مهدی(ع) و نجات مردم از گمراهی و فتنه آخرالزمان
۱۳۹۴/۱۲/۰۶
–
۲۳۷ بازدید
مهدی(ع) و نجات مردم از گمراهی و فتنه آخرالزمان
رسول خدا(ص) فرمود: مردم به وسیله ما از گمراهی و فتنه نجات پیدا می کنند همچنان که به واسطه ما از گمراهی شرک خلاص شدند و همان طور که خدا برای ما در بین قلب و دین آن ها بعد از عداوت و شرک ایجاد الفت کرد.
کتابهای “ملاحم و فتن” دستهای از منابع حدیثی است که به اوضاع آخرالزمان و ظهور امام عصر(عج) میپردازد. البته این مبحث در میان شیعه غالبا با عنوان ملاحم و در میان اهل سنت بیشتر با عنوان فتن تعبیر شده و هر دو فرقه کتابهای خود را به همین نام ها خواندهاند.
مهدی(ع) و نجات مردم از گمراهی و فتنه آخرالزمان
رسول خدا(ص) فرمود: مردم به وسیله ما از گمراهی و فتنه نجات پیدا می کنند همچنان که به واسطه ما از گمراهی شرک خلاص شدند و همان طور که خدا برای ما در بین قلب و دین آن ها بعد از عداوت و شرک ایجاد الفت کرد.
کتابهای “ملاحم و فتن” دستهای از منابع حدیثی است که به اوضاع آخرالزمان و ظهور امام عصر(عج) میپردازد. البته این مبحث در میان شیعه غالبا با عنوان ملاحم و در میان اهل سنت بیشتر با عنوان فتن تعبیر شده و هر دو فرقه کتابهای خود را به همین نام ها خواندهاند.
سید بن طاووس (م ۶۶۴) عالم شیعی با استفاده از کتابهای فتن اهل سنت کتاب “التشریف بالمنن” معروف به “الملاحم و الفتن” را جمع آوری کرده است. کتاب حاضر- که در نگاه نخست بخش عمده آن درباره آخرالزمان شناسی و نشانههای ظهور به نظر میآید- در دیدگاه محدثان و عالمان شیعه، پس از سید اهمیت فراوانی یافته است و از احادیث آن به مثابه روایاتی درباره علامتهای ظهور بهره بردهاند.
علامه مجلسی روایات الفتن را به نقل از ابن طاووس گزارش کرده و دیگر محدثان بعدی نیز چنین کردهاند. سید در این کتاب حدود ۴۲۵ تا ۴۵۰ روایت را نقل کرده است که از این روایتها تنها حدود ۱۷۰ روایت به بحث مهدویت و نام و اوصاف مهدی(عج)، نشانههای ظهور، مدت زمان حکومت، اوصاف حکومت و یاران حضرت مهدی(عج) میپردازند.
در این مجال قسمت هایی از این کتاب گرانقدر مهدوی را متذکر می شویم.
زهری می گوید: مهدی(ع) از فرزندان فاطمه (ع) است.
عاصم از امیر المومنین(ع) روایت کرده که فرمود: مهدی(ع) مردی است از من.
ابان بن ولید می گوید: از ابن عباس در آن موقعی که نزد معاویه بود شنیدم که می گفت: خدا مهدی(ع) را از ما خانواده مبعوث می کند.
مکحول از علی بن ابی طالب(ع) روایت کرده که فرمود: به رسول خدا(ص) گفتم آیا مهدی(ع) از ما ائمه هدی است یا از غیر ما؟ فرمود: از ما خواهد بود، دین به ما ختم می شود همچنان که به ما افتتاح شد، مردم به وسیله ما از گمراهی و فتنه نجات پیدا می کنند همچنان که بواسطه ما از گمراهی شرک خلاص شدند به جهت ما است که خدا بعد از عداوت و فتنه قلوب آن ها را در دین با یکدیگر مهربان کرد همان طور که خدا برای ما در بین قلب و دین آن ها بعد از عداوت و شرک ایجاد الفت کرد.
زهری از عائشه از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود: مهدی(ع) مردی از عترت من است که طبق سنت من قتال می کند همان طور من که برای قرآن قتال کردم.
قتاده می گوید: (رسول خدا(ص) فرمود:) مهدی(ع) مردی است از عترت من که طبق سنت من قتال خواهد کرد همچنان که من طبق وحی قتال کردم.
ابو سعید خدری از حضرت محمد بن عبدالله(ص) روایت کرده که فرمود: مهدی(ع) از عترت من است.
عبدالله بن عمر می گوید: مردی از فرزندان حسین از طرف مشرق خروج می کند که اگر کوه ها او را استقبال کنند (که از او جلوگیری نمایند) آنها را خراب کرده جاده خود قرار می دهد.
عبدالله بن عمر گوید: مهدی آن کسی است که عیسی بن مریم(ع) بر او نازل می شود و پشت سر او نماز می خواند.
ابو سعید از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود: مهدی(ع) مردی است از من.
محمد بن حنفیه از پدر بزرگوارش علی(ع) از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود: مهدی(ع) از ما اهل بیت است. فصل عبدالله بن عمر می گوید: مردم را پنج فتنه و شورش است که دو تای آن ها گذشته و سه تای آنها در این امت خواهد بود: 1- فتنه و آشوب ترک 2- شورش و فتنه روم 3- فتنه و شورش دجال که بعد از آن فتنه و شورشی نیست. در روایت دیگر از عبدالله بن عمر رسیده که گفت: فتنه و آشوب سه تا است که دو تای آن ها واقع شده و یکی باقی مانده است که آن فتنه و شورش ترک است که در جزیره اتفاق می افتد. فصل عبدالرحمان از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود: دجال با هشتاد هزار نفر در اطراف کرمان نزول می کند که صورت های آن چون سپرهای عریض و پهن خواهد بود، پوستین و نعل های موئی می پوشند. فصل کعب می گوید: (رسول خدا فرمود:) گروه ترک خروج می کنند یک نوع خروجی که غیر از قطیعه چیزی از آن ها جلوگیری نمیک ند. قربانی اعظم خدا در بین آنها خواهد بود.
فصل حذیفه می گوید: (رسول خدا؟) به اهل کوفه فرمود: قومی شما را از کوفه خارج می کنند که دارای این صفاتند: چشم های کوچک، بینی های پهن، صورت های آن نظیر سپرهای عریض آهنین، نعل موئی می پوشند و مال های سواری خود را به نخل جوخا (محلی که خرما را خشگ می کنند – فرهنگ – یا یکنوع درخت خرمائی؟) می بندند، از سوارخ ها و مجاری فرات آب می اشامند. فصل عبدالله بن عمر می گوید: خدمت (رسول خدا(ص)) آمدیم، فرمود: شما چه کسانی هستید؟ گفتم: از اهل عراق فرمود: قسم به آن خدائیک ه غیر از او خدائی نیست که بنوقنطورا (ملت ترک) شما را از خراسان و سیستان می رانند یک نوع راندن با سرعتی تا اینکه وارد ابله (شهری است در بصره) می شوند و اسبی را در آن باقی نمی گذارند، بعد از آن نزد اهل بصره می فرستند که یا باید از شهرهای ما خارج شوید یا اینکه ما بر شما وارد خواهیم شد. فرمود: بنو قنطورا به سه فرقه تقسیم می شوید: یک فرقه از آن ها در کوفه و فرقه دیگر در حجاز و فرقه سوم در زمین بادیه یعنی زمین عرب جای گزین خواهند شد و کار عراق به جائی می رسد که احدی قفیز و درهمی در آن نخواهد یافت، فرمود: این موضوع موقعی انجام می گیرد که کودکان، حاکم و فرمان فرما شوند به خدا قسم که همینطور هم خواهد شد و تا سه دفعه این سخن خود را اعاده فرمود.
فصل ابو هریره از حضرت محمد بن عبدالله(ص) روایت کرده که فرمود: قیامت قیام نمی کند تا اینکه شما با گروه ترکی که دارای این صفاتند قتال کنید: 1-صورت های آن ها سرخ 2- چشمان آن ها کوچک 3- بینی های آنان عریض و پهن 4- صورت های آن ها نظیر سپرهای آهنین عریض و پهن خواهد بود. فصل ابو هریره می گوید: اول کسیکه از اطراف خاک عرب وارد می شود مردمی هستند که دارای صورت های سرخ باشند، صورت آنان چون سپر های پهن و عریض خواهد بود. عمر به مسلمین می گفت: دشمنانی هستند که صورتشان چون سپر و چشمانشان چون وزغ (حیوانی است شبیه سوسمار) آن ها را رها کنید همچنانکه آن ها شما را رها کنند. فصل تبیع می گوید: وقتی که بیرق های زردی وارد مصر شدند و بر مصر غلبه پیدا کرده بر منبر آن نشستند لازم است که اهل شام در زمین سرداب هائی کنده (خود را پنهان کنند)زیرا که آن واقعه بلائی است.
ابو هریره گوید: در شبی آتش سوزانی خارج می شود که روشنائی آن بگردن شترها یا به گیاهان سبز خواهد رسید از آتش آن ها حذر کنید.
مولف گوید: این حدیث متضمن این معنی است که گردن های شتران یا گیاهان نور می دهند ولی ذکر نشده که در بصری اتفاق می افتد پس اماکن دارد که این آتش همان آتش حجاز باشد، زیرا که آن آتشی استکه گردن های شتران یا شاخ و برگ گیاهان بوسیله آن، نور می دهد. فصل کعب می گوید: نزدیک است که آتشی در یمن خارج شود که مردم را به سوی شام روانه کند آن آتش صبح می کند موقعی که آنها صبح کنند و می خوابد در آنوقتی که آنها می خوابند و شب می کند آنموقعی که آنها شب می کنند، گردن شتران یا شاخ و برگ گیاهان سبز در بصری از آن آتش نورانی می شود، موقعی که این موضوع را شنیدید به طرف شام خروج کنید. فصل زهری می گوید: آتشی از حجاز خارج می شود که گردن های شتران یا شاخ و برگ گیاهان در بصری روشن خواهد شد. فصل نعیم از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایتکرده که فرمود: آتشی از عدن (جزیره ای است در یمن – قاموس) مردم را با میمون و خوک ها جمع میکند که هر جا شب کنند و هر وقت بخوابند با آنها خواهد بود و آنچه که از آنها ساقط شود برای آن آتش است.
فصل ارطاه می گوید: چهل شب در مشرق آتش و دود خواهد بود. فصل عمر بن خطاب روزی در مکه گفت: ای اهل یمن شما باید قبل از دو موضوع هجرت کنید اول از آنها این است که اهل حبشه خارج می شوند تا به این مکان من میرسند، دوم آتشی از عدن خارج می شود که مردم و جنبندگان و وحوش و درندگان را میراند، موقعیکه آن آتش به ایستد آنها هم می ایستند و موقعی که حرکت کند آنها نیز حرکت می کنند. کعب می گوید: موقعی که انسانی یا حیوانی برو در آید آتش به او می گوید: برو درآمدی و بزمین افتادی، آرزو داشتی که قبل از امروز به سوی بصری هجرت کنی آن آتش چهل سال برقرار خواهد بود و کسی خود را بان گرم نمی کند مگر اینکه جز جهنمی ها بشمار می رود. حتی از کافر می پرسند: (این چه آتشی است) می گوید: این همان آتشی است که به ما وعده می دادند. (عمر گفت:) شما چه حالی دارید آن موقعی که این علامت بزرگ را ببینید، ناظری که از شما به طرف مشرق نظر کند می بیند که آن آتش روشن است بعد که به طرف مغرب نظر نماید خواهد دید که زراعت آن آتش سبز است و به یکدیگر چسبیده خارج می شوند، آیا آن اعمال ناپسندی را که امروز انجام می دهید انجام خواهید داد درصورتیکه شما به ان علامت بزرگ نظر می کنید؟ به خدای کعبه قسم که به آن علامت نظر می کنید و اعمال خود را انجام می دهید.
ابن عمر می گوید: نزدیک است که بنی قنطورا ابن کنکر (ملت ترک یا سودان) خروج کنند و اهل خراسان را به سرعت برانند تا اینکه مال های سواری خود را نهر ابله وارد می کنند و می فرستند نزد اهل بصره که: یا باید شما هم به ما ملحق شوید یا بصره را برای ما خالی کنید پس یک قسمت به ایشان و یک قسمت به اعراب و یک قسمت به شام محلق می شوند.
کعب می گوید: گروه ترک با غضب وارد می شود و از دجله و فرات آب می آشامند و در جیره فعالیت زیادی می کنند و اهل اسلام از شدت تحیر نمی توانند در مقابل آنها هیچ گونه استقامتی بنمایند. پس خدای تعالی برف زیادی توام با باد شدید و یخ بر آنها مسلط می کند و آنها خشگ می شوند، چند روزی که اقامت کردند امیر اهل اسلام به مسلمین می گوید: ای اهل اسلام آیا گروهی هست که جان خود را در راه خدا فدا کند و ببیند که خدا با این گروه چه عملی انجام داد؟ بعد از آن ده سوار پیش قدم شده می روند به سوی قوم ترک و می بینند که همه خشگ و نابود شده اند. آنگاه مراجعت نموده می گویند: خدا شما را کفایت نمود و خدا آنها را تا آخرین نفر هلاک کرده است.
کعب می گوید: به طور یقین قوم ترک وارد جزیره می شوند و مال های سواری خود را از فرات آب می دهند و خدا طاعون (وبا) را بان ها مسلط نموده آنها را میکشد، کسی از آن ها نجات نمی یابد مگر یک نفر.
عیینه میگوید: چیزی قوم ترک را جلوگیری نمی کند مگر فرات در آن روز مردان جنگجوی آنها (اهل فرات؟) و شهسوارانشان قیس عیلان است که دشمن را ریشه کن می کند و بعد از آن ترکی باقی نمی ماند.
مکحول از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود: قوم ترک را دو خروج خواهد بود: یکی آنکه آذربایجان را خراب می کنند و دیگری آنکه در جزیره خروج می نمایند و مال های سواری حجاز را پنهان خواهند کرد، و خدا مسلمین را یاری میکند، قربانی بزرگ خدا در میان آن گروه است و ترکی بعد از آنها نخواهد بود.
نعیم می گوید: از عبدالله بن عمر شنیدم که می گفت: نزدیک شده که بنو قنطورا (قوم ترک یا ملت سودان) اهل خراسان و سیستان را به سرعت برانند تا اینکه مال های سواری خود را به نخل ابله (شهری است نزدیکی بصره) می بندند و نزد اهل بصره می فرستند که خاک خود را برای ما خالی کنید یا اینکه ما بر شما وارد خواهیم شد. اهل بصره بسه فرقه تقسیم می شوند: فرقه ای بعه رب و فرقه ای بشام و فرقه ای هم به دشمنان خود ملحق خواهند شد علامت این حادثه آن است که فرمان فرمائی جهال در زمین شروع شود.