نساء، آیه ۳۴-تنبیه زنان در قرآن
۱۳۹۴/۱۰/۲۸
–
۴۱۳ بازدید
در قرآن به مردان حق داده که زنان را بزنند!! آیا این مجوز خشونت بر علیه زنان نیست؟ چه توضیحى مى توان داد؟ آیا با این وجود مى توان قائل به حفظ حقوق و کرامت زن بود؟
ابتدا باید توجه داشت که مقصود از « ضرب » زدن با چوب و شلاق و یا زدن بى قید و شرط نیست بلکه در موارد نشوز و نافرمانى است ، آن هم پس از تأثیر نکردن موعظه و نصیحت و جدا کردن بستر و . . . است . توضیح آنکه آیه یاد شده 1 پس از آنکه اعلام مى دارد مسئولیت اداره و تأمین نیازهاى زن بر عهده مرد است ، دستوراتى را در رابطه با چگونگى برخورد با بعضى از مشکلات در روابط زناشویى بیان مى دارد . در این رابطه نکاتى چند قابل توجه است :
{J یکم . J}
دستورات صادره در این آیه ، در مورد « نشوز » است یعنى آنکه زن در مقابل تکالیف اختصاصى اش ( تمکین ) ، بدون هیچ عذر موجّهى سرپیچى کند . پس اگر زنى از انجام کارهاى خانه ، بچه دارى و . . . سر باز زند ، شرع مقدّس هیچ حقّى براى مرد در برابر آن قرار نداده و حکم مزبور صرفاً اختصاص به مورد « نشوز » دارد نه هرگونه نافرمانى از دستورات شوهر .
{J دوم . J}
« نشوز » مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن ، بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران ، مشکل را در داخل خانه حل کرد ولى اگر چنین چیزى میسّر نبود ، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران مى رسد که در آیه بعد ، سالم ترین راه آن عنوان شده است .
{J سوم . J}
حل مسئله « نشوز » در داخل خانه به اشکال مختلفى انجام پذیر است . خداوند از ملایم ترین راه ها شروع کرده و در صورت تأثیرگذارى آن ، مراتب بالاتر را اجازه نداده است از این رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز کرده است . چنین روشى ، حکیمانه ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است با این حال اگر زنى در برابر اندرزها و نصیحت هاى شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایدارى ورزید ، چه باید کرد ؟ در اینجا خداوند راه دومى را پیشنهاد کرده است که از حد برخورد منفى عاطفى ، بالاتر نمى رود و آن خوددارى از هم بستر شدن با وى است . پس اگر مشکل حل شد ، دیگر کسى حق پیمودن راه سوم را ندارد اما اگر زن در چنین وضعیتى نیز سرسختى نشان داد و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید ، چه باید کرد ؟ در این رابطه چند راه قابل تصور است :
{J الف . J}
مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلّى ساکت شود هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد ! چنین چیزى براساس هیچ منطقى قابل قبول نیست و اختصاص به مرد هم ندارد یعنى ، در هیچ یک از نظام هاى حقوقى جهان ، نمى توان صاحب حقى را مجبور کرد در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند . بلى از نظر اخلاقى – آن هم در مواردى خاص – مى توان چنین توصیه اى کرد ولى نباید بین مسئله حقوقى و اخلاقى خلط کرد . از طرف دیگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نیست بلکه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نیز در این رابطه آسیب مى بیند . از این رو بر مرد لازم است به عنوان مدیر کانون خانواده ، کنترل هدایت گرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد .
{J ب . J}
راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن ، حقوق خود را استیفا کند . شارع اجازه چنین چیزى را نداده ، و براى استیفاى حق روش هاى معینى وضع کرده است زیرا محدود نساختن شیوه هاى احقاق حق و اصلاح مشکل ، موجب روا داشتن ستم هاى زیادى به زن مى شود و مفاسد و مظالم دیگرى به بار مى آورد .
{J ج . J}
راه سوم آن است که مرد با مراجعه به دیگران – اعم از مراجع قضایى یا افراد ذى نفوذ دیگر – حقوق خود را استیفا کند . چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد و دیگر اعضاى خانواده را تأمین کند ولى با امکان حل مشکل در داخل خانه ، بهتر است مسئله به بیرون کشیده نشود زیرا بروز مسائل داخل خانه به خارج ، آسیب هاى فراوانى براى حیثیت خانواده به بار مى آورد . از این رو خداوند حکیم ، حل خارجى را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد مى کند .
{J د . J}
راه چهارم آن است که مرد اندکى قاطعانه تر از برخورد منفى عاطفى ، برخورد کند . در این راستا و به عنوان آخرین راه ممکن جهت حل مشکل در داخل منزل مسئله « ضرب » مطرح شده است . البته در اینجا نیز مسئله حدودى دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومى یا تبلیغات مسموم مطرح مى شود ، سازگارى ندارد .
علامه مجلسى ( ره ) درباره حد و چگونگى زدن 2 روایتى از فقه الرضاعلیه السلام نقل کرده است که : H « . . . والضرب بالسواک و شبهه ضربا رقیقا » E « زدن باید با وسایلى مانند مسواک و امثال آن باشد آن هم با مدارا و ملایمت » . حدیث یاد شده به خوبى نشان مى دهد که « ضرب » ، باید در پایین ترین حد ممکن باشد و نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند . وسیله اى که در این روایت اشاره شده ، چوبى بسیار نازک مانند مسواک و سبک و کم ضربه است و شیوه زدن نیز باید ملایم و خفیف باشد به طورى که حتى رنگ پوست ، اندک تغییرى نکند .
علامه طباطبایى نیز مى فرماید : روایات در زمینه رفتار نیکو و کریمانه با زنان ، از پیامبر مکرم اسلام صلى الله علیه وآله و امیرالمؤمنین على علیه السلام از منابع روایى معتبر شیعه و اهل سنّت ، فراوان نقل شده است که از مجموع اینها مى توانیم موضع اسلام در قبال زنان را که سرشار از تکریم ، محبت و معاشرت نیکو است استفاده نماییم . 3
نکته دیگر آنکه دستور فوق ، جنبه موقت و گذرا دارد و نباید پیوسته باشد زیرا به دنبال این عمل ، دو واکنش احتمال مى رود : یکى آنکه زن به حقوق مرد وفادار شود . در این صورت قرآن مى فرماید :
« فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً » 4 « اگر به اطاعت درآمدند ، بر آنان ستم روا مدارید » .
واکنش احتمالى دیگر ، آن است که همچنان سرسختى نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى ثباتى کند . در این رابطه در آیه بعد مى فرماید :
« وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَمًا مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحًا یُوَفِّقِ اللّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیمًا خَبیرًا » 5 « اگر از جدایى و شکاف میان آن دو ( همسر ) بیم داشته باشید ، یک داور از خانواده شوهر و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید ( – ( تا به کار آنان رسیدگى کنند ) – ) . اگر این دو داور ، تصمیم به اصلاح داشته باشند ، خداوند به توافق و سازش آنها با یکدیگر کمک مى کند زیرا خداوند ، دانا و آگاه است ( – ( از درون همه خبر دارد ) – ) » .
بر این اساس در آخرین مرحله ، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار مى دهد تا ابتدا پاى قانون و مراجع قانونى به میان نیاید بلکه کار به نزدیکان و خویشان سپرده شود . آنان نیز با برخوردهاى عاطفى و بررسى هاى عقلانى ، حتى الامکان مشکل را با صفا و صمیمیت حل کنند و خداوند نیز در توفیق اصلاح ، آنان را یارى مى دهد . این از لطایف احکام و دستورات نورانى قرآن است تا مسئله با سلامت هرچه بیشتر ، روال خود را طى کند و براى اینکه حقى از هیچ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضى رخ ندهد ، دستور مى دهد که از جانب هر طرف ، حَکَمى برگزیده شود و آنان با رعایت حقوق و مصالح طرفین ، مشکل را برطرف کنند . در این حکم ، شرایط زیر دیده مى شود :
. 1 این حکم اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد حقوقى که زن با پیمان ازدواج ، وفادارى خود را نسبت به آن ابراز کرده است .
. 2 اولویت حل مشکل در داخل خانه .
. 3 حل اختلاف با رعایت مراتب ، موعظه ، روگردانى و تنبیه انجام پذیرد .
. 4 زدن نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود .
. 5 موقّتى است یعنى ، چه داراى نتیجه مثبت باشد و چه منفى ، باید به زودى از آن دست کشید .
در پایان گفتنى است دیدگاه کلى شارع نسبت به زدن همسر ، نگرشى منفى است و نصوص زیادى در نهى از این عمل وارد شده است و دستورات در زمانى بیان شده که خشونت علیه زنان ، از توهین و فحاشى گرفته تا ضرب و جرح و حتى قتل ، رواج داشت و اسلام آنها را تحریم کرد بعضى از این روایات عبارت است از :
. 1 پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : « من در شگفتم از کسى که زن خود را مى زند در حالى که خودش براى کتک خوردن سزاوارتر است ! زنانتان را نزنید که قصاص دارد » . 6
. 2 و نیز فرمود : « زنان بر مرد کریم ، غالب مى شوند و مرد لئیم ، بر زنان مسلّط مى گردد . من دوست دارم کریم مغلوب باشم ، نه لئیم غالب » . 7
. 3 امام صادق علیه السلام از پدرش روایت کرده است : « وقتى با زنى ازدواج مى کنید ، احترامش کنید او مایه آرامش شما است . زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید » . 8
. 4 پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : « هر مردى که بر بد اخلاقى همسرش صبر کند ، خدا اجر داوودعلیه السلام را به او مى دهد و به هر زنى که بر بداخلاقى مردش صبر کند ، همچون اجر آسیه که با فرعون کنار آمد ، عطا مى کند » . 9
. 5 حضرت على علیه السلام مى فرماید : « در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکى رفتار نماى تا زندگى لبریز از صفا و صمیمیت باشد » . 10
. 6 آخرین چیزى که به وقت وفات از رسول خدا شنیدند که در زیر زبان مى گفت ، سه سخن بود : « نماز بر پاى دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید . خدا را خدا را درباره زنان که در دست شمایند . با زنانتان نیکو زندگى کنید و حریم آنان را نگاه دارید » . 11
. 7 آن حضرت خشم و توهین زنان را تحمّل مى کرد . روزى زن عمر ، جواب وى را به خشم باز داد . عمر گفت : اى . . . جواب باز مى دهى ؟ گفت : آرى که رسول صلى الله علیه وآله از تو بهتر است زیرا زنان وى را جواب باز مى دهند و او تحمل مى کند . 12
در مقابل ، نشوز مردان نیز حرام و مستوجب کیفر است و از این جهت تفاوتى بین زن و مرد نیست . البته به جهت ضعف جسمانى زن و نیز رعایت ملاحظات روان شناختى مدیریت و نیز ادامه زندگى ، راهکار آن توسّل به داورى بزرگان خویشاوند و دستگاه قضایى است .
( 1 ) نساء ( 4 ) ، آیه 34 : « و ( – ( امّا ) – ) آن دسته از زنان را که از سرکشى و مخالفتشان بیم دارید ، پند و اندرز دهید ! ( – ( و اگر مؤثر واقع نشد ) – ) در بستر از آنها دورى نمایید و ( – ( اگر هیچ راهى جز شدت عمل ، براى وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود ) – ) آنان را تنبیه کنید و اگر از شما پیروى کردند ، راهى براى تعدّى بر آنها نجویید ( – ( بدانید ) – ) خداوند ، بلندمرتبه و بزرگ است ( – ( و قدرت او ، بالاترین قدرت هاست ) – ) » . ( 2 ) بحارالانوار ، ج 104 ، ص 58 . ک : المیزان ، سید محمدحسین طباطبایى ، قم : اسماعیلیان ، ج 5 ، چاپ سوم ، ص . 349 ( 3 ) المیزان ، سید محمدحسین طباطبائى ، قم : اسماعیلیان ، ج 5 ، چاپ سوم ، ص 351 – . 349 ( 4 ) نساء ( 4 ) ، آیه . 34 ( 5 ) نساء ( 4 ) ، آیه . 35 ( 6 ) قال النبى صلى الله علیه وآله : « انّى اتعجَّب ممن یضرب امرأته و هو بالضرب اولى منها ، لا تضربوا نساءکم بالخشب فان فیه القصاص » ، ( بحارالانوار ، محمد باقر مجلسى ، بیروت : مؤسسه وفا ، 1403 ، ج 100 باب احوال الرجال والنساء ، ص 249 ، حدیث 238 ) . ( 7 ) « المرائته تغلب الرجل الکریم و یغلبها الرجل الئیم أنا احب ان اکون کریم مغلوب ولا لئیم ینتصر » ، ( منتدى الشواهق ، ص 11 ) . ( 8 ) « من اتخذّ امرأته فلیکرمها ، فانما امرأه احدکم لعبه فمن اتخذها فلا یضیعها » ، ( بحارالانوار ، پیشین ، ج 100 ، ص 224 ) . ( 9 ) قال النبى صلى الله علیه وآله : « من صبر على سوء خلق امرأته اعطاه العدمن الاجر ، اعطاه داودعلیه السلام على بلائه و من صبرت على سوء خلق زوجها اعطاها شل شواب آسیته بنت مزاحم » ، ( بحارالانوار ، پیشین ، ج 100 ، ص 247 ) . ( 10 ) قال على علیه السلام : « فدارها على کل حال واحسن الصحبته لها لیصفوعثیک » ، ( وسایل الشیعه ، محمدبن حسن الحر العاملى ، تهران ، مکتبه الاسلامیه ، 1384 ق ، ج 7 ، ص 120 ، باب 87 ، ح 3 ) . ( 11 ) « الله الله فى النساء و فیما ملکت ایمانکم ، فانّ آخر ما تکلّم به نبیکم صلى الله علیه وآله ان قال : « اوصیکم بالضعفین النساء و ما ملکت ایمانکم ، الصلوه الصلوه » ( تحف العقول ، ابومحمد حسرانى ، ترجمه صادق حسن زاده ، قم : آل على ، چاپ دوم ، 1382 ، ص 334 ) . ( 12 ) بحارالانوار ، پیشین ، ج 16 ، ص . 385
{J یکم . J}
دستورات صادره در این آیه ، در مورد « نشوز » است یعنى آنکه زن در مقابل تکالیف اختصاصى اش ( تمکین ) ، بدون هیچ عذر موجّهى سرپیچى کند . پس اگر زنى از انجام کارهاى خانه ، بچه دارى و . . . سر باز زند ، شرع مقدّس هیچ حقّى براى مرد در برابر آن قرار نداده و حکم مزبور صرفاً اختصاص به مورد « نشوز » دارد نه هرگونه نافرمانى از دستورات شوهر .
{J دوم . J}
« نشوز » مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن ، بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران ، مشکل را در داخل خانه حل کرد ولى اگر چنین چیزى میسّر نبود ، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران مى رسد که در آیه بعد ، سالم ترین راه آن عنوان شده است .
{J سوم . J}
حل مسئله « نشوز » در داخل خانه به اشکال مختلفى انجام پذیر است . خداوند از ملایم ترین راه ها شروع کرده و در صورت تأثیرگذارى آن ، مراتب بالاتر را اجازه نداده است از این رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز کرده است . چنین روشى ، حکیمانه ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است با این حال اگر زنى در برابر اندرزها و نصیحت هاى شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایدارى ورزید ، چه باید کرد ؟ در اینجا خداوند راه دومى را پیشنهاد کرده است که از حد برخورد منفى عاطفى ، بالاتر نمى رود و آن خوددارى از هم بستر شدن با وى است . پس اگر مشکل حل شد ، دیگر کسى حق پیمودن راه سوم را ندارد اما اگر زن در چنین وضعیتى نیز سرسختى نشان داد و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید ، چه باید کرد ؟ در این رابطه چند راه قابل تصور است :
{J الف . J}
مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلّى ساکت شود هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد ! چنین چیزى براساس هیچ منطقى قابل قبول نیست و اختصاص به مرد هم ندارد یعنى ، در هیچ یک از نظام هاى حقوقى جهان ، نمى توان صاحب حقى را مجبور کرد در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند . بلى از نظر اخلاقى – آن هم در مواردى خاص – مى توان چنین توصیه اى کرد ولى نباید بین مسئله حقوقى و اخلاقى خلط کرد . از طرف دیگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نیست بلکه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نیز در این رابطه آسیب مى بیند . از این رو بر مرد لازم است به عنوان مدیر کانون خانواده ، کنترل هدایت گرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد .
{J ب . J}
راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن ، حقوق خود را استیفا کند . شارع اجازه چنین چیزى را نداده ، و براى استیفاى حق روش هاى معینى وضع کرده است زیرا محدود نساختن شیوه هاى احقاق حق و اصلاح مشکل ، موجب روا داشتن ستم هاى زیادى به زن مى شود و مفاسد و مظالم دیگرى به بار مى آورد .
{J ج . J}
راه سوم آن است که مرد با مراجعه به دیگران – اعم از مراجع قضایى یا افراد ذى نفوذ دیگر – حقوق خود را استیفا کند . چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد و دیگر اعضاى خانواده را تأمین کند ولى با امکان حل مشکل در داخل خانه ، بهتر است مسئله به بیرون کشیده نشود زیرا بروز مسائل داخل خانه به خارج ، آسیب هاى فراوانى براى حیثیت خانواده به بار مى آورد . از این رو خداوند حکیم ، حل خارجى را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد مى کند .
{J د . J}
راه چهارم آن است که مرد اندکى قاطعانه تر از برخورد منفى عاطفى ، برخورد کند . در این راستا و به عنوان آخرین راه ممکن جهت حل مشکل در داخل منزل مسئله « ضرب » مطرح شده است . البته در اینجا نیز مسئله حدودى دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومى یا تبلیغات مسموم مطرح مى شود ، سازگارى ندارد .
علامه مجلسى ( ره ) درباره حد و چگونگى زدن 2 روایتى از فقه الرضاعلیه السلام نقل کرده است که : H « . . . والضرب بالسواک و شبهه ضربا رقیقا » E « زدن باید با وسایلى مانند مسواک و امثال آن باشد آن هم با مدارا و ملایمت » . حدیث یاد شده به خوبى نشان مى دهد که « ضرب » ، باید در پایین ترین حد ممکن باشد و نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند . وسیله اى که در این روایت اشاره شده ، چوبى بسیار نازک مانند مسواک و سبک و کم ضربه است و شیوه زدن نیز باید ملایم و خفیف باشد به طورى که حتى رنگ پوست ، اندک تغییرى نکند .
علامه طباطبایى نیز مى فرماید : روایات در زمینه رفتار نیکو و کریمانه با زنان ، از پیامبر مکرم اسلام صلى الله علیه وآله و امیرالمؤمنین على علیه السلام از منابع روایى معتبر شیعه و اهل سنّت ، فراوان نقل شده است که از مجموع اینها مى توانیم موضع اسلام در قبال زنان را که سرشار از تکریم ، محبت و معاشرت نیکو است استفاده نماییم . 3
نکته دیگر آنکه دستور فوق ، جنبه موقت و گذرا دارد و نباید پیوسته باشد زیرا به دنبال این عمل ، دو واکنش احتمال مى رود : یکى آنکه زن به حقوق مرد وفادار شود . در این صورت قرآن مى فرماید :
« فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً » 4 « اگر به اطاعت درآمدند ، بر آنان ستم روا مدارید » .
واکنش احتمالى دیگر ، آن است که همچنان سرسختى نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى ثباتى کند . در این رابطه در آیه بعد مى فرماید :
« وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَمًا مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحًا یُوَفِّقِ اللّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیمًا خَبیرًا » 5 « اگر از جدایى و شکاف میان آن دو ( همسر ) بیم داشته باشید ، یک داور از خانواده شوهر و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید ( – ( تا به کار آنان رسیدگى کنند ) – ) . اگر این دو داور ، تصمیم به اصلاح داشته باشند ، خداوند به توافق و سازش آنها با یکدیگر کمک مى کند زیرا خداوند ، دانا و آگاه است ( – ( از درون همه خبر دارد ) – ) » .
بر این اساس در آخرین مرحله ، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار مى دهد تا ابتدا پاى قانون و مراجع قانونى به میان نیاید بلکه کار به نزدیکان و خویشان سپرده شود . آنان نیز با برخوردهاى عاطفى و بررسى هاى عقلانى ، حتى الامکان مشکل را با صفا و صمیمیت حل کنند و خداوند نیز در توفیق اصلاح ، آنان را یارى مى دهد . این از لطایف احکام و دستورات نورانى قرآن است تا مسئله با سلامت هرچه بیشتر ، روال خود را طى کند و براى اینکه حقى از هیچ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضى رخ ندهد ، دستور مى دهد که از جانب هر طرف ، حَکَمى برگزیده شود و آنان با رعایت حقوق و مصالح طرفین ، مشکل را برطرف کنند . در این حکم ، شرایط زیر دیده مى شود :
. 1 این حکم اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد حقوقى که زن با پیمان ازدواج ، وفادارى خود را نسبت به آن ابراز کرده است .
. 2 اولویت حل مشکل در داخل خانه .
. 3 حل اختلاف با رعایت مراتب ، موعظه ، روگردانى و تنبیه انجام پذیرد .
. 4 زدن نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود .
. 5 موقّتى است یعنى ، چه داراى نتیجه مثبت باشد و چه منفى ، باید به زودى از آن دست کشید .
در پایان گفتنى است دیدگاه کلى شارع نسبت به زدن همسر ، نگرشى منفى است و نصوص زیادى در نهى از این عمل وارد شده است و دستورات در زمانى بیان شده که خشونت علیه زنان ، از توهین و فحاشى گرفته تا ضرب و جرح و حتى قتل ، رواج داشت و اسلام آنها را تحریم کرد بعضى از این روایات عبارت است از :
. 1 پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : « من در شگفتم از کسى که زن خود را مى زند در حالى که خودش براى کتک خوردن سزاوارتر است ! زنانتان را نزنید که قصاص دارد » . 6
. 2 و نیز فرمود : « زنان بر مرد کریم ، غالب مى شوند و مرد لئیم ، بر زنان مسلّط مى گردد . من دوست دارم کریم مغلوب باشم ، نه لئیم غالب » . 7
. 3 امام صادق علیه السلام از پدرش روایت کرده است : « وقتى با زنى ازدواج مى کنید ، احترامش کنید او مایه آرامش شما است . زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید » . 8
. 4 پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : « هر مردى که بر بد اخلاقى همسرش صبر کند ، خدا اجر داوودعلیه السلام را به او مى دهد و به هر زنى که بر بداخلاقى مردش صبر کند ، همچون اجر آسیه که با فرعون کنار آمد ، عطا مى کند » . 9
. 5 حضرت على علیه السلام مى فرماید : « در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکى رفتار نماى تا زندگى لبریز از صفا و صمیمیت باشد » . 10
. 6 آخرین چیزى که به وقت وفات از رسول خدا شنیدند که در زیر زبان مى گفت ، سه سخن بود : « نماز بر پاى دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید . خدا را خدا را درباره زنان که در دست شمایند . با زنانتان نیکو زندگى کنید و حریم آنان را نگاه دارید » . 11
. 7 آن حضرت خشم و توهین زنان را تحمّل مى کرد . روزى زن عمر ، جواب وى را به خشم باز داد . عمر گفت : اى . . . جواب باز مى دهى ؟ گفت : آرى که رسول صلى الله علیه وآله از تو بهتر است زیرا زنان وى را جواب باز مى دهند و او تحمل مى کند . 12
در مقابل ، نشوز مردان نیز حرام و مستوجب کیفر است و از این جهت تفاوتى بین زن و مرد نیست . البته به جهت ضعف جسمانى زن و نیز رعایت ملاحظات روان شناختى مدیریت و نیز ادامه زندگى ، راهکار آن توسّل به داورى بزرگان خویشاوند و دستگاه قضایى است .
( 1 ) نساء ( 4 ) ، آیه 34 : « و ( – ( امّا ) – ) آن دسته از زنان را که از سرکشى و مخالفتشان بیم دارید ، پند و اندرز دهید ! ( – ( و اگر مؤثر واقع نشد ) – ) در بستر از آنها دورى نمایید و ( – ( اگر هیچ راهى جز شدت عمل ، براى وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود ) – ) آنان را تنبیه کنید و اگر از شما پیروى کردند ، راهى براى تعدّى بر آنها نجویید ( – ( بدانید ) – ) خداوند ، بلندمرتبه و بزرگ است ( – ( و قدرت او ، بالاترین قدرت هاست ) – ) » . ( 2 ) بحارالانوار ، ج 104 ، ص 58 . ک : المیزان ، سید محمدحسین طباطبایى ، قم : اسماعیلیان ، ج 5 ، چاپ سوم ، ص . 349 ( 3 ) المیزان ، سید محمدحسین طباطبائى ، قم : اسماعیلیان ، ج 5 ، چاپ سوم ، ص 351 – . 349 ( 4 ) نساء ( 4 ) ، آیه . 34 ( 5 ) نساء ( 4 ) ، آیه . 35 ( 6 ) قال النبى صلى الله علیه وآله : « انّى اتعجَّب ممن یضرب امرأته و هو بالضرب اولى منها ، لا تضربوا نساءکم بالخشب فان فیه القصاص » ، ( بحارالانوار ، محمد باقر مجلسى ، بیروت : مؤسسه وفا ، 1403 ، ج 100 باب احوال الرجال والنساء ، ص 249 ، حدیث 238 ) . ( 7 ) « المرائته تغلب الرجل الکریم و یغلبها الرجل الئیم أنا احب ان اکون کریم مغلوب ولا لئیم ینتصر » ، ( منتدى الشواهق ، ص 11 ) . ( 8 ) « من اتخذّ امرأته فلیکرمها ، فانما امرأه احدکم لعبه فمن اتخذها فلا یضیعها » ، ( بحارالانوار ، پیشین ، ج 100 ، ص 224 ) . ( 9 ) قال النبى صلى الله علیه وآله : « من صبر على سوء خلق امرأته اعطاه العدمن الاجر ، اعطاه داودعلیه السلام على بلائه و من صبرت على سوء خلق زوجها اعطاها شل شواب آسیته بنت مزاحم » ، ( بحارالانوار ، پیشین ، ج 100 ، ص 247 ) . ( 10 ) قال على علیه السلام : « فدارها على کل حال واحسن الصحبته لها لیصفوعثیک » ، ( وسایل الشیعه ، محمدبن حسن الحر العاملى ، تهران ، مکتبه الاسلامیه ، 1384 ق ، ج 7 ، ص 120 ، باب 87 ، ح 3 ) . ( 11 ) « الله الله فى النساء و فیما ملکت ایمانکم ، فانّ آخر ما تکلّم به نبیکم صلى الله علیه وآله ان قال : « اوصیکم بالضعفین النساء و ما ملکت ایمانکم ، الصلوه الصلوه » ( تحف العقول ، ابومحمد حسرانى ، ترجمه صادق حسن زاده ، قم : آل على ، چاپ دوم ، 1382 ، ص 334 ) . ( 12 ) بحارالانوار ، پیشین ، ج 16 ، ص . 385