۱۳۹۲/۰۶/۰۵
–
۶۴۳ بازدید
با سلام
اگر موسیقی حرام است پس روانشناسان برای نجات یک انسان چگونه موسیقی درمانی کنند؟(درست است که هر نوع موسیقی حرام نیست).در ضمن چندی پیش مطلبی خواندم که در آن نوشته بود افرادی که آهنگ گوش میکنند احتمال مبتلا شدن به افسردگی شان ۸ برابر افرادی است که آهنک گوش نمیکنند.با این مطلب،پس چگونه یک بیمار روانی را که محتاج به این نوع درمان(موسیقی درمانی)است،میتوان درمان کرد؟
اولین چیزی که معمولاً با شنیدن کلمه «موسیقی درمانی» به ذهن می آید این است که با پدیده ی پیچیده ای روبرو هستیم. پدیده ای که احتمالاً به دلیل تازگی اش (به خصوص در کشور ما)، هنوز از دید بسیاری از مردم عجیب و ناشناخته باقی مانده است. موسیقی درمانی روش جدیدی است که هنوز تحقیقات در مورد آن ادامه دارد و همین امر امکان رسیدن به یک جواب قانع کننده و محکم را در مورد آن مشکل می کند.
تاریخچه موسیقی درمانی حرفه ای
تاثیر موسیقی بر بدن انسان به قدری است که امروزه در جهان جایگاه خاصی برای بهبود و درمان بسیاری از بیماریها پیدا کرده است. استفاده از موسیقی بهعنوان مکملی برای درمان بیماریها به زمان ارسطو و افلاطون بازمیگردد. از آن زمان استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف به کار میرفته است. موسیقی درمانی حرفه ای از قرن 20، پس از جنگ جهانی اول و دوم شروع شد، یعنی زمانی که موسیقی دانان جوامع (از هر نوع: آماتور و حرفه ای) به بیمارستان های سراسر آمریکا رفتند تا برای سربازانی که در جنگ دچار آسیب های روانی و جسمانی فراوان شده بودند، موسیقی بنوازند. عکس العمل قابل توجه فیزیکی و احساسی بیماران به موسیقی باعث شد تا پزشکان و پرستاران بیمارستان، تقاضای استخدام موسیقی دانانی را در بیمارستان ها کنند. به زودی این موضوع که موسیقی دانان به آموزش های اولیه جهت اهداف این کار احتیاج دارند، مشهود شد. اولین بار در دنیا، رشته «موسیقی درمانی» در دانشگاه میشیگان آمریکا در سال 1994 شکل گرفت. به گفته دانشمندان: «نغمه های موسیقی برحسب ترکیب فاصله ها و ریتم، دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلول های عصبی، احساس و انگیزه ای را تقویت، تضعیف و یا منتقل می سازند. اگرچه فواید درمان با موسیقی از دوران های قبل مطرح بوده است، اما تا قبل از این که در قرن اخیر به عنوان یک رشته تخصصی شناخته شود، خوب معرفی نشده است،» به گفته پژوهشگران مرکز پزشکی نیویورک، شنیدن موسیقی های کلاسیک موجب کاهش اضطراب و افزایش تحمل درد در بیماران می شود. البته هنوز مکانیزم دقیق تاثیر موسیقی بر روی روان انسان مشخص نشده است و در این زمینه با سوالات اساسی روبرو هستیم. آیا موسیقی واقعا فرد را از اضطراب نجات می دهد و یا اینکه با بردن فرد به عالم خیال برای لحظات او را از اضطراب خود غافل می کند؟ نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که موسیقی درمانی به عنوان درمان زمینه ای به کار می رود و به هیچ عنوان به عنوان درمان مستقل کاربرد ندارد، علاوه بر این موسیقی درمانی از درمان مشکلات روانی پیچیده ناتوان است و تاثیر آن برا روی اختلالات شدید روانی با سوال جدی روبرو است، وجود چنین مسائل و سوالاتی ریشه ای موجب می شود تا در مورد آن با احتیاط عمل کنیم.
تاثیرات موسیقی بر بدن و مغز آدمی
براساس تحقیقات موسیقیشناسان، گوشدادن به موسیقی البته براساس نوع موسیقی میتواند بر متابولیسم بدن تاثیر بگذارد، فشارخون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار و به هضم غذا کمک کند. موسیقی در تمام حالات روحی میتواند تاثیرگذار باشد. موسیقی یک ابزار است که میتواند تمام هیجانات روحی را به کنترل درآورد. در زمان شادی، هیجان، ناراحتی و خشم حتی در زمان بیماری میتواند موثر باشد. در تحقیقات متعددی که روی واکنش بدن انسان به موسیقی انجام شده است، محققان به نتایج جالبی دست یافتهاند. وقتی به ترانههای مورد علاقه خود گوش میدهیم، بدن ما تمام علائم برانگیختگی احساسی را از خود بروز میدهد. برای مثال، مردمکها گشاد میشوند. این واکنش وقتی به فردی که دوستش داریم نگاه میکنیم نیز وجود دارد. تعداد ضربان قلب و نبض ما همچنین فشار خونمان بالا میرود، هدایت الکتریکی پوست ما پایین آمده و قسمتی از مغز که عهدهدار تنظیم حرکات ماست یعنی مخچه، به طور عجیبی فعال میشود. جالب این که خون بیشتری روانه پاها میشود و شاید همین مساله است که باعث حرکت متناسب با ریتم پاها میشود. براساس تحقیقات موسیقیشناسان، گوشدادن به موسیقی البته براساس نوع موسیقی میتواند بر متابولیسم بدن تاثیر بگذارد، فشارخون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار و به هضم غذا کمک کند. اثرات موسیقی کلاسیک به خاطر ریتم و ملودی، بر ساختار و تواناییهای مغز انجام میگیرد. ریتم منجر به افزایش تولید و در پی آن افزایش سطح سروتونین در مغز میشود. سروتونین نوعی هورمون عصبی بوده که باعث تداوم انتقال پالسهای اعصاب و حفظ حس شادمانی و سرور میشود. تولید سروتونین در مغز انبساط خاطر ایجاد میکند. کمبود سروتونین در مغز باعث ایجاد افسردگی و احساس دلتنگی میشود. در اصل، بسیاری از داروهای ضدافسردگی از طریق کاهش بازجذب و افزایش سطح سروتونین در مغز عمل میکنند. وقتی مغز در معرض یک شوک مثبت قرار گیرد شروع به ترشح سروتونین میکند. به عنوان مثال وقتی به یک نقاشی زیبا نگاه میکنید، رایحه دلپذیری به مشامتان میرسد، خلاصه هر مسالهای که باب طبع شما باشد حتی خوردن غذای مطبوع یا گوشدادن به موسیقی مسحورکننده، به مغز اجازه میدهد مقدار معینی سروتونین آزاد کند که باعث تحریک و به اوج رسیدن احساسات دلپذیر میشود.
همانطور که میدانید بدن ما بسیار تابع ریتم است و ترشح بسیاری از مواد مفید در بدن ما به صورت ضربانی صورت میگیرد. ریتم موسیقی بخوبی میتواند موجب تحریک دیگر ضربانهای طبیعی بدن مانند ضربان قلب یا امواج آلفای مغز شود و همین اثر موسیقی یکی از شیوههای درمان افسردگی و معالجه بالینی است. بهعلاوه ملودی همچون جرقههای شتاب دهنده عمل میکند و کاتالیزور فرآیند خلاقیت در مغز است.
موسیقی؛ شمشیری دولبه
موسیقی نیز مثل هر ابزار دیگر اگر به درستی و بجا به کار گرفته نشود میتواند اثرات مضری در پی داشته باشد و نهتنها مفید نیست بلکه اثرات مخربی نیز بر بدن دارد. گوشدادن به موسیقیهای تند و آزاردهنده به جای ایجاد هارمونی و کمک به سلامت، میتواند مانند یک زهر در بدن عمل کند. براساس تحقیقات صورتگرفته روی گیاهان، محققان سعی کردهاند تاثیر موسیقیهای مختلف را بر رشد گیاهان ارزیابی کنند. این مطالعات نشان داده موسیقیهای آزاردهنده میتوانند بر رشد گیاهان اثر سو داشته باشند. به عنوان مثال موسیقی راک، رشد گیاه را متوقف میکند و برخلاف آن موسیقی کلاسیک باعث تسریع رشد گیاه میشود. جالب است بدانید موسیقی گاهی میتواند بسیار قدرتمند باشد به طوری که همانند برخی داروها وابستگی ایجاد کند و اعتیادآور باشد. پس باید به این نکته بسیار توجه داشت که موسیقی ابزار بسیار قدرتمندی است و میتواند مثل شمشیر دولبه عمل کند. از طرفی اگر به درستی به کار گرفته شود میتواند تاثیرات مثبت روحی و جسمی بسیاری بر اشخاص داشته باشد و باعث ارتقای سلامت شود. از طرف دیگر، اگر به درستی به کار گرفته نشود میتواند به جای اثرات مثبت خود منجر به بروز اثرات منفی در بدن شود و بسیار مخرب باشد بنابراین درست است که موسیقی در عرصههای مختلف میتواند عملکرد بدن انسان را بهبود بخشد ولی باید در انتخاب نوع موسیقی خیلی دقت کرد تا تاثیر معکوس بر بدن فرد نداشته باشد.
با ذکر نکات بالا به بررسی بیشتر سوال شما می پردازم:
1.همانطور که بیان شد، موسیقی درمانی یک روش جدید است که هنوز کارآمدی آن جای بررسی دارد.
2.همانطور که خود شما هم می دانید موسیقی دو نوع است، حرام و حلال، ممکن است در نوع حلال آن آثارمفیدی وجود داشته باشد، حتی ممکن است موسیقی حرام ان هم تاثیرات مثبتی داشته باشد اما به دلیل اینکه تاثیرات منفی آن بیشتر از تاثیرات مثبت آن است، در اسلام حرام شده است.(مانند شراب که قران در مورد آن می گوید ضررش بیشتر از نفعش است)
3.همانطور که بیان شد، نوع موسیقی در اثرات موسیقی نقش زیادی دارد، ممکن است یک موسیقی موجب افسردگی فرد شود و موسیقی دیگر افسردگی را تقلیل دهد. البته نباید فراموش کنید؛ شدت و میزان گوش دادن به موسیقی هم می تواند اثرات منفی آن را افزایش دهد، به عنوان مثال فردی که دائما به موسیقی گوش می دهد و به وسیله موسیقی به عالم خیال برده میشود، قطعا در دراز مدت با مشکلات روانی زیادی روبرو می شود.
باز با ما سخن بگوئید
تاریخچه موسیقی درمانی حرفه ای
تاثیر موسیقی بر بدن انسان به قدری است که امروزه در جهان جایگاه خاصی برای بهبود و درمان بسیاری از بیماریها پیدا کرده است. استفاده از موسیقی بهعنوان مکملی برای درمان بیماریها به زمان ارسطو و افلاطون بازمیگردد. از آن زمان استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف به کار میرفته است. موسیقی درمانی حرفه ای از قرن 20، پس از جنگ جهانی اول و دوم شروع شد، یعنی زمانی که موسیقی دانان جوامع (از هر نوع: آماتور و حرفه ای) به بیمارستان های سراسر آمریکا رفتند تا برای سربازانی که در جنگ دچار آسیب های روانی و جسمانی فراوان شده بودند، موسیقی بنوازند. عکس العمل قابل توجه فیزیکی و احساسی بیماران به موسیقی باعث شد تا پزشکان و پرستاران بیمارستان، تقاضای استخدام موسیقی دانانی را در بیمارستان ها کنند. به زودی این موضوع که موسیقی دانان به آموزش های اولیه جهت اهداف این کار احتیاج دارند، مشهود شد. اولین بار در دنیا، رشته «موسیقی درمانی» در دانشگاه میشیگان آمریکا در سال 1994 شکل گرفت. به گفته دانشمندان: «نغمه های موسیقی برحسب ترکیب فاصله ها و ریتم، دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلول های عصبی، احساس و انگیزه ای را تقویت، تضعیف و یا منتقل می سازند. اگرچه فواید درمان با موسیقی از دوران های قبل مطرح بوده است، اما تا قبل از این که در قرن اخیر به عنوان یک رشته تخصصی شناخته شود، خوب معرفی نشده است،» به گفته پژوهشگران مرکز پزشکی نیویورک، شنیدن موسیقی های کلاسیک موجب کاهش اضطراب و افزایش تحمل درد در بیماران می شود. البته هنوز مکانیزم دقیق تاثیر موسیقی بر روی روان انسان مشخص نشده است و در این زمینه با سوالات اساسی روبرو هستیم. آیا موسیقی واقعا فرد را از اضطراب نجات می دهد و یا اینکه با بردن فرد به عالم خیال برای لحظات او را از اضطراب خود غافل می کند؟ نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که موسیقی درمانی به عنوان درمان زمینه ای به کار می رود و به هیچ عنوان به عنوان درمان مستقل کاربرد ندارد، علاوه بر این موسیقی درمانی از درمان مشکلات روانی پیچیده ناتوان است و تاثیر آن برا روی اختلالات شدید روانی با سوال جدی روبرو است، وجود چنین مسائل و سوالاتی ریشه ای موجب می شود تا در مورد آن با احتیاط عمل کنیم.
تاثیرات موسیقی بر بدن و مغز آدمی
براساس تحقیقات موسیقیشناسان، گوشدادن به موسیقی البته براساس نوع موسیقی میتواند بر متابولیسم بدن تاثیر بگذارد، فشارخون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار و به هضم غذا کمک کند. موسیقی در تمام حالات روحی میتواند تاثیرگذار باشد. موسیقی یک ابزار است که میتواند تمام هیجانات روحی را به کنترل درآورد. در زمان شادی، هیجان، ناراحتی و خشم حتی در زمان بیماری میتواند موثر باشد. در تحقیقات متعددی که روی واکنش بدن انسان به موسیقی انجام شده است، محققان به نتایج جالبی دست یافتهاند. وقتی به ترانههای مورد علاقه خود گوش میدهیم، بدن ما تمام علائم برانگیختگی احساسی را از خود بروز میدهد. برای مثال، مردمکها گشاد میشوند. این واکنش وقتی به فردی که دوستش داریم نگاه میکنیم نیز وجود دارد. تعداد ضربان قلب و نبض ما همچنین فشار خونمان بالا میرود، هدایت الکتریکی پوست ما پایین آمده و قسمتی از مغز که عهدهدار تنظیم حرکات ماست یعنی مخچه، به طور عجیبی فعال میشود. جالب این که خون بیشتری روانه پاها میشود و شاید همین مساله است که باعث حرکت متناسب با ریتم پاها میشود. براساس تحقیقات موسیقیشناسان، گوشدادن به موسیقی البته براساس نوع موسیقی میتواند بر متابولیسم بدن تاثیر بگذارد، فشارخون را بالا یا پایین ببرد، توازن انرژی برقرار و به هضم غذا کمک کند. اثرات موسیقی کلاسیک به خاطر ریتم و ملودی، بر ساختار و تواناییهای مغز انجام میگیرد. ریتم منجر به افزایش تولید و در پی آن افزایش سطح سروتونین در مغز میشود. سروتونین نوعی هورمون عصبی بوده که باعث تداوم انتقال پالسهای اعصاب و حفظ حس شادمانی و سرور میشود. تولید سروتونین در مغز انبساط خاطر ایجاد میکند. کمبود سروتونین در مغز باعث ایجاد افسردگی و احساس دلتنگی میشود. در اصل، بسیاری از داروهای ضدافسردگی از طریق کاهش بازجذب و افزایش سطح سروتونین در مغز عمل میکنند. وقتی مغز در معرض یک شوک مثبت قرار گیرد شروع به ترشح سروتونین میکند. به عنوان مثال وقتی به یک نقاشی زیبا نگاه میکنید، رایحه دلپذیری به مشامتان میرسد، خلاصه هر مسالهای که باب طبع شما باشد حتی خوردن غذای مطبوع یا گوشدادن به موسیقی مسحورکننده، به مغز اجازه میدهد مقدار معینی سروتونین آزاد کند که باعث تحریک و به اوج رسیدن احساسات دلپذیر میشود.
همانطور که میدانید بدن ما بسیار تابع ریتم است و ترشح بسیاری از مواد مفید در بدن ما به صورت ضربانی صورت میگیرد. ریتم موسیقی بخوبی میتواند موجب تحریک دیگر ضربانهای طبیعی بدن مانند ضربان قلب یا امواج آلفای مغز شود و همین اثر موسیقی یکی از شیوههای درمان افسردگی و معالجه بالینی است. بهعلاوه ملودی همچون جرقههای شتاب دهنده عمل میکند و کاتالیزور فرآیند خلاقیت در مغز است.
موسیقی؛ شمشیری دولبه
موسیقی نیز مثل هر ابزار دیگر اگر به درستی و بجا به کار گرفته نشود میتواند اثرات مضری در پی داشته باشد و نهتنها مفید نیست بلکه اثرات مخربی نیز بر بدن دارد. گوشدادن به موسیقیهای تند و آزاردهنده به جای ایجاد هارمونی و کمک به سلامت، میتواند مانند یک زهر در بدن عمل کند. براساس تحقیقات صورتگرفته روی گیاهان، محققان سعی کردهاند تاثیر موسیقیهای مختلف را بر رشد گیاهان ارزیابی کنند. این مطالعات نشان داده موسیقیهای آزاردهنده میتوانند بر رشد گیاهان اثر سو داشته باشند. به عنوان مثال موسیقی راک، رشد گیاه را متوقف میکند و برخلاف آن موسیقی کلاسیک باعث تسریع رشد گیاه میشود. جالب است بدانید موسیقی گاهی میتواند بسیار قدرتمند باشد به طوری که همانند برخی داروها وابستگی ایجاد کند و اعتیادآور باشد. پس باید به این نکته بسیار توجه داشت که موسیقی ابزار بسیار قدرتمندی است و میتواند مثل شمشیر دولبه عمل کند. از طرفی اگر به درستی به کار گرفته شود میتواند تاثیرات مثبت روحی و جسمی بسیاری بر اشخاص داشته باشد و باعث ارتقای سلامت شود. از طرف دیگر، اگر به درستی به کار گرفته نشود میتواند به جای اثرات مثبت خود منجر به بروز اثرات منفی در بدن شود و بسیار مخرب باشد بنابراین درست است که موسیقی در عرصههای مختلف میتواند عملکرد بدن انسان را بهبود بخشد ولی باید در انتخاب نوع موسیقی خیلی دقت کرد تا تاثیر معکوس بر بدن فرد نداشته باشد.
با ذکر نکات بالا به بررسی بیشتر سوال شما می پردازم:
1.همانطور که بیان شد، موسیقی درمانی یک روش جدید است که هنوز کارآمدی آن جای بررسی دارد.
2.همانطور که خود شما هم می دانید موسیقی دو نوع است، حرام و حلال، ممکن است در نوع حلال آن آثارمفیدی وجود داشته باشد، حتی ممکن است موسیقی حرام ان هم تاثیرات مثبتی داشته باشد اما به دلیل اینکه تاثیرات منفی آن بیشتر از تاثیرات مثبت آن است، در اسلام حرام شده است.(مانند شراب که قران در مورد آن می گوید ضررش بیشتر از نفعش است)
3.همانطور که بیان شد، نوع موسیقی در اثرات موسیقی نقش زیادی دارد، ممکن است یک موسیقی موجب افسردگی فرد شود و موسیقی دیگر افسردگی را تقلیل دهد. البته نباید فراموش کنید؛ شدت و میزان گوش دادن به موسیقی هم می تواند اثرات منفی آن را افزایش دهد، به عنوان مثال فردی که دائما به موسیقی گوش می دهد و به وسیله موسیقی به عالم خیال برده میشود، قطعا در دراز مدت با مشکلات روانی زیادی روبرو می شود.
باز با ما سخن بگوئید