۱۳۹۳/۰۷/۰۵
–
۹۴۸۴ بازدید
اگر جایگاه انسان توبه کارواقعی با کسی که خطا ننموده در بهشت فرق دارد ؟یعنی توبه کار نمیتواند هیچوقت جلو بزند؟آیا خدا راه برای پیشرفت را باز نگذاشته که انسانی که به خود ظلم کرد با توبه واقعی به قله معرفت برسد؟اینکه ناامیدی ایجاد می کند؟
کسی که توبه کرده محبوب درگاه خداوند بشود . خدا در قرآن می فرماید : خدا توبه کنندگان را دوست دارد . حالا من بشارتی به جوانان بدهم که خداوند هر توبه کننده ای را دوست دارد ولی توبه کننده جوان را بیشتر دوست دارد . رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : توبه خوب است اما در جوان نیکوتر است . یا هیچ چیزی زیباتر و محبوب تر نزد خدا از جوان توبه کننده نیست . اگر یکنفر در بیابان برهوت و شب تاریک مرکب خودش را گم کند مثلا شتر با توشه اش را در شب تاریک از دست می دهد این انسان ناامید است و مرگ را با چشم های خودش می بیند و قطع امید کرده است و یک دفعه می بیند که شتر جلویش ظاهر شد با همان توشه ، این چقدر خوشحال میشود ؟ امام باقر علیه السلام می فرمایند : یک نفر که توبه میکند و بر می گردد خدا از این آدم بیشتر خوشحال میشود . او چقدر خوشحال شده که به مرکبش رسیده حالا مثلا مثال امروزی اینکه آقا با ماشین زانتیا در بیابان برهوت با همه مدارک و غذا گم کرده وناامید است و یک دفعه آنرا اتفاقی پیدا میکند ، ببینید چقدر خوشحال میشود .
الف : تفاوت گناه نکردن و توبه کردنی که بعد ازگناه است.
ب : تفاوت کسی که اصلا گناه نکرده است با توبه کار.
1.بررسی بخش اول:گناه نکردن بهتر است یا توبه کردنی که بعد از گناه باشد؟
تصویر این بخش در ذهن به این صورت است که؛ دو انسان در شرایط کاملا برابر از نظر اعمال و ثواب و پاداش؛ یکی از ابتدا گناهی مرتک نشده و دیگری گناهانی را انجام داده و بعد از ان توبه کرده است.
در تحلیل این بخش باید گفت توبه کردنی که بعد از گناه است دارای دو جنبه است :
الف : قبل از این توبه گناهانی انجام شده است.
ب : قبل از این توبه اعمال خوبی که از دست رفته اند.
مثلا کسی که والدینش را اذیت میکند از دو جهت ضرر کرده است. یکی گناه آزار والدین و دیگری از دست دادن ثواب نیکی به والدین.
نقش توبه نسبت به بخش اول است یعنی گناهان شخص را از بین میبرد و محو می کند.
ولی ایا توبه می تواند ثوابهای از دست را نیز جبران کند؟
به نظر میرسد در این بخش دیگر توبه کار ایی ندارد و نمیتواند ثوابهای از دست رفته را باز گرداند. در حالی که گناه نکردن این ثوابها را هم با خود دارد. ( البته گفتیم در شرایط برابر).
مثلا دو ماشینی که با سرعت برابر حرکت می کنند اگر یکی از انها مدتی توقف کند، بعد از حرکت فاصله ایجاد شده بیشتر نمیشود، ولی تا زمانی که سرعت و شرایط برابر است فاصله ایجاد شده کم هم نمی شود.
نتیجه:
اگر بخواهیم خود گناه نکردن را با توبه کردنی که بعد از گناه است مقایسه کنیم. در یک چیز مشترک و در یک چیز تقاوت دارند:
در اینکه گناهی برای هیچ یک نوشته نمی شود مشترکند. یکی که اصلا گناهی نکرده و یکی هم با توبه گناهان را محو کرده است.
ولی در اینکه چه ثوابی به انها داده شود متقاوتند. در گناه نکردن ثواب خاصی را از دست نمی رود. ولی در توبه کردن چون قبلا گناه می کرده ثوابهایی را از دست داده است.
خلاصه اینکه:گناه نکردن بهتر از توبه کردنی است که بعد از گناه باشد.
بررسی بخش دوم: ایا کسی که اصلا گناه نکرده است بهتر است یا کسی که توبه کار است.
اول اینکه فرق بخش دوم با بخش اول اینه که در بخش اول ما خود گناه نکردن رو با خود توبه کردن و اثار خود اینها مقایسه میکردیم. ولی در بخش دوم کسی که گناه نکرده رو با کسی که توبه کرده مقایسه میکنیم یعنی علاوه بر خود توبه یا خود گناه نکردن عواملل دیگر رو هم در نظر داریم.
نکته : بعد از معصومین علیهم السلام شاید به سختی بتوان کسی را پیدا کرد که گناهی انجام نداده باشد؛ بنابر این بهتر است این بحث را به صورت نسبی در نظر بگیریم. مثلا بگوییم کسی که نمازش را خانده است با کسی که مدتی نخوانده و بعد توبه کرده چه تفاوتی دارند؟
در این بخش نیز وضعیت دو طرف قضیه را به دو بخش تقسیم میکنیم :
الف : تا قبل از توبه توبه کار.
ب : بعد از توبه توبه کار .
تا قبل توبه، توبه کار قطعا اونی که گناه نکرده وضعیت بهتری داره.
ولی بعد از توبه رابطه این دو نفر سه حالت دارد :
1. توبه کار تلاش کمتری میکند.
2. تلاش او با نفر دیگر برابر است.
3. تلاش توبه کاربیشتر است.
در حالت اول توبه کار قبل از توبه کمی عقبتر بود بعد از توبه نیز تلاش کمتری دارد. در مجموع عقب تر است.
در حالت دوم هر چند توبه کار بعد از توبه تلاشی برابر دارد ولی چون قبلا عقبتر بوده پس در مجموع عقب تر است.
در حالت سوم چنانچه تلاش توبه کار به قدری باشد که بتواند کاستی پیشین را جبران کند؛ جلو می افتد.
مانند دوتا ماشین که یکی در بین راه خراب میشود و مدتی عقب می ماند اگر بعد از درست شدن تلاشش به قدری باشد که ان کاستی را جبران کند جلو می افتد و الا عقب است.
نتیجه :
ما نمی توانیم در مورد شخص توبه کار یاشخصی که گناه نکرده است نظر دقیق بدهیم بلکه برتری یا عزیز تر شدن انها مانند هر انسانی بستگی به مقدار تلاش خودشان دارد.
توجه :
مرحوم علامه طبا طبایی ره در تفسیر ایه 70 سوره فرقان می فرمایند :«إِلَّا مَنْ تاب وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیما؛مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى کند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!»
از انجا که حقیقت گناه و ثواب موافقت و مخالفت با امر خداوند متعال است. پس منظور از تبدیل حسنات به سیئات یعنی مخالفت تبدیل به موافقت میشود. به عبارتی آثار گناه برداشته میشود و با توجه به اینکه توبه و ایمان و عمل صالح در راه است خود به خود آثار نیکی ها جای اثار بدی ها را میگیرد.
همانطور که عرض شد ارزش هر کس به مقدار اعمال اوست یعنی هر کسی از هر وقتی که شروع کند می تواند زمینه رشد و تعالی خود را فراهم بیاورد. و نمونه های تاریخی این زیاد است.
مانند میرزا جهانگیر خان قشقایی.
فضیل عیاض و … . کسانی که با عمری گناه و نافرمانی خداوند متعال؛ با یک تصمیم جانانه در جرگه عرفا و اولیای الهی در امدند.
عزیزان با این القائات شیطانی مقابله کنید . شیطان می خواهد القاء کند و شما را نابود کند . میخواهد جلوی بندگی شما را بگیرد . می خواهد جلوی عبادت شما را بگیرد و نهایتا میخواهد شما را به کفر برساند . طبق آموزه های دینی ما ، یاس نتیجه اش کفر است و انسان به کفر می رسد . ما در تاریخ چه آدمهایی داشتیم که خیلی شرارت کرده اند ولی توبه کرده اند ، منقلب شده اند و به سمت خدا برگشته اند و نه تنها محبوب خدا شده اند بلکه جزء اولیائ الهی خدا شدند . ما آدمهایی مثل بُشر حافی ، فُضیل عیاض و حربن یزید ریاحی داشته ایم که گناهانشان هم کم نبوده ، خودشان با چراغ توبه دلشان روشن شده ، محبوب خدا هم شده اند و مهمتر اینکه خود این ها مراد شده اند ، مرشد و هدایت گر شدند . این ها گناهکاران زیادی را هدایت کردند . بشر پابرهنه یعنی حافی ، او انسان عیاشی بود و در منزلش محافل گناه داشت . یک روز امام کاظم (ع) از منزل ایشان رد میشدند . صدای بزن و برقص را شنیدند همان موقع هم کنیز خانه آشغالها را بیرون آورده بود . امام از او پرسید که صاحب این خانه ولی است یا عبد است . گفت : نه عبد نیست مولی است . حضرت فرمودند : معلوم است اگر عبد بود این کارها را نمیکرد . کنیز به خانه دیرتر برگشت . کنیز داستان را گفت . بشر فهمید این شخصیت چه کسی بود ، بدون کفش از خانه بیرون زد و به دست و پای امام افتاد و توبه کرد و در تاریخ به بُشر پابرهنه معروف است و یا داستان فُضیل را خیلی ها میدانند . فضیل راهزن بود و به کاروانهای زائران خدا حمله می کرد و اموال آنها را می گرفت . یک شب نشسته بود و منتظر حمله به کاروان بود . یک زائری دورتر از کاروان در بیابان مشغول خواندن قرآن بود و این آیه را خواند : آیه 16 سوره ی حدید می فرماید : آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان با یاد خدا خاشع شود ؟ فضیل منقلب شد و گفت : چرا . به دل کوه زد و تا مدتها کسی از فضیل خبری نداشت . گریه و زاری کرد ، توبه کرد ، پاک شد ، برگشت و مراد خیلی ها شد . شاگرد داشت ، درس میداد و گناهکاران را هدایت می کرد . شما که از اینها بدتر نیستید ؟ شما محبوب خدا میشوید و می توانید جزء اولیاء الهی هم باشید . سوره فرقان آیه 70 و 71 می فرماید : اگر شما توبه کنید خدا بدی های شما را به خوبی ها تبدیل میکند . سوره مریم آیه 60 و 61 می فرماید : کسانی که توبه بکنند و عمل صالح انجام بدهند وارد بهشت می شوند و هیچ ستمی به آنها نمی شود و بهشت عدنی را به آنها میدهم که به بنده های خودم می دهم . این وسوسه ی شیطان است و میخواهد مانع عبادت شود.
الف : تفاوت گناه نکردن و توبه کردنی که بعد ازگناه است.
ب : تفاوت کسی که اصلا گناه نکرده است با توبه کار.
1.بررسی بخش اول:گناه نکردن بهتر است یا توبه کردنی که بعد از گناه باشد؟
تصویر این بخش در ذهن به این صورت است که؛ دو انسان در شرایط کاملا برابر از نظر اعمال و ثواب و پاداش؛ یکی از ابتدا گناهی مرتک نشده و دیگری گناهانی را انجام داده و بعد از ان توبه کرده است.
در تحلیل این بخش باید گفت توبه کردنی که بعد از گناه است دارای دو جنبه است :
الف : قبل از این توبه گناهانی انجام شده است.
ب : قبل از این توبه اعمال خوبی که از دست رفته اند.
مثلا کسی که والدینش را اذیت میکند از دو جهت ضرر کرده است. یکی گناه آزار والدین و دیگری از دست دادن ثواب نیکی به والدین.
نقش توبه نسبت به بخش اول است یعنی گناهان شخص را از بین میبرد و محو می کند.
ولی ایا توبه می تواند ثوابهای از دست را نیز جبران کند؟
به نظر میرسد در این بخش دیگر توبه کار ایی ندارد و نمیتواند ثوابهای از دست رفته را باز گرداند. در حالی که گناه نکردن این ثوابها را هم با خود دارد. ( البته گفتیم در شرایط برابر).
مثلا دو ماشینی که با سرعت برابر حرکت می کنند اگر یکی از انها مدتی توقف کند، بعد از حرکت فاصله ایجاد شده بیشتر نمیشود، ولی تا زمانی که سرعت و شرایط برابر است فاصله ایجاد شده کم هم نمی شود.
نتیجه:
اگر بخواهیم خود گناه نکردن را با توبه کردنی که بعد از گناه است مقایسه کنیم. در یک چیز مشترک و در یک چیز تقاوت دارند:
در اینکه گناهی برای هیچ یک نوشته نمی شود مشترکند. یکی که اصلا گناهی نکرده و یکی هم با توبه گناهان را محو کرده است.
ولی در اینکه چه ثوابی به انها داده شود متقاوتند. در گناه نکردن ثواب خاصی را از دست نمی رود. ولی در توبه کردن چون قبلا گناه می کرده ثوابهایی را از دست داده است.
خلاصه اینکه:گناه نکردن بهتر از توبه کردنی است که بعد از گناه باشد.
بررسی بخش دوم: ایا کسی که اصلا گناه نکرده است بهتر است یا کسی که توبه کار است.
اول اینکه فرق بخش دوم با بخش اول اینه که در بخش اول ما خود گناه نکردن رو با خود توبه کردن و اثار خود اینها مقایسه میکردیم. ولی در بخش دوم کسی که گناه نکرده رو با کسی که توبه کرده مقایسه میکنیم یعنی علاوه بر خود توبه یا خود گناه نکردن عواملل دیگر رو هم در نظر داریم.
نکته : بعد از معصومین علیهم السلام شاید به سختی بتوان کسی را پیدا کرد که گناهی انجام نداده باشد؛ بنابر این بهتر است این بحث را به صورت نسبی در نظر بگیریم. مثلا بگوییم کسی که نمازش را خانده است با کسی که مدتی نخوانده و بعد توبه کرده چه تفاوتی دارند؟
در این بخش نیز وضعیت دو طرف قضیه را به دو بخش تقسیم میکنیم :
الف : تا قبل از توبه توبه کار.
ب : بعد از توبه توبه کار .
تا قبل توبه، توبه کار قطعا اونی که گناه نکرده وضعیت بهتری داره.
ولی بعد از توبه رابطه این دو نفر سه حالت دارد :
1. توبه کار تلاش کمتری میکند.
2. تلاش او با نفر دیگر برابر است.
3. تلاش توبه کاربیشتر است.
در حالت اول توبه کار قبل از توبه کمی عقبتر بود بعد از توبه نیز تلاش کمتری دارد. در مجموع عقب تر است.
در حالت دوم هر چند توبه کار بعد از توبه تلاشی برابر دارد ولی چون قبلا عقبتر بوده پس در مجموع عقب تر است.
در حالت سوم چنانچه تلاش توبه کار به قدری باشد که بتواند کاستی پیشین را جبران کند؛ جلو می افتد.
مانند دوتا ماشین که یکی در بین راه خراب میشود و مدتی عقب می ماند اگر بعد از درست شدن تلاشش به قدری باشد که ان کاستی را جبران کند جلو می افتد و الا عقب است.
نتیجه :
ما نمی توانیم در مورد شخص توبه کار یاشخصی که گناه نکرده است نظر دقیق بدهیم بلکه برتری یا عزیز تر شدن انها مانند هر انسانی بستگی به مقدار تلاش خودشان دارد.
توجه :
مرحوم علامه طبا طبایی ره در تفسیر ایه 70 سوره فرقان می فرمایند :«إِلَّا مَنْ تاب وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیما؛مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى کند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!»
از انجا که حقیقت گناه و ثواب موافقت و مخالفت با امر خداوند متعال است. پس منظور از تبدیل حسنات به سیئات یعنی مخالفت تبدیل به موافقت میشود. به عبارتی آثار گناه برداشته میشود و با توجه به اینکه توبه و ایمان و عمل صالح در راه است خود به خود آثار نیکی ها جای اثار بدی ها را میگیرد.
همانطور که عرض شد ارزش هر کس به مقدار اعمال اوست یعنی هر کسی از هر وقتی که شروع کند می تواند زمینه رشد و تعالی خود را فراهم بیاورد. و نمونه های تاریخی این زیاد است.
مانند میرزا جهانگیر خان قشقایی.
فضیل عیاض و … . کسانی که با عمری گناه و نافرمانی خداوند متعال؛ با یک تصمیم جانانه در جرگه عرفا و اولیای الهی در امدند.
عزیزان با این القائات شیطانی مقابله کنید . شیطان می خواهد القاء کند و شما را نابود کند . میخواهد جلوی بندگی شما را بگیرد . می خواهد جلوی عبادت شما را بگیرد و نهایتا میخواهد شما را به کفر برساند . طبق آموزه های دینی ما ، یاس نتیجه اش کفر است و انسان به کفر می رسد . ما در تاریخ چه آدمهایی داشتیم که خیلی شرارت کرده اند ولی توبه کرده اند ، منقلب شده اند و به سمت خدا برگشته اند و نه تنها محبوب خدا شده اند بلکه جزء اولیائ الهی خدا شدند . ما آدمهایی مثل بُشر حافی ، فُضیل عیاض و حربن یزید ریاحی داشته ایم که گناهانشان هم کم نبوده ، خودشان با چراغ توبه دلشان روشن شده ، محبوب خدا هم شده اند و مهمتر اینکه خود این ها مراد شده اند ، مرشد و هدایت گر شدند . این ها گناهکاران زیادی را هدایت کردند . بشر پابرهنه یعنی حافی ، او انسان عیاشی بود و در منزلش محافل گناه داشت . یک روز امام کاظم (ع) از منزل ایشان رد میشدند . صدای بزن و برقص را شنیدند همان موقع هم کنیز خانه آشغالها را بیرون آورده بود . امام از او پرسید که صاحب این خانه ولی است یا عبد است . گفت : نه عبد نیست مولی است . حضرت فرمودند : معلوم است اگر عبد بود این کارها را نمیکرد . کنیز به خانه دیرتر برگشت . کنیز داستان را گفت . بشر فهمید این شخصیت چه کسی بود ، بدون کفش از خانه بیرون زد و به دست و پای امام افتاد و توبه کرد و در تاریخ به بُشر پابرهنه معروف است و یا داستان فُضیل را خیلی ها میدانند . فضیل راهزن بود و به کاروانهای زائران خدا حمله می کرد و اموال آنها را می گرفت . یک شب نشسته بود و منتظر حمله به کاروان بود . یک زائری دورتر از کاروان در بیابان مشغول خواندن قرآن بود و این آیه را خواند : آیه 16 سوره ی حدید می فرماید : آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان با یاد خدا خاشع شود ؟ فضیل منقلب شد و گفت : چرا . به دل کوه زد و تا مدتها کسی از فضیل خبری نداشت . گریه و زاری کرد ، توبه کرد ، پاک شد ، برگشت و مراد خیلی ها شد . شاگرد داشت ، درس میداد و گناهکاران را هدایت می کرد . شما که از اینها بدتر نیستید ؟ شما محبوب خدا میشوید و می توانید جزء اولیاء الهی هم باشید . سوره فرقان آیه 70 و 71 می فرماید : اگر شما توبه کنید خدا بدی های شما را به خوبی ها تبدیل میکند . سوره مریم آیه 60 و 61 می فرماید : کسانی که توبه بکنند و عمل صالح انجام بدهند وارد بهشت می شوند و هیچ ستمی به آنها نمی شود و بهشت عدنی را به آنها میدهم که به بنده های خودم می دهم . این وسوسه ی شیطان است و میخواهد مانع عبادت شود.