طلسمات

خانه » همه » مذهبی » منزل حضرت علی(ع) در کوفه

منزل حضرت علی(ع) در کوفه


منزل حضرت علی(ع) در کوفه

۱۳۹۳/۰۱/۱۵


۱۰۶۸ بازدید

منزل امام علی (علیه السّلام) در کوفه آیا مِلکی بود که به دست خود ساخته بودند، یا خریداری کرده بودند، یا اینکه از آن حکومت بود؟

 هنگامی که امیرمؤمنان (ع) پس از جنگ جمل وارد کوفه شد، به خانة خواهر زاده اش جعده بن هبیره مخزومی  رفت و در آنجا ماند .  جعده پسر ام هانی بود .  ام ‌هانی خواهر امیرمؤمنان و از طائفة بزرگ قریش بود. جعده در زمان پیامبر به دنیا آمد ، در مکه پرورش یافت ،  روز فتح مکه، همراه مادرش ام هانی  حضور پیامبر رسید و بعدها در کوفه سکونت کرد . روزی که پیامبر  با ده هزار سپاه  وارد  مکه شد و مشرکان مکه تسلیم شدند، ام‌هانی در خانه بود، شوهرش هبیره همراه یکی از پسر عموهای خود،  فرار کرد و وارد خانه شد،  حضرت علی (ع) که آنان را تعقیب می‌کرد همین که به خانة هبیره رسید، با خواهر خود ام‌هانی رو برو شد . ام‌هانی از ورود حضرت علی ع  به خانه جلوگیری کرد.  حضرت ع علی  خواست وارد شود ولی ام‌هانی کنار نرفت و گفت:  آیا به زور وارد خانة من می‌شوی  و می خواهی شوهرم را بکشی ؟! حضرت  علی (ع) فرمود: پیامبر خدا خون این دو نفر را هدر اعلام کرده است، باید آنها را بکشم. ام‌هانی دست حضرت علی (ع) را محکم گرفت و رها نکرد. در این گیرودار، هبیره و پسر عمویش از در دیگر فرار کردند. . . ام‌هانی  حضور پیامبر شرفیاب شد . پیامبر  رو کرد به ام‌هانی و فرمود: « آفرین بر ام‌هانی! برای چه آمده‌ای؟» ام‌هانی جریان همسرش و پسرعموی وی و تعقیب حضرت علی (ع) را نقل کرد. در این هنگام حضرت علی (ع) از راه رسید، پیامبر لبخندی زد و فرمود: با ام‌هانی چه کردی؟ عرض کرد: از ام‌هانی بپرس که با من چه کرد؟! سوگند به خدائی که تو را به پیامبری برانگیخته ام‌هانی دست مرا که شمشیر را با آن گرفته بودم، گرفت، وقتی دستم را از دست او رها ساختم که آن دو نفر فرار کرده بودند! پیامبر فرمود: « اگر همة مردم، فرزندان ابوطالب بودند، همگی شجاع بودند هر کس را که ام‌هانی پناه داده ما نیز پناه دادیم و به هر کس امان داده ما نیز امان دادیم، دیگر آن دو نفر را تعقیب نکن»! . جعده از پستان چنین مادر شجاع و دلیری شیر خورده و دلاوری را از دودمان مادر به ارث برده بود. او گاهی به انتساب خود به دودمان پیامبر (ص) و دائی بزرگ و با عظمت خود علی (ع) افتخار می‌کرد و با زبان شعر چنین می‌گفت: « اگر از نسب من بپرسی، پدرم از قبیلة بنی مخزوم و مادرم از بهترین قبیله یعنی از بنی‌هاشم است. کیست که با داشتن دائی خوب و با فضیلتی مانند علی (ع) و عقیل بتواند به من فخر بفروشد؟!» (الاستیعاب /1/242) این علاقة جعده به امیرمؤمنان (ع) یک جانبه نبود، بلکه امیرمؤمنان (ع) نیز به وی عنایت خاصی داشت و یکی از دختران خود بنام « ام الحسین» را به وی تزویج کرده بود.(قاموس الرجال /2/363) این پیوند سببی و نسبی از یکسو و ایمان جعده به  حقانیت امیرمؤمنان (ع) از سوی دیگر، سبب شده بود که جعده همه‌جا در کنار امیرمؤمنان (ع) قرار گیرد و در موارد گوناگون پا به پای علی (ع) گام بردارد. هنگامی که امیرمؤمنان (ع) پس از جنگ جمل وارد کوفه شد، به حضرت پیشنهاد کردند که در قصر دار الامارة اقامت گزیند، ولی امام نپذیرفت  و  به خانة جعده رفت و در آنجا ماند . (صفین/ 5 ـ 6 ) در شب نوزدهم ماه رمضان  ام کلثوم دختر امیرمؤمنان (ع) عرض کرد: دستور بده «جعده» بجای شما با مردم نماز بخواند، حضرت فرمود: به جعده بگوئید برود بجای من نماز بخواند، ولی سپس فرمود: نمی‌توان از مرگ فرار کرد(ارشاد مفید /8 چاپ تهران) پیشنهاد ام کلثوم و موافقت  امیرمؤمنان (ع) نشان می‌دهد که جعده در خاندان امام  مورد اعتماد بوده است .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد