۱۳۹۴/۱۲/۲۶
–
۱۴۸ بازدید
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز، در پاسخ به این سوال لازم است چند نکته را خدمت شما متذکر شویم: 1 – بسیاری از کشورهایی که در اینجا نام برده شده اند کشورهای پیشرفته به معنای واقعی کلمه نیستند بلکه عمده آنها صرفا مظاهری از پیشرفت را دارا هستند و برخی دیگر نیز صرفا در برخی جنبه های تکنولوژیک پیشرفت هایی دارند که عمده آن نیز حاصل نوعی وابستگی به غرب است و به همین دلیل با بروز اندک بحرانی در غرب این کشورها نیز تحت تاثیر قرار می گیرند به عنوان مثال کشوری همچون امارات را هرگز نمی توان پیشرفته دانست اگر چه شهرهای این کشور کانون ساخت و ساز های شیک، زیبا و مرکز جذب توریست از سراسر دنیا می باشد، علت این امر نیز این است که این کشور صرفا به مدد در اختیار داشتن بودجه کلان نفتی، تبدیل به مصرف کننده بزرگ مصنوعات غربی و شرقی شده و مظاهر رشد و پیشرفت را در کشور توسعه داده است همچون شهرسازی و توریسم بدون اینکه در واقع پیشرفتی وجود داشته باشد و به همین دلیل اگر روزگاری نفت در این کشور به اتمام برسد فاجعه ای رخ خواهد داد که روزگار همین ملت به ظاهر ثروتمند را یک شبه خاکستر خواهد کرد. لذا کشوری همچون امارات نمی تواند الگوی ما باشد و حتی اگر این کشور پیشرفت واقعی نیز داشت نمی توانست با ما مورد مقایسه قرار گیرد چرا که این کشور با سطح در آمد بالایی که به دلیل منبع عظیم نفت و جمعیت اندک دارد زمینه رشد و پیشرفت در بسیاری از زمینه ها را داراست و حال آنکه چنین درآمدی در ایران وجود ندارد به عنوان مثال اگر بخواهیم صرفا سطح درآمد سرانه یک ایرانی را با اماراتی مقایسه قرار دهیم می توانیم به این تفاوت به خوبی دست یابیم چرا که مثلا کشور امارات در آمارهای سال 1391 با درآمد سالیانه سرانه 41 هزار و 930 دلار در رتبه 23 جهان داشت در حالی که در همان زمان ایران ایران با درآمد سالیانه سرانه 4520 دلار در رتبه 96 قرار داشت(سایت الف،http://alef.ir/vdciwvazyt1aww2.cbct.html?158557 ) و طبیعی است که با چنین درآمد هنگفتی دست کشور برای انجام بسیاری از کارها از جمله پیشبرد پروژه توسعه و پیشرفت کشور باز خواهد بود هر چند که واقعیت امر این است که این کشور به این میزان نیز دست به توسعه نزده و صرفا مظاهر رشد و توسعه را در کشور در مقابل دیدگاه دیگران قرار داده است به گونه ای که بیننده ای که از دور آن را می بیند گمان می کند که آنچه در این کشور وجود دارد حاصل رشد و پیشرفت است و حال آنکه همه آنها با پول های کلان صرفا وارد شده است. در این میان برخی تلاش می کنند تا حتی کشورهای پیشرفته منطقه را تعمیم داده و کل کشورهای عربی منطقه به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس همچون عربستان را به عنوان کشورهای پیشرفته قلمداد کرده و آن را با ایران مقایسه نمایند که در این زمینه نیز باید بگوییم بالا بودن آمارهای اقتصادی در این کشورها هرگز به معنای پیشرفته بودن آن کشور نمی باشد بلکه ناشی از بالا بودن منابع ثروت آفرین همچون نفت و گاز در این کشورها در کنار جمعیت بسیار پایین آنها می باشد که این موضوع هرگز به معنای توسعه یافتگی یک کشور نمی باشد و از طرفی با توجه به اینکه درآمد سرانه به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی مطرح می گردد لذا به غلط ، این کشورها در ردیف کشورهای توسعه یافته قرار می گیرند و حال آنکه توسعه یافتگی واقعی باید متکی بر تولید باشد و نه به خاطر وجود سرمایه خام و جالب اینجاست که این کشورها که به دلیل داشتن منابع مادی فراوان ، به راحتی اقدام به وارد کردن انواع محصولات تولیدی مورد نیاز خود و از جمله مظاهر تکنولوژی های پیشرفته را می کنند صرفا سخت افزار تکنولوژی را وارد می کنند ولی در بعد اصلی تکنولوژی یعنی جنبه های نرم افزاری آن همچنان به بیگانگان وابسته هستند . به همین دلیل توسعه یافتگی این کشورها اگر هم توسعه یافتگی تلقی شود، اولا موقت و محدود به زمانی است که ذخایر ثروت ساز در این کشورها موجود باشد و با پایان یافتن این ذخایر ، ناگهان بحران عظیم در این کشورها ایجاد خواهد شد که نتیجه آن فقر و بحران های عظیم اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی خواهد بود . ثانیا یک توسعه وابسته می باشد که در آن اگر چه از امکانات استفاده می شود اما همواره وابستگی به نرم افزار تکنولوژی و طراحان و مجریان آن وجود دارد و چنین توسعه ای هرگز ارزشمند نمی باشد و هر زمان ممکن است برای یک کشور مشکل ساز باشد . به عنوان مثال امروزه حتی تکنولوژی بهره برداری از صنایع نفت و گاز کشورهای عربی در دستان مهندسان غربی و شرقی می باشد که در صورت بروز کوچکترین مساله ای می تواند منجر به تحت فشار قرار گرفتن این کشور شود چرا که حتی این صنعت که متعلق به این کشورهاست در این کشورها بومی نشده است و همین مساله استقلال این کشورها را در معرض تهدید قرار داده است . ضمن اینکه آمارهایی که از پیشرفته بودن و یا ثروتمند بودن کشورهای عربی در جهان ارائه می شود ناظر به آمار کلی مربوط به این کشورها می باشد و گرنه در سطح عموم مردم جامعه چنین آمارهایی مصداق ندارد . به عبارتی شکاف عظیم طبقاتی در این کشورها میان اقشار فقیر و ثروتمند به اندازه ای فراوان است که در کنار افراد میلیاردری که در این کشورها زندگی می کنند شاهد یکی از فقیرترین جوامع دنیا نیز هستیم . به گونه ای که می توان گفت بر خلاف تبلیغات رایج در دنیا که از کشورهای عربی به عنوان نماد ثروت و رفاه یاد می شود در بخش هایی از این کشورها ، فقر بیداد می کند . به عنوان مثال در کشور عربستان سعودی که همگان آن را به عنوان نماد ثروت و قدرت کشورهای عربی می شناسند یک سوم مردم این کشور در فقر مطلق به سر می برند . در این زمینه مدتی پیش روزنامه السفیر لبنان با اشاره به فقر رو به رشد مردم عربستان نوشت: تعداد مردم فقیر بیش از 6 میلیون از 20 میلیون جمعیت تخمینی این کشور است اما زمان زیادی طول میکشد تا پادشاه به پذیرش شهروندان فقیر تن در دهد. اقتصاد عربستان از ارتباط با سیاست های حفاظتی فدرال ایالات متحده که در معرض معایب متعددی در ده سال گذشته بوده ،رنج می برد. این پیوند منجر به تورم گسترده در اقتصاد مستعد عربستان و کاهش قدرت خرید ریال در این کشور شده است که این بر خلاف حمایت های ارائه شده از سوی دولت برای مواد و کالاهای اساسی است. افزایش سریع قیمت کالاها با افزایش حقوق جور در نمی اید که همین مسئله باعث شده بسیاری از خانواده ها از هزینه های بالای زندگی رنج ببرند . علاوه بر هزینه های بالا برای تامین نیازهای اساسی و اولیه،در دوره های اخیر شاهد بحران مسکن و افزایش اجاره ها بوده ایم.آمار نشان داده است که 80 درصد از سعودی ها در خانه های اجاره ای زندگی می کنند و داشتن خانه در این کشور به دلیل افزایش قیمت زمین و هزینه های ساخت و ساز که نرخ غیر قابل تصوری دارد به یک رویا تبدیل شده است. این افزایش بیشتر شهروندان با درآمد حداقل دستمزد (که از 60 دلار در یک ماه تجاوز نمی کند) که این دستمزد برای خرید آب، غذا و مسکن در این خانواده های حداقل شش نفره خرج می شود ، را تحت فشار قرار می دهد. بیکاری، که در سراسر جامعه عربستان گسترش یافته و به دلیل حضور نیروی کار خارجی باعث گرفتاری بخش بزرگی از شهروندان شده است ، منجر به بیشتر و بدتر شدن مسئله فقر می شود. مفهوم خانواده در عربستان سعودی باعث افزایش تعداد خانواده های گسترده شده ؛ به عبارت دیگر، بچه ها پس از ازدواج با خانواده های خود زندگی می کنند.(رجانیوز ، http://rajanews.com/Detail.asp?id=142241 ) همچنین در سال های اخیر تصاویر و فیلم هایی در باره معضل فقر در عربستان سعودی در فضای مجازی منتشر شد که باعث شد تا رژیم سعودی درج هرگونه خبر در رسانههای عربستان درباره وجود فقر در این کشور را ممنوع اعلام کند. رژیم سعودی به رسانههای این کشور دستور داد که از درج هرگونه خبر درباره وجود فقر در عربستان امتناع کنند. وزارت فرهنگ و اطلاع رسانی عربستان سعودی در فرمانی فوری به تمام رسانههای تصویری و نوشتاری عربستان ابلاغ کرد که از درج هرگونه خبر یا گزارش درباره موارد فقر در این کشور منع شدهاند. اخیرا مطبوعات و رسانههای سعودی خبرهای بیشماری درباره فقر و فساد موجود در عربستان منتشر کردند که در یکی از آنها یک شهروند عربستانی حاضر شده بود، به خاطر فقر یکی از فرزندان خود را به فروش برساند.(فردا نیوز ، به نقل از خبرگزاری فارس) جالب اینجاست که در ادامه گزارشی که در این زمینه آمده است چنین وارد شده است : « با وجودی که عربستان بزرگترین تولید کننده نفت جهان به شمار میاید، با این حال از 22 میلیون نفر جمعیت این کشور 22 درصد زیر خط فقر مطلق بسرمیبرند. این درحالی است که گزارش منتشر شده 12 کارشناس صندوق بین المللی پول نیز از وجود فقر 50 درصدی میان جمعیت این کشور ثروتمند عربی خبر میدهد. »(همان) نتیجه اینکه وجود ذخایر و منابع مادی همچون نفت و گاز بهترین فرصت را برای تهیه هر گونه اقلام مورد نیاز در کشورهای عربی فراهم نموده است . اما تهیه امکانات هرگز به معنای پیشرفت و توسعه تلقی نمی گردد هر چند متاسفانه در معیارهایی که برای رشد و توسعه در نظر گرفته می شود برخی فاکتورها همچون درآمد سرانه نیز به عنوان فاکتور توسعه در نظر گرفته می شود که بر اساس آن این کشورها به دلیل داشتن منابع مادی فراوان در کنار جمعیت اندک ، در مجموع و با نگاه کلان (و نه با نگاه جزئی نگر) به عنوان یک کشور توسعه یافته عنوان می گردند و حال آنکه واقعیت خلاف آن را ثابت می کند . در واقع توسعه ای که مشروط به زمان و شرایط و بیگانگان باشد را نمی توان توسعه و پیشرفت نامید و چنین توسعه ای صرفا سطح آسیب پذیری را بالا می برد چرا که کشور را با شرایط رفاه و تنعم حاصل از درآمدهای خالص نفتی تطبیق می دهد و در شرایط خطر و بحران نمی تواند هیچ گونه ایستادگی نماید و در نهایت حتی اساس کشور با تهدید مواجه می گردد و به همین دلیل حتی اگر چنین وضعیتی را توسعه یافتگی قلمداد نماییم ، هیچ ارزشی نخواهد داشت . به هر حال کشورهای عربی اصلی ترین شرایط توسعه یعنی امکانات مادی و عدم تحریم و … را دارا هستند اما فاقد توسعه و رشد واقعی هستند برخی دیگر از کشورها هم در مقام مقایسه اینگونه نیست که از ایران پیشرفته تر باشند به عنوان مثال چین یک ششم کلّ جمعیّت دنیا را به خود اختصاص داده است امّا سوال این است که به نسبت این جمعیّت عظیم ، چند درصد دانشمندان دنیا و کشفیّات دنیا را به خود اختصاص داده است. چین در گذشته های دور یکی از تمدّنهای بزرگ و از پیشروان علم بوده است امّا در عصر حاضر بیشتر مصرف کننده ی علم است و در آن تولید علمی و فلسفی بسیار ناچیز است. عمده ترین رشد چین در صنعت فضایی و اتمی است که اطلاعات هر دو را در جنگ دوم جهانی از آلمان نازی سرقت کرده است. زمانی که آلمان شکست خورد کشورهایی چون روسیه ، چین ، آمریکا ، فرانسه و انگلیس دانشمندان آلمانی و مدارک علمی آلمانیها را ربودند و توانستند به صنعت اتمی و فضایی دست پیدا کنند. هند نیز به لحاظ تکنولوژی وضعیتی کمابیش مشابه چین را دارد و حتی می توان گفت تردیدهای جدی در مورد پیشرفته بودن این کشور وجود دارد به ویژه اینکه مظاهر فقر و فساد در این کشور مشهود تر از هر کشور دیگری است به گونه ای که این کشور هیچ تناسبی با یک کشور پیشرفته ندارد و صرفا کشوری است که از تکنولوژی های کشورهای دیگر (که گاه با اغراض سیاسی همچون پایدار ماندن شبه جنگ اتمی میان این کشور با پاکستان و … و سوء استفاده از این موقعیت در عرصه های بین المللی دیگر به این کشور اهدا شده است) بهره می گیرد . امّا ژاپن نیز یکی از ذلیل ترین کشورهای دنیاست که حتّی ارتشی برای دفاع از خود نیز ندارد. ژاپن یکی از اقمار آمریکاست که حفظ امنیّت آن بر عهده ی ارتش آمریکاست. اقتصاد و صنعت ژاپن چنان به اقتصاد و صنعت آمریکا متّصل است که اگر آمریکا سرنگون شود به احتمال قریب به یقین ژاپن نیز واژگون خواهد شد. جوانان کشور عزیز ایران باید توجّه داشته باشند که ژاپن برخلاف اسم و رسمش الگوی مناسبی برای پیشرفت نیست. ژاپن بیشتر یک برده ی پیشرفته است نه یک کشور پیشرفته. کشوری که حفظ امنیّت آن بر عهده ی کشوری دیگر است حتّی اگر اوج علم و صنعت نیز باشد فروخواهد ریخت. 2 – انقلاب اسلامی ایران فصلی جدید در روند پیشرفت و تعالی کشور ما بود که طی آن تلاش هایی آغاز شد تا کشور ما نه تنها به استقلال همه جانبه و نیز پیشرفت های شایسته این کشور تمدن ساز دست یابد بلکه ، خود ، به الگویی برای جهانیان تبدیل شود . از این رو نخستین گام ها در بازسازی کشور پس از ویرانه های ناشی از قرنها حاکمیت استبداد داخلی و استعمار خارجی برداشته شد اما متاسفانه در همان آغازین گام ها ، این طفل صغیر با انواع خار و خس ها ، دیوارهای آهنین و سنگلاخ ها مواجه شد که هر طفل صغیری را می توانست از عزم خویش باز دارد . اما از آنجایی که طفل صغیر انقلاب ملت ایران ، عزمی پولادین داشت ، توانست همه موانع را یکی پس از دیگری از سر راه خویش بردارد ، در این میان شاید بتوان گفت مهم ترین موانعی که در برابر روند رو به رشد ملت ایران قرار گرفته بود عبارت بود از تحمیل جنگ هشت ساله و نیز انواع تحریم ها که باعث هدر رفت نیرو ها و امکانات فراوان از جمله منابع انسانی و انواع مضیقه ها در دست یابی به امکانات و زیر ساخت های رشد و پیشرفت کشور گردید . اما از آنجایی که به قول قدما «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» ، همین محدودیت ها و شرایط تحمیل شده ، هر چند خسارت های فراوانی را به دنبال داشت اما در کنار خود آثار مثبتی را به همراه داشت که از جمله آنها باید به تلاش جوانان برومند این مرز و بوم برای خودکفایی در زمینه های مختلف و بومی سازی علوم به جای گدایی علم از مدعیان بی تمدنِ تمدن اشاره کرد . به همین دلیل طراحی الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت به یکی از برنامه های نظام اسلامی تبدیل شد . البته در کنار این برنامه که هنوز به نتیجه کامل نرسیده است ، پیشرفت ملت ایران هرگز متوقف نشده و به همت جوانان غیور این سرزمین ، پس از دوران جنگ و سازندگی ، پیشرفت های عظیمی در عرصه های مختلف برای این کشور حاصل شد و رسیدن به قله های پیشرفت تبدیل به یکی از آرمان های انقلاب اسلامی شد . در این میان باید به نقش مقام معظم رهبری در ارائه الگو و نقشه راه پیشرفت کشور و نیز تشویق دانشمندان جوان کشورمان اشاره کرد ، علاوه بر این مقام معظم رهبری با ارائه سند چشم انداز بیست ساله نظام برای نخستین بار افق پیش روی کشور را در سال های آغازین قرن 15 هجری شمسی برای مردم و مسئولان ترسیم کردند و خواستار آن شدند تا مسئولان در سیاست گذاری های میان مدت و کوتاه مدت خویش رسیدن به این چشم انداز را وجهه همت و نظر خویش قرار دهند . بر این اساس تبدیل شدن ایران به پیشرفته ترین کشور جهان قطعا یک آرمان است ، اما آنچه که در حال حاضر برای ما اهمیت دارد تحقق اهدافی است که در سند چشم انداز بیست ساله توسط مقام معظم رهبری ترسیم شده است که به بخش هایی از آن اشاره می کنیم : « در چشم انداز 20 ساله ، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتضادی ، علمی و فناوری در سطح منطقه ، با هویت اسلامی و انقلابی ، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده در روابط بین الملل . جامعه ایرانی در افق این چشم انداز ، چنین ویژگی هایی خواهد داشت : توسعه یافته ، متناسب با مقتضیات فرهنگی ، جغرافیایی و تاریخی خود متکی براصول اخلاقی و ارزش های اسلامی ، ملی و انقلابی ، با تأکید بر مردم سالاری دینی ، عدالت اجتماعی ، آزادیهای مشروع ، حفظ کرامت و حقوق انسان ها و بهره مند از امنیت اجتماعی و قضایی . برخورداراز دانش پیشرفته ، توانا در تولید علم و فن آوری ، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی. امن ، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همه جانبه و پیوستگی مردم و حکومت . برخوردار از سلامت ، رفاه ، امنیت اجتماعی ، فرصت های برابر ، توزیع مناسب درآمد ، نهاد مستحکم خانواده ، به دور از فقر ، فساد ، تبعیض و بهره مند از محیط مطلوب . فعال ، مسئولیت پذیر ، ایثارگر ، مومن ، رضایت مند ، برخوردار از وجدان کاری ، انضباط ، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی ، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن . دست یافته به جایگاه اول اقتصادی ، علمی و فن آوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی ( شامل آسیای میانه ، قفقاز ، خاورمیانه و کشورهای های همسایه ) با تأکید بر جنبش نرم افزاری و تولید علم ، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی ، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل . الهام بخش ، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردم اسلامی دینی ، توسعه کارآمد ، جامعه اخلاقی ، نو اندیشی و پویایی فکری و اجتماعی تأثیر گذار بر همگرایی اسلامی و منطقه ای بر اساس تعالیم واندیشه های امام خمینی (ره ) دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت ، حکمت و مصلحت .» در همین راستا در حال حاضر تلاش های فراوانی چه از جانب مسئولان ، چه از جانب بخش های علمی (اعم از علوم انسانی و پایه) و چه از جانب نخبگان و حتی عموم مردم درحال انجام است تا اینکه هر چه زودتر شاهد دست یافتن به افق چشم انداز باشیم . در این میان پیشرفت های سریع و شگرف علمی کشورمان در طی سال های اخیر نیز نویدبخش این واقعیت است که دست یابی به این هدف در زمینه علمی ، حتی پیش از موعد مذکور چندان دور از انتظار نیست چنانکه برخی آمارهای موجود از جمله آمار های نهادهای غربی نیز این روند را تایید می کنند . به عنوان مثال پیشرفت های علمی و خیره کننده کشورمان در طی سال های اخیر علیرغم فشار های خارجی و به ویژه تحریم های سنگین به گونه ای بوده است که امروزه کشور ما از نظر سرعت رشد علمی ، سریعترین رشد را در جهان دارا می باشد به طوری که بر اساس گزارش پایگاه اسنادی علوم جهان اسلام بر مبنای پایگاه اطلاعات علمی تامسون رویترز (ISI) در حالی که رشد تولید علم جهان در 15 سال گذشته 49% بوده است رشد تولید علم ایران در همین مدت 2116% بوده است .(پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، http://farsi.khamenei.ir/others-page?id=22129 ) بنابر این هر چند زمان دقیقی را برای رسیدن کشورمان به قله های پیشرفت و قدرت جهان نمی توان در نظر گرفت اما شواهد حاکی از این است که در همین مدت زمان اندکی که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و علیرغم تمامی موانعی که بر سر راه این انقلاب وجود داشته است کشور ما در مسیر رشد و شکوفایی مطلوب و تبدیل شدن به یک کشور قدرتمند قرار گرفته است و البته به لحاظ قدرت ، در حال حاضر نیز به عنوان یک کشور قدرتمند در سطح جهان مطرح می باشد به گونه ای که علیرغم اینکه به دلیل ساختار غلط و ظالمانه جهانی امکان مشارکت در مدیریت جهانی را از طریق ابزارهای مدیریتی موجود همچون شورای امنیت ، حق وتو و امثال آن تا حد زیادی ندارد اما در عرصه مدیریت و حل و فصل بحران های جهانی ، چنان نقش و نفوذی دارد که قدرت های جهانی چاره ای جز بهره گرفتن از ابزارهای قدرت ایران برای حل و فصل موضوعات بین المللی ندارند و این مساله ای است که بارها قدرت های غربی به آن اذعان کرده اند . همچنین تلاش های فزاینده ای که برای کاهش قدرت و نفوذ ایران در سطح بین المللی صورت می گیرد و نیز تلاش برای نابودی ابزار های قدرت کشورمان ، همگی به معنای تایید تلویحی قدرت کشورمان در سطح بین المللی می باشد . 3 – شایسته سالاری هرگز با حاکمیت ایدئولوژی و مکتب خاص همچون اسلام هیچ تعارضی ندارد و حتی می توان گفت اسلام خود بزرگترین مشوق شایسته سالاری است به طوری که در نظر اندیشه سیاسی اسلام اصل شایسته سالاری به عنوان تنها معیار و ملاک گزینش کارگزاران مورد تأکید است. امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر خطوط اصلی انتخاب کارگزاران را معرفی میکند و میفرماید: در امور کارمندانت بیندیش، و پس از آزمایش به کارشان بگمار، و با میل شخصی، و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی باتجربه و باحیا، از خاندانهای پاکیزه و باتقوی، که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن، زیرا اخلاق آنان گرامی تر، و آبرویشان محفوظتر، و طمع ورزیشان کمتر، و آینده نگری آنان بیشتر است. سپس روزی فراوان بر آنان ارزانی دار، که با گرفتن حقوق کافی در اصلاح خود بیشتر می کوشند، و با بی نیازی، دست به اموال بیت المال نمی زنند، و اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند. سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن، و جاسوسانی راستگو، و وفاپیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانتداری، و مهربانی با رعیت خواهد بود. و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تایید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او بازپس گیر، سپس او را خوار دار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیافکن. نهجالبلاغه نامه شماره 53 البته بدیهی است اجرای این اصول مبتنی بر مسائل نظیر چگونگی تعیین و شناخت افراد شایسته، میزان اعتماد و اطمینان به سلامت و کاردانی آنان می باشد. به عبارت دیگر وقتی یک مسئول دولت می خواهد اقدام به گزینش افراد شایسته و مدیران لایق کند، باید منطقی ترین راهکار برای این موضوع را برگزیند و در کنار آن افراد مورد اعتماد و اطمینان خود را برگزیند و بدیهی است استفاده از تجارب و اطلاعات افراد و جریانهای متعهدی که از نظر فکری و برنامه ای با آن مسئول دولت از نزدیکی بیشتری برخوردارند، از منطقی ترین راهکارها شمرده می شود. اما این یکی از مشکلات مردم سالاری است که فردی که به عنوان رئیس جمهور یا به توسط او وزیر انتخاب میشود دائره شناخت او از افراد چقدر است که بهترینها را انتخاب کند آیا کسانی که انتخاب کرده است بهترین افراد از افراد موجود هستند پاسخ مثبت به این سؤال بسیار دشوار است زیرا اطلاعات هرکسی از افراد محدود است حتی کسانی که با آنها مشورت میکند نیز محدودند بنابراین پذیرش دموکراسی همراه با پذیرش مشکلات آن نیز هست که یکی از آنها تغییر در مدیران و آمدن مدیران جدید که فرد انتخابگر آنها را بهترین میداند. بر این اساس باید بگوییم که در جمهوری اسلامی ایران نیز اصل بر شایسته سالاری است و تلاش فراوانی صورت می گیرد که شایستگان در راس مسئولیت ها قرار گیرند . اما با تمام تلاش هایی که صورت می گیرد گاه مشاهده می شود که در برخی ادارات افرادی که شایستگی لازم را ندارند در مسئولیتی قرار می گیرند که نباید قرار می گرفتند که گاهی اوقات این مساله به دلیل پوشیده بودن ماهیت افراد برای کسانی است که امر گزینش و انتخاب مسئولین را انجام می دهند کما اینکه در مواردی مشاهده می شود که فردی به دلیل ظاهر سازی ها و رعایت برخی ظواهر چنان خود را در صف شایستگان قرار می دهد که در نهایت به عنوان مسئول یک بخش یا اداره معرفی می شود ولی پس از اینکه آن مسئولیت را بر عهده گرفت نقاب از چهره بر کشیده و ماهیت حقیقی خود را نشان می دهد و یا اینکه برخی حتی پس از تصدی مسئولیت نیز در زیر نقاب ظاهر فریب ، خود را مخفی نگه می دارند .