۱۳۹۲/۱۰/۱۱
–
۵۴۸ بازدید
سؤال من راجع به ملاقات هایى است که عده اى از خاصّان توفیق آن را یافته و به محضر امام زمان(عج) شتافته اند. آنچه که من مطالعه کرده ام، بیشتر موارد مربوط به کسانى است که مشکل یا گرفتارى برایشان پیش آمده و آن امام را ملاقات کرده اند. حال آیا ملاقات با آن امام براى انسان هاى عادى مثل ما امکان پذیر است یا خیر. در این صورت چرا امام«ع» با افرادى مثل من در ارتباط نیست؟ به طور کلّى نظرشما درباره امکان دیدار و ملاقات چیست؟
بنابراین هر چند نعمت دیدار سیماى نورانى امام، نعمتى بسیار ارزشمند و یکى از الطاف الهى است؛ ولى اگر بنا بر مصالح و شرایطى، لازم باشد امام، غایب شود و پنهانى و در خفا زندگى کند و یا اینکه طلب دیدار خطرى را متوجّه آن حضرت کند؛ در اینجا باید راضى به قضاى الهى شد و حفظ سلامتى امام را بر هر چیزى مقدّم دانست. با توجّه به این مقدمه احتمال دیدار آن حضرت، یا عدم امکان آن بررسى مى گردد.
انواع ملاقات و مشاهده
رؤیت و دیدار حضرت مهدى(عج) مى تواند به چند شکل باشد:
1. «رؤیت»، به معناى دیدن به دو صورت است:
الف. گاهى ایشان در جمعى و مراسمى شرکت مى کند؛ مردم وى را مى بینند؛ ولى نمى دانند که او، امام زمان(عج) است.
ب. در هنگام مشاهده حضرت متوجّه نیستند؛ ولى بعد متوجّه و یا معتقد مى گردند که آن شخصیت حضرت حجّت(عج) بوده است.
2. «فیض حضور»، به معناى دیدن حضرت و شناخت ایشان همراه با سؤال و جواب؛ یعنى، افزون بر اینکه حضرت را دیده و شناخته است؛ از ایشان نیز سؤال کرده و با وى به گفت و گو پرداخته است. این مرحله و رتبه از همه بالاتر و ارزنده تر است.
4. «شهود»، گاهى ممکن است؛ برخى بزرگان از راه سیر و سلوک و مکاشفه با حضرت ارتباط برقرار کنند.
5. «دیدار در خواب»؛
دیدگاه ها در مورد ملاقات و مشاهده
درباره امکان دیدار یا مشاهده امام عصر(عج) چند دیدگاه وجود دارد:
1. انکار دیدار یا مشاهده؛
2. پذیرش دیدار یا مشاهده؛
3. امکان آن به صورت محدود و خاص (جمع بین دو نظریه).
هر یک از این دیدگاه ها، داراى ادله و شواهدى است که با توجّه به آنها، تنها مى توان به صورت محدود و خاصى امکان دیدار را پذیرفت و توفیق تشرف را شامل افرادى خاص دانست. در اینجا به بررسى اجمالى دلایل مخالفان و موافقان مى پردازیم:
یک. دلایل مخالفان ملاقات
به نظر اینان، در عصر غیبت کبرى، امکان دیدار، مشاهده و ارتباط با امام مهدى(عج) وجود ندارد و برابر دستور آن حضرت، مدعى دیدار را باید تکذیب کرد. عالمان و بزرگانى چون شیخ مفید در المسائل العشرة فى الغیبة، محمد بن ابراهیم نعمانى در الغیبة، فیض کاشانى در وافى، کاشف الغطا در رساله حقّ المبین و… این نظریه را پذیرفته و مستنداتى براى آن ذکر کرده اند که مهم ترین آنها توقیع شریف امام«ع» به على بن محمد بن سمرى است.
در این توقیع امام مى فرماید: «به نام خداوند بخشنده مهربان، اى على بن محمد سمرى! خداوند اجر برادران دینى تو را در سوگ تو افزون کند. تو زندگى را شش روز دیگر بدرود خواهى گفت. کار خویش را سامان بخش و به کسى در مورد جانشینى خود (در نیابت خاصه ) وصیّت نکن که غیبت کامل کبرى آغاز گردیده و ظهور جز به اذن الهى تحقّق نیابد و آن، پس از مدّتى دراز و قساوت دل ها و آکنده شدن زمین از جور و ستم خواهد بود. آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادعاى مشاهده ما را داشته باشند، سخت دروغ گو و افترا زننده است» و…» بحارالانوار، ج 51، ص 260، ح 7؛ احتجاج طبرسى، ج 2، ص 297.
.
براساس روایتى نیز حضرت در میان مردم زندگى مى کند و آنان را مى بیند و مى شناسد؛ ولى مردم آن حضرت را نمى شناسند و این به معناى نفى ادعاى رؤیت و دیدار است: «اگر زمین یک ساعت از حجّت خالى باشد، ساکنان خود را فرو خواهد برد. حجّت مردم را مى شناسد؛ لیکن آنان او را نمى شناسند! همان گونه که یوسف مردم را مى شناخت و آنان او را نمى شناختند» الغیبة النعمانى، ص 14..
علاوه بر این روایات، ادله دیگرى را نیز مى توان در تأیید این دیدگاه ارائه کرد؛ از جمله:
1. دیدار و مشاهده، منافى با غیبت و پنهان زیستى امام زمان(عج) و الزامات و بایسته هاى این دوران است. در این دوران امام ناشناس زندگى مى کند و تنها بر اوضاع مردم اشراف دارد.
2. این دیدارها و ارتباطها، احتمال خطر جانى را براى حضرت به وجود مى آورد و سلامتى و حفظ جان او را با خطر رو به رو مى کند. اگر دشمنان اندک اطلاعى از این موضوع داشته باشند، به یقین علیه آن حضرت اقدام کرده و تهدیدى جدّى خواهند بود.
3. یکى از حکمت هاى غیبت و پنهان زیستى امام عصر(عج)، امتحان شیعیان است؛ چون بر اثر طولانى شدن غیبت، گروهى از مردم منکر وجود حضرت مى شوند و از عقیده خود بر مى گردند، اما این دیدارها و مشاهده ها، امکان امتحان شیعیان را از بین مى برد و پنهان زیستى امام، تبدیل به زندگى نیمه حضورى مى شود.
4. این دیدارها و مشاهده ها، منجر به سوء استفاده عده اى کج فهم و سست ایمان مى شود و هر کس از این نمد، کلاهى براى خود مى دوزد و دکّانى باز مى کند، وجود این سوء استفاده ها – چنان که متأسفانه الان به عیان مشاهده مى شود – منجر به نوعى هرج و مرج و رخنه در ایمان مردم مى شود و هیچ راهى نیز براى مقابله با آن وجود ندارد.
5. در سایه ادعاهاى نادرست و گاهى شیّادانه و بیان داستان ها و حکایات ضعیف و شخصى، انحرافاتى ایجاد و خرافاتى رایج مى شود و پیامدهاى سوئى به همراه دارد که در بعضى از مناطق و شهرها نمونه هایى از آنها مشاهده شده است.
6. دیدار و ملاقات با اولیاء اللَّه – به خصوص آنانى که در جامعه حضور مستقیم ندارند – لیاقت و شایستگى بالایى مى خواهد که در بسیارى از مدعیان مشاهده، وجود ندارد.
7. ترویج ایده دیدار و توصیه هاى مختلف جهت ملاقات و مشاهده، عدم گرفتن نتیجه مناسب جوّ یأس و بدبینى و ناامیدى ایجاد مى کند.
8. شیعیان وظیفه و تکلیفى براى دیدار امام غایب ندارند. بلکه مکلّف به صبر و بردبارى در این دوران و انتظار مثبت و سازنده هستیم.
دو. دلایل موافقان دیدار
بر اساس این دیدگاه، ملاقات و مشاهده حضرت مهدى(عج) در عصر غیبت کبرى امکان پذیر است و منعى در آن نیست.
سید مرتضى مى گوید: «ما قطع نداریم که دست کسى به امام نمى رسد و بشر نمى تواند او را ملاقات کند» و «… ممتنع نیست که امام براى برخى از دوستانش ظاهر گردد، کسانى که ترسى از آنان نیست» تنزیه الانبیاء، ص 182 و 184..
شیخ طوسى نیز تصریح مى کند: «ما تجویز مى کنیم که بسیارى از اولیا و قائلین به امامت او، به خدمتش رسیده و از او نفع مى برند» کلمات المحققین، ص 63..
از نظر سید بن طاووس نیز: «گرچه امام الان از جمیع شیعیان غایب است؛ ولى ممتنع نیست که جماعتى از آنان به ملاقات حضرت مشرّف شده، از گفتار و کردار ایشان استفاده کنند و از دیگران کتمان نمایند…» الطرائف، ص 185..
براى اثبات این دیدگاه، دلایلى چند اقامه شده که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1. دلیل عقلى
مردم همیشه به امام نیاز دارند و غیبت او از جامعه، به معناى عدم حضور نیست؛ پس او در بین مردم زندگى مى کند و تا زمان ظهورش، در زمین است. نتیجه آنکه دیدن و رؤیت کسى که داراى زندگى طبیعى است و مثل سایر مردم، مسکن، خوراک، پوشاک و رفت و آمد دارد، هیچ گونه منع عقلى ندارد؛ زیرا کسى که به طور طبیعى در میان مردم زندگى مى کند، از نظر عقل قابل دیدن است و مخفى بودن و ندیدن ایشان بر خلاف انتظار و خلاف قانون طبیعى است.
2. دلیل روایى
امام صادق«ع» مى فرماید: «لابُدّ لصاحب هذا الامر من غیبة و لابُدّ له فى غیبته من عزلة و نعم المنزل طیبة و ما بثلاثین من وحشة»؛ کافى، ج 1، ص 340؛ بحارالانوار، ح 52، ص 153.؛ «صاحب این امر، به ناگزیر غیبتى دارد و در دوران غیبت، از مردم کناره مى گیرد و نیکو منزلى است (مدینه) طیبه و با سى تن، وحشتى نیست».
این حدیث دلالت دارد که حضرت، بیشتر در مدینه و اطراف آن است و سى تن از موالى و خواص با او، همراهند که اگر یکى بمیرد، دیگرى به جاى او مى نشیند بحارالانوار، ج 52، ص 158..
در روایتى آن حضرت، به یوسف«ع» تشبیه شده که از دیده ها پنهان و ناشناس بود و مردم او را مى دیدند؛ ولى نمى شناختند: «اما سنّةُ من یوسف فالستر یجعل اللّه بینه و بین الخلق حجاباً یرونه و لا یعرِفونه»؛ کمال الدین، ج 2، ص 29؛ بحارالانوار، ج 51، ص 224..
امام رضا«ع» فرمود: «خضر از آب حیات نوشید و تا نفخ صور زنده است؛ نزد ما مى آید، به ما سلام مى کند صدایش را مى شنویم؛ اما خودش را نمى بینیم… خداوند در دوره غیبت، به وسیله او غربت و تنهایى قائم ما را به انس و الفت بدل خواهد کرد» اثبات الهداة، ج 3، ص 490، ح 229..
این روایت و نیز آنچه در این زمینه نقل شده، گواه آن است که برخى از بزرگان و نخبگان از دوستانش، آن حضرت را زیارت کرده اند و در این هیچ تردیدى نیست على سعادت پرور، ظهور نور (ترجمه الشموس المضیئه)، ص 115..
3. دلیل عمومى (داستان ها و حکایت هاى دیدار)
در کتاب هاى بسیارى، داستان ها و اخبار گوناگونى نقل شده که امکان ارتباط با آن حضرت در غیبت کبرى را نشان مى دهد.
بزرگانى چون قطب الدین راوندى در الخرائج، ابن طاووس، محدّث نورى در نجم الثاقب و… داستان هایى در این زمینه نقل کرده اند و… در کتاب هاى مختلفى از تشرّفات عده اى چون ابن قولویه، بحرالعلوم، مقدس اردبیلى و… سخن به میان آمده است. تعداد حکایات نقل شده مبنى بر دیدار آن حضرت در بیدارى، از نظر کثرت متواتر است، به طورى که یقین پیدا مى کنیم که فى الجمله دیدارها و ملاقات هایى با آن حضرت بوده است… محمد صدر، تاریخ غیبت کبرى، ص 121. و چون از افراد صادق و با ایمان نقل شده، قابل اعتماد است.
محدّث نورى مى گوید: «ما روشن کردیم جواز دیدن حضرت را در غیبت کبرى، به طور مستوفى در رساله هاى جنّة المأوى و نجم الثاقب (و) شواهدى بر این مطلب ذکر کردیم که تردید باقى نماند و از سیّد مرتضى و شیخ الطائفه و ابن طاووس تصریح بر این مطلب را آوردیم و براى آنچه درباره تکذیب مدعیان رؤیت آمده، تأویلاتى ارائه کردیم» مستدرک الوسائل، ج 3، ص 519..
آخوند خراسانى (صاحب کفایه) در تأیید این دیدگاه مى فرماید: «در زمان غیبت، عادتاً دیدار ممکن نیست؛ گرچه احتمال تشرّف برخى از افراد صالح و اوحدى به خدمتش داده مى شود و احیاناً او را نیز مى شناسند» کفایة الاصول، ج 2، ص 291..
محقّق نائینى نیز مى گوید: «اما در زمان غیبت، عادتاً رؤیت حضرت ممکن نیست. آرى، گاهى در زمان غیبت براى اوحدى از افراد صالح، تشرّف به خدمت حضرت و گرفتن حکم از ایشان، امکان پذیر است» فرائد الاصول، ح 2، بحث اجماع..
این دیدارهاى محدود و استثنایى و با پنهان زیستى و غیبت امام زمان(عج)، منافاتى ندارد و چون از طرف خود آن حضرت و با اراده او صورت مى گیرد، خطرى را براى ایشان به وجود نمى آورد. وظیفه ما نیز تلاش جهت برقرارى ارتباط روحى و معنوى با حضرت و عمل به خواسته ها و دستورات او است. به یقین اگر ما از گناهان دورى و به تکالیف دینى خود عمل کنیم، مورد توجّه و عنایت آن حضرت بوده، از دعاها و تفضّلات ایشان بهره مند خواهیم شد. حتّى در زمان امام عسکرى«ع» و عصر غیبت صغرى – که دیدار و مشاهده امام منعى نداشت و هنوز در پرده غیبت کامل قرار نگرفته بودند – تنها عده معدودى از صالحان و پرهیزگاران مى توانستند او را زیارت کنند.
وقتى که امام حسن عسکرى«ع»، فرزند پنج ساله خود را به وکیلش احمد بن اسحاق قمى نشان داد؛ به او فرمود: «یا احمد بن اسحاق! لولا کرامتک على الله و على حُججه لا عَرَضتُ علیک ابنى هذا»؛ بحارالانوار، ج 52، ص 23، ح 16.؛ «اى احمد بن اسحاق! اگر منزلت و کرامت تو در نزد خدا و حجّت هاى او نبود، این فرزندم را به تو نشان نمى دادم».
از طرفى باید توجّه کنیم که بیشتر داستان ها و حکایات نقل شده در مورد دیدار و مشاهده، نمى تواند صحیح باشد و نباید به همه آنها ترتیب اثر بدهیم. اشخاص مدعى مشاهده و دیدار – اگر مؤمن و صالح باشند – ممکن است در خواب او را زیارت کرده و یا با یکى از ملازمان و مأموران آن حضرت ملاقات کرده باشند. حتّى احتمال دارد دیدارهاى بسیارى روى داده باشد که کسى از آنها آگاه نشده و به کسى هم نقل نشده است (چنان که بزرگانى چون مقدّس اردبیلى و بحرالعلوم و… خود ادعایى در این زمینه نداشتند و تنها شاگردان و خواصّ آنها پى به موضوع برده و آن گاه با اصرار و الحاح، موضوع را از زبان ایشان شنیده اند). به هر حال باید نقل این گونه داستان ها و حکایات، محدود و گزینشى باشد و از گسترش دامنه آنها جلوگیرى گردد.
4. دلیل اصولى (اجماع)
از دیگر شواهدى که بر امکان ارتباط در عصر غیبت ذکر کرده اند، «اجماع» است؛ یعنى، عالمى، سخنى از حضرت مهدى(عج) شنیده و آن را به جهت اینکه تکذیب نشود در قالب اجماع بیان مى کند. این اجماع، تشرّفى بوده و نشانگر ارتباط عده اى از علما با امام زمان(عج) است.
محقّق تسترى در کشف القناع مى گوید: «برخى از بزرگان و حاملان اسرار ائمه علیهم السلام، مسائلى را از امام عصر(عج) دریافت کرده اند و چون امکان اعلان آن نبوده، با عنوان اجماع از نظر امام زمان(عج) یاد مى کنند» کشف القناع، ص 230..
5. دعاها و اذکار
نقل بعضى از دعاها و اذکار منسوب به حضرت مهدى(عج) در عصر غیبت کبرى، دلیل دیگرى بر امکان دیدار و مشاهده آن حضرت است؛ زیرا این ادعیه و آثار، از راه تشرّف و ملاقات با حضرت قابل انتقال و نقل است و نقل کنندگان آن نیز مشخّص و شناخته شده مى باشند (چون ابن طاووس و…). از طرفى دعاها و اذکارى نیز در کتاب ها مبنى بر راه هاى دیدار و ملاقات امام«ع» نقل شده که مؤیّد این معنا است؛ چنان که در دعاى عهد مى گوییم: «اللّهم ارنى الطلعةَ الرشیدة والغَرّة الحمیدة واکحل ناظرى بنظرةِ منّى الیه».
ملاقات با حضرت مهدى(عج) و بیان حکایات آن، داراى آثار و فواید فراوانى است و تأثیر به سزایى در اثبات غیبت و طول عمر آن حضرت دارد. این مسئله موجب تقویت ایمان و باور افراد و ترویج فرهنگ و اندیشه مهدویت مى شود.
سه. امکان دیدار به صورت محدود
مستندات و دلایل هر دو دیدگاه قابل نقد و خدشه است و نمى توان به طور کامل آنها را پذیرفت یا رد کرد. مهم ترین دلیل مخالفان دیدار، توقیع شریف امام زمان(عج) است که از نظر سندى و دلالى قابل بحث و تفسیر است.
بر اساس روایات مختلف هر چند آن حضرت در میان مردم حضور دارد و حتّى در مراسم حج شرکت مى کند؛ اما شناخته نمى شود و این مسئله قید ندارد و مطلق است.
از نظر موافقان دیدار، روایاتى هست که بر اساس آنها عده اى از خاصّان به حضور امام«ع» مى رسند. به نظر مى رسد این افراد، عده اى از خواصّ و اولیاء اللَّه هستند که از مردم منفک شده و به امام زمان(عج) پیوسته اند و در هیچ حالى خود را معرّفى نمى کنند. امکان ارتباط و دیدار نیز فقط براى اینان وجود دارد براى مطالعه این نقدها ر.ک: چشم به راه مهدى، ص 78 – 104..
با بررسى این آرا و نقدها، به روشنى ثابت مى شود که اصل کلى در زمان غیبت کبرى، بر عدم ملاقات و ارتباط با آن حضرت استوار است و ما هیچ تکلیف و یا دستورى مبنى بر تقاضاى دیدار و رؤیت نداریم و هیچ دلیلى نیز وجود ندارد که ما سعى کنیم با دعا، چله نشینى، ذکر و اوراد و… حتماً به محضر آن امام همام مشرّف شویم. حتّى به جهت سوء استفاده هاى فراوانى که از این امر شده، باید به شدّت از آن دورى کنیم و تنها به فکر ارتباط روحى و قلبى با امام زمان(عج) باشیم.
البته به یقین بزرگانى چون بحرالعلوم، ابن طاووس، مقدّس اردبیلى و… به محضر آن حضرت مشرّف شده و او را زیارت کرده اند؛ اگرچه خود، ادعایى در این زمینه نداشته اند؛ ولى این دیدارها را تأیید کرده اند.
هم چنین آن حضرت نیز در موارد ضرورى و نیاز، به یارى گرفتاران و محتاجان شتافته و به دستگیرى از آنها پرداخته است. از این رو مى توانیم بگوییم که امکان دیدار و مشاهده حضرت در عصر غیبت کبرى، به صورت خیلى محدود و یا بر اثر ضرورت وجود دارد و این توفیق و سعادت بزرگى است که شامل عده اى خاص و اندک مى شود. لذا مفاد حدیثى که در نفى مشاهده است؛ به معناى نفى ادعاى ملاقات و مشاهده به طور پیوسته و دائمى قبل از ظهور است و یا نفى ادعاى ظهور حضرت به طور اختصاصى براى عده اى خاص مى باشد و یا نفى ارتباط اختصاصى همانند نواب اربعه مى باشد و یا نفى ادعاى رؤیت به اختیار خود است.