۱۳۹۸/۰۷/۱۷
–
۷۲۷ بازدید
به نام رب العالمین من اصلا نمیدانم افراد اطرافم مومن حساب میشوند یا خیر چون خیلی از احادیث درمورد رفتار جلوی مومنان گفته شده اطرافیانم کسانی اند که تقریبا همه میگویند ما مسلمانیم و به خدا و اهل بیت ایمان داریم ولی مثلا اکثرا نماز نمیخوانند، روزه نمیگیرند، بی حجاب اند، القاب زشت به هم میدهندو……. ایا این احادیثا شامل احادیثی که میگویند مثلا: نیاز برادر مومنت را براورده کن میباشد؟
الف ) ایمان چیست و مومن کیست ؟
ایمان عبارت است از: اعتقاد قلبی، اقرار زبانی و عمل کردن اعضاء به ارکان دین و قبول شریعت. امیر المؤمنین علیه السلام در تبیین ایمان می فرماید: «الْإِیمَانُ تَصْدِیقٌ بِالْجَنَانِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان ؛ ( علامه مجلسی، بحارالانوار، ج66، ص74، اسلامیه ، تهران ، مکرر) ایمان تصدیق به قلب و اظهار و اعتراف به زبان و عمل به جوارح و اعضاست. در سوره حجرات آیه 14 مى خوانیم: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ …». (اعراب بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم، به آنها بگو: شما ایمان نیاورده اید، بگوئید اسلام آورده ایم، ولى هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است). در اینجا این سؤال مطرح مى شود که تفاوت اسلام و ایمان چیست؟ طبق این آیه تفاوت «اسلام» و «ایمان»، در این است که «اسلام» شکل ظاهرى قانونى دارد، و هر کس شهادتین را بر زبان جارى کند، در سلک مسلمانان وارد مى شود، و احکام اسلام بر او جارى مى گردد. ولى ایمان یک امر واقعى و باطنى است و جایگاه آن قلب آدمى است، نه زبان و ظاهر او. مسلمان در صورتى مؤمن است که در باطن نیز مطیع باشد، و اگر تنها به زبان اظهار طاعت کرد مسلمان است نه مؤمن، لازمه ایمان اقرار قلبى با فروتنى، و تقرب آگاهانه است. «اسلام» ممکن است انگیزه هاى مختلفى داشته باشد، حتى انگیزه هاى مادى و منافع شخصى، ولى «ایمان» حتماً از انگیزه هاى معنوى، از علم و آگاهى، سرچشمه مى گیرد، و همان است که میوه حیات بخش تقوى بر شاخسارش ظاهر مى شود. این همان چیزى است که در عبارت گویائى از پیغمبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله آمده است: « الاسلام علانیة، و الایمان فى القلب؛ (همان، ج65، ص239.) اسلام امر آشکارى است، ولى جاى ایمان دل است». و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «الاسلام یحقن به الدم و تؤدى به الامانة، و تستحل به الفروج، و الثواب على الایمان؛ (شیخ کلینی، اصول کافی، ج2، ص24، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش.) با اسلام خون انسان محفوظ، و اداى امانت او لازم، و ازدواج با او حلال مى شود، ولى ثواب بر ایمان است». و نیز به همین دلیل است که در بعضى از روایات مفهوم «اسلام» منحصر به اقرار لفظى شمرده شده، در حالى که ایمان اقرار توأم با عمل معرفى شده است «الایمان اقرار و عمل، و الاسلام اقرار بلاعمل». (شیخ کلینی، اصول کافی، ج2، ص24، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش.)
بنابراین مومن کسی است که هم اعتراف و اقرار به زبان داشته باشد و هم اعتقاد قلبی و هم عمل با اعضا و جوارح بدن در راستای اعتقاد قلبی خود .
ب ) خدمت رسانی
1 . مفهوم خدمت رسانی
مفهوم گسترده خدمت رسانی را در متون دینی می توان در لابه لای مفاهیمی از قبیل: تلاش در برآوردن نیازهای مؤمنان، ادخال سرور در قلوب آنان، احسان، اهتمام به امور مسلمانان، اعانت مسلمین، یاری رساندن به گرفتاران، گشودن گرفتاری مؤمنان و مانند آن جست و جو کرد.
این مفهوم گسترده شامل سود رسانی افراد نسبت به یکدیگر و یا همنوعان می شود و به صورت وام دادن، سیر کردن، پوشاندن، رفع گرفتاری از یکدیگر و نیز همکاری زن و شوهر در محیط خانه و خدمات عام المنفعه از قبیل مدرسه سازی، تأسیس دانشگاه، ساختن خوابگاه های دانشجویی، وقف کردن اموال برای محرومان و اقشار آسیب پذیر و… بروز می کند، چنان که خدمتگزاری به مردم در نظام دینی به صورت نهادینه شده نیز نوعی دیگر از مصادیق خدمت رسانی است.
2 . ارزش خدمت رسانی
بدون تردید خدمت به بندگان خدا یک ارزش صد در صد اسلامی و اخلاقی است. آیات و روایات فراوانی درباره اش وارد شده است. سیره عملی رسول اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نیز به خوبی گویای آن است وشاید عملی ارزشمندتر از خدمت به خلق درگفتار وسیره آن بزرگواران نیابیم. پیامبراکرم(ص) آن را در ردیف ایمان به خدا آورده،می فرماید: دو خصلت است که چیزی بالاتر از آن دو نیست:یکی ایمان به خدا،دیگری سود رساندن به بندگان خدا.
حضرت علی علیه السلام نیز می فرماید: به همه مردم نیکی کن؛ چرا که ارزش هیچ عملی در پیشگاه خداوند سبحان با فضیلت کارهای نیک برابری نمی کند.
بنابراین، از نظر ارزشی و حسن فعلی کمتر عملی به پای خدمت به مردم می رسد. از نظر حسن فاعلی نیز هر کس برای اجتماع و مردم سودمندتر باشد از بهترین مردم به حساب می آید. از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند: خدا چه کسی را بیشتر دوست دارد؟ فرمود: کسی که برای دیگران سودمندتر باشد. علی علیه السلام می فرماید: اَفْضَلُ النّاسِ اَنْفَعُهُمْ لِلنّاسِ.
امام حسین علیه السلام در بیان این نکته مهم چنین می فرماید: « اِنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللّهِ عَلَیْکُمْ فَلا تَمُلُّوا النِّعَمَ. »
همانا نیازمندیهای مردم به شما از نعمتهای خدا برشماست. بنابراین از این نعمتها دلگیر نشوید.
3 . اقسام خدمت به دیگران
1 . خدمت به مومنین
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: « اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ بِمَنْزِلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ واحِدٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الْجَسَدِ بِالْحُمّی وَالسَّهَرِ.»
مؤمنان از نظر مهرورزی و عطوفت نسبت به یکدیگر مانند یک پیکرند که هر گاه عضوی از آن دچار درد می شود سایر اعضا از راه تب و بیداری و ناراحتی همدردی خود را با آن عضو ابراز می دارند و به کمکش می شتابند.
و به قول سخنسرای شیراز:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
2 . خدمت به مسلمانان
سخن گهربار رسول اکرم(ص) نیز در همین راستاست که فرمود: « مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ. »
کسی که در هر صبحگاهی به امور مسلمانان همّت نگمارد و در اندیشه کارهای آنان نباشد از آنها نیست، و کسی که بشنود مردی فریاد می زند و کمک می طلبد و به او کمک نکند مسلمان نیست.
3 . خدمت به غیر مسلمان
« لَیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَلَـکِنَّ اللَّهَ یَهْدِى مَن یَّشَآءُ وَمَا تُنْفِقُواْ مِنْ خَیْر فَلاَِنفُسِکُمْ وَمَاتُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَآءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُواْ مِنْ خَیْر یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لاَتُظْلَمُونَ »
هدایت آنها (بطور اجبار) بر تو نیست (بنابراین ترک انفاق به غیر مسلمانان براى اجبار به اسلام صحیح نیست) ولى خداوند هر که را بخواهد (و شایسته باشد) هدایت مى کند و آنچه را از خوبیها انفاق مى کنید براى خودتان است، (ولى) جز براى رضاى خدا انفاق نکنید، و آنچه از خوبیها انفاق مى کنید به شما داده مى شود و به شما ستم نخواهد شد. «سوره بقره ، آیه 272»
در تفسیر «مجمع البیان» از ابن عبّاس نقل شده که مسلمانان حاضر نبودند به غیر مسلمین انفاق کنند، آیه فوق نازل شد و به آنها اجازه داد که در مواقع لزوم این کار را انجام دهند.
شأن نزول دیگرى براى آیه فوق نقل شده که بى شباهت به شأن نزول اوّل نیست و آن این که زن مسلمانى بنام اسماء در سفر «عمرة القضاء» در خدمت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بود، مادر وجدّه آن زن به سراغ او آمدند و از او کمکى خواستند، از آنجا که آن دو نفر مشرک و بت پرست بودند «اسماء» از کمک به آنها امتناع ورزید، گفت باید از پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه بگیرم، زیرا شما پیرو آیین من نیستید، نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد اجازه خواست، آیه مورد بحث نازل گردید و به او اجازه داد.
مى فرماید : «لَیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ; تو مجبور به هدایت آنها نیستى.»
این جمله خطاب به پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است و ارتباط آن با آیات قبل روشن است، زیرا آیات قبل مسأله انفاق را بطور کلّى مطرح نموده، و این آیه مسأله جواز انفاق به غیر مسلمانان را شرح مى دهد، به این معنى که عدم انفاق بر بینوایان غیر مسلمان به منظور این که تحت فشار فقر قرار گیرند و اسلام را اختیار کنند و هدایت شوند، صحیح نیست !
4 . ملاک و معیار خدمت رسانی
بنابراین، همان طور که بخششهاى الهى و نعمتهاى او در این جهان شامل حال همه انسانها (صرف نظر از عقیده و آیین آنها) مى شود، مؤمنان هم باید به هنگام خدمت رسانی و رفع نیازمندیهاى ، حتی رعایت حال غیر مسلمانان را نیز بکنند !
اما ملاک خدمت رسانی به مسلمان گناهکار و افراد غیر مسلمانان این است که خدمت به آنها موجب تقویت کفر و گناهشان نشود و روح انساندوستى اسلام آگاه سازد و آنها را به سوی دوری از گناه تشویق کند .
ملاک و معیار درمورد معاشرت و دوستی با انسان مسلمانی که واجبات را ترک کرده و گناه کارانجام می دهداین است که به اندازه ی گناه او از آن گناهش متنفر باشیم (یعنی به همان اندازه که مرتکب گناه شده و نه بیشتر ) و به اندازه ی خوبی هایش او را دوست داشته باشیم واگر می توانیم او را با معاشرت و تحت تاثیر قرار دادن و امر به معروف ونهی از منکر به راه راست هدایت کنیم و از آن گناهش باز داریم و خود آلوده ی گناه نشویم باید با او معاشرت کنیم و اگر نمی توانیم او را تحت تاثیر قرار دهیم و خود هم مبتلا به گناه می شویم باید ازآن شخص دوری کنیم .