طوال: مراد از سور طوال، هفت سوره بزرگ اول قرآن است كه رسول خدا (ص) آنها را طوال ناميده است و عبارتند از :بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و يونس. اين گروه معتقدند پيامبر اكرم(ص) سوره يونس را بعد از اعراف قرار داده بودند؛ اما در جمع آوري عثمان سوره هاي انفال و توبه بعد از آن قرار گرفتند. برخي نيز اين هفت سوره را بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و انفال با توبه مي دانند.[1] اين گروه دو سوره انفال و توبه را يكي مي گيرند چون بين آنها بسم اللَّه الرحمن الرحيم نيست و لذا به آنها «قرينتين» مي گويند.[2]
مئون: مئون (صدها) جمع مائة (صد) است و آن سوره هايى هستند كه در حدود 100 آيه دارند خواه چند آيه بيشتر و يا كمتر و آنها هفت سوره اند از سوره بنى اسرائيل تا سوره مؤمنون.[3] بعضى گفته اند سوره هاى پس از هفت سوره طولانى(سبع طوال)، (مئون) اند و مثانى سوره هاى پس از آنها است كه آياتشان از مفصل ها (سوره هاى كوچك آخر قرآن) بيشتر ولى از صد كمتر است.[4]
مثاني: برخي معتقدند سوره هاى پس از هفت سوره طولانى «مثانى» اند كه اول آنها سوره يونس و آخرشان سوره «نحل» است. به اين دليل به آنها «مثانى» گفته اند كه به دنبال سوره هاى طولانى آمده اند و از كلمه «ثنّت» يعنى دنبال كردن آمده است. بعضى نيز گفته اند «مثانى» در آيه كريمه: «وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ» آيات سوره حمد است و در برخي روايات به اين نكته اشاره شده است.[5] اما برخي معتقدند همه سوره هاى قرآن چه طولانى و چه كوتاه «مثانى» اند، به استناد آيه 23 سوره زمر: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحَْدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانىَِ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يخَْشَوْنَ رَبهَُّمْ»خداوند بهترين سخن را نازل كرده، كتابى كه آياتش (در لطف و زيبايى و عمق و محتوا) همانند يكديگر است آياتى مكرّر دارد (با تكرارى شوق انگيز) كه از شنيدن آياتش لرزه بر اندام كسانى كه از پروردگارشان مى ترسند مى افتد.
در اين آيه مباركه به تمام كتاب منزّل و احسن الحديث كه قرآن است، مثاني اطلاق شده است. و متشابه نيز به معناي شبيه بودن آيات آن به يكديگر است. يعني تمام كتاب از يك سنخ بوده و تمام آن با تمام آن شباهت دارد. علت اينكه همه آنها را «مثانى» گفته اند به اين دليل است بسياري از آيات قرآن ناظر بر بعضي ديگر است ، گويا مثل اينست كه اين آيات دو مرتبه ذكر شده است: يكي خود آيه، و ديگري نظري كه به آيه ديگر دارد . چون تمام آيات قرآن ناظر به يكديگر است و هر آيه اي معناي آيه ديگر را متضمن است. بنابراين تمام قرآن را مي توان مثاني ناميد. زيرا ثَنَي يعني خم شدن و برگشتن و اين لفظ معناي تكرار را مي رساند.[6] اين ديدگاه از ساير ديدگاه ها منطقي تر به نظر مي رسد.
مفصل: مفصل از ريشه فصل به معناي جداكردن است.[7] سوره هائى كه در آخر قرآن قرار گرفته اند چون كوچك و كوتاه هستند و زياد با بسملة فصل «جدا» شده، مفصل ناميده شده اند. در اينكه پايان اين سوره ها، آخرين سوره قرآن است، ميان دانشمندان اتفاق نظر حكمفرماست. ولى در نخستين سوره آن اختلاف كرده اند و 12 سوره مختلف را كه ميان سوره الصافات و سوره و الضحى قرار گرفته، ذكر كرده اند.[8]
پي نوشت:
[1] . تاريخ قرآن، محمود راميار، امير كبير،تهران،1369، ص: 594؛ ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات فراهانى، تهران،1360، ج1، ص: 25
[2] . ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص: 25
[3] . تاريخ قرآن(راميار)، ص: 595
[4] . ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص: 26
[5] . ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص: 26
[6] . رساله لب اللباب به ضميمه مصاحبات، محمد حسين طباطبايي، تاليف محمد حسين حسيني تهراني، به كوشش سيد هادي خسروشاهي،بوستان كتاب، قم،1389، بخش مصاحبات(ابحاث قرآني)،ص141
[7] . قاموس قرآن، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1371، ج5، ص: 180
[8] . تاريخ قرآن(راميار)، ص: 595