در ویکی فقه آمده است :
ابوسعید مهلّب بن ابیصفره، (۸۲ق/۶۲۹-۷۰۱م) گفتهاند که او مقارن فتح مکه به دست پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در سال ۸ق/۶۲۹م زاده شد.[۱]جنگها و فتوحات
از آن پس تا روزگار معاویه از او آگاهیی در دست نیست، ولی چنین مینماید که به سپاهیگری میپرداخت و در سال ۴۲ق/۶۶۲م همراه جنگجویان مسلمان به جنگ با سیستانیان رفت. [۲]آنگاه که معاویه، حکم بن عمرو غفاری را به امارت خراسان فرستاد، مهلب همراه او تا هراتو جوزجان پیشروی کرد (سال ۴۴ق/۶۶۴م) و در این جنگها شجاعت و سختکوشی خود را به اثبات رسانید. [۳]وی ظاهراً از همانجا به پیشروی خود ادامه داد و پارهای از مناطق کوهستانی کابل را نیز تصرف کرد، [۴]ولی در خراسان نماند و پس از جنگ جبلالاشل در سال ۵۰ق/۶۷۰م آن سامان را ترک کرد. در سال ۶۱ق/۶۸۰م که سلم ابن زیاد از سوی یزید بن معاویهامارت خراسان یافت، مهلب نیز دوباره با او وارد خراسان شد [۵]و به جنگ با طرخون پادشاه سغد[۶]که به درخواست خاتون، فرمانروای بخارا، به جنگ با مسلمانان آمده بود، پرداخت و سرانجام بر او چیره شد [۷][۸]و سایر امیران غیرمسلمان خراسان را مجبور به پرداخت جزیه کرد. [۹]← جانشینی سلم بن زیاد
هنگامی که سلم بن زیاد در سال ۶۴ق/۶۸۳م پس از مرگ یزید بن معاویه، به علّت پریشانی اوضاع خراسان و مخالفت مردم، آن سامان را به قصد سرخس ترک گفت، به سبب لیاقت و جنگجویی مهلب، وی را به جانشینی خود برگماشت،[۱۰]ولی چون سلم مجبور شد بخشهایی از خراسان را به سلیمان بن مَرثَد و عبدالله بن خازم دهد، مهلب نیز جای خالی کرد و از خراسان بیرون رفت. [۱۱]حکومت بر خراسان
چنین مینماید که شورش مردم خراسان بر سلم بن زیاد و نیز خروج مهلب از خراسان، با قیام عبدالله بن زبیر بر ضد امویان و اعلام خلافت خویش در مدینه بیارتباط نبوده است، زیرا مهلب بلافاصله به عبدالله بن زبیر پیوست و در سال ۶۵ق/۶۸۴م از سوی او به امارت خراسان منصوب شد. در این میان ازارقه ــ گروهی از خوارج منسوب به نافع بن ازرق ــ که با استفاده از اوضاع نابسامان خلافت میکوشیدند مناطقی را به تصرف درآوردند، به بصره تاختند. مهلب که عازم خراسان بود به خواهش بزرگان بصره پذیرفت که ازارقه را از آن شهر دور سازد بدان شرط که هرچه تصرف کند از آنِ خود او باشد. [۱۲]این توافق سپس به تأیید عبدالله بن زبیر نیز رسید و مهلب پس از جنگهایی خوارج را سرکوب کرد.[۱۳]این پیروزی چنان مهلب را در میان بصریان محبوب کرد که بصره را به نام او «بصرۀ مهلب» خواندند.[۱۴]جنگهای مهلّب با ازارقه در عراق و ایران بخش مهمی از تاریخ زندگی اوست. وی از سال ۶۵ تا ۷۷ق/۶۸۴ تا ۶۹۶م تقریباً پیدرپی با ازارقه جنگ میکرد. حکومت مهلب بر خراسان دیری نپایید، زیرا در سال ۶۷ق/۶۸۶م که مُصْعَب بن زبیر خواست مختار ثقفی را در کوفه سرکوب کند، مهلب امارت فارس داشت و از شرکت در جنگ با مختار تن زد، ولی سرانجام با میانجیگری محمّد بن اشعث[۱۵]سپاه آراست و به مصعب پیوست. [۱۶[۱۷][۱۸]مهلب پس از پایان کار مختار، دیگر به فارس بازنگشت و از سوی مصعب که میخواست میان خود و عبدالملک مروان خلیفۀدمشق، سدّی پدید آوَرَد، به امارت موصل وجزیره و ارمنستان و آذربایجان منصوب شد. [۱۹]وی اندکی بعد به جنگ ازارقه در اهواز رفت و در جنگ میان عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر شرکت نجست، ولی چون مصعب کشته شد، مهلّب بیدرنگ به اطاعت عبدالملک گردن نهاد و از مردم برای او بیعت گرفت. [۲۰]پاورقیها
۱.↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۳۷. ۲.↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۳۷. ۳.↑ ابن اثیر، ابو الحسن، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۴۸۵. ۴.↑ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۳۹۹. ۵.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۱. ۶.↑ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۳۹۹. ۷.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۳۰. ۸.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۱. ۹.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۱. ۱۰.↑ گردیزی، عبدالحی، تاریخ گردیزی (زین الاخبار)، ص۲۳۶.۱۱.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۱. ۱۲.↑ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۲، ص۵۶۵.۱۳.↑ بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۳، ص۵۴۳.۱۴.↑ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۲، ص۵۶۵.۱۵.↑ بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۳، ص۵۴۳.۱۶.↑ ابن اثیر، ابو الحسن، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۶۳. ۱۷.↑ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج۹، ص۴۳ – ۴۴. ۱۸.↑ گردیزی، عبدالحی، تاریخ گردیزی (زین الاخبار)، ص۲۳۶.۱۹.↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ص۶، ۳۰۳ – ۳۰۶. ۲۰.↑ ابن اثیر، ابو الحسن، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۹۱.
ابوسعید مهلّب بن ابیصفره، (۸۲ق/۶۲۹-۷۰۱م) گفتهاند که او مقارن فتح مکه به دست پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در سال ۸ق/۶۲۹م زاده شد.[۱]جنگها و فتوحات
از آن پس تا روزگار معاویه از او آگاهیی در دست نیست، ولی چنین مینماید که به سپاهیگری میپرداخت و در سال ۴۲ق/۶۶۲م همراه جنگجویان مسلمان به جنگ با سیستانیان رفت. [۲]آنگاه که معاویه، حکم بن عمرو غفاری را به امارت خراسان فرستاد، مهلب همراه او تا هراتو جوزجان پیشروی کرد (سال ۴۴ق/۶۶۴م) و در این جنگها شجاعت و سختکوشی خود را به اثبات رسانید. [۳]وی ظاهراً از همانجا به پیشروی خود ادامه داد و پارهای از مناطق کوهستانی کابل را نیز تصرف کرد، [۴]ولی در خراسان نماند و پس از جنگ جبلالاشل در سال ۵۰ق/۶۷۰م آن سامان را ترک کرد. در سال ۶۱ق/۶۸۰م که سلم ابن زیاد از سوی یزید بن معاویهامارت خراسان یافت، مهلب نیز دوباره با او وارد خراسان شد [۵]و به جنگ با طرخون پادشاه سغد[۶]که به درخواست خاتون، فرمانروای بخارا، به جنگ با مسلمانان آمده بود، پرداخت و سرانجام بر او چیره شد [۷][۸]و سایر امیران غیرمسلمان خراسان را مجبور به پرداخت جزیه کرد. [۹]← جانشینی سلم بن زیاد
هنگامی که سلم بن زیاد در سال ۶۴ق/۶۸۳م پس از مرگ یزید بن معاویه، به علّت پریشانی اوضاع خراسان و مخالفت مردم، آن سامان را به قصد سرخس ترک گفت، به سبب لیاقت و جنگجویی مهلب، وی را به جانشینی خود برگماشت،[۱۰]ولی چون سلم مجبور شد بخشهایی از خراسان را به سلیمان بن مَرثَد و عبدالله بن خازم دهد، مهلب نیز جای خالی کرد و از خراسان بیرون رفت. [۱۱]حکومت بر خراسان
چنین مینماید که شورش مردم خراسان بر سلم بن زیاد و نیز خروج مهلب از خراسان، با قیام عبدالله بن زبیر بر ضد امویان و اعلام خلافت خویش در مدینه بیارتباط نبوده است، زیرا مهلب بلافاصله به عبدالله بن زبیر پیوست و در سال ۶۵ق/۶۸۴م از سوی او به امارت خراسان منصوب شد. در این میان ازارقه ــ گروهی از خوارج منسوب به نافع بن ازرق ــ که با استفاده از اوضاع نابسامان خلافت میکوشیدند مناطقی را به تصرف درآوردند، به بصره تاختند. مهلب که عازم خراسان بود به خواهش بزرگان بصره پذیرفت که ازارقه را از آن شهر دور سازد بدان شرط که هرچه تصرف کند از آنِ خود او باشد. [۱۲]این توافق سپس به تأیید عبدالله بن زبیر نیز رسید و مهلب پس از جنگهایی خوارج را سرکوب کرد.[۱۳]این پیروزی چنان مهلب را در میان بصریان محبوب کرد که بصره را به نام او «بصرۀ مهلب» خواندند.[۱۴]جنگهای مهلّب با ازارقه در عراق و ایران بخش مهمی از تاریخ زندگی اوست. وی از سال ۶۵ تا ۷۷ق/۶۸۴ تا ۶۹۶م تقریباً پیدرپی با ازارقه جنگ میکرد. حکومت مهلب بر خراسان دیری نپایید، زیرا در سال ۶۷ق/۶۸۶م که مُصْعَب بن زبیر خواست مختار ثقفی را در کوفه سرکوب کند، مهلب امارت فارس داشت و از شرکت در جنگ با مختار تن زد، ولی سرانجام با میانجیگری محمّد بن اشعث[۱۵]سپاه آراست و به مصعب پیوست. [۱۶[۱۷][۱۸]مهلب پس از پایان کار مختار، دیگر به فارس بازنگشت و از سوی مصعب که میخواست میان خود و عبدالملک مروان خلیفۀدمشق، سدّی پدید آوَرَد، به امارت موصل وجزیره و ارمنستان و آذربایجان منصوب شد. [۱۹]وی اندکی بعد به جنگ ازارقه در اهواز رفت و در جنگ میان عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر شرکت نجست، ولی چون مصعب کشته شد، مهلّب بیدرنگ به اطاعت عبدالملک گردن نهاد و از مردم برای او بیعت گرفت. [۲۰]پاورقیها
۱.↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۳۷. ۲.↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۳۷. ۳.↑ ابن اثیر، ابو الحسن، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۴۸۵. ۴.↑ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۳۹۹. ۵.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۱. ۶.↑ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۳۹۹. ۷.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۳۰. ۸.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۱. ۹.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۱. ۱۰.↑ گردیزی، عبدالحی، تاریخ گردیزی (زین الاخبار)، ص۲۳۶.۱۱.↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۱. ۱۲.↑ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۲، ص۵۶۵.۱۳.↑ بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۳، ص۵۴۳.۱۴.↑ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج۲، ص۵۶۵.۱۵.↑ بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۳، ص۵۴۳.۱۶.↑ ابن اثیر، ابو الحسن، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۶۳. ۱۷.↑ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج۹، ص۴۳ – ۴۴. ۱۸.↑ گردیزی، عبدالحی، تاریخ گردیزی (زین الاخبار)، ص۲۳۶.۱۹.↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ص۶، ۳۰۳ – ۳۰۶. ۲۰.↑ ابن اثیر، ابو الحسن، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۹۱.