منظور امام انعقاد پیمان با معاویه جهت حفظ خود و اهل بیت و دوستان واقعی اما اندک امام است نه ترجیح شخص معاویه…
امام حسن( علیه السلام ) بعد از شهادت امام علی( علیه السلام ) در شرایطی قرار گرفت که بسیاری از افرادی که خود را پیرو ایشان قلمداد میکردند، نه تنها فرامین آنحضرت( علیه السلام ) را اجرا نمیکردند، بلکه هر لحظه ممکن بود شورشی داخلی را برپا کنند که به دنبال آن، امام و شیعیان خالص پیرو آنحضرت به شهادت رسیده و عملاً دیگر از مکتب شیعه خبری نباشد. [1] این خطر از آنجا جدّیتر به نظر میرسید که برخی از به ظاهر شیعیان، آنحضرت را ترور کرده و با آنکه زخمی کاری به ایشان وارد کردند، اما موفق به شهادتشان نشدند!
در چنین شرایطی بود که امام تشخیص داد که خطر پیمان با معاویه کمتر از تعامل با چنین افرادی است که ظاهراً شیعه بوده، ولی در واقع ستون پنجم معاویه میباشند! لذا حضرتشان فرمود:
«أَرَى وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِیَةَ خَیْرٌ لِی مِنْ هَؤُلَاءِ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ لِی شِیعَةٌ ابْتَغَوْا قَتْلِی وَ ….»؛[2] به خدا قسم که معاویه براى من بهتر از این مردمی است که فکر میکنند شیعه و پیرو من هستند، اما قصد کشتن من را دارند و اموال من را به غارت میبرند! به خدا قسم اگر از معاویه براى حفظ خود و خانواده ام پیمانی بگیرم، براى من بهتر از آن است که افراد به ظاهر شیعه، خون من را بریزند و حق أهلبیتم ضایع شود. به خدا اگر با معاویه به نبرد برخیزم، همین افراد مرا دست بسته تحویل او خواهند داد! به خدا قسم اگر در حالیکه عزیز و آبرومند هستم، با او صلح کنم، بهتر از آن است که اسیرم کرده و سپس شهیدم کند، یا به گونهای رهایم کند که مایه ننگ ابدی برای بنیهاشم شود و معاویه و نسل او همیشه بر آنان منّت بگذارند.
این گزارش به صورت مرسل از زید بن وهب جهنی که از خواص امام علی( علیه السلام ) بوده،[3] نقل شده است، اما این گزارش به معنای برتری معاویه بر شیعیان واقعی نیست، بلکه تنها به دونپایهتر بودن افرادی اشاره میکند که به ظاهر پیرو امام و در سپاه حضرتشان میباشند، اما با هراس از معاویه و یا به دنبال امتیازات مالی که از او گرفتهاند، به دنبال ترور و یا دربند کشیدن امام دوم شیعیان میباشند.[4]شاید اگر امام حسن( علیه السلام )، یاران یکدل و جان برکفی به تعداد یاران برادرشان سید الشهداء( علیه السلام ) در اختیار داشت، چنین اتفاقی رخ نمیداد؛ زیرا همانگونه که میدانیم حتّی یک نفر از یاران امام حسین( علیه السلام )، کوچکترین تعرّضی به آن حضرت نداشت.
[1]. ر. ک: «نبود وجود یاران مخلص در سپاه امام حسن( علیه السلام )»، 68618؛ «شرایط سیاسی اجتماعی امام حسن ( علیه السلام )»، 2328.
[2]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 290، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[3]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، محقق، مصحح، بحرالعلوم، محمدصادق ، ص 164، تهران، دانشگاه تهران ، چاپ اول، 1342ش.
[4]. ر. ک: «دلیل به شهادت رساندن امام حسن( علیه السلام ) توسط معاویه»، 55411؛ «صلح امام حسن و قیام امام حسین ( علیه السلام )»، 577؛ «حوادث هنگام تشییع جنازه امام حسن( علیه السلام )»، 32137.
امام حسن( علیه السلام ) بعد از شهادت امام علی( علیه السلام ) در شرایطی قرار گرفت که بسیاری از افرادی که خود را پیرو ایشان قلمداد میکردند، نه تنها فرامین آنحضرت( علیه السلام ) را اجرا نمیکردند، بلکه هر لحظه ممکن بود شورشی داخلی را برپا کنند که به دنبال آن، امام و شیعیان خالص پیرو آنحضرت به شهادت رسیده و عملاً دیگر از مکتب شیعه خبری نباشد. [1] این خطر از آنجا جدّیتر به نظر میرسید که برخی از به ظاهر شیعیان، آنحضرت را ترور کرده و با آنکه زخمی کاری به ایشان وارد کردند، اما موفق به شهادتشان نشدند!
در چنین شرایطی بود که امام تشخیص داد که خطر پیمان با معاویه کمتر از تعامل با چنین افرادی است که ظاهراً شیعه بوده، ولی در واقع ستون پنجم معاویه میباشند! لذا حضرتشان فرمود:
«أَرَى وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِیَةَ خَیْرٌ لِی مِنْ هَؤُلَاءِ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ لِی شِیعَةٌ ابْتَغَوْا قَتْلِی وَ ….»؛[2] به خدا قسم که معاویه براى من بهتر از این مردمی است که فکر میکنند شیعه و پیرو من هستند، اما قصد کشتن من را دارند و اموال من را به غارت میبرند! به خدا قسم اگر از معاویه براى حفظ خود و خانواده ام پیمانی بگیرم، براى من بهتر از آن است که افراد به ظاهر شیعه، خون من را بریزند و حق أهلبیتم ضایع شود. به خدا اگر با معاویه به نبرد برخیزم، همین افراد مرا دست بسته تحویل او خواهند داد! به خدا قسم اگر در حالیکه عزیز و آبرومند هستم، با او صلح کنم، بهتر از آن است که اسیرم کرده و سپس شهیدم کند، یا به گونهای رهایم کند که مایه ننگ ابدی برای بنیهاشم شود و معاویه و نسل او همیشه بر آنان منّت بگذارند.
این گزارش به صورت مرسل از زید بن وهب جهنی که از خواص امام علی( علیه السلام ) بوده،[3] نقل شده است، اما این گزارش به معنای برتری معاویه بر شیعیان واقعی نیست، بلکه تنها به دونپایهتر بودن افرادی اشاره میکند که به ظاهر پیرو امام و در سپاه حضرتشان میباشند، اما با هراس از معاویه و یا به دنبال امتیازات مالی که از او گرفتهاند، به دنبال ترور و یا دربند کشیدن امام دوم شیعیان میباشند.[4]شاید اگر امام حسن( علیه السلام )، یاران یکدل و جان برکفی به تعداد یاران برادرشان سید الشهداء( علیه السلام ) در اختیار داشت، چنین اتفاقی رخ نمیداد؛ زیرا همانگونه که میدانیم حتّی یک نفر از یاران امام حسین( علیه السلام )، کوچکترین تعرّضی به آن حضرت نداشت.
[1]. ر. ک: «نبود وجود یاران مخلص در سپاه امام حسن( علیه السلام )»، 68618؛ «شرایط سیاسی اجتماعی امام حسن ( علیه السلام )»، 2328.
[2]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 290، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[3]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، محقق، مصحح، بحرالعلوم، محمدصادق ، ص 164، تهران، دانشگاه تهران ، چاپ اول، 1342ش.
[4]. ر. ک: «دلیل به شهادت رساندن امام حسن( علیه السلام ) توسط معاویه»، 55411؛ «صلح امام حسن و قیام امام حسین ( علیه السلام )»، 577؛ «حوادث هنگام تشییع جنازه امام حسن( علیه السلام )»، 32137.