دوست گرامی ؛ انسان ها موجوداتی هستند که خداوند آفریده است تا به کمال خود برسند و بتوانند به بالاترین مرحله کمال وجودی که برای آنها قابل تصور است ، دست یابند . اموری که مانع از رسیدن به این کمالات می شود را امور پلید یا بد می نامند .
تکامل و اختیار دارای تلازمی بسیار وثیق هستند به این معنا که رسیدن به کمال بدون داشتن اختیار ممکن نیست . به عبارت دیگر اگر فردی خواهان آن است که به کمالی مطلوب خویش برسد باید آن را بدست بیاورد و تحصیل آن یعنی اینکه در جاییکه بدی وجود دارد ، خیر و خوبی را انتخاب کند که پیمودن چنین سیره و روشی فرد را به کمال می رساند .
با توجه به مطالب فوق روشن می شود که بدون وجود بدی ها به عنوان گزینه ای که فرد مختار بتواند در زندگی خود آنها را انتخاب کند ، عملا اختیار معنا ندارد و در صورت نبود اختیار ، کمال بی معنا خواهد شد .
در مورد اینکه منشا این بدی ها چیست می توان آنها را به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم کرد . عامل بیرونی ، شیطان و وسوسه های مختلف اوست و عامل درونی اوصاف رذیله و به طور کلی هوای نفس می باشد . این دو عامل انسان ها را به انجام امور بد (مانع از رسیدن به کمال) دعوت می کنند و فرد مومن که در پی کمال است باید بتواند از سد این دو عامل عبور کند .
هشام بن حکم در رابطه با سؤال محمّد بن أبیعمیر مبنی بر اینکه «آیا امام معصوم است؟»، از امام صادق (ع) روایت میآورد که امام فرمودند: «نَعَمْ، فَقُلْتُ فَمَا صِفَة العِصمَةِ فِیهِ وَ بِأَیِّ شَیْءٍ تُعْرَفُ، فَقَالَ إِنَّ جَمِیعَ الذُّنُوبِ لَهَا أربَعَة أَوْجُهٍ وَ لاَ خَامِسَ لَهَا: الْحِرْصُ وَ الْحَسَدُ وَ الْغَضَبُ وَ الشَّهوَة، فَهَذِهِ مَنْفِیَّةُ عَنْهُ…: فرمود: بلی، گفتم: حقیقت بیگناهی چه چیز است؟ و معیار شناخت عصمت چیست؟ پاسخ دادند: تمامی گناهان برخاسته از چهار چیز است و پنجمی ندارد: حرص، حسد، خشم و خواهشهای نفسانی که هیچ یک از اینها در امام نمیباشد» .
(بحارالأنوار 25 192 باب 6- عصمتهم و لزوم عصمة الإمام (ع))
تکامل و اختیار دارای تلازمی بسیار وثیق هستند به این معنا که رسیدن به کمال بدون داشتن اختیار ممکن نیست . به عبارت دیگر اگر فردی خواهان آن است که به کمالی مطلوب خویش برسد باید آن را بدست بیاورد و تحصیل آن یعنی اینکه در جاییکه بدی وجود دارد ، خیر و خوبی را انتخاب کند که پیمودن چنین سیره و روشی فرد را به کمال می رساند .
با توجه به مطالب فوق روشن می شود که بدون وجود بدی ها به عنوان گزینه ای که فرد مختار بتواند در زندگی خود آنها را انتخاب کند ، عملا اختیار معنا ندارد و در صورت نبود اختیار ، کمال بی معنا خواهد شد .
در مورد اینکه منشا این بدی ها چیست می توان آنها را به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم کرد . عامل بیرونی ، شیطان و وسوسه های مختلف اوست و عامل درونی اوصاف رذیله و به طور کلی هوای نفس می باشد . این دو عامل انسان ها را به انجام امور بد (مانع از رسیدن به کمال) دعوت می کنند و فرد مومن که در پی کمال است باید بتواند از سد این دو عامل عبور کند .
هشام بن حکم در رابطه با سؤال محمّد بن أبیعمیر مبنی بر اینکه «آیا امام معصوم است؟»، از امام صادق (ع) روایت میآورد که امام فرمودند: «نَعَمْ، فَقُلْتُ فَمَا صِفَة العِصمَةِ فِیهِ وَ بِأَیِّ شَیْءٍ تُعْرَفُ، فَقَالَ إِنَّ جَمِیعَ الذُّنُوبِ لَهَا أربَعَة أَوْجُهٍ وَ لاَ خَامِسَ لَهَا: الْحِرْصُ وَ الْحَسَدُ وَ الْغَضَبُ وَ الشَّهوَة، فَهَذِهِ مَنْفِیَّةُ عَنْهُ…: فرمود: بلی، گفتم: حقیقت بیگناهی چه چیز است؟ و معیار شناخت عصمت چیست؟ پاسخ دادند: تمامی گناهان برخاسته از چهار چیز است و پنجمی ندارد: حرص، حسد، خشم و خواهشهای نفسانی که هیچ یک از اینها در امام نمیباشد» .
(بحارالأنوار 25 192 باب 6- عصمتهم و لزوم عصمة الإمام (ع))