عصراسلام: نعنا دستکم از سدۀ پنجم، با همین املا، در متنهای معتبر فارسی بهکار رفتهاست:
قرن ۵: هرکه را مزاج سرد بُوَد بايد که [کاهو را] با کرفس و نعنا خورَد (موفق هروی، الابنيه، ص ۱۲۷؛ چاپ عکسی: ص ۸۵ پشت).
شاهد الابنيه از آن جهت اهمیت دارد که به خط اسدی طوسی، فرهنگنویس، لغتپژوه و مؤلف لغت فرس، کتابت شدهاست.
قرن ۹: مینهم از شاخ ترخان زلف برروی پنير / میکشم از برگ نعنا وسمه بر ابروی نان (اطعمه، ديوان اطعمۀ شيرازی، ص ۱۷۳).
قرن ۱۰: آب شلهغوره بکوبند با گشنيز تازه و نعنا و بيفشارند و قدری آب داخل کنند (باورچی، آشپزی صفوی: کارنامه، ص ۱۱۰).
قرن ۱۱: زن نبايد … سير را با ماست و يخنی را با ترشی و کشک را با نعنا و زردک بخورد (آقاجمال، عقايدالنسا، ص ۴۴).
قرن ۱۲: حکيم ميرمحمد مؤمن نوشته که اين را در دارالمرز بادرنجبويه نامند و ريشۀ آن مثل نعنا هر سال سبز میشود (عقیلی خراسانی، مخزنالادويه، ص ۱۹۵).
قرن ۱۳: طريقۀ برانی بادنجان: … قدری دوغ بسيار غليظ ببايد نعنا داخل کند، بريزد ميان بشقاب (جامعالصنايع، ص ۴٣).
قرن ١۴: مجدالدوله … شربت ساده و عرق نعنا خواست (اعتمادالسلطنه، خاطرات اعتمادالسلطنه، ص ۴۵٣).
در فارسی بست چاکناییِ پایانی در تلفظ حذف میشود، مانند املا /emlā/ (< املاء /’emlā/)، انشا /enšā/ (< انشاء /’enšā/)، نعنا ’nā/ (< نعناع /’na’nā/)، و طلايه (< طلايع /’talāye/). باید توجه داشت که تلفظ ربطی به خط ندارد. «ع» و «ء» در فارسی بست چاکناییاند و هردو به یک صورت تلفظ میشوند.
نتیجه آنکه نعنا صورت عامیانه نیست، از قدیم در فارسی کاربرد داشته و مطابق با تلفظ رایج و معیار فارسی است.
نویسنده: فرهاد قربانزاده
علوموفنونادبی