جواب اجمالی: پاسخ به سوال شما در حد پایان نامه و کتاب و مقاله علمی – پژوهشی و طرح تحقیقی و طرح پژوهشی را طلب دارد و این مرکز از پاسخ به آن معذور است و بهتراست به مراکز علمی و حوزوی و کتاب ها و پایان نامه ها مراجعه نمایید .اما در حد اجمال و خلاصه کلام مطالبی بیان میشود :
1. تخلف و فساد در میان کارگزاران و عاملان حکومتی امری طبیعی است . مهم مقابله و مخالفت و برخورد با تخلف کارگزاران متخلف است.
2. علی ع در نهج البلاغه در خطبه ها و نامه های متعدد در باره حکمرانی اسلامی و شرایط کارگزاری کارگزاران حکومت اسلامی و شرایط کارگزاران و حاکمان و والیان و استانداران و نحوه برخورد با کارگزاران خاطی را بیان می کند .
3– در حکومت کوتاه امام علی ع درکمتر از پنج سال ، برخی از کارگزاران حکومت گرفتار خطا و فساد شدند و حتی به اردو گاه معاویه پناهده شدند که مورد توبیخ امام علی ع واقع شدند .
توضیح بیشتر :
در همه حکومت ها ظلم و فساد وجود داشته و دارد . هیچ جامعه انسانی بی ظلم و بی فساد نبوده و نیست چون انسانها دارای خواسته های متعدد و متضاد و دارای اختیار و آزادی هم هستند . فرق حکومت حضرت علی و دیگر امامان با حکومتهای طاغوتی در این است که جهت گیری حکومت انسانهای درست ، الهی است و جهت گیری حکومت انسانهای نادرست ، غیر الهی است .هرچیزی که گزارش آن به امام می رسید سریعا عکس العمل نشان می دادند و اقدامات تنبیهی برای فرد متخلف در نظر می گرفتند. گزارشی مبنی بر سکوت حضرت در برابر متخلفین در تاریخ ندیدیم .
برخورد امیرالمومنین علی(علیه السلام) با کارگزاران متخلف:
یکى از ویژگیهاى حکومت امام علی ع برخورد شدید با متخلفان حکومتی است.
در سیره حکومتی علی علیه السلام ، تخلفات مدیران و کارگزاران هر نظام ، از آفات آن به حساب می آید که همانند یک دمل چرکین از درون، حکومت را به تباهی و سقوط می کشاند که باید آن را سریعا جراحی کرد و از بین برد تا جامعه و حکومت بتوانند به سلامت ادامه حیات دهند و پیشرفت کنند.
یکی از موارد قابل تامل در سیره حکومتی امیر مومنان علی (علیه السلام) برخورد ایشان با کارگزاران متخلف است. زیرا همان گونه که رسول خدا(ص) در باره اش فرموده اند: او در اجراى حکم خدا سخت گیر است و اهل مسامحه و سازش نیست. علامه مجلسى ،بحار الانوار،تهران،اسلامیه،ج 21،ص385.
در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند:«…اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن.» نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی،قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)،نامه 53.
هنگامى که امیر مومنان علی علیه السلام از خیانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن ، به خاطر حقوق مردم ، او را زندانى کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتى دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت ، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار مى کنم ، و تو را به خدا پناه مى دهم از این که در این کار، کوتاهى کنى .
اى رفاعه ! روزهاى جمعه ، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان ، پس اگر کسى از او شکایتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده ، آن وقت ، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن ، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو و به کسى هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او یاد داده که مسلمانى از آن ضرر مى بیند آن کس را مى زنى و زندانى مى کنى تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.
اى رفاعه ! همه زندانیان را براى تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که براى جانش ، بیمناک باشى که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان مى آورى ، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضیه را براى من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن. قاضی نعمان،دعائم الإسلام،تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی،قاهره، دار المعارف ،چاپ دوم،صص532-533.
در موردی دیگر یکى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید ، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: از خدا بترس ، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنى و خداوند مرا بر تو چیره سازد، با تو کارى خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم . به خدا سوگند، اگر کارى را که تو کردى حسن و حسین کرده بودند، از من نرمشى نمى دیدند، و به مرادى نمى رسیدند، تا آن که حق را از آنان بازگیرم، و باطلى را که از ستم آن دو پدید آمده، نابود سازم .نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی،قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)،نامه41.
حضرت علی ، نه تنها به سوء استفاده مالی مسوولان نظام بسیار حساس بودند ، حواسشان به کاهلی انان در خدمت به مردم هم بود. به عنوان مثال منذر بن جارود فرماندار اصطخر به جای انجام وظیفه به تفریح خوشگذرانی می پرداخت.امام(ع) پس از اطلاع از تخلف وی این گونه نوشت: … به من خبر رسیده که تو بیشتر اوقات، کار خود را رها کرده ،به شکار و سگ بازى می پردازی و برای تفریح و گردش بیرون می روى. سوگند مى خورم که اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات می کنم، و ابله ترین فرد قومت بر تو برتری دارد ؛ پس به محض اینکه نامه ام راخواندی،به سوی من شتاب کن والسلام. یعقوبى،تاریخ یعقوبى،بیروت، دار صادر، بى تا،ج2،صص203-204.
جهت مطالعه بیشتر :
نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی،قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع) ،نامه40.،نامه41.،نامه43.نامه45 و نامه 53
ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه،تحقیق:محمد أبو الفضل إبراهیم،دار إحیاء الکتب العربیة 1378 – 1959 م،چاپ اول،ج4،ص87.
علامه مجلسى ،بحار الانوار،تهران،اسلامیه،ج 21،ص385.
قاضی نعمان،دعائم الإسلام،تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی،قاهره، دار المعارف ،چاپ دوم،صص532-533.
یعقوبى،تاریخ یعقوبى،بیروت، دار صادر، بى تا،ج2،صص203-204.
1. تخلف و فساد در میان کارگزاران و عاملان حکومتی امری طبیعی است . مهم مقابله و مخالفت و برخورد با تخلف کارگزاران متخلف است.
2. علی ع در نهج البلاغه در خطبه ها و نامه های متعدد در باره حکمرانی اسلامی و شرایط کارگزاری کارگزاران حکومت اسلامی و شرایط کارگزاران و حاکمان و والیان و استانداران و نحوه برخورد با کارگزاران خاطی را بیان می کند .
3– در حکومت کوتاه امام علی ع درکمتر از پنج سال ، برخی از کارگزاران حکومت گرفتار خطا و فساد شدند و حتی به اردو گاه معاویه پناهده شدند که مورد توبیخ امام علی ع واقع شدند .
توضیح بیشتر :
در همه حکومت ها ظلم و فساد وجود داشته و دارد . هیچ جامعه انسانی بی ظلم و بی فساد نبوده و نیست چون انسانها دارای خواسته های متعدد و متضاد و دارای اختیار و آزادی هم هستند . فرق حکومت حضرت علی و دیگر امامان با حکومتهای طاغوتی در این است که جهت گیری حکومت انسانهای درست ، الهی است و جهت گیری حکومت انسانهای نادرست ، غیر الهی است .هرچیزی که گزارش آن به امام می رسید سریعا عکس العمل نشان می دادند و اقدامات تنبیهی برای فرد متخلف در نظر می گرفتند. گزارشی مبنی بر سکوت حضرت در برابر متخلفین در تاریخ ندیدیم .
برخورد امیرالمومنین علی(علیه السلام) با کارگزاران متخلف:
یکى از ویژگیهاى حکومت امام علی ع برخورد شدید با متخلفان حکومتی است.
در سیره حکومتی علی علیه السلام ، تخلفات مدیران و کارگزاران هر نظام ، از آفات آن به حساب می آید که همانند یک دمل چرکین از درون، حکومت را به تباهی و سقوط می کشاند که باید آن را سریعا جراحی کرد و از بین برد تا جامعه و حکومت بتوانند به سلامت ادامه حیات دهند و پیشرفت کنند.
یکی از موارد قابل تامل در سیره حکومتی امیر مومنان علی (علیه السلام) برخورد ایشان با کارگزاران متخلف است. زیرا همان گونه که رسول خدا(ص) در باره اش فرموده اند: او در اجراى حکم خدا سخت گیر است و اهل مسامحه و سازش نیست. علامه مجلسى ،بحار الانوار،تهران،اسلامیه،ج 21،ص385.
در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند:«…اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن.» نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی،قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)،نامه 53.
هنگامى که امیر مومنان علی علیه السلام از خیانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن ، به خاطر حقوق مردم ، او را زندانى کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتى دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت ، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار مى کنم ، و تو را به خدا پناه مى دهم از این که در این کار، کوتاهى کنى .
اى رفاعه ! روزهاى جمعه ، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان ، پس اگر کسى از او شکایتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده ، آن وقت ، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن ، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو و به کسى هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او یاد داده که مسلمانى از آن ضرر مى بیند آن کس را مى زنى و زندانى مى کنى تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.
اى رفاعه ! همه زندانیان را براى تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که براى جانش ، بیمناک باشى که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان مى آورى ، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضیه را براى من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن. قاضی نعمان،دعائم الإسلام،تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی،قاهره، دار المعارف ،چاپ دوم،صص532-533.
در موردی دیگر یکى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید ، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: از خدا بترس ، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنى و خداوند مرا بر تو چیره سازد، با تو کارى خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم . به خدا سوگند، اگر کارى را که تو کردى حسن و حسین کرده بودند، از من نرمشى نمى دیدند، و به مرادى نمى رسیدند، تا آن که حق را از آنان بازگیرم، و باطلى را که از ستم آن دو پدید آمده، نابود سازم .نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی،قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)،نامه41.
حضرت علی ، نه تنها به سوء استفاده مالی مسوولان نظام بسیار حساس بودند ، حواسشان به کاهلی انان در خدمت به مردم هم بود. به عنوان مثال منذر بن جارود فرماندار اصطخر به جای انجام وظیفه به تفریح خوشگذرانی می پرداخت.امام(ع) پس از اطلاع از تخلف وی این گونه نوشت: … به من خبر رسیده که تو بیشتر اوقات، کار خود را رها کرده ،به شکار و سگ بازى می پردازی و برای تفریح و گردش بیرون می روى. سوگند مى خورم که اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات می کنم، و ابله ترین فرد قومت بر تو برتری دارد ؛ پس به محض اینکه نامه ام راخواندی،به سوی من شتاب کن والسلام. یعقوبى،تاریخ یعقوبى،بیروت، دار صادر، بى تا،ج2،صص203-204.
جهت مطالعه بیشتر :
نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی،قم،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع) ،نامه40.،نامه41.،نامه43.نامه45 و نامه 53
ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه،تحقیق:محمد أبو الفضل إبراهیم،دار إحیاء الکتب العربیة 1378 – 1959 م،چاپ اول،ج4،ص87.
علامه مجلسى ،بحار الانوار،تهران،اسلامیه،ج 21،ص385.
قاضی نعمان،دعائم الإسلام،تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی،قاهره، دار المعارف ،چاپ دوم،صص532-533.
یعقوبى،تاریخ یعقوبى،بیروت، دار صادر، بى تا،ج2،صص203-204.