پرسشگر گرامی ، « هنگام نماز » و « هنگام ارتباط با خدا » ، او لحظات شیرین و معنوى زندگى ماست . اما این لحظات از دیگر ساحت هاى زندگى ما جدا نیست پریشانى در برنامه روزانه و نگرانى نسبت به آینده در کاهش نشاط روحى و به دنبال آن کاستن معنویت نماز مؤثر است .حضور قلب یعنی توجه کامل به ذات بی نهایت الهی و مبدا شعور هستی. این کار دست خود انسان است که توجه داشته باشد یا نه و با تمرین بدست می آید. البته مانع توجه به خدا توجه و اشتغال زیاد به دنیا و هواهای نفسانی است که تا این نوع توجهات و اشتغالات کاهش نیابد، توجه به خدا افزایش نخواهد یافت. توجه و حضور قلب باعث ارزش یافتن نماز و دعا و عبادات می شود.شرایط کسب حضور قلب:
1 . از بین بردن موانع
مانع اصلی حضور قلب کثرت های زندگی مادی و دنیوی است. ما تا وقتی دچار مشغله های فراوان ذهنی و فکری و کثرت در مشاغل و رفتار هستیم، در نماز و عبادت نمی توانیم حضور قلب کامل داشته باشیم.
لذا راهبرد اصلی رسیدن به حضور قلب کامل حرکت در مسیر توحید و بندگی و اخلاص است. راه توحید به تعبیر اهل معرفت، نوعی فرار از کثرت به وحدت است، به هر مقداری که انسان به خدای واحد احد نزدیک می شود، اندیشه و نیات و افکار و رفتارش به اخلاص و وحدت بیشتری می رسد و این وحدت یافتن، ریشه اصلی کسب حضور قلب در عبادت است.
انسان موحد تنها مشغله ذهنی اش معرفت خدا و قرب به خدا و انجام وظایف بندگی است و لذا کثرت های حیات مادی نمی تواند او را از خدا غافل نماید.
* علامه جوادی آملی در پاسخ به این مطلب که چرا ما در نماز حضور قلب نداریم فرمودند: اگرما هر چه بخواهیم چشممان آزاد باشد ببینیم و گوشمان آزاد باشد که بشنویم، هر حرفی را هم بخوانیم و بشنویم و اینها را در انبار ضایعات جمع بکنیم، موقع نماز مزاحم ما هستند.
معظم له در مورد اینکه چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم، بیان داشتند:
وقتی از مرحوم استاد الهی قمشهای(رضوان الله علیه) سؤال کردند ما چه کنیم در نماز دارای حضور قلب باشیم فرمود: بیرون نماز را مواظب باشید چرا که اگر کسی در بیرون نماز مواظب چشم و گوشش بود در حال نماز راحت است و اگر در بیرون نماز مواظب چشم و گوشش نبود و هر چه را خواست ببیند، دید و هر چه را خواست بشنود، شنید، همه این گزندهها تعبیه میشوند؛ لذا وقتی انسان شروع به نماز کرد تکبیرة الاحرام گفت دست و بالش بسته شده و همه این گزندهها حمله میکنند تا آنجا که یک وقت انسان متوجه میشود که سرگرم گفتن «السلام علیکم» هست ولی نمیداند چه گفتوگو کرد و در این سجود چه گفت، بنابراین عمده در بیرون نماز است و اگر کسی بیرون نماز را مواظب بود در نماز راحتتر است.
انسان موحد تنها مشغله ذهنی اش معرفت خدا و قرب به خدا و انجام وظایف بندگی است و لذا کثرت های حیات مادی نمی تواند او را از خدا غافل نماید.
* یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد به خدمت علامه(ره) رسید و راهکاری خواست. ایشان نخست از پاسخ خودداری کردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو کردند و فرمودند: «شما نمی توانی!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسی پرسید به او بگویم.علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسی که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمی تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.
2. تقویت علاقه و عشق
گرایش های عاطفی، علاقه ها، دلبستگی ها و به خصوص عشق که همان شدت حب و دلبستگی است، تعیین کننده ترین علت تمرکز انسان بر یک موضوع است.
کسی که عاشق تحصیل دانش است، تمرکز بیشتری در درس و مطالعه دارد تا کسی که علاقه چندانی به آن ندارد. کسی که عاشق کسی شده است شاید تمام فکر و ذکرش یاد او شود و دائم به فکر او باشد.
همین طور در مورد نماز و عبادت کسی که عاشق خدای متعال و پرستش او است، در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری، حضور قلب دارد؛ زیرا نماز دقیقا هنگامی است که اجازه یافته با معشوق خویش سخن بگوید و راز و نیاز عاشقانه داشته باشد و در این حالت آنقدر در جذبه حق است که امکان ندارد حواسش از محبوب به چیز دیگری که بدان چندان علاقه ای ندارد، پرت شود؛ از آن رو بهترین و بالاترین درجه حضور قلب مخصوص عارفان حقیقی و عاشقان خدا است و سایرین نیز هر یک به نسبت معرفت و عشق و علاقه که به خداوند دارند، از حضور قلب برخوردار می شوند.
لذا می توان گفت: حضور قلب کامل نتیجه انس به خداوند و عشق به او است و برای رسیدن به این منظور باید انسان انس اش را به خداوند از طریق عبادت های گوناگون زیاد نماید و انس اش به دنیا کم شود.
در غیر این صورت وقتی که فکر و ذهن اش به دنیا مشغول است و با امور دنیوی انس دارد نباید از خودش توقع داشته باشد که وقتی به عبادت مشغول می شود و یا به نماز می ایستد، ذهن و دل اش کاملا در اختیار اش باشد و به سمت دنیا نرود، زیرا هر کسی به هر چیزی که علاقه و انس دارد در همان زمینه می تواند تمرکز داشته باشد.
انسان از انس است، مانند کبوتری که به لانه خود انس می گیرد و او را از هر کجا که رها سازیم، به سمت لانه خود تمایل می یابد و حرکت می کند به اموری که به صورت مستمر بدان می پردازد و در فکر آن است انس پیدا می کند.
لذا راهکار درمان این حالت این است که موضوع انس را عوض کنیم و سعی کنیم به خداوند انس پیدا کنیم و از دنیا و انس به آن فاصله بگیریم.
3. تمرکز:
حضور قلب یعنی در نماز فکر خود را روی وجود واحد بی نهایت هستی که مبدا ظهور و خلق اشیاء است متمرکز کنید و با باطن عالم سخن بگویید و معانی کلمات را هم بدانید که چه می گویید و از توجه به مخلوقات منصرف گردید. الله اکبر ابتدای نماز برای همین است که انسان از ظاهر عالم و اشیاء عروج کند به باطن هستی و با خداوند ارتباط برقرار کند. از دنیا عبور کند و به الله وصل شود. الله اکبر به تعبیر امروزی نوعی کانکشن معنوی است. حضور قلب یعنی توجه کامل به ذات بی نهایت الهی و مبدا شعور هستی. این کار باعث ارزش یافتن نماز و تاثیر و لذت فراوان معنوی خواهد شد.
مراحل کسب حضور قلب:
برای حضور قلب و درک لذت نماز سه مرحله ضروری است:
مرحله اول: شناخت نماز به عنوان رکن دین و راه ارتباط با ذات هستی و درخواست از او. در این مرحله باید معانی عمیق اذکار نماز و الفاظی که با آنها با خدا صحبت می کنید را بدانید و حواس خود را کاملا روی معانی متمرکز کند.
مرحله دوم: در این مرحله علاوه بر شناخت الفاظ و معانی باید نسبت به ذات هستی بی نهایت و درک عظمت و شعورمندی هستی معرفت کامل داشته باشید و بدانید که خدای متعال نسبت به جهان خلقی و احوال بندگان اطلاع و اشراف کامل دارد و حمد و بندگی ما را می بیند و می شنود و تنها یاری دهنده است.
مرحله سوم: تمرین زیاد برای فارغ شدن ذهن از توجه به ظهورات خلقی و امور روزه زندگی و تمرکز ذهن روی هستی بی نهایت در حال نماز و توجه کامل قلبی به ذات خداوند که به آن حضور قلب گفته می شود. هنگامی که الله اکبر می گویید باید بتوانید از توجه به امور خلقی تخلیه شوید و با قلب خود متوجه ذات الهی گردید و با ذات همصحبت شوید و اتصال پیدا نمایید. اذان و اقامه را با توجه بگویید و خود را از هر فکری غیر از توجه به ذات الهی و ارتباط به او تخلیه نمایید و با الله اکبر گفتن دنیا را فراموش کنید و ذهن خود را روی ذات بی نهایت الهی متمرکز نمایید و همواره مراقب باشید که توجهتان منقطع نشود. با تمرین زیاد کم کم موفق می شوید تا بیشتر نماز را با حضور قلب بخوانید. حضور قلب کامل خاص اهل وصول به توحید و فناء فی الله است.
در صورت موفقیت در حضور قلب لذت نماز را در هر مرحله درک خواهید کرد، اما با طی کردن سه مرحله، به نهایت لذت می رسید و غرق در بهجت و سرور خواهید شد و احساس فناء و مستی معنوی خواهید داشت. البته باید بدانید که طی این مراحل نیاز به زمان و دانش و تلاش فراوان دارد و ناگهانی بدست نمی آید. نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
موانع حضور قلب:
1. پرخورى باعث کسالت و بى توجهى به نماز
پرخوردن مضرات بسیارى در پى دارد که یکى از آنها ، زیان به عبادت و نماز است . کسى که با شکم پر قیام به نماز نماید ، از نمازش چندان بهره اى نمى برد و نمازش به او سودى نمى بخشد چون بدون نشاط و شادابى بلکه با کسالت و بى حالى به خداوند توجّه کرده است و چنین شخصى از عبادتش چندان طرفى نبند و به عمق و حقیقت عبادت نرسد . به همین خاطر او را در ملکوت آسمان ها راهى نیست چنانکه ابن عباس از پیامبر ( صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرد که فرمودند : « لایَدخلُ مَلَکوتُ السَماءِ مَن مَلأ بَطنه »( 4 )« کسى که شکمش پر باشد ، وارد ملکوت آسمان نشود » .
به همین جهت امام على ( علیه السلام ) مى فرماید : « از پرخورى دورى کنید که موجب قساوت قلب و باعث کسالت از اقامه نماز و سبب تباهى بدن است »( 5 )و طبق فرموده قرآن : « نماز با کسالت ، نماز مؤمنان و موحّدان نیست . »( 6 )
2. خوددارى از بول در حال نماز
از جمله عواملى که موجب عدم کمال نماز است و باعث مى شود که نماز در روح نمازگزار اثر نبخشیده و تأثیر تکاملى نداشته باشد ، خوددارى از بول و باد معده است . چنانچه در رساله هاى علمیه مراجع تقلید آن را از مکروهات در نماز دانسته اید یعنى ، بهتر است که در این حالت فرد قیام به نماز نکند . در روایتى از امام صادق ( علیه السلام ) وارد شده است که فرموده اند : « لا صَلاه لِحاقِن ولا حاقِبٍ »( 7 )« کسى که در حال خوددارى از بول یا باد معده نماز بخواند ، نمازش کامل نیست . »
البته این شاید بدان جهت باشد که شخص نمازگزار در چنین حالتى ، فاقد تمرکز حواس بوده و به فکر نمازش نیست . کسى که در حال عمل عبادى توجّه بدان نداشته باشد و نداند که مشغول چه کارى مى باشد ، مسلم است که آثار و نتایج آن را نیز نخواهد دید .
3 . چشم چرانى
یکى از عواملى منجر به حواس پرتى و عدم تمرکز انسان در نماز مى شود و همیشه فکر و چشم او را به این سو و آن سو مى کشاند ، چشم چرانى هاى قبل از نماز است .( 8 )چشم چران ، کسى است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفى خیره مى شود و چه بسا نگه دارى چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است که ترک آن مشکل به نظر مى آید .
چشم چرانى قبل از اینکه براى دیگران مزاحمت و ناراحتى ایجاد کند ، براى خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگى ، اضطراب ، عدم اعتماد به نفس ، بى حالى و رخوت نسبت به معنویات ، مخصوصاً نماز مى گردد که روان کاوان دستور به درمان چنین بیماریى داده اند . خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانى نهى نموده است .
کسى که معتاد به چشم چرانى شده ، فکر ، خیال و قلبش مشغول دیده مى شود و روحش آشفته و ذهنش مشوش مى گردد و هنگام عبادت ، قوه خیالش با این آشفتگى به پرواز در مى آید و به شاخه هایى پرواز مى کند که با چشم خود مشاهده کرده است .
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
امیرالمومنین على ( علیه السلام ) مى فرماید :
« العَینُ جاسوسُ القلبِ و بَریدُ العَقلِ »( 9 )« چشم ، جاسوس قلب و فرستاده عقل است » .
در هر حال اگر در بیرون از نماز چشم آزاد بود ، محال است هنگام نماز متمرکز به خدا شود و اگر در بیرون نماز چشم فرّار بود ، در هنگام نماز هم آزاد است یعنى هر چه چشم ضبط کرده و ذخیره کرده ، هنگام نماز مزاحم مى شود . پس حفظ و کنترل حواس در نماز منوط به حفظ و کنترل چشم در بیرون از نماز است . چگونه ممکن است کسى که عادت به نگاه پراکنى کرده ، بتواند هنگام عبادت به طرف محبوب واقعى پرواز کند ؟ قلبى که آشفته محبوب پندارى است ، چگونه معشوق واقعى را مى بیند ؟
تو درون نماز و دل بیرون
گشت ها مى کنى به جهانى !
این چنین حالتى پریشان را
شرم نآید نماز مى خوانى ؟ !
4 . پرخوابى
پرخوابى هم یک نوع مریضى است که مبتلا به آن ، نه تنها توفیق تحصیل حضور قلب پیدا نمى کند بلکه تارک نماز هم مى شود . پرخوابى و اعتیاد به آن ، جسم را بى حال مى کند و موجب ضعیف شدن اراده مى گردد و اعتماد به نفس از آدمى که سلب مى شود که در نتیجه آدمى در مقابل معنویات عکس العمل منفى نشان مى دهد . چنین شخصى در نماز با حالت خواب آلود رو به رو مى شود و هنگام بیدار شدن از خواب ، به سختى بر مى خیزد و به علت اسارت خواب ، با بى حالى وضو مى گیرد و طورى صورت را مى شوید که خواب از سرش نپرد و در هنگام نماز در فکر خواب است و با اتمام نماز دست و پا شکسته . به طرف رختخواب پرواز مى کند چرا که محبوبش خواب است و نماز مزاحم بود ! ! در این مورد روایتى از حضرت عیسى ( علیه السلام ) آمده است :
« یا بَنى اِسرائیل لا تَکثُرُوا الأکْلَ فاِنَّه مِنْ اَکْثَرَ الاَکْلَ اکثَرَ النَّومَ و مَنْ اَکثَرَ النومَ اَقلَّ الصّلاهَ و مَن اَقَلَّ الصَّلاه کُتِبَ مِن الغافِلین »(10 ) « اى بنى اسرائیل ! در خوردن زیاده روى نکنید که همانا محصول زیاد خوردن بسیار خوابیدن است و هر کس بسیار بخوابد ، نماز و عبادتش کم خواهد بود و آن گاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد . »
براى درمان آن در مرحله نخست ، باید بدانیم که پرخوابى طبیعت اولیه ما آدمیان نیست بلکه بر اثر تکرار ، جزء طبیعت ثانویه ( عادت ) شده است . پس باید ، عزم بر تعظیم اوقات خواب گرفته و زمان مناسب و متعادلى را براى آن تعیین کنیم و دایماً مراقبت بر آن داشته باشیم . هیچ اراده بر انجام کارى نمى کنیم مگر اینکه به اهمیت موضوع پى برده باشیم یعنى وقتى بدانیم که پرخوابى چه بلاى عظیم و بیمارى خطرناکى است و شخص مبتلا به آن هیچ چیز ندارد ، در این صورت مصمم مى گردیم تا خود را از این مصیبت بزرگ برهانیم . در مذمّت پرخوابى همین بس که روح عبادت را از آدمى مى گیرد و موجب ضعف اراده بر تحصیل امور معنوى مى شود .( 11 )
5 . وسواس در قرائت
یکى از این موانع ، توجّه زیاد و وسواس داشتن در قرائت است که موجب مى شود نمازگزار از باطن و حقیقت نماز ، به ظاهر آن توجّه کند و به جاى توجّه کردن به معانى نماز و کسب حضور قلب به الفاظ و چگونگى تلفّظ آنها مشغول گردد اگرچه رعایت قرائت ، از شرایط صحّت نماز است ، ولیکن شرط صورى است و باید در حدّ تکلیف آن را انجام داد و نیز از توجّه زیاد به ظاهر ، باید پرهیز کرد .
اینکه بعضى مى خواهند به واسطه حفظ قرائت ، تمرکز حواس کامل پیدا کنند ، اشتباه است چون حواس در قرائت ، کافى نیست . ثانیاً هدف نیست بلکه هدف ، توجّه کامل قلب به خداست و چنین شخصى ، به جاى توجّه به خدا و بریدن از اغیار ، گرفتار اداى کلمات از مخرجشان مى شود .
انسان باید بداند که رعایت قرائت و امثال آن ، از احکام ظاهرى نماز و عبادت است و باید در حدّ اعتدال و تکلیف به آنها توجّه کرد و حضور قلب و تخلیه قلب از اغیار از شرایط باطنى نماز است و حقیقت نماز با وجود آن ، محدود به حدّى نیست .
6 . وسوسه شیطان
از مهم ترین عوامل حواس پرتى ، وسوسه شیطان در نماز است که نمازگزاران را به دام مى اندازد . شیطان دائماً از مجراى نفس اماره و هواى نفس وارد عمل مى شود و انسان را وسوسه مى نماید و هواهاى نفسانى را تحریک مى کند و اگر از یک راه موفق نشد ، از راه دیگر وارد عمل مى شود ، تا اینکه نگذارد انسان در محضر خدا قرار گیرد و به همین جهت است که رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید : « اِنَّ العَبْدَ اِذا اُشْتَغل بِالصّلاه جاءَهُ الشَّیطان و قالَ لَه : اُذکُر کَذا ، حتى یَضلّ الرجل اَنْ یَدرى کَم صَلّى »( 12) « هنگامى که بنده خدا مشغول نماز مى شود ، شیطان مى آید و به انسان مى گوید : این را بگو ، این را بگو ، تا اینکه نداند ، چطور نماز خوانده است . » از این روایت معلوم مى شود که وسوسه هاى شیطان در عبادت ، همیشگى است و از راه هاى مختلف وارد مى شود تا انسان را گمراه کند و چون هواهاى نفسانى ، جنود و لشکریان شیطانند و به فرمان او عمل مى کنند ، با توجّه به مختلف بودن هواهاى نفسانى ، راه هاى نفوذ شیطان هم مختلف خواهد شد . پیامبر خدا مى فرماید : « لا یَزالُ الشَیطانُ یرغب مِن بَنى آدَم ما حَافَظُ عَلَى الصَلَواتِ الخَمْسِأ » « تا وقتى که نمازهاى پنجگانه بر پاگردد ، پیوسته شیطان از انسان ها مى گریزد اما هنگامى که آن را ضایع نمود ، شیطان قدرت مى یابد و او را در گناه مى اندازد . »
7 . گناه
این را نیز باید بدانیم که : نماز و گناه رابطه مقابل و متضاد دارند . کسى که اهل فحشا و منکر است ، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد چرا که گناه اثر منفى خود را در نماز مى گزارد و از طرفى نماز به میزان حضور قلب در آن ، بازدارنده از معصیت و بزهکارى مى باشد و اینکه خداوند در قرآن کریم فرموده است : « اِنَّ الصَّلوهَ تَنهى عَنِ الفَحْشاءِ و المُنْکَرِ » « نماز انسان را از فحشا و منکر باز مى دارد » . مسلماً نماز با حضور قلب را اراده کرده است چرا که حضور قلب یعنى حاضر شدن قلب در محضر خدا که مبدأ پاکى هاست و قلب آدم فاسق ، فاجر و گنه کار نزد معاصى است ، نه خدا . ممکن نیست دل آدمى هم در معاصى غرق باشد و هم در معنویات .
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن یا ز جانان یا زجان بایست دل برداشتن
تا دل از معاصى نداریم ، معنویات در ما جلوه گر نخواهد شد . روح که آشفته گناه است ، چگونه مى تواند آشفته او باشد ؟
تو محرم نیستى محروم از آنى ره نامحرمان اندر حرم نیست
گناهان لذّت مناجات را از انسان مى گیرد و با گرفته شدن لذّت و شیرینى عبادت ، حضور قلب هم خواهد رفت به همین جهت کمترین برخورد خدا با گناهکار ، گرفتن لذّت مناجات است .
امام صادق ( علیه السلام ) مى فرماید : « خداوند به داوود فرموده است : « قرار نده بین من و خودت عالمى که شیفته دنیا است چون این شخص از راه محبت من جلوگیرى مى کند اینها دزدان راه بندگانى هستند که به سمت من مى آیند ، کمترین کارى که من با آنها مى کنم این است که شیرینى مناجاتم را از قلبشان مى گیریم . » (13)
با دقت معلوم مى شود کسى که غرق در شهوات و معاصى است ، حق معنویات و نماز را ضایع مى کند .
ب ) راهکارهای عملی حضور قلب
موارد زیر حتما شما را در حضور قلب بیشتر یاری خواهد کرد:
1- دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و…در کتاب هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند.
2- از هنگام وضو گرفتن توجه داشته باشیم که داریم برای چه کاری و حضور، نزد چه بزرگی مهیا می شویم. چند لحظه قبل از نماز نیز فکر کنیم که می خواهیم چه کاری انجام دهیم و در مقابل چه معبود و محبوبی ایستاده ایم.
3- گزینش مکان مناسب، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آن چه موجب انحراف توجه از خداوند شود.
4 – گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز.
5- تا حد امکان در مسجد و با جماعت نماز خواندن و دعا کردن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد).
6 – نماز را با طمأنینه خواندن و دقت در مفاهیم و معانى آن و آن را با توجه به عظمت خداوند و کوچکی خود به جا آوردن.
7- در نماز در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.
8 – تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن، یکى از اولیاى خدا توصیه نموده اند که مدتى قبل از شروع نماز حداقل 15 دقیقه به حسابرسی و تخلیه درون بپردازید و به صورت ارادی عوامل پریشانی خاطر را تعدیل بخشید. با گفتن ذکر های مستحبی و دعاهای افتتاح نماز و استغفار خود را براى نماز مهیا سازید.
9- ضبط قوه خیال: پرنده لجام گسیخته خیال، چکاوکى است که هر آن بر شاخسارى مى نشیند. ازاین رو همیشه افکار انسان به این طرف وآن طرف متوجه است و قرار و آرامى ندارد؛ اما اگر آدمى با دقت و هوشیارى در کنترل آن بکوشد پس از چند صباحى رام و مطیع شده و به هر سو که اراده شود متوجه مى گردد ، اگر چندین مرتبه در ایام متوالى چنین کند، کم کم ذهنش عادت خواهد کرد.
10- توجه به ارزش والای نماز: احادیث زیر نمایانگر ارزش والای نماز استهر که خداوند از او یک نماز بپذیرد عذابش نمی کند (امام صادق علیه السلام)هر که دو رکعت نماز بخواند و بداند در آن ها چه می گوید، نمازش که تمام شد گناهی میان او و خداوند باقی نمی ماند. .(امام صادق علیه السلام)11
11 ـ به جا آوردن نوافل ،خصوصا نماز شب، نافله صبح ونافله مغرب، ازبزرگان نقل شده که نوافل برای تکمیل نواقص نمازهای واجب است .
12 – باید علاوه بر توجه به معانی نماز به فلسفه اعمال نماز نیز توجه کرد. به عنوان مثال: امام صادق -علیه السلام- در مورد تکبیره الاحرام فرمود:« چون تکبیر گویی در برابر کبریاء حق، هر آن چه را که در میان آسمان بلند و زمین خاکی است کوچک بدان… ».
13 – توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبه رو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید.
14- در سخنی از امیرالمؤمنین -علیه السلام- آمده که: « سجده اول یعنی من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول یعنی من از خاک برآمده ام. سجده دوم یعنی من به خاک باز می گردم و سر برداشتن از آن یعنی دوباره برای قیامت سر از خاک بر می دارم». اگر مدتی نماز را به همین صورت بخوانید هم نگاهتان به دنیا و سختی های آن تغییر خواهد کرد، و نیز از جهت روحی رشد خاصی خواهید نمود.
15- «انس به دنیای مذموم با حضور قلب نمی سازد» باید انسان انسش به دنیا کم شود. وقتی به نماز می ایستد، ذهن و دلش کاملا در اختیارش باشد و به سمت دنیا نرود. منتهی باید توجه داشته باشد که رسیدن به توحید ، مستلزم تلاش فراوان و برنامه ریزی و عمل است. با مشغله فکری و کاری ، امکان حضور قلب کامل بسیار کم است.
16- کسی که عاشق خدای متعال و پرستش او است در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری حضور قلب دارد ، شناخت هر چه بیشتر و حقیقی تر خدای متعال و رابطه با او از طریق دعا، مناجات و اظهار محبت به او و در مقابل کم کردن مشغله های دنیوی در بیشتر شدن حضور قلب تأثیر بالایی دارد.
17- یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد. به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چند بار اصرار، ایشان فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم.علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد».
18- محیط اطراف خود را به گونه ای تغییر دهید که شما را در این مهم( یاد خدا) یاری رساند. با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در خوابگاه و کلاس و در طول روز آن چه تو دوست دارى انجام مى دهم. تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى آینده را از دل من بر گردان». چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید. و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.شناسائی کنید، آیا فکری و اتفاقی دل مشغولی برای شما ایجاد نکرده است؟
19- «حضور قلب حوصله می خواهد»حضور قلب باید به تدریج مستقر شود بنابراین کسی که در ابتدای راه کمال و خودسازی قرار دارد نباید از خود انتظار حضور قلب کامل داشته باشد و باید آن را به تدریج تمرین کند و بدست آورد. باید با نفس مانند کودکی نوآموز مدارا کرد و به تدریج و با آهستگی آن را مهار و رام نمود. بنابراین باید از مقدار بسیار کم شروع کرد و به تدریج بر میزان تمرکز و توجه و حضور قلب افزود.
در پایان گفتنی است:
حضور قلب شرط کمال نماز است و نمی توان به بهانه نداشتن حضور قلب نماز را ترک کرد و گفت فایده ای ندارد, زیرا همین نماز دست و پاشکسته ای که می خوانیم فواید و آثار فراوانی دارد و ما را از گناه و انحراف کلی از خدای متعال محافظت می کند. حضور قلب نیز دارای مراتب است و کسی می تواند آن را تحصیل کند که اهل نماز و عبادت باشد.
مطالعه کتاب هایى همچون:1- «آداب الصلوه» یا «پرواز در ملکوت امام خمینى» 2- سر الصلاه، امام خمینی(ره)3- پرتوی از اسرار نماز، تألیف محسن قرائتی 4- نماز، آقای قرائتی 5- نماز، آقای عباس عزیزی 6- حضور قلب در نماز، على اصغر عزیزى تهرانى7- حضور قلب در نماز، محمد بدیعى.8- اسرار الصلوة، مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی
پى نوشت ها :
1 . جامع الاحادیث الشیعه ، ج 5 ، ص 18
2 . بحارالانوار ، ج 84 ، ص 239 وسائل الشیعه ، ج 4 ، ص 47
3 . محمد ( 47 ) آیه 9
4. احیاء العلوم ، ج 3 ، ص 97
5 . غررالحکم ، ص 171
6 . نساء ، آیه 142
7 . المحجه البیضاء ، ج 1 ، ص 254
8 . برگى از دفتر آفتاب ، ص 132
9 . بحارالانوار ، ج 104 ، ص 41
10 . تنبیه الخواطر و نزهه النواظر ، ص28
11حضور قلب و راه هاى علمى آن ، ص 81
12 . بحارالانوار ، ج 84 ، ص 82
13 . اصول کافى ، ج 1 ، ص 259
1 . از بین بردن موانع
مانع اصلی حضور قلب کثرت های زندگی مادی و دنیوی است. ما تا وقتی دچار مشغله های فراوان ذهنی و فکری و کثرت در مشاغل و رفتار هستیم، در نماز و عبادت نمی توانیم حضور قلب کامل داشته باشیم.
لذا راهبرد اصلی رسیدن به حضور قلب کامل حرکت در مسیر توحید و بندگی و اخلاص است. راه توحید به تعبیر اهل معرفت، نوعی فرار از کثرت به وحدت است، به هر مقداری که انسان به خدای واحد احد نزدیک می شود، اندیشه و نیات و افکار و رفتارش به اخلاص و وحدت بیشتری می رسد و این وحدت یافتن، ریشه اصلی کسب حضور قلب در عبادت است.
انسان موحد تنها مشغله ذهنی اش معرفت خدا و قرب به خدا و انجام وظایف بندگی است و لذا کثرت های حیات مادی نمی تواند او را از خدا غافل نماید.
* علامه جوادی آملی در پاسخ به این مطلب که چرا ما در نماز حضور قلب نداریم فرمودند: اگرما هر چه بخواهیم چشممان آزاد باشد ببینیم و گوشمان آزاد باشد که بشنویم، هر حرفی را هم بخوانیم و بشنویم و اینها را در انبار ضایعات جمع بکنیم، موقع نماز مزاحم ما هستند.
معظم له در مورد اینکه چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم، بیان داشتند:
وقتی از مرحوم استاد الهی قمشهای(رضوان الله علیه) سؤال کردند ما چه کنیم در نماز دارای حضور قلب باشیم فرمود: بیرون نماز را مواظب باشید چرا که اگر کسی در بیرون نماز مواظب چشم و گوشش بود در حال نماز راحت است و اگر در بیرون نماز مواظب چشم و گوشش نبود و هر چه را خواست ببیند، دید و هر چه را خواست بشنود، شنید، همه این گزندهها تعبیه میشوند؛ لذا وقتی انسان شروع به نماز کرد تکبیرة الاحرام گفت دست و بالش بسته شده و همه این گزندهها حمله میکنند تا آنجا که یک وقت انسان متوجه میشود که سرگرم گفتن «السلام علیکم» هست ولی نمیداند چه گفتوگو کرد و در این سجود چه گفت، بنابراین عمده در بیرون نماز است و اگر کسی بیرون نماز را مواظب بود در نماز راحتتر است.
انسان موحد تنها مشغله ذهنی اش معرفت خدا و قرب به خدا و انجام وظایف بندگی است و لذا کثرت های حیات مادی نمی تواند او را از خدا غافل نماید.
* یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد به خدمت علامه(ره) رسید و راهکاری خواست. ایشان نخست از پاسخ خودداری کردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو کردند و فرمودند: «شما نمی توانی!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسی پرسید به او بگویم.علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسی که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمی تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد.
2. تقویت علاقه و عشق
گرایش های عاطفی، علاقه ها، دلبستگی ها و به خصوص عشق که همان شدت حب و دلبستگی است، تعیین کننده ترین علت تمرکز انسان بر یک موضوع است.
کسی که عاشق تحصیل دانش است، تمرکز بیشتری در درس و مطالعه دارد تا کسی که علاقه چندانی به آن ندارد. کسی که عاشق کسی شده است شاید تمام فکر و ذکرش یاد او شود و دائم به فکر او باشد.
همین طور در مورد نماز و عبادت کسی که عاشق خدای متعال و پرستش او است، در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری، حضور قلب دارد؛ زیرا نماز دقیقا هنگامی است که اجازه یافته با معشوق خویش سخن بگوید و راز و نیاز عاشقانه داشته باشد و در این حالت آنقدر در جذبه حق است که امکان ندارد حواسش از محبوب به چیز دیگری که بدان چندان علاقه ای ندارد، پرت شود؛ از آن رو بهترین و بالاترین درجه حضور قلب مخصوص عارفان حقیقی و عاشقان خدا است و سایرین نیز هر یک به نسبت معرفت و عشق و علاقه که به خداوند دارند، از حضور قلب برخوردار می شوند.
لذا می توان گفت: حضور قلب کامل نتیجه انس به خداوند و عشق به او است و برای رسیدن به این منظور باید انسان انس اش را به خداوند از طریق عبادت های گوناگون زیاد نماید و انس اش به دنیا کم شود.
در غیر این صورت وقتی که فکر و ذهن اش به دنیا مشغول است و با امور دنیوی انس دارد نباید از خودش توقع داشته باشد که وقتی به عبادت مشغول می شود و یا به نماز می ایستد، ذهن و دل اش کاملا در اختیار اش باشد و به سمت دنیا نرود، زیرا هر کسی به هر چیزی که علاقه و انس دارد در همان زمینه می تواند تمرکز داشته باشد.
انسان از انس است، مانند کبوتری که به لانه خود انس می گیرد و او را از هر کجا که رها سازیم، به سمت لانه خود تمایل می یابد و حرکت می کند به اموری که به صورت مستمر بدان می پردازد و در فکر آن است انس پیدا می کند.
لذا راهکار درمان این حالت این است که موضوع انس را عوض کنیم و سعی کنیم به خداوند انس پیدا کنیم و از دنیا و انس به آن فاصله بگیریم.
3. تمرکز:
حضور قلب یعنی در نماز فکر خود را روی وجود واحد بی نهایت هستی که مبدا ظهور و خلق اشیاء است متمرکز کنید و با باطن عالم سخن بگویید و معانی کلمات را هم بدانید که چه می گویید و از توجه به مخلوقات منصرف گردید. الله اکبر ابتدای نماز برای همین است که انسان از ظاهر عالم و اشیاء عروج کند به باطن هستی و با خداوند ارتباط برقرار کند. از دنیا عبور کند و به الله وصل شود. الله اکبر به تعبیر امروزی نوعی کانکشن معنوی است. حضور قلب یعنی توجه کامل به ذات بی نهایت الهی و مبدا شعور هستی. این کار باعث ارزش یافتن نماز و تاثیر و لذت فراوان معنوی خواهد شد.
مراحل کسب حضور قلب:
برای حضور قلب و درک لذت نماز سه مرحله ضروری است:
مرحله اول: شناخت نماز به عنوان رکن دین و راه ارتباط با ذات هستی و درخواست از او. در این مرحله باید معانی عمیق اذکار نماز و الفاظی که با آنها با خدا صحبت می کنید را بدانید و حواس خود را کاملا روی معانی متمرکز کند.
مرحله دوم: در این مرحله علاوه بر شناخت الفاظ و معانی باید نسبت به ذات هستی بی نهایت و درک عظمت و شعورمندی هستی معرفت کامل داشته باشید و بدانید که خدای متعال نسبت به جهان خلقی و احوال بندگان اطلاع و اشراف کامل دارد و حمد و بندگی ما را می بیند و می شنود و تنها یاری دهنده است.
مرحله سوم: تمرین زیاد برای فارغ شدن ذهن از توجه به ظهورات خلقی و امور روزه زندگی و تمرکز ذهن روی هستی بی نهایت در حال نماز و توجه کامل قلبی به ذات خداوند که به آن حضور قلب گفته می شود. هنگامی که الله اکبر می گویید باید بتوانید از توجه به امور خلقی تخلیه شوید و با قلب خود متوجه ذات الهی گردید و با ذات همصحبت شوید و اتصال پیدا نمایید. اذان و اقامه را با توجه بگویید و خود را از هر فکری غیر از توجه به ذات الهی و ارتباط به او تخلیه نمایید و با الله اکبر گفتن دنیا را فراموش کنید و ذهن خود را روی ذات بی نهایت الهی متمرکز نمایید و همواره مراقب باشید که توجهتان منقطع نشود. با تمرین زیاد کم کم موفق می شوید تا بیشتر نماز را با حضور قلب بخوانید. حضور قلب کامل خاص اهل وصول به توحید و فناء فی الله است.
در صورت موفقیت در حضور قلب لذت نماز را در هر مرحله درک خواهید کرد، اما با طی کردن سه مرحله، به نهایت لذت می رسید و غرق در بهجت و سرور خواهید شد و احساس فناء و مستی معنوی خواهید داشت. البته باید بدانید که طی این مراحل نیاز به زمان و دانش و تلاش فراوان دارد و ناگهانی بدست نمی آید. نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
موانع حضور قلب:
1. پرخورى باعث کسالت و بى توجهى به نماز
پرخوردن مضرات بسیارى در پى دارد که یکى از آنها ، زیان به عبادت و نماز است . کسى که با شکم پر قیام به نماز نماید ، از نمازش چندان بهره اى نمى برد و نمازش به او سودى نمى بخشد چون بدون نشاط و شادابى بلکه با کسالت و بى حالى به خداوند توجّه کرده است و چنین شخصى از عبادتش چندان طرفى نبند و به عمق و حقیقت عبادت نرسد . به همین خاطر او را در ملکوت آسمان ها راهى نیست چنانکه ابن عباس از پیامبر ( صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرد که فرمودند : « لایَدخلُ مَلَکوتُ السَماءِ مَن مَلأ بَطنه »( 4 )« کسى که شکمش پر باشد ، وارد ملکوت آسمان نشود » .
به همین جهت امام على ( علیه السلام ) مى فرماید : « از پرخورى دورى کنید که موجب قساوت قلب و باعث کسالت از اقامه نماز و سبب تباهى بدن است »( 5 )و طبق فرموده قرآن : « نماز با کسالت ، نماز مؤمنان و موحّدان نیست . »( 6 )
2. خوددارى از بول در حال نماز
از جمله عواملى که موجب عدم کمال نماز است و باعث مى شود که نماز در روح نمازگزار اثر نبخشیده و تأثیر تکاملى نداشته باشد ، خوددارى از بول و باد معده است . چنانچه در رساله هاى علمیه مراجع تقلید آن را از مکروهات در نماز دانسته اید یعنى ، بهتر است که در این حالت فرد قیام به نماز نکند . در روایتى از امام صادق ( علیه السلام ) وارد شده است که فرموده اند : « لا صَلاه لِحاقِن ولا حاقِبٍ »( 7 )« کسى که در حال خوددارى از بول یا باد معده نماز بخواند ، نمازش کامل نیست . »
البته این شاید بدان جهت باشد که شخص نمازگزار در چنین حالتى ، فاقد تمرکز حواس بوده و به فکر نمازش نیست . کسى که در حال عمل عبادى توجّه بدان نداشته باشد و نداند که مشغول چه کارى مى باشد ، مسلم است که آثار و نتایج آن را نیز نخواهد دید .
3 . چشم چرانى
یکى از عواملى منجر به حواس پرتى و عدم تمرکز انسان در نماز مى شود و همیشه فکر و چشم او را به این سو و آن سو مى کشاند ، چشم چرانى هاى قبل از نماز است .( 8 )چشم چران ، کسى است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفى خیره مى شود و چه بسا نگه دارى چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است که ترک آن مشکل به نظر مى آید .
چشم چرانى قبل از اینکه براى دیگران مزاحمت و ناراحتى ایجاد کند ، براى خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگى ، اضطراب ، عدم اعتماد به نفس ، بى حالى و رخوت نسبت به معنویات ، مخصوصاً نماز مى گردد که روان کاوان دستور به درمان چنین بیماریى داده اند . خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانى نهى نموده است .
کسى که معتاد به چشم چرانى شده ، فکر ، خیال و قلبش مشغول دیده مى شود و روحش آشفته و ذهنش مشوش مى گردد و هنگام عبادت ، قوه خیالش با این آشفتگى به پرواز در مى آید و به شاخه هایى پرواز مى کند که با چشم خود مشاهده کرده است .
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
امیرالمومنین على ( علیه السلام ) مى فرماید :
« العَینُ جاسوسُ القلبِ و بَریدُ العَقلِ »( 9 )« چشم ، جاسوس قلب و فرستاده عقل است » .
در هر حال اگر در بیرون از نماز چشم آزاد بود ، محال است هنگام نماز متمرکز به خدا شود و اگر در بیرون نماز چشم فرّار بود ، در هنگام نماز هم آزاد است یعنى هر چه چشم ضبط کرده و ذخیره کرده ، هنگام نماز مزاحم مى شود . پس حفظ و کنترل حواس در نماز منوط به حفظ و کنترل چشم در بیرون از نماز است . چگونه ممکن است کسى که عادت به نگاه پراکنى کرده ، بتواند هنگام عبادت به طرف محبوب واقعى پرواز کند ؟ قلبى که آشفته محبوب پندارى است ، چگونه معشوق واقعى را مى بیند ؟
تو درون نماز و دل بیرون
گشت ها مى کنى به جهانى !
این چنین حالتى پریشان را
شرم نآید نماز مى خوانى ؟ !
4 . پرخوابى
پرخوابى هم یک نوع مریضى است که مبتلا به آن ، نه تنها توفیق تحصیل حضور قلب پیدا نمى کند بلکه تارک نماز هم مى شود . پرخوابى و اعتیاد به آن ، جسم را بى حال مى کند و موجب ضعیف شدن اراده مى گردد و اعتماد به نفس از آدمى که سلب مى شود که در نتیجه آدمى در مقابل معنویات عکس العمل منفى نشان مى دهد . چنین شخصى در نماز با حالت خواب آلود رو به رو مى شود و هنگام بیدار شدن از خواب ، به سختى بر مى خیزد و به علت اسارت خواب ، با بى حالى وضو مى گیرد و طورى صورت را مى شوید که خواب از سرش نپرد و در هنگام نماز در فکر خواب است و با اتمام نماز دست و پا شکسته . به طرف رختخواب پرواز مى کند چرا که محبوبش خواب است و نماز مزاحم بود ! ! در این مورد روایتى از حضرت عیسى ( علیه السلام ) آمده است :
« یا بَنى اِسرائیل لا تَکثُرُوا الأکْلَ فاِنَّه مِنْ اَکْثَرَ الاَکْلَ اکثَرَ النَّومَ و مَنْ اَکثَرَ النومَ اَقلَّ الصّلاهَ و مَن اَقَلَّ الصَّلاه کُتِبَ مِن الغافِلین »(10 ) « اى بنى اسرائیل ! در خوردن زیاده روى نکنید که همانا محصول زیاد خوردن بسیار خوابیدن است و هر کس بسیار بخوابد ، نماز و عبادتش کم خواهد بود و آن گاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد . »
براى درمان آن در مرحله نخست ، باید بدانیم که پرخوابى طبیعت اولیه ما آدمیان نیست بلکه بر اثر تکرار ، جزء طبیعت ثانویه ( عادت ) شده است . پس باید ، عزم بر تعظیم اوقات خواب گرفته و زمان مناسب و متعادلى را براى آن تعیین کنیم و دایماً مراقبت بر آن داشته باشیم . هیچ اراده بر انجام کارى نمى کنیم مگر اینکه به اهمیت موضوع پى برده باشیم یعنى وقتى بدانیم که پرخوابى چه بلاى عظیم و بیمارى خطرناکى است و شخص مبتلا به آن هیچ چیز ندارد ، در این صورت مصمم مى گردیم تا خود را از این مصیبت بزرگ برهانیم . در مذمّت پرخوابى همین بس که روح عبادت را از آدمى مى گیرد و موجب ضعف اراده بر تحصیل امور معنوى مى شود .( 11 )
5 . وسواس در قرائت
یکى از این موانع ، توجّه زیاد و وسواس داشتن در قرائت است که موجب مى شود نمازگزار از باطن و حقیقت نماز ، به ظاهر آن توجّه کند و به جاى توجّه کردن به معانى نماز و کسب حضور قلب به الفاظ و چگونگى تلفّظ آنها مشغول گردد اگرچه رعایت قرائت ، از شرایط صحّت نماز است ، ولیکن شرط صورى است و باید در حدّ تکلیف آن را انجام داد و نیز از توجّه زیاد به ظاهر ، باید پرهیز کرد .
اینکه بعضى مى خواهند به واسطه حفظ قرائت ، تمرکز حواس کامل پیدا کنند ، اشتباه است چون حواس در قرائت ، کافى نیست . ثانیاً هدف نیست بلکه هدف ، توجّه کامل قلب به خداست و چنین شخصى ، به جاى توجّه به خدا و بریدن از اغیار ، گرفتار اداى کلمات از مخرجشان مى شود .
انسان باید بداند که رعایت قرائت و امثال آن ، از احکام ظاهرى نماز و عبادت است و باید در حدّ اعتدال و تکلیف به آنها توجّه کرد و حضور قلب و تخلیه قلب از اغیار از شرایط باطنى نماز است و حقیقت نماز با وجود آن ، محدود به حدّى نیست .
6 . وسوسه شیطان
از مهم ترین عوامل حواس پرتى ، وسوسه شیطان در نماز است که نمازگزاران را به دام مى اندازد . شیطان دائماً از مجراى نفس اماره و هواى نفس وارد عمل مى شود و انسان را وسوسه مى نماید و هواهاى نفسانى را تحریک مى کند و اگر از یک راه موفق نشد ، از راه دیگر وارد عمل مى شود ، تا اینکه نگذارد انسان در محضر خدا قرار گیرد و به همین جهت است که رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید : « اِنَّ العَبْدَ اِذا اُشْتَغل بِالصّلاه جاءَهُ الشَّیطان و قالَ لَه : اُذکُر کَذا ، حتى یَضلّ الرجل اَنْ یَدرى کَم صَلّى »( 12) « هنگامى که بنده خدا مشغول نماز مى شود ، شیطان مى آید و به انسان مى گوید : این را بگو ، این را بگو ، تا اینکه نداند ، چطور نماز خوانده است . » از این روایت معلوم مى شود که وسوسه هاى شیطان در عبادت ، همیشگى است و از راه هاى مختلف وارد مى شود تا انسان را گمراه کند و چون هواهاى نفسانى ، جنود و لشکریان شیطانند و به فرمان او عمل مى کنند ، با توجّه به مختلف بودن هواهاى نفسانى ، راه هاى نفوذ شیطان هم مختلف خواهد شد . پیامبر خدا مى فرماید : « لا یَزالُ الشَیطانُ یرغب مِن بَنى آدَم ما حَافَظُ عَلَى الصَلَواتِ الخَمْسِأ » « تا وقتى که نمازهاى پنجگانه بر پاگردد ، پیوسته شیطان از انسان ها مى گریزد اما هنگامى که آن را ضایع نمود ، شیطان قدرت مى یابد و او را در گناه مى اندازد . »
7 . گناه
این را نیز باید بدانیم که : نماز و گناه رابطه مقابل و متضاد دارند . کسى که اهل فحشا و منکر است ، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد چرا که گناه اثر منفى خود را در نماز مى گزارد و از طرفى نماز به میزان حضور قلب در آن ، بازدارنده از معصیت و بزهکارى مى باشد و اینکه خداوند در قرآن کریم فرموده است : « اِنَّ الصَّلوهَ تَنهى عَنِ الفَحْشاءِ و المُنْکَرِ » « نماز انسان را از فحشا و منکر باز مى دارد » . مسلماً نماز با حضور قلب را اراده کرده است چرا که حضور قلب یعنى حاضر شدن قلب در محضر خدا که مبدأ پاکى هاست و قلب آدم فاسق ، فاجر و گنه کار نزد معاصى است ، نه خدا . ممکن نیست دل آدمى هم در معاصى غرق باشد و هم در معنویات .
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن یا ز جانان یا زجان بایست دل برداشتن
تا دل از معاصى نداریم ، معنویات در ما جلوه گر نخواهد شد . روح که آشفته گناه است ، چگونه مى تواند آشفته او باشد ؟
تو محرم نیستى محروم از آنى ره نامحرمان اندر حرم نیست
گناهان لذّت مناجات را از انسان مى گیرد و با گرفته شدن لذّت و شیرینى عبادت ، حضور قلب هم خواهد رفت به همین جهت کمترین برخورد خدا با گناهکار ، گرفتن لذّت مناجات است .
امام صادق ( علیه السلام ) مى فرماید : « خداوند به داوود فرموده است : « قرار نده بین من و خودت عالمى که شیفته دنیا است چون این شخص از راه محبت من جلوگیرى مى کند اینها دزدان راه بندگانى هستند که به سمت من مى آیند ، کمترین کارى که من با آنها مى کنم این است که شیرینى مناجاتم را از قلبشان مى گیریم . » (13)
با دقت معلوم مى شود کسى که غرق در شهوات و معاصى است ، حق معنویات و نماز را ضایع مى کند .
ب ) راهکارهای عملی حضور قلب
موارد زیر حتما شما را در حضور قلب بیشتر یاری خواهد کرد:
1- دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و…در کتاب هاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند.
2- از هنگام وضو گرفتن توجه داشته باشیم که داریم برای چه کاری و حضور، نزد چه بزرگی مهیا می شویم. چند لحظه قبل از نماز نیز فکر کنیم که می خواهیم چه کاری انجام دهیم و در مقابل چه معبود و محبوبی ایستاده ایم.
3- گزینش مکان مناسب، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آن چه موجب انحراف توجه از خداوند شود.
4 – گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز.
5- تا حد امکان در مسجد و با جماعت نماز خواندن و دعا کردن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد).
6 – نماز را با طمأنینه خواندن و دقت در مفاهیم و معانى آن و آن را با توجه به عظمت خداوند و کوچکی خود به جا آوردن.
7- در نماز در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.
8 – تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن، یکى از اولیاى خدا توصیه نموده اند که مدتى قبل از شروع نماز حداقل 15 دقیقه به حسابرسی و تخلیه درون بپردازید و به صورت ارادی عوامل پریشانی خاطر را تعدیل بخشید. با گفتن ذکر های مستحبی و دعاهای افتتاح نماز و استغفار خود را براى نماز مهیا سازید.
9- ضبط قوه خیال: پرنده لجام گسیخته خیال، چکاوکى است که هر آن بر شاخسارى مى نشیند. ازاین رو همیشه افکار انسان به این طرف وآن طرف متوجه است و قرار و آرامى ندارد؛ اما اگر آدمى با دقت و هوشیارى در کنترل آن بکوشد پس از چند صباحى رام و مطیع شده و به هر سو که اراده شود متوجه مى گردد ، اگر چندین مرتبه در ایام متوالى چنین کند، کم کم ذهنش عادت خواهد کرد.
10- توجه به ارزش والای نماز: احادیث زیر نمایانگر ارزش والای نماز استهر که خداوند از او یک نماز بپذیرد عذابش نمی کند (امام صادق علیه السلام)هر که دو رکعت نماز بخواند و بداند در آن ها چه می گوید، نمازش که تمام شد گناهی میان او و خداوند باقی نمی ماند. .(امام صادق علیه السلام)11
11 ـ به جا آوردن نوافل ،خصوصا نماز شب، نافله صبح ونافله مغرب، ازبزرگان نقل شده که نوافل برای تکمیل نواقص نمازهای واجب است .
12 – باید علاوه بر توجه به معانی نماز به فلسفه اعمال نماز نیز توجه کرد. به عنوان مثال: امام صادق -علیه السلام- در مورد تکبیره الاحرام فرمود:« چون تکبیر گویی در برابر کبریاء حق، هر آن چه را که در میان آسمان بلند و زمین خاکی است کوچک بدان… ».
13 – توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبه رو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید.
14- در سخنی از امیرالمؤمنین -علیه السلام- آمده که: « سجده اول یعنی من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول یعنی من از خاک برآمده ام. سجده دوم یعنی من به خاک باز می گردم و سر برداشتن از آن یعنی دوباره برای قیامت سر از خاک بر می دارم». اگر مدتی نماز را به همین صورت بخوانید هم نگاهتان به دنیا و سختی های آن تغییر خواهد کرد، و نیز از جهت روحی رشد خاصی خواهید نمود.
15- «انس به دنیای مذموم با حضور قلب نمی سازد» باید انسان انسش به دنیا کم شود. وقتی به نماز می ایستد، ذهن و دلش کاملا در اختیارش باشد و به سمت دنیا نرود. منتهی باید توجه داشته باشد که رسیدن به توحید ، مستلزم تلاش فراوان و برنامه ریزی و عمل است. با مشغله فکری و کاری ، امکان حضور قلب کامل بسیار کم است.
16- کسی که عاشق خدای متعال و پرستش او است در نماز بیشتر از هر زمان و موقعیت دیگری حضور قلب دارد ، شناخت هر چه بیشتر و حقیقی تر خدای متعال و رابطه با او از طریق دعا، مناجات و اظهار محبت به او و در مقابل کم کردن مشغله های دنیوی در بیشتر شدن حضور قلب تأثیر بالایی دارد.
17- یکى از شاگردان علامه طباطبایى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد. به خدمت علامه(ره) رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کردند، پس از چند بار اصرار، ایشان فرمودند: «شما نمى توانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم.علامه(ره) فرمودند: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است. کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار دهد».
18- محیط اطراف خود را به گونه ای تغییر دهید که شما را در این مهم( یاد خدا) یاری رساند. با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید، و به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا من در خوابگاه و کلاس و در طول روز آن چه تو دوست دارى انجام مى دهم. تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى آینده را از دل من بر گردان». چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید. و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.شناسائی کنید، آیا فکری و اتفاقی دل مشغولی برای شما ایجاد نکرده است؟
19- «حضور قلب حوصله می خواهد»حضور قلب باید به تدریج مستقر شود بنابراین کسی که در ابتدای راه کمال و خودسازی قرار دارد نباید از خود انتظار حضور قلب کامل داشته باشد و باید آن را به تدریج تمرین کند و بدست آورد. باید با نفس مانند کودکی نوآموز مدارا کرد و به تدریج و با آهستگی آن را مهار و رام نمود. بنابراین باید از مقدار بسیار کم شروع کرد و به تدریج بر میزان تمرکز و توجه و حضور قلب افزود.
در پایان گفتنی است:
حضور قلب شرط کمال نماز است و نمی توان به بهانه نداشتن حضور قلب نماز را ترک کرد و گفت فایده ای ندارد, زیرا همین نماز دست و پاشکسته ای که می خوانیم فواید و آثار فراوانی دارد و ما را از گناه و انحراف کلی از خدای متعال محافظت می کند. حضور قلب نیز دارای مراتب است و کسی می تواند آن را تحصیل کند که اهل نماز و عبادت باشد.
مطالعه کتاب هایى همچون:1- «آداب الصلوه» یا «پرواز در ملکوت امام خمینى» 2- سر الصلاه، امام خمینی(ره)3- پرتوی از اسرار نماز، تألیف محسن قرائتی 4- نماز، آقای قرائتی 5- نماز، آقای عباس عزیزی 6- حضور قلب در نماز، على اصغر عزیزى تهرانى7- حضور قلب در نماز، محمد بدیعى.8- اسرار الصلوة، مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی
پى نوشت ها :
1 . جامع الاحادیث الشیعه ، ج 5 ، ص 18
2 . بحارالانوار ، ج 84 ، ص 239 وسائل الشیعه ، ج 4 ، ص 47
3 . محمد ( 47 ) آیه 9
4. احیاء العلوم ، ج 3 ، ص 97
5 . غررالحکم ، ص 171
6 . نساء ، آیه 142
7 . المحجه البیضاء ، ج 1 ، ص 254
8 . برگى از دفتر آفتاب ، ص 132
9 . بحارالانوار ، ج 104 ، ص 41
10 . تنبیه الخواطر و نزهه النواظر ، ص28
11حضور قلب و راه هاى علمى آن ، ص 81
12 . بحارالانوار ، ج 84 ، ص 82
13 . اصول کافى ، ج 1 ، ص 259