مهدویت عنصر روح بخش جامعه اسلامی
۱۳۹۷/۰۹/۱۰
–
۷۷۳ بازدید
مهدویت عنصر روح بخش جامعه اسلامی؛
مهدویت از منظر مقام معظم رهبری
در این نوشته بنا داریم تا از خلال مباحث رهبری در باب انتظار، مهدویت و جامعه مهدوی به مباحثی همچون ضرورت بحث مهدویت، ویژگی های جامعه مهدوی و آسیب هایی که در کمین آن می باشد و رابطه انقلاب اسلامی با بحث مهدویت بپردازیم.
جایگاه و ضرورت مهدویت
رهبری مسئله ی مهدویت را یکی از اصول معارف دینی به حساب می آورند و تحقق آن را در راستای تمامی تلاش هایی که از ابتدای خلقت تا کنون توسط انبیاء الهی صورت گرفته تا بنای توحید را در زمین استقرار نمایند، معرفی می کنند.
مهدویت از منظر مقام معظم رهبری
در این نوشته بنا داریم تا از خلال مباحث رهبری در باب انتظار، مهدویت و جامعه مهدوی به مباحثی همچون ضرورت بحث مهدویت، ویژگی های جامعه مهدوی و آسیب هایی که در کمین آن می باشد و رابطه انقلاب اسلامی با بحث مهدویت بپردازیم.
جایگاه و ضرورت مهدویت
رهبری مسئله ی مهدویت را یکی از اصول معارف دینی به حساب می آورند و تحقق آن را در راستای تمامی تلاش هایی که از ابتدای خلقت تا کنون توسط انبیاء الهی صورت گرفته تا بنای توحید را در زمین استقرار نمایند، معرفی می کنند.
«همین قدر باید عرض کنیم که مسئلهی مهدویت در شمار چند مسئلهی اصلی در چرخه و حلقهی معارف عالیهی دینی است؛ مثل مسئلهی نبوت مثلاً، اهمیت مسئلهی مهدویت را در این حد باید دانست. چرا؟ چون آن چیزی که مهدویت مبشر آن هست، همان چیزی است که همهی انبیاء، همهی بعثت ها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته و پرداختهی بر اساس عدالت و با استفادهی از همهی ظرفیتهائی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده» (بیانات در 18/4/1390)
«جامعه مهدوی یعنی آن دنیایی که امام زمان می آید تا آن را بسازد، همان جامعه ای است که همه پیامبران برای تامین آن در عالم ظهور کردند. یعنی همه پیامبران مقدمه بودند. …. انبیای الهی از آغاز تاریخ بشریت یکی پس از دیگری آمدند تا جامعه را و بشریت را قدم به قدم به آن جامعه آرمانی و آن هدف نهایی نزدیک کنند …. ولی عصر(عج) میراث بر همه پیامبران الهی است که می آید و گام آخر را در ایجاد آن جامعه الهی بر می دارد.»(انسان 250 ساله، ص338)
از نکات دیگری که اهمیت این بحث را آشکار می کند اینکه اساس مهدویت به اشکال گوناگون در تمامی ادیان الهی و مذاهب اسلامی وجود دارد. ولی آنچه در میان شیعیان ذکر می گردد یک بنای حقیقی و منطقی و بر اساس داده های فراوان تاریخی و روایی – چه از شیعه و چه سنی- می باشد.
«اصلِ امید به یک آیندهی روشن برای بشریت و ظهور یک موعود، یک منجی، یک دست عدالتگستر در سرتاسر جهان، تقریباً مورد اتفاق همهی ادیانی است که در عالم سراغ داریم. غیر از حالا دین اسلام و مسیحیت و یهودیت، حتّی ادیان هند، بودائی و ادیانی که نامی از آنها هم در ذهن اکثر مردم دنیا نیست، در تعلیمات خود یک چنین آیندهای را بشارت دادهاند. این در واقع امید بخشیدن به همهی انسانها در طول تاریخ است و پاسخگوئی به نیاز انسانها به این امید، که حقیقتی هم با آن بیان شده است.»(بیانات در 27/5/1387)
« مسئلهی مهدویت در اسلام هم جزو مسلّمات است؛ یعنی مخصوص شیعه نیست. همهی مذاهب اسلامی غایت جهان را که اقامهی حکومت حق و عدل به وسیلهی مهدی (علیه الصّلاة و السّلام و عجّل اللَّه فرجه) است، قبول دارند. روایات معتبر از طرق مختلف، در مذاهب گوناگون، از پیغمبر اکرم و از بزرگان نقل شده است. بنابراین، هیچ تردیدی در آن نیست. منتها امتیاز شیعه در این است که مسئلهی مهدویت در آن یک مسئلهی مبهم نیست؛ یک مسئلهی پیچیدهای که برای بشر قابل فهم نباشد، نیست؛ یک مسئلهی روشن است، مصداق واضحی دارد که این مصداق را میشناسیم، خصوصیاتی از او را میدانیم، پدران او را میشناسیم، خانوادهی او را میشناسیم، ولادت او را میشناسیم، جزئیات آن را خبر داریم.»(بیانات در 18/4/1390)
معنای «انتظار» و پیامدهای «منتظر» بودن
در نظر ایشان انتظار اساسا مفهومی محرک می باشد، یعنی نه تنها باعث رکود و رخوت نمی شود بلکه به فرد نشاط و امید می بخشد و زمینه ی حرکت را در او مهیا می کند. اینکه انتظار فرج(و یا همان ظهور) در فرد وجود دارد یعنی نسبت به وضعیت کنونی راضی نبوده و به فکر رسیدن به یک جامعه مطلوب می باشد.
«وقتی یک فروبستگیای وجود داشته باشد، وقتی گرهی هست، وقتی مشکلی هست. در زمینهی وجود مشکل، انسان احتیاج پیدا میکند به فرج؛ یعنی سرانگشتِ گرهگشا؛ بازکنندهی عقدههای فروبسته. این نکتهی مهمی است.معنای انتظار فرج به عنوان عبارة أخرای انتظار ظهور، این است که مؤمنِ به اسلام، مؤمنِ به مذهب اهلبیت(علیهم السّلام) وضعیتی را که در دنیای واقعی وجود دارد، عقده و گره در زندگی بشر میشناسد. واقعِ قضیه هم همین است. منتظر است که این فروبستگیِ کار بشر، این گرفتاری عمومی انسانیت گشایش پیدا بکند. مسئله، مسئلهی گره در کار شخص من و شخص شما نیست. امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) برای اینکه فرج برای همهی بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگی نجات بدهد؛ جامعهی بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آیندهی بشر را نجات بدهد.» بیانات در مورخ 27/5/1387)
حال این «انتظار» پیامدهایی را با خود به بار می آورد که عبارتند از:
– دمنده امید در کالبد بشر
«آن چیزی که انسانها را وادار به کار و حرکت میکند، نور و نیروی امید است. اعتقاد به مهدی موعود، دلها را سرشار از نور امید میکند. برای ما که معتقد به آینده حتمی ظهور مهدی موعود علیهالسّلام هستیم، این یأسی که گریبانگیر بسیاری از نخبگان دنیاست، بیمعناست. ما میگوییم نخیر، میشود نقشهی سیاسی دنیا را عوض کرد؛ میشود با ظلم و مراکز قدرت ظالمانه درگیر شد و در آینده نه فقط این معنا امکانپذیر است، بلکه حتمی است. وقتی ملتی معتقد است نقشه ظالمانه و شیطانیِ امروز در کلّ عالم قابل تغییر است، آن ملت شجاعت مییابد و احساس میکند دست تقدیر، تسلّط ستمگران را برای همیشه به طور مسلّم ننوشته است.»( بیانات در 30/7/1381)
– ایجاد کننده حس تکلیف
«این انتظار، تکلیف بر دوش انسان میگذارد. وقتی انسان یقین دارد که یک چنین آیندهای هست؛ همچنانی که در آیات قرآن هست: «و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون. انّ فی هذا لبلاغا لقوم عابدین» – مردمانی که اهل عبودیت خدا هستند، میفهمند – باید خود را آماده کنند، باید منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمهاش آمادهسازی خود هست.»(بیانات در 18/4/1390)
– اکتفا نکردن به پیشرفت ها
«یکی از خصوصیاتی که در حقیقتِ انتظار گنجانده شده است، این است که انسان به وضع موجود، به اندازهی پیشرفتی که امروز دارد، قانع نباشد؛ بخواهد روزبهروز این پیشرفت را، این تحقق حقایق و خصال معنوی و الهی را در خود، در جامعه بیشتر کند.»( بیانات در 18/4/1390)
ویژگی های جامعه مهدوی
دراین قسمت به برخی از ویژگی های اصلی جامعه مهدوی اشاره می نماییم.
1)عدالت
ایشان مهمترین ویژگی جامعه مهدوی را عدالت می دانند. عدالت در نظر رهبری بزرگترین خواسته بشر می باشد. و آنچه که اهمیت آن را صدچندان می کند اینکه غرض اصلی تمامی فرستادگان الهی گسترش توحید در عالم می باشد و بدون عدالت توحید معنایی ندارد.
«در آن جهانی که پس از آمدن آن بزرگوار شکل خواهد گرفت، برجستهترین خط، خط عدالت است. شما وقتی در همهی روایات و آثاری که راجع به آن بزرگوار و راجع به آن دوران آمده نگاه میکنید، میبینید اغلب تکیه بر روی این نیست که مردم در آن دوران دیندار میشوند – با اینکه دیندار هم میشوند – بلکه تکیه بر روی این است که مردم در آن وقت برخوردار از عدالت میشوند و قسط و عدل اقامه میشود» (بیانات در 4/6/1386)
«درد بزرگِ بشریت، امروز همین مسأله فقدان عدالت است. همیشه دستگاههای ظلم و جور در سطح دنیا به شکلهای مختلف بر مردم جفا کردهاند؛ بشریت را زیر فشار قرار دادهاند و انسانها را از حقوق طبیعی خود محروم کردهاند؛ اما امروز این معنا از همیشه تاریخ بیشتر است و رفع این را انسان از ظهور مهدی موعود میطلبد و انتظار میبرد.» (بیانات در 30/7/1381)
«همه پیغمبران و اولیا برای این آمدند که پرچمِ توحید را در عالم به اهتزاز درآورند و روح توحید را در زندگی انسانها زنده کنند. بدون عدالت، بدون استقرار عدل و انصاف، توحید معنایی ندارد. یکی از نشانهها یا ارکان توحید، نبودن ظلم و نبودن بیعدالتی است. لذا شما میبینید که پیام استقرار عدالت، پیام پیغمبران است. تلاش برای عدالت، کار بزرگ پیغمبران است. انسانهای والا در طول تاریخ در این راه تلاش نمودهاند و بشریت را روزبهروز به سمت فهمیدن این حقیقت که عدالت، سرآمد همه خواستههای انسانی است، نزدیک کردهاند.»( بیانات در 3/9/1378)
2)حکومتی مردمی
«درس مهمّ دیگری که وجود دارد، این است که حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمیِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمانها و ارادهها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد؛ اما این حکومت مردمی با حکومتهای مدّعی مردمی بودن و دمکراسی در دنیای امروز از زمین تا آسمان تفاوت دارد.»( بیانات در 30/7/1381)
3)عمومیت یافتن خیر و نیکی
ایشان بر اساس این بیان که «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا»( ترجمه: همچنانی که عالم پر از ظلم و جور گشته بود زمین را پر از قسط و داد می کند.) اینطور نتیجه می گیرند که در عصر حضور اینگونه نیست که اساسا زشتی و پلیدی نباشد، بلکه آنچه عمومیت می یابد و مسیر گسترده آن فراهم می شود، صراط مستقیم است.
«این به معناى این نیست که در آنوقت طبیعت بشر تغییر پیدا میکند؛ نه، طبیعت بشر، طبیعت ستیزهى درونى و درگیرى درونى میان خیر و شر است. عقل انسان هست، طبع انسان هم هست؛ غرایز انسان احکامى دارند، کششهایى دارند، تمایلات طبیعى انسان کار خودشان را میکنند، عقل هم کار خود را میکند؛ این تنازع در آن دوران هم وجود خواهد داشت. اینجور نیست که در آن دوران، بشریّت یکپارچه تبدیل بشود به فرشته؛ نه، آنجا هم طبعاً این درگیرى هست، طبعاً خوب و بد هم در آن وقت وجود دارد؛ منتها راه و جادّه، جادّهاى است که مساعدِ خوب شدن و خوب حرکت کردن و درست راه را پیمودن و به سمت مقصود واقعى راه رفتن است؛ این خصوصیّت آن راه است که همان معناى حقیقى و واقعى «عدل» است. و این قطعى است.» ( بیانات در 23/1/1393)
4) ارتقاء سطح اندیشه انسانی
در این دوران هم اندیشه علمی بالا می رود که به وسیله آن میزان بهره مندی بشر از طبیعت و مواهب آن به بالاترین سطح خود می رسد و هم اندیشه دینی بالا می رود و بیشتر اعضا جامعه به حقایق و معارف دینی دسترسی می یابند.
«یعنی در دوران ولی عصر شما باید نشانی از جهل و بیسوادی و فقر فکری و فرهنگی در عالم پیدا نکنید. آنجا مردم می توانند دین را به درستی بشناسند و این – همچنانی که همه می دانید- یکی از هدف های بزرگ پیامبران بود.»(انسان 250 ساله، ص 339)
آسیب شناسی مباحث مهدویت
– ذهنیات غلط
«یک نکته ای وجود دارد این است، که تبلیغات غلط در ذهن مردم این جور فرو کرده بود در طول سالهای متمادی، که قبل از قیام حضرت مهدی هر اقدامی و حرکت اصلاحی بی فایده است. استدلال می کردند به اینکه دنیا باید پر بشود از ظلم و جور تا بعد حضرت مهدی ظهور کند و تا دنیا پر از ظلم و جور نشده باشد، حضرت مهدی ظهور نخواهد کرد.»(انسان 250 ساله، ص345)
– پرهیز از کارهای عامیانه و جاهلانه
«از کارِ عالمانه و همراه با دقت در مسئلهی انتظار و مسئلهی دوران ظهور نباید غفلت کرد. و از کارِ عامیانه و جاهلانه بشدت باید پرهیز کرد. از جملهی چیزهائی که میتواند یک خطر بزرگ باشد، کارهای عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیر متکی به سند و مدرک در مسئلهی مربوط به امام زمان (عجّلاللَّه تعالی فرجه الشّریف) است، که همین زمینه را برای مدعیان دروغین فراهم میکند.»(بیانات در 18/4/1390)
– پرهیز از خرافه گرایی
«البته مثل همهی حقائقی که در برهههای مختلفی از زمان ملعبهی دست سودجویان میشود، این حقیقت هم گاهی ملعبهی دست سودجویان میشود. این کسانی که ادعاهای خلاف واقع میکنند – ادعای رؤیت، ادعای تشرف، حتّی به صورت کاملاً خرافی، ادعای اقتدای به آن حضرت در نماز – که حقیقتاً ادعاهای شرمآوری است، اینها همان پیرایههای باطلی است که این حقیقت روشن را در چشم و دل انسانهای پاکنهاد ممکن است مشوب کند.»(بیانات د ر27/5/1387)
– بدفهمی معنای انتظار
«به این صورت است که بگویند خب آقا می آید و همۀ کارها را درست می کند! این، خراب کردن عقیده است. این تبدیل کردن موتور محرکی به یک چوب لای چرخ است، تبدیل کردن یک داروی مقوی، به یک داروی مخدر و خواب آور است. خود آقا می آید انجام می دهد یعنی چه؟ امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینۀ آماده، اقدام بکند. از صفر که نمی شود شروع کرد! جامعه ای می تواند پذیرای مهدی موعود (ارواحنا فداه) باشد که در او آمادگی و قابلیت باشد، والّا مثل انبیاء و اولیای طول تاریخ می شود.»(بیانات در 25/9/1376)
– تلاش های دشمنان
«بنده سندی را دیدم که در آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری توصیه می کنند که ما باید کاری بکنیم که این عقیدۀ به مهدویت، به تدریج از بین مردم زایل بشود! آن روز استعمارگرهای فرانسوی و استعمارگرهای انگلیسی در بعضی جاهای آن مناطق بودند – فرقی نمی کند که استعمار از کجا باشد – استعمارگرهای خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیدۀ به مهدویت در بین این مردم رایج است، ما نمی توانیم اینها را درست در اختیار بگیریم. ببینید عقیدۀ به مهدویت چه قدر مهم است! چه قدر خطا می کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجددطلبی می آیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون اینکه بدانند دارند چه کار می کنند، مورد تردید و تشکیک و اینها قرار می دهند اینها همان کاری را که دشمن می خواهد، راحت انجام می دهند.» (بیانات در 25/9/1376)
– پرهیز از عافیت طلبی
«قبل از دوران مهدی موعود، آسایش و راحتطلبی و عافیت نیست. … قبل از ظهور مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان میشوند؛ در کورههای آزمایش وارد میشوند و سربلند بیرون میآیند و جهان به دوران آرمانی و هدفیِ مهدی موعود(ارواحنافداه) روزبهروز نزدیکتر میشود؛» (بیانات در 30/11/1370)و در آخر: انقلاب اسلامی و مهدویت
مسلما ظهور امری است که نیازمند مهیا شدن زمینه های آن می باشد. و اگر قرار باشد پیش از فراهم شدن زمینه های مساعد امر ظهور تحقق یابد، مانند تمامی دیگر تلاشهای فرستادگان الهی محکوم به شکست خواهد بود. پس برای تحقق ظهور باید زمینه های آن فراهم شود. در نظر رهبری یکی از اموری که در این راستا انجام گرفت همین انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی است. در واقع در نظر ایشان انقلاب اسلامی تسهیلگر امر ظهور معرفی می شود.
«جامعهای میتواند پذیرای مهدی موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ میشود. چه علّتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ اولیالعزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدیها پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینهها آماده نبود. چرا امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهالصّلاةوالسّلام در زمان خودش؛ در همان مدّت کوتاه حکومت با آن قدرت الهی، با آن علم متّصل به معدن الهی، با آن نیروی اراده، با آن زیباییها و درخشندگیهایی که در شخصیت آن بزرگوار وجود داشت و با آن توصیههای پیامبر اکرم درباره او – نتوانست ریشه بدی را بخشکاند؟ خودِ آن بزرگوار را از سر راه برداشتند. «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله».( ترجمه: در محراب عبادتش به جهت عدلت زیادی که به خرج می داد کشته شد.) تاوان عدالت امیرالمؤمنین، جان امیرالمؤمنین بود که از دست رفت. چرا؟ چون زمینه، زمینه نامساعد بود.» (بیانات در 25/9/1376)
«ما ملت ایران حالا یک انقلاب انجام دادیم. انقلاب ما در راه آن هدفی که امام زمان برای تأمین آن هدف مبعوث می شود و ظاهر می شود یک مقدمه لازم و یک گام بزرگ است. ما اگر این گام بزرگ را برنمی داشتیم، یقینا ظهور ولی عصر(عج) به عقب می افتاد. شما مردم ایران و شما مادران شهید داده و پدران داغدار و افرادی که در طول این مبارزه زحمت کشیدید بدانید، موجب پیشرفت حرکت انسانیت به سوی سر منزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولی عصر(عج) شدید.» (انسان 250 ساله، ص343)