عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدى موعود – به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح گر موعود – باور و اعتقادى است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باورداشت – به عنوان اندیشه اصیل اسلامى، بر پایه استوارترین دلایل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان – به جز عده اى اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است.
«اهل سنت و شیعه، در طى اعصار و مرور قرن ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول«ص» و فرزندان على و فاطمه«ع» – که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است – در هنگامى که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر«ص» و ملقّب به مهدى معرفى کرده اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشرى به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانى قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهى ها و نگرانى ها به راحتى و امنیّت و آسایش مبدّل مى شود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن مى گردند» لطف اللَّه صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۱۶۳..
از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده مى شود که در تمامى عصرها و دوران ها، این یک عقیده عمومى امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته اند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را – به جهت اینکه واجد صفات و نشانى هاى مهدى موعود نیستند – رد مى کردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمى شدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدى(عج) و بعضى از ویژگى ها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علماى بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کرده اند.
کسانى که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، مى دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدى آل محمد«ع»، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است ؛ چنان که چهار نفر از بزرگان علماى مذاهب چهارگانه اهل سنّت – ابن حجرشافعى مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمدبن ضیاءالحنفى، محمدبن احمد مالکى و یحیى بن محمدحنبلى – در جواب استفتایى، به صحّت اصل ظهور مهدى در آخرالزمان و اینکه عالم را پر از عدل و داد کند. و عیسى به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسماً فتواى مستدل و قاطع داده اند ر.ک : البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، باب ۱۳ ؛ به نقل از : امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۲۸۱..
این اتفاق نظر به حدّى است که تندروترین گروه هاى اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّى دفاع مى کنند و از عقاید مسلّم اسلامى مى دانند. حتّى احمد امین ازهرى مصرى – به رغم پاره اى سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت – اعتراف مى کند :
«اما در مورد اهل سنت باید گفت : ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدى) گرویده و به آن ایمان دارند». آن گاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانى، احادیث واردشده درباره امام مهدى(عج) را بر شمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین مى گوید : «امام شوکانى، به منظور اثبات درستى این عقیده، کتابى نوشته و آن را «التوضیح فى تواتر ماجاء فى المنتظر والدجال والمسیح» نامیده است المهدى و المهدویت، ص ۴۱ و ۴۸ و ۱۱۰ ؛ به نقل از : در انتظار ققنوس، ص ۴۶ و ۴۷.
ابن خلدون نیز – به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت – اذعان مى کند :
«اعلم انّ فى المشهور بین الکافه من اهل الاسلام على ممرّ الاعصار انّه لابدّ فى آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤیّد الدین و یظهر العدل…»؛ «مشهور بین همه مسلمانان – در همه عصرها – این است که به یقین در آخرالزمان، فردى از خاندان نبوت ظهور مى کند ؛ که دین را مدد مى رساند و عدل را مى گستراند. مسلمانان از او پیروى مى کنند و به همه کشورهاى اسلامى حاکم مى شود. او مهدى نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسى نیز پس از او نازل مى شود و دجّال را مى کشد و یا در کشتن او، مساعدت مى کند و در نماز به مهدى اقتدا خواهد کرد». مقدمه العبر، ص ۳۶۷.
ابن حجر هیثمى گفته است : «اعتقاد به وجود مهدى منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امرى لازم است. عیسى و دجّال در زمان او ظاهر مى شوند و هر جا «المهدى» به طور مطلق آورده شود، مراد او است». البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ص ۱۶۹.
.
ابن ابى الحدید، روشن تر از همه مى گوید : «قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین على انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضى الاّ علیه»؛ «میان همه فرقه هاى مسلمین، اتفاق قطعى است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمى پذیرد ؛ مگر پس از ظهور مهدى(عج)» شرح نهج البلاغه، ج ۱۲، ص ۵۳ ؛ آینده جهان، ص ۱۴۶..
و سویدى نیز گفته است : «آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدى آن کسى است که در آخرالزمان قیام مى کند و زمین را از عدل و داد پر مى کند و احادیث راجع به مهدى و ظهور او بسیار است» امامت و مهدویت، ج ۲ ص ۳۱۲ ؛ آینده جهان، ص ۱۴۵.
در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام «مهدى موعود»، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگى هاى آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، مى پردازند. بعضى از این کتاب ها، عبارت است از :
۱. البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ملاعلى متقى هندى (م ۹۷۵) ؛
۲. عقدالدرر فى اخبار الامام المنتظر، جمال الدین یوسف دمشقى (قرن هفتم) ؛
۳. مناقب المهدى، حافظ ابى نعیم اصفهانى (م قرن پنجم) ؛
۴. العرف الوردى فى اخبارالمهدى، سیوطى (م ۹۱۱) ؛
۵. البیان فى الاخبار صاحب الزمان، محمدبن یوسف گنجى شافعى (م ۶۵۸) ؛
۶. مهدى آل الرسول، على بن سلطان محمد هروى حنفى ؛
۷. فرائد فوائد الفکر فى ظهور المهدى المنتظر، شیخ مرعى.
همچنین کتاب هایى مانند : مسند احمدبن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحیح ابو عیسى ترمذى، المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابورى، کنزالعمال متقى هندى و… به این انگاره مهم دینى پرداخته اند.
بر این اساس، احادیث نبوى درباره قیام مهدوى، به اندازه اى فراوان است که در کمتر موضوعى به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانى، به متواتر بودن احادیث مهدى، تصریح کرده اند. احمدبن محمدبن صدیق شافعى مغربى در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدى موعود را به شیوه اى بى نظیر و بى سابقه اثبات مى کند ر.ک : ابراز الوهم المکنون، ص ۴۳۷..
حافظ ابو عبداللَّه گنجى شافعى نیز مى گوید : «احادیث پیامبراکرم«ص» درباره مهدى – به دلیل راویان بسیارى که دارد – به حد تواتر رسیده است» البیان، باب ۱۱ ؛ منتخب الاثر، ص ۳۶.
ابن حجر عسقلانى در کتاب فتح البارى مى گوید : «اخبار متواترى رسیده است که مهدى از این امت است و عیسى فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند» فتح البارى، ج ۵، ص ۳۶۲..
بیهقى نوشته است : «احادیث مربوط به خروج مهدى، صحیح ترین اسناد را دارد» الاعتقاد و الهدایه الى سبیل الرشاد، ص ۱۲۷. و…
این امر به حدّى براى برخى از علماى اهل سنّت، داراى اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدى مخالفت کرده اند. در کتاب هاى فرائد السطین، البرهان، العرف الوردى و… از جابربن عبداله انصارى از پیامبر اکرم«ص» نقل کرده اند که : «من انکر خروج المهدى فقد کفر بما انزل على محمد«ص»»؛ ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۱۰۸ ؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۳۲ ؛ البرهان، ص ۱۷۷. ؛ «هر که ظهور مهدى را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است».
در روایت دیگرى نیز نقل کرده اند : «من کذّب بالمهدى فقد کفر»؛ عقد الدرر، ص ۱۵۷ ؛ منتخب الأثر، ص ۱۴۹. ؛ «هر کس مهدى را انکار کند، به راستى کافر است».
معرفى مهدى موعود
در منابع روایى اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحى از پیامبر اکرم«ص» درباره مهدى موعود نقل شده که براى معرّفى و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روایت در این زمینه نقل مى شود ؛ آن گاه سیماى کلى آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان مى گردد.
۱. شیخ ابراهیم حموى شافعى در فرائدالسمطین از رسول خدا«ص» نقل کرده است : «انّ خلفائى و اوصیائى و حجج اللَّه على الخلق بعدى اثناعشر اوّلهم اخى و آخرهم ولدى ؛ قیل یا رسول اللَّه! و من اخوک؟ قال : علىّ بن ابى طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال : المهدى(عج) ؛ یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و الّذى بعثنى بالحقّ بشیراً و نذیراً لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّى یخرج به ولدى المهدىّ فینزل روح اللَّه عیسى بن مریم فیصلّى خلقه»؛ کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۰، ج ۲۷ ؛ بحارالانوار، ج، ۴۷، ص ۷۱. ؛ «خلفا و جانشینان من و حجّت هاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند : اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم ؛ گفته شد : اى رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود : على بن ابى طالب. سؤال شد : فرزندت کیست؟ فرمود : مهدى، که زمین را از قسط و عدل آکنده مى سازد ؛ همان سان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند. (پس از خروج او) عیسى پسر مریم پشت سرش به نماز مى ایستد».
۲. در سنن ابى داوود و تذکرة خواص الامه از عبداللَّه بن عمر نقل شده است که گفت : «قال رسول اللَّه«ص» : یخرج من آخرالزمان رجل من ولدى اسمه کاسمى و کنیته ککنیتى یملأ الارض عدلاً کما ملئت جوراً، فذلک المهدى»؛ تذکرة الخواص الامه، ص ۳۷۷ ؛ سنن ابى داوود، ج ۲، ص ۴۲۰. ؛ «رسول خدا«ص» فرمود : در آخرالزمان، مردى از فرزندان من قیام مى کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است ؛ زمین را از عدل پر مى سازد ؛ چنان که از ظلم پر شده است و او مهدى(عج) است».
۳. متقى هندى در کنزالعمال آورده است : «اِنّ عَلیّاً سأل النبىُّ : اَمِنّا آل محمد المهدى ام مِنِ غیرِنا؟ قال رسول اللَّه : بَل مِنّا یَختِمُ اللّهُ به کَما فَتَح بنا و بنا یُنقَذون من الفتنة، کَما اُنقِذوا من الشِّرکِ و بنا یُؤلَّفُ الّلهُ بینَ قلوبِکم بعدَ عداوةِ الشِّرکِ»؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۲۶۳. ؛ «على«ع» از پیامبر«ص» پرسید : آیا مهدى(عج) از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود : بلکه (او) از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد) ؛ چنان که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل هایتان را پس از کینه و دشمنى به یکدیگر پیوند داد».
۴. پیامبر اکرم«ص» فرموده است : «لا تقوم الساعة حتّى…یخرُج من عترتى… مَن یملأها قسطاً و عدلاً کما مُلِئت ظلماً و عدواناً»؛ عقد الدرر، ص ۳۶ ؛ الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۴۸۴. ؛ «قیامت فرا نرسد تا اینکه کسى از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان که پر از ظلم و تجاوزهاى آشکار شده، آکنده از عدل و داد کند».
۵. از رسول خدا«ص» نقل شده است : «لیبعَثَنَّ اللّه من عترتى رجلاً افرق الثنایا اَجلى الجبهة یملکُ الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضاً»؛ ینابیع المودّة، ص ۴۲۳ ؛ اسعاف الراغبین، باب ۳، ص ۱۳۵ . ؛ «همانا خداوند از عترتم، مردى را برمى انگیزاند که دندان هایش برّاق و گشاده اند و پیشانى اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل مى کند و مال را به نحوى خاص زیاد مى گرداند».
۷. در کتاب «الجمع بین الصّحاح السّتة» روایت مشهورى را از پیامبر اکرم«ص» نقل مى کند که : «لو لم یبق من الدنیا الاّ یومُ واحدُ لَطَوَّل اللّهُ ذلک الیوم حتّى یُبعَث رجلُ منّى و من اهل بیتى یواطى ء اسمه اسمى»؛ العمده، ص ۴۳۴ ؛ ارشاد مفید، ص ۳۲۶. ؛ «اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداى تعالى آن روز را چنان طولانى کند تا در آن روز مردى از من یا از بیتم قیام مى کند که اسم او اسم من است…».
با بررسى و مطالعه منابع روایى اهل سنّت، سیماى کلى حضرت مهدى(عج) را چنین مى توان تصویر کرد : او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان رواى زمین، پادشاه و فرمان رواى انسان ها، امام و پیشواى مردم، ولىّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و… است.
– او از اهل بیت است ؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح مى کند ؛
– مهدى از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است ؛
– مهدى از فرزندان حسین است ؛
– او کسى است که عیسى بن مریم پشت سرش نماز مى خواند ؛
– او مال را فراوان مى بخشد و آن را شمارش نمى کند ؛
– معادن را استخراج و اموال را تقسیم مى کند ؛
– مال را مى بخشد و بر کارگزاران خود سخت گیرى مى کند و بر مسکینان مهربانى مى ورزد ؛
– خداوند، زمین را به واسطه او زنده مى کند. او در آنجا عدالت مى ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده مى شود ؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود ؛
– از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند ؛
– خداوند او را براى فریادرسى مردمان برمى انگیزد ؛ امت در زمان او متنعّم و بهره مند مى شوند و زمین محصولات خود را، بیرون مى ریزد.
– او بر تمام کشورها و شهرها مستولى مى شود و لشکرهاى کفر را شکست مى دهد.
– دین اسلام و توحید به وسیله او، عالم گیر خواهد شد و در زمین کسى نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهى دهد و… براى مطالعه بیشتر و بررسى منابع روایات ر.ک : نگارنده، آینده جهان، ص ۱۴۶ – ۱۵۰ (به نقل از : کنزالعمال، ج ۱۴ ؛ ینابیع المودة ؛ العرف الوردى فى الاخبار المهدى ؛ المعجم الکبیر ؛ البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان ؛ فرائدالسمطین ؛ عقدالدرر ؛ المهدى المنتظر ؛ الفتن و الملاحم و…)..
در پایان باید خاطر نشان کرد که، به رغم فراوانى و تواتر احادیث مربوط به مهدى آخرالزمان، این اعتقاد به صورت جدى و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد عبدالعلیم بستوى، المهدى المنتظر (مکه : مکتبةالمکتبة، ۱۴۲۰)، ج ۱، ص ۶۰)
موارد اختلاف شیعه و سنی در مهدویت
یک. شخصى یا نوعى بودن مهدى(عج)؛ یکى از اختلافات مهم در این باره آن است که آیا مهدى(عج) شخصیتى معیّن و شناخته شده است یا شخصیتى نامعیّن و ناشناخته است که با این نام و اوصاف خواهد آمد. بسیارى از علماى اهل سنت، مهدویت را «نوعى» دانسته، مى گویند : پس از این در آخرالزمان، در زمانى نامشخص فردى نامعیّن، از پدر و مادرى ناشناخته با این نام و اوصاف متولّد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد.
اما شیعه امامیه و شمارى از اهل سنت، مهدى(عج) را شخصى، یعنى فردى شناخته شده و معیّن مى دانند و معتقدند : او بیش از این متولد شده و هم اکنون به زندگى خود ادامه مى دهد. معتقدان به شخصى بودن مهدویت، مصداق بشارت هاى رسول خدا درباره مهدى را، همان مهدى موعود، فرزند امام حسن عسکرى«ع» دانسته اند.
در بررسى احادیث مهدى و اسناد و مدارک دیگر اسلامى، به دلایل و شواهدى بر مى خوریم که مهدویت شخص را تأیید مى کند براى مطالعه و ارزیابى این دلایل ر.ک : فصلنامه انتظار، شماره ۱۱و۱۲، (مقاله مهدویت و مذاهب اسلامى)، ص ۳۴۳-۳۴۶.. «مهدویت نوعى» پیامدهاى منفى فراوانى دارد ؛ چون بر اساس آن، در جهان کنونى، اولى الامرى معصوم، امام و خلیفه قریشى تبار و فردى معصوم از اهل بیت که همراه قرآن باشد، وجود نخواهد داشت. در نتیجه شمار زیادى از احادیث صحیح رسول خدا تکذیب خواهد شد و از آنجا که ساحت مقدس رسول حق، از هر گونه دروغى منزّه است ؛ پس باید اولى الامر معصوم، خلیفه اى قریشى تبار و فردى معصوم از اهل بیت، در جهان وجود داشته باشد.
دو. تولّد و نام پدر حضرت مهدى(عج) ؛شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسکرى است که سال ۲۵۶ ه . ق متولّد شد و پدرش امام حسن عسکرى بر امامت او تصریح کرده است. او سپس به اذن خدا، غیبت صغرى و کبرى نمود. غیبت صغرى هنگامى بود که خداوند، وى را از نیرنگ حکومت عباسى نجات داد. وى از هنگام تولّد، مخفى زیسته، پدرش او را از دیده ها، پنهان مى کرد. پس از وفات پدرش در ۲۶۰ ه . ق شیعیان به واسطه نوّاب اربعه، با او ارتباط داشتند. نیابت آنان ۶۹ سال (۲۶۰-۳۲۹ ه .ق) طول کشید. غیبت کبرى، پس از وفات نایب چهارم آغاز شد.
اما بیشتر اهل سنت معتقدند که مهدى هنوز متولّد نشده و در آخرالزمان به دنیا مى آید. برخى از آنان نیز روایت هایى نقل مى کنند که مهدى آخرالزمان، هم نام پیامبر بوده و پدرش هم نام پدر گرامى رسول خدا (عبداللَّه) است. دسته اى از اهل سنّت که تولّد حضرت مهدى را پذیرفته اند، درباره سال ولادت یا ماه و روز آن و نیز پدر گرامى او، اختلافاتى با شیعه دارند.
برخى از علماى اهل سنت (مانند عبداللَّه بن محمد مفارقى، ابن طلحه شافعى، دیار بکرى و…) سال ولادت مهدى را ۲۵۸ ه . ق دانسته اند ؛ ولى علمایى مانند ابن اثیر، ابن عربى، سبط ابن جوزى حنفى، صلاح الدین صفرى، ابن صباغ مالکى، ابن حجر مکى همانند شیعه سال ولادت او را ۲۵۵ ه . ق مى دانند. درباره ماه و روز ولادت مهدى موعود نیز – علاوه بر نیمه شعبان – ۲۳ رمضان، ۹ ربیع الاول، ۸ شعبان و… اشاره شده است ر.ک : فصلنامه انتظار، شماره ۱۱و۱۲، (مقاله مهدویت و مذاهب اسلامى)، ص ۳۴۰و۳۴۱
سه. اختلاف دیگر، درباره تبار و نام پدر مهدى موعود است. برخى از اهل سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن«ع» و بسیارى او را از نسل امام حسین دانسته اند. شمارى از دانشمندان سنى – همانند عالمان شیعه – نام پدر مهدى را حسن و آن حضرت را فرزند امام حسن عسکرى دانسته اند. برخى نیز بر اساس زایده اى که در یک حدیث وجود دارد، نام پدر آن حضرت را، همانند نام پدر رسول اکرم«ص» «عبداللَّه» دانسته اند.
اعتقاد یا اعتراف ؛ اعتقاد بنیادین به «اندیشه مهدویت»، شیعه را از سایر مکاتب و مذاهب متمایز مى کند. شیعه حیات و بالندگى خود را مدیون مهدویت است ؛ با آن زندگى و رشد مى کند ؛ نفس مى کشد ؛ امید رستگارى و نجات دارد ؛ هدایت و راهنمایى مى شود و… شیعه مهدویت را در امتداد «امامت» قرار داده و تمامى مسائل و امور سیاسى، فرهنگى، عقیدتى و اجتماعى خود را بر اساس آن تفسیر و تبیین مى کند. از آنجا که امامت در نزد شیعه، امرى، ضرورى، مداوم و جزء جدایى ناپذیر زندگى بشرى است ؛ لذا نمى توان محدویت و پایانى براى آن قائل شد ؛ از این رو «مهدویت» تجلّى کامل الگوى «امامت» است ر.ک : نگارنده، مقاله انتظار و انقلاب، فصلنامه انتظار، ش ۲، ص ۱۲۸..
به نظر ماربین، مستشرق معروف آلمانى در کتاب انقلاب بزرگ، از جمله مسائل اجتماعى بسیار مهم – که همیشه موجب امیدوارى و رستگارى شیعه شده است – همانا اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است. حتّى اگر آثار معتقدات مذهبى از بین برود، شیعه داراى آن سرمایه اى خواهد بود که شوکت و اقتدار حکومت خود را نگاه خواهد داشت همان، ص ۱۲۹..
اما اندیشه مهدویت در نزد اهل سنت، بار اعتقادى و عملى خاصّى ندارد و تنها اعتراف به روایات و اذعان به ظهور یکى از فرزندان پیامبر – مهدى موعود – در آخرالزمان است. این اعتراف و اقرار، تأثیر خاصى بر عملکرد فرهنگى، سیاسى و اجتماعى اهل سنت ندارد و چشم انداز نوینى فرا روى آنان نمى گشاید. حتّى بحث «انتظار» و بهره مندى از آثار گران مایه این آموزه مثبت، جایگاه برجسته اى در نظر و رأى آنان ندارد! متأسفانه روایات متواتر نبوى – که در آثار معتبر اهل سنت وجود دارد – با کم توجّهى آنان رو به رو شده و به دست فراموشى سپرده شده است!! (مهدویت۱، رحیم کارگر، کد: ۵/۵۰۰۰۲۷)
«اهل سنت و شیعه، در طى اعصار و مرور قرن ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول«ص» و فرزندان على و فاطمه«ع» – که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است – در هنگامى که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر«ص» و ملقّب به مهدى معرفى کرده اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشرى به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانى قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهى ها و نگرانى ها به راحتى و امنیّت و آسایش مبدّل مى شود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن مى گردند» لطف اللَّه صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۱۶۳..
از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده مى شود که در تمامى عصرها و دوران ها، این یک عقیده عمومى امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته اند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را – به جهت اینکه واجد صفات و نشانى هاى مهدى موعود نیستند – رد مى کردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمى شدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدى(عج) و بعضى از ویژگى ها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علماى بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کرده اند.
کسانى که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، مى دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدى آل محمد«ع»، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است ؛ چنان که چهار نفر از بزرگان علماى مذاهب چهارگانه اهل سنّت – ابن حجرشافعى مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمدبن ضیاءالحنفى، محمدبن احمد مالکى و یحیى بن محمدحنبلى – در جواب استفتایى، به صحّت اصل ظهور مهدى در آخرالزمان و اینکه عالم را پر از عدل و داد کند. و عیسى به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسماً فتواى مستدل و قاطع داده اند ر.ک : البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، باب ۱۳ ؛ به نقل از : امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۲۸۱..
این اتفاق نظر به حدّى است که تندروترین گروه هاى اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّى دفاع مى کنند و از عقاید مسلّم اسلامى مى دانند. حتّى احمد امین ازهرى مصرى – به رغم پاره اى سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت – اعتراف مى کند :
«اما در مورد اهل سنت باید گفت : ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدى) گرویده و به آن ایمان دارند». آن گاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانى، احادیث واردشده درباره امام مهدى(عج) را بر شمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین مى گوید : «امام شوکانى، به منظور اثبات درستى این عقیده، کتابى نوشته و آن را «التوضیح فى تواتر ماجاء فى المنتظر والدجال والمسیح» نامیده است المهدى و المهدویت، ص ۴۱ و ۴۸ و ۱۱۰ ؛ به نقل از : در انتظار ققنوس، ص ۴۶ و ۴۷.
ابن خلدون نیز – به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت – اذعان مى کند :
«اعلم انّ فى المشهور بین الکافه من اهل الاسلام على ممرّ الاعصار انّه لابدّ فى آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤیّد الدین و یظهر العدل…»؛ «مشهور بین همه مسلمانان – در همه عصرها – این است که به یقین در آخرالزمان، فردى از خاندان نبوت ظهور مى کند ؛ که دین را مدد مى رساند و عدل را مى گستراند. مسلمانان از او پیروى مى کنند و به همه کشورهاى اسلامى حاکم مى شود. او مهدى نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسى نیز پس از او نازل مى شود و دجّال را مى کشد و یا در کشتن او، مساعدت مى کند و در نماز به مهدى اقتدا خواهد کرد». مقدمه العبر، ص ۳۶۷.
ابن حجر هیثمى گفته است : «اعتقاد به وجود مهدى منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امرى لازم است. عیسى و دجّال در زمان او ظاهر مى شوند و هر جا «المهدى» به طور مطلق آورده شود، مراد او است». البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ص ۱۶۹.
.
ابن ابى الحدید، روشن تر از همه مى گوید : «قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین على انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضى الاّ علیه»؛ «میان همه فرقه هاى مسلمین، اتفاق قطعى است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمى پذیرد ؛ مگر پس از ظهور مهدى(عج)» شرح نهج البلاغه، ج ۱۲، ص ۵۳ ؛ آینده جهان، ص ۱۴۶..
و سویدى نیز گفته است : «آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدى آن کسى است که در آخرالزمان قیام مى کند و زمین را از عدل و داد پر مى کند و احادیث راجع به مهدى و ظهور او بسیار است» امامت و مهدویت، ج ۲ ص ۳۱۲ ؛ آینده جهان، ص ۱۴۵.
در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام «مهدى موعود»، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگى هاى آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، مى پردازند. بعضى از این کتاب ها، عبارت است از :
۱. البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، ملاعلى متقى هندى (م ۹۷۵) ؛
۲. عقدالدرر فى اخبار الامام المنتظر، جمال الدین یوسف دمشقى (قرن هفتم) ؛
۳. مناقب المهدى، حافظ ابى نعیم اصفهانى (م قرن پنجم) ؛
۴. العرف الوردى فى اخبارالمهدى، سیوطى (م ۹۱۱) ؛
۵. البیان فى الاخبار صاحب الزمان، محمدبن یوسف گنجى شافعى (م ۶۵۸) ؛
۶. مهدى آل الرسول، على بن سلطان محمد هروى حنفى ؛
۷. فرائد فوائد الفکر فى ظهور المهدى المنتظر، شیخ مرعى.
همچنین کتاب هایى مانند : مسند احمدبن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحیح ابو عیسى ترمذى، المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابورى، کنزالعمال متقى هندى و… به این انگاره مهم دینى پرداخته اند.
بر این اساس، احادیث نبوى درباره قیام مهدوى، به اندازه اى فراوان است که در کمتر موضوعى به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانى، به متواتر بودن احادیث مهدى، تصریح کرده اند. احمدبن محمدبن صدیق شافعى مغربى در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدى موعود را به شیوه اى بى نظیر و بى سابقه اثبات مى کند ر.ک : ابراز الوهم المکنون، ص ۴۳۷..
حافظ ابو عبداللَّه گنجى شافعى نیز مى گوید : «احادیث پیامبراکرم«ص» درباره مهدى – به دلیل راویان بسیارى که دارد – به حد تواتر رسیده است» البیان، باب ۱۱ ؛ منتخب الاثر، ص ۳۶.
ابن حجر عسقلانى در کتاب فتح البارى مى گوید : «اخبار متواترى رسیده است که مهدى از این امت است و عیسى فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند» فتح البارى، ج ۵، ص ۳۶۲..
بیهقى نوشته است : «احادیث مربوط به خروج مهدى، صحیح ترین اسناد را دارد» الاعتقاد و الهدایه الى سبیل الرشاد، ص ۱۲۷. و…
این امر به حدّى براى برخى از علماى اهل سنّت، داراى اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدى مخالفت کرده اند. در کتاب هاى فرائد السطین، البرهان، العرف الوردى و… از جابربن عبداله انصارى از پیامبر اکرم«ص» نقل کرده اند که : «من انکر خروج المهدى فقد کفر بما انزل على محمد«ص»»؛ ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۱۰۸ ؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۳۲ ؛ البرهان، ص ۱۷۷. ؛ «هر که ظهور مهدى را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است».
در روایت دیگرى نیز نقل کرده اند : «من کذّب بالمهدى فقد کفر»؛ عقد الدرر، ص ۱۵۷ ؛ منتخب الأثر، ص ۱۴۹. ؛ «هر کس مهدى را انکار کند، به راستى کافر است».
معرفى مهدى موعود
در منابع روایى اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحى از پیامبر اکرم«ص» درباره مهدى موعود نقل شده که براى معرّفى و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روایت در این زمینه نقل مى شود ؛ آن گاه سیماى کلى آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان مى گردد.
۱. شیخ ابراهیم حموى شافعى در فرائدالسمطین از رسول خدا«ص» نقل کرده است : «انّ خلفائى و اوصیائى و حجج اللَّه على الخلق بعدى اثناعشر اوّلهم اخى و آخرهم ولدى ؛ قیل یا رسول اللَّه! و من اخوک؟ قال : علىّ بن ابى طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال : المهدى(عج) ؛ یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و الّذى بعثنى بالحقّ بشیراً و نذیراً لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّى یخرج به ولدى المهدىّ فینزل روح اللَّه عیسى بن مریم فیصلّى خلقه»؛ کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۰، ج ۲۷ ؛ بحارالانوار، ج، ۴۷، ص ۷۱. ؛ «خلفا و جانشینان من و حجّت هاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند : اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم ؛ گفته شد : اى رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود : على بن ابى طالب. سؤال شد : فرزندت کیست؟ فرمود : مهدى، که زمین را از قسط و عدل آکنده مى سازد ؛ همان سان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند. (پس از خروج او) عیسى پسر مریم پشت سرش به نماز مى ایستد».
۲. در سنن ابى داوود و تذکرة خواص الامه از عبداللَّه بن عمر نقل شده است که گفت : «قال رسول اللَّه«ص» : یخرج من آخرالزمان رجل من ولدى اسمه کاسمى و کنیته ککنیتى یملأ الارض عدلاً کما ملئت جوراً، فذلک المهدى»؛ تذکرة الخواص الامه، ص ۳۷۷ ؛ سنن ابى داوود، ج ۲، ص ۴۲۰. ؛ «رسول خدا«ص» فرمود : در آخرالزمان، مردى از فرزندان من قیام مى کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است ؛ زمین را از عدل پر مى سازد ؛ چنان که از ظلم پر شده است و او مهدى(عج) است».
۳. متقى هندى در کنزالعمال آورده است : «اِنّ عَلیّاً سأل النبىُّ : اَمِنّا آل محمد المهدى ام مِنِ غیرِنا؟ قال رسول اللَّه : بَل مِنّا یَختِمُ اللّهُ به کَما فَتَح بنا و بنا یُنقَذون من الفتنة، کَما اُنقِذوا من الشِّرکِ و بنا یُؤلَّفُ الّلهُ بینَ قلوبِکم بعدَ عداوةِ الشِّرکِ»؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۲۶۳. ؛ «على«ع» از پیامبر«ص» پرسید : آیا مهدى(عج) از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود : بلکه (او) از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد) ؛ چنان که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل هایتان را پس از کینه و دشمنى به یکدیگر پیوند داد».
۴. پیامبر اکرم«ص» فرموده است : «لا تقوم الساعة حتّى…یخرُج من عترتى… مَن یملأها قسطاً و عدلاً کما مُلِئت ظلماً و عدواناً»؛ عقد الدرر، ص ۳۶ ؛ الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۴۸۴. ؛ «قیامت فرا نرسد تا اینکه کسى از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان که پر از ظلم و تجاوزهاى آشکار شده، آکنده از عدل و داد کند».
۵. از رسول خدا«ص» نقل شده است : «لیبعَثَنَّ اللّه من عترتى رجلاً افرق الثنایا اَجلى الجبهة یملکُ الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضاً»؛ ینابیع المودّة، ص ۴۲۳ ؛ اسعاف الراغبین، باب ۳، ص ۱۳۵ . ؛ «همانا خداوند از عترتم، مردى را برمى انگیزاند که دندان هایش برّاق و گشاده اند و پیشانى اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل مى کند و مال را به نحوى خاص زیاد مى گرداند».
۷. در کتاب «الجمع بین الصّحاح السّتة» روایت مشهورى را از پیامبر اکرم«ص» نقل مى کند که : «لو لم یبق من الدنیا الاّ یومُ واحدُ لَطَوَّل اللّهُ ذلک الیوم حتّى یُبعَث رجلُ منّى و من اهل بیتى یواطى ء اسمه اسمى»؛ العمده، ص ۴۳۴ ؛ ارشاد مفید، ص ۳۲۶. ؛ «اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداى تعالى آن روز را چنان طولانى کند تا در آن روز مردى از من یا از بیتم قیام مى کند که اسم او اسم من است…».
با بررسى و مطالعه منابع روایى اهل سنّت، سیماى کلى حضرت مهدى(عج) را چنین مى توان تصویر کرد : او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان رواى زمین، پادشاه و فرمان رواى انسان ها، امام و پیشواى مردم، ولىّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و… است.
– او از اهل بیت است ؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح مى کند ؛
– مهدى از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است ؛
– مهدى از فرزندان حسین است ؛
– او کسى است که عیسى بن مریم پشت سرش نماز مى خواند ؛
– او مال را فراوان مى بخشد و آن را شمارش نمى کند ؛
– معادن را استخراج و اموال را تقسیم مى کند ؛
– مال را مى بخشد و بر کارگزاران خود سخت گیرى مى کند و بر مسکینان مهربانى مى ورزد ؛
– خداوند، زمین را به واسطه او زنده مى کند. او در آنجا عدالت مى ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده مى شود ؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود ؛
– از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند ؛
– خداوند او را براى فریادرسى مردمان برمى انگیزد ؛ امت در زمان او متنعّم و بهره مند مى شوند و زمین محصولات خود را، بیرون مى ریزد.
– او بر تمام کشورها و شهرها مستولى مى شود و لشکرهاى کفر را شکست مى دهد.
– دین اسلام و توحید به وسیله او، عالم گیر خواهد شد و در زمین کسى نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهى دهد و… براى مطالعه بیشتر و بررسى منابع روایات ر.ک : نگارنده، آینده جهان، ص ۱۴۶ – ۱۵۰ (به نقل از : کنزالعمال، ج ۱۴ ؛ ینابیع المودة ؛ العرف الوردى فى الاخبار المهدى ؛ المعجم الکبیر ؛ البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان ؛ فرائدالسمطین ؛ عقدالدرر ؛ المهدى المنتظر ؛ الفتن و الملاحم و…)..
در پایان باید خاطر نشان کرد که، به رغم فراوانى و تواتر احادیث مربوط به مهدى آخرالزمان، این اعتقاد به صورت جدى و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد عبدالعلیم بستوى، المهدى المنتظر (مکه : مکتبةالمکتبة، ۱۴۲۰)، ج ۱، ص ۶۰)
موارد اختلاف شیعه و سنی در مهدویت
یک. شخصى یا نوعى بودن مهدى(عج)؛ یکى از اختلافات مهم در این باره آن است که آیا مهدى(عج) شخصیتى معیّن و شناخته شده است یا شخصیتى نامعیّن و ناشناخته است که با این نام و اوصاف خواهد آمد. بسیارى از علماى اهل سنت، مهدویت را «نوعى» دانسته، مى گویند : پس از این در آخرالزمان، در زمانى نامشخص فردى نامعیّن، از پدر و مادرى ناشناخته با این نام و اوصاف متولّد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد.
اما شیعه امامیه و شمارى از اهل سنت، مهدى(عج) را شخصى، یعنى فردى شناخته شده و معیّن مى دانند و معتقدند : او بیش از این متولد شده و هم اکنون به زندگى خود ادامه مى دهد. معتقدان به شخصى بودن مهدویت، مصداق بشارت هاى رسول خدا درباره مهدى را، همان مهدى موعود، فرزند امام حسن عسکرى«ع» دانسته اند.
در بررسى احادیث مهدى و اسناد و مدارک دیگر اسلامى، به دلایل و شواهدى بر مى خوریم که مهدویت شخص را تأیید مى کند براى مطالعه و ارزیابى این دلایل ر.ک : فصلنامه انتظار، شماره ۱۱و۱۲، (مقاله مهدویت و مذاهب اسلامى)، ص ۳۴۳-۳۴۶.. «مهدویت نوعى» پیامدهاى منفى فراوانى دارد ؛ چون بر اساس آن، در جهان کنونى، اولى الامرى معصوم، امام و خلیفه قریشى تبار و فردى معصوم از اهل بیت که همراه قرآن باشد، وجود نخواهد داشت. در نتیجه شمار زیادى از احادیث صحیح رسول خدا تکذیب خواهد شد و از آنجا که ساحت مقدس رسول حق، از هر گونه دروغى منزّه است ؛ پس باید اولى الامر معصوم، خلیفه اى قریشى تبار و فردى معصوم از اهل بیت، در جهان وجود داشته باشد.
دو. تولّد و نام پدر حضرت مهدى(عج) ؛شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسکرى است که سال ۲۵۶ ه . ق متولّد شد و پدرش امام حسن عسکرى بر امامت او تصریح کرده است. او سپس به اذن خدا، غیبت صغرى و کبرى نمود. غیبت صغرى هنگامى بود که خداوند، وى را از نیرنگ حکومت عباسى نجات داد. وى از هنگام تولّد، مخفى زیسته، پدرش او را از دیده ها، پنهان مى کرد. پس از وفات پدرش در ۲۶۰ ه . ق شیعیان به واسطه نوّاب اربعه، با او ارتباط داشتند. نیابت آنان ۶۹ سال (۲۶۰-۳۲۹ ه .ق) طول کشید. غیبت کبرى، پس از وفات نایب چهارم آغاز شد.
اما بیشتر اهل سنت معتقدند که مهدى هنوز متولّد نشده و در آخرالزمان به دنیا مى آید. برخى از آنان نیز روایت هایى نقل مى کنند که مهدى آخرالزمان، هم نام پیامبر بوده و پدرش هم نام پدر گرامى رسول خدا (عبداللَّه) است. دسته اى از اهل سنّت که تولّد حضرت مهدى را پذیرفته اند، درباره سال ولادت یا ماه و روز آن و نیز پدر گرامى او، اختلافاتى با شیعه دارند.
برخى از علماى اهل سنت (مانند عبداللَّه بن محمد مفارقى، ابن طلحه شافعى، دیار بکرى و…) سال ولادت مهدى را ۲۵۸ ه . ق دانسته اند ؛ ولى علمایى مانند ابن اثیر، ابن عربى، سبط ابن جوزى حنفى، صلاح الدین صفرى، ابن صباغ مالکى، ابن حجر مکى همانند شیعه سال ولادت او را ۲۵۵ ه . ق مى دانند. درباره ماه و روز ولادت مهدى موعود نیز – علاوه بر نیمه شعبان – ۲۳ رمضان، ۹ ربیع الاول، ۸ شعبان و… اشاره شده است ر.ک : فصلنامه انتظار، شماره ۱۱و۱۲، (مقاله مهدویت و مذاهب اسلامى)، ص ۳۴۰و۳۴۱
سه. اختلاف دیگر، درباره تبار و نام پدر مهدى موعود است. برخى از اهل سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن«ع» و بسیارى او را از نسل امام حسین دانسته اند. شمارى از دانشمندان سنى – همانند عالمان شیعه – نام پدر مهدى را حسن و آن حضرت را فرزند امام حسن عسکرى دانسته اند. برخى نیز بر اساس زایده اى که در یک حدیث وجود دارد، نام پدر آن حضرت را، همانند نام پدر رسول اکرم«ص» «عبداللَّه» دانسته اند.
اعتقاد یا اعتراف ؛ اعتقاد بنیادین به «اندیشه مهدویت»، شیعه را از سایر مکاتب و مذاهب متمایز مى کند. شیعه حیات و بالندگى خود را مدیون مهدویت است ؛ با آن زندگى و رشد مى کند ؛ نفس مى کشد ؛ امید رستگارى و نجات دارد ؛ هدایت و راهنمایى مى شود و… شیعه مهدویت را در امتداد «امامت» قرار داده و تمامى مسائل و امور سیاسى، فرهنگى، عقیدتى و اجتماعى خود را بر اساس آن تفسیر و تبیین مى کند. از آنجا که امامت در نزد شیعه، امرى، ضرورى، مداوم و جزء جدایى ناپذیر زندگى بشرى است ؛ لذا نمى توان محدویت و پایانى براى آن قائل شد ؛ از این رو «مهدویت» تجلّى کامل الگوى «امامت» است ر.ک : نگارنده، مقاله انتظار و انقلاب، فصلنامه انتظار، ش ۲، ص ۱۲۸..
به نظر ماربین، مستشرق معروف آلمانى در کتاب انقلاب بزرگ، از جمله مسائل اجتماعى بسیار مهم – که همیشه موجب امیدوارى و رستگارى شیعه شده است – همانا اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است. حتّى اگر آثار معتقدات مذهبى از بین برود، شیعه داراى آن سرمایه اى خواهد بود که شوکت و اقتدار حکومت خود را نگاه خواهد داشت همان، ص ۱۲۹..
اما اندیشه مهدویت در نزد اهل سنت، بار اعتقادى و عملى خاصّى ندارد و تنها اعتراف به روایات و اذعان به ظهور یکى از فرزندان پیامبر – مهدى موعود – در آخرالزمان است. این اعتراف و اقرار، تأثیر خاصى بر عملکرد فرهنگى، سیاسى و اجتماعى اهل سنت ندارد و چشم انداز نوینى فرا روى آنان نمى گشاید. حتّى بحث «انتظار» و بهره مندى از آثار گران مایه این آموزه مثبت، جایگاه برجسته اى در نظر و رأى آنان ندارد! متأسفانه روایات متواتر نبوى – که در آثار معتبر اهل سنت وجود دارد – با کم توجّهى آنان رو به رو شده و به دست فراموشى سپرده شده است!! (مهدویت۱، رحیم کارگر، کد: ۵/۵۰۰۰۲۷)