خانه » همه » مذهبی » مهدویت و سیر تاریخی آن در اندیشه شیعه

مهدویت و سیر تاریخی آن در اندیشه شیعه


مهدویت و سیر تاریخی آن در اندیشه شیعه

۱۳۹۲/۱۱/۰۸


۶۰ بازدید

مهدویت و سیر تاریخی آن در اندیشه شیعه

ایسکا (پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): یکی از شبهات مطرح در مورد مهدویت، این موضوع است که روایات مهدوی ساخته و پرداخته شیعه هستند و علمای شیعه به دلیل حیرت و سرگردانی بعد از امام عسگری(ع) به جعل احادیث مهدوی پرداخته اند، برای روشن شدن این مطلب گفتگویی را با حجت الاسلام و المسلمین گودرزی از محققان پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی انجام داده ایم.

با توجه به اینکه برخی عقیده دارند روایات مهدوی ساخته و پرداخته شیعه است لطفا بفرمائید روایاتی مهدوی از چه زمانی در کتب شیعه وارد شده اند؟

مهدویت و سیر تاریخی آن در اندیشه شیعه

ایسکا (پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): یکی از شبهات مطرح در مورد مهدویت، این موضوع است که روایات مهدوی ساخته و پرداخته شیعه هستند و علمای شیعه به دلیل حیرت و سرگردانی بعد از امام عسگری(ع) به جعل احادیث مهدوی پرداخته اند، برای روشن شدن این مطلب گفتگویی را با حجت الاسلام و المسلمین گودرزی از محققان پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی انجام داده ایم.

با توجه به اینکه برخی عقیده دارند روایات مهدوی ساخته و پرداخته شیعه است لطفا بفرمائید روایاتی مهدوی از چه زمانی در کتب شیعه وارد شده اند؟

روایاتی که به موضوع مهدویت پرداخته اند، از زمان ائمه طاهرین بوده است و اینگونه نبوده که بعد از دوره ای به نام حیرت و سرگردانی به جعل این اعتقاد پرداخته یا به قول عده ای این اعتقاد را بسازند. یا به اعتقاد عده ای دیگر برخی از امامان به گمان اینکه افرادی( نظیر محمدبن عبدالله بن حسن ) مهدی موعود هستند با وی بیعت کنند. چرا که تاریخ این را رد کرده است. اگر چه برخی مذاهب نظیر زیدیه سعی در تحریف بخشی از این موضوع نموده اند، اما با این همه شیعه نه به مهدی بودن شخصی غیر از فرزند امام عسگری(ع) معتقد است و نه در اثنای تاریخ به جعل این اعتقاد پرداخته است. البته باید به این نکته اعتراف کرد که پرداختن به این موضوع در ابتدای دوره غیبت، بخصوص در دوره غیبت صغری کمرنگ بوده ولی فقدان و نبود این عقیده و حیرانی و سرگردانی شیعه امری دروغ و به دور از واقعیت است.

چرا در دوره غیبت صغری بحث مهدویت کمرنگ بوده است؟

در مورد کمرنگ بودن این موضوع در آن دوره می توان به دلایل زیر اشاره کرد.

1. بعد از خلافت امیر المومنین (ع) و دوره خلافت امام حسن (ع) شیعیان منصب و قدرت رسمی برای بیان و تبیین اعتقادات خود نداشته اند. این اتفاق بعد از حادثه جانگداز کربلا به شدت مشهود است. به گونه ای که در دوره کوتاهی که جنگ قدرت بین بنی عباس و بنی امیه درگرفت، مکتب فقهی و اعتقادی شیعه توسط امام محمد باقر (ع) و فرزند ایشان جعفر بن محمد (ع) در سطح عالی علمی نور افشانی کرد. اما با قدرت گرفتن بنی عباس بازهم فشار و خفقان بر شیعیان افزایش یافت. این فشارها آنقدر زیاد بود که حتی امامان از معرفی وصی و جانشین خود نیز اجتناب می کردند.به طور مثال امام صادق (ع)در وصیت نامه خود پنج نفر را به عنوان وصی نام بردند که در میان آن¬ها منصور خلیفه عباسی ،فرماندار مدینه،پسرش عبدالله و حمیده همسرش بودند تا بدین وسیله از آسیب رسیدن به جانشین واقعی خود یعنی امام کاظم جلوگیری نمایند. و این فشارها به آنجا رسیده بود که جانشین خود را به یاران و شیعیان نیز معرفی نکرده بود. حتی بعدها هنگامی که زراره می خواهد امام را به مردم معرفی کند مردد می ماند که آیا هنوز باید تقیه کند یا حضرت را علنا معرفی کند از این رو قرآن را جلوی دیدگانش قرار می دهد و می گوید هر که را این قرآن امام قرار داده، امام است.

2. اما دلیل دیگری که بی شک در کمرنگ بودن مسئله غیبت و مهدویت تأثیرگذار بود، امکان ارتباط با امام بواسطه وجود نواب اربعه بود. این ارتباط که در طول 69 سال غیبت صغری بطول انجامید، کمتر شیعیان را به نگارش آثار علمی و مکتوب پیرامون اعتقاد به مهدویت حجة بن الحسن و مسئله غیبت ترغیب می کرد. اما بعد از سال 329 هجری که دوره غیبت صغری به پایان رسید، جنب و جوش و تکاپو برای نگارش این دست از کتب و مقالات بوجود آمد. رفع شبهات و پرسش هایی که شیعیان با آن مواجه بودن هدف اصلی این کتب و مقالات بود.

جدای از دلایلی مانند عدم آگاهی مردم، فشارهای خلفای ظلم چقدر در غیبت حضرت موثر بودند؟

اساسا مسائل مربوط به مخفی بودن تولد وغیبت حضرت و تعداد افراد محدودی که از تولد حضرت مطلع بودند به همین فشارها مرتبط است. بعد از غیبت نیز این جریان ادامه داشت. حتی سفراء و نواب حضرت در دوره غیبت صغری نیز تقیه می کردند و گاهی مورد شکنجه قرار می گرفتند، به گونه ای که حسین بن روح نوبختی( نائب سوم) پنج سال در زندان مقتدر عباسی به سر برد. البته این جریان رفته رفته و با افول قدرت بنی عباس و بوجود آمدن حکومت شیعی آل بویه، عرصه را برای ابراز وجود علمی و سیاسی شیعیان از بین رفت. اگر چه همچنان خطراتی که منجر به مهاجرت و گاهی شهادت علمای شیعه می شد ادامه داشت به نحوی که شهادت دو تن از فقهای بنام شیعی معروف به شهید اول و ثانی در همین دوره رقم خورد. اما با این وجود دانشمندان شیعی همچون شیخ مفید و شیخ طوسی به عرصه های علمی ورود پیدا کرده و به تبیین و تدوین عقاید شیعی پرداختند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد