۱۳۹۲/۰۶/۲۵
–
۳۶ بازدید
منافع وجودی امــــــــام
از زمانی که امام عصر(ع) از دیدهها پنهان شده و در پس پردة غیبت زندگی خود را شروع کرده است، انبوهی از پرسشها، پیرامون مسائل غیبت مطرح شده است که بسیاری از آنها از یک پیشینة دیرینه برخوردار است؛ به گونهای که بسیاری از این سؤالها در نوشتههای نویسندگان کتابهای مربوط به امام زمان(ع) در قرن چهارم و پنجم هجری قمری مطرح گردیده و علما پاسخهای مناسبی به آن دادهاند.
از زمانی که امام عصر(ع) از دیدهها پنهان شده و در پس پردة غیبت زندگی خود را شروع کرده است، انبوهی از پرسشها، پیرامون مسائل غیبت مطرح شده است که بسیاری از آنها از یک پیشینة دیرینه برخوردار است؛ به گونهای که بسیاری از این سؤالها در نوشتههای نویسندگان کتابهای مربوط به امام زمان(ع) در قرن چهارم و پنجم هجری قمری مطرح گردیده و علما پاسخهای مناسبی به آن دادهاند.
از زمانی که امام عصر(ع) از دیدهها پنهان شده و در پس پرده غیبت زندگی خود را شروع کرده است، انبوهی از پرسشها، درباره مسائل غیبت مطرح شده است که بسیاری از آنها از یک پیشینه دیرینه برخوردار است؛ به گونهای که بسیاری از این سؤالها در نوشتههای نویسندگان کتابهای مربوط به امام زمان(ع) در قرن چهارم و پنجم هجری قمری مطرح گردیده و علما پاسخهای مناسبی به آن دادهاند.
از جمله پرسشهای رایج درباره امام زمان(ع) این است که:
به فرض قبول امامی که فرزند بلافصل امام عسکری(ع) است، چه خاصیّتی بر وجود ایشان مترتّب است؟
اگر امام، پیشوای مردم است باید ظاهر باشد. بر وجود امام ناپیدا چه فایدهای میتوان یافت؟
امامی که صدها سال، غایب است، نه دین را ترویج میکند، نه مشکلات جامعه را حل مینماید، نه پاسخ مخالفان را میدهد، نه امر به معروف و نهی از منکر میکند، نه از مظلومی حمایت میکند و نه حدود و احکام الهی را جاری میسازد، بود و نبودش با هم چه تفاوتی دارند؟
در دوران غیبت که آن جمال الهی از دیدگان ما ناپیداست نحوه استفاده ما از آن حضرت چگونه است؟
پیش از پاسخگویی به این پرسشها، ذکر نکاتی چند در این باره ضروری است:
1. ظاهراً این اشکالات از زبان کسانی مطرح میگردد که در واقع نه امام را شناختهاند و نه به معنای حقیقی امامت پی بردهاند. و امام را مانند رهبری عادی که کارش مسئله گویی و حدّاکثر، اجرای حدود و احکام است، میدانند؛ در حالی که مقام امامت و ولایت به مراتب از این مقامات ظاهری شامخ تر و والاتر است و باید دانست که مفهوم غایب بودن امام مهدی(ع) این نیست که وجودی نامرئی دارد و به یک وجود پنداری شبیهتر است؛ بلکه او نیز از یک زندگی طبیعی عینی خارجی برخوردار است و تنها استثنایی که در زندگی او وجود دارد، عمر طولانی اوست و الاّ آن وجود نازنین، در جامعه انسانی به طور ناشناس زندگی میکند.
2. باید گفت، اگر چه حضور شخصی امام غایب در بین مردم سبب میشود که مسلمانان از برکات بیشتر و در سطح وسیعتری بهرهمند شوند؛ ولی این چنین نیست که اگر شخص امام غایب بود، هیچ گونه فایده و ثمرهای برای امّت اسلام و مردم نداشته باشد؛ بلکه مردم را تحت نفوذ شخصیّتی خود میگیرد؛ زیرا آثار امام ـ که بقیّهالله در زمین است ـ بر دو قسم میباشد:
1. آثار حضور؛
2. آثار ظهور؛
و غیبت امام به معنای عدم ظهور اوست، نه عدم حضور1.
3. مسئله فواید وجودی امام غایب از روشهای زیر قابل بررسی و محلّ بحث است:
1. از طریق محاسبات اجتماعی؛
2. از طریق قرآن و نهج البلاغه؛
3. از طریق روایات متعدّد معصومان(ع).
تا هر فردی به فراخور فکر خود، یکی از این روشها یا هر سه را بپذیرد؛ به گونهای که شخص غیر معتقد، به اصالت قرآن و نهج البلاغه، از طریق اوّل میتواند فایده وجود امام غایب را به خوبی درک کند.
اینک؛ بیان این راهها و پاسخ به سؤال موردنظر به کمک آنها:
1. وجود رهبر مایه بقای مکتب است؛
محاسبات عقلی و اجتماعی ثابت میکند که اعتقاد به وجود چنین امامی، در طول مدّت، اثر عمیقی در اجتماع شیعه داشته است که اکنون به آن اشاره میکنیم:
اصولاً هر جامعهای برای خود تشکیلات و سازمانی دارد و برای بقا و ادامه کار سازمانها و به منظور تعقیب هدف، وجود رهبری لازم است. هرگاه این رهبر در دل اجتماع باشد، وجود و مداخلهاش در رهبری و گردش تشکیلات و سازمانها لازم و ضروری خواهد بود؛ ولی هرگاه که رهبر به عللی محبوس، یا تبعید و دور افتاده، یا مریض و بیمار باشد، وجود او برای پیگیری امور اجتماع و افراد، کافی خواهد بود؛ زیرا باز مردم به امید آن رهبر، دست به دست هم داده، کارها را ادامه میدهند.
بهترین شاهد بر اینکه وجود رهبر، حافظ نظام و نگاه دارنده مکتب و مایه تشکّل پیروان اوست، ماجرای نبرد احد است. در جنگ احد، به طور اشتباه یا از روی غرض ورزی، ندایی در قلب لشکر بلند شد:
«ألا قد قتل محمّد؛ محمد کشته شد.»
این خبر ناگوار، زمانی در میان مسلمانان منتشر شد که آنان مشغول دفاع از تجاوز و تعدّی مهاجمان بودند. وقتی شایعه مرگ رهبر قوّت گرفت، نظام و پیوستگی آنان چنان گسسته گردید که هر کدام به گوشهای فرار کرده و دست از نبرد کشیدند و گروهی به فکر پیوستن به لشکر دشمن افتادند؛ امّا هنگامی که خبر قتل پیامبر تکذیب شد، لشکر از هم پاشیده، بار دیگر به دلگرمی وجود رهبر از نقاط مختلف دور پیامبر(ص) گرد آمده و نبرد و دفاع را از سر گرفتند. خداوند در قرآن کریم، این حقیقت را به خوبی بیان فرموده است:
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرین؛2
با این توضیح، درباره امام زمان(ع) باید گفت: آیا اعتقاد به وجود امام حیّ و حاضر، ناظر، مستعدّ و آماده برای نهضت، هر موقعی که خدا بخواهد، در حفظ وحدت جمعیت و تشکیلات، به ویژه آماده کردن افراد برای نهضت و قیام بر ضدّ جور، استبداد و خودکامگی و افسانهپرستی و تفرقه اندازی مؤثّر نیست؟
هرگاه جمعیتی معتقد شود که رهبر آنان در قید حیات و زندگی بوده و پیوسته منتظر فرمان الهی است که از پس پرده غیبت بیرون آید، به طور مسلّم ناامید نمیشود، وحدت کلمه خود را از دست نمیدهد و در حفظ مکتب خویش میکوشد.
2. امیرمؤمنان(ع) در نهج البلاغه برای خدا دو نوع حجّت معرفی مینمایند: یکی حاضر و آشکار و دیگری غایب و ناپیدا. آنجا که میفرماید:
«پروردگارا، روی زمین هیچ گاه از حجّتهای تو خالی نمیماند، حجّتهایی که گاهی مرئی و آشکار و گاهی از بیم مردم پنهان است، تا دلایل آئین الهی محو و نابود نشود.»3
مقصود امام علی(ع) از «حجّت خائف و مغمور٭» کیست؟ آیا جز آن پیشوای معصوم است که بر اثر نبودن شرایط مساعد، در پس پرده غیبت به سر میبرد تا روزی که جهان برای قیام و نهضت او آماده گردد؟
پس از آگاهی از این دو نوع حجّت، به ذکر نام گروهی از اولیای الهی که آنان یا غایب و پنهان بوده و با این حال هدایت میکردند یا به صورت مستتر به سازندگی افراد اشتغال داشتند یا اینکه نبیّ و ولیّ بودند، ولی منتظر آن بودند که فرمان حق رسیده و سپس انجام وظیفه کنند، میپردازیم:
الف) معلّم موسی(ع) که در اخبار به نام «خضر» معرفی شده است؛
ب) پیامبر گرامی اسلام(ص) که سه سال از طریق فردسازی هدایت میکرد؛
ج) حضرت موسی(ع) در مدّت غیبت چهل روزه؛
د) حضرت یونس(ع) که مدّتها در شکم نهنگ، پنهان از دیدگان به سر میبرد.
3. پاسخ پرسش از طریق روایات متعدّد معصومان(ع):
الف) جابربن عبدالله انصاری، از پیامبر اکرم(ص) پرسید:
آیا شیعه در زمان غیبت از فیوضات قائم آل محمّد(عج) برخوردار میشوند؟
فرمود: «آری! قسم به پروردگاری که مرا به پیامبری برانگیخت، از وی نفع میبرند و از نور ولایتش کسب نور میکنند، همچنان که از خورشید استفاده مینمایند، هنگامی که در پشت ابرها پنهان میگردد.»4
ب) حضرت امام صادق(ع) فرمود:
«از روزی که خداوند متعال، حضرت آدم را آفریده تا روز رستاخیز، زمین خالی از حجّت نبوده و نخواهد بود، یا حجّت ظاهر و روشن یا غایب و پنهان.»
راوی پرسید:
از امام غایب چگونه استفاده میشود؟
فرمود: «آن چنان که از خورشید استفاده میشود هنگامی که در پشت ابر قرار گیرد.»5
د) در توقیع مبارکی که از «ناحیه مقدّس امام عصر(عج)» توسط دومین نایب خاصّ ایشان، محمّدبن عثمان به اسحاق بن یعقوب صادر شده، چنین آمده است:
«امّا چگونگی استفاده مردم از من، به سان استفاده آنهاست از خورشید، هنگامی که در پشت ابر پنهان شود.»6
خورشید فروزان در پشت ابرهای تار
در پاسخ پیشوایان دین به منافع وجودی امام غایب(ع) در عصر غیبت و چگونگی استفاده از محضر ایشان نکات فراوانی ذکر شده است؛ سؤال اینجاست که چرا امام زمان(ع) در زمان غیبت به خورشید پنهان در پشت ابر تشبیه شده است؟
1. نور هستی و هدایت توسط آن حضرت میرسد؛ زیرا حضرات ائمه(ع)، علّت غایی ایجاد مخلوقات عالمند و اگر آنها نبودند، نور عالم به غیر ایشان نمیرسید و نیز به برکت آنهاست که علوم و معارف حقّه بر مردم آشکار میگردد و گرفتاریها از امّت اسلام برطرف میشود. اگر آنها نبودند، مردم به وسیله اعمال زشت خود، مستحقّ انواع عذابهای الهی میشدند.
2. همان گونه که مردم از آفتاب پشت ابر بهره میبرند و انتظار دارند که ابر کنار رفته و دوباره قرص خورشید پیدا شود تا بیشتر از آن بهره بگیرند، در ایّام غیبت نیز شیعیان با اخلاص، در همه وقت، منتظر ظهور امام عصر(ع) هستند و هیچگاه مأیوس نمیگردند؛
3. کسانی که وجود آن حضرت را با همه آثار و علائمی که دارد، انکار میکنند، مانند انکار کنندگان خورشید هنگام ناپدید شدن آن در پشت ابر میباشند؛
4. گاهی برای بندگان خدا، پنهان شدن خورشید در پشت ابر، از روی مصلحت بهتر از آشکار بودن آن است. همچنین غیبت امام زمان(ع) از روی مصلحت برای مردم عصر غیبت، بهتر است. از این رو ایشان از نظرها غایب گردیدهاند؛
5. نگاه کردن مستقیم به خورشید، بینایی انسان را به مخاطره میافکند و این به خاطر ضعف قوّه دید و عدم احاطه به خورشید است. آفتاب ملکوتی وجود امام عصر(ع) نیز همین گونه است که اگر همه او را ببینند، ممکن است به حال مردم زیان بخش باشد و موجب کوردلی آنها از دیدن آفتاب حقیقت گردد. در صورتی که در غیبت ایشان، چشم بصیرتشان موجب ایمان به او میگردد؛ همان طور که انسان میتواند از میان ابر به خورشید بنگرد و ضرری نبیند؛
6. گاهی آفتاب از میان ابر بیرون میآید، امّا یکی به آن مینگرد و دیگری توجّهی ندارد. همین طور نیز ممکن است آن حضرت در ایّام غیبت بر عدّهای آشکار شود؛ ولی دیگران او را نبینند؛
7. وجود ملکوتی و نور مطلق الهی ائمه اطهار(ع) از لحاظ نفعی که برای عالم وجود دارند، همانند خورشید است و تنها کسانی نمیتوانند از وجود مقدّسشان بهرهمند گردند که چشم دلشان کور باشد. در قرآن کریم نیز به این موضوع اشاره شده است:
«و من کان فی هذه أعمی فهو فی الآخره أعمی و اضلّ سبیلاً.»7
8. همان طور که خورشید نورش فروزان است و به اندازه روزنههای خانهها وارد آن میشود و به اندازه ارتفاع آنها در آن میتابد، مردم نیز به اندازه روزنههای دلشان از انوار هدایتگر اهل بیت(ع) استفاده میکنند. اگر انسان، پردههای هواپرستی را از پیش روی خود کنار بزند، در زیر آسمان قرار میگیرد و نور آفتاب، بدون مانع، از هر سو او را احاطه میکند.8
امام باقر(ع) در حدیثی فرمودند:
«اینکه خداوند میفرماید: «إعلموا أنّ الله یحیی الأرض بعد موتها»؛ به این معنی است که خداوند به وسیله قائم(ع) زمین مرده را حیات خواهد داد.»10و9
آیت الله جوادی آملی در این باب میفرمایند: «تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت امام به واقع شدن آفتاب پشت ابر، لطایف بسیاری در بردارد:
1. خورشید در منظومه شمسی مرکزیّت دارد و کرات و سیّارات به دور او در حرکتند؛ چنانکه وجود گرامی حضرت حجّت(ع) در نظام هستی مرکزیّت دارد:
«ببقائه بقیت الدّنیا و بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض والسّماء.»11
2. خورشید در این مجموعه، منافع فراوانی دارد: ایجاد جاذبه،که مایه ثبات و بقای نظام است؛ گرما و حرارت، که از پشت انبوه ابر غلیظ نیز به زمین میرسد؛ باد و باران، روییدن گیاهان و امثال آن از برکت تابش خورشید است و ابر گرفتگی در آن اثر مهمّی ندارد. هرچند، نورافشانی از پشت ابر، کمتر خواهد بود. بدین ترتیب ابر گرفتگی فقط یکی از منافع آفتاب ـ آن هم در برخی نقاط ـ را تقلیل میدهد، نه اینکه از بین ببرد؛
3. ابر، هرگز آفتاب را نمیپوشاند بلکه ما را میپوشاند، در نتیجه ما را از دیدن آن محروم میکند، نه آنکه در منفعت رسانی آن خلل ایجاد کند. چگونه میتوان گفت کسی که عالم وجود در قبضه قدرت اوست و میتواند هر لحظهای در هر جا حضور داشته باشد، غایب است؟؛
4. پوشاندن ابر، اختصاص به کسانی دارد که در زمین هستند نه کسی که بر فراز ابر حرکت میکند. غیبت آن حضرت نیز برای کسانی است که به دنیا و طبیعت چسبیده اند، امّا کسانی که بر ابرهای شهوات و غبار هواهای نفسانی پا میگذارند و در آسمان عبودیت پرواز میکنند، در بهره گرفتن از خورشید با دیگران قابل مقایسه نیستند؛
5. آفتاب، لحظهای از نورافشانی غفلت نمیکند. هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره میبرد و اگر بتواند همه موانع را کنار بزند و در برابر آفتاب بنشیند بهره کاملی میبرد. چنان که حضرت ولیّ عصر(عج) مجرای فیض الهی است و از این جهت فرقی بین بندگان خدا نمیگذارد؛ لیکن هر کس به اندازه ارتباط خود مستفیض میشود؛
6. اگر این آفتاب پشت ابر هم نباشد، شدّت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد. اگر وجود گرامی آن حضرت در پس پرده غیبت نباشد، سختیها و تنگیهای معیشت و کینه توزی دشمنان مجالی به شیعه نمیدهد. آن حضرت در توقیع مبارک خود به مرحوم شیخ مفید(ره) نوشتهاند:
«إنّا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم الّلأو اء و اضطلمکم الأعداء؛12
ما در مراعات حال شما سهل انگار نیستیم و هرگز شما را فراموش نمیکنیم؛ وگرنه سختیها و تنگناهای فراوانی به شما میرسید و دشمنان، شما را نابود میکردند.»
7. درست است که امام(ع) با حضور و ظهور خود میتواند مایه اضمحلال دشمنان گردد، آن گونه که از نظر علمی، تابش بدون ابر و مستقیم خورشید ـ به خاطر اشعههایی که دارد ـ ضدّعفونی کننده و از نظر فقهی نیز جزو مطهّرات محسوب میشود و برخی نجاسات را پاک میکند؛ لیکن وجود امام معصوم(ع) در نظام آفرینش مثل مغناطیس زمین است که با وجود نامرئی بودن، همه قبلهنماها و قطب نماهای کشتیها، هواپیماها، عملیاتهای نظامی و… را به حرکت درمی آورد و از برکت آن، میلیونها بلکه میلیاردها انسان، جهت قبله یا مسیر مسافرت خود را پیدا میکنند و به مقصد میرسند.13
منافع وجودی امام غایب
فواید امام غایب(ع) فقط منحصر به امور ظاهری و منافعی که مربوط به ترقّی و ترویج آیین اسلام در دوران ظهور میباشد، نیست؛ بلکه فواید باطنی کثیری نیز بر امام غایب مترتّب است که به مراتب، عظیم تر از فواید ظاهری است و در احادیث متعدّدی که پیرامون فلسفه و فایده وجود امام(ع) در عصر غیبت به ما رسیده، موارد گوناگونی عنوان گردیده است، که اکثر این منافع، عمومی است؛ یعنی مسلمان و کافر، شیعه و سنّی در آن سهیم هستند؛ چنان که منافع آفتاب نیز عام است؛ ولی برخی از آنها اختصاص به شیعیان دارد. به هر حال بیان این منافع، جذبه معنوی خاصّی دارد که خالی از لطف نیست.
1. امام غایب(ع) مایه آرامش اهل زمین
وجود امام معصوم در میان جامعه بشری از جهات گوناگون موجب آرامش و امنیّت برای ساکنان زمین است:
الف) امنیّت فکری و روحی: امام و حجّت خدا براساس اینکه مسئولیت هدایت و ارشاد جامعه را برعهده دارد، از مرزهای اعتقادی و فکری جامعه اسلامی نگهبانی میکند تا مورد هجوم افکار غلط و اعتقادات منحرف دشمنان خدا واقع نشود. در پرتو هدایت و ارشاد حجّت خداست که انحرافات فکری و عقیدتی که موجب تزلزل روحی و فکری جامعه است، از بین رفته و امنیّت فکری و روحی به وجود میآید.
ب) احساس آرامش در سایه امام: یکی دیگر از ثمرات مهمّ امام در میان بندگان، از جهت وجود شخصیّتی بزرگ، ملکوتی، معصوم و آگاه به حال مردم است و در میان افرادی که اعتقاد به امامت و رهبری وی دارند و او را از هر کس دیگر نسبت به خود مهربانتر و دلسوزتر میدانند، موجب دلگرمی روحی است و هر نوع یأس و نومیدی را از ایشان دور میکند و آنها را به آیندهای روشن و ارزشمند امیدوار میسازد.
2. وجود امام، منشأ خیر و برکت
بر حسب روایات و اخبار، وجود افراد مؤمن در بین مردم، منشأ خیر و برکت و موجب نزول باران و جلب منافع و دفع بسیاری از بلاها از جامعه است؛ چنان که در تفسیر «آیه 251 سوره بقره14» از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:
«به درستی که خداوند به واسطه نمازگزاران شیعه، بلا را از کسانی که نماز نمیخوانند، دفع میکند؛ زیرا اگر همه شیعیان نماز را ترک کنند، هلاک میگردند.»15
واضح است که وقتی وجود افراد مؤمن در اجتماع، چنین برکتی را به همراه داشته باشد، برکات وجود امام معصوم که ولیّ و حجّت خدا بر مردم است، به مراتب بیشتر خواهد بود، زیرا امام و حجّت خدا، واسطه رسیدن فیض و برکت خداوند متعال به مردم است؛ چنان که امام سجّاد(ع) درباره برکات وجودی ائمّه اطهار(ع) میفرماید:
«ما کسانی هستیم که به واسطه ما آسمان بر فراز زمین نگهداری شده و زمین از هلاک نمودن اهلش منع گردیده است.»
حضرت در ادامه میفرماید:
«و بنا ینزّل الغیث و تنشر الرّحمه و تخرج برکات الأرض.»16
در این فراز از بیان امام، برکات دیگری چون نزول باران، انتشار رحمت خدا و خروج برکات زمین، از آثار وجودی ائمه اطهار(ع) شمرده شده است.
3. امیدبخشی به مسلمانان
ایمان و اعتقاد به امام غایب(ع)، سبب امیدواری مسلمانان نسبت به آینده پر مهر و صفای خویش در عصر ظهور امامشان میگردد. این امیدواری از بزرگترین اسباب موفقیّت و پیشرفت است. جامعه شیعی، طبق اعتقاد خویش به وجود امام شاهد و زنده، همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را که صد قافله دل همره اوست، میکشد. هر چند او را در میان خود نمیبیند، امّا خود را تنها و جدا از او نمیداند. باری، امام غایب(ع) همواره مراقب حال و وضع شیعیانند و همین مسئله سبب میگردد که پیروانشان به امید لطف و عنایت حضرتش، برای رسیدن به یک وضع مطلوب جهانی تلاش کرده و در انتظار آن منتظر به سر برند؛ چنانکه خود فرمودهاند:
«ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم؛ پس تقوای الهی پیشه کنید و ما را یاری نمایید تا از فتنهای که به شما رو میآورد، شما را نجات بخشیم.»17
آری، اوضاع آشفته و اسفبار جهان و سیل بنیان کن مادّیت و محرومیّت مستضعفان و توسعه استکبار، خیرخواهان بشریت را مضطرب کرده است؛ به طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیّت اصلاح بشر تردید کنند. در این صورت تنها روزنه امیدی که برای بشر مفتوح است و یگانه بارقه امیدی که در این جهان ظلمت زده سوسو میزند، همان انتظار فرج و فرا رسیدن عصر درخشان حکومت توحید و نفوذ قوانین الهی است.
4. حفظ و نجات شیعیان از خطرات، گرفتاریها و شرّ دشمنان
در توقیعی که از «ناحیه مقدّس حضرت حجّت(ع)» برای شیخ مفید(رض) صادر گشته، آمده است:
«ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشه کن مینمودند.»18
سلامتی و نجات یافتن از خطرات، گرفتاریها و شرّ دشمنان توسط امام(ع) بر دو وجه است:
1. عافیت و سلامتی از همه خطرات دینیّه و دنیویّه؛
2. حاصل شدن سلامتی و نجات یافتن از بلایا و گرفتاریهای بسیار سخت و مشکلات عظیم در امر دین و دنیا.
از جمله این موارد در وجه دوم، نجات مردم «بحرین» از اجحاف حاکم ظالم است، آنگاه که صدراعظم وقت حکومت، حیله و نقشهای را پیریزی کرد تا با شیعیان، همچون کفّار حربی از اهل کتاب رفتار شود؛ یا «جزیّه» پرداخته و ذلّت پرداخت آن را تحمّل کنند یا مردانشان کشته و زنان و کودکانشان به اسارت گرفته شوند که آن حضرت در خنثی ساختن این توطئه، نقش بزرگی ایفا نمودند.19
آری! شیعیان، معتقد به امام غایب زنده و حاضر هستند. در هیچ برههای از زمان، حتّی در مشکلات، خود را تنها نمیدانند و میدانند که پیوسته امدادهایی پر برکت از ناحیه آن بزرگوار به ایشان میرسد.
اضافه بر اینکه توسّل به حضرت مهدی(ع)، دستگیری و امدادهای امام نیز، از دیگر برکات ایشان است.
پینوشتها:
1. روزنامه کیهان 22/7/78؛ ش16633
2. سوره آل عمران (3)، آیه 138.
3. نهج البلاغه، کلمات حکمت، شماره 139. نهج البلاغه فیض الإسلام، ص1148.
4. صدوق،کمال الدین، ج1، صص146 و 365؛ مجلسی، بحارالانوار، ج36، ص250.
5. صدوق، أمالی و بحارالانوار، ج52، ص92.
6. شیخ طوسی، الغیبه ص188؛ بحارألانوار، ج53، ص181؛ صدوق، کمال الدین، ج2، ص162؛ طبرسی، الإحتجاج، ص263؛ کشف الغیبه، ج3، ص322 / فیض کاشانی، النوادر، ص164.
7. سوره اسراء (17)، آیه 72.
8. عباس استاد آقایی، اسرار آفرینش اهل بیت(ع)، صص253ـ251.
9. تفسیر البرهان، ج4، ص291.
10. علامه مجلسی(ره)، بحارالانوار، ج52، صص93ـ92، ح7.
11. مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
12. بحارالانوار، ج53، ص175.
13. عصاره خلقت درباره امام زمان(ع) برگرفته از آثار آیت الله عبدالله جوادی آملی، ص 85.
14. ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض و لکن الله ذو فضل علی العالمین.
15. اصول کافی، ج2، ص451.
16. کمال الدین، ص207.
17. احتجاج طبرسی، ج2، ص497.
18. دفع گرفتاریها و بلاها ممکن است مستقیماً توسط خود آن بزرگوار یا از طریق وسایط و یاران مخصوص وی و یا به وسیله دعای آن حضرت صورت گیرد. (سید محمّد صدر، تاریخ الغیبه الکبری) ص153.
19. النجم الثّاقب، ص314؛ بحارالانوار، ج52، ص178؛ منتهی الامال، ج2، ص316، به نقل از تاریخ الغیبه الکبری، صص117ـ116.
٭ مغمور: ناشناخته.