طلسمات

خانه » همه » مذهبی » مهدویت با اندیشه وحدت متعالی ادیان سازگار نیست

مهدویت با اندیشه وحدت متعالی ادیان سازگار نیست


مهدویت با اندیشه وحدت متعالی ادیان سازگار نیست

۱۳۹۳/۰۹/۱۱


۹۳ بازدید

حجت الاسلام محمدی:

مهدویت با اندیشه وحدت متعالی ادیان سازگار نیست

حجت الاسلام محمدی:

مهدویت با اندیشه وحدت متعالی ادیان سازگار نیست

مهدویت یکی از مباحثی است که دکتر نصر با توجه به نظریه سنت‌گرایی خود، توجه ویژه‌ای به آن داشته است. او معتقد است که منجی مصلح، مصداق انسان کامل است که در آینده و زمان مناسب، با مداخله‌ الهی ظهور خواهد کرد و کامل‌ترین‌ جامعه را تشکیل خواهد داد. به نظر می‌رسد که جامعه مهدوی به آرمان‌های سنت‌گرایانی چون نصر پاسخ دهد؛ اما با وجود اندیشه‌هایی چون وحدت متعالی ادیان، با اندیشه مهدویت و حاکمیت امام مهدی(عج) در عصر ظهور سازگار نیست. به منظور بررسی اندیشه‌های مهدویت و تطبیق آن با وحدت یا کثرت ادیان گفتگویی را با حجت الاسلام بهروز محمدی‌منفرد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی انجام دادیم که در ادامه خواهد آمد.

به نظر شما تعریف دکتر نصر از سنت چیست و تمدن سنتی را دارای چه ویژگی‌هایی می‌داند؟

اصطلاحی که دقیقاً برابر با مفهوم سنت باشد، در دوران ماقبل مدرن یافت نمی شود، اما اصطلاحی که دقیقاً برابر با مفهوم سنت باشد، در دوران ماقبل مدرن یافت نمی شود. در دوران کنونی، دنیا زدگی و تجدد سبب گردیده که بسیاری از پژوهندگان و اندیشه ورزان به درک و آگاهی درستی درباره سنت دست یابند. از جمله این افراد دکتر نصر است که توانست سنت و جامعه سنتی و ویژگی های آن را بازشناسد. سنت از چشم انداز دکتر نصر، اصولی را دربر می گیرد که خاستگاه الهی دارند، انسان را به عالم بالا پیوند می دهند و از طریق شخصیت های مختلف معروف به رسولان، اوتاره ها، لوگوس‌ها یا دیگر عوامل انتقال برای بشر، در یک بخش کامل کیهانی آشکار شده اند، نقاب از چهره آنها برگرفته شده و در حوزه های مختلف اعم از ساختار اجتماعی، حقوقی، هنر، رمزگرایی وعلوم به کار می روند. در واقع، معرفت متعالی با وسایطی برای تحصیل آن معرفت کسب می شود.

پیوند آدمی به مبدأ کل و عالم بالا و آگاهی دادن از آن، در برداشتن اصولی که آدمیان را مطیع آسمان و دین می‌کند، محوریت ذات باری تعالی به عنوان محور اساسی و “حقیقة الحقایق” از جمله ویژگی‌های تمدن سنتی است که نصر آنها را برمی‌شمارد.

اندیشه‌های دکتر نصر پیرامون آموزه‌های مهدویت حول چه مباحثی است؟

دکتر نصر در برخی از آثار خود حقیقت اندیشه مهدویت را با توجه به نظریه سنت‌گرایی خود تبیین کرده است. البته بسیاری از مباحث وی به شکل گزارشی از دیدگاه شیعه درباره مهدویت است که نیازی به بیان آنها نیست؛ اما برخی از این مباحث با توجه به نظریه سنت‌گرایی ایشان است که بررسی آنها ضروری می‌باشد.

یکی از محورهایی که نصر دیدگاه خود را پیرامون مهدویت مطرح می‌کند، منجی مصلح به عنون مصداق انسان کامل است. در اندیشه سنتی دکتر نصر، کمال انسانی و وجود انسان کاملی نمایان و جلوه‌گر است که با “حقیقة الحقایق” پیوند دارد و عامل اتصال بین این عالم خاکی و ماورای طبیعیت به شمار می‌رود. وی هدف از ظهور انسان در این جهان را کسب دانش کلی نسبت به موجودات عالم و تبدیل شدن به انسان کامل می‌داند. به اعتقاد نصر هر انسانی بالقوه انسان کامل است و تنها اولیا را می‌توان بالفعل به این نام خواند و از آنان به منزله مثال‌ها و نمونه‌های حیات معنوی در طریق رسیدن به کمال پیروی کرد. این افراد همان انسان‌های برگزیده در سنت‌های گوناگون و آیینه تمام نمای وجود ازلی و روح الهی بر پهنه زمین و بهترین الگوی کمال انسانی‌اند و تنها آنان معنای کامل کلمه انسان به شمار می‌روند. خواه این انسان‌ها در زمان فعلی حضور داشته باشند و خواه به عنوان منجی و انسان کامل در آینده ظهور کنند.

نکته‌ای که قابل تامل است، نصر منجیان سنت‌ها و ادیان گوناگون را در دوران ظهور خویش، مصداق کامل‌ترین انسان و جامعه آنها به عنوان کامل‌ترین جامعه به شمار می‌آورد. از این میان نمونه کامل انسانی در اندیشه شیعی جلوه بیشتری دارد، تا جایی که مسئولیت‌های خویش را در زمان قبل از ظهور نیز تداوم می‌بخشد. این تفکر ریشه در آموزه‌های شیعی دارد و بر اساس آن، امام مهدی(عج) منزلت و جایگاه نبوت دارد و همانند نبی، از عصمت علمی و عملی برخوردار است.

چه اشکالی بر این نوع نگاه نصر به امام مهدی(عج) وجود دارد؟

بی‌تردید، نوع نگاه دکتر نصر به امام مهدی(عج) و تمایز او از دیگر منجیان، نگاهی شایسته است. مهم‌ترین اشکال بر نظر او این است که معنای انسان کامل را بر شخصیت‌های آسمانی همه ادیان منطبق می‌داند و تفسیر او از انسان کامل، دایره گسترده‌ای دارد. نصر از این حیث، فرقی بین کالکی، عیسی(ع)، امام مهدی و همچنین جامعه آرمانی و وعد داده شده توسط هندو و شیعه قائل نیست و ظهور هر یک از آنان را مداخله‌ای الهی می‌داند. این سخن نوعی تناقض آشکار است و این سوال به ذهن می رسد که چگونه امکان دارد با توجه به معیارهای انسان کامل، هم مهدی(عج) و هم کالکی و هم سوشانیت، انسان کامل باشند.

مگر وعده به منجی در سایر ادیان وجود ندارد؟

بله وجود دارد. ما نیز معتقدیم که همه ادیان به منجیانی وعده داده‌اند و منجی خود را مصداق کامل‌ترین فرد دانسته‌اند؛ ولی با توجه به اینکه هر یک، معیارهایی برای منجی خود برشمرده‌اند که با دیگری جمع نمی‌شود، هر کدام مصداق انسان کامل دیگری را نفی می‌کند. بنابراین نمی‌توان همه آنها را زیر عنوان انسان کامل به یک معنای واحد جمع کرد.

سخن نصر درباره انسان کامل و هم ردیف دانستن امام مهدی(عج) و حضرت عیسی(ع) و سوشانیت و کالکی و غیره ابهامات بسیاری ایجاد کرده است. نصر اگر چه دیدگاه شیعه را درباره امام مهدی( عج) به درستی نقل می‌کند، معتقد است انسان کامل در دیدگاه شیعه جلوه بیشتری دارد یا نهایتا آن را بهتر می‌داند. اما وی باید توضیح دهد که بالاخره کدام مصداق از منجیان وعده داده شده واقعی بوده و کدام یک وهم و خیال است.

یکی از مباحثی که دکتر نصر پیرامون مهدویت مطرح می‌کند، مسئله حکومت کامل در عصر ظهور است. با توجه به این بحث، دیدگاه وی پیرامون تشکیل حکومت در عصر غیبت چیست؟

نصر با طعن‌ورزی و نقد گسترده حکومت‌ها و عصر متجدد، حکومت واقعی و کامل را از آن حکومت سنتی می‌داند و اشاره می‌کند جریان کلی نظام طبیعت و سیر تاریخ به سوی تکامل گام نهاده است و در نهایت، حکومت کامل ارزش‌های انسانی استقرار می‌یابد. وی معتقد است تاکنون حکومتی کامل و واقعی تحقق نیافته است. به اعتقاد نصر، از لحاظ سیاسی، شریعت شامل تعالیم مشخی است که بنیاد نظریه سیاسی اسلام را تشکیل می‌دهد. تنها خداوند قانون‌گذار و شارع است و حکومت آرمانی قدرت تشریع و قانون گذاری را در معنای اسلامی آن ندارد و وظیفه حکومت، نه تشریع، بلکه اجرای قوانین خداست. اما اینکه چه کسی باید حکمران باشد، معتقد است که حکومت کاملا از آن امام بوده و تنها با ظهور حضرت مهدی که حتی اکنون نیز حاکم نامرئی جهان است، تحقق می‌یابد و در غیبت او هر شکلی از حکومت بالضرورة ناکامل است؛ زیرا نقص‌های آدمیان در نهادهای سیاسی‌شان منعکس می‌شود.

اما سوالی که پیرامون این دیدگاه نصر درباره حکومت کامل مطرح است، این است که آیا اینکه در راس حکومت، انسانی کامل و ذات برگزیده خدا در میان زمینیان وجود ندارد و چون سنت الهی رعایت نشده است، با تشکیل حکومت‌های دینی الگو گرفته از حکومت‌های رسول الله و جامعه مهدوی دارد؟ به اعتقاد شیعه، ولی فقیه به عنوان نماینده امام می‌تواند حکومت دینی را تشکیل دهد.

آیا اندیشه‌های مهدوی نصر با دیدگاه وحدت متعالی ادیان وی، در تضاد نیست؟

یکی از شاخصه های تفکر دکتر نصر وحدت متعالی ادیان است. به عقیده او، در هر دینی که آسمانی و نازل شده از سوی خداوند باشد، حقیقتی وجود دارد وخداوند حتی یک دین باطل هم نازل نکرده است. بی تردید حقیقت همیشه در ادیان آسمانی تجلی دارد. چنین نکته ای اصل وحدت، منشأ ومبدأ را تأیید می‌کند.

نصر مدعی است که هر دین دعوی حقانیتی را دارد که به همان نحوه تجلی حق در آن عالم مبتنی است و با نحوه تجلی حق در عوالم دیگر تفاوت دارد. بنابراین، هم توصیف مسیحی و هم توصیف اسلام از آن “واقعیت” هر دو صادق است، هر چند آنها را متناقض می‌یابیم؛ زیرا در قله کوه “حقیقت الهی” واحدی وجود دارد که این ادیان از آن سرچشمه گرفته‌اند و محققاً در آن مقام تعارض و تناقض وجود ندارد، اما هنگامی که رودها در بسترهای متنوع جاری می‌شوند، تغییراتی متناسب با فرهنگ آدمیان می‌گیرند و به‌نظر متناقض می‌گردند.

به عبارت دیگر، هر دین خاص هم مطلق دین و هم یک دین است؛ از آن جهت مطلق دین به شمار می‌رود که حقیقت مطلق و وسایط دست‌یابی به آن را در درون خود دارد و از آن حیث یک دین خاص به شمار می‌رود که متناسب با نیازهای روحی و روانی جماعت بشری خاصی که برای آن مقدر شده و مخاطب آن دین است، بر جنبه خاصی از حقیقت تأکید می‌ورزد.

دکتر نصر اوج تعالی تفکر خویش را در عصر ظهور حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌داند. به اعتقاد او وقتی حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در آخرالزمان ظهور کند، نه فقط صلح را از نو برقرار می‌کند بلکه صور دین ظاهری را تعالی می‌بخشد و از رخ معنای باطنی و وحدت ذاتی آن نقاب بر می‌گیرد و از این طریق همه ادیان را متحد می‌سازد. بدین‌سان، حقیقت وحدت متعالی ادیان بر همگان آشکار می‌گردد.

با توجه به این گزاره‌ها باید گفت، دین حق، در هر زمانی، یکی بیش نیست و بر همه کس لازم است از آن پیروی کند. این اندیشه که همه ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار در همه وقت یکسانند، اندیشه نادرستی است؛ البته صحیح است که میان پیامبران خدا اختلاف و نزاعی وجود ندارد، ولی این سخن به این معنا نیست که در هر زمانی چندین دین حق وجود دارد و طبعاً انسان می‌تواند در هر زمانی هر دینی را که می‌خواهد بپذیرد.

با این اوصاف، وحدت متعالی ادیان هم بر اساس آموزه‌های اسلام و هم مسیحیت موجه نبوده و انحصار حق در یک دین خاص است.

منبع: پایگاه تخصصی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد