اگر با زبان کسی را آزردیم باید از او حلالیت طلبید و اگر دسترسی به او نیست باید در حقش استغفار نمود.
و … .
این روایت شامل هر گونه پست، مقام و مسولیت و همه افراد می شود اگر کسی بدون داشتن صلاحیت و شایستگی های لازم مسولیتی را قبول کند به طور طبیعی، برخی آثار و آسیب های آن در دنیا خواهد بود و برخی از عواقب و عذاب های آن در آخرت است که باید پاسخگوی مسولیت و عمل خود باشد.
توضیح این حدیث و احادیث مشابه آن بسیار زیاد بوده ولی به صورت اجمالی، مختصری درباره حدیث این است که در حقیقت نوع نگاه انسان به مسئولیت، از امور مهم در شکل گیری اخلاق مطلوب اداری است. قرآن کریم هم بر این اصل تأکید دارد که ادارۀ امور مردم امانت سنگینی است که باید به شایستگان و اهل آن سپرده شود:
«إِنَّ اللّه یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُودُّوا اْلأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا» (2) همانا خداوند به شما دستور می دهد که امانات را به صاحبانشان برگردانید.
پس در هر سمت، مدیریت، مقام و ادارهای هر کاری را باید به اهل آن سپرد. که اهلیت در حقیقت هم شامل تعهد می شود و هم شامل تخصص. یکی بدون دیگری برای تدبیر امور مردم کافی نیست.
بنابراین اگر به صورت کلی و و به عنوان به یک الگوی این چنینی اشاره کنیم این حقیقت تاریخی باید برای همه مردم و بشریت درس عبرتی باشد که از بزرگ ترین آفات یک نظام، عدم رعایت اهلیت ها در مدیریت است.
مشکلی که پس از پیامبر (صل الله علیه و آله) برای جامعۀ اسلامی پیش آمد، به سبب عدم رعایت اهلیت افراد بود؛ افرادی بر سر کار آمدند که شایستگی و کفایت لازم را برای ادارۀ امور نداشتند؛ به همین دلیل در اقامۀ حق کوتاهی کردند و سیره و سنّت پیامبر را به تعطیلی کشاندند. در نتیجه نشستن فرد بر مسندی که اهلیت آن را دارا نیست، سبب بدبختی خود او و تباهی امور حکومت، سازمان و اداره و … می شود.
در بخش دوم سوال اگر چه همیشه باب توبه برای بندگان خدا باز بوده و خداوند توّاب و غفّار بندگان را به دعوت دعوت می کند ولی توبه در همه موارد یکسان نیست و شاید توبه کامل هم برای هر کسی محقق نشود. باید به هر مقدار که می توان توبه کرد و به هر مقدار می توان حقوق خداوند و حقوق مردم (حق الناس) را جبران نمود. طبق فرموده حضرت علی (علیه السلام) مراحل توبه کامل شش مرحله است:
اول: پشیمانی بر گذشته.
دوم: عزم بر ترک گناه در باقی مانده عمر.
سوم: ادا کردن حقوق مردم. (در برخی موارد ادا کردن حقوق جمعیت یک کشور به سادگی نبوده و شاید غیر ممکن باشد. رفتار حضرت علی (علیه السلام) با برادرش عقیل در استفاده سهم بیشتر از بیت المال باید برای همه ما آموزنده باشد.)
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده.
پنجم: از بین بردن هر گوشتی که از حرام روییده به حزن و درد، تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.( کنایه از حرام خوری هایی است که از افراد یا بیت المال شده است).
ششم: چشانیدن درد و زحمت طاعت و عبادت به بدن در ازای شیرینی های چشیده شده از معصیت.(3)
شاید تمام این مراحل توبه شامل برخی افراد نشود ولی توبه حقیقی بخشی زبانی است و بخش مهم آن عملی و رفتاری است.
اگر از بیت المال چیزی را ضایع یا خراب کردیم سعی کنیم با مسول مربوط هماهنگی و به نوعی جبران شود.
اگر از طرف مردم حق الناسی به گردن ماست و امکان حلالیت وجود دارد باید حلالیت طلبید و اگر امکان حلالیت وجود ندارد باید برای خود و آنان استغفار کرد.
اگر عبادتی قضا شده، باید آنرا جبران و قضا نمود.
اگر با زبان کسی را آزردیم باید از او حلالیت طلبید و اگر دسترسی به او نیست باید در حقش استغفار نمود.
و … .
پاورقی:
(1) نهج الفصاحه، ح560، ص 265. در برخی از نسخه ها، «الا من عدل» را ندارد که به اصل و محتوای حدیث خدشه ای وارد نمی کند.
(2) نساء/58.
(3) بحارالانوار، ج 75، ص 81.