من میدانم چه کاره خواهم شد!
دوست من سلام!
اگر از تو و خیلی از دوستان همسنّوسالت بپرسیم که آینده چه شکلی است، چه پاسخی خواهید داد؟
تا به حال به این سؤال فکر کردهای که آینده برایت چه شکلی دارد؟
حتماً میگویی: بله!
اصلاً مگر میشود نوجوان بود و به آینده فکر نکرد؟
آینده توی ذهن هریک از ما میتواند یک رنگ، یک شکل و حتّی یک مزهی خاص داشته باشد.
همهی ما از وقتی کودک هستیم به آینده فکر میکنیم. در بازیهای کودکانه یکی پلیس میشود؛ یکی دکتر، یکی خلبان و دیگری خانم معلم.
اصلاً آدمیزاد است و فکر و خیال آینده!
شما چقدر به آینده فکر میکنید؟
دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟
دوست دارید در چه رشتهای تحصیل کنید و چه شغلی داشته باشید؟
آیا دلتان میخواهد استقلال داشته باشید؟
برای رسیدن به آنچه میخواهید چه راههایی را باید انتخاب کنید؟
مگر میشود به آینده فکر کرد، اما برای آن هیچ کاری نکرد؟!
با قلم و کاغذ دوست باش !
خیلی وقتها که نشستهای و توی ذهنت برای آینده نقشه میکشی یک کاغذ و مداد بردار و فکرهایت را یادداشت کن.
یادداشت کردن یکی از راههای مفید برای نظم دادن به فکرهای ماست. بنویس برای آینده چه میخواهی.
رویاهایت را بنویس
اینکه از آینده چه میخواهی و چه جور آیندهای را دوست داری. به شغل آیندهات فکر کن؛ به زمانی که قرار است به استقلال برسی. هریک از فکرهایت را که دوستشان داری، روی کاغذ یادداشت کن.
هدفت را مشخص کن
از بین فکرهایت، از لابهلای نوشتههایت، از پس تمام فکرهایی که برای آینده داری هدفهایت را بیرون بکش و آنها را به ترتیب برای خودت یادداشت کن. اینکه میخواهی چه کاره شوی. برای انتخاب شغل آینده، که قطعاً یکی از دغدغههای فکری نوجوانهاست، بایست دقّت زیادی کرد.
آیا انتخاب شغل آینده برای نوجوانها اهمیّت دارد؟
ما در فرهنگمان ضربالمثلهایی داریم، مثل اینکه: «از این ستون تا اون ستون فرجه»؛ یا «وقتی سیب رو بالا میاندازی تا بیاد پایین هزار تا چرخ میخوره».
خیلی وقتها نوجوانها یا والدینشان در مورد شغل آینده همین را میگویند. وقتی حرف از آینده میشود، آنها خونسردانه میگویند: «اوووه! کو تا شغل آینده؟! خیلی سال مانده تا انتخاب شغل.»
این ضربالمثلها در خیلی از مواقع درست است؛ در مواقعی که ما تلاش خودمان را کردهایم و بعد از آن نگرانی ما دیگر تأثیری در نتیجه ندارد. نوجوانها باید بدانند فکر کردن و انتخاب شغل آینده خیلی اهمیّت دارد. نوجوانها وقتی شغل آیندهی خود را انتخاب میکنند، مسیر تلاش و برنامهریزیهای زندگی خود را تعیین میکنند. وقتی ما ندانیم چه میخواهیم و دنبال چه هستیم، نمیدانیم چه کار باید بکنیم. اینکه چه شغلی انتخاب کنیم به عواملی بستگی دارد؛ مثلاً:
علاقه
روانشناسان معتقدند اینکه ما به شغلی مشغول باشیم که به آن علاقه مندیم، در نشاط، شادکامی، موفّقیّت و حتّی سلامت ما تأثیر دارد. پس بین رؤیاهایتان بگردید و شغل مورد علاقهیتان را پیدا کنید.
مهارت و توانایی
علاقه همهی داستان نیست. ما باید شغلی را انتخاب کنیم که میدانیم از پس آن برمیآییم. به استعدادها و توانمندیهایمان هم بایست فکر کنیم؛ مثلاً اگر ما هیچ استعدادی در ورزش نداریم یا دارای ضعف جسمانی هستیم، نمیتوانیم مربّی ورزش باشیم یا حدّاقل مربی ورزش ماهری باشیم.
نیاز و شرایط جامعه
شما باید از جامعهیتان شناخت پیدا کنید و برای این کار حتماً باید با بزرگترها و مشاوران مدرسه صحبت کنید. اینکه جامعه به چه شغلهایی بیشتر نیاز دارد و سؤالهایی از این قبیل.
از خودت سؤال کن
وقتی هدفت را مشخّص کردی از خودت بپرس:
چرا این هدف را دارم؟
این هدف من را به چه میرساند؟
ثروت بیشتر؟ سلامت بیشتر؟ خوشبختی بیشتر؟ شهرت بیشتر؟
سعی کن برای سؤالهایت جواب پیدا کنی
میدانی این خیلی خوب است که ما دلیل انتخابهایمان را بدانیم. اگر برای انتخابهایمان، بهخصوص انتخاب هدفمان دلیلهای محکمی داشته باشیم، آن وقت قویتر، جدّیتر و درستتر برای دست پیدا کردن به آنها تلاش میکنیم .
نقشهی راه…
حتماً در فیلمها و کارتونها دیدهاید وقتی عدّهای دنبال گنج هستند، هر کار میکنند تا نقشهی راه را پیدا کنند. حتماً دیدهاید که آنها با دقّت روی نقشه وقت میگذارند و با دیگران دربارهی آن همفکری میکنند .هدف زندگی ما از گنج پربهاتر است. بعد از اینکه هدف را مشخّص کردیم، مهمترین کار این است که راههای رسیدن به هدف را بدانیم. خب معلوم است که ما همهی اطّلاعات لازم را نداریم. میتوانیم از بزرگترها مشورت بگیرم؛ پرسوجو کنیم و بیشتر بدانیم.
راههایی را که میتواند تو را به هدفهای آیندهات برساند یادداشت کن؛ آنها را برای خودت نگه دار و حالا آستینهای همّت را بالا بزن.
حالا تو با قبل فرق داری. حالا میدانی چه میخواهی؛ میدانی در چه راهی باید قدم بزنی. حالا تو قطعاً به هدفت نزدیکتر هستی!
منبع: مجله باران