به گزارش خبرآنلاین پیتر فرانکوپان استاد تاریخ جهان در دانشگاه آکسفورد در مقاله ای برای نشریه اسپکتیتور نوشت:
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، یک ماه پس از حمله به روسیه گفت: دیگر مساله مربوط به اوکراین نیست، بلکه نظم جهانی است. «دنیای تک قطبی به طور جبران ناپذیری در حال عقب نشینی به گذشته است… جهانی چند قطبی در حال تولد است.» به عبارت دیگر، ایالات متحده دیگر پلیس جهان نیست – پیامی که در کشورهایی طنین انداز می شود که مدت ها به قدرت آمریکا مشکوک بودند. ائتلاف اصلی غرب ممکن است مستحکم بماند، اما نتوانسته است بر بسیاری از کشورهایی که از انتخاب طرف خودداری کردهاند، پیروز شود. مأموریت دیپلماتیک مسکو برای ایجاد روابط و تقویت یک روایت در دهه گذشته سود زیادی به همراه داشته است.
به آفریقا نگاه کنید. در ماه مارس سال گذشته، ۲۵ کشور آفریقایی از ۵۴ کشور، علیرغم فشار شدید قدرت های غربی، به پیشنهاد سازمان ملل در محکومیت این تهاجم رأی ممتنع دادند یا رأی ندادند. امتناع آنها از جانبداری آشکار از اوکراین گواهی بر تلاشهای دیپلماتیک روسیه در کشورهای در حال توسعه بود.
یک سال پیش، نالدی پاندور، وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی، از روسیه خواست تا از اوکراین خارج شود. پس از دیدار لاوروف چند هفته پیش، از پاندور پرسیده شد که آیا این موضع را با همتای روس خود در میان گذاشته است یا خیر. او گفت که سال گذشته «مناسب» بود، اما تکرار آن اکنون «من را کاملاً سادهگرا و کودکانه نشان میدهد». پاندور سپس «روابط دوجانبه اقتصادی رو به رشد» بین پرتوریا و مسکو را ستود و دو کشور سالگرد جنگ را با تمرینهای نظامی مشترک جشن گرفتند.
مسکو خود را به عنوان سنگر ثبات در دنیایی که دیوانه شده معرفی می کند، حتی زمانی که می خواهد جهان را دیوانه تر کند.
پس از آن کشورهای شمال آفریقا هستند که به روسیه کمک کرده اند تا اثرات اقتصادی تحریم های غرب را جبران کند. مراکش، تونس، الجزایر و مصر همگی در سال گذشته گازوئیل روسیه و سایر روغن های تصفیه شده و همچنین مواد شیمیایی وارد کرده اند.
ولادیمیر پوتین کاملاً آگاهانه این اتحاد ملتهایی را که خود را قربانی امپریالیسم غربی میدانند پرورش میدهد و روسیه را در راس آن قرار میدهد. او در سپتامبر گفت که غرب می خواهد روسیه را “به عنوان یک مستعمره” ببیند. آنها همکاری برابر نمی خواهند، آنها می خواهند ما را غارت کنند. این پیام در بخشهای بزرگی از آسیا، جایی که بیش از یک سوم کشورها از محکوم کردن روسیه در رایگیری اولیه سازمان ملل خودداری کردند، و همچنین در آمریکای مرکزی و جنوبی، به همان اندازه خوب است. جایی که امواج احساسات ضد غربی و ضد سرمایه داری همچنان در حال افزایش است.
بیشتر بخوانید:
تنشهای ایران و اسرائیل چه معنایی برای پوتین دارد؟
آفریقای جنوبی شریک روسیه شده است؟
حامیان و مخالفان جنگ روسیه؛ کدام کشورها محتاطند؟
همانطور که ونکاتش ورما سفیر سابق هند در روسیه هفته گذشته بیان کرد: “ما چارچوب غربی درگیری را نپذیرفته ایم. در واقع پذیرندگان بسیار کمی در جنوب جهانی برای آن وجود دارد.” او از طرف دولت هند صحبت نمی کند. اما همچنان هند به همراه چین و آفریقای جنوبی از قطعنامه دیگری در سازمان ملل در هفته گذشته که خواستار خروج روسیه از اوکراین شده بود، خودداری کردند. از ۱۹۳ عضو، ۱۴۱ رای موافق و ۳۲ رای ممتنع دادند. هفت نفر رای منفی دادند و روسیه نیز بلاروس، اریتره، مالی، کره شمالی، نیکاراگوئه و سوریه به آن پیوستند.
این ایده که این آمریکا و متحدانش هستند که منشأ اختلال و بی ثباتی جهانی هستند، در این زمینه وجود دارد. عقبنشینیها در افغانستان و این ایده که جنگ اوکراین به دلیل گسترش ناتو اتفاق افتاده است، به یک روایت و حتی همدردی دامن زده است برای این ایده که پوتین به سادگی در مقابل غرب ایستاده است.
پوتین استاد برانگیختن احساسات ضد آمریکایی است. او هفته گذشته در سخنرانی خود در مجلس فدرال به مداخلات نظامی غرب در یوگسلاوی، عراق، لیبی و سوریه اشاره کرد. او گفت: اینها به غرب نشان داد که “بی شرمانه و دوگانه عمل می کند… آنها هرگز نمی توانند این شرم را از بین ببرند”.
او افزود که چگونه اوکراین مورد حمایت قرار گرفته است، در حالی که دیگران رها شده اند. او گفت که بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار برای کمک و تسلیح کیف هزینه شده است، در حالی که فقیرترین کشورهای جهان تنها ۶۰ میلیارد دلار کمک دریافت کرده اند. او پرسید: «در مورد این همه صحبت از مبارزه با فقر، توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست چطور؟
روسیه پوتین حتی با جسارت، ادعای برتری در زمینه تبعیض نژادی را دارد. پوتین شش ماه پیش در یک سخنرانی گفت: روس هراسی که امروزه در سراسر جهان بیان می شود چیزی جز نژادپرستی نیست. از این رو روسیه به خوبی از گناه غرب در گذشته استعماری خود استفاده می کند، در حالی که خود را به عنوان صدای اصلی آنچه لاوروف «اکثریت بین المللی» می نامد مطرح می کند. ‘ پوتین هفته گذشته گفت، در طول قرنهای طولانی استعمار، دیکته و هژمونی، غرب عادت کرده است که همه چیز به آنها اجازه داده شود، به تف کردن روی تمام جهان عادت کردهاند. در عین حال، رئیس جمهور روسیه از محافظه کاری اجتماعی جهان انتقاد می کند. به همین دلیل است که او هفته گذشته به انحرافات انجمن انگلیکن در مورد ازدواج همجنسبازان و خدای «خنثی از جنسیت» اشاره کرد و آن را «فاجعه معنوی» نامید. چنین صحبتهایی در میان جمعیتهای متدینتر سیاره زمین به خوبی دیده میشود، که تمایل دارند بحثهای دگرباشان جنسی را به عنوان شاهدی بر تباهی و انحطاط غرب در نظر بگیرند. دلیلی وجود دارد که چرا RT، کانال خبری کرملین، سال ها را صرف دامن زدن به جنگ های فرهنگی کرد.
بنابراین مسکو خود را به عنوان سنگر ثبات در دنیایی که دیوانه شده است معرفی می کند، حتی زمانی که می خواهد جهان را بی ثبات کند و آن را حتی دیوانه تر کند. تبلیغات فرهنگی آن توسط سیاست واقعی و تجارت پشتیبانی می شود و از نفت، گاز، فلزات و محصولات کشاورزی به عنوان اغوای دیپلماتیک برای بازی روسیه استفاده می شود. سلاحها انگیزه دیگری بودند، اگرچه عملکرد ضعیف در میدان جنگ در سال گذشته شهرت آن را به عنوان یک ابرقدرت تسلیحاتی کاهش داده است. پس از آن چین است که هفته گذشته به طور نیمه جان خواستار مذاکرات صلح شد و این هفته میزبان الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، متحد پوتین بود. روابط روسیه و چین همیشه پیچیده خواهد بود، با این حال تهاجم به اوکراین و واکنش غرب فرصت های عظیمی را برای همکاری چین و روسیه ایجاد کرده است. به عنوان مثال، چین مقادیر بی سابقه نفت و گاز ارزان روسیه را خریداری می کند، در حالی که ماشین آلات و نیمه هادی های بسیار بیشتری به روسیه صادر می کند. آنچه آنها را متحد می کند، تأکید مشترک بر اهمیت ثبات و گسترش این ایده است که این غرب است که مخل، غیرقابل پیش بینی و بی ثبات است.
شی جین پینگ در جدیدترین سخنرانی خود در مجمع بوآئو گفت: «ما باید برای حفظ صلح و ثبات در جهان با هم کار کنیم و با استفاده ناخواسته از تحریمهای یکجانبه مخالفت کنیم». در کشورهایی در سراسر آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین – که همه آنها در دهه گذشته دریافت کنندگان تزکیه دیپلماتیک چینی بوده اند – این درخواست های چینی برای “همبستگی بین المللی” نیز همینطور است.
رهبران غربی از دادن ابزار به کیف برای «تمام کردن کار» صحبت میکنند، اما ماههای آینده تاریک به نظر میرسند
پکن مناسب است که روایت روسیه در مورد زمین های بازی ناهموار، قربانی شدن و فشار را بازتاب دهد – به ویژه از آنجایی که چین شاهد وقوع جنگ بوده است تا درس هایی بگیرد که می تواند رویکردش به تایوان را شکل دهد. وانگ یی، دیپلمات ارشد در سفر هفته گذشته خود به مسکو از «مرزهای جدید» در روابط بین چین و روسیه صحبت کرد و خواستار مقاومت مشترک در برابر فشارهای «جامعه بینالمللی» شد – این توبیخ آشکار به تهدید آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا بود. “عواقب” اگر چین به روسیه کمک نظامی کند.
همه گیری ویروس کرونا و پیامدهای آن از جهاتی به نفع روسیه و چین بوده است. همانطور که در گزارش بنیاد کارنگی آمده است،بدون منابع موجود در غرب، در کشورهای آسیب پذیر اقتصادی، این بحران دهه ها پیشرفت در زمینه فقر، بهداشت و آموزش را تحت الشعاع قرار داده است. کشورهای غربی سهام واکسن ها را بسیار بیشتر از میزان مورد نیاز خریداری کردند و سپس از انتشار اوراق حق ثبت اختراع برای دارو، واکسن و تشخیص خودداری کردند، قیمت ها را بالا بردند و منجر به بالا رفتن سطح مرگ و میر شدند. در مقابل، دیپلماسی پرانرژی واکسن توسط روسیه و چین جایگاه آنها را به ویژه در آفریقا و آمریکای لاتین تقویت کرد. علیرغم ناکارآمدی واکسنهای سینوفارم و سینوواک چین، مقامات بهداشتی در آفریقای جنوبی از دادن واکسن بریتانیایی-سوئدی آسترازنکا خودداری کردند، زیرا معتقد بودند این واکسن کار نمیکند. سال گذشته، یک نظرسنجی از کشورهای آسه آن در جنوب شرقی آسیا نشان داد که اتحادیه اروپا در زمینه حمایت از واکسن نمره مثبت ۲.۶ درصد در مقایسه با تقریبا ۶۰ درصد برای چین دارد.
در مورد جنگ، آیا روسیه واقعاً بازنده است؟ اوکراینی ها به طرز شگفت انگیزی خوب جنگیده اند، اما متحمل شکست های بزرگی شده اند. رهبران غربی از دادن ابزار به کیف برای «تمام کردن کار» صحبت میکنند، اما آنچه در هفتهها، ماهها و حتی سالهای آینده ارائه خواهد شد، تاریک به نظر میرسد، همانطور که شکستها در باخموت نشان میدهند.
اقتصاد روسیه به اندازه کافی قوی به نظر می رسد که بتواند جنگ را ادامه دهد: صندوق بین المللی پول پیش بینی می کند که اقتصاد روسیه در سال جاری ۰.۳ درصد رشد کند. در همین حال، صدها هزار سرباز روسی همچنان در حال فراخوانی هستند. همانطور که استفان کوتکین مورخ اشاره کرده است، دموکراسیها به گونهای متفاوت از خودکامگیها جنگ میکنند. روسیه همچنان نیروهای آموزش ندیده خود را به میدان نبرد می فرستد که در آن سه هزار نفر از آن ها جان خود را از دست می دهند. کوتکین می پرسد، رهبران آن ها در ادامه چه می کنند؟ آیا آن ها روز یکشنبه به کلیسا می روند و از خدا طلب بخشش می کنند؟
این معادله برای اوکراین، صرف نظر از آنچه غرب تامین می کند، متفاوت است، زیرا کی یف برای یک جنگ تدافعی، به جای تهاجمی، مسلح شده است. در طول زمان این تعادل به نفع هر کسی است که می تواند برای مدت طولانی تر درد بکشد، در این مورد جنگ های فرسایشی روسیه پرهزینه و سخت است.
ژنرال سر پاتریک سندرز، رئیس ارتش انگلیس گفته است که تامین مواد از انگلیس ارتش را به حال خود رها کرده است. جای تعجب نیست که بن والاس، وزیر دفاع این کشور به دنبال ۱۰ میلیارد پوند برای اداره خود است.
اگر مسائل تدارکات یک چیز است، جایگزینی آن هم چیز دیگری است. ژنرال سر پاتریک سندرز، رئیس ارتش بریتانیا گفته است که تهیه سلاح از بریتانیا ارتش را «تضعیف» کرده است. جای تعجب نیست که بن والاس وزیر دفاع به دنبال ۱۰ میلیارد پوند برای وزارت خود است – در زمانی که دولت در تلاش است تا “سیاه چاله مالی” را در خزانه خود پر کند.
مفسران تلویزیون روسیه با خوشحالی به این نکته اشاره می کنند. سخنرانان کرملین اغلب ادعا می کنند که اروپایی ها به دلیل قیمت بالای انرژی در حال یخ زدن هستند یا به دلیل کمبود واردات گندم روسیه مجبور به خوردن ملخ شده اند.
در پس پیروی از چنین مسائل احساساتی و شورانگیزی، این امید نهفته است که حامیان اوکراین خود را خسته کرده اند و به زودی شکاف هایی در دیوار همبستگی غرب ظاهر خواهد شد. مبلغان روس همچنین می دانند که در سال ۲۰۲۵، دولت جدید آمریکا ممکن است گزینه های تازه ای را برای مسکو فراهم کند، به ویژه اگر یک رئیس جمهور جمهوری خواه وجود داشته باشد که انزواطلب، بی حوصله یا هر دو باشد.
در اروپا، تجهیز روسیه به منابع انرژی خود باعث مشکلات گسترده ای می شود. کشورهای اروپایی، از جمله بریتانیا، در مواجهه با کمبود، به رقابت برای جایگزینی ظرفیت، بیش از همه از طریق واردات گاز طبیعی مایع (LNG) پرداختند. این باعث تورم در غرب شد، مشکلی که حتی با تطبیق بازارهای انرژی از کاهش آن خودداری می کند.
برندگان بزرگی مانند سهامداران پنج غول نفتی – بریتیش پترولیوم، شل، اکسون، شورون و توتال انرژی – وجود داشته اند که مجموعاً ۲۰۰ میلیارد دلار سود در سال گذشته گزارش کردند. کشورهای تولیدکننده سوخت فسیلی اوپک نیز درآمد چشمگیری داشتند و سال گذشته به ۸۵۰ میلیارد دلار رسید. اما افزایش قیمت LNG به این معنی است که کشورهایی مانند پاکستان و بنگلادش دچار خاموشی شده اند که به نوبه خود باعث کاهش بهره وری شده است. این امر راه را برای ناآرامی اجتماعی و نوسانات سیاسی – و همچنین افزایش حس نارضایتی جهانی نسبت به غرب هموار کرده است.
جنگ در صریح ترین حالت خود، به عنوان لحظه ای از بزرگ ترین انتقال ثروت در تاریخ عمل کرده است، و دولت های ثروتمند در حال برداشت پاداش های نقدی عظیمی هستند که به نوبه خود، تغییر نظم جهانی را تسریع کرده اند.
*منبع: نشریه اسپکتیتور / ترجمه: ابوالفضل خدائی
۳۱۱۳۱۱