خانه » همه » مذهبی » موانع انفاق را باتوجه به آيات قرآن چيست؟ بيان كنيد.

موانع انفاق را باتوجه به آيات قرآن چيست؟ بيان كنيد.

موانع انفاق را باتوجه به آيات قرآن چيست؟ بيان كنيد.
 قرآن كريم به موانع متعدد انفاق در راه خدا، اشاره كرده است كه برخى از آنها درونى و برخاسته از شخصيت روانى و اخلاقى خود شخص و برخى هم برونى است. اين موانع عبارت است از:

1. شيطان:
شيطان كه همواره درصدد است تا انسان را از انجام هر كار خيرى باز دارد، مى‌كوشد با وعده دادن فقر به انسان وى را از كمك به نيازمندان باز دارد: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَيِّبـتِ ما كَسَبتُم … الشَّيطـنُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ» (بقره/2،268)، حتى در كار كسانى كه موفق به انفاق مى‌شوند، دخالت كرده و تلاش مى‌كند با آلوده كردن آن به ريا انفاق آنان را باطل سازد: «والَّذينَ يُنفِقونَ اَمولَهُم رِئاءَ النّاسِ … ومَن يَكُنِ الشَّيطـنُ لَهُ قَرينـًا فَساءَ قَرينا»  (نساء/4،38)

2. ضعف يا فقدان ايمان:
 از ديگر موانع انفاق در راه خدا بى‌ايمانى و اعتقاد نداشتن به دين و قيامت و ديگر معارف دينى است: «اَرَءَيتَ الَّذى يُكَذِّبُ بِالدّين … و لايَحُضُّ عَلى طَعامِ المِسكين» (ماعون/107،1، 3؛ توبه/9،67)، ازاين‌رو، منافقان چون در واقع اعتقادى به دين نداشتند انفاق در راه خدا را غرامت مى‌شمردند (توبه/9،98) و هرگاه به آنان گفته مى‌شد: در راه خدا انفاق كنيد بهانه مى‌آوردند كه آيا به كسانى انفاق كنيم كه اگر خدا بخواهد خود به آنان روزى مى‌دهد؟ (يس/36،47) آنان حتى به ديگران توصيه مى‌كردند كه به مسلمانان كمك نكنند تا از اطراف پيامبر پراكنده شوند: «هُمُ الَّذينَ يَقولونَ لا تُنفِقوا عَلى مَن عِندَ رَسولِ اللّهِ حَتّى يَنفَضّوا» (منافقون/63 ،7)؛ همچنين هنگامى كه مسئله جهاد و كمك مالى به آن در ميان بود، نزد پيامبر اسلام مى‌آمدند و براى فرار از جهاد و انفاق، از آن حضرت اجازه مى‌گرفتند: «لا يَستَـذِنُكَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِاللّهِ واليَومِ الأخِرِ اَن يُجـهِدوا بِاَمولِهِم واَنفُسِهِم … اِنَّما يَستَـذِنُكَ الَّذينَ لايُؤمِنونَ بِاللّهِ واليَومِ الأخِرِ» (توبه/9،44 ـ 45)

3. عناد و دشمنى:
گاه دشمنى انسان با افرادى باعث مى‌شود كه انسان از كمك كردن به آنان امتناع ورزد. در آيه 22 نور/24 قرآن مسلمانان توانگر را از ياد كردن سوگند بر ترك انفاق به نيازمندان به سبب خطاى آنان برحذر داشته و آنان را به عفو و گذشت توصيه كرده است: «ولا يَأتَلِ اولُوا الفَضلِ مِنكُم والسَّعَةِ اَن يُؤتوا اولِى القُربى والمَسـكينَ والمُهـجِرينَ فى سَبيلِ اللّهِ وليَعفوا وليَصفَحوا»  (نور/24،22) طبق برخى روايات، آيه فوق پس از آن نازل شد كه ابوبكر بعد از ماجراى افك سوگند ياد كرد كه به مسطح بن اثاثه كه در اين ماجرا دخالت داشت، كمك نكند. نظر ديگر اين است كه اين آيه درباره گروهى از صحابه نازل شد كه سوگند ياد كردند به كسانى كه در اين ماجرا مشاركت داشتند انفاق نكنند.

4. دوستى مال و اولاد:
از ديگر موانع انفاق حب شديد انسان به مال و فرزند*ان است: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا تُلهِكُم اَمولُكُم ولا اَولـدُكُم عَن ذِكرِ اللّهِ … و اَنفِقوا مِن ما رَزَقنـكُم مِن قَبلِ اَن يَأتِىَ اَحَدَكُمُ المَوتُ» (منافقون/63 ، 9 ـ 10)، ازاين‌رو، در آياتى ديگر برخى از بستگان نزديك انسان دشمن او خوانده شده‌اند: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِنَّ مِن اَزوجِكُم واَولـدِكُم عَدُوًّا لَكُم فَاحذَروهُم»  (تغابن/64 ،14) سرّ اين نكته آن است كه گاه علاقه شديد انسان به آنان باعث مى‌شود كه او از ايمان به خدا يا انجام دادن كارهاى نيك همچون انفاق در راه خدا بازماند.

5 . بخل:
صفت ناپسند بخل از ديگر موانع انفاق است: «هـاَنتُم هـؤُلاءِ تُدعَونَ لِتُنفِقوا فى سَبيلِ‌اللّهِ فَمِنكُم مَن يَبخَلُ و مَن يَبخَل فَاِنَّما يَبخَلُ عَن نَفسِهِ» (محمّد/47،38)، ازاين‌رو در برخى آيات مؤمنان را از بخل ورزيدن نسبت به ديگران برحذر داشته و نسبت به پيامدهاى ناگوار آن هشدار داده است: «ولا يَحسَبَنَّ الَّذينَ يَبخَلونَ بِما ءاتـهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَيرًا لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَيُطَوَّقونَ ما بَخِلوا بِهِ يَومَ القِيـمَةِ» (آل‌عمران/3،180؛ تغابن/64 ، 16)

6 . هراس از فقر:
از ديگر موانعى كه باعث مى‌گردد عده‌اى از انفاق در راه خدا امتناع ورزند ترس آنان از فقير شدن است: «قُل لَو اَنتُم تَملِكونَ خَزائِنَ رَحمَةِ رَبّى اِذًا لاََمسَكتُم خَشيَةَ الاِنفاقِ» (اسراء/17،100) مقصود از «خَشيَةَ الاِنفاقِ» در اين آيه ترس از فقر است، در حالى كه اين انديشه و فكر، وسوسه و وعيد شيطان است:«الشَّيطـنُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ ويَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ»  ولى در برابر، خداوند به انفاقگران وعده آمرزش و فزونى اموال مى‌دهد: «واللّهُ يَعِدُكُم مَغفِرَةً مِنهُ وفَضلاً واللّهُ وسِعٌ عَليم»  (بقره/2،268)
منبع:

دائرة المعارف قرآن كريم ج4 ص572تا574

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد