دوست گرامی. مهربانی از صفات نیک اخلاقی است اما گاهی به افراط کشیده می شود و تبدیل به یک بیماری می گردد که باید درمان شود. به توضیحاتی در این زمینه با دقت توجه نمایید.
از دیدگاه اسلام، مهربانی و محبّت در حقیقت، مایه قوام و برپایی جامعه انسانی است. و به منزله ملاط و چسبی است که مصالح ساختمانی تشکیل دهنده اجتماع بشری را به هم پیوند می زند. همان گونه که نبودن ملاط یا سُستی آن موجب فرو ریختن ساختمان می شود، نبود مهربانی نیز نظام اجتماع بشری را متلاشی می کند و زیبایی های زندگی را به کلام انسان تلخ و بی معنا می سازد.
آن کس که انسان را برای زندگی اجتماعی آفریده، احساس نیاز به این پیوند و رابطه ضروری را نیز در نهاد او به امانت نهاده است. او هم خود رحمان، رحیم، ودود، رؤ وف و عطوف است و هم بندگانش را بر این سرشت آفریده است.
خدای مهربان، بندگانش را به مهربانی و مهرورزی تشویق می کند و مهرورزان را جزو اصحاب میمنه (کسانی که نامه عملشان، به دست راستشان داده خواهد شد یا کسانی که وجودشان سرشار از یمن و برکت برای خودشان و دیگران است) معرفی کرده و می فرماید: ثمَّ کانَ منَ الَّذینَ امنوُا وَ تواصوْا بالصَّبرِ وَ تواصوْا بالْمرْحمةَ اوُلئِک اَصحابُ الْمَیمَنَةِ؛ سپس از کسانی باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به صبر و استقامت و مهربانی و عطوفت توصیه می کنند. اینان اصحاب یمین هستند.
رسول گرامی اسلام (ص ) نیز استحکام پیوند مودّت و مهربانی مؤ منان با یکدیگر را چنین توصیف می کند: اِنَّما الْمؤْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمَ بِمَنْزَلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذَااشْتَکی عُضْوٌ مِنْهُ تَداعی لَهُ سایرُ الْجَسَدِ بِالْحُمّی وَ السَّهَرِ؛ مؤ منان، در مقام مهربانی و عطوفت نسبت به یکدیگر همانند یک پیکرند. هنگامی که عضوی از این گروه بیمار شود، سایر اعضا در تبداری و شب بیداری با او همراهی می کنند.
حضرت علی علیه السلام، در هنگام انتصاب مالک اشتر به عنوان والی مصر، در بخشی از عهدنامه مفصّل و آموزنده خود، خطاب به وی چنین می فرماید: وَ اَشعرْ قلْبک الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ الَمحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لا تَکونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعا ضارِیاً تغتنمُ اَکلُهمْ فاِنَّهمْ صنفانِ اِمّا اَخٌ لَک فِی الدِّینِ وَ اِمّا نَظیرٌ لَک فِی الْخَلْقِ؛ دلت را برای مردم کانون مهر و محبّت ساز و آنان را دوست بدار و مبادا بر آنان درنده خوی شوی و خوردن آنان را برخود غنیمت شمری، چرا که آنان دو دسته اند یا برادر دینی تواند و یا نظیر تو در آفرینشند.
استاد شهید، آیة الله مطهری در ذیل قسمتی از عهدنامه مالک چنین می نویسد: قلب زمامدار، بایستی کانون مهر و محبت باشد، نسبت به ملت، قدرت و زور کافی نیست. با قدرت و زور می توان مردم را گوسفندوار راند، ولی نمی توان نیروهای نهفته آنان را بیدار کرد و به کار انداخت، نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نیست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلبا مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد. و نیز بایستی دارای شخصیتی جاذبه دار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروی عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد.
امام صادق (ع) چنین سفارش می کند: تَواصَلُوا وَ تَبارُّوا وَ تَراحَمُوا وَ تَعاطَفُوا؛ به یکدیگر متصل شوید و پیوند محبت را محکم کنید و به هم نیکی نمایید و نسبت به هم مهربان و عطوف باشید.
پیامبران خدا نیز ابتدا با محبت و مهربانی مردم را شیفته رفتار و کردار خود کرده، آن گاه به هدایت آنان می پرداختند، بر این اساس، آنان علاوه بر داشتن عصمت و تقوا، مهربانترین و پرعاطفه ترین فرد زمان خود بودند و همین عاطفه و مهر بیش از حد سبب می شد تا بسیاری از مردم به آنان بگروند.
درس معلّم ار بود زمزمه محبّتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
خصوصیات رفتاری افراد مهربان و نوع دوست
این تیپ افرادی هستند که همواره به فکر کمک به دیگران هستند و تمام تلاش خودشان را می کنند تا به دیگران کمک کنند و انها راه خوشحال کنند و معمولاً بخاطر دیگران از خواسته های خودشان می گذرند. این افراد به یاری و کمک دیگران هم نیاز دارند.
این افراد رفتاری دوستانه و صادقانه دارند و سخاوتمند و فداکار هستند. افراد مهربان فکر میکنند وجودشان زمانی ارزش پیدا میکند که به دیگران کمک کنند و هستیشان را در راه دیگران فدا کنند.
محبت و عشق ورزیدن به دیگران بالاترین ایدهآلشان است و بسیار بخشنده و مهربان هستند. معمولا برونگرا هستند و در اجتماع حضور فعالی دارند. هرگز تاریخ تولد عزیزان و دوستان و حتی همکارهای خود را فراموش نمیکنند. بیشتر مواقع آنها را میبینید که به خاطر کمک به کسی، حتی غریبهها، ساعتها وقت باارزش خود را صرف میکنند و خم به ابرو نمیآورند.
از خودگذشتگی را وظیفه خودشان میدانند. آنها بسیار گرم، صمیمی و با احساس هستند و برای روابط شخصیشان ارزش زیادی قائل میشوند. اگر کسی کاری را بخواهد بیاموزد و آنها آن مهارت را داشته باشند، بدون هیچ ناراحتی تجربههای خود را در اختیار او قرار میدهند و از هیچ کمکی در این زمینه دریغ نمیکنند. اهل عمل هستند و در کمک به دیگران لحظهای را از دست نمیدهند. درواقع این افراد با یاری رساندن به دیگران در تلاش هستند احساس مهم بودن کنند. به خود توجه نمیکنند تا حس کنند بسیار خوش اخلاق هستند و اگر کسی خوش اخلاق بودن آنها را مورد تردید قرار دهد، بسیار میرنجند و از تحملشان خارج است.
این افراد به از خود گذشته بودن متقاعد شدهاند و اگرچه صادقانه به دیگران کمک میکنند، اما توجه دیگران را نیز میخواهند و هر چقدر به دیگران کمک میکنند، همانقدر هم نیاز دارند دیگران به آنها توجه نشان دهند و عمدتا این توجه را از راه قدردانی طلب میکنند.
به قوانین وضع شده در جامعه خود بسیار احترام میگذارند و معتقدند که دیگران هم باید همین رویه را در نظر بگیرند. در کارهای خود بسیار منظم و از هر نوع آشفتگی گریزان هستند. بسیار جدی و پرانرژی هستند و احساس مسئولیت بالایی دارند و به جزئیات محیط اطراف خود بسیار توجه دارند.
هرگز در این افراد خودخواهی نمیبینید. آنها هیچگاه به دنبال منافع شخصی نیستند و برای رسیدن به منفعتی زیر پای کسی را خالی نمیکنند. فروتنی یکی از ویژگیهای ذاتیشان است و بسیار نوع دوست هستند. همیشه آسایش دیگران را به رفاه خود ترجیح میدهند. دلسوز و غمخوار اطرافیان خود بوده و نگران وضع آنها هستند. اگر کسی قصد انجام کاری را داشته باشد، بلافاصله در مقام حمایت ظاهر میشوند و او را بسیار تشویق میکنند. میتوانند تواناییها و ویژگیهای خوب دیگران را ببینند و اگر کوچکترین محبتی به آنها شود بسیار حقشناس و سپاسگزار هستند.
اگر چه مهربانی و مهرورزی بزرگترین فضیلت اخلاق انسانی است، اما همین فضیلت بزرگ اگر به سمت افراط برود، به بیماری روانی و اختلال خلقی و عاطفی تبدیل می گردد و آثار و تبعات بدی به همراه خواهد داشت.
خصوصیات منفی افراد مهربان
افراد یاریرسان و مهرورز دوست دارند دیگران به آنها نیاز داشته باشند. اگرچه به دیگران عشق میورزند، اما کاملا هم بدون انگیزه بعدی نیست. در حقیقت میخواهند دیگران آنها را به خاطر محبتهایشان دوست بدارند و از آنها سپاسگزار باشند.
فرد مهرورز تصور میکند همیشه حق با او است، بویژه هنگامی که در جمع نزدیکان خود باشد، چراکه معتقد است او رفاه خود را برای دیگران و به خاطر آنها فدا میکند و نیازهای دیگران را به نیازهای خود ارجح میداند، بنابراین آنها به او مدیون هستند و باید هرچه او میگوید، بپذیرند. این افراد بیشتر مواقع در برابر دیگران رفتار اربابمنشی دارند و میخواهند همه چیز را کنترل کنند.
آنها معتقدند از آنجا که قصد بدی ندارند و نمیخواهند به کسی صدمه بزنند پس حق دارند کنترل امور را به دست بگیرند. بزرگترین ترسشان، پذیرفته نشدن از سوی دیگران است. میخواهند در نظر دیگران محبوب باشند و به هر ترتیبی شده توجه دیگران را به خود جلب میکنند. اگر خلاف این ثابت شود بشدت به هم میریزند و دقیقا به همین دلیل بیشتر مواقع تملق دیگران را میگویند و سعی میکنند آنها را راضی و خشنود نگه دارند.
از طرفی اگر کسی کمکشان را نخواهد بشدت ناراحت میشوند و حتی ممکن است تا حد یک فرد مداخلهگر پیش روند و به زور خود را درگیر مشکل او کنند. میخواهند دیگران به آنها محتاج باشند و با کمک کردن به آنها احساس تعلق و وابستگی شدید خود به دیگران را آرام کنند. حتی اگر مشکل خاصی نباشد ممکن است برنامهای ترتیب دهند که آن افراد محتاج یاریشان شوند. گاهی اوقات هم دچار غرور میشوند، زیرا تصور میکنند وجود دیگران به وجود آنها بستگی دارد.
افراد یاریرسان و مهرورز با گفتن اینکه چقدر به فکر دیگران هستند، مدام اطرافیان خود را دچار عذاب وجدان میکنند و با این رفتارشان باعث ناراحتی آنها میشوند. حتی ممکن است مثلا با غذا نخوردن، دلسوزی و شفقت دیگران را به خود جلب کنند و زمانی که به نتیجه دلخواه نمیرسند، لب به شکایت و توهین به دیگران میگشایند. سپس تا جایی که بتوانند آنها را تحقیر کرده و خودخواه معرفی میکنند.
افراد مهرورز افراطی برای خودشان بایدها یا اجبارهای ذهنی و نبایدهایی دارند که باعث می شود خود را مجبور کنند دیگران را از خود راضی و خشنود نگه دارند. این بایدها و نبایدها مخرب هستند و با آگاهی پیدا کردن از آنها و تلاش برای تغییر آنها می توان به گونه ای با بیماری مهرطلبی مبارزه کرد و در جهت بهبود آن قدم های مؤثری برداشت.
بیشتر مردم فرد مهربان را به خاطر سخاوتمندی و طرز برخورد خوبش، تحسین می کنند، اما بعضی از افراد هم از خوش قلبی و مهربانی آن ها سوء استفاده می کنند. البته مشکل فقط افراد سودجو نیستند، افراد مهربان گاهی با دست خودشان زندگی خودشان را سخت می کنند. همیشه دیگران را می بخشند، حتی اگر لایق بخشش نباشند. خوشحالی و رضایت دیگران برای آن ها همیشه در اولویت قرار دارد.
این نوع افراد دوست ندارند از کسی کینه به دل بگیرند. به خاطر همین حتی کسانی را که یاقت بخشیدن ندارند و برای چندمین بار آن ها را ناراحت می کنند هم می بخشند. به همین دلیل اکثر این افراد از دیگران ضربه می خورند و بیشتر مواقع حس می کنند از آن ها سوء استفاده می شود، در نتیجه به مرور زمان سخت به دیگران اعتماد می کنند. اگر کسی در زندگی شما وجود دارد که از بخشش و خوش قلبی شما سوء استفاده می کند، آن فرد را از زندگی خود حذف کنید. شاید کار سختی باشد، اما در این صورت می توانید خوبی و مهربانی خود را صرف افرادی کنید که لیاقتش را دارند.
بعضی از افراد فکر می کنند که سوء استفاده کردن از این افراد نهایت زرنگی است. از همکاران گرفته تا دوستان و اعضای خانواده و…
افراد مهربان و خوش قلب دوست دارند برای دیگران کاری انجام دهند، مثلاً به دیگران پول قرض می دهند یا آن ها را تا محل کارشان می رسانند. به هر حال دیگران بندرت لطف آن ها را جبران می کنند و به همین خاطر این افراد از دیگران ضربه می خورند، چون می فهمند که از آن ها سوء استفاده می شود. اگر شما جزء این دسته افراد هستید، در تنهایی خودتان تمرین کنید که فرد متعادلی باشید، مثلاً خیلی راحت بتوانید به دیگران بگویید متأسفم، امروز نمی توانم شما را برسانم، واقعاً سرم شلوغ است. بهتر است با اتوبوس بروید.”
این افراد همیشه دوست دارند دیگران را راضی نگه دارند، برای همین هیچ وقت به هیچ کس “نه” نمی گویند. حتی اگر واقعاً دوست نداشته باشند کاری را انجام دهند. دوست ندارند به دیگران “نه” بگویند، چون حس بدی به آن ها دست می دهد و ترجیح می دهند برای دیگران فرد قابل اعتمادی باشند. اگر شما هم این طور هستید، یادتان باشد که نمی توانید همه را از خودتان راضی و خوشحال نگه دارید و تلاش برای چنین کاری بیهوده است.
این افراد حتی اگر گاهی خودشان را در اولویت قرار دهند، احساس گناه می کنند. مثلاً اگر نتوانند زود به اس ام اس یا تماس یا کامنت های دیگران پاسخ دهند، احساس بدی پیدا می کنند. هیچ وقت هیچ برنامه ای را کنسل نمی کنند، حتی اگر واقعاً نتوانند یا نخواهند در آن برنامه شرکت کنند.
دیگران به اندازه کافی این افراد را جدی نمی گیرند، آن ها همیشه نهایت تلاش خود را می کنند تا مشکلات دیگران را برطرف کنند و همیشه بیشتر نگران مشکلات دیگران هستند تا خودشان. برای همین هیچ وقت هیچ کس این افراد را جدی نمی گیرد، چون فکر می کنند آن ها ساده هستند و از دنیای اطرافشان خبر ندارند. این باعث احساس حقارت در آن ها می شود، چون آن ها متوجه سوء استفاده دیگران و جو منفی اطرافشان می شوند، فقط زیاد به آن توجه نمی کنند. اگر احساس می کنید کسی شما را جدی نمی گیرد، با آن ها خیلی جدی صحبت کنید یا آن ها را از زندگی خود حذف کنید. چون مجبور نیستید این جو منفی را در زندگی خود تحمل کنید!
اگر از این که به دیگران “نه” بگویید احساس گناه می کنید، بعد از این که به آن ها گفتید نمی توانید فلان کار را انجام دهید، پیشنهاد دیگری بدهید. به جای این که بگویید “نه”، بگویید “متأسفم، الان نمی توانم پاسخگو باشم، سر کار هستم. می توانم بعداً به شما زنگ بزنم؟” این باعث می شود هیچ احساس گناهی نداشته باشید، چون آن را به زمان دیگری موکول می کنید.
مهربانی و مهرورزی یک خصوصیت خوب انسانی است، اما اگر قرار باشد بیش از حد بوده و به زندگی خود فرد لطمه وارد کند، باید به حالت اعتدال برگردد، چیزی که برای زندگی خوب نیازمند آن هستیم، حرکت روی خط تعادل است.
از دیدگاه اسلام، مهربانی و محبّت در حقیقت، مایه قوام و برپایی جامعه انسانی است. و به منزله ملاط و چسبی است که مصالح ساختمانی تشکیل دهنده اجتماع بشری را به هم پیوند می زند. همان گونه که نبودن ملاط یا سُستی آن موجب فرو ریختن ساختمان می شود، نبود مهربانی نیز نظام اجتماع بشری را متلاشی می کند و زیبایی های زندگی را به کلام انسان تلخ و بی معنا می سازد.
آن کس که انسان را برای زندگی اجتماعی آفریده، احساس نیاز به این پیوند و رابطه ضروری را نیز در نهاد او به امانت نهاده است. او هم خود رحمان، رحیم، ودود، رؤ وف و عطوف است و هم بندگانش را بر این سرشت آفریده است.
خدای مهربان، بندگانش را به مهربانی و مهرورزی تشویق می کند و مهرورزان را جزو اصحاب میمنه (کسانی که نامه عملشان، به دست راستشان داده خواهد شد یا کسانی که وجودشان سرشار از یمن و برکت برای خودشان و دیگران است) معرفی کرده و می فرماید: ثمَّ کانَ منَ الَّذینَ امنوُا وَ تواصوْا بالصَّبرِ وَ تواصوْا بالْمرْحمةَ اوُلئِک اَصحابُ الْمَیمَنَةِ؛ سپس از کسانی باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به صبر و استقامت و مهربانی و عطوفت توصیه می کنند. اینان اصحاب یمین هستند.
رسول گرامی اسلام (ص ) نیز استحکام پیوند مودّت و مهربانی مؤ منان با یکدیگر را چنین توصیف می کند: اِنَّما الْمؤْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمَ بِمَنْزَلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذَااشْتَکی عُضْوٌ مِنْهُ تَداعی لَهُ سایرُ الْجَسَدِ بِالْحُمّی وَ السَّهَرِ؛ مؤ منان، در مقام مهربانی و عطوفت نسبت به یکدیگر همانند یک پیکرند. هنگامی که عضوی از این گروه بیمار شود، سایر اعضا در تبداری و شب بیداری با او همراهی می کنند.
حضرت علی علیه السلام، در هنگام انتصاب مالک اشتر به عنوان والی مصر، در بخشی از عهدنامه مفصّل و آموزنده خود، خطاب به وی چنین می فرماید: وَ اَشعرْ قلْبک الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ الَمحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لا تَکونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعا ضارِیاً تغتنمُ اَکلُهمْ فاِنَّهمْ صنفانِ اِمّا اَخٌ لَک فِی الدِّینِ وَ اِمّا نَظیرٌ لَک فِی الْخَلْقِ؛ دلت را برای مردم کانون مهر و محبّت ساز و آنان را دوست بدار و مبادا بر آنان درنده خوی شوی و خوردن آنان را برخود غنیمت شمری، چرا که آنان دو دسته اند یا برادر دینی تواند و یا نظیر تو در آفرینشند.
استاد شهید، آیة الله مطهری در ذیل قسمتی از عهدنامه مالک چنین می نویسد: قلب زمامدار، بایستی کانون مهر و محبت باشد، نسبت به ملت، قدرت و زور کافی نیست. با قدرت و زور می توان مردم را گوسفندوار راند، ولی نمی توان نیروهای نهفته آنان را بیدار کرد و به کار انداخت، نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نیست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلبا مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد. و نیز بایستی دارای شخصیتی جاذبه دار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروی عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد.
امام صادق (ع) چنین سفارش می کند: تَواصَلُوا وَ تَبارُّوا وَ تَراحَمُوا وَ تَعاطَفُوا؛ به یکدیگر متصل شوید و پیوند محبت را محکم کنید و به هم نیکی نمایید و نسبت به هم مهربان و عطوف باشید.
پیامبران خدا نیز ابتدا با محبت و مهربانی مردم را شیفته رفتار و کردار خود کرده، آن گاه به هدایت آنان می پرداختند، بر این اساس، آنان علاوه بر داشتن عصمت و تقوا، مهربانترین و پرعاطفه ترین فرد زمان خود بودند و همین عاطفه و مهر بیش از حد سبب می شد تا بسیاری از مردم به آنان بگروند.
درس معلّم ار بود زمزمه محبّتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
خصوصیات رفتاری افراد مهربان و نوع دوست
این تیپ افرادی هستند که همواره به فکر کمک به دیگران هستند و تمام تلاش خودشان را می کنند تا به دیگران کمک کنند و انها راه خوشحال کنند و معمولاً بخاطر دیگران از خواسته های خودشان می گذرند. این افراد به یاری و کمک دیگران هم نیاز دارند.
این افراد رفتاری دوستانه و صادقانه دارند و سخاوتمند و فداکار هستند. افراد مهربان فکر میکنند وجودشان زمانی ارزش پیدا میکند که به دیگران کمک کنند و هستیشان را در راه دیگران فدا کنند.
محبت و عشق ورزیدن به دیگران بالاترین ایدهآلشان است و بسیار بخشنده و مهربان هستند. معمولا برونگرا هستند و در اجتماع حضور فعالی دارند. هرگز تاریخ تولد عزیزان و دوستان و حتی همکارهای خود را فراموش نمیکنند. بیشتر مواقع آنها را میبینید که به خاطر کمک به کسی، حتی غریبهها، ساعتها وقت باارزش خود را صرف میکنند و خم به ابرو نمیآورند.
از خودگذشتگی را وظیفه خودشان میدانند. آنها بسیار گرم، صمیمی و با احساس هستند و برای روابط شخصیشان ارزش زیادی قائل میشوند. اگر کسی کاری را بخواهد بیاموزد و آنها آن مهارت را داشته باشند، بدون هیچ ناراحتی تجربههای خود را در اختیار او قرار میدهند و از هیچ کمکی در این زمینه دریغ نمیکنند. اهل عمل هستند و در کمک به دیگران لحظهای را از دست نمیدهند. درواقع این افراد با یاری رساندن به دیگران در تلاش هستند احساس مهم بودن کنند. به خود توجه نمیکنند تا حس کنند بسیار خوش اخلاق هستند و اگر کسی خوش اخلاق بودن آنها را مورد تردید قرار دهد، بسیار میرنجند و از تحملشان خارج است.
این افراد به از خود گذشته بودن متقاعد شدهاند و اگرچه صادقانه به دیگران کمک میکنند، اما توجه دیگران را نیز میخواهند و هر چقدر به دیگران کمک میکنند، همانقدر هم نیاز دارند دیگران به آنها توجه نشان دهند و عمدتا این توجه را از راه قدردانی طلب میکنند.
به قوانین وضع شده در جامعه خود بسیار احترام میگذارند و معتقدند که دیگران هم باید همین رویه را در نظر بگیرند. در کارهای خود بسیار منظم و از هر نوع آشفتگی گریزان هستند. بسیار جدی و پرانرژی هستند و احساس مسئولیت بالایی دارند و به جزئیات محیط اطراف خود بسیار توجه دارند.
هرگز در این افراد خودخواهی نمیبینید. آنها هیچگاه به دنبال منافع شخصی نیستند و برای رسیدن به منفعتی زیر پای کسی را خالی نمیکنند. فروتنی یکی از ویژگیهای ذاتیشان است و بسیار نوع دوست هستند. همیشه آسایش دیگران را به رفاه خود ترجیح میدهند. دلسوز و غمخوار اطرافیان خود بوده و نگران وضع آنها هستند. اگر کسی قصد انجام کاری را داشته باشد، بلافاصله در مقام حمایت ظاهر میشوند و او را بسیار تشویق میکنند. میتوانند تواناییها و ویژگیهای خوب دیگران را ببینند و اگر کوچکترین محبتی به آنها شود بسیار حقشناس و سپاسگزار هستند.
اگر چه مهربانی و مهرورزی بزرگترین فضیلت اخلاق انسانی است، اما همین فضیلت بزرگ اگر به سمت افراط برود، به بیماری روانی و اختلال خلقی و عاطفی تبدیل می گردد و آثار و تبعات بدی به همراه خواهد داشت.
خصوصیات منفی افراد مهربان
افراد یاریرسان و مهرورز دوست دارند دیگران به آنها نیاز داشته باشند. اگرچه به دیگران عشق میورزند، اما کاملا هم بدون انگیزه بعدی نیست. در حقیقت میخواهند دیگران آنها را به خاطر محبتهایشان دوست بدارند و از آنها سپاسگزار باشند.
فرد مهرورز تصور میکند همیشه حق با او است، بویژه هنگامی که در جمع نزدیکان خود باشد، چراکه معتقد است او رفاه خود را برای دیگران و به خاطر آنها فدا میکند و نیازهای دیگران را به نیازهای خود ارجح میداند، بنابراین آنها به او مدیون هستند و باید هرچه او میگوید، بپذیرند. این افراد بیشتر مواقع در برابر دیگران رفتار اربابمنشی دارند و میخواهند همه چیز را کنترل کنند.
آنها معتقدند از آنجا که قصد بدی ندارند و نمیخواهند به کسی صدمه بزنند پس حق دارند کنترل امور را به دست بگیرند. بزرگترین ترسشان، پذیرفته نشدن از سوی دیگران است. میخواهند در نظر دیگران محبوب باشند و به هر ترتیبی شده توجه دیگران را به خود جلب میکنند. اگر خلاف این ثابت شود بشدت به هم میریزند و دقیقا به همین دلیل بیشتر مواقع تملق دیگران را میگویند و سعی میکنند آنها را راضی و خشنود نگه دارند.
از طرفی اگر کسی کمکشان را نخواهد بشدت ناراحت میشوند و حتی ممکن است تا حد یک فرد مداخلهگر پیش روند و به زور خود را درگیر مشکل او کنند. میخواهند دیگران به آنها محتاج باشند و با کمک کردن به آنها احساس تعلق و وابستگی شدید خود به دیگران را آرام کنند. حتی اگر مشکل خاصی نباشد ممکن است برنامهای ترتیب دهند که آن افراد محتاج یاریشان شوند. گاهی اوقات هم دچار غرور میشوند، زیرا تصور میکنند وجود دیگران به وجود آنها بستگی دارد.
افراد یاریرسان و مهرورز با گفتن اینکه چقدر به فکر دیگران هستند، مدام اطرافیان خود را دچار عذاب وجدان میکنند و با این رفتارشان باعث ناراحتی آنها میشوند. حتی ممکن است مثلا با غذا نخوردن، دلسوزی و شفقت دیگران را به خود جلب کنند و زمانی که به نتیجه دلخواه نمیرسند، لب به شکایت و توهین به دیگران میگشایند. سپس تا جایی که بتوانند آنها را تحقیر کرده و خودخواه معرفی میکنند.
افراد مهرورز افراطی برای خودشان بایدها یا اجبارهای ذهنی و نبایدهایی دارند که باعث می شود خود را مجبور کنند دیگران را از خود راضی و خشنود نگه دارند. این بایدها و نبایدها مخرب هستند و با آگاهی پیدا کردن از آنها و تلاش برای تغییر آنها می توان به گونه ای با بیماری مهرطلبی مبارزه کرد و در جهت بهبود آن قدم های مؤثری برداشت.
بیشتر مردم فرد مهربان را به خاطر سخاوتمندی و طرز برخورد خوبش، تحسین می کنند، اما بعضی از افراد هم از خوش قلبی و مهربانی آن ها سوء استفاده می کنند. البته مشکل فقط افراد سودجو نیستند، افراد مهربان گاهی با دست خودشان زندگی خودشان را سخت می کنند. همیشه دیگران را می بخشند، حتی اگر لایق بخشش نباشند. خوشحالی و رضایت دیگران برای آن ها همیشه در اولویت قرار دارد.
این نوع افراد دوست ندارند از کسی کینه به دل بگیرند. به خاطر همین حتی کسانی را که یاقت بخشیدن ندارند و برای چندمین بار آن ها را ناراحت می کنند هم می بخشند. به همین دلیل اکثر این افراد از دیگران ضربه می خورند و بیشتر مواقع حس می کنند از آن ها سوء استفاده می شود، در نتیجه به مرور زمان سخت به دیگران اعتماد می کنند. اگر کسی در زندگی شما وجود دارد که از بخشش و خوش قلبی شما سوء استفاده می کند، آن فرد را از زندگی خود حذف کنید. شاید کار سختی باشد، اما در این صورت می توانید خوبی و مهربانی خود را صرف افرادی کنید که لیاقتش را دارند.
بعضی از افراد فکر می کنند که سوء استفاده کردن از این افراد نهایت زرنگی است. از همکاران گرفته تا دوستان و اعضای خانواده و…
افراد مهربان و خوش قلب دوست دارند برای دیگران کاری انجام دهند، مثلاً به دیگران پول قرض می دهند یا آن ها را تا محل کارشان می رسانند. به هر حال دیگران بندرت لطف آن ها را جبران می کنند و به همین خاطر این افراد از دیگران ضربه می خورند، چون می فهمند که از آن ها سوء استفاده می شود. اگر شما جزء این دسته افراد هستید، در تنهایی خودتان تمرین کنید که فرد متعادلی باشید، مثلاً خیلی راحت بتوانید به دیگران بگویید متأسفم، امروز نمی توانم شما را برسانم، واقعاً سرم شلوغ است. بهتر است با اتوبوس بروید.”
این افراد همیشه دوست دارند دیگران را راضی نگه دارند، برای همین هیچ وقت به هیچ کس “نه” نمی گویند. حتی اگر واقعاً دوست نداشته باشند کاری را انجام دهند. دوست ندارند به دیگران “نه” بگویند، چون حس بدی به آن ها دست می دهد و ترجیح می دهند برای دیگران فرد قابل اعتمادی باشند. اگر شما هم این طور هستید، یادتان باشد که نمی توانید همه را از خودتان راضی و خوشحال نگه دارید و تلاش برای چنین کاری بیهوده است.
این افراد حتی اگر گاهی خودشان را در اولویت قرار دهند، احساس گناه می کنند. مثلاً اگر نتوانند زود به اس ام اس یا تماس یا کامنت های دیگران پاسخ دهند، احساس بدی پیدا می کنند. هیچ وقت هیچ برنامه ای را کنسل نمی کنند، حتی اگر واقعاً نتوانند یا نخواهند در آن برنامه شرکت کنند.
دیگران به اندازه کافی این افراد را جدی نمی گیرند، آن ها همیشه نهایت تلاش خود را می کنند تا مشکلات دیگران را برطرف کنند و همیشه بیشتر نگران مشکلات دیگران هستند تا خودشان. برای همین هیچ وقت هیچ کس این افراد را جدی نمی گیرد، چون فکر می کنند آن ها ساده هستند و از دنیای اطرافشان خبر ندارند. این باعث احساس حقارت در آن ها می شود، چون آن ها متوجه سوء استفاده دیگران و جو منفی اطرافشان می شوند، فقط زیاد به آن توجه نمی کنند. اگر احساس می کنید کسی شما را جدی نمی گیرد، با آن ها خیلی جدی صحبت کنید یا آن ها را از زندگی خود حذف کنید. چون مجبور نیستید این جو منفی را در زندگی خود تحمل کنید!
اگر از این که به دیگران “نه” بگویید احساس گناه می کنید، بعد از این که به آن ها گفتید نمی توانید فلان کار را انجام دهید، پیشنهاد دیگری بدهید. به جای این که بگویید “نه”، بگویید “متأسفم، الان نمی توانم پاسخگو باشم، سر کار هستم. می توانم بعداً به شما زنگ بزنم؟” این باعث می شود هیچ احساس گناهی نداشته باشید، چون آن را به زمان دیگری موکول می کنید.
مهربانی و مهرورزی یک خصوصیت خوب انسانی است، اما اگر قرار باشد بیش از حد بوده و به زندگی خود فرد لطمه وارد کند، باید به حالت اعتدال برگردد، چیزی که برای زندگی خوب نیازمند آن هستیم، حرکت روی خط تعادل است.