خانه » همه » مذهبی » موانع و مشکلات تربیت کودکان

موانع و مشکلات تربیت کودکان


موانع و مشکلات تربیت کودکان

۱۳۹۳/۰۶/۰۱


۱۸۶۷ بازدید

موانعی پیش روی تربیت فرزندان در جامعه امروزی را بیان فرمایید؟

پرسشگر گرامی، ارتباط دوباره شما گویای اعتمادیست که به ما دارید. امیدواریم پاسخ ارائه شده، قدردانی مناسبی باشد.تربیت در لغت به معنای «ایجاد کردن تغییرات مطلوب در کسی یا چیزی، پرورش دادن چیزی» (انوری، 1381، ج3، ص1686) و «آداب و اخلاق را به کسی آموختن» (معین، 1364، ج2، ص1063) است.
اختلاف نظرهای فراوانی در باره معنای اصطلاحی تربیت وجود دارد، اما از آنجا که مقصد و هدف والای انسان در دین اسلام، رسیدن به کمال مطلق است، تعریف تربیت نیز چنین خواهد بود: رفع موانع و ایجاد مقتضیات، برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود (امینی، 1372، ص24).
امروزه یکی از دغدغه های خانواده ها، موفقیت در امر تربیت دینی فرزندان خود است.آسیب شناسی تربیت دینی، به معنای بررسی واقع بینانه موانع و آسیب ها در امر تربیت دینی و ارائه راهکارهای مقابله با آن، یکی از ضرورت های انکارناپذیر زمان حال ما است. به طور طبیعی منظور از موانع و آسیب ها، آن دسته عوامل مهم و مؤثری است که در روند تربیت دینی اختلال ایجاد می کند و تحقق آن را مشکل و یا ناممکن می سازد. اینک به برخی از مهم ترین موانع و آسیب ها اشاره می کنیم!
1) آسیب های وراثتی
برخی آسیب های تربیت دینی و اخلاقی فرزندان در وراثت ریشه دارند، بدین معنا که عامل وراثتی و نتیجه ازدواجهای نامناسب و غیرموفق، زمینه و بسترهای نامساعدی را برای تربیت دینی و اخلاقی نسل های بعدی فراهم می سازد. اسلام برای پیشگیری از این مسئله تعالیم و راهکارهای لازم را به پیروان خود ارائه کرده و بدین وسیله از وراثتهای نامطلوب و به دنیا آمدن فرزندان منحرف و معیوب به لحاظ وراثتی جلوگیری کرده است.
2) آسیب های ناشی از تغذیه
امروزه تأثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی فرزندان، امری انکارناپذیر است. روایاتی که از آثار زیانبار «لقمه حرام» سخن می گوید ناظر بر همین حقیقت است. امام صادق(ع) درباره تأثیر درآمدهای حرام می فرماید: درآمد حرام در نسل و فرزندان آدمی ظاهر می شود. (وسایل الشیعه ج۱۲، ص۵۳)
3) آسیب های ناشی از مربیان
پاره ای از آسیب ها از ناحیه والدین و دیگر مربیان تربیتی، متوجه تربیت دینی و اخلاقی فرزندان می شود که برخی از آنها عبارتند از:
– سهل انگاری خانواده ها در امر تربیت دینی فرزندان
– شخصیت رفتاری والدین در ارائه الگوی عملی رفتار دینی به فرزندان
– دوگانگی و تضاد در رفتار والدین
– عدم نظارت دقیق و مراقبت نکردن بر روند فعالیت های فرزندان
4) روشهای آسیب زا
برخی آسیب های تربیتی دینی ریشه در روشهای تربیتی دارند که مهم ترین آنها عبارتند از:
– نازپروردگی و تنعم در اثر افراط در محبت و نوازشهای بی حساب.
امام کاظم(ع) می فرماید: شایسته است که طفل در کودکی با سختی و مشکلات اجتناب ناپذیر حیات روبه رو شود تا در بزرگسالی، بردبار و صبور باشد. (وسایل الشیعه، ج۵، ص۱۲۶) همچنین امام باقر(ع) می فرماید: بدترین پدران کسی است که در نیکی به فرزند زیاده روی کند.(تاریخ یعقوبی، ج۳، ص۵۳)
– رفتارهای تحقیرآمیز با فرزندان
– اجبار و اکراه توأم با برخوردهای تحکم آمیز و امر و نهی های لجاجت برانگیز.
– خشونت و سخت گیری های بیجا
– تبعیض و بی عدالتی در رفتارها
5) آسیب های محیطی
پاره ای از آسیب های تربیت دینی و اخلاقی از عوامل محیطی ناشی می شود. عوامل محیطی عبارتند از: خانواده، نهادهای آموزشی، رسانه های گروهی و وسایل ارتباط جمعی اعم از رادیو، تلویزیون، سینما، مطبوعات، اینترنت، دوستان و معاشران و نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم برجامعه. عوامل یادشده همان طور که می توانند زمینه ساز تربیت دینی و اخلاقی باشند و بستر مساعدی برای تربیت درست و اسلامی فراهم سازند، می توانند به عنوان موانع و آسیب های تربیتی نیز مطرح شوند.در ادامه به بررسی بیشتر این عوامل می پردازیم.
1. آسیب‌های ناشی از خانواده:
اگر خانواده رسالت تربیتی خود را به‌نحو مطلوب انجام دهد، در تربیت دینی فرزندان وآینده‌سازان وفی‌الواقع نسل آینده بسیار موفق خواهد بود؛ به همان میزان اگر نسبت به وظایف خود سهل‌انگار وبی‌تفاوت باشد، به تربیت دینی، آسیب می‌رساند، لذا دراینجا به چند نمونه از آسیب‌هایی که از جانب خانواده، تربیت دینی فرزندان را تهدید می‌کند اشاره می‌نماییم:
الف:عدم توجه به نیازهای جسمی:
خانواده به عنوان اولین کانون رشد وتعالی، باید زمینه‌های پرورش ابعاد جسمی وروحی فرد را فراهم سازد. ضرورت رفع نیازهای جسمی فرزندان از آن جهت پراهمیت است که: «بسیاری از مشکلاتِ آموزش و یادگیری، به سوءتغذیه، بیماری اندام‌ها ودستگاه‌های بدن دانش آموزان برمی‌گردد. از جمله بیماری دستگاه گوارش یا اندام‌های چشم وگوش.» لذا با توجه به ضرب‌المثل: «عقل سالم در بدن سالم است.»، باید به این مسئله اهمیت خاصی داد.
ب: بی‌توجهی به نقش الگویی خانواده:
فطرت کودک و نیازهای او سبب می‌شود که ارتباط چشمگیری با والدین داشته باشد وهمین ارتباط موجب می‌گردد که والدین به عنوان یک الگو برای فرزندان مطرح باشند وکودک مرتباً رفتار آنها را ببیند و به دلیل علاقه به آنها و میل به همرنگ شدن با آنها، از ایشان تبعیت کند. والدین باید با توجه به نقش الگویی خود برای کودکان سعی نمایند انجام رفتارهای مثبت وکردار پسندیده را دائماً به فرزندان القا نمایند، ولی متأسفانه برخی از آنها خلاف آن عمل می‌نمایند.
2. آسیب‌های ناشی از دوستان وهمسالان:
بعد ازخانواده، دوستان وهمسالان از جایگاه مهمی در تربیت یا انحراف فرزندان وکودکان برخوردارند و می‌توان گفت تأثیر همسالان و دوستان در رشد شخصیت و رفتار کودکان، مقام دوم را دارد. دوستان وهمسالان می‌توانند برخی از رفتارها را در کودکان تقویت نمایند یا تغییر دهند. پس والدین باید در انتخاب دوست برای فرزندانشان، نقش مشاور و راهنمائی خبره را ایفا نمایند و آنان را از انتخاب دوستان نالایق وناشایست منع کنند.دوستان آن قدر نقش مؤثری دارند که حضرت علی(ع) در نامه‌ای به حارث همدانی می‌فرمایند: «از رفاقت با کسانی که افکارشان خطا واعمالشان ناپسند است، برحذر باش، چه آدمی به رویه وروش رفیقش خو می‌گیرد و به افکار و اعمال وی معتاد می‌شود.»( نهج البلاغه،نامه ۶۹)
3. آسیب‌های ناشی از عوامل اجتماعی:
آیت‌الله شهید بهشتی با توجه و تأکید برنقش محیط اجتماعی درروند تعلیم وتربیت، چگونگی تأثیر آن را چنین بیان می‌کند: «همان گونه که یک گل خوش‌بوی لطیف نازک، خیلی زودتر در برابر عوامل فساد متأثر ومنفعل می‌شود و به فساد وپژمردگی می‌گراید، روح لطیف آدمی به‌مراتب از جسم او برای آلوده شدن، حساس‌تر وآماده‌تر است و به دلیل خاصیت قبول وانفعالش، ضمانت بیشتری می خواهد تا در برابرعوامل فساد محیط مصون بماند.»( حسینی بهشتی ۱۳۷۹،سرور یکتا پرستی،صص۱۸-۱۷)
در عین حال، وی اثرگذاری عوامل اجتماعی واثرپذیری از آنها را محدود می‌داند: «هیچ انسانی محکوم هیچ اجتماعی نیست. کیفیت و روابط و مناسبات اجتماعی و اقتصادی روی انتخاب آگاهانه انسان اثر می‌گذارد، اما نه در حد جبر، بلکه در حد اینکه انتخاب اورا آسان‌تر یا دشوارتر، رفتن اورا به این سو یا آن سو،آسان‌تر یا دشوارتر می‌کند.»( حسینی بهشتی ۱۳۸۱، آزادی، هرج ومرج،زور مداری،ص۴۴)
4. آسیب‌های ناشی ازرسانه های جمعی:
نقش رسانه ها بویژه رسانه های جمعی سمعی و بصری در تکوین شخصیت آحاد جامعه بخصوص جوانان و نوجوانان نقشی غیرقابل انکار است. رسانه‌های ملی اگردر برنامه‌های خود ارزش‌های دینی و انسانی را ببینند، بی‌شک درتربیت اسلامی مؤثرند واگر خدای ناخواسته خلاف آن با شند، عکس آن حاصل خواهد شد. این رسانه ها با استفاده از ابزارهای هنری در شناخت، نگرش و رفتار دانش آموزان اثر می گذارند.
متولیان تعلیم و تربیت، باید باتوجه به میزان اثرگذاری این رسانه ها از آنها بهره گیری نمایند و از انحصار در استفاده از ابزارهای نوشتاری خارج شوند.( بایدها و نبایدها ، ص 142)
باتوجه به تنوع و اثرگذاری رسانه ها چنانچه آنها هماهنگ با برنامه ریزی های نهادهای تربیتی گام بردارند می توانند نقش بسیار مثبتی را برای رسیدن به اهداف تربیتی ایفا کنند. در غیر این صورت آسیب زا می باشند و فرآیند تربیت رامختل می نمایند: شهید بهشتی با اذعان به این مهم می گوید:
«هر قدر برگوش او (دانش آموز) بخوانیم (تبلیغ کنیم) او یک خبر در روزنامه می خواند، یک تصویر در روزنامه می بیند، یک گزارش در تلویزیون می بیند، یک فیلم در فلان جا می بیند از زندگی دیگران و وضع دیگران و شکل کار دیگران مطلع می شود و دلش در خانه دیگران است.»( همان، ص 38)
5. آسیب‌های ناشی از حکومت:
از آنجا که حکومت‌ها به فکر وعمل جامعه جهت می‌دهند واندیشه‌ها وباورهای جامعه را می‌سازند، لذا اگر به وظایف دینی خود و انجام تبلیغات اسلامی و الگو دهی صحیح نپردازند، بی‌شک در آسیب رساندن به تربیت دینی افراد و دانش آموزان تأثیر به‌سزایی خواهند داشت. حضرت علی (ع) که خود نمونه کامل حکومت اسلامی ودینی است، در این خصوص می فرمایند: «الناس بامرائهم اشبه منهم ابائهم»( حرانی(۱۳۶۶)،ص۲۰۷) «مردم در روش‌های اخلاقی وصفات اجتماعی به حکومت‌های خود بیشتر شباهت دارند تا به پدران خویش.»
با اندکی تأمل در این سخن پر نغز در می‌یابیم که به فرمایش امام اول شیعیان علی (ع)، همان گونه که پدران در تربیت فرزندان مؤثرند، والیان هم در این امر نقش دارند؛ به همین دلیل شهید بهشتی در پاسخ به این سئوال مقدر که وظیفه مسلمانان در این خصوص چیست؟ می گوید: «برهرانسان مسلمان متعهدی لازم است که محیط را برای سالم زیستن خود ودیگران پاک نگه دارد این زمانی اتفاق می‌افتد که مؤمنان، عمل‌کننده به ایمان اهل ایمان عمل، قدرت را در دست بگیرند و برکافران ناسپاس حق‌ناشناس حق‌کش پیروز شوند.»( حسینی بهشتی۱۳۸۱،نقش آزادی در تربیت کودکان،ص۴۳) و نیز معتقد است: «آن قدر که عمال وکارگزاران جامعه به فکر و عمل جامعه جهت می‌دهند، خطبا و داعیان جامعه نمی‌توانند به فکر وعمل جامعه جهت بدهند.»( حسینی بهشتی۱۳۸۰،ص۱۵۸)
6. تهاجم فرهنگی
بدون شک یکی از کاراترین ضربه‌ها به تعلیم و تربیت بویژه تربیت دینی ، همین تهاجم همه جانبه فرهنگی علیه ایمان و منش مذهبی نوجوان و جوانان است . تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است . از مشخصات بارز تبادل فرهنگی این است که جامعه و ملتی با رغبت و بدون الزام و اکراه غیر ، گیرنده فرهنگ مورد علاقه از ملتی دیگر است . در حقیقت ملتها با این شیوه فرهنگ خود را کامل می‌نمایند . در تهاجم فرهنگی سخن بر سر این است که ملت و جامعه‌ای فرهنگ خود را برتر و کامل‌تر از فرهنگ‌های دیگر دانسته و با انواع و اقسام روشها ، سعی در تسلط بر فرهنگ‌های دیگر داشته باشد . امروزه قدرتهای استکباری و سلطه‌گرجهانی به خوبی دریافته‌اند که آن حقیقتی که می‌تواند در مقابل توسعه و تجاوز آنها مقاومت کند ، انسانهای پاک و با ایمان و افراد معتقد به ارزشهای الهی هستند که براصول و اعتقادات خود پای می‌فشارند .مقابله و دفاع در مقابل این هجمه نیاز به آمادگی و توان همه نهادهای رسمی‌ و غیر‌رسمی‌ جامعه دارد .
باز هم با ما سخن بگویید.موفق باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد