خانه » همه » مذهبی » میزان توجه قرآن و پیامبر (ص) به علوم تجربی

میزان توجه قرآن و پیامبر (ص) به علوم تجربی


میزان توجه قرآن و پیامبر (ص) به علوم تجربی

۱۳۹۴/۱۱/۰۶


۱۸۱۶ بازدید

میزان توجه قرآن و پیامبر (ص) به علوم تجربی در «نقد قرآن»

یکی از پیش‌فرض‌های دکتر سها در کتاب «نقد قرآن» آن است که پیامبر اسلام(ص) و قرآن کریم به علوم تجربی (اعم از علوم طبیعی و انسانی) توجه نکرده‌اند. و ریشه این عدم توجه را نیز عدم اطلاع از علوم تجربی می‌داند .دکتر سها با ذکر آیات متعدد در قرآن (مثل: زمر/ 9 ـ انفال/ 22 ـ آل‌عمران / 2ـ191) و احادیث پیامبر اسلام(ص) یادآور می‌شود که قرآن و پیامبر فقط دعوت به علم کرده‌اند. [1] لیکن مقصودشان علوم دینی بوده است و در این رابطه می‌نویسد :
«اما آیا منظور از علم ارزشمند در اسلام، همه علوم است؟ خیر. منظور از این همه تأکید بر علم، علم دین است و تعقل و تفکر مورد نظر اسلام تعقل و تفکر در دین است .»
برای اثبات این امر شواهد بسیاری وجود دارد از جمله :
اول : اگر در کلیه آیاتی که در آنان از علم، تفکر و تعقل یاد شده دقت کنید همگی در زمینه ایمان و عمل به اسلام است. برای مثال به آیات زیر توجه کنید :
«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ  آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ»(زمر/ 9)؛
«ترجمه: [آیا چنین کسی (کافر ) بهتر است] یا آن کسی که در طول شب در سجده و قیام اطاعت [خدا] می‌کند [و ] از آخرت می‌ترسد و رحمت پروردگارش را امید داد بگو آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند یکسانند تنها (خردمندانند که متذکر (متوجه) می‌شوند ».
منظور آیه کامل واضح است یعنی کسانی که در طول شب به اطاعت خدا مشغولند، علم دارند (یعلمون) و در مقابل کسانی که عبادت نمی‌کنند علم ندارند (لایعلمون) بنابراین منظور از علم، علم به خدا و دین است .هم‌چنین آیات 190ـ191 آل‌عمران که در بالا ذکر شد نمونه عالی هستند از اینکه تفکر مورد نظر قرآن تفکری است که منجر به ایمان شود». [2] سپس با استناد به آیات انفال/ 2 و 55، فرقان/ 44 و ملک/ 10 نتیجه می‌گیرد که «کفر مساوی عدم تعقّل» است .و در این رابطه می‌نویسد :
«این تفحص را می‌توانید در بقیه آیاتی که لغت فکر یا عقل و یا علم دارند ادامه دهید به همین نتیجه می‌رسید. بنابراین با توجه به کلیه آیات مربوط به علم و تفکر و علم و تعقل در قرآن (که چند مورد آن ذکر شد)، کسی که ایمان ندارد فاقد تعقل و تفکر و علم به حساب می‌آید هر چند استاد ریاضی یا نجوم و یا فیزیک باشد. در بیان دیگر، علمی که یادگیری و آموزشش ثواب دارد و معلم و متعلمش محترم است دانش دین است». [3] و در ادامه در این رابطه به احادیث پیامبر(ص) استناد می‌کند و می‌نویسد :
قال النبی العلم ثلاثة فما سوی ذلک فهو فضل آیة محکمة أو سنة قائمة أو فریضة عادلة [4]
ترجمه: از محمد نقل شده است که علم سه گونه است: آیه محکم، یا واجب الهی عادله و یا سنت استوار (که هر سه علم دینند) و غیر از آن فضل است یعنی پیامبر غیر از علم دین را علم نمی‌داند و بقیه علوم را فضل می‌داند . فضل به معنی زیادی است یا زیادی نیکو (فضیلت) و یا زیادی بیهوده. با توجه به فحوای سخن پیامبر به نظر می‌رسد که منظور وی زیادی بیهوده باشد». [5] و در پایان نتیجه می‌گیرد :
«با توجه به این اهمیت فوق العاده علم تجربی، عدم شناخت قرآن نسبت به علوم تجربی، یکی از بزرگتری عیوب قرآن است و دلیل واضحی است بر اینکه قرآن ساخت محمد است نه خدا. مگر می‌شود دینی که مدعی است تمام مشکلات بشر را تا قیامت حل می‌کند و بهترین نظام حقوقی و اخلاقی و سیاسی و اقتصادی و تربیتی را برای بشر آورده است حتی از وجود چیزی به نام علم تجربی بی‌اطلاع باشد در حالی که تمام حیطه‌های فوق و دیگر حیطه‌های تمدن بشری متکی به دانش تجربی‌اند. اگر قرآن از خدا بود خدا به علوم تجربی و جایگاه آن آگاهی داشت و در کتابش از این بخش اساسی از زندگی انسان غفلت نمی‌کرد. بنابراین عدم اطلاع قرآن از دانش تجربی نشان‌گر آن است که قرآن ساخته انسانی در 14 قرن قبل است که اصلاً دانش جدی وجود نداشت چه رسد به دانش تجربی». [6]

بررسی
با توجه به تحلیل مطالبی که دکتر سهاد در این شبهه مطرح کرده است پیش‌ فرض‌های زیر به دست می‌آید :
1ـ قرآن کریم به علوم تجربی (اعم از علوم انسانی و طبیعی) توجه
نکرده است .
2ـ قرآن و پیامبر اسلام(ص) از علوم تجربی اطلاع نداشته‌اند .
3ـ قرآن و پیامبر اسلام(ص) فقط به علوم دینی دعوت کرده‌اند .
4ـ علوم دینی ربطی به علوم تجربی (طبیعی و انسانی) ندارد .
5 ـ نبودن علوم تجربی در قرآن نشانه نقص و بشری بودن آن است .
6 ـ از آنجا که قرآن، کافران را بی‌تعقل می‌داند پس از نظر قرآن دانشمندان علوم تجربی عقل ندارند .

 
 

 

پی نوشت ها :
[1] . ر.ک: نقد قرآن، ص 41.
[2] . همان، ص 42.
[3] . همان، ص 44.
[4] . سنن ابی داود، 3/ 119 و سنن ابن ماجه، 1/ 21
[5] . ر.ک: نقد قرآن، ص 44 و 45
[6] . همان، ص 47ـ48.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد