۱۳۹۸/۰۶/۱۸
–
۲۳۷۰ بازدید
سلام میخواستم بپرسم چطوری یک فرد مذهبی باشم اما بتونم از زندگی ام لذت ببرم چون هر وقت که خواستم گناه نکنم زندگیم برام رنگشو از دست میده مثلا سعی میکنم اهنگ گوش نکنم پوشش کامل داشته باشم فیلم های خاص نبینم و … اما هربار که تصمیم میگیرم چند روز بیشتر دووم نمیارم سر خودم رو به چیزای دیگه بند میکنم اما از هیچ کدوم لذت نمیبرم وخسته میشم و دوباره میرم سر خونه اول چطوری یک انسان مذهبی میتونه شاد باشه چطوری این ذهنیت بد خودم رو تغییر بدم که مذهبی ها از زندگی هیچی نمیفهمن
پرسشگرگرامی؛ شادی و نشاط یک ضرورت و نیاز است. این پدیده هر چند از زوایای گوناگونی تعریف و تشریح شده؛ ولی به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسی انسان به شمار می آید. چه کسی را می توان یافت که مدعی باشد نیازمند به شادی نیست؟ اساس جهان هستی و پدیده های آن به گونه ای طراحی شده است که در آدمی شادی ایجاد کند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهای زیبا، گل های رنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند دو انسان و … همه شادی آور و سرور انگیز است. از آنجا که شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی را از آدمی دور می سازد، روان شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید داده اند و این نشانگراین حقیقت است که شادی، نیاز اساسی و ضروری آدمی است. (نگا: روان شناسی شادی.)
تحقیقات نشان میدهد، شادی در واقع مجموع کیفیت دو احساس درونی ماست، یکی حس رضایت ما (مثلا وقتی معنای واقعی کار یا عملکردمان را درک میکنیم) و دیگری کیفیت احساسات خوبی است که در طول زندگی دریافت میکنیم، که هردوی اینها منجر به شادی میشوند و هردو پدیدههای نسبتا پایداری در زندگی هر فرد هستند. زندگی ما ممکن است تغییر کند و خلق و خوی ما شاید مدام در نوسان باشد، اما احساس شادی بهصورت ژنتیکی پایدارتر از هر حس دیگری عمل میکند. پس خبر خوب این است که با تلاش مداوم میتوان در این مورد تعادل برقرار کرد.
اگر به این قضیه هم مانند تنظیم وزنمان فکر کنیم: اگر هر چیزی که نیاز دارید بخورید و فعالیتتان در حد نیاز باشد، بدنتان در یک وزن معین، ثابت میماند. حالا اگر کمتر از نیاز بدنتان غذا بخورید و بیشتر ورزش کنید، خوب وزنتان بر همین مبنا تنظیم میشود. در صورتی که رژیم غذایی یا برنامهی ورزشی تازهی شما به بخشی از زندگی روزمرهتان تبدیل شود، وزن بدنتان در وضعیت جدید ثابت میماند و کم و زیاد نمیشود اما اگر دوباره شروع کنید به خوردن و ورزش کردن طبق برنامهی قبلی، سرجای اولتان برمیگردید. خوب شادی هم همینطور است. شما توانایی این را دارید که کیفیت، چگونگی و میزان شادیتان را در اختیار خودتان بگیرید و عملکردی متناسب با آن داشته باشید. میتوانید عاداتی بلندمدت در زندگیتان ایجاد کنید، عاداتی که زندگی و روزهای رضایتبخشتر، کاملتر و شادتری را برایتان به ارمغان بیاورند.
در دنیای پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند. در واقع، یکی از نیازهای اساسی انسان، شادزیستن است که در پرتو آن، با رسیدن به تعادل روحی، خود و جامعه اش را به سلامت و پویایی رهنمون می شود.
انسان به طور فطری از غم گریزان و به سوی شادی در حرکت است. شادی و نشاط نه تنها بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نیز تأثیر می گذارد. از نگاه اجتماعی، نیز شادمانی، قلب ها را به یکدیگر نزدیک و ترس، نگرانی، ناکامی و بدگمانی را بی اثر می کند. ارسطو می گوید: «شادی، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت دارد که دیگر چیزها وسیله به دست آوردن آن هستند.» دین مقدس اسلام نیز که تأمین کننده صلاح دنیا و آخرت آدمی است، شادی های مناسب و حلال را تأیید می کند و پیروانش را از افسردگی و بی حالی برحذر می دارد.
البته این را نیز باید پذیرفت که هر انسانی در زندگی خود، صحنه هایی از غم و ناراحتی را در کنار شادی تجربه می کند، و اساسا وجود غم در زندگی انسان، موجب تعادل بخشی به زندگی است.
نمونه های شادی:
گروه های مختلف اجتماع، برداشت های گوناگونی از شادمانی دارند. ارسطو در این باره معتقد است:
مردم عادی، لذت را شادی فرض می کنند؛ افراد موفق، عملکرد خوب را برابر شادی می شمارند و دانشمندان، زندگی متفکرانه و جست وجوگرانه را معادل شادی می دانند.
برتراند راسل می نویسد: رغبت همگانی، نشانه انسان شاد است و برخی از مردم نیز خندیدن همیشگی و بگو و مگو نداشتن در زندگی را شادی می دانند.
موارد زیر از نمونه های شادی به شمار می روند: قدر زحمت ها و خوبی دیگران را به نیکی دانستن، از موهبت های الهی لذت بردن، مثبت عمل کردن و مثبت اندیشیدن، گشاده رو بودن، در زمان حال زندگی کردن، خودآرایی و آراستگی ظاهر و رضایت داشتن از زندگی، از نمونه های دیگر شادی هستند که می توان آنها را در زندگی تجربه کرد.
*شادی دراسلام:
بزرگان دین در تقسیم بندی ساعت های روزانه، جایگاه ویژه ای برای شادی و تفریح در نظر می گرفتند.
امام علی علیه السلام ، شادی و نشاط را حالتی عاطفی می داند و آن را به «فرصت» تعبیر می کند: «مواقع شادمانی، فرصت است.» آن حضرت حتی برای زمان هایی که غم و اندوه به طور طبیعی به سراغ انسان می آید، سفارش می کند که گشاده رو باشیم، چنان که می فرماید: «شادی مؤمن در چهره اش و اندوهش در دلش است».
تا جایی شادی مورد اهتمام در اسلام قرار گرفته که برای انجام عبادت نیز باید از آن کمک گرفت، امام رضا(ع) در این مورد فرمودند: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعت های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید».(بحارالانوار، ج 75، ص 321) – در سیره معصومان، عنصر شادی آن چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن، به بسترسازی، زمینه سازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است.(کافی، ج 2، ص 192) – در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت ـ مانند پیاده روی، سوارکاری، غوطه وری در آب، نگاه کردن به سبزه ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و …(وسائل الشیعه، ج 12، ص 112; بحارالانوار، ج 16، ص 298; حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 418) بیان شده است.
با توجه به منابع دینی، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال می سازد.( البته این شادی در چهار چوب نگاه تعدیلی معنا می یابد؛) توضیح اینکه:
هدف، و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم می کند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان ، باید تلاش کند تا خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به خدایی شدن، برسد.
بهترین آیین ها آن است که با طبیعت آدمی و ساختار آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی های طبیعی و فطری اش را برآورد. در غیر این صورت، نمی تواند آدمی را خوشبخت و سعادت مند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجّه به این نیازها و تناسب آن با فطرت آدمی، توانست از محدودیت جزیره العرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصی نقاط دنیا شکل دهد؛ «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة ا لله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم»، پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمى دانند!(روم ، 30) به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها، غرایز و خواسته هایش محروم می کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه های مادی معطوف می دارد. نه او را از جهانی که در آن زندگی می کند، جدا می سازد و نه او را بی نیاز از دین و شریعت به حساب می آورد. (محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 203).
با توجه به آموزه ی موجود در منابع دینى، یعنى قرآن و سیره ی پیشوایان معصوم ، دین اسلام نه تنها موافق نشاط و شادى بلکه تأمین کننده نشاط و شادی حقیقی است . امّا برخی به جای اینکه دین را از منابع آن گرفته در مورد آن قضاوت نمایند به باورهای دینداران سطحی مراجعه نموده بر اساس آن درباره ی دین اسلام قضاوت می کنند. در اسلام سفارش به نشاط و سرزندگی و پرهیز از کسالت و بی حالی و افسردگی چندان زیاد است که اگر روایات مربوط به آن یکجا گرد آورده شود کتابی از آن ساخته خواهد شد. در سطور زیر به چند نمونه از این روایات اشاره می شود.
* « قَالَ ع إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ- مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً- وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حقّ معصوم (ع) فرمود: بر تو باد پرهیز از کسل بودن و افسردگی ، که همانا آن دو کلید هر شرّی هستند. هر که کسل باشد حقّ خدا را اداء نمی کند ؛ و هر که افسرده و غمگین باشد بر حقّ و حقیقت صبر نمی کند. » (بحار الأنوار ، ج 75 ،ص175 )
*« … وَ النَّشَاطُ وَ ضِدَّهُ الْکَسَلَ وَ الْفَرَحُ وَ ضِدَّهُ الْحَزَنَ وَ الْأُلْفَةُ وَ ضِدَّهَا الْفُرْقَة… *امام صادق (ع) هنگام شمارش لشکر عقل و ضدّ آنها (لشکرجهل ) فرمودند: … و نشاط که ضدّ آن کسل بودن است ؛ و شادمانی که ضدّ آن غصّه است ؛ و الفت که ضدّ آن جدایی است. … » (بحار الأنوار ، ج 1 ،ص111 )
*« … فَعَدُوُّ الْإِیمَانِ الْکُفْرُ وَ عَدُوُّ الْحِلْمِ الْحُمْقُ وَ عَدُوُّ الْعَقْلِ الْغَیُّ وَ عَدُوُّ الْعِلْمِ الْجَهْلُ وَ عَدُوُّ الْعَمَلِ الْکَسَل … دشمن ایمان کفر است ، و دشمن حلم ، حماقت ، و دشمن عقل ، گمراهی و دشمن علم ، جهل و دشمن عمل ، کسالت و بی حالی. … » (بحار الأنوار ، ج 58 ،ص288 )
* « إِیَّاکَ وَ الضَّجَرَ وَ الْکَسَلَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ حَظَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة . بپرهیز از افسردگی و کسالت ؛ همانا آن دو تو را از به دست آوردن حظّ دنیا و آخرت باز می دارند. » (بحار الأنوار ، ج 66 ،ص395 )
* « إِنَّ الْأَشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ- فَنُتِجَ مِنْهُمَا الْفَقْر. زمانی که اشیاء با یکدیگر ازدواج می کردند ، کسلی با ناتوانی ازدواج نمود و از آن دو فقر زاده شد.» (بحار الأنوار ، ج 75 ،ص59 )
* « الْکَسَلُ یُضِرُّ بِالدِّینِ وَ الدُّنْیَا . کسل بودن زیانبار است نسبت به دین و دنیا » (بحار الأنوار ، ج 75 ،ص180)
*« … غَسْلُ الثِّیَابِ یَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ الْحُزْنِ وَ هُوَ طَهُورٌ لِلصَّلَاةِ. شستن لباسها غم و غصّه را از بین می برد همچنین پاکیزگی است برای نماز.» ( بحار الأنوار ، ج 10 ،ص91 )
*« النَّشَاطُ فِی قِیَامِ اللَّیْلِ وَ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ عَزَّ وَ جَل . نشاط در شب زنده داری (نماز شب خواندن) است ، و در چشم نداشتن به آن چیزی است که در دست مردم است ، و در رعایت امر و نهی خداوند عَزَّ وَ جَل است. » ( بحار الأنوار ، ج 27 ،ص78 )
* « وَ رُوِیَ أَنَّهُ ص کَانَ یَمْزَحُ وَ لَا یَقُولُ إِلَّا حَقّاً وَ لَا یُؤْذِی قَلْباً وَ لَا یُفْرِطُ فِیه . روایت شده که همانا او (پیامبر (ص) ) همواره شوخی می کرد ولی در شوخی جز سخن حقّ نمی گفت و قلب کسی را آزرده نمی کرد و در شوخی زیاده روی نمی نمود. » (بحار الأنوار ، ج 69 ،ص235 )
احکام الهی نیز همگی برای نشاط بخشی و سرزندگی وضع شده اند. برای مثال روزه با سم زدایی از بدن ، و تقویت اعصاب زمینه ی نشاط را فراهم می کند. آمارها نشان داده که در ماه رمضان میزان جرم و جنایت و خشونت و طلاق و امثال این امور به شدّت کاهش می یابند ؛ و با اینکه مردم گرسنه اند ولی خوشرویی و نشاط در چهره ها به وضوح دیده می شود. همچنین تحقیقات روانشناسان نشان داده که افراد اهل دعا و نیایش کمتر از افراد دیگر دچار مشکلات روانی می شوند ؛ حتّی ثابت شده درصد بیماریهای جسمی این افراد نیز کمتر از دیگر افراد است. جالب است که حتّی گریه برای اهل بیت (ع) نیز موجب نشاط خاصّی در افراد مومن می شود ؛ به نحوی که بعد از گریه بر امام حسین (ع) افراد نوعی سبکی و نشاط معنوی در وجود خود احساس می کنند. همچنین آمارها نشان داده که در محرّم جرم و جنایت و بزهکاریها به شدّت پایین می آید و در مقابل همدلی ها و خیرات و حسنات و الفتها افزونی می گیرند. همچنین تحقیقات نشان می دهد که وضو با آب سرد ـ که مستحبّ است ـ باعث نشاط می شود. باز ثابت شده که در حالت سجده بیشتر مقدار خون به مغز می رسد که موجب فعّالتر شدن مغز می شود. استنشاق آب که قبل از وضو مستحبّ است مانع از سینوزیت و دیگر دردهای سر و صورت می شود. مسواک زدن که مستحبّ است یکی دیگر از علل نشاط است. خواب قیلوله ـ خواب دم ظهر ـ که مستحبّ است باعث تقویت حافظه و نشاط در بقیّه ساعات روز است. پوشیدن لباس تیره و سیاه جز در عزای اهل بیت و علما و شهدا مکروه است و بر عکس پوشیدن لباس روشن و بخصوص سفید مستحبّ است. همچنین وسواس که از عوامل اضطراب است حرام و عبادت با وسواس خروج از حکم دین است. و … البته در دین اسلام ، سرخوشی و مستانگی ، قهقه زدن ، شوخی های زشت و زننده ، زیاده روی در شوخی ، الکی خوشی و امثال این امور نیز جایز نیستند ؛ چرا که اینگونه امور نیز انسان مثل افسردگی و کسلی و غم و غصّه ی منفی باعث رکود بوده عقل را زائل می کنند.
اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده، توأم با گریه و زاری و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است. در یکی از داستان های صدر اسلام آمده است: روزی رسول خدا(ص) دستور صادر کرد که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عده ای با بهانه های مختلف از شرکت در این لشکر کشی خود داری و از فرمان خدا و پیامبر(ص) تخلف کردند! خداوند در قرآن می فرماید:«لعنت خدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می روند; اما باز هم زندگی دوستی، آنها را وادار کرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد این گروه از رحمت حق » (توبه ، 81) به دنبال آن، به عنوان یک نفرین می فرماید: « فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیرًا؛[این گروه نافرمان] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند». روشن است که نفرین به صورت کیفر و مجازاتی است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمی او را دچار عذاب و رنج می سازد. اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان می کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است و او می خواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند.(گفتارها، ج 2، ص 225 و 226 ) توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از این واقعیت است که اسلام، بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده است. باغ های زیبا، آب های زلال و روان، زیباترین بسترها، نرم ترین و چشم گیرترین پارچه ها، برترین دیدنی ها و … در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادی به شمار می رود و خداوند برای پاداش بندگانش بهشت را چنین شاد و فرح بخش قرار داده است.
شادابی را می توان یکی از صفات مومنان دانست و به این مطلب در روایت رسول اکرم(ص) بدان اشاره شده است: – «مؤمن شوخ و شاداب است ».(حرانی، تحف العقول، ص 49 ). – شادابی از حسن خلق است، – امام صادق(ع) در این باره فرمود: «شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است ».( کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 663). – در روایاتی از حضرت علی – علیه السلام- به اثرات، اهمیت و پیامد شادی اشاره فرموده اند:«شادمانی، گشایش خاطر می آورد» (آمدی، غررالحکم، ح 2023) – «اوقات شادی، غنیمت است » (همان، ح 1084) – و نیز «هرکس شادی اش اند ک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود». (بحارالانوار، ج 78، ص 12 ) در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت ـ مانند پیاده روی، سوارکاری، غوطه وری در آب، نگاه کردن به سبزه ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و …(وسائل الشیعه، ج 12، ص 112; بحارالانوار، ج 16، ص 298; حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 418) بیان شده است.
***حدود شادی:
براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد باشد; زیرا هر پدیده ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلی اش نگردد، از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا که انسان در انجام دادن هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی می گیرد، سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، نیز از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزه ای در آن دنبال می شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین می توان مرز شادی و نشاط را انگیزه، نتایج و هدف آن دانست. (اخلاق اسلامی، ص 98 و 99; اخلاق الهی، ج 5، ص 238) مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک سری، بی شرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل » نامیده می شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» می خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است.
– یکی از اصحاب از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (کافی، ج 2، ص 663; تحف العقول، ص 323) اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود;
– همان طور که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می شود» (غررالحکم، ص 222 ) و – امام صادق(ع) می فرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را می برد». (کافی، ج 2، ص 665)
***نحوه شادی: به نظر می رسد یکی از مواردی که باید در شادی به خوبی تعریف شود نحوه ی شادی می باشد. آیا می توان به هرگونه ی خود را شاد ساخت؟ در این جا باید به دین نظر انداخت و نظر آن را مد نظر قرار داد. در دین این موارد را می توان مد نظر قرار داد و شاد بود؛
*خنده و تبسم ـ که از عوامل دیگر نشاط و شادی است ـ باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است. وقتی احترام مؤمن برتر از کعبه بر شمرده شده، به خوبی روشن می شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. ( اخلاق الهی، ج 5، ص 256 ـ 257 ).
* قالب های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان های والای او باشد; زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب، نتیجه ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی و تبسّم بهترین خنده دانسته شده است. (کافی، ج 2، ص 664/غررالحکم، ص 222)
*زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد; زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله گویی در مراسم سوگواری و مکان های مقدس نامطلوب است(اخلاق الهی، ج 5، ص 258 ـ 259) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم(ص) نقل شده است: «کسی که بر جنازه ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می کند و دعایش اجابت نمی شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می گردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای او است ». (همان)
*با بررسی نظریات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، می توان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالت شادی و نشاط را در انسان پدید می آورند: ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، خود آرایی، پوشیدن لباس های روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده های خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزه ها و … . (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس; شیخ طوسی، امالی، ح 45; محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 95; آیین زندگی، ص 34) رودکی چه زیبا سروده!: چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد- تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد- سزد که شاد زید شادمان و غم نخورد
دوست عزیز! بر این اساس پاره ای از روایات ـ که شادی و عوامل آن را نکوهش کرده اند ـ ناظر به نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفریط در آمده اند، وگرنه اسلام اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده؛ بلکه آن را تایید و توصیه کرده است.
تحقیقات نشان میدهد، شادی در واقع مجموع کیفیت دو احساس درونی ماست، یکی حس رضایت ما (مثلا وقتی معنای واقعی کار یا عملکردمان را درک میکنیم) و دیگری کیفیت احساسات خوبی است که در طول زندگی دریافت میکنیم، که هردوی اینها منجر به شادی میشوند و هردو پدیدههای نسبتا پایداری در زندگی هر فرد هستند. زندگی ما ممکن است تغییر کند و خلق و خوی ما شاید مدام در نوسان باشد، اما احساس شادی بهصورت ژنتیکی پایدارتر از هر حس دیگری عمل میکند. پس خبر خوب این است که با تلاش مداوم میتوان در این مورد تعادل برقرار کرد.
اگر به این قضیه هم مانند تنظیم وزنمان فکر کنیم: اگر هر چیزی که نیاز دارید بخورید و فعالیتتان در حد نیاز باشد، بدنتان در یک وزن معین، ثابت میماند. حالا اگر کمتر از نیاز بدنتان غذا بخورید و بیشتر ورزش کنید، خوب وزنتان بر همین مبنا تنظیم میشود. در صورتی که رژیم غذایی یا برنامهی ورزشی تازهی شما به بخشی از زندگی روزمرهتان تبدیل شود، وزن بدنتان در وضعیت جدید ثابت میماند و کم و زیاد نمیشود اما اگر دوباره شروع کنید به خوردن و ورزش کردن طبق برنامهی قبلی، سرجای اولتان برمیگردید. خوب شادی هم همینطور است. شما توانایی این را دارید که کیفیت، چگونگی و میزان شادیتان را در اختیار خودتان بگیرید و عملکردی متناسب با آن داشته باشید. میتوانید عاداتی بلندمدت در زندگیتان ایجاد کنید، عاداتی که زندگی و روزهای رضایتبخشتر، کاملتر و شادتری را برایتان به ارمغان بیاورند.
در دنیای پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند. در واقع، یکی از نیازهای اساسی انسان، شادزیستن است که در پرتو آن، با رسیدن به تعادل روحی، خود و جامعه اش را به سلامت و پویایی رهنمون می شود.
انسان به طور فطری از غم گریزان و به سوی شادی در حرکت است. شادی و نشاط نه تنها بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نیز تأثیر می گذارد. از نگاه اجتماعی، نیز شادمانی، قلب ها را به یکدیگر نزدیک و ترس، نگرانی، ناکامی و بدگمانی را بی اثر می کند. ارسطو می گوید: «شادی، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت دارد که دیگر چیزها وسیله به دست آوردن آن هستند.» دین مقدس اسلام نیز که تأمین کننده صلاح دنیا و آخرت آدمی است، شادی های مناسب و حلال را تأیید می کند و پیروانش را از افسردگی و بی حالی برحذر می دارد.
البته این را نیز باید پذیرفت که هر انسانی در زندگی خود، صحنه هایی از غم و ناراحتی را در کنار شادی تجربه می کند، و اساسا وجود غم در زندگی انسان، موجب تعادل بخشی به زندگی است.
نمونه های شادی:
گروه های مختلف اجتماع، برداشت های گوناگونی از شادمانی دارند. ارسطو در این باره معتقد است:
مردم عادی، لذت را شادی فرض می کنند؛ افراد موفق، عملکرد خوب را برابر شادی می شمارند و دانشمندان، زندگی متفکرانه و جست وجوگرانه را معادل شادی می دانند.
برتراند راسل می نویسد: رغبت همگانی، نشانه انسان شاد است و برخی از مردم نیز خندیدن همیشگی و بگو و مگو نداشتن در زندگی را شادی می دانند.
موارد زیر از نمونه های شادی به شمار می روند: قدر زحمت ها و خوبی دیگران را به نیکی دانستن، از موهبت های الهی لذت بردن، مثبت عمل کردن و مثبت اندیشیدن، گشاده رو بودن، در زمان حال زندگی کردن، خودآرایی و آراستگی ظاهر و رضایت داشتن از زندگی، از نمونه های دیگر شادی هستند که می توان آنها را در زندگی تجربه کرد.
*شادی دراسلام:
بزرگان دین در تقسیم بندی ساعت های روزانه، جایگاه ویژه ای برای شادی و تفریح در نظر می گرفتند.
امام علی علیه السلام ، شادی و نشاط را حالتی عاطفی می داند و آن را به «فرصت» تعبیر می کند: «مواقع شادمانی، فرصت است.» آن حضرت حتی برای زمان هایی که غم و اندوه به طور طبیعی به سراغ انسان می آید، سفارش می کند که گشاده رو باشیم، چنان که می فرماید: «شادی مؤمن در چهره اش و اندوهش در دلش است».
تا جایی شادی مورد اهتمام در اسلام قرار گرفته که برای انجام عبادت نیز باید از آن کمک گرفت، امام رضا(ع) در این مورد فرمودند: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعت های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید».(بحارالانوار، ج 75، ص 321) – در سیره معصومان، عنصر شادی آن چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن، به بسترسازی، زمینه سازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است.(کافی، ج 2، ص 192) – در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت ـ مانند پیاده روی، سوارکاری، غوطه وری در آب، نگاه کردن به سبزه ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و …(وسائل الشیعه، ج 12، ص 112; بحارالانوار، ج 16، ص 298; حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 418) بیان شده است.
با توجه به منابع دینی، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال می سازد.( البته این شادی در چهار چوب نگاه تعدیلی معنا می یابد؛) توضیح اینکه:
هدف، و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم می کند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان ، باید تلاش کند تا خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به خدایی شدن، برسد.
بهترین آیین ها آن است که با طبیعت آدمی و ساختار آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی های طبیعی و فطری اش را برآورد. در غیر این صورت، نمی تواند آدمی را خوشبخت و سعادت مند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجّه به این نیازها و تناسب آن با فطرت آدمی، توانست از محدودیت جزیره العرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصی نقاط دنیا شکل دهد؛ «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة ا لله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم»، پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمى دانند!(روم ، 30) به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها، غرایز و خواسته هایش محروم می کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه های مادی معطوف می دارد. نه او را از جهانی که در آن زندگی می کند، جدا می سازد و نه او را بی نیاز از دین و شریعت به حساب می آورد. (محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 203).
با توجه به آموزه ی موجود در منابع دینى، یعنى قرآن و سیره ی پیشوایان معصوم ، دین اسلام نه تنها موافق نشاط و شادى بلکه تأمین کننده نشاط و شادی حقیقی است . امّا برخی به جای اینکه دین را از منابع آن گرفته در مورد آن قضاوت نمایند به باورهای دینداران سطحی مراجعه نموده بر اساس آن درباره ی دین اسلام قضاوت می کنند. در اسلام سفارش به نشاط و سرزندگی و پرهیز از کسالت و بی حالی و افسردگی چندان زیاد است که اگر روایات مربوط به آن یکجا گرد آورده شود کتابی از آن ساخته خواهد شد. در سطور زیر به چند نمونه از این روایات اشاره می شود.
* « قَالَ ع إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ- مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً- وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حقّ معصوم (ع) فرمود: بر تو باد پرهیز از کسل بودن و افسردگی ، که همانا آن دو کلید هر شرّی هستند. هر که کسل باشد حقّ خدا را اداء نمی کند ؛ و هر که افسرده و غمگین باشد بر حقّ و حقیقت صبر نمی کند. » (بحار الأنوار ، ج 75 ،ص175 )
*« … وَ النَّشَاطُ وَ ضِدَّهُ الْکَسَلَ وَ الْفَرَحُ وَ ضِدَّهُ الْحَزَنَ وَ الْأُلْفَةُ وَ ضِدَّهَا الْفُرْقَة… *امام صادق (ع) هنگام شمارش لشکر عقل و ضدّ آنها (لشکرجهل ) فرمودند: … و نشاط که ضدّ آن کسل بودن است ؛ و شادمانی که ضدّ آن غصّه است ؛ و الفت که ضدّ آن جدایی است. … » (بحار الأنوار ، ج 1 ،ص111 )
*« … فَعَدُوُّ الْإِیمَانِ الْکُفْرُ وَ عَدُوُّ الْحِلْمِ الْحُمْقُ وَ عَدُوُّ الْعَقْلِ الْغَیُّ وَ عَدُوُّ الْعِلْمِ الْجَهْلُ وَ عَدُوُّ الْعَمَلِ الْکَسَل … دشمن ایمان کفر است ، و دشمن حلم ، حماقت ، و دشمن عقل ، گمراهی و دشمن علم ، جهل و دشمن عمل ، کسالت و بی حالی. … » (بحار الأنوار ، ج 58 ،ص288 )
* « إِیَّاکَ وَ الضَّجَرَ وَ الْکَسَلَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ حَظَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة . بپرهیز از افسردگی و کسالت ؛ همانا آن دو تو را از به دست آوردن حظّ دنیا و آخرت باز می دارند. » (بحار الأنوار ، ج 66 ،ص395 )
* « إِنَّ الْأَشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ- فَنُتِجَ مِنْهُمَا الْفَقْر. زمانی که اشیاء با یکدیگر ازدواج می کردند ، کسلی با ناتوانی ازدواج نمود و از آن دو فقر زاده شد.» (بحار الأنوار ، ج 75 ،ص59 )
* « الْکَسَلُ یُضِرُّ بِالدِّینِ وَ الدُّنْیَا . کسل بودن زیانبار است نسبت به دین و دنیا » (بحار الأنوار ، ج 75 ،ص180)
*« … غَسْلُ الثِّیَابِ یَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ الْحُزْنِ وَ هُوَ طَهُورٌ لِلصَّلَاةِ. شستن لباسها غم و غصّه را از بین می برد همچنین پاکیزگی است برای نماز.» ( بحار الأنوار ، ج 10 ،ص91 )
*« النَّشَاطُ فِی قِیَامِ اللَّیْلِ وَ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ عَزَّ وَ جَل . نشاط در شب زنده داری (نماز شب خواندن) است ، و در چشم نداشتن به آن چیزی است که در دست مردم است ، و در رعایت امر و نهی خداوند عَزَّ وَ جَل است. » ( بحار الأنوار ، ج 27 ،ص78 )
* « وَ رُوِیَ أَنَّهُ ص کَانَ یَمْزَحُ وَ لَا یَقُولُ إِلَّا حَقّاً وَ لَا یُؤْذِی قَلْباً وَ لَا یُفْرِطُ فِیه . روایت شده که همانا او (پیامبر (ص) ) همواره شوخی می کرد ولی در شوخی جز سخن حقّ نمی گفت و قلب کسی را آزرده نمی کرد و در شوخی زیاده روی نمی نمود. » (بحار الأنوار ، ج 69 ،ص235 )
احکام الهی نیز همگی برای نشاط بخشی و سرزندگی وضع شده اند. برای مثال روزه با سم زدایی از بدن ، و تقویت اعصاب زمینه ی نشاط را فراهم می کند. آمارها نشان داده که در ماه رمضان میزان جرم و جنایت و خشونت و طلاق و امثال این امور به شدّت کاهش می یابند ؛ و با اینکه مردم گرسنه اند ولی خوشرویی و نشاط در چهره ها به وضوح دیده می شود. همچنین تحقیقات روانشناسان نشان داده که افراد اهل دعا و نیایش کمتر از افراد دیگر دچار مشکلات روانی می شوند ؛ حتّی ثابت شده درصد بیماریهای جسمی این افراد نیز کمتر از دیگر افراد است. جالب است که حتّی گریه برای اهل بیت (ع) نیز موجب نشاط خاصّی در افراد مومن می شود ؛ به نحوی که بعد از گریه بر امام حسین (ع) افراد نوعی سبکی و نشاط معنوی در وجود خود احساس می کنند. همچنین آمارها نشان داده که در محرّم جرم و جنایت و بزهکاریها به شدّت پایین می آید و در مقابل همدلی ها و خیرات و حسنات و الفتها افزونی می گیرند. همچنین تحقیقات نشان می دهد که وضو با آب سرد ـ که مستحبّ است ـ باعث نشاط می شود. باز ثابت شده که در حالت سجده بیشتر مقدار خون به مغز می رسد که موجب فعّالتر شدن مغز می شود. استنشاق آب که قبل از وضو مستحبّ است مانع از سینوزیت و دیگر دردهای سر و صورت می شود. مسواک زدن که مستحبّ است یکی دیگر از علل نشاط است. خواب قیلوله ـ خواب دم ظهر ـ که مستحبّ است باعث تقویت حافظه و نشاط در بقیّه ساعات روز است. پوشیدن لباس تیره و سیاه جز در عزای اهل بیت و علما و شهدا مکروه است و بر عکس پوشیدن لباس روشن و بخصوص سفید مستحبّ است. همچنین وسواس که از عوامل اضطراب است حرام و عبادت با وسواس خروج از حکم دین است. و … البته در دین اسلام ، سرخوشی و مستانگی ، قهقه زدن ، شوخی های زشت و زننده ، زیاده روی در شوخی ، الکی خوشی و امثال این امور نیز جایز نیستند ؛ چرا که اینگونه امور نیز انسان مثل افسردگی و کسلی و غم و غصّه ی منفی باعث رکود بوده عقل را زائل می کنند.
اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده، توأم با گریه و زاری و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است. در یکی از داستان های صدر اسلام آمده است: روزی رسول خدا(ص) دستور صادر کرد که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عده ای با بهانه های مختلف از شرکت در این لشکر کشی خود داری و از فرمان خدا و پیامبر(ص) تخلف کردند! خداوند در قرآن می فرماید:«لعنت خدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می روند; اما باز هم زندگی دوستی، آنها را وادار کرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد این گروه از رحمت حق » (توبه ، 81) به دنبال آن، به عنوان یک نفرین می فرماید: « فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیرًا؛[این گروه نافرمان] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند». روشن است که نفرین به صورت کیفر و مجازاتی است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمی او را دچار عذاب و رنج می سازد. اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان می کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است و او می خواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند.(گفتارها، ج 2، ص 225 و 226 ) توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از این واقعیت است که اسلام، بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده است. باغ های زیبا، آب های زلال و روان، زیباترین بسترها، نرم ترین و چشم گیرترین پارچه ها، برترین دیدنی ها و … در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادی به شمار می رود و خداوند برای پاداش بندگانش بهشت را چنین شاد و فرح بخش قرار داده است.
شادابی را می توان یکی از صفات مومنان دانست و به این مطلب در روایت رسول اکرم(ص) بدان اشاره شده است: – «مؤمن شوخ و شاداب است ».(حرانی، تحف العقول، ص 49 ). – شادابی از حسن خلق است، – امام صادق(ع) در این باره فرمود: «شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است ».( کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 663). – در روایاتی از حضرت علی – علیه السلام- به اثرات، اهمیت و پیامد شادی اشاره فرموده اند:«شادمانی، گشایش خاطر می آورد» (آمدی، غررالحکم، ح 2023) – «اوقات شادی، غنیمت است » (همان، ح 1084) – و نیز «هرکس شادی اش اند ک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود». (بحارالانوار، ج 78، ص 12 ) در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت ـ مانند پیاده روی، سوارکاری، غوطه وری در آب، نگاه کردن به سبزه ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و …(وسائل الشیعه، ج 12، ص 112; بحارالانوار، ج 16، ص 298; حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 418) بیان شده است.
***حدود شادی:
براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد باشد; زیرا هر پدیده ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلی اش نگردد، از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا که انسان در انجام دادن هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی می گیرد، سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، نیز از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزه ای در آن دنبال می شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین می توان مرز شادی و نشاط را انگیزه، نتایج و هدف آن دانست. (اخلاق اسلامی، ص 98 و 99; اخلاق الهی، ج 5، ص 238) مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک سری، بی شرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل » نامیده می شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» می خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است.
– یکی از اصحاب از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (کافی، ج 2، ص 663; تحف العقول، ص 323) اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود;
– همان طور که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می شود» (غررالحکم، ص 222 ) و – امام صادق(ع) می فرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را می برد». (کافی، ج 2، ص 665)
***نحوه شادی: به نظر می رسد یکی از مواردی که باید در شادی به خوبی تعریف شود نحوه ی شادی می باشد. آیا می توان به هرگونه ی خود را شاد ساخت؟ در این جا باید به دین نظر انداخت و نظر آن را مد نظر قرار داد. در دین این موارد را می توان مد نظر قرار داد و شاد بود؛
*خنده و تبسم ـ که از عوامل دیگر نشاط و شادی است ـ باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است. وقتی احترام مؤمن برتر از کعبه بر شمرده شده، به خوبی روشن می شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. ( اخلاق الهی، ج 5، ص 256 ـ 257 ).
* قالب های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان های والای او باشد; زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب، نتیجه ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی و تبسّم بهترین خنده دانسته شده است. (کافی، ج 2، ص 664/غررالحکم، ص 222)
*زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد; زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله گویی در مراسم سوگواری و مکان های مقدس نامطلوب است(اخلاق الهی، ج 5، ص 258 ـ 259) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم(ص) نقل شده است: «کسی که بر جنازه ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می کند و دعایش اجابت نمی شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می گردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای او است ». (همان)
*با بررسی نظریات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، می توان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالت شادی و نشاط را در انسان پدید می آورند: ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، خود آرایی، پوشیدن لباس های روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده های خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزه ها و … . (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس; شیخ طوسی، امالی، ح 45; محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 95; آیین زندگی، ص 34) رودکی چه زیبا سروده!: چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد- تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد- سزد که شاد زید شادمان و غم نخورد
دوست عزیز! بر این اساس پاره ای از روایات ـ که شادی و عوامل آن را نکوهش کرده اند ـ ناظر به نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفریط در آمده اند، وگرنه اسلام اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده؛ بلکه آن را تایید و توصیه کرده است.